از تو نشان گرفتم
و تو
خود را نشان دادی
از تو نشان گرفتم
و تو
خود را نشان دادی
رهآورد زمانه ما چه بود؟
خانهها را از کنار هم برداشتند
و بر روی هم فاصله طبقاتی ساختند
و قول دادند آن را کاهش دهند
رهآورد زمانه ما چه بود؟
گلهای سرخ خشک شده را
به یاد روزهای نبودنت
روی میز گذاشته ام
روبرویم
خشک
شکننده
ولی تیغ هایش
همچنان برنده
درست مثل خیال تو
و نبودنت
دعا دعا می کنم پیدا شوی
عاقبت
دستانم در آسمان حل می شود
من هنوز هم خرافه نمی پرستم
من هنوز هم کافرم
اما
باور کن دعا
آخرین راه چاره بود
دست رد به سینه ام نزن
من بی تکیه گاهم
یک عالمه هم عشق منجمد دارم!
با تو اما
نه من گریه می کنم
نه تو کمی شانه می شوی برایم
هیچ می دانی
من به آغوش بی چشمداشت تو
به چشم افسانه می نگرم؟!!
تو شعرهايت را پنهان ميكني
من نقاشي هايم را
غافل از اينكه
تو نقاشي ها را شعر ميكني
من شعرها را نقاشي
كاش باور كنيم
دل پنهان نمي شود
حتي اگر ما بخواهيم
باران میبارد
ماندهام
به تو فكر كنم
يا به تركهاي سقف؟
(طنز - بی/با معنی )
خاستم بویت کنم دیدم خواستنم غلط است
خاستن را باید تغییر داد
فرق این و آن یک واو است
واو را پس گذارم یا پیش
آری نه پیش است نه و پس ، در وسط
یکی مرا می خواند
در را گشودم
نامه به من داد ، آن را گشودم
دیدم نوشته با خط زرین
بذله نگو ای طفل درویش
درویشی راه ورسم دارم
تو به زیبایی ،، من به او(بیت بعد معلوم میشه) مینگرم !!!
جهان گرد پول میچرخد
درویشی(درویش بودن ) گرد مو
---------------------------------------------
(شهر عرفانی )
Last edited by M O B I N; 01-07-2009 at 14:48.
باد مي آيد
موهايت
روي پيشاني افشان مي شود
نگاهت رنگ مي گيرد
مهربان مي شوي
و من در نگاه تو
گيج مي شوم
انگشتانم گم مي شود
لابه لاي موهايت
و شانه مي زند
يك طرفه
باد مي آيد و
تو گرماي انگشتانم را
مي خواهي
و گم مي شوي بين
نوازشهاي دست من و باد
Last edited by dourtarin; 01-07-2009 at 23:30. دليل: تغییر فونت
من تمام هستي ام را در نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان آتش زدم كشتم
من بهار عشق را ديدم ولي باور نكردم يك كلام در جزوه هايم هيچ ننوشتم
من ز مقصدها پي مقصودها ي پوچ افتادم
تا تمام خوب ها رفتند و خوبي ماند در يادم
من به عشق منتظر بودن همه صبرم و قرارم رفت بهارم رفت عشقم مرد يارم رفت
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)