وقتي که در صحنه نيستي
وقتي که در صحنه حق و باطل نيستي هر کجا که خواهي باش
چه به نماز ايستاده باشي چه به شراب نشسته باشي هر دو يکي است.
دکتر شريعتي
وقتي که در صحنه نيستي
وقتي که در صحنه حق و باطل نيستي هر کجا که خواهي باش
چه به نماز ايستاده باشي چه به شراب نشسته باشي هر دو يکي است.
دکتر شريعتي
خدایا
به هرکی دوست میداری بیاموز
که عشق اززندگی کردن بهتر است
و به هرکس که بیشتر دوست میداریش بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر است !
بگذار تا عشق چشمان ترا به عرياني خويش بگشايد / هرچند آنجا جز رنج و پريشاني نباشد
اما
هرگز كوري را بخاطر آرامش تحمل نكن.
خدايا تو را سپاس مي گويم که در مسيري که در راه تو بر مي دارم آنها که بايد مرا ياري کنند سد راهم مي شوند آنها که بايد بنوازند سيلي مي زنند آنها که بايد در مقابل دشمن پشتيبانمان باشند پيش از دشمن حمله ميکنند و .....
تا در هر لحظه از حرکتم به سوي تو از هر تکيه گاهي جز تو بي بهره باشم
و اين جمله زيبا :
همه تعريف هايي که از ازادي شده همه يا شعر است يا فلسفه ؛ آزادي چيزي نيست جز آگاهي ؛شرافت ؛و ؟ و اينها چيزهايي نيستند که بتوان فدا کرد حتي در راه خدا
خدايا چه سخت است تنهايي
و چه بدبختي آزار دهنده ايست
تنها خوشبخت بودن
بودني كه سختتر از كوير است
دكتر شريعتي...
دکتر علي شريعتي:انسان به اندازه اي که به مرحلۀ انسان بودن نزديک مي شود ،احساس تنهايي بيشتري مي کند.
نمي دانم چه ميدانم که انسان بودن وماندن چه دشواراست چه زجري مي کشد ان کس که انسان است...
شگفتا!وقتی که بود،ندیدم
وقتی می خواند،نمی شنیدم
وقتی دیدم که نبود
وقتی شنیدم که نخواند
زندگينامه دكترعلی شريعتی
****
(1356-1312 )
1312
تولد در مزينان خراسان.
1319 ورود به دبستان ابن يمين مشهد.
1322
تاسيس « نهضت خداپرستان سوسياليست» برهبري محمد نحشب.
1323
تاسيس « کانون نشر حقايق اسلامی» در مشهد به ابتكار استاد محمد تقي شريعتي.
1326
انتشار شماره اول نشريه كانون بنام « كارنامه كانون».
1327
عضويت در « کانون» .
1329 ورود به دانشسرا و استخدام همزمان در فرهنگ مشهد.
1330 راهپيمايي عظيم مردم مشهد در پشتيباني از نهضت ملي مصدق ( پايين آوردن تابلوي شركت نفت ايران وانگليس و نصب تابلوي « شركت ملي نفت ايران» و سخنراني استاد محمد تقي شريعتي بر فراز ساختمان شركت).
1331
پايان تحصيلات دانشسراي مقدماتي ( نظام قديم) و شروع به تدريس در مدارس، تاسيس انجمن اسلامی دانش آموزان، نگارش كتاب «مكتب واسطه» و شروع به ترجمه كتاب «ابوذر غفاري، خداپرست سوسياليست»، اثر جودة السحار مصری، نخستين بازداشت به جرم تظاهرات ضد دولتی.
1332
پيوستن به « نهضت مقاومت ملي »، اخذ ديپلم تكميلي ادبي (پيش دانشگاهي).
1333
ترجمه « نمونه های عالی اخلاقی» اثر کاشف الغطاء.
1334
تاسيس دانشکده ادبيات مشهد وادامه تحصيل تا ليسانس، نشر جزوه « تاريخ تکامل فلسفه».
1336
بازداشت در مهر ماه بهمراه 16 تن از ياران « نهضت مقاومت ملی» بمدت يك ماه و اندي.
1337
فارغ التحصيل دانشکده با احراز رتبه اول، ازدواج با يكي از همكلاسان خود خانم فاطمه (پوران) شريعت رضوي.
1338
اعزام به فرانسه، تولد اولين فرزند.
1339
شناخت فانون و ترجمه گزيده ای از آثار وی، انتشار ترجمه « نيايش» كارل در مشهد، پيوستن به شاخه ای از جبهه آزاديبخش ملي الجزائر، فعاليتهای سياسی در بطن اپوزيسيون ملی- دمکراتيک و کنفدراسيون دانشجويان ايرانی، انتشار نشريه "ايران آزاد" جبهه ملی و ارگان فکری "انديشه جبهه" که فانون را نخستين بار در آن به ادبيات انقلابی ايران معرفی نمود.
1340
بازداشت در پاريس در پی تظاهرات دانشجويان در برابر سفارت بلژيک بهنگام شهادت پاتريس لومومبا، 17 ژانويه، گفتگو با گيوز (روشنفکر توگوئی) در زندان سيته پاريس.
1341
تحصيل و پژوهش در جامعه شناسی و تاريخ اديان، در کلاس های ماسينيون، برک، گورويچ، آشنائی با سارتر و محيط روشنفکری فرانسه، انتشار «غربزدگی» آل احمد در ايران.
1342
اخذ دکترای ادبيات در سوربن زير نظر ژيلبر لازار.
1343
بازگشت به ايران و بازداشت در مرز و انتقال به تهران.
1351-1344
پس از يکدوره تدريس در مدارس، تدريس در دانشگاه مشهد، انتشار دفاتر ادبی «کوير» و «اسلامشناسی» (مشهد)، يکرشته سخنرانی و کفرانس در دانشگاه های سراسر کشور و بويژه تهران-حسينيه ارشاد، که به درخواست بخشی از روحانيت محافظه کار توسط رژيم شاه تعطيل ميشود، ممنوعيت انتشار و سخنرانی. حبس بمدت 18 ماه در زندان ساواک، پليس مخفی شاه، در سلول انفرادی، آزادی پس از توافقات الجزيره، زيرنظر در منزل.
1356
26 ارديبهشت- پس از توفيق در ترک ايران تحت نام خانوادگی دوم خود، همسر و فرزندش ممنوع الخروج و گروگان گرفته ميشوند، 29 خرداد - شهادت در شرايطِ مشکوک در ساتمپتون انگلستان
سایه عزیز، سعادتی میخواد خوندن و نوشتن آثار دکتر شریعتی که برای همه میسر نیست .
خیلی ممنونم از زحمتی که کشیدی به نظر من این بهترین تاپیک این مجموعه هست خسته نباشی امیدوارم ادامه بدی
فضولی میکنم و یک متن کوتاه از کتاب " کویر " دکتر شریعتی رو اینجا مینویسم . . . البته خوندم که شما بخشی از این رو نوشتید اما من کمی بیشتر ش کردم با اجازه :
وقتي كه بود نمي ديدم
وقتي مي خواند نمي شنيدم
وقتي ديدم كه نبود
وقتي شنيدم كه نخواند
چه غم انگيز است كه وقتي چشمه اي سرد و زلال
در برابرت مي جوشد و مي خواند و مي نالد
تشنه آتش باشي و نه آب
و چشمه كه خوشكيد
چشمه نه از آن آتش
كه تو تشنه آن بودي
بخار شد و بهوا رفت
كوير را تافت و در خود گداخت
و از زمين آتش روئيد
و از آسمان آتش باريد
تو تشنه آب گردي و نه تشنه آتش
و بعد عمري گداختن از غم نبودن
كسي كه تا بود از غم نبودن تو ميگداخت
و اكنون تو با مرگ رفته اي
و من اينجا تنها به اين اميد دم ميزنم
كه با هر نفسي گامي به سوي تو نزديكتر ميشوم
و........
اين زندگي من است
saye jan ye pishnehad:
lotfan tamami ketabhaye doctor ra be tadrij va takatak moareffi kon
farz kon ba ye taze kar tafi va mikhai bebarish be shagerdie doctor shariati
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)