تبلیغات :
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 75 از 87 اولاول ... 256571727374757677787985 ... آخرآخر
نمايش نتايج 741 به 750 از 866

نام تاپيک: نويسندگان عزيز ميخواهيم داستان بنويسيم!

  1. #741
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    خیلی ممنون از کاربر عزیز، جناب طالوت.
    در رابطه با اشکالات متنی هم گرفته بودند، صمیمانه تشکر می کنم و علی الخصوص فهمیدم که بعد از علامت کاما، حرف "و" را به کار نبرم.
    یک نوشته کوتاه دیگر هم تازگیها نوشته ام که نمی توان آن را داستان نامید. ولی چه می شود کرد؟ لازم می دیدم قلم را بردارم و اینگونه قلب خود را بر روی کاغذ حک کنم:

    کلمه عبور

    هر فردی، ضرورتاً {این کلمه الان دیگه استفاده نمیشه و باید براش معادل بیاری}می‌‌خواهد و آرزو دارد که از شخصی‌ترین اطلاعات او بویی نبرند، و {همون ایراد قبلی} از این رو کلمه‌عبوری را برای صندوقچه ذهنی خود تعیین نموده است.{ خیلی ساده میتونسیت بنویسی می کند بهتر بود چون فعل نمود جز افعال باسازی شده است} اما این صندوقچه بسیار شکننده می‌نماید، چنان که در مدت زمانی که همگان آن را به حق، آنی و برق‌آسا خواهند خواند، محتویاتش برملا و آشکار می‌گردد. مشکل از آنجایی ناشی می‌گردد{ اشتباه است می شود درسته چون گردد نماید گردشه} که خود مفهوم "کلمه عبور" در آن مکان قرار گرفته و به عنوان یک اصل و مبنای کلی پذیرفته شده است؛ نمی‌توان بدان اعتماد کرد! تاریخ تولد، تاریخ فارغ التحصیلی، نام همسر، شماره شناسنامه، نام شخصیت محبوب، تاریخ ازدواج. افشای مکنونات خیره‌کننده است، از آن رو که علائق {علایق}و متعلقات سری انسان نیز خیره کننده است. دیر یا زود، شخص "دیگری" به جستجو دست می‌‌یازد و داشته‌ها و نداشته‌های فرد مرموز، موقتاً { معادل } مهم و برجسته تلقی می‌‌گردد. می‌‌پرسند که چاره در چیست؟ حقیقتاً چاره‌ای وجود ندارد. یعنی وجود دارد، اما ابتدا باید از انسان بودن دست کشید. شاید بتوان راهی را به سوی اطلاعات غیر انسانی پیدا کرد { با حذف این دوکلمه جمله بهتر میشه و نیازی نیست از مصدر استفاده کرد بتوان نوعی مصدر است} تا فعل جاسوسی از سوی دیگران را غیر ممکن، یا حداقل بسیار سخت و مشقت‌بار نمود. البته در این مورد هیچگونه تحقیقی صورت نگرفته و تمام جوانب سنجیده نشده، مخصوصاً تا زمانی که بشر به انسان بودن و (علی‌الظاهر) انسانی زیستن مشغول است. فقط باید در یک القای سریع و در این فرصت غنیمت شمرده شده، به اظهار نظر سطحی و عجولانه بسنده کرد، چرا که حداقل این نقل قول کمی آدمیان را تکان خواهد داد: "برای جلوگیری از لو رفتن کلمه عبور خود، آن را تاریخ مرگ خود انتخاب کنید".


    باید سعی کنی برای کلماتی که به تنوین ختم میشن معدال فارس بیاری از افعال نمود می بلشد می گردد استفاده نکن البته در جاهایی که به جای افعال دیگه میشینن افعالی همانند است شود بود می کند و ....

  2. این کاربر از talot بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #742
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    نا كجا آباد...
    پست ها
    126

    پيش فرض

    با تشکر دوباره از شما. نمی دانم اگر شما نباشید به چه امیدی باید دلنوشته هایم را در این انجمن قرار دهم؟
    حال نظر کلی شما راجع به خود متن، صرف نظر از ایرادات نگارشی آن چیست؟

  4. #743
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    سلام دوست من
    درکل نوشته های تو منو همیشه جذب میکنه و به وجد میاره اما باید برای نوشته هات یه قفسه تشکیل بدی
    منظورم طبقه بندی قبلا هم گفتم نوشته ها رو جمع کنید بازخوانی کنید و طبقه بندی کنید و مطالب شبیه به هم و هم موضوع رو به هم مرتبط کنی
    نوشته هات خوبن و بهتر هم میشن
    طبقه بندی و بازخوانی نوشته و در حد امکان ارتباط سازی بین اونا تو رو به ایده های جدید میرسونه
    کاری رو که گفتم انجام بده ببین چه نتیجه ای میگیری خبرم کن

  5. این کاربر از talot بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #744
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    کسی نیست نوشته هاشو بذراه
    بازار ادبی انقدر کساد شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  7. #745
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    82

    پيش فرض

    راستش من هم دستي در نويسندگي دارم و اتفاقا داستانهاي خارجي زيادي رو هم نوشتم ولي هيچ كدومو چاپ نكرده ام .براي دل خودم هر از چند باري نگاهي بهشون مي اندازم و هوايي ميشم كه چاپشون كنم يكبار هم تصميم گرفتم .اما چه فايده واقعا چه فايده داره بديم از اين كتابهاي عشقي دست جوانان .ما مسئوليم و نبايد خودسرانه كار بكنيم بايدكتابهايي چاپ بشه كه اونا رو بيدار كنه نه بيشتر توي غفلت ببره.غربيها همه كارشون اينه كه با همچين چيزايي رمانها و فيلم هاي عاطفي ذهنشون رو منحرف كنندو نذارند كه ما پيشرفت كنيم حالا ما هم به جاي اينكه يه كاري بكنيم ‌(چي ميگند اين مواقع)بشيم ستون پنجم دشمن

  8. #746
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    راستش من هم دستي در نويسندگي دارم و اتفاقا داستانهاي خارجي زيادي رو هم نوشتم ولي هيچ كدومو چاپ نكرده ام .براي دل خودم هر از چند باري نگاهي بهشون مي اندازم و هوايي ميشم كه چاپشون كنم يكبار هم تصميم گرفتم .اما چه فايده واقعا چه فايده داره بديم از اين كتابهاي عشقي دست جوانان .ما مسئوليم و نبايد خودسرانه كار بكنيم بايدكتابهايي چاپ بشه كه اونا رو بيدار كنه نه بيشتر توي غفلت ببره.غربيها همه كارشون اينه كه با همچين چيزايي رمانها و فيلم هاي عاطفي ذهنشون رو منحرف كنندو نذارند كه ما پيشرفت كنيم حالا ما هم به جاي اينكه يه كاري بكنيم ‌(چي ميگند اين مواقع)بشيم ستون پنجم دشمن

    بابا تو چقدر اتیشت تنده
    حالا نوشته هاتو بذار ببینیم چی هستن

  9. #747
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    82

    پيش فرض

    حالا وقت كردم مينويسم اما خيال برتون نداره نميدم چاپ بشه

  10. #748
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    تو بذرا من خودم مانع چاپش میشم
    {شوخی}

  11. #749
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    82

    پيش فرض

    تذكر:فكر نكنيد كه اين يك داستان مذهبيه .
    گرماي بعد از ظهر يكشنبه ماه مي از ميان پنجره گنبدي رنگين به داخل راه يافته بود سرداب كليسا هوايي دم كرده داشت و سكوت روحاني اين مكان مقدس با كلمات كشيش در آميخته بود.
    رناته در حاليكه پيراهن مشكي بلندي بر تن داشت كه تا نوك پنجه پايش ميرسيد با كلاه قهوه اي كه بر صورتش سايه انداخته بود آرام و سر به زير همچو فرشته معصومي بر يك صندلي نشسته بود و گاهي زير چشمي نگاهي مي انداخت .كليسا خلوت و خالي از جمعيت بود و اكنون ساعت از 4 بعد از ظهر هم گذشته بود.
    كشيش ميانسال رداي سياه هميشگي اش را بر تن داشت و همانطور كه در جلوي رديف صندلي ها قدم ميزد
    صورتش از حرارت نيمروزي سرخ شده و موهاي خاكسترياش بر اثر وزش نسيمي كه در اثرحركت او به وجود مي آمد اندكي به هوا خاسته بود اما اعتنايي به ظاهر خود نداشت .چشمان عسلياش يكلحظه مخاطبش را رها نمي ساخت و خطوط چين روي صورتش بر اثر صحبت كردن منقبض ميشد گاهي مي ايستاد و در اثنايي كه پژواك صدايش تا انتهاي سالن ميرفت و برميگشت مكثي مينمود
    وقت ندارم بايد برم

  12. #750
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    تذكر:فكر نكنيد كه اين يك داستان مذهبيه .
    گرماي بعد از ظهر يكشنبه ماه مي از ميان پنجره گنبدي رنگين به داخل راه يافته بود سرداب كليسا هوايي دم كرده داشت و سكوت روحاني اين مكان مقدس با كلمات كشيش در آميخته بود.
    رناته در حاليكه پيراهن مشكي بلندي بر تن داشت كه تا نوك پنجه پايش ميرسيد با كلاه قهوه اي كه بر صورتش سايه انداخته بود آرام و سر به زير همچو فرشته معصومي بر يك صندلي نشسته بود و گاهي زير چشمي نگاهي مي انداخت .كليسا خلوت و خالي از جمعيت بود و اكنون ساعت از 4 بعد از ظهر هم گذشته بود.
    كشيش ميانسال رداي سياه هميشگي اش را بر تن داشت و همانطور كه در جلوي رديف صندلي ها قدم ميزد
    صورتش از حرارت نيمروزي سرخ شده و موهاي خاكسترياش بر اثر وزش نسيمي كه در اثرحركت او به وجود مي آمد اندكي به هوا خاسته بود اما اعتنايي به ظاهر خود نداشت .چشمان عسلياش يكلحظه مخاطبش را رها نمي ساخت و خطوط چين روي صورتش بر اثر صحبت كردن منقبض ميشد گاهي مي ايستاد و در اثنايي كه پژواك صدايش تا انتهاي سالن ميرفت و برميگشت مكثي مينمود
    وقت ندارم بايد برم


    اوکی داستانت خیلی گنگ و البته تکیه ای بود مثل اینکه یه وسله باشه ضمنا داستانتو کامل بذار و بچه خوبی هم باش

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •