تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 17 از 37 اولاول ... 713141516171819202127 ... آخرآخر
نمايش نتايج 161 به 170 از 368

نام تاپيک: .:: تاریخچه و اطلاعات شهر های ایران ::.

  1. #161
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض زنجان

    موقعيت جغرافيايي استان زنجان
    استان زنجان كه آن را فلات زنجان نيز مي نامند، در ناحيه مركزي شمال غربي ايران واقع شده است. استان زنجان با هفت استان هم مرز است. اين استان از شمال به استان هاي اردبيل و گيلان, از شرق به استان قزوين, از جنوب به استان همدان, از جنوب غربي و غرب به استان هاي كردستان و آذربايجان غربي و آذربايجان شرقي محدود است. استان زنجان بر اساس آخرين تقسيمات كشوري، داراي 3 شهرستان، 13 بخش, 8 شهر, 44 دهستان و 981 آبادي داراي سكنه است. استان مذكور از دو منطقه كوهستاني و جلگه اي تشكيل يافته است. مناطق كوهستاني اين استان اغلب داراي قله هاي مرتفع هستند و در نواحي شمالي شهرستان زنجان, بخش هاي مركزي، طارم عليا، طارم سفلي، ماه نشان، ايلات قاقازان و در غرب و جنوب غربي آن، شهرستان خدابنده (قشلاقات افشار) قرار گرفته اند. ساير نقاط استان را مناطق جلگه اي يا دشت هاي آن در برمي گيرند. ميزان بارندگي در اين استان، سالانه 323 ميلي ليتر و ميانگين تعداد روزهاي يخبندان آن در طول سال، 115 روز است. حداكثر مطلق دما در شهر زنجان 40 و حداقل آن 6/29- درجه سانتي گراد ثبت شده است. فصل سرماي منطقه از اوايل آذر ماه با بارش برف هاي پياپي كه سراسر استان و به ويژه ارتفاعات را مي پوشاند شروع مي شود و معمولاُ تا اواخر فروردين ماه ادامه دارد. مهم ترين بادهاي استان مشتمل بر باد سرمه ( مه ) و باد گرم است .
    دراستان زنجان رشته های مختلف صنايع دستی رواج دارد. از آن جمله گليم بافی در ابهر, قيدار و زنجان روستاهای آن گيوه دوزی ابريشمی و نخی در انگوران و زنجان, چاروق دوزی در شهر زنجان, رنگرزی در ابهر, زنجان, قيدار, سفالگری در روستای قلثوق, مليله کاری شامل سينی, سرويس بشقاب کاسه و وسايل مصرفی در شهر زنجان, ساخت انواع چاقو و کارد و قندشکن در زنجان, جاجيم بافی نواری در طارم عليا و ماه نشان, انگوران, کيسه بافی حمامی, نواری در انگوران, ماه نشان, قيدار و حکاکی روی مس در شهر زنجان را می توان نام برد. ضمن آنکه بايد گفت قالی بافی از جمله هنرها و حرفی است که در اکثر شهرها و روستاهای استان زنجان رونق و رواج دارد. اما شهر زنجان با آثار فلزی و بويژه چاقوهای زيبا و تنوع آن مشخص می شود و نام زنجان, اينگونه آثار هنری را به ذهن متبادرمی سازد.
    چاقوسازی:
    از جمله صنايع دستی رايج و بسيار مهم در شهر زنجان است. اين صنعت از دوره صفويه به بعد رونق چشمگيری داشته و تا امروزه نيز با دگرگونی های فراوان در زنجان ادامه دارد.
    مشخصات مشترک چاقوهای زنجان عبارت است از: ظرافت, تناسب, هنرنمايی در فن آبکاری و قدرت برش آن. هر چاقو شامل قطعات تيغه, فنر (در چاقوی ضامن دار دو فنر وجود دارد به نام فنر بزرگ و فنر کوچک), آستری (دو تکه است و همه قطعات چاقو روی آن سوار می شود), روکش دسته, باربند (قسمتی برنجی که روی آستری است و لولای تيغه در آن قرار دارد).
    انواع چاقوها عبارتند از: چاقوی ساده, ضامن دار, چاقوی ميوه خوری, چاقوهای مرکب, کاردهای شکاری, کاردهای قمه ای, کاردهای کمری, کاردهای آشپزی و قلم تراش. از نکات جالب توجه آن که در هنر چاقوسازی به علت احتياج به نيروی بدنی, اکثر استادکاران جوان بوده و استادکاران قديمی فقط به کار آموزش مشغول هستند.
    مليله سازی:
    مليله سازی از جمله ظريف ترين رشته های فلزکاری و يکی از برجسته ترين صنايع فلزی ايران است. قديمی ترين مليله ايران به روايت اکثر محققان مربوط به سالهای 550 تا 330 ق.م. (دوره هخامنشی) است. متأسفانه به دليل آن که اکثر اشياء مليله به منظور استفاده مجدد ذوب شده اند, نمونه های زيادی در دسترس نيست و تنها از دوره قاجاريه مقداری سرقليان, گيره استکان و سينی در اندازه های مختلف باقی مانده است.
    مليله سازی در زنجان بيش از 100 سال سابقه دارد و از اواخر دوره فتحعلی شاه قاجار شخصی به نام حاج اسداله طرح برگ فرنگ را در مليله ابداع و سبک خاصی را شروع کرد.
    نقوش رايج در مليله کاری زنجان عبارتند از: دندانه, تابيده, جقه, يا بته ترمه, ريزه جقه, برگ فرنگ, برگ, غنچه, پيچ, پيچک, سه چشمه و يک چشم مليله. توليدات مليله زنجان شامل گيره شربت خوری, گلاب پاش, قاب عکس, جاسيگاری, بشقاب, شکلات خوری, شيرينی خوری, زنجير (که به آن کلافه ای می گويند) گل سينه, گوشواره و قاب عکس است. مليله سازی زنجان در سطح کشور نيز شناخته شده بوده و دارای اعتبار خاصی است.
    حکاکی روی مس:
    در حال حاضر حکاکی روی مس در شهر زنجان انجام می شود. طرح های رايج در حکاکی مس زنجان بيشتر از طرح های قديمی و سنتی ايران الهام گرفته شده است و در بين نقوش مختلف اسليمی, ختائی, بته جقه, گل و بوته, مکان های تاريخی و مناظر شکار حيوانات است که از نگاره های عاميانه يا سنتی مايه گرفته است. صنعتگران اين رشته که تعدادشان بسيار کم و معدود است در شهر زنجان سکنی دارند.








    چاروق دوزی:

    چاروقی که هم اکنون در زنجان عرضه می شود, به صورت يک صنعت دستی ظريف و تزئينی کاربرد دارد و به کلی با چاروق های قديمی متفاوت است. چاروق قديمی زنجان, نوعی پای پوش بوده است که از چرم خام ساخته شده و در روستاها بيشتر مورد استفاده چوپانان قرار می گرفت و اغلب بدون پاشنه بوده و با تسمه هايی به ساق پا پيچيده می شد. در سالهای اخير در زنجان نوعی چاروق ساخته می شد که رويه آن چرم قرمز رنگی (که دباغان زنجان تهيه می کردند) است و معمولاً هم بدون بند و تسمه بوده و نوکی عقابی و برگشته دارد. اين نوع چاروق که توليد آن از حدود 30 سال پيش نيز رواج داشت, اينک کمتر توليد می شود. چاروق کنونی زنجان فرم و شکل خاص و ظريفی دارد و دارای حالتی زينتی بوده و بيشتر برای راه رفتن روی قالی مورد استفاده قرار می گيرد.

    اين نوع چاروق بيشتر به شکل نعلين و به صورت پاشنه دار ساخته می شود و فقط کف آن از چرم بوده و رويه اش از نخ های ابريشم و گلابتون به رنگ های مختلف بافته و تزئين می شود. از استادان معروف چاروق ساز زنجان, استاد "اصغر خطيبی" است که برای اولين بار اقدام به پاشنه گذاری جهت چاروق کرده است.

    از استادکاران معروف استان زنجان می توان از خانم روح انگيز محمدی استادکار گليم, آقای حسين فرجيان استاد چاقوسازی, آقای غلامعلی رضايی استاد چاقوسازی, آقای مظفر محمدی استادکار فرش, آقای منصور کاظميان مقدم استاد کار مليله, آقای نجف علی حاجيلو استادکار گيوه دوزی, آقای کريم ابطحی استادکار مليله, آقای رحيم بهشتی استاد چاقوسازی, آقای محمد رسولی استادکار معرق و آقای علی چراغی استاد پيکره تراشی نام برد.

  2. #162
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض خوزستان




    موقعيت جغرافيايي استان خوزستان
    استان خوزستان با مساحتي حدود 64236 كيلومتر مربع، بين چهل و هفت درجه و چهل يك دقيقه تا پنجاه درجه و سي‌و نه دقيقه طول شرقي از نصف‌النهار گرينويچ و بيست و نه درجه و پنجاه و هشت دقيقه تا سي‌وسه درجه و چهار دقيقه عرض شمالي از خط استوا، در جنوب غربي ايران واقع شده است. اين استان از شمال غربي با استان ايلام، از شمال با استان لرستان، از شمال شرقي و شرق با استان‌هاي چهارمحال و بختياري و كهگيلويه و بويراحمد؛ از جنوب با خليج فارس و از غرب با كشور عراق هم‌مرز است. بر اساس تقسيمات كشوري سال 1357، اين استان داراي پانزده شهرستان، سي‌و پنج بخش، سيزده دهستان و 4496 آبادي داراي سكنه مي‌باشد. مركز استان خوزستان شهر اهواز و ساير شهرستانهاي آن عبارتند از: آبادان، انديمشك، اهواز، ايذه، باغ‌ملك، بندرماهشهر، بهبهان، خرمشهر، دزفول، دشت‌آزادگان، رامهرمز، شادگان، شوش، شوشتر و مسجد سليمان.
    شمال و شرق خوزستان را سلسله جبال زاگرس فراگرفته است كه ارتفاعات آن در جهت جنوب غربي كاهش مي‌يابد، به‌طوري كه در نواحي جنوب‌تر به صورت تپه ماهورهايي نمايان مي‌شود. استان خوزستان را از نظر پستي و بلندي مي‌توان به دو منطقه كوهستاني و جلگه‌اي تقسيم كرد. منطقه‌ كوهستاني در شمال و شرق استان قرار گرفته و منطقه جلگه‌اي آن از جنوب دزفول، مسجدسليمان، رامهرمز و بهبهان آغاز شده و تا كرانه‌هاي خليج‌فارس و اروند رود ادامه مي‌باد. استان خوزستان داراي آب و هواي مختلف است: آب و هوايي نيمه‌بياباني كه شهرهاي آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هنديجان، دشت‌آزادگان و نواحي دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و نواحي شمال اهواز را در بر مي‌گيرد.آب وهواي استپ گرم كه نواحي شمال دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و شمال اهواز را دربرمي‌گيرد. استان خوزستان تحت‌ تأثير سه‌نوع باد قرار دارد: اولين باد، جريان سرد نواحي كوهستاني و دومين باد (شرجي)، جريان گرم و رطوبي از خليج‌فارس است كه به سوي جلگه مي‌وزد. سومين‌باد يا باد سوم از عربستان مي‌وزد و هميشه مقداري شن و خاك و رطوبت همراه دارد. بر اساس داده‌هاي ايستگاه‌هاي سينوپتيك استان خوزستان در سال 1375، حداقل مطلق درجه حرارت منفي دو دهم درجه سانتيگراد و حداكثر مطلق درجه حرارت با چهل پنجاه درجه سانتيگراد در اهواز گزارش شده است.


    جغرافياي تاريخي استان

    استان خوزستان يكي از كهن‌‌ترين سرزمين‌هاي تمدن بشري است. اين تمدن در شش هزار سال پيش در شوش پديد آمد، هزار سال بعد دولت مقتدر عيلام در شوش پايه‌گذاري شد و سه هزار سال پيش از ميلاد، دولت عيلام توسط آشوريان منقرض گرديد. در سال ششصد و چل قبل از ميلاد شوش به دست آشوري‌ها تسخير و به دو بخش تقسيم شد. قسمت شمالي عيني انزان به دست پارس‌ها افتاد و قسمت جنوبي آن به تصرف آشور درآمد. در تابستان سال پانصد و سي و هشت قبل از ميلاد كورورش هخامنشي به بابل لشكر كشيد و با شكست بابل كليه خاك عليلام جزء متصرفات هخامنشي گرديدوشهرشوش به عنوان يكي ازپايتخت‌‌هاي هخامنشي برگزيده شد.داريوش هخامنشي درحدودسال پانصدوبيست ويك قبل از ميلاد شوش را به مركز شاهنشاهي خودتبديل كردودرآن كاخ باشكوهي ازسنگ بنام هديش احداث كرد. در زمان خشايار شاه پايتخت‌هاي ايران از جمله شوش به اوج عظمت و رونق رسيدند. با حمله اسكندر دوران اوج و شكوه سلطنت خيره‌كننده هخامنشيان به پايان رسيد. در سال سيصد و سي و سه قبل از ميلاد اسكند بر هخامنشيان پيروز شد و شهر بابل و شوش را با ذخاير بسيار ارزشمند طلا و نقره تصرف كرد. پس از فوت اسكندر در بابل جانشيان او در ايران دولت سلوكيان را تشكيل دادند. در سال صد و هشتاد و هفت قبل از ميلاد در اثر ضعف دولت سلوكي پارس و خوزستان متحد شدند و از دولت سلوكي جدا شدند.مهرداد اول اشكاني (صد و چهل تا صد و شصت و چهار) نيز «دقريوس» شاه سلوكي را در جنگي شكست داد و شخصي به نام كامثاسكير را كه از خاندان اشكاني بود به حكومت خوزستان منصوب كرد. با قدرت گرفتن ساسانيان اين ناحيه رو به عمران و آبادي گذاشت. شهر جندي شاهپور با دانشكده بسيار معروف نيز از شهرهايي است كه در اين دوران از رونق و شكوفايي چشمگيري برخوردار بوده است. پس از شكست يزدگرد سوم در جنگ معروف نهاوند، ايرانيان به مرور به دين اسلام گرويدند. از سال هفده هجري قمري در عهد خلافت عمر كه كشورگشايي مسلمانان به پيروزي تازه‌اي دست يافته بود، بصره به عنوان يكي از حاكم‌نشين‌ها و نايب‌الحكومه انتخاب شد. مهمترين و خونين‌ترين واقعه نخستين قرن اسلام در خوزستان قيام توده‌هاي بدوي و روستائيان عرب و ايراني بود كه زير لواي خوارج يا ارزقيان سر به شورش برداشتند. حجاج بن‌يوسف در سال هفتاد و هشت هجري قمري اين قيام را با بي‌رحمي و سنگدلي سركوب كرد. قيام ديگري نيز در سال‌هاي دويست و چهل و نه هجري قمري به رهبري صاحب‌آلزنج خوزستان را فراگرفت. در اواسط سده سوم هجري قمري دولت عباسيان رو به انحطاط گذاشت و زمينه رشد قيام ايرانيان فراهم شد. يعقوب ليث از سيستان علم استقلال برافراشت و در شوال سال 261 هجري قمري فارس را تسخير و به سرعت حمله به بغداد را (مقر خلافت عباسيان) آغاز كرد، ولي بلافاصله به شوش و شوشتر عقب‌نشيني كرد. در سال 288 هجري قمري عمر و ليث جانشين يعقوب در خوزستان به قتل رسيد. در سال 326 هجري قمري معزالدوله ديلمي، كرمان و خوزستان را تصرف كرد. با روي كار آمدن سلجوقيان ابوكاليجاد ديلمي به حكومت خوزستان منصوب شد و در سال 434 هجري و قمري با همين سمت درگذشت. از اين سال تا سال 845 هجري قمري به ترتيب خوارزمشاهيان، خاندان شلمه افشار، اتابكان فارس، آل مظفري، آل جلاير، تيموريان بر تمام يا قسمتي از خوزستان حكم راندند. در سال 845 جنبش مذهبي ديگري به عنوان مشعشعيان در اين نواحي شكل گرفت. رهبر اين جنبش سيدمحمد مشعشع ادعاي مهدويت داشت و از اين زمان خوزستان به دو ناحيه عرب‌نشين و غيرعرب‌نشين تقسيم شد. در سال 872 هجري قمري سلسله ايلخانان به دست‌آق‌قويونلوها منقرض شد و سيدمحسن فرزند سيدمحمد مشعشع از اوضاع آشفته ناشي از آن استفاده كرد و بر سراسر خوزستان مسلط شد. پادشاهان صفوي چندين بار براي سركوب مشعشعيان و افشار به خوزستان لشگر كشيدند هر بار پس از سركوب آنها مشعشعيان را بر حكومت نواحي تحت تسلط آنها ابقا كردند. با انقراض صفويان به دست محمود افغان خوزستان همچنان به تهماسب ميرزا جانشين پادشاه شكست‌خورده صفوي وابسته باقي ماند و محمود افغان براي دست يافتن به اين ناحيه در سال 1136 هجري قمري لشگري به اين ناحيه گسيل داشت ولي نتيجه‌اي نگرفت. نادر شاه، افغان‌ها را از اصفهان بيرون راند و در بهار سال هزار و صد و چهل و دو هجري قمري از راه فارس و كهگيلويه روانه خوزستان شد. پس از قتل نادر، خاندان مشعشعي بار ديگر به رياست موسي مطلب هويزه را به تصرف درآوردند. مشعشع‌ها پس از استقرار در هويزه به سوي شوشتر، دزفول و شوش روي آوردند و با طايفه آل‌كثير جنگيدند و نواحي مزبور را تصرف كردند. در همين دوران كريم‌خان زند پس از ده سال كشمكش و جدال قدرت را به دست گرفت. پس از درگذشت كريم‌خان زند بار ديگر خوزستان دچار هرج ومرج شد. درزمان فتحعلي شاه قاجارخوزستان به دوبخش تقسيم شد. بخش شمالي، شامل شوشتر، دزفول، هويزه جزء كرمانشاهان، به محمدعلي ميرزاي دولت شاه سپرده شد و بخش جنوبي آن شامل رامهرمز، فلاحيه و هنديجان جزء فارس به حسينعلي ميرزا پسر ديگر فتحعلي شاه واگذار شد.دولت شاه شاهزاده مقتدر قاجاري دوباره براي سركوب مخالفين به خوزستان لشگر كشيد. در زمان همين شاهزاده بند معروف ميزان در شوشتر بازسازي شد و آب به شاخه شطيط و نهرداران جريان يافت. در سال هزار و دويست و شصت و هفت هجري قمري قواي انگليس از طريق خرمشهر وارد خوزستان شد و تا اهواز پيش آمد و به ‌آنش هر دست يافت. پس از سال هزار و دويست و هفتاد سه هجري قمري كه جنگ انگليس با ايران روي داد تا پايان حكومت ناصرالدين‌شاه كه چهل سال طول كشيد در خوزستان جنگي روي نداد. در اين زمان عشاير عرب به چند بخش تقسيم شده و هر بخش شيخي جداگانه داشت كه حاج جبار خان نام‌آورتر از ديگران بود و پس از جنگ انگليس فداكاري‌هايي از خود نشان داده بود، توسط ناصرالدين شاه به رتبه سرتيپ اولي ارتقاء يافت. پس از او پسرش شيخ خزعل جانشين پدر شد و با كشتن برادر زمام امور را به دست گرفت. اين مرد كه با حمايت انگليس سراسر استان خوزستان را به چنگ آورده بود. انگليس‌ها عثماني‌ها را از خوزستان بيرون كردند و رشته اختيار سراسر خوزستان را به دست گرفتند. در خرمشهر، اهواز و شوش سپاه مستقر ساختند و در هر يك از شهرهاي شوشتر و دزفول اداره سياسي يا كنسولگري و عدليه داير كردند و در همه جا اداره‌هاي پست و تلگراف را به دست گرفته و سرپرستي آن‌ها را به مأموران خود واگذار كردند. از سال 1332 تا 1339 هجري قمري اين وضع پايدار بود و شيخ خزعل نيز خود را امير خوزستان (عربستان) مي‌خواند. در دوران رئيس الوزرايي رضاشاه سپاهي از شيراز به بهبهان، سپاهي از اصفهان و سپاه سومي از بروجرد عازم سركوب شيخ خزعل در خوزستان شد. پس از جنگي كوتاه شيخ خزعل شكست خورد و با فرستادن پيامي به رئيس الوزرا امان خواست و بدين وسيله عمر يكي ديگر از حكام محلي به سود قدرت يافتن دولت مركزي به پايان رسيد.

  3. #163
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض خوزستان

    صنايع دستی روستايی :
    وفاداری روستاييان به سنت ها از عوامل مهم توليد محصولاتی است که با همت آنان با مواد اوليه موجود توليد می شود اين محصولات علاوه بر رفع مايحتاج شخصی توليد کنندگان به بازار عرضه می شود که می تواند ممر در آمدی در کنار کار اصلی آنها محسوب شود.
    روستاييان استان خوزستان محصولاتی گوناگون که حاصل دسترنج آنها است توليد می کنند که عمده ترين آنها شامل : حصير، گليم، قالی، پارچه عبايی و ... است .
    صنايع دستی شهری :
    اگر چه صنايع دستی شهری امروزه رونق گذشته را ندارند معهذا هنوز صنعتگرانی هستند که به امر توليد ابزار و لوازم دست ساز اشتغال دارند. اموری همچون : بافت انواع پارچه، گليم، قالی، تهيه گيوه، خراطی، ميناکاری و ساخت وسايل فلزی و قلمزنی از جمله اين صنايع است .
    مجموعه صنايع دستی عشايری، روستايی و شهری استان خوزستان بر حسب نوع مواد اوليه که در توليد به کار می رود به چند گروه تقسيم می شود:
    - بافته هايي که برای توليد آنها از دار استفاده می شود، شامل قالی و گليم. اين بافته ها که به بافته های داری موسوم هستند در شهر های مسجد سليمان، هفتگل، دزفول و مناطق روستايي وعشايری توليد می شوند.
    - بافندگی شامل: احرامی، عبا، سياه چادر، چوقا، پشتی، خورجين ( هورژين ) که در مناطق عشايری، روستايی و شهری مانند: شوشتر، دزفول، بهبهان، سوسنگرد، شوش و ... انجام می گيرد.
    محصولات پوستی که عشاير و روستائيان مناطق مختلف استان خوزستان توليد کننده آن هستند:
    - نمد مالی که در ميان روستائيان و به مقداری اندک در ميان عشاير توليد می شود. در شهرهای بهبهان و دزفول نيز توليد می شود.
    - صنايع دستی حصيری و چوبی شامل: حصير بافی، سبد بافی و همچنين خراطی در دزفول، آبادان و ...
    - فلزکاری و ميناسازی شامل: قلمزنی فلزات، قفل سازی و زيور آلات در شهر های اهواز، سوسنگرد و هويزه .
    بافته های داری:
    همانطور که گفته شد بافته هايی است که از دار برای توليد آنها استفاده می شود که دارها يا عمودی و يا افقی است. بعضی از اين بافته ها گره دار هستند مانند قالی و گبه و برخی مانند گليم و زيلو پود باف بوده و بعضی مانند ورنی و شيرکی پيچ پودپيچ هستند.
    در استان خوزستان بافته های داری به شيوه گره زنی يا پود گذاری بافته می شود و شامل قالی، قاليچه و گليم است و بافندگان اصلی آنها زنان ايلی و روستايی هستند که بر روی دار افقی که بر روی زمين قرار می گيرد کار بافتن را انجام می دهند. نقشه ها اکثراً ذهنی و طرح ها هندسی است و رنگهای قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، سفيد، سرمه ای در بيشتر بافته ها کاربرد دارد.
    زنان و دختران عشاير عرب نيز به صورت محدود به کار بافت قالی اشتغال دارند و قالی هايی با نقش هندسی و با استفاده از رنگهای قرمز، نارنجی، صورتی، مشکی، زرد کدر، سرمه ای و سفيد می بافند.
    گليم :
    در استان خوزستان بافته ديگری که بيشتر به صورت دارهای افقی و بعضاً به صورت عمودی بافته می شود گليم است. که بافندگان آن عشاير بختياری (که در مبحث استان چهار محال و بختياری توضيح داده شد.) و عشاير عرب هستند، گليم هايی نيز در هفتگل بافته می شودکه نقوش آنها شباهت به بافته های عشاير قشقايی فارس دارد.
    از مناطق اصلی گليم بافی در خوزستان روستای عرب نشين غزی است که گليم های آن غالباً دارای تار پنبه اي و پود پشمی است و به رنگهای قرمز، صورتی، سبز، نارنجی، آبی، سرمه ای و سفيد است . نقوش گليم های غزی هندسی و ذهنی است و بافتی ساده دارد.
    گليم پارچه ای :
    زنان عشاير بختياری و روستائيان مناطق بختياری نشين خوزستان در نواحی هفتگل و مسجد سليمان با استفاده از لباسهای مندرس خود گليم های را ه راه و محکمی می بافند که برای فرش کردن کف اتاق يا سياه چادر از آنها استفاده می کنند : ابتدا پيراهن و دامن های پرچين از کار افتاده را بصورت نوارهای رشته رشته و باريک به پهنای يک انگشت پاره می کنند و اين رشته ها را بوسيله پره می تابانند. سپس ريسمانهای بوجود آمده را بصورت گليم می بافند.
    محصول بدست آمده در صورت انتخاب رنگهای مناسب در کنا ر يکديگر زيبا، محکم و مقرون به صرفه است .

  4. #164
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    پشتی:
    از ديگر صنايع دستی استان خوزستان می توان از پشتی هايی نام برد که در بهبهان توليد می شوند و معمولا دارای تار پنبه ای و پود پشمی رنگين و به ابعاد 70 × 110 سانتی متر است.
    نقش اين پشتی ها مرکب از راه های پهن و باريک افقی به رنگهای : سبز، زرد، قرمز، قهوه ای، سرمه ای، سفيد، نارنجی و آبی نفتی است. قسمت ابتدا و انتهای هر پشتی معمولا سرمه ای رنگ است.
    موج:
    بافت موج در استان خوزستان و خصوصاً در شهر بهبهان رايج است و برای بافت آن از دستگاه های نساجی سنتی استفاده می کنند. نوعی پارچه دستباف است که اندازه های متفاوت دارد. در واقع موج همان دستبافی است که در ساير نقاط ايران به رختخواب پيچ يا چادر شب نيز معروف است. کردها نيز به آن موج می گويند و لرها آن را ماشته می نامند.
    مقنعه :
    پارچه ای است ساده بافت و بدون نقش و يک رنگ که مردان بعضی مناطق برای عمامه و شال کمر از آن استفاده می کنند . زنان دو يا سه قطعه آن را بهم دوخته و پارچه عريضی بدست می آورند که برای روسری و مقنعه مورد استفاده قرار می گيرد.
    احرامی:
    از محصولاتی است که در شوشتر بافته می شود. احرامی پارچه ای است با تار پنبه ای و پود پشمی به رنگهای سرمه ای، زرد، سبز، سفيد، نارنجی، قرمز و ...
    ابريشم بافی:
    بافت اين نوع پارچه در دزفول رايج است . در تهيه اين محصول از نخ ابريشم مصنوعی (ويسکوز) استفاده می شود. به دليل ظرافت خاصی که دارد به مصرف شله ( روسری عربی ) می رسد، طول اين پارچه 20 متر و عرض آنها 40 سانتيمتر است . پس از بافت آن را به قطعات 4 متری در آورده وبرای روسری مورد استفاده قرارداده عده ای نيز قطعه 4 متری را به دو قسمت تقسيم کرده و از وسط آنها را کنار يکديگر قرار داده و به صورت تور دوزی بهم می دوزند. شله ای که از اين طريق به دست می آيد 2 متر درازا و 80 سانتی متر پهنا دارد.
    عبا بافی:
    بافت عبا در خوزستان سابقه ای ديرينه دارد به طوريکه می گويند پيشينه اش به بيش از پانصد سال می رسد. در گذشته عبابافی در اين استان در شهرهای دزفول، شوش، و سوسنگرد و بهبهان رواج داشته است . هم اکنون توليد آن بيشتر در شهرهای سوسنگرد و بهبهان انجام می شود.
    اين عباها معمولا به رنگهای خرمايی، مشکی، خاکستری و شيری است که توسط بافندگان رنگرزی می شود. دو نوع پارچه عبايی در خوزستان بافته می شود:
    1- نوعی که برای بافتن آن از نخ های نازک استفاده می شود که به :" هله " شهرت دارد و مناسب هوای گرم تابستان است.
    2- نوعی که تراکم تار و پودش بيشتر است و " چانچه " ناميده می شود و زمستان از آن استفاده می شود.
    نمد مالی:
    نمد مالی از جمله صنايعی است که در استان خوزستان به دليل حضور عشاير که مصرف کنندگان اصلی توليدات نمدی هستند رواج دارد. دو شهر دزفول و بهبهان از مراکز مهم توليد نمد در اين منطقه محسوب می شوند. توليدات نمدی اين شهر : زير انداز، کپنک، و کلاه نمدی است.
    کلاه نمدی :
    برای تهيه کلاه نمدی به جای پشم از کرک به عنوان ماده اوليه استفاده می شود.
    گيوه بافی و گيوه دوزی :
    از جمله صنايعی که در استان خوزستان قدمت ديرينه دارد گيوه بافی و گيوه دوزی است که حدود 200 سال در اين منطقه رواج دارد. از مراکز اصلی اين صنعت در خوزستان دو شهر دزفول و بهبهان را می توان نام برد.
    گيوه انواع مختلف دارد:
    1- گيوه های تخت چرمی که به چتری معروف هستند.
    2- گيوه تخت لته ای که از پارچه های فرسوده و روده گوسفند تهيه می شود.
    3- گيوه تخت لاستيکی
    صنايع دستی چوبی:
    در خوزستان از چوب و ساير فرآورده های گياهی برای توليد انواعی از صنايع دستی استفاده می شود که مهمترين آنها به اين شرح است .
    خراطی :
    خراطی چوب از هنرها و صنايعی است که بيشتر در دو شهر دزفول و بهبهان رواج دارد.
    ابزار کارخراطان بسيار ساده است، شامل اره، انواع مته، شفره، دستگاه يا چرخ خراطی و ... برای تهيه چوب نيز از درختهای توسکا و سپيدار استفاده می شود. در دزفول محصولاتی مانند پايه ميز و صندلی و مبل، چوب لباسی، بدنه قليان، زير قليان، ميل زورخانه، پايه آباژر، گلدان، نمکدان و... ساخته می شود. در بهبهان نيز کارگاههای خراطی وجود دارد که محصولات آنها گهواره پايه مبل است که از چوب سپيدار تراشيده می شود.
    حصير بافی:
    در استان خوزستان در بيشتر مناطق روستايی و عشايری به واسطه وجود درختان خرما حصيربافی وجود دارد. از نی های باتلاقی نيز برای بافتن حصير استفاده می کنند.
    اين نوع حصير در شهر ها برای آويختن در جلوی پنجره مورد استفاده قرار می گيرد. عشاير نيز برای حصار پشت چادرهايشان و همچنين ساختن لانه مرغ و خروس، بره، بزغاله و ... از آن استفاده می کنند.
    بوريا (حصير زير انداز) :
    بوريا يا حصير زير انداز از محصولات استان خوزستان با الياف برگ درختان خرما بافته می شوداين حصير از نی مردابی که در اين منطقه به وفور يافت می شود نيز توليد می گردد. اين نوع حصير برای زير انداز و همچنين پوشش سقف منازل کاربرد دارد. آن را روی تيرهای سقف ساختمان قرار داده و رويش را با مصالح ساختمانی می پوشانند. بوريابافی کاری است که فقط توسط مردان انجام می شود.
    کپوبافی:
    کپوبافی که در سالهای اخير در استان خوزستان رونق فراوان يافته بيشتر در دهستان شهيون دزفول و روستاهای اطراف آن انجام می شود . مواد اوليه مصرفی در بافت کپو برگهای خشک نخل که در اصطلاح محلی " کرتک " نام دارد و ساقه های نازک گندم که " هلفه " گفته می شود تشکيل می دهد.

  5. #165
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    سبد بافی:
    استان خوزستان که از مراکز مهم پرورش نخل در ايران است صنعتگران از برگ درختان خرما سبدهايی درست می کنند که مصارف مختلف دارد و به آن زنبيل می گويند همچنين عشاير بختياری خوزستان و عده ای از روستاييان اطراف دزفول از شاخه های نازک و ترکه های درختان مختلف سبدهايی می بافند که معروفترين آنها سبدی است که "سله " ناميده می شود و برای آبکش کردن برنج از آن استفاده می شود.
    در انديمشک نيز عده ای از هموطنان ترک نژاد با استفاده از ترکه های درخت بيد سبدهايی با اندازه و شکل های متفاوت توليد می کنندکه مصارف گوناگون دارد. عشاير و روستاييان استان خوزستان نوعی سبد که " کوروک " ناميده می شود برای جابجايی ماکيان توليد می کنند.
    فلزکاری:
    در استان خوزستان ساخت وسايل فلزی در شهرهای دزفول، اهواز، مسجد سليمان، بهبهان، رواج دارد که توليدات مختلفی از قبيل داس، تيشه، قيچی، قند شکن و ... از محصولات آنان است.
    آهنگران خوزستان ابتدا فلز را به اندازه و شکل دلخواه بريده و در کوره قرار می دهند پس از گداخته شدن و انعطاف پذيری با چکش زدن به شکل مورد نظر در می آورند. در آخر با استفاده از سوهان آن را صيقل می دهند.
    ورشوسازی:
    در خوزستان اين صنعت درزمانی نه چندان دور فعاليت چشمگيری داشت.عمده فعاليت های مربوط به ورشوکاری توسط مردان و درشهر دزفول انجام می گرفت . هم اکنون نيز در شهر دزفول تعداد ی صنعتگر به اين حرفه مشغول هستند که کار عمده آنها توليد قليان است . قليان های ورشوی کار دزفول بسيار زيبا و نفيس است.
    ميناکاری و قلمزنی :
    از جمله فعاليت هايی که از گذشته های دور در خوزستان رواج داشته مينا کاری بر روی طلا و نقره و قلمز نی بر روی مس و برنج است که در شهرهای آبادان، خرمشهر و اهواز انجام می شود که در سالهای اخير بيشتر فعالين اين حرفه در اهواز به کار خود ادامه می دهند.
    توليدات مينايی توسط " صبی ها" -که پيروان حضرت يحيی می باشند- برروی طلا و نقره و ديگر فلزات و بيشتر بصورت زينتی و زنانه عرضه می شود. اين توليدات که نقوش معمول و متداول آنها عبارت از : شتر و ساربان، نخل، پل معلق ( پل رودخانه کارون ) و گنبد وقايق، برروی گردن بند، دستبند، گوشواره، انگشتر، النگو، و همچنين قندان، سينی، گيره استکان و ... کاربرد دارند.



    قلمزنی :
    قلمزنی بر روی فلزات نيز توسط صبی ها انجام می شود. روش قلمزنی بر فلزات به اين صورت است که ابتدا نقش مورد نظر را بر روی ظرف طراحی نموده و سپس درون ظرف را از محلول قير مذاب آميخته با خاکستر يا خاک اره پر کرده و بعد با استفاده از قلم و چکش به نقوش حالتی فرورفته می دهند . سپس قسمت هاي فرو رفته را با خمير مينا که از اکسيد فلزات مختلف تهيه می شود آرايش داده و ظرف مورد نظر را در کوره گذاشته و 350 درجه سانتيگراد حرارت می دهند. به اين ترتيب لايه لعابی رنگين و شفافی برروی قسمتهايی از ظرف فلزی قلمزنی شده به وجود می آيد.
    توليد محصولات پوستی :
    استان خوزستان به علت وجود عشاير بختياری که بخش هايی از اين منطقه را قشلاق خود قرار داده اند. و همچنين اسکان بسياری از آنان در اين خطه، از نظر توليد پوست موقعيت خاصی را دارا می باشد. در اين استان بدليل وجود عشاير بختياری که کار اصلی شان دامداری است، پوست به وفور يافت می شود. با اين حال صنايع چرم و پوست چندان رواج نداشته و فقط عده کمی از عشاير آنهم برای رفع نياز خودشان و برای ساختن لوازم مورد استفاده زندگی مانند مشک و هميان از آن استفاده می کنند. گاهی نيز از پوست برای دهل که از سازهای محلی است استفاده می کنند.

  6. #166
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض خراسان


    موقعيت جغرافيايي استان خراسان
    استان خراسان با مساحتي معادل 313335 كيلومتر مربه ، وسيع ترين استان كشوراست .
    و در حدود يك پنجم مساحت ايران را تشكيل ميدهد . اين استان از شمال و شمال شرق به جمهوري تركمنستان ، از شرق به كشور افغانستان ، از جنوب به استان سيستان و بلوچستان و از غرب و شمال غربي به استان يزد ، اصفهان ، سمنان و گلستان محدود مي باشد. بر اساس آخرين تقسيمات كشوري استان خراسان داراي 23 شهرستان ، 54 شهر ، 24 بخش و 224 دهستان و 7996 آبادي داراي سكنه است .
    صنايع دستی
    يکی از ابزارهای مهم برای شناخت ويژگی فرهنگی و قومی هرمنطقه شناخت صنايع دستی آن منطقه می باشد. آثار ارزشمند به يادگار مانده حکايت از ذوق و استعداد وصف ناپذيری می کنند که در جای جای آن می توان به هنر و ظرافت دست های پرتوان هنرمندان ايرانی پی برد.
    در استان خراسان توليدات هنری نقش پر اهميتی در اقتصاد منطقه دارند. انواع مهم صنايع دستی در اين استان شامل: قالی بافی، ابريشم کشی، شعر بافی، نمد بافی، پوستين دوزی، سنگ تراشی و قلم زنی روی سنگ، فيروزه تراشی، سفالگری، سبد و حصير بافی است. انواع ديگر توليدات دستی شامل چارق، گيوه، فراورده های چوبی و فلزی، نقاشی روی چرم و غيره می باشد.
    قالی بافی :
    يکی از صنايع دستی مهم استان خراسان قالی بافی است. پيشينه قالی بافی در اين استان را می توان به دو دوره متمايز تقسيم کرد :
    - دوره صفويه که قالی های اين دوره اغلب دارای نقش های هراتی با زمينه لاجوردی و يا لاکی سير و با حاشيه باريک به رنگ زرد روشن می باشد.
    - دوره ديگر راه اندازی کارگاه های قالی بافی توسط بازرگانان تبريزی در نيمه دوم قرن سيزدهم است. به اين دليل، امروزه در صنعت فرش مشهد دو نوع گره وجود دارد که عبارت اند از : گره فارسی ( محلی) و گره ترکی ( تبريزی ).
    مهم ترين مرکز قالی بافی در استان خراسان مشهد است. زمينه قالی های مشهدی دارای رنگ لاکی با نقش ترنج و لچک و حاشيه لاجوردی است. بيرجند، طبس، کاشمر، سبزوار و نيشابور از نظر قالی بافی به ترتيب در مراحل بعدی قرار می گيرند.
    در ميان عشاير خراسان، قالی بافی از رونق فراوانی برخوردار است. قاليچه های بلوچی در ميان چادر نشينان اطراف تربت حيدريه، کاشمر، سرخس و تربت جام رايج است. هم چنين در ميان عشاير کرد که در شمال خراسان سکونت دارند، بافت قاليچه های ترکمنی رواج دارد.
    شعر بافی :
    شعربافی يا دست بافی در استان خراسان، از گذشته های دور، يکی از مشاغل صنعتگران بوده است. اين صنعت در بيش تر شهرهای استان خراسان، به ويژه در شهرستان های مشهد، سبزوار و تربت حيدريه، به صورت خانگی و کارگاهی ديده می شود. فعاليت های برک بافی، فرت بافی و ابريشم بافی را نيز می توان در اين رده قلمداد کرد که عمده توليدات آن ها حوله، چادر شب، بقچه و... است.
    نمد بافی :
    در ميان عشاير خراسان، صنعت نمد مالی از رونق فراوانی برخوردار است و دو مرکز اصلی توليد آن، شهرهای مشهد و قوچان می باشند.
    گليم بافی :
    در ميان عشاير و روستاييان خراسان، گليم بافی به عنوان يک فعاليت خانگی معمول است. مناطق عمده گليم بافی در استان خراسان، شهرستان های مشهد، قوچان و شيروان است.
    پوستين دوزی :
    يکی از صنايع مهم استان خراسان پوستين دوزی است. در شمال استان، سردی هوا موجبات پيدايش و گسترش اين صنعت را فراهم آورده است. پوستين دوزی در ميان عشاير کوچ نشين استان از اهميت به سزايی برخوردار است.
    سنگ تراشی و قلم زنی روی سنگ :
    از جمله فعاليت های هنری در شهر مشهد، يکی هم سنگ تراشی است که سابقه ای ديرينه دارد. عمده توليدات مصنوعات سنگی عبارت اند از :
    قندان، هاون، ظرف ديزی و انواع مجسمه های سنگی.
    فيروزه تراشی:
    شهر نيشابور که به شهر فيروزه شهرت دارد، دارای معادن ارزشمندی از فيروزه می باشد که از قرن ها پيش مورد بهره برداری قرار گرفته اند. فيروزه تراشی يکی از حرفه های قديمی در استان خراسان است. تراش فيروزه به اشکال پيکانی و مسطح از جمله تراش هايی است که طرفداران فراوان دارد. فيروزه يکی از سوغاتی های مهم استان خراسان است و بازار مطلوبی نه تنها در استان، بلکه در سطح کشور دارد.
    سفالگری:
    يکی از صنايع دستی مهم در ايران سفالگری است که در شهرهای حاشيه کوير ايران از موقعيت مناسبی برخوردار است. مرکز اصلی اين صنعت در استان خراسان، در شهرستان گناباد به ويژه روستای مند است. مهم ترين توليدات اين صنعت انواع گلدان و ظروف سفالين می باشد.
    سبد و حصير بافی :
    يکی از صنايع دستی مهم و پردازشی که با هزينه بسيار ناچيز، ساخته هايی را می آفرينند، سبد و حصير بافی است. مواد اوليه اين توليدات، کاه و شاخه های نازک درختان است و مرکز اصلی آن روستاهای اطراف طرقبه در استان خراسان می باشد. به دليل توريستی بودن منطقه طرقبه، بازار اين توليدات از موقعيت مطلوبی برخوردار است. برای بافت سبد، از چوب درختچه بيد مشک استفاده می شود که هم ظريف و هم باريک است و هم چنين خاصيت انعطاف پذيری آن زيادمی باشد. صنايع ظريف حصير بافی، در ميان مسافرينی که به اين استان سفر می کنند و هم چنين اهالی منطقه، جايگاه ويژه ای دارد.

  7. #167
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض چهار محال و بختیاری


    استان چهارمحال‌وبختياري در بخش مركزي رشته كوههاي زاگرس بين پيش كوههاي داخلي و استان اصفهان واقع شده است و از شمال و مشرق به استان اصفهان، جنوب به استان خوزستان محدود است. وسعت اين استان در حدود 16533 كيلومتر مربع مي‌باشد.
    اين استان ناحيه‌اي است كوهستاني در سلسه جبال زاگرس كه در باختر آن كوههاي مرتفعي قرار گرفته است و اين ارتفاعات سرچشمه سرشاخه‌هاي دو رودخانه دائمي زاينده رود و كارون مي‌باشد. از مهمترين ارتفاعات غرب استان زردكوه است كه با ارتفاع 4548 متر در كوهستان بازفت قرار دارد و تمام سال پوشيده از برف است كوههاي ديگر منطقه كه بيش از 3000 متر ارتفاع دارند دنباله زردكوه بوده و حد طبيعي آنها مرز بين استان خوزستان و چهارمحال و بختياري است و از كانونهاي آبگير دائمي ايران به حساب مي‌آيد.
    امتداد اين كوهها از شمال غرب به جنوب شرق بوده و هر چه از غرب به طرف شرق نزديكتر شويم از ميزان ارتفاعات و تراكم كوهها كاسته شده و به دره‌هاي باز و دشتهاي نسبتاً وسيع همچون دشت لار، فرادنبه، كيار، لردگان، گندمان و .... ختم مي‌شود و انباشته رسوبات در آنها امكانات مساعدي براي كشاورزي بوجود آورده است كه در اين دشتها در مجموع قريب 24 درصد وسعت استان را شامل مي‌شوند.
    ارتفاع شهركرد (مركز استان) از سطح دريا 2060 متر مي‌رسد كه تقريباً كمترين ارتفاع را در مدار جغرافيايي خود در اين قسمت داراست هر چه به طرف شرق منطقه حركت كنيم ارتفاع منطقه كاهش مي‌يابد

  8. #168
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    شَهرکُرد مرکز شهرستان شهرکرد و استان چهارمحال و بختیاری ایران است. این شهر در ۹۷ کیلومتری جنوب غربی اصفهان قرار گرفته ‌است. نام پیشین آن دِهْکُرد بوده است. بر اساس آمار سال ۱۳۸۵ جمعیت شهرکرد برابر با ۱۲۶٬۷۴۶ نفر بوده است.



    دهکرد (شهرکرد امروزی)در قرن هفتم هجری قمری تحت سلطه اتابکان فارس و لرستان بود. بعدها وسعت یافت و در شهریور ۱۳۱۴ شمسی از دهکرد به شهرکرد تغییر نام یافت. واژه «دهکرد» از دو بخش «ده» + «کرد» تشکیل شده‌است. بعضی‌ها معتقدند واژه «کرد» در حقیقت به معنی گله داری است چون شغل ساکنان اولیه این منطقه(دوران لربزرگ) به علت داشتن مراتع خوب و سرسبز، غالباً گله داری بوده‌است. کلمه کرد در لغت نامه‌ های معتبر فارسی نیز به معنی رمه دار است. برخی بر این نظرند که این منطقه بدین خاطر دهکرد نام گرفته‌است که گویا در گذشته دسته‌ای از کردها در اینجا ساکن بوده‌اند از این رو این منطقه را دهکرد نامیده‌اند. این استدلال به چند دلیل نادرست است. نخست آن که در لهجه دهکردی اثر قابل توجهی از کلمات کردی دیده نمی‌شود. دوم آنکه ما با کلمه دهکرد در سایر مناطق کشور مواجه هستیم که اتفاقاً آنها هم کرد نیستند؛ مثلاً منطقه دهکرد در بروجرد یا منطقه دهکرد در جیرفت. با این وصف به نظر می‌رسد که باب بحث دراین زمینه همچنان باز است. البته به گفته برخی از اهالی این شهر، با توجه به اینکه در شهرکرد چه در قدیم و چه در حال کردین((نوعی بالا پوش نمدی که چوپانان لر به تن می‌کنند)) تولید می‌شود ابتدا به این مکان دهکردین و بعدها به خاطر راحتی کار به آن دهکرد گفته شد. در کتابی بنام «ایران باستان» از ژوزف ویسهوفر محقق و شرق شناس آلمانی آمده‌است که شاپور دوم در نامه نگاری‌های خود نام شهریار «دژگـُرد» را که دژی مستحکم در منطقه کوهستانی زاگرس بوده آورده‌است. با احتساب تسلط زبان عربی در دوران حکومت اعراب براحتی می‌توان دریافت که «دژگـُرد» با عوض شدن حروف «ژ» و «گ» که در الفبای عربی وجود نداشته به «دهکـُرد» تغییر کرده‌است. در منطقهٔ اصفهان و چهار محال و بختیاری و لرستان وجود مکانها نظامی کاملاً قابل تشخیص است. همانند «چَمگـُرد» (چَمگـُردان امروزی)، «دژگـُرد» (شهرکرد امروزی)، «چـِلگـُرد» (چـِلگـِرد) و «بروگـُرد»(بروجرد امروزی). در سال هزار و سیصدو چهارده دهکرد از دهستان به شهرستان تبدیل شد و با تغییر واژهٔ «ده» به «شهر» نام شهرکرد بر آن نهاده شد.



    شهرکرد مرتفع‌ترین شهر ایران است و به همین خاطر به «بام ایران» معروف است. زمستانی سردو برفی و تابستانی مطبوع و خنک دارد. این شهر مرکز استان چهارمحال و بختیاری است.



    زبان مردمان شهرکرد فارسی است که واژه‌های لری و بختیاری فراوان دارد. چند مثال از واژه‌های دهکردی: «وَخی» از مصدر(وَخسادن)، «بجُور» از (مصدر «جُستن). «اُشناری» به معنی (راه آب)، اما امروزه بسیاری از اهالی شهرهای این شهرستان مانند سامان، بن، شهر ِکیان (شهرک قدیم، تغییر نام شهرک و تبدیل آن به شهر کیان در سال ۱۳۷۴ انجام شد) و طاقانک به زبان ترکی نزدیک به ترکی قشقایی تکلم می‌کنند.لازم به ذکر است که مردم اصیل شهرکرد دارای لهجه ای خاص و به احتمالی دارای زبان خاصی بوده اند که در طول تاریخ با توجه به موقعیت ارتباطی و اقوام بختیاری موجود در استان واستانهای همجواردستخوش تغییر و رسوخ کامل کلمات بختیاری به این زبان یا لهجه شده است.

  9. #169
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض بوشهر

    موقعيت جغرافيايي استان بوشهر
    استان بوشهر با مساحتي حدود بيست و هفت هزار و شش‌صدو پنجاه و سه كيلومتر مربع بين بيست و هفت درجه و چهارده دقيقه عرض شمالي و پنجاه درجه و شش دقيقه تا پنجاه و دو درجه و پنجاه و هشت دقيقه طول شرقي از نصف‌النهار گرينويچ قرار دارد. اين استان از شمال به استان خوزستان و قسمتي از كهگيلويه و بويراحمد، از جنوب به خليج فارس و قسمتي از استان هرمزگان، از شرق به استان فارس و از غرب به خليج فارس محدود است. استان بوشهر با خليج فارس بيش از شش‌صد كيلومتر مرز دريايي دارد و از اهميت سوق‌الجيشي و اقتصادي قابل توجهي برخوردار است.بر اساس آخرين تقسيمات سياسي كشور استان بوشهر مشتمل بر هشت شهرستان، هفده بخش، سيزده شهر، سي و شش دهستان و شش صدم آبادي داراي سكنه است. شهرستان‌هاي استان بوشهر عبارتند از: بوشهر، تنگستان،‌ دشتستان، دشتي، دير، ديلم، كنگان و گناوه.
    جغرافياي تاريخي استان
    به طوري كه از اسناد و اطلاعات برمي‌آيد، اين منطقه به علت موقعيت استراتژيكي مناسب براي احداث پايگاه دريايي و بندرگاه، مورد استفاده پادشاهان عيلام قرار مي‌گرفت. در زمان هخامنشيان كه كشور ايران به بيست ساتراپ‌نشين (استان) تقسيم مي‌شد، سرزمين بوشهر جزء ساتراپ نشين پارس بود. داريوش فرمان داد كه حفر ترعه نيل به درياي سرخ را دنبال كنند. اين كانال محققاً راهي بود كه به جاي كانال سوئز امروز مي‌توانست خليج فارس و درياي عمان را از طريق درياي سرخ مستقيماً به مصر و مديترانه اتصال دهد. مقابر كنده شده بر سطح سنگي جزيره خارك دليل بر حضور سربازان هخامنشي در استان بوشهر است كه براي نگهباني از چنين راه طولاني تدارك شده بود. خليج فارس به دليل موقعيت سوق‌الجيشي و به لحاظ اهميت اقتصادي و بازرگاني‌، در طول تاريخ همواره از سوي كشورها و دولت‌ها براي تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت مورد توجه قرار گرفته است. اولين يورش دولت‌هاي اروپايي به سواحل خليج فارس در سال هزار و پانصد و شش ميلادي با حمله پرتغالي‌ها تحت عنوان محافظت و حراست از منافع پرتغال در برابر تجار مصري و ونيزي صورت گرفت. در سال هزار و سيزده هجري قمري شاه عباس با انگليسي‌ها متحد شد و دست پرتغالي‌ها را از خليج فارس كوتاه كرد.
    از سال هزار و صد و چهل و هشت هجري قمري نادرشاه بوشهر را كه دهكده‌اي بيش نبود مورد توجه قرار داد و مشغول آماده كردن بوشهر به عنوان يك بندر و اسكله كشتي‌سازي با استفاده از چوب جنگل‌هاي مازندران شد. همچنين براي تأمين ارتباط جزاير و سواحل خليج فارس درصدد تأسيس نيروي دريايي برآمد. در سال هزار و صد و چهل و هشت هجري قمري لطيف‌خان را به ايالت دشتستان و كاپيتاني كل سواحل خليج فارس انتخاب و اعزام كرد. اين شخص براي تهيه ناوگاني در خليج فارس‌، بوشهر را مركز دريايي خود قرار داد. در اواخر سلطنت نادر ايران بيست و سه تا بيست و پنج فروند كشتي جنگي در خليج فارس داشت. بدين ترتيب از زمان نادرشاه بوشهر روي به پيشرفت نهاد و حتي مدتي بندرعباس را نيز تحت‌الشعاع خود قرارداد. پس از قتل نادر در اثر هرج و مرجي كه در ايران پديد آمد، كشتي‌هاي جنگي توسط حكمرانان و شيوخ اطراف خليج فارس ضبط گرديد. همچنين بندربوشهر و بندرعباس نيز اهميت سابق خود را از دست دادند. تجار هلندي كه در سال هزار و شش‌صد و بيست و سه ميلادي روابط تجاري خود را با ايران شروع كرده بودند پس از قتل نادر ايران را ترك كردند و بصره را مركز تجارت خود قرار دادند، اما پس از مدتي در اثر دسيسه رقباي انگليسي و به منظور نزديكي بيشتر با دهانه خليج فارس، تأسيسات تجاري خود را به خارك منتقل كردند و در عين حال از پرداخت اجاره بهاي خارك به ميرمهنا حاكم بندر ريگ و جزيره خارك خودداري نمودند. ميرمهنا در سال هزار و هفت‌صد و پنجاه و شش به تأسيسات هلندي ‌ها حمله برد، دژ آنها را تسخير كرد و آنها را از جزيره بيرون راند، ولي به سبب اينكه در دفعات متعدد بناي سركشي و تمرد از دستورات كريم‌خان زند را گذاشت و مدتي آرامش خليج فارس را بر هم زد، كريم‌خان او را شكست داد و جزيره خارك و بندر ريگ را تصرف كرد. در همين زمان نفوذ انگليسي‌‌ها در سواحل و جزاير خليج فارس و به خصوص سرزمين بوشهر روبه گسترش نهاد و آنها موفق شدند اجازه تأسيس تجارتخانه‌اي را در بوشهر با امتيازات فوق‌العاده‌ به دست آورند. سلسله قاجاريه كه پس از زنديه روي كار آمد چندان نفوذي در خليج فارس نداشت، به همين دليل، رفته رفته نفوذ انگليسي‌ها در خليج فارس بيشتر شد و زمام امور خليج فارس و درياي عمان به دست آنها افتاد و جنرال كنسول در بوشهر مدت بيست سال بر همه خليج فارس حكمراني كرد. در زمان ناصر‌الدين‌شاه ارتش ايران هرات را اشغال كرد و به دنبال آن حالت جنگي بين ايران و فرانسه و انگليس به وجود آمد. به دنبال اين مسئله ناوگان انگليس در خليج فارسي مركب از هشت كشتي جنگي و تعدادي ناوگان بخاري و بادي به ايران حمله كردند وجزيره خارك را متصرف شدند. پنج روز پس از آن قواي انگليسي در حوالي بوشهر در خاك ايران پياده شدند و شروع به پيشروي به سوي برازجان كردند. قواي ايران برازجان را تخليه و عقب‌نشيني كرده بود. بنابراين قواي انگليس انبار اسلحه و مهمات برازجان را منفجر كرد و سپس به بوشهر بازگشت. سرانجام در نبردي كه در نهم ژانويه هزار و هشت‌صدو پنجاه و هفت ميلادي در خوشاب بين ايران و انگليس رخ داد، انگليسي‌ها موفق شدند سپاه ايران را شكست دهند. بيش از جنگ اول جهاني بار ديگر دولت انگليس منطقه بوشهر را مورد تجاوز قرار داد و در سال هزارونهصدوسيزده ميلادي جنگ سختي بين نيروي انگليس و دليران دلواري در گرفت. در جريان اين جنگ رئيس علي دلواري و مردم تنگستان و دشتستان نقش برجسته‌اي ايفا كردند. رئيس علي دلواري از مشروطه ‌خواهان بنام جنوب ايران بود كه در سال هزار و دويست و نودو نه هجري قمري در روستاي دلوار تنگستان ديده به جهان گشود. در بيست و پنج سالگي به صفوف مبارزين مشروطه‌خواه جنوب ايران پيوست و همكاري نزديكي را با محافل انقلابي و عناصر مشروطه‌ طلب ايران شروع كرد. با كودتاي ضد انقلابي لياخوف روسي عليه مشروطه‌خواهان در هزار و سي‌صدو بيست و شش هجري قمري و بمباران مجلس شوراي ملي و استقرار ديكتاتوري محمدعلي شاه قاجار، رئيس علي به همراه سيدمرتضي علم‌الهدي اهرمي به مبارزه عليه استبداد صغير پرداخت. در سال هزار وسيصد و بيست و هفت هجري قمري با كمك تفنگچي تنگستاني، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلي شاه پاك كرد و اداره گمرك و انتظامات و ديگر ادارات را تسخير كرد. اين كار دليران تنگستان بر انگليسي‌ها كه اداره گمرك را در اجاره داشتند گران آمد وآنان براي تضعيف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حيات اقتصادي و سياسي جنوب ايران به جنگ با دليران تنگستاني پرداختند و در اين راه از ديگر خوانين جنوب ايران ياري جستند. جنگ بين رئيس علي و دليران تنگستان از يك طرف و انگليسي‌ها و خوانين متحد آنان از سوي ديگر به طور متوالي و پراكنده تا شوال هزار و سي‌صدو سي‌و سه ه.ق ادامه يافت و انگليسي‌ها نتوانستند بر رئيس علي و يارانش تفوق يابند. تا اين كه درگير و دار حمله انگليسي‌ها به بوشهر در شب بيست و سه شوال هزار و سيصد وسي‌وسه ه.ق (سوم سپتامبر هزار و نهصد و پانزده ميلادي) هنگامي كه رئيس‌علي در محلي به نام «تنگك صفر» قصد شبيخون به قواي انگليسي‌ها را داشت، ‌از پشت مورد هدف گلوله يكي از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسيد. وي هنگام شهادت حدود سي و چهار سال داشت. مبارزات رئيس علي دلواري برگ زرين ديگري در تاريخ مقاومت دلير مردان ايران در مبارزه با استعمار است.

  10. #170
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض استان ايلام

    موقعيت جغرافيايی و تقسيمات سياسی استان ايلام
    اين استان با 19086 کيلومتر مربع ، حدود 1.4 درصد مساحت کل کشور را تشکيل ميدهد.استان ايلام در غرب دامنه سلسله جبال زاگرس قرار گرفته است. استان ايلام از جنوب با خوزستان، از شرق با لرستان، از شمال با کرمانشاه و از سمت غرب با کشور عراق همجوار است. مهمترين شهرستانهای اين استان ايلام، ايوان، دهلران، مهران و شيروان است. مرکز اين استان شهر ايلام است که به علت زيبايی های طبيعی فراوانی که دارد، عروس زاگرس نام گرفته است.

    جغرافيای طبيعی و اقليم استان
    ناهمواريهای استان ايلام از رسوبات دوران اول تا چهارم زمين شناسی به يادگار مانده اند؛ ولی شکل گیری آنها عموماً به دوران دوم و سوم زمين شناسی مربوط است. اين کوهها چنان گسترده و فشرده اند که امکان شکل گيری دشتی آنها فراهم نشده است. شمال و شمال شرقی استان ايلام کوهستانی و نواحی مغرب و جنوب غربی آن را اراضی پست و کم ارتفاع تشکيل داده اند. مهمترين ارتفاعات استان کبير کوه و دينار کوه و مهمترين دشتهای آن دشت عباس و دشت مهران، دهلران است.

    از نظر اقليمی استان به سه منطقه تقسيم ميشود که عبارتند از:

    - مناطق ميانی که دارای آب و هوای معتدل است .
    - مناطق کوهستانی شمال و شمال شرقی که دارای آب و هوای سردسير با زمستانی طولانی است.
    - مناطق جلگه ای غرب و جنوب غربی که دارای آب و هوای گرمسيری است .

    تاريخچه استان ايلام
    اين سرزمين، بنا به اسناد تاريخی فراوان، بخشی از کشور عيلام باستان بوده که در حدود 3000 سال پيش از ميلاد به فرمان آشور بانی پال منقرض شد. در کتيبه های بابی، عيلام را " آلامتو" يا "آلام"خوانده اند. که به قولی به معنای کوهستان يا "کشور طلوع خورشيد" است. مدتی پس از سقوط عيلام، حوزه فرمانروايی آنان به دو منطقه تحت نفوذ پارسها و مادها در غرب تقسيم شد. در دوره هخامنشی جزئی از امپراطوری هخامنشی بوده است. بعد از تسخير ايران به وسيله اعراب مسلمان، احتمال دارد که اين ناحيه جزئی از ايالت کوفه باشد. از اوايل قرن چهارم تا اوايل قرن ششم خاندان حسنويه کرد بر لرستان و ايلام حکومت می کردند و از سال570 تا 1006 اتابکان لر بر لرستان و پشتکوه حکومت کرده اند. از سال 1309 شمسی در تقسيمات کشوری، ايلام جزو استان پنجم يعنی کرمانشاه گرديد.

    صنايع دستی فعال امروز ايلام عبارتند از: گليم بافت و گليم گل برجسته در ايلام، سرآبله، ايوان، دره شهر، قالی بافی و قاليچه گل ابريشم در سرآبله، ايوان، دره شهر. گفتنی است ديگر صنايع دستی رايج در استان ايلام را دوج بافی، جيغ بافی، نمد مالی، خراطی، و ساخت زيورآلات تشکيل می دهد.

    گليم بافی:
    گليم بافی يکی از اصيل ترين صنايع دستی ايران است که به مراتب بيش از قالی بافی قدمت دارد. از خصوصيات گليم آن است که از حيث وزن بسيار سبکتر از قالی بوده و به آسانی قابل حمل و نقل است ضمن آن که دارای ظرافت و زيبايی خاصی است.

    گليم بافی در تمام ايران به عهده زنان بوده و زنان عشايری ايلام نيز آن را به گونه ای زيبا انجام می دهند، گليم گل برجسته را می توان از گليم های خاص يا گليم های يک رو ولی غير "سوماک" دانست، چرا که در بافت آنها از روش و تکنيک های مختلف گليم ساده(پودگذاری)، بافت گليم سوماک(پودپيچی) و شيوه بافت قالی(گره کامل) استفاده می شود و گليم گل برجسته ايلام دارای معروفيت خاص است. اين نوع گليم با استفاده از نقشه بافته شود.

    موج بافی:
    موج بافی از رشته های صنايع دستی رايج در ايلام است. موج بافی بيشتر در خانواده ها انجام می شود. انواع موج، احرامی، رانکه و چوغه (نوعی شال کردی که از حدود22 متر آن يک دست لباس تهيه می شود) است. دستگاه موج بافی چوبی بوده که گاه در روی زمين و گاه در داخل گودالی قرار می گيرد. هر دستگاه نيازمند دونفر است. يک نفر بافنده و يک نفر ماسوره پيچ. موج(رختخواب پيچ)، احرامی، در اطراف پاوه(نوسود) بافته می شود. شال کردی نيز در ايلام بافته می شود که کردها از آن لباس تهيه می کنند. اندازه موج به علت متغير بودن عرض دستگاهها متفاوت است ولی بيشتر آن را يک پارچه به طول 10 متر و عرض 50 تا 60 سانتيمتر می بافند. پس از بافت آن را به چهار تخته تقسيم کرده و از پهنا به هم می دوزند. در بعضی از کارگاهها که عرض دستگاه بيشتر و بين 65 تا 70 سانتيمتر است, موج از سه قطعه تشکيل شده است.

    نمدمالی:
    نمد کف پوشی است که از پشم حلاجی شده پهنه می شود و اگر در توليد آن دقّت و مهارت به کار رود دارای مزايای گوناگونی است. چون افزون برزيبايی رطوبت کمی را جذب می کند, حمل و نقل آن آسان است و بالاخره نسبت به هزينه اش بادوام است. نمد مورد مصرف ايلات و روستائيان است.

    چادرنشينان معمولاً برای نمد پشم, چين اول گوسفند را مورد مصرف قرار می دهند که مرغوبتر است. محصولات توليدی از نمد عبارتند از: جليقه چوپانی و فرش نمدی.

    چپغ بافی:
    چادرنشينان برای استراحت خود و داشتن سرپناه از چادری استفاده می کنندکه سقف آن معمولاً از موی بز است و توسط خود عشاير بافته می شود. ديواره آن را "چپغ" می نامند و آن عبارت است از بافت حصيری به صورت ديواره که قريب 5/1 متر پهنا دارد و در روی آن نقش های متفاوتی به وسيله نخ های رنگارنگ پشمی ايجاد شده است.

    خراطی:
    در ايلام از چوب درخت "کيکم" برای خراطی استفاده می کنند. توليدات آنها بيشتر چوب سيگار و قوطی سيگار است. چوب سيگارها به شکل ماهی و يا اشکال ديگر بوده و بسيار ظريف و هنرمندانه ساخته می شود. چوب "کيکم" مصرفی را از جنگل مجاور شهر تهيه کرده و آن راتبديل به قطعات کوچکتر نموده واز آن, بدنه چوب سيگار را می سازند, سپس آن را با سوهان به شکل موردنظر درمی آورند. پس از تراش و پرداخت کامل آن را با روغن چرب می کنند و بعد از اين عمل چوب سيگار به رنگ نارنجی متمايل به سرخ درمی آيد که همراه با نقوش طبيعی چوب بسيار جالب می شود. در شهرهای مهران و ايوان نيز کار خراطی انجام می شود.

    ساخت زيورآلات:
    کردها با توجه به اهميت نقره در گذشته و سنن قوی خويش دارای جواهراتی هستند که هر چند بی شباهت به جواهرات ترکمن نيست, اما دارای ريزه کاری های خاص خود است که با توجه ساکن شدن عشاير رونق ديرين خود را از دست داده است. جواهرات کردی در خانه ها ساخته شده و گاه نيز آنها را در مغازه های زرگری عرضه می کنند.

    قالی بافی:
    بافت قالی و بويژه بافت قاليچه های ابريشمی و کرکی در مناطق شهری, روستايی و عشايری از استان ايلام رواج دارد و زيباترين قاليچه های ابريشمی و کرکی را در دره شهر و روستاهای اطراف آن و قالی های با رجشمارهای تا حدود 40 را در شهرهای ايوان, ايلام و روستاهای اطراف آبدانان و ... می بافند. توليد قاليچه های ابريشمی بويژه ظرف سالهای اخير در دره شهر از رونق قابل ملاحظه ای برخوردار شده است.

    از استادکاران نمونه استان ايلام می توان خانم ثروت منصوری, فريده ملکی, نسرين گوهری, صنعت بيگ محمدی در رشته گليم برجسته, آقای خدارحم اولاد در قالی بافی, خانم بانو خورانی و جيران عبدل خانی در احرامی بافی, خانم معصومه شفيعی و آقای ارسلان امير پناهی در رشته معرق کاری را نام برد.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •