دنيا به روي سينه ی من دست رد گذاشت
برهرچه آرزو به دلم بود سد گذاشت
مادر دو سيب چيد به من داد و گفت: عشق
اين را به پاي هر كه فرا مي رسد گذاشت
دنيا به روي سينه ی من دست رد گذاشت
برهرچه آرزو به دلم بود سد گذاشت
مادر دو سيب چيد به من داد و گفت: عشق
اين را به پاي هر كه فرا مي رسد گذاشت
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
در میخانه بسته اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
با عشق آن سوي خطر جايي براي ترس نيست
در انتهاي موعظه ديگر مجال درس نيست
كافر اگر عاشق شود، بي پرده مؤمن مي شود
چيزي شبيه معجزه با عشق ممكن مي شود!
دلتنگ دلتنگم
و راه فراری نیست از این دلتنگی
بار زندگی بر دوشم سنگین
و آوای نا امیدیم بلند
پنجره ای گشوده نیست به باغ مهتاب
اینجا تاریک تاریک است
شمع امیدم از اشکهایم خیس
و به هیچ حیله ای دیگر روشن نمی گردد
اینجا تاریک تاریک است
تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
وگر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت
Last edited by Leyth; 08-02-2009 at 10:53. دليل: عوض کردن شعر
ترس می بُرد مرا سمتِ خودش، داد زدم
ای خدا! دادرسی پشتِ سرم می آید
باز گشتم که ببینم که مرا می پاید؟
یا فقط همنفسی پشت سرم می آید
در ذهن نيافرينمت مي ميرم
از شاخه اگر نچينمت مي ميريم
اي عادت چشم هاي بي حوصله ام
يك روز اگر نبينمت مي ميرم
من از خودم چرا بگم باید از اون چشا بگم
خیره تو چشم مست تو دست می دم به دست تو
دل از زمونه می کنم حرف دلم رو می زنم
چه حالتی داره چشات نرگس بیماره چشات
چشم تو خوابم می کنه مست و خرابم می کنه
وقتی نشستی رو به من از عاشقی بگو به من
بزار چشات دل ببره اینطوری باشه بهتره
هفت فرشته در يمين، هفت فرشته در يسار
پيش رو علي و جبرئيل؛ پشت سر سه طفل بيقرار
هفت صف فرشته سوگوار، ضجه مي زنند عشق را ...
مي برند روي دست خويش، آيه كبود و داغدار،
آيه كدام سوره است، روي دست اين فرشتگان،
اين بزرگ آسمان و عرش، اين غريب و راه در ديار،
باورم نمي شود خدا، پاره تن محمد است؟!!!
اين كه روي دوش مي برند، اين فرشتگان سوگوار؛
آسمان تكيده مي شود، خاك غرق گريه مي شود،
باد شرحه شرحه مي شود، بغض كرده است ذوالفقار
شعله شعله اشك و آه، خون مي دود ز چشم ها برون،
هفت فرشنه در يمين، هفت فرشته در يسار ...
هر آنكه جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست
كه آشنا سخن آشنا نگه دارد
دلا معاش چنان كن كه گر بلغزد پاي
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد....
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)