اینم تاپیکه سلسله ی قاجار
به نظرم این سلسله آدم های عجییبی توش بوده
اینم تاپیکه سلسله ی قاجار
به نظرم این سلسله آدم های عجییبی توش بوده
در پژوهشهای تاریخی مربوط دوره قاجار فراوان از سیاست داخلی، جنبشهای سیاسی اجتماعی و روابط خارجی قاجارها سخن رفته است اما توجه به مسائل اقتصادی در حد پژوهشهای نخبه و کم تعداد باقی مانده است و این درحالی است که یکی از مهمترین بحرانهایی که به سقوط نهایی سلسله قاجار انجامید، فروپاشی اقتصادی کشور در این دوره بود.
ایران در دوره صفوی همراه با امپراتوریهای عثمانی و گورکانی هند، در زمره قدرتهای اقتصادی مهم در نیم کره شرقی به شمار میآمد. ایران عصر صفوی در هسته اقتصاد جهانی قرار داشت و مبادلات برابری را با کشورهای اروپایی که به سرعت رو به صنعتی شدن پیش میرفتند، برقرار کرده بود اما از اواخر این دوره و بنا بر اسباب و عللی که شرحشان در این گفتار نمیگنجد، کشور به تدریج از هسته اقتصاد جهانی دور شد و نتوانست اقتصاد خود را برمبنای روابط نوین تجاری و تکنولوژی پیش رونده صنعتی در اروپا سامان دهد.
در دوره جانشینان صفویه یعنی دو سلسله افشاریه و زندیه، با آشوبها و کشمکشهای داخلی و جنگهای پایانناپذیر مدعیان قدرت، روند رکود اقتصادی را تشدید شد و ایران عملاً از هسته اقتصاد جهانی به حاشیه رانده شد. بنابراین وقتی قاجارها زمام امور کشور را به دست گرفتند، وارث اقتصادی تقریبا فلج و رو به وابستگی بودند. در واقع آن چنان که در روایت رسمی تاریخ گفته شده، بی کفایتی شاهان قاجار پدیدآورنده بحران اقتصادی نبود، بلکه تشدید کننده آن بود.
تحولات اقتصادی ایران در دوره قاجار بر مبنای ۳ شیوه اصلی تولید شبانکارگی، سهمبری دهقانی و تولید شهری که از قدیمالایام در ایران معمول بودند، قابل توضیح است. به بیان دیگر اقتصاد داخلی ایران در دوره قاجار (سده ۱۹ میلادی) همچون دورههای گذشته شامل سه بخش کشاورزی، شهری و ایلی و عشیرهای بود که البته طی این سده با تحولات دامنهداری روبهرو شد.
در بخش کشاورزی، تولید داخلی در نیم سده ۱۹ تمام نیازهای غذایی جمعیت کشور را تامین میکرد و گندم و جو ۱۰ درصد کل صادرات ایران را تشکیل میدادند. تا پایان این سده، حجم گندم صادراتی ایران از طریق خلیجفارس ۸ برابر شد اما قیمت آن ۷ برابر کاهش یافت. بنابراین دولت مجبور به صادرات بیش از حد گندم شد و از میزان خودکفایی ایران به این محصول اساسی کاسته شد.
تولید ابریشم به عنوان عمدهترین کالای صادراتی ایران نیز تا سال ۱۸۶۴ وضع خوبی داشت و در این سال ارزش تولیدات به ۴/۱ میلیون لیره استرلینگ رسید، اما بیماری کرم ابریشمی که از اروپا به ایران سرایت کرد، تولید محصول را به شدت پایین آورد و متعاقب آن سقوط بهای ابریشم خام در بازار جهانی به میزان ۴۰۰ درصد، ارزش کل فرآورده را در سال ۱۹۰۲ به ۲۵۶ هزار پوند استرلینگ کاهش داد. به تدریج و با افت تولید ابریشم در شمال کشور، صادرات تریاک از جنوب رو به فزونی گذارد و در دهه ۱۸۸۰ تریاک با سهم ۲۵ درصدی، نخستین محصول صادراتی ایران شد. در مجموع، کشاورزان به شکل روزافزون به مدار اقتصاد پولی کشیده شدند و کشاورزی ایران در پایان سده ۱۹ دیگر یک کشاورزی معیشتی نبود، بلکه به خوبی در اقتصاد کشور ادغام شده و روابط بازرگانی رشد چشمگیری پیدا کرده بود.
روی آوردن دهقانان به محصولات پولی، آن هم در اقتصادی که تولید مواد غذایی مازاد چندانی نداشت، در دورههای خشکسالی مشکلات بیشتری برای مردم به وجود آورد. در واقع در یک الگوی «عدم تعادل ثابت» بار آوردن انبوه محصولات پولی، کشور را در معرض قحطی قرار داد و در میزان فرآوردههای صادراتی کاهش نمایانی به وجود آمد. روی آوردن بعدی به محصولات معیشتی موجب کاهش قیمتها و توجه مجدد به محصولات پولی و یک چشمانداز قحطی دیگر شد. البته با وجود رشد صادرات کشاورزی و توجه هر چه بیشتر به محصولات پولی، جان فوران میگوید که کشاورزی ایران هنوز با مناسبات تولید سرمایهداری در مقیاس گسترده، فاصله زیادی داشت.
در دوره قاجار، بازرگانان قدرتمندترین طبقه شهری بودند اما با وجود موقعیت مستحکمی که داشتند، میان آنان با دولت و سرمایهداران خارجی تضاد بزرگی به وجود آمد. بازرگانان از نظر اقتصادی به اندازه سران ایل و زمینداران حاکم بر جامعه ثروت داشتند، ولی از نظر سیاسی در ردیف سایر قشرهای تابع و فرمانبردار جامعه شهری بودند. البته معدودی از آنان میتوانستند مستقیما در بازارهای خارجی به رقابت بپردازند و سودهای کلان ببرند اما بقیه به صورت واسطهها و حقوقبگیران شرکتهای خارجی درآمدند شرکتهایی که در اوایل قرن بیستم تمامی بخشهای صادراتی کلیدی به جز تریاک، خشکبار و گردو را در کنترل داشتند. در واقع سرازیر شدن سیل کالاهای خارجی به بازار ایران و تلاش ناکام در ایجاد کارخانههای جدید به بسیاری از بازاریان آسیب وارد کرد.
در این میان، فعالیتهای تولیدی شهری باز هم در حیطه طبقه پرشمار صنعتگران و پیشهوران باقی ماند. در قلمروی بخش صنایع دستی، عمدهترین گرایش، انحطاط صنایع و کارگاهی ایران در طول سده ۱۹ بود. در این مدت، بافندگی جنبه محوری خود را از دست داد و رو به انحطاط گذاشت، در حالی که در بعضی از شهرها، پایگاههای جدید اقتصادی مثل فرشبافی و شالبافی ایجاد شد. تا سال ۱۹۱۴ میلادی فرش یک هشتم کل تجارت خارجی ایران و عمدهترین قلم صادراتی کشور را تشکیل میداد (و اندکی بعد نفت جای آن را گرفت) به گونهای که در سال ۱۹۱۰ تعداد ۶۵ هزار کارگر در صنایع فرش کار میکردند. در همین دوره، تولید صنعتی به یاری تجهیزات ماشینی در ایران آغاز شد. در بخش کارخانههای متعلق به ایرانیان، حدود ۲۰ کارخانه ۵۲۴ کارگر را در صنایع بافندگی، کاغذ، شیشه، صابون، آجر، فشنگ و نوشابه در استخدام داشتند اما اغلبشان بر اثر رقابت مستقیم خارجیان و ارزانتر بودن کالاهای وارداتی شکست خوردند. موانع دشوار و پرهزینه حمل و نقل تجهیزات و فرآوردههای تمام شده، هزینه سوخت و کمبود منابع انرژی، نبود نفرات ماهر و ورزیده، کوچکی اندازه بازار داخلی و قصور یا ناتوانی دولت در حمایت از صنایع داخلی در برابر رقابتشدید خارجی نیز همگی مزید بر علت میشدند.
تنها در یک قلم برای نشان دادن ضعف بخش صنعت در اقتصاد شهری میتوان به این نکته اشاره کرد که در سال ۱۹۰۹ میلادی در فهرست مشتریان بانک استقراضی روس، از ۱۰۶۰ ایرانی که در تجارت و امور مالی فعالیت میکردهاند، تنها ۹نفر به کار صنعتی مشغول بودهاند. در عوض، چشمگیرترین موفقیتها در کارخانههای جدید از آن خارجیان بود. بزرگترین شرکتهای صنعتی در ایران، شرکت نفت ایران و انگلیس با هفت تا هشت هزار کارگر و شیلات دریای خزر متعلق به روسها با چهار تا پنج هزار کارگر بودند. علاوه بر این، خارجیان ۴۱ کارخانه جدید و کارگاه بزرگ ایجاد کردند که ۱۱۳۲ کارگر در آنها مشغول به کار بودند.
در پایان سده نوزدهم ایلات حدود ۲۵ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدادند، اما در آغاز این سده، برآوردها که متفاوت است و جمعیت ایلیاتی کشور بین ۲۵ تا ۵۰ درصد تخمین زده شده است. فرآوردههای تولیدی ایلات در این دوره همان فرآوردههای سنتی شامل گوشت، شیر، روغن، پشم گوسفند، کرک شتر، پوست و چرم، فرش و دام زنده بود.
در این سده، صادرات پوست گوسفند و چرم گاو و شتر آهنگ فزایندهای داشت و قالیهای بافت عشایر که توسط بازرگانان خریده میشد در بازارهای داخلی و خارجی به فروش میرسید، بنابراین شبانکارگان نیز به مدار بازارهای جهانی و کشوری کشیده شدند. با این وجود، تاثیر بازار بر زندگی دهقانان و پیشهوران بیشتر از تاثیر بر زندگی ایلنشینان بود، شاید از آن رو که سود معاملات به جای افراد ایل، به جیب رئیس ایل و بازرگانان عمده سرازیر میشد اما آنچه مسلم است این است که ایلنشینان طی سده ۱۹ وارد اقتصاد پولی شدند.
در جمعبندی نهایی از اقتصاد داخلی قاجاریه، میتوان گفت که در فاصله سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۹۱۴ میلادی، تحولات اقتصادی، تغییرات کمی و کیفی در صورتبندی اجتماعی ایران پدید آورد. از لحاظ کمی درصد شبانکارهها (ایلات و عشایر) به طرز چشمگیری کاهش یافت. سهم بخش شهری (خرده کالایی و شیوه تولید سرمایهداری) دو برابر شد و دهقانان بر اثر انحطاط شیوه تولید شبانکارگی و کاهش اندازه آن به صورت اکثریت باقی ماندند.
از لحاظ کیفی، بخش کوچک سرمایهداری پدید آمد که طبقه کارگر بومی آن، برجستهتر از طبقه سرمایهدار بود. علت این برجستگی، حضور سرمایهداران خارجی در ایران از یک سو و اشتغال کارگران ایرانی در صنایع روسیه از سوی دیگر است. از جمله تغییرات دیگری که پدید آمد، توفق فزاینده زمینداران خصوصی در وجه تولید دهقانی سهمبری بود. این توفق به زیان دولت و دهقانان خردهپا تمام شد. کارگاههای صنعتی در بخش شهری نیز به انحطاط گراییدند و سرمایهداران دولتی- سلطنتی در مقیاس کوچکی در شکل کارخانههای مهماتسازی به عنوان شیوه تولید سرمایهداری رخ نشان دادند
در مجموع در سده نوزدهم، شکل ساختار طبقاتی ایران دگرگون شد و تا حدی موازنه قوا در این ساختار برهم خورد به خصوص پیشهوران و صنعتگران از تاثیر غرب بر ایران به سختی آسیب دیدند، اما بازرگانان دو دسته بودند: عدهای از تاثیر غرب سود بردند و عدهای زیان دیدند. قاجاریه نیز که مازاد چند منبع را به خود اختصاص داده بود، در مقایسه با صفویه، در هر سه شیوه تولید سنتی موضع ضعیفتری داشت و در شیوه تولید سرمایهداری جدید نیز چندان فعال نبود.
در این دوره در چارچوب واژگان «توسعه وابستگی» رشد و محدودیتهای رشد، توسعه اقتصادی و وابستگی به نیروهای خارجی و افزایش مطلق تعداد شاخصهای متعدد کلیدی (جمعیت، تولید ناخالص داخلی، بازرگانی خارجی) همزمان با پایین رفتن سطح زندگی مردم، تراز پرداختها، افزایش تورم، کسری بودجه دولتی، بیکاری پیشهوران و صنعتگران و مانند اینها چیزهایی بودند که اقتصاد ایران تجربه کرد. در تئوری، ایران از عرصه خارجی و عمدتا از مدار اقتصاد جهانی بیرون رفت و به قبول ایفای نقش حاشیهای در اقتصاد جهانی سرمایهداری یعنی عرضهکننده مواد خام (ابریشم، تریاک، پنبه، خشکبار، میوه و...) و اقلام ساخته شده سنتی مانند قالی، تن داد. همچنین ایران در این دوره واردکننده اقلام ساخته شده صنعتی بهمنظور مصرف مانند پارچه و ظروف آشپزخانه و فرآوردههای به دست آمده از کشاورزی (قند ، شکر و چای) بود.
نویسنده: علی هاشم پور
روزنامه تهران امروز
با سلام
اینبار با تصاویر محمد علی شاه قاجار هستیم خدمتتون
امیدوارم لذت ببرید از تصاویر
اصولا استاد استیل گرفتن بوده!
خدایش بیامرزد
فتحعلی شاه نزدیک به هزار زن عقدی و کنیز و رقاصه داشت و این در نوع خود یک رکورد بی نظیر محسوب می شد.با این همه او خواننده های زن تهران را نیز به قصر خود دعوت می کرد. تعدادی از این زنان حتی یک بار هم موفق به حتی صحبت با شاه نیز نشده بودند.اگر به تاریخ سه هزار ساله ایران نگاهی بیندازیم خواهیم دید گر چه که در دوره های مختلف از لحاظ آداب و منش حکومتی در بین شاهان سلسله های مختلف تفاوتهایی بوده اما همه آنان در یک مسئله وجه اشتراک داشته اند و آن هم داشتن حرمسرا به عنوان مهمترین عامل تفریح و عیش و نوش بوده است.
پس از پایان سلطنت زندیان قاجارها توسط آغا محمد خان زمام امور را به دست گرفتند. آغا محمد خان در کودکی به دستور علیقلی میرزا برادر زاده نادر شاه خواجه شده بود اما این امر سبب نشد که از برگزاری سنت حرمسراداری چشم پوشی کند. خواجه بزرگ دارای یک حرمسرای مبسوط بر شانزده یا هفده زن زیبا بود و البته همیشه به خاطر اخلاق تندش زنان را مورد ازار و اذیت قرار می داد.
آغا محمد خان در جنگهای خود زنان زیبا را به اسارت می گرفت و از همین رو در میان زنان حرمسرایش از دختر گرجی تا زن سمرقندی و ترکمن یافت می شد. همچنین بسیاری از خانمها ,دختران خود را به عنوان هدیه به خواجه بزرگ می دادند و این امر نیز به کامل تر و پربار تر شدن مجموعه حرمسرای شاهی کمک می کرد.
پس از او فتحعلی شاه و نوه اش ناصرالدین شاه بر این طریقت پای فشردند و یکی از پرخرج ترین حرمسراهای تاریخ ایران را برای خود به راه انداختند.
● شاهی با هزار زن عقدی
فتحعلی شاه نزدیک به هزار زن عقدی و کنیز و رقاصه داشت و این در نوع خود یک رکورد بی نظیر محسوب می شد.با این همه او خواننده های زن تهران را نیز به قصر خود دعوت می کرد. تعداد زنان او در آغاز حکومت از چهار زن عقدی و شصت کنیز تجاوز نمی کرد اما پس از مدتی به پانصد نفر رسید و تا پایان دوران سلطنت تعداد زنانی که در حرمسرای او زندگی می کردند از هزار گذشته بود . تعدادی از این زنان حتی یک بار هم موفق به حتی صحبت با شاه نیز نشده بودند.
فتحعلی شاه تنها از ۱۵۷ زن خود ۲۶۲ فرزند داشته است. احمد میرزا کوچکترین فرزند او نیز کتابی در شرح حال زنان او نوشته است.
ناصرالدین شاه اما در این باب اندکی معقول تر می اندیشید و به ۱۰۵ زن عقدی در حرمسرا اکتفا کرده بود.
● نحوه انتخاب زنان برای خوشگذرانی شاهانه
زمانی که شاه تصمیم به انتخاب یکی از زنانش می گرفت یکی از خواجه های کشیک را فرا می خواند و به دنبال یکی از زنان می فرستاد. به دلیل کثرت زنان و کمبود سعادت دیدار؛ خانمی که توسط شاه فرا خوانده شده بود از روی خوشحالی انعامی نیز به خواجه ی حرمسرا می داد.
نقل است که همسر اول فتحعلیشاه یعنی انیس الدوله با توجه به نفوذی که داشت هیچ گاه اجازه نمی داد زنان دیگر مدت زیادی در حضور شاه باشند مبادا که همسر نخستین از کانون توجه شاه خارج شود. اگر زنی بعد از مدتی از نظر شاه می افتاد و بی مقدار و بی ارزش
می شد با حیله انعام زیادی به خواجه کشیک می داد تا او را به جای خانمهای احظار شده به حضور ببرند و به خواجه آموخته بودند که اگر شاه متوجه شد بگویند چون صدا اهسته بوده خوب متوجه نشده اند.
شیوه دیگر شاه برای انتخاب این بود که زنان را هر روز به صف می کرد و پس از سان دیدن یک و یا چند نفر را با اشاره ی عصا برای بزم شبانه انتخاب می کرد.
این نگاه کالا گونه و مصرفی به زن و کرامت او با افزایش دانش و در عصر مدرنیته نه تنها از میان برداشته نشد بلکه همگام با دیگر مظاهر عالم رنگ و بوی مدرن به خود گرفت و به برده داری جنسی از زن تبدیل شد.
آمار ها اخذ شده از کتاب سیاست و حرمسرا نوشته خسرو معتضد
منبع: دو هفته نامه الکترونیک شرقیان
ادامه دارد : دی
گرامافون یا دستگاه حبس صدا در زمان مظفرالدينشاه به ايران آمد و قدیمیترین صدای بجامانده از تاریخ ایران، صداي «مظفرالدينشاه قاجار» است. «جعفر شهري» نویسنده کتاب پنج جلدی تهران قدیم مينويسد: «صداي گرامافون طولي نکشيد که باعث سروصدا و بلواها شد. اجامر (الواط) توسط مخالفان برآشفتند و آن را همان خر دجال گمان آوردند که از هر موي بدن خرش يک صدا درميآيد و مردم را بهسوي خود کشيده، به جهنم ميبرد. اما اين معارضه چندان نتوانست پائيده، شوق مردم، بر منع چربيده، دستگاه به کار افتاده، خاصه که صداي آوازخوانهايشان هم از آن بهگوش ميرسيد.»
صدای مظفرالدین شاه را بشنوید و ببینید که چگونه خود را سایه خدا میداند:
دانلود صدای مظرالدین شاه قاجار
"...تا حالا که... جناب اتابک اعظم از خدمات صادق و لایق شما....که چهل سال است که خدمت میکنید ، از همه خدمات شما راضی هستیم بخصوص این سه چهار ساله ای که در وزارت خودتان کار می کنید وانشالله عوض اینها را، همه را به شما مرحمت خواهیم فرمود و شما هم ابدا ذره ای در خدمات خودتون انشالله قصور نخواهید کرد و مرحمت ما را به اعلای درجه نعمت به خودتان بدانید. انشالله الرحمن بعد از چهار صد سال که خدمت می کنید امیدوار هستیم که همیشه خوب باشید و این خدماتی که به من میکنید، واسه مملکت ایران می کنید البته از خداوند او را ........بی ...... بی عوض نخواهد گذاشت. انشالله عوض او را هم خدا و هم سایه خدا که خودمان باشیم به شما خواهم داد و از خدمات همه وزرا هم راضی هستم و شما خدمات همه را حقیقتا خوب عرض می کنید و همه را به موقع عرض می کنید."کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
به نظر من راجع به سرسره ی حرمسرا هم بنویس
آقامحمدخان قاجار
زندگینامه
وی زادهٔ ۲۷ محرم ۱۱۵۵ هجری قمری برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی و ۱۷ ژوئن ۱۷۴۲ میلادی در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان است. مراسم تاجگذاریاش را در ۱۵ ربیع الثانی ۱۱۹۵ هجری قمری برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی و ۲۱ مارس ۱۷۸۲ میلادی در ساری برگزار کرد و سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ هجری قمری برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی و ۱۷ مه ۱۷۹۸ میلادی در شوشا درگذشت.
آقامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت میکرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.
درباره آقا محمدخان
آقا محمد خان مردی رشید و مقتدر، شجاع و سیاس بود. اما در عین حال بسیار بی رحم و بی انصاف، خونریز و ستمکار بود. در طول عمر خود حرفی نزد که به آن عمل نکند تا کار به تدبیر بر میآمد دست به شمشیر نمیبرد. پشتکار و جدیتی تمام داشت. بسیار خسیس و مال اندوز میبود و در فرمانروایی بیهمتا بود.
برخی بر این باورند که وی به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت و به ترکی فارسی عربی تسلط کامل داشت و فرانسوی و روسی را توسط بازرگانان فرانسه و روسیه آموخت؛ وی فردی متعصب و خشک مذهب بود و با روحانیون دینی به نیکی رفتار میکرد. شبها علیرغم خستگی و کار زیاد نماز شبش فراموش نمیشد علی رغم اخته بودن در حرمسرای وی زنهای زیادی بودند و نام برجستهترین آنها مریم خانم و گلبانو خانم بود. همچنین علاقه فراوانی به گنج و ثروت داشت ؛ وی در ۱۷ سالگی پدر خویش را از دست داد و پس از آن در شیراز با محدودیت فراوانی روبرو بود.
برخی گفتهها در باره آقامحمدخان
سرجان ملکم: آقامحمدخان قاجار با اهل شریعت با احترام و رافت میزیست و خود در ظاهر مقدس بود همیشه نماز میخواند و هر نیمه شب – اگرچه در روز زحمت زیادی کشیده بود- برمیخاست و بعبادت میپرداخت در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود باباخان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری لطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیرکرده بود و از شهرهای خود او بحساب میآمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند.
عبدالعظیم رضایی (نویسنده کتاب تاریخ ده هزارساله ایران): وی مردی سنگدل، عقدهای (بسبب مقطوع النسل بودن) خشن و کینه توز، سخت کش و بیرحم بود.
استاد معین: آقامحمدخان در حمله به قفقاز دستور قتل عام و خرابی کلیساها را داد و بخشی از شهر را ویران ساخت.
دکتر مصاحب: وی مردی کینه خواه و بیرحم و قدرت جوی و چاره گر بود. بیرحمی او به اوج میرسید.
منبع : ویکیپدیا
پانوشت : تاریخ ایران ( بالاخص قاجار و پهلوی ) پر از درس هست و ما میریم تاریخ اروپای شرقی و سابقه ی کودتاهای مخملی این منطقه از اروپا رو میخونیم و میخواهیم از اون ها درس بگیریم
در اخر یه گفته از اقا محمد خان میخوام نقل کنم :
برای حکومت راحت در ایران باید مردم را گرسنه و نادان نگه داشت
Last edited by sinasalar2007; 16-08-2009 at 11:34.
سنگ نوشته قاجاري گردنه عسلك ، تاريخ خود را از ياد برده است :
سنگ نوشته قاجاري گردنه عسلك روستاي گراب طالقان بدون حفاظت هاي لازم آثار و كتيبه هاي تاريخي رها شده است .
خبرگزاري ميراث فرهنگي _ گروه ميراث فرهنگي _ سنگ نوشته قاجاري گردنه عسلك روستاي گراب طالقان بدون حفاظت هاي لازم آثار و كتيبه هاي تاريخي رها شده است .
اين درحالي است كه سنگ نوشته قاجاري گردنه عسلك و نهر تاريخي آن به شماره 7047 در تاريخ 12 بهمن81 در زمره آثار ملي اين قرار گرفته اند تا در پناه قوانين ميراث براي هميشه در تاريخ روستاي گراب ماندگار شوند.
به گفته "ناصر پازوكي"، كارشناس بررسي و شناسايي طالقان اين سنگ نوشته تاريخي نيازمند رسيدگي و حفاظت هاي ضروري است در غير اين صورت نمي تواند بيش از اين آسيب هاي طبيعي و انساني را تاب بياورد .
در بدنه شمالي سنگ ياد شده كتيبهاي به ابعاد 100 سانتيمتر طول و 85 سانتيمتر عرض وجود دارد كه روي آن در چهار سطر مطالبي به صورت برجسته نوشته شده است.
متن نوشته شده روي سگ به علت فرسايش بيش از حد آن به سختي قابل خواندن بود .
پازوكي درباره نحوه خواندن اين كتيبه تاريخي مي گويد :«اعضاي هيات با تلاش زياد توانست با استفاده از كاغذ مرطوب و مالش، آن را كپي برداري كرده و تا حدي بخوانند. »
متن كاملي كه اين كارشناسان شناسايي كرده اند به اين قرار است :« در سطح اول و در وسط كادر آمده است :نصر منالله و فتح قريب و زير آن نوشته شده از تو مدد در سطر دوم: بعهد ناصرالدين شاه شاهان / كه با اميران تورانش بچنگ است .در سطر سوم: به حكم ميرزا ايوب مير دفتر / كه از بهر رعيت به ز گنج است .در سطر چهارم نيز نوشته شده بود ، رضي بيك كرده جاري آب اين نهر / هزار دويست به هشتاد پنج است (1285)»
كارشناسان معتقدند :« هر چند مضامين و معني كلمات اين سنگ نوشته واضح و روشن است اما مفهوم كلي آن يا موضوع نوشته براي هيچ كس روشن نيست.»
به نظر مي رسد كه كه در زمان ناصرالدين شاه بفرمان فردي بنام ايوب ميردفتر، دستور ايجاد نهري صادر ميشود كه در سال 1285 هجري به مرحله اجرا گذاشته ميشود.
حال اين نهر آب كدام چشمه را به كجا ميخواسته منتقل كند و چه اتفاقاتي به وقوع پيوسته است براي كسي به درستي و مستند نمي داند اما برخي از كهنسالان روستاي گراب نقل ميكنند كه ميخواستند آب دو چشمه را كه از زير كوه يخچال سرچشمه ميگرفته به سمت كرج جاري كنند كه اين اقدام با مخالفت اهالي طالقان مواجه شد و درگيري نيز بين دو طرف صورت گرفته و چند نفر كشته شدند، در نتيجه كار ايجاد نهر نيمه تمام رها مي شود.
اعضاي هيات در بررسي منطقه پيرامون سنگ نوشته موفق به يافتن نهري شدند كه داراي حدود 97 متر طول و 30/1 متر عرض بوده و ديوار دو طرف نهر با سنگ مالون چيده شده و كف آن نيز به صورت پراكنده سنگفرش شده بود.
اين نهر در فاصله 3300 متري سنگ نوشته و در جهت شرقي، غربي احداث شده و در موقعيت جغرافيايي 36 درجه و 8 دقيقه و 38.3 ثانيه عرض جغرافيايي و 51 درجه و 12 دقيقه و 007 ثانيه طول جغرافيايي و در ارتفاع 3172 متر از سطح دريا و در جبهه شمال شرق سنگ نوشته واقع شده است.
فاطمه علي اصغر
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)