تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 478 از 638 اولاول ... 378428468474475476477478479480481482488528578 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,771 به 4,780 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #4771
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    تو قصه مرا نمی دانی و
    من
    قصه تو را
    ما اما قصه ایم با هم
    داستانی عجیب!
    تو اندوه مرا نمی دانی و
    من راز غم انگیز تو را
    من و تو اما عاشقانه دوست داریم یکدیگر را...

  2. 2 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4772
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    بزرگراه
    باید از روی استخوان های خانهء ما می گذشت

    بولدوزرها
    با دندان های براق شان
    خانه ها را می جویدند و پیش می آمدند
    والدین ما
    با کاغذهایی که به دستشان داده بودند
    در جاهای دیگر شهر ، خانه های بهتری خریدند
    اما ما ، هیچگاه نتوانستیم
    برای خودمان خاطره های بهتری بخریم
    حتی حالا که با ماشین های شخصی مان
    از بزرگراه می گذریم
    و به آهنگ های قدیمی گوش می کنیم .

    " حافظ موسوی "

  4. 2 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4773
    پروفشنال negar20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    ‏Tehran
    پست ها
    574

    پيش فرض

    عشق را فهميدم
    نه در مجنون و ليلي
    نه در شيرين و فرهاد
    عشق را در مرگ مادر
    و تولد فرزندش فهميدم

  6. این کاربر از negar20 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4774
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بیخودی به دست آمده بودی

    بیخودی از دست رفتی

    نفهمیدم از کدام آسمان

    صاف افتادی توی دامنم

    نه دامن من تو را یاد چیزی می اندازد مِن بعد

    نه آسمان مرا یاد کسی

    نفهمیدم آمدنت را حیران بنگرم

    یا رفتنت را مات بگریم

    باد آورده را باد می برد؟ قبول

    دلم را که باد نیاورده بود!

  8. 7 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4775
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    باید اسطوره می شدم

    دل کندن

    از کوه کندن

    آسان تر نبود...

  10. 8 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4776
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بین زمین و آسمان یک کمی دیر است

    برای افتادن به فکر بی بالی!

    بین زمین و آسمان

    بی بال

    بی هم پرواز

    برای ادامه ی زندگی

    آش دهن سوزی نیست!

  12. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4777
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    عصا را در اتاق پُرُُو جا گذاشتم
    دست‌هايم را در پيراهنی که گشاد بود
    برادرم را در قصر فرعون

    سايز کفشم
    شلوارم
    شماره‌ی چشمم
    اين‌ها را می‌شود فراموش کرد
    شماره‌ی تو- لامصب رُند هم نيست-
    يادم برود

    مثل موسا در نيل گير می‌کنم
    ملتی را به آب می‌دهم
    با وردی که يادم نيست
    کدام مغازه گذاشتم



    خيلي دوستش داشتم اين شعر رو

  14. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4778
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    صبح را از چشم عقربه ها مي بينيم

    بلند مي شويم و مي رويم ،

    به پايان روز مي رسيم

    و دست به ديواري مي زنيم و دوباره بر مي گرديم



    عادت كرده ايم

    من به چاي تلخ اول صبح

    تو به بوسه ي تلخ آخر شب

    من

    به اينكه تو هرشب حرف هايت را مثل يك مرد بزني

    تو

    به اينكه من هربار مثل يك زن گريه كنم



    عادت كرده ايم

    آنقدر كه يادمان رفته است شب

    مثل سياهي موهايمان ناگهان مي پرد

    و يك روز

    آنقدر صبح مي شود

    كه براي بيدار شدن دير است

  16. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4779
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    مي روم شايد فراموشت کنم
    با فراموشي هم آغوشت کنم
    مي روم از رفتن من شاد باش
    از عذاب ديدنم آزاد باش
    گرچه تو تنها تر از من مي روي
    آرزو دارم ولي عاشق شوي
    آرزو دارم بفهمي درد را
    تلخي برخوردهاي سرد را ...

    Last edited by dourtarin; 31-08-2009 at 22:53.

  18. 4 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #4780
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
    من شکستم هر دو را
    گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
    به خاموشی مغرورانه ات
    شکستی تو مرا
    با تو گفتم
    از همه تنهایی ام، خستگی ام
    با توگفتم تا بدانی
    با همه ناجیگری، بی ناجی ام
    تو، سکوتت خنجریست
    بر قلب من
    و حضورت، مرهمی
    بر زخم من
    پس، باش
    تا همیشه با من باش
    حتی اگر خاموشی...

  20. این کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •