ساده است نوازش سگی ولگرد
شاهد آن بودن که زیر غلطکی میرود و گفتن
که سگ من نبود
ساده است ستایش گلی
چیدنش و، از یاد بردن که گلدان را آب باید داد
ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتنش بی احساس عشقی
او را به خود وا نهادن و گفتن که من دیگر نمی شناسمش
درخت هر چه سالخورده تر باشد
ستروگتر است و پر ارزشتر
ریشه اش هر چه عمیق تر، پا بر جا تر در برابر طوفان
شاخسارش هر چه انبوه تر پناهش امن تر
تنه اش هر چه به نیرو تر تگه گاهی اطمینان بخش تر
تاجش هر چه برترسایه اش دعوت کننده تر
هر حلقه اش نشان نمایانی است از روزگاری که پس پشت نهاده
همچون چینی بر چهره ای