نه عزيزم اينكه شما مي گي نيست شايد them اضافي باشه ولي جمله ي شما هم نمي تونه درست باشه .
نه عزيزم اينكه شما مي گي نيست شايد them اضافي باشه ولي جمله ي شما هم نمي تونه درست باشه .
خيلي ببخشيد من منظوري نداشتم .
مي دوني اشكال كار كجاست اينكه شما لحن من و وقتي كه اين جمله رو نوشتم نمي دوني كه چي بود از كجا مطمئني كه من قصد بدي داشتم ؟؟؟1
به هر حال اگه ناراحت شدي معذرت مي خوام .
ولي هنوز هم به جواب درست نرسيدم .
از scythe هم براي نظرش ممنونم
من سوال شما را یه جا پرسیدم، این جوابشون بود حالا ببینیم تا نظر بقیه چی باشه:
The phrase "which one of them is . . " is hopelessly bad grammar.
This would have to be completely re-written.
"I have two books. One of them is so informative."
"I have two books, of which one is so informative."
"I have two books, one of which is so informative." l
می خواستم اون سومی رو بگم که دیدم SYTHE عزیز ذکرش کرده .. مرسوم ترین گزینه اس به نظرم ...
for the sake of argument :
به نظرم میاد که فرضاً هم با the و هم با a/an در موقعیت های مختلف استفاده بشه و اینطوری نباشه که حتما یکی یا دیگری ضروری باشه ... ها ؟ ...
اول : (بعنوان یه نکته فرعی) مثلا تو فارسی هم می تونیم با معرفه/نکره همینطوری بازی کنیم :
* ولنتاین روزیه که ملت میرن از مغازه هایی که تا دیروز خرازی بودن و صرفا بخاطر همین یه روز تغییر شغل دادن کادو می خرن...
* ولنتاین روز ِخرید از مغازه هایی که تا دیروز ... (ادامه ماجرا)
...
دوم : در مورد Fall حدس می زنم قرار بوده جمله ای مطرح بشه که قرار نبوده خصوصیات ماه پاییز رو واسه یکی که تا حالا نمی دونسته پاییز چی چیه (؟!) توضیح بده ... منظورم اینه که شاید خیلی ها ندونن ولنتاین چیه و یه توضیح بد نباشه (hence the a/an is used!)... اما شک دارم کسی نیاز به تعریف ماه پاییز داشته باشه !! ... بنابراین مثلا می خواسته یه واقعه ای رو مطرح کنه که صرفاً در پاییز رخ داده ... یعنی پاییز نقش اول جمله نبوده و معرفه فرض شده! ... مثلا:
* پاییز فصلیه که طراح های مد لباس های جدیدشون رو عرضه می کنن ... پاییز فصلیه که ملت توش فلان کار رو می کنن ..
داشتم بلندبلند فکر می کردم ...![]()
منم نظر خودمو مي گم :
به نظر من اسم اگه خيلي خاصباشه بايد از a استفاده كنيم مثلا همين مثال خودتون valentine شايد كسي ندونه ولنتاين چيه و ما مي خواهيم براش توضيح بديم
يا مثلا easter - عيد پاك يا thanksgiving - روز شكر گزاري يا هر روز خاص ديگري عيد مبعث ، روز طبيعت ، روز عاشورا و .....
ولي پائيز و ماه نوامبر به نظرم شناخته شده تر هستند نسبت به اون روزهاي خاصي كه مثال زدم
با سلام
میشه ساختار این سه نوع فعل توی انگلیسی رو بگید چه جوریه ؟
خورده باشم ... خورده شده است ... خورده میشود
در ضمن این دو تا فعل هم به فارسی ساختارش رو بگید ممنون میشم :
Have been sold ... Have had sold
مرسی![]()
من با اجازه اساتید چند موردش رو میگم..منتظر بمونید تایید بشه.
خورده باشم: فکر میکنم اینو تو جمله بهتر بشه واسش معادل پیدا کرد!. مثلاً توی یه جمله ی شرطی
خورده شده است: has been eaten
خورده میشود: is being eaten
.............
Have been sold: فروخته شده است.
Have had sold: این عبارت فکر کنم درست نباشه!!![]()
در راستای پست بالا ، تطبیق زمانها در دو زبان ساده نیست ... این وارد وجهی از زبانشناسی کاربردی میشه که بحث میکنه که یه چیزی دقیقا مطابق حالت التزامی در انگلیسی نداریم ... بلکه برحسب مورد و کاربرد میشه با استفاده از زمانهای موجود ترجمه اش کرد ...
حالت اول شخص و فعلی که مطرح کردید (خوردن) ، کار رو از این هم سخت تر می کنه ؛ اما به نظر میاد بشه به یه جمع بندی رسید روش :
من شاید همه غذام رو نخورده باشم = I might not have eaten all of my food
فقط وقتی سیگار تعارف کن که غذام رو خورده باشم = ... offer cigars only when I've eaten
من هرچی فکر کردم حالت دیگه ای به ذهنم نیومد ... اگه به نظرتون چیزی می رسه خوشحالم میشم در موردش بخونم ...
سلام به همگي
اين عباراتي رو كه شما دنبالشون هستي زياد كاربردي ندارن و شايد فقط در موارد خاصي بشه ازشون استفاده كرد
اوليش "خورده باشم " ماضي التزامي هست و براي شك و يا اميد و آرزو استفاده ميشه مثلا
دلم مي خواد تا وقتي شوهرم نيامده غذامو خورده باشم (بيان خواسته و آرزو )
i wish i ate my meal before my husband comes
همون طور كه دوستمون گفت بايد زمانها را با هم تطبيق بديم و اينجا گذشته ي ساده در انگليسي با ماضي التزامي در فارسي برابر شد .
دلم مي خواد الان كنار ساحل باشم
i wish i was on beach
دلم مي خواد فردا جمعه باشه
i wish it was friday tomorrow
فعل گذشته ي ساده اي كه بعد از "i wish i " مياد دقيقا با "باشم" برابر استنمي دونم اين فعل هارو از كجا آوردي ولي حداقل مي دونم توي اين بيست سالي كه از عمر با عزت من
"خورده شده است"
گذشته حتي يه بار هم از اين فعل استفاده نكردم
ماضي نقلي براي دو عمل به كار مي ره
1- عملي كه هنوز تمام نشده
2- عملي كه كاملا به پايان رسيده
مثلا
حسن در حياط ايستاده است
Hassan is standing in the yard
حسن رفته است
Hassan is gone
خوردن فعليه كه بيشتر به صورت معلوم به كار ميره و تازه اگه براي غذا باشه از eat اصلا استفاده نميشه از have استفاده ميشه .
ولي فعلي مثل write رو ميشه بگي كابرد مجهولش زياده مثلا "اين كتاب توسط حسن نوشته شده است "
this book is written by Hassan
اين جمله ها خطرناكن حسن اينا كاربرد ندارن حسن
كاش براي اين فعل هايي كه گفتي حداقل مصال فارسي مياوردي تا افراد بي ثوادي مصل بهتر متوجه بشن
اون جمله اي هم كه دوستمون گفت براي "خورده شده است " يعني "has been eaten " مي تونيم بگيم كه eat در اينجا بيشتر معني "پوسيدن و تحليل رفتن رو ميده "
my car has been eaten
ماشينم فرسوده شده است
و يا براي اين به كار ميره كه مثلا بگيم گرگ گوسفند رو خورد
the sheep has been eaten by wolveاميدوارم منظورم رو فهميده باشي ( جانوري كه توسط جانور ديگري خورده ميشه )
گربه موش رو خورد
عقاب خرگوش رو خورد و .....
"خورده مي شود"
تو فارسي نداريم يا حداقل كابرد نداره
have been sold عمرا كابرد داشته باشه تو انگليسي. چي مي خواي بگي ؟؟ كجا شنيدي اين و ؟؟؟
تا اونجا كه من مي دونم بعد از have been فعل ing دارمياد و ماضي نقلي استمراري رو ميسازه
ماضي نقلي استمراري براي عملي كه در گذشته شروع شده باشه تا به حال ادامه داشته و در آينده ممكن است ادامه داشته باشه سا نداشته باشه
مثلا
10 سال دارم انگليسي مي خونم
i have been studying eng for 10 years
شايد ادامه داشته باشه شايدهم نه
have bben sold اينطوري به نظر مي رسه كه بخواي بگي يه چيزي براي يه مدت براي فروش بوده و كسي نخريده هنوز.
اگه بخواي اين جمله رو بگي بايد بگي
it has been on sale for 2 months
يا يه چيزي شبيه اين
have been sold , have had sold و " خورده مي شود" بيشتر شبيه به جك هاي دسته اول هستن
به جاي اينكه سعي كني لفظي كار كني برو كابردها رو ياد بگير تا بتوني بفهمي كجا بايد كدومو به كار ببري و كدوم با كدوم برابري مي كنه
موفق باشي
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)