»» خـبــرها و تـحــولات بــاشـگاه استقلال: Esteqlal F.C. News

[bayern]

قلعه نوعي:2-5-3 من عدد نیست

دیگر حتی مخالفان امیر قلعه‌نویی‌ـ كه تعدادشان هم كم نیست‌ـ این فرضیه را پذیرفته‌اند كه حضور این مربی همراه با پیروزی است.

به نوشته كارگزاران، سال گذشته در چنین روزهایی فوتبال ایران تحت تاثیر افشین قطبی قرار داشت اما امسال و تا این لحظه آن كه مرد پیروز لیگ‌برتر است، كسی نیست جز امیر قلعه‌نویی.

امروز او با نتایج خیره‌كننده و از آن مهم‌تر بازی‌های پرهیجان و تماشاگرپسندی كه استقلال ارائه می‌دهد، تیتر اصلی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها را به خود اختصاص داده است.

قلعه‌نویی از میان نقدهای تند و ایرادات سختی كه نسبت به او و تفكراتش وجود داشت گذشته و گویی منتقدانش را نیز متقاعد كرده است. خیلی از منتقدان بر این موضوع اتفاق‌نظر داشتند كه تفكرات امیر قلعه‌نویی در این دوره از مسابقات لیگ‌برتر به شكست خواهد انجامید. امروز چه جوابی برای این دسته از منتقدان دارید؟
باید بگویم همیشه منتقدان برنده نیستند. آنها همواره به من لطف داشته‌اند! و امسال در هفته‌های ابتدایی، انتقادات زیادی از من و تیمم كردند اما من اهل حرف زدن نیستم و دوست دارم بیشتر از آنكه مصاحبه انجام بدهم، كار كنم. نظر منتقدان برایم محترم است، اما من در عمل توانایی‌هایم را نشان می‌دهم.

البته در این بین بیشترین ایرادات به سیستم 2-5-3 مرتبط بود و اینكه این سیستم منسوخ شده است.
حالا فكر می‌كنم 2-5-3 سیستم برنده است. البته با ریزه‌كاری‌هایی كه من همیشه اجرا می‌كنم. متاسفانه اكثر كارشناسان و منتقدان این ریزه‌كاری‌ها را ندیده و در نقدهایشان به آنها اشاره نمی‌كنند. من به این سیستم اعتقاد دارم. می‌توانم با همین روش موفقیت‌های گذشته را تكرار كنم. 2-5-3 من یك عدد نیست.

شاید موضوعی كه این‌ روزها بیشتر از هر فرد دیگری در مورد شما وجود دارد این است كه تیم استقلال را در رتبه سیزدهم تحویل گرفتید و حتی امسال تا رده هفدهم هم نزول داشتید اما امروز یكی از مدعیان اصلی قهرمانی هستید. این روند را چگونه ارزیابی می‌كنید؟
ما هنوز به هیچ جایی نرسیده‌ایم. در مورد رتبه سیزدهم بگویم كه مربوط به فصل گذشته است و نمی‌توانم در مورد آن اظهارنظر كنم. اما امسال در یك برهه‌زمانی به رده هفدهم سقوط كردیم اما همان زمان هم می‌دانستیم كه این جایگاه به‌هیچ وجه واقعی نیست. این را تمام كسانی كه استقلال را دوست داشتند به‌خوبی می‌دانستند همان‌طور كه رده سوم جایگاه واقعی نیست. من از همان روز اول گفته بودم كه سیر صعودی خواهم داشت اما اكنون هم می‌گویم كه با چند برد نباید احساس پیروزی داشته باشیم.

در حال حاضر تفكر عمومی استقلال را مدعی اول قهرمانی در لیگ‌برتر هشتم می‌داند. در بین تیم‌های لیگ كدام‌یك را در این موضوع رقیب استقلال می‌دانید؟
ابتدا پرسپولیس و سپس سپاهان. درست است كه سپاهان تا الان خوب نتیجه نگرفته اما مطمئن هستم این تیم به جمع مدعیان قهرمانی خواهد پیوست. در كنار این دو تیم، ذوب‌آهن و پیكان هم تیم‌های بسیار خوبی هستند. ما دیدارهای سنگینی با هر دو تیم انجام دادیم و معتقدم جزء بهترین‌های لیگ‌برتر به شمار می‌روند. به‌خصوص ذوب‌آهن كه در 59 متر جلویی‌اش تیم قدرتمندی است.

موضوع دیگری كه طی هفته‌های اخیر در ارتباط با شما مطرح شده، این است كه وقتی استقلال از حریفان پیش می‌افتد امیر قلعه‌نویی برای حفظ برتری رو به بازی تدافعی می‌آورد. آیا این حرف را قبول دارید؟
به هیچ‌وجه قبول ندارم. ما مقابل استقلال اهواز و مقاومت چنین كاری را نكردیم و تنها بازی برابر پرسپولیس بعد از گلی كه به ثمر رساندیم سبك بازی را عوض كردم، آن‌هم به‌خاطر شرایط آن بازی بود. مطمئن باشید در موارد مشابه این كار را انجام ندادیم و در همین بازی با ذوب‌آهن پس از آنكه گل اول را زدیم، باز هم حمله كرده و گل دوم را هم به ثمر رساندیم.

با تمام این اوصاف آیا بازی كه استقلال ارائه می‌دهد، آن چیزی است كه ایده‌آل امیرقلعه‌نویی نامیده می‌شود؟
نه، هنوز به آنچه مد نظرم است نرسیده‌ام. معتقدم باید تلاشمان را بیش از این بكنیم و در سرعت تیمی بهتر شویم. سرعت تیمی استقلال هنوز دلخواه من نیست و با ایده‌آلم فاصله دارم.

[bayern]

آبی ها در نیمه دوم مزد جسارت خود و قلعه نویی راگرفتند

از بابک محقق: تحلیل بازی استقلال-ذوب آهن

فرشید طالبی پس از پا‌یان بازی در مقابل دوربین‌های تلویزیونی اعلام کرده بود که تیمش استثنایی بازی کرده و مستحق برد بوده است. در پا‌یان نیمه‌ی اول بسیاری از تماشاگران استقلال با او همقیده بودند. ذوب آهن بدون شک عالی بازی کرده بود. در سیستم 4-1-4-1, صالحی نژاد پاپپای برهانی تمام زمین را به دنبال او میدوید و خیری به همراه منصوری وظیفه‌ی طراحی را به عهده داشتند. منصوری کمی در چپ نزدیک به اشجاری بازی میکرد تا اجازه‌ی کار ترکیبی را به جباری و حیدری ندهد.



سد دفایی ذوب در سمت چپ چنان فشرده بود که جانواریو اکثرا از چپ به راست سر میکشید تا گره این جناح را باز کند. در واقع استقلال در نیمه‌ی اول تنها چشم به فرار‌های حیدری داشت. اما او به جز 2 بار راهی برای نفوذ نیافت. آبیها فقط یک بار به عمق دفاع حریف زدند که اکبرپور یک قدم کم آورد. تنها خطر دیگری که استقلال به دست آورد حاصل همکاری منیعی و اکبرپور بود که با بدشنسی به هدر رفت.
صدر نشین لیگ تا پیش از این بازی 14 بار در لیگ برتر در مقابل استقلال به میدان رفته بود که حاصل آن 5 برد, 5 بخت و 4 مساوی بود. ترکیب خط حمله‌ی این تیم مرکب از خلعتبری و کاسترو که فرهادی هم از عقب به آنها اضافه می شد در نیمه‌ی اول تنها صاحب یک فرصت گلزنی شد, اما سرعت عمل بازیکنان این تیم در تبادل توپ و تغییر دائمی منطقه‌ی بازی در کمترین زمان ممکن نمای جالبی از هماهنگی تیمی را به رخ میکشید. منصوری و خیری هم در تحمیل این برتری سهم به سزایی داشتند زیرا به کمک توان جنگندگی بالای این دو بود که خط میانی استقلال از کار افتاد و به دنبال آن اکبرپور و برهانی هم محو شدند. تلاش برهانی برای توپگیری در میانه زمین حاصلی جز سردرگمی خود او ندشت که بارها توپ را لو داد و همین او را مجبور میکرد که برای جبران تا پشت 18 قدم خودی به عقب بیاید. استقلال در کار دفاعی به جز 20 دقیقه اول تقریبا بینقص بود اما همین مدافعان در انتقال توپ به هافبک ها کوچکترین توفیقی نداشتند و پرس مهاجمان حریف چارهای جز زیر توپ زدن برای آنها باقی نمیگذاشت.
منیعی و قربانی در 20 دقیقیه اول چند بار به راحتی دریبل خوردند و همین فضای مناسبی از چپ برای خلعتبری فراهم میکرد. اما از آن به بعد قربانی یک تنه در مقابل حملات حریف از چپ ایستادگی کرد و تا پایان بازی کوچکترین تزلزلی نشان نداد. منتظری و شکوری هم در دفع توپهای بلند و سرگردان تقریبا بی اشتباه بودند و استقلال در نیمه دوم با اتکا به استواری همین خط دفاع بود که با جسارت بیشتری عزم دروازه حریف کرد.
در 45 دقیقه دوم استقلال به راستی پوست انداخت و آن روی سکه‌ی خود را به ذوبیها نشان داد. وقتی جباری, جانواریو و اکبرپور در فاصله‌ی 40 متری تا درو ا زه‌ی سفیدپوشان دست به پاسکاریهای کوتاه زدند خیری و منصوری هم به ناچار برای حمایت از صالحی نژاد بیشتر در مرکز زمین مشغول به کار دفاعی شدند و همین تله به منیعی فرصت داد که کار چندان دشواری برای عبور از محمد حسینی نداشته باشد. منیعی در روزی که مرد انگشت نمای میدان بود بارها از سمت چپ توپ های خطرناکی روی دروزه‌ی حریف فرستاد و حتی در یک مورد خود او میتوانست پاس با سر سیاوش را با ضربه ای سنگین به گل تبدیل کند. در این بین از آمادگی کاظمی هم نمیتوان گذشت که علاوه بر گلی که به ثمر رساند در هر دو نیمه ستون استوار خط میانی بود.

برهانی پس 70 دقیقه بازی نا موفق جای خود را به علیزده داد تا او در جنگ هوایی به مصاف طالبی و صلصالی برود. اما آنکه جریان بازی را پس از گل اول به سود آبیها نگاه داشت نه علیزده بلکه مجیدی بود که با دوندگی جانانه‌ی خود در تمام طول و عرض زمین در خلق 3 فرصت گل عالی به تیمش کمک کرد که یکی از آنها به تور نشست. جباری باز هم در روزی موفق هم گل زد و هم بارها به عنوان مهاجم کاذب بارها در 18 قدم حریف صاحب توپ شد.

ذوب آهن بدون وجود یک بازیکن قدرتی در خط حمله تنها دل به ظریف کاریهای خلعتبری و فرهادی بسته بود غافل از آنکه در دیدارهای دشوار اینچنینی به یک گلزن حرفه ای همچون رجبزاده هم نیاز مبرمی وجود دارد. شاید اگر طلبی که در فجر یکی از بهترینها محسوب میشد و سابقه‌ی گلزنی به استقلال هم داشت به نوک حمله میرفت, این تیم صاحب وزن بیشتری در کار هجومی میشد.

ذوب آهن با همین شیوه‌ی بازی 3 سال پیش پرسپولیس را در اصفهان 3-0 برده بود. در آن روز اشجاری یکی از بهترین روزهای خود را پشت سر گذاشت بود و رجبزاده هم به راستی توان گلزنی بالایی داشت. د راین بازی استقلال هوشیار بود که به اشجاری هیچ فضایی نداد و حرکت مثلثی 3 مهاجم این تیم در خط حمله هم اغلب در آخرین لحظه ابتر میماند.

آبیها در نیمه‌ی دوم باز هم مزد جسارت خود را گرفتند و نشان دادند که برای قهرمانی به جد دندان تیز کرده اند.

[bayern]

در آستانه جدايي از استقلال و قبل از آغاز ليگ هشتم ؛
آقاي گلي كه مي خواست خداحافظي كند

باور كردني نبود، آرش برهاني فقط در پانزده دقيقه سه بار به نشانه خوشحالي گل، به سمت جايگاه تماشاگران رفت و در كوتاهترين زمان ممكن تمام خاطرات آن روزهاي كابوس وار را پاك كرد.
هواداران استقلال كه از تبديل شكست يك بر صفر به پيروزي سه بر يك مقابل صدرنشين هيجان زده بودند، دليل كليدي تري براي فرياد كشيدن از فرط حيرت و شادي داشتند.
در روزي كه خيلي ها روي سكوها به دنبال جادوگر كذايي پيكان مي گشتند، ناگهان طلسم گل نزدنهاي آرش برهاني شكست و او دو سورپرايزي ويژه و باور نكردني را رقم زد. اول اينكه براي اولين بار در دوران حضورش در ليگ برتر هت تريك كرد و دوم اينكه براي نخستين مرتبه به صدر جدول گلزنان فوتبال ايران راه يافت. آنچه شايد تا پيش از بازي با پيكان بيشتر به يك شوخي خنده دار شبيه بود، اما اكنون به وضوح اتفاق افتاده است.
روند رو به رشد آرش برهاني از آخرين روزهاي فصل گذشته قابل لمس بود. همزمان با سقوط آزاد استقلال در جدول رده بندي و تشديد ناكامي هاي اين تيم، آرش آرام آرام از پوسته يك مهاجم كاملاً بي خطر خارج شد و اميدواري هايي ايجاد كرد.
او فينال جام حذفي گل سوم و آخرين گل فصل استقلال را به ثمر رساند و به اين ترتيب پايان خوشايندي را براي فصل سياهي كه پشت سر گذاشته بود، رقم زد. با اين حال اما به نظر مي رسيد امير قلعه نويي در حين انجام پروسه خانه تكاني و بازيابي استقلال در فصل نقل و انتقالات تمايلي به تمديد قرارداد با آرش نداشته باشد و او را به عنوان يكي از عوامل اصلي سياه بختي ناصر حجازي و فيروز كريمي كنار بگذارد.
در تب و تاب امضاي قرارداد با بازيكنان جديد كسي سراغي از آرش برهاني نمي گرفت و همانطور كه انتظار مي رفت مشتريان داخلي تمايلي به مذاكره با مهاجم طلسم شده نداشتند.
برهاني دو پيشنهاد نه چندان چشمگير از دو تيم متوسط داخلي داشت و به رغم تلاشي كه براي بازگشت به فوتبال امارات به خرج داد، در اين عرصه هم ناكام ماند.
وقتي روزنامه ها از قول امير قلعه نويي تيتر زدند: «برهاني در استقلال مي ماند» اتفاق عجيبي رخ داده بود. عده زيادي اين تصميم آقاي سرمربي را نادرست توصيف كردند و آن را زمينه ساز آغاز يك فصل مخاطره انگيز دانستند.
قلعه نويي در تحليل تصميم عجيب خود مدعي شد «سرعت بالاي آرش برهاني تحت هر شرايطي به كار تيمش مي آيد و او مي تواند در بازي هاي دشوار عصاي دست خط حمله استقلال باشد.»
اين اما تمام ماجرا نبود. در روزهايي كه قلعه نويي براي پوشاندن پيراهن آبي رنگ به تن رضا عنايتي تلاش مي كرد، برهاني با او تماس گرفت تا نظر سرمربي جديد را در مورد خود بداند. آرش از نظر روحي در شرايط نامناسبي بود و به قلعه نويي گفت، در صورتي كه استقلال نيازي به او نداشته باشد، فوتبال را براي هميشه كنار مي گذارد.
اين جمله نقش تعيين كننده اي در تغيير تصميم قلعه نويي داشت و بي ترديد امروز سرمربي استقلال از اينكه شماره 9 تيمش آرش برهاني نام دارد، خوشحال است.
براي صحبت كردن در خصوص بازگشت او به تيم ملي كمي زود است، اما در صورت ادامه اين روند، دور نيست روزي كه مهاجم در آستانه خداحافظي با فوتبال در كمپ تيمهاي ملي آفتابي شود.

[amir_sa]

سياوش اکبرپور را در خط هافبک استقلال بازي دهد و در خط حمله از علي عليزاده در کنار آرش برهاني استفاده کند.

نميدونم اين عليزاده چي داره آخه ؟

بايرن جان ممنون

[bayern]

خيانتكاران را مي بخشم ؛ حجازي: طرفداران من با طرفداران پروين فرق مي كنند

ناصر حجازي آدم صادقي است كه هرگاه از او سؤال مي كني بدون تعارف حرفش را مي زند. هر چند راست گفتاري او به ضررش تمام شده، اما او به اصولي كه دارد كاملاً پايبند است. حجازي از جمله فوتباليستهاي تحصيلكرده است كه حرفهاي فني او هم استدلال منطقي دارد و هيچ گاه بدون دليل حرفي را نمي زند.

مرد محبوب استقلالي ها امروز خارج از گود فوتبال نشسته است. او در مورد فصل گذشته و اتفاقاتي كه افتاد تا او زمين بخورد، حرفهاي بسيار جالبي زد. حرفهايي كه تلخ و گزنده بود تا متوجه بشويم خيلي ها در اين فوتبال براي رسيدن به اهداف خود چه كارهايي را پشت پرده انجام نمي دهند، اما مردم از آن مسايل خبر ندارند.

* فوتبال دوران شما به لحاظ فني و كيفي چه تفاوتهايي با فوتبال امروز دارد؟

** در فوتبال زمان ما آن چنان دوندگي وجود نداشت و بيشتر كارها تكنيكي بود و كارهاي فيزيكي زياد انجام نمي شد، اما الان بازيكنان بيشتر فيزيكي كار مي كنند و اگر دقت كنيد در فوتبال امروز دوندگي زياد شده است و يك هافبك در هر بازي 12 كيلومتر مي دود. آن موقع هافبكها در يك بازي در نهايت 6 كيلومتر مي دويدند. البته همين الان هم در فوتبال ما اگر بازيكنان زياد بدوند 6 كيلومتر مي شود! (خنده).

* آن زمان كه شما بازي مي كرديد، ارزشها و رفاقتها چه جايگاهي در فوتبال داشت؟

** هر جا كه پول به ميدان مي آيد ارزشها كم رنگ تر مي شود. در خانواده هم همين طور است و اگر براي بچه زياد خرج كني ارزشها كمتر مي شود. در جامعه هم همين است و در فوتبال اين مسأله بيشتر به چشم مي آيد. وقتي پول آمد ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي در فوتبال خيلي پايين آمد. دوستي ها و رفاقتها آن زمان بيشتر بود، ما بدون پول بازي مي كرديم. ماهانه 150 تا 200 تومان (200 تا تك تومني) مي گرفتيم و خرجمان هم مي گذشت، اما به خاطر پيراهن و عرقي كه به باشگاه داشتيم، بازي مي كرديم. اما الان نمي توان اين كار را كرد چون خرج زندگي خيلي زياد است و اصلاً نمي شود امروز را با آن دوران مقايسه كرد، چون الان فوتبال شغل فوتباليستهاست، چون فوتبال حرفه اي شده است. در آن زمان ما شغلمان چيز ديگري بود و براي تفريح بازي مي كرديم. بچه ها يا كارمند تربيت بدني بودند يا شغل ديگري داشتند و اكثر بچه ها هم در آن زمان راننده تاكسي بودند و خسته و كوفته سرتمرين مي آمدند.

* در روزگاري كه در فوتبال پول نبود صفا و صميميت چقدر وجود داشت؟

** اصلاً اين مسايل با الان قابل قياس نيست. در خانواده ها هم همين طور است. وضع اقتصادي طوري خراب شده است كه پدر براي پسر و برادر براي برادر مي زند. هر كسي كه صبح بيدار مي شود با خودش مي گويد، چطوري پول در بياورم و جيب چه كسي را خالي كنم. البته تعداد معدودي هم هستند كه روي اصولشان پايبند هستند و خودشان را نمي فروشند.

* چه خاطره اي از رفاقتهاي قديم داريد؟

** در تيم ملي من با پورحيدري هم اتاق بودم كه خيلي با هم رفيق بوديم. با عبداللهي، مودت و رشيدي هم، هم اتاق بودم كه با يكديگر رفيق بوديم. رشيدي ذخيره من بود كه گاهي اوقات مي گفتم من بازي نمي كنم تا دوستم بازي كند، اما الان طرف روي نيمكت كه مي نشيند، مي گويد كه هم تيمي اش پايش بشكند تا به او بازي برسد.

* به هر حال چه بخواهيم چه نخواهيم پول وارد فوتبال شده است. به نظر شما مي شد بهره بهتري هم از پول براي پيشرفت فوتبال مان گرفت؟

** مي توانيم از كشورهاي صاحب فوتبال الگوبرداري كنيم كه آنها چطور خرج مي كنند و چطور به فوتباليستها پول مي دهند. از ايتاليا، اسپانيا و انگليس مي توانيم الگوبرداري كنيم. وقتي باشگاه به بازيكن پول مي دهد بازيكن به باشگاه و تيمش متعهد است و چون قرارداد بسته بايد طبق قرارداد رفتار كند. فصل قبل من يك بازيكن داشتم كه به او زيدان آسيا مي گويند. او تمرين نمي كرد، اما دوست داشت هميشه فيكس باشد. زيدان آسيا مي گفت كه خودم بدنساز دارم و خودم مي دوم و من هم گفتم برو با او كار كن و خودش هم پولت را مي دهد و بازي هم به تو مي دهد. در صورتي كه ايشان بايد بداند كه در اختيار باشگاه است. در باشگاه هاي ديگر هم اين بازيكنان هستند، اما ما بايد از كشورهاي صاحب فوتبال الگوبرداري كنيم. من روي اصول كار مي كنم و نمي گذارم اين اتفاقات بيفتد.

تفكر ما و حرفه اي هاي دنيا خيلي تفاوت دارد. ليونل مسي وقتي از المپيك برگشت، قبل از يكي از بازيهاي بارسلونا به گوارديولا در رختكن گفته بود كه خسته ام و نمي خواهم اين بازي را به زمين بروم. گوارديولا هم گفته بود، مي تواني ساكت را برداري و بروي، اما براي هميشه، تفاوتها خيلي جالب است.

من هم با منصوريان همين كار را كردم. بعد از چند روز با ساك ورزشي سر تمرين حاضر شد. ما با پاي اكريل بدون تماشاگر در ورزشگاه تختي بازي داشتيم. منصوريان آن روزها در اوج بود و ما هم وضعيت خوبي نداشتيم و به امتياز آن بازي نياز داشتيم. منصوريان جرأت نداشت به من چيزي بگويد، به همين دليل به سرپرست تيم گفته بود كه چه كار كنم؟ سرپرست تيم هم به من گفت كه گفتم به منصوريان بگو برو همان جا كه اين مدت بوده اي و از تيم بيرونش كردم. متأسفانه در اين موارد مطبوعات ما هم بد كار مي كنند كه از بازيكنان حمايت مي كنند و بچه ها هم به همين دليل خراب مي شوند. مطبوعات در اين موارد به مربي مي توپند و از بازيكن ايراد نمي گيرند كه بايد سرموقع به تمرين بيايد و سرموقع هم در اردو حاضر شود. مربي كه در اختيار بازيكن نيست، بازيكن در اختيار مربي است، اما اينجا برعكس است. مديرعاملها هم بعضي اوقات پشت بازيكن در مي آيند، در صورتي كه بايد از مربي حمايت كنند. وقتي مربي به يك بازيكن كه سرپيچي كرده مي گويد برو بيرون، مديرعامل هم بايد همان حرف را بزند. اصولش همين است، ما اينجا مديرعامل به جاي بازيكن از مربي توضيح مي خواهد.

* شما در دوره بازيگري و مربيگري چقدر به اصولتان پايبند بوده ايد؟

** زمان بازيگري نمي توانستيم به اصول پايبند باشيم، چون پولي نمي دادند. وقتي چيزي نمي دادند چيزي هم نمي توانستند بخواهند، اما الان فرق مي كند، چون بازيكن سالي 200،300 ميليون پول مي گيرد. آن زمان ما فقط با عشق بازي مي كرديم و پولي نبود.

* پس چرا از تاج سابق (استقلال) به شهباز رفتيد؟

** چرا نبايد مي رفتم؟ وقتي زن و بچه داشتم و اجاره خانه ام را نداشتم چرا نبايد مي رفتم. سال 56 من براي يك سال و نيم 320 هزار تومان از شهباز گرفتم و 30 هزار تومان هم قرض كردم و يك آپارتمان 102 متري خريدم. آن زمان هفت سال بود كه در تاج بازي كرده بودم و خانه هم نداشتم. به مديران باشگاه تاج گفتم با من قرارداد ببنديد و يك آپارتمان 100 متري به من بدهيد و من هم تا آخر فوتبالم بازيكن شما خواهم بود. من اصول را رعايت كردم و در ازاي يك آپارتمان 100 متري حاضر بودم تا آخر عمر فوتبالم بازيكن آنها باشم. آن زمان من 24-25 ساله بودم، اما قبول نكردند و من هم به شهباز رفتم و 320 هزار تومان گرفتم. ضرر اصلي را در آن زمان تاج كرد، اما سال بعد برگشتم.

* چطور شد كه به شهباز رفتيد؟

** پورحيدري هم اين قضيه را مي داند و شاهد ماجراست. وقتي من به شهباز رفتم جكيچ يوگسلاو سرمربي تاج شد كه پورحيدري كمك او بود و برادرش هم مترجم جكيچ بود. اين مربي بازيها را نگاه مي كرد تا براي سال بعد بازيكن انتخاب كند و وقتي كار مرا ديد، گفت كه مرا مي خواهد. تاجي ها به او گفتند كه حجازي تازه امسال از تيم ما رفته است كه جكيچ گفته بود چطور چنين بازيكني را از دست داده ايد، من همين دروازه بان را مي خواهم. من و جكيچ و پورحيدري نشستيم و صحبت كرديم و من به جكيچ گفتم كه شما هفته اي هفت روز تمرين مي دهيد و من نمي توانم اينقدر تمرين كنم كه از من پرسيد، چقدر مي تواني تمرين كني. من هم گفتم فقط هفته اي سه جلسه كه گفت باشد اشكالي ندارد. جكيچ گفت چقدر پول مي خواهي گفتم 200 هزار تومان و او هم به پورحيدري گفت اين پول را به حجازي بدهيد و او را برگردانيد. باشگاه هم قبول كرد و با من قرارداد بستند و يك چك به من دادند. من هم يك آپارتمان ديده بودم و مي خواستم آن را بخرم كه به باشگاه گفتم، چك مرا نقد كنيد، چون مي خواهم خانه بخرم، اما آنها قبول نكردند و گفتند كه سر موقع چك تو پاس مي شود. همان موقع شهباز پيشنهاد 320 هزار توماني به من داد كه به باشگاه تاج گفتم، اما آنها گفتند كه كسي تو را نمي خواهد. من هم چك تاج را پس دادم و به شهباز رفتم كه 10 تا بازي براي آنها بازي كرده بودم كه انقلاب شد. شانس آوردم كه پولم را گرفته بودم و خانه خريده بودم.

* در دوره مربيگري چقدر به اصول خودتان پايبند بوديد؟

** آنقدر پايبند بودم كه همه به من ديكتاتور مي گويند. در صورتي كه از بازيكنان استقلال بپرسيد كه به شما بگويند. به آنها مي گفتم سرتمرين شوخي نداريم و كار كنيد. بعد از تمرين هم با هم رفيق هستيم و براي شام به رستوران هم مي رويم، اما هنگام تمرين شوخي نداريم.

* در دوره مربيگري به كدام بازيكن باج داديد؟

** تنها نفري هستم كه به هيچ كسي باج ندادم.

* يعني علي پروين هم به بازيكني باج داده است؟

** نمي دانم، اما مي توانيد از كساني كه مرا مي شناسند در مورد من و بقيه بپرسيد. از بقيه بپرسيد كه با بازيكنان چطور رفتار مي كردم. هيچ وقت به حرف كسي بازيكن را در زمين نگذاشتم و سفارش كسي را قبول نكردم. ممكن بود كسي بگويد اين بازيكن خوب است و نگاهش كن و من هم بازيكن را در تمرين مي ديدم و اگر خوب بود، انتخابش مي كردم. همان طور كه خودم رحمان رضايي را سفارش كردم و بلاژويچ او را انتخاب كرد و به تيم ملي برد.

* حكايت مربيگري شما در بنگلادش چيست؟

** انتخابي نبود، اجباري بود. آن زمان به راحتي قبول نمي كردند كه يك ايراني خارج از ايران مربيگري كند. الان هم همين طور است و سخت است. سال 63 بچه هاي استقلال از من خواستند كه مربي تيم هم بشوم، چون كاپيتان و دروازه بان تيم بودم. كار مربيگري ام را از آنجا شروع كردم كه قهرمان ليگ و جام حذفي تهران هم شديم تا سال 65 كه ديگر اجازه ندادند براي استقلال بازي كنم. از سال 65 به بعد ديگر وضعيت مالي خوبي نداشتم. مداركم را جمع كردم و 500 دلار هم پول جمع كردم تا براي بازي به هندوستان بروم. يك بازيكن نيجريه اي آنجا بود كه قرار بود بنگلادشي ها او را بخرند كه او مرا هم پيشنهاد كرد كه يك بازي فينال برايشان بازي كردم و تيم قهرمان شد و مربي تيم هم شدم.

* چطور شد كه به اين زودي مربي محمدان در بنگلادش شديد؟

** من سرتمرين به عنوان دروازه بان رفته بودم، روز اول بود. من كمتر در دوران بازيگري ام شيرجه مي زدم، اما آنجا ديگر قضيه مرگ و زندگي بود. مربي آنقدر شوت زد و من گرفتم كه مرا پسنديد و گفت به دفتر باشگاه برويم. وقتي به باشگاه رفتيم هيأت مديره هم آنجا بود كه رئيس هيأت مديره باشگاه گفت كه مربي مي گويد نمي تواند با تو كار كند. من گفتم، چرا نمي تواند من كه كاري نكرده ام، اما رئيس توضيح داد كه ناراحت نشو، مربي مي گويد اين بازيكن در جام جهاني بازي كرده بود و دو تا المپيك رفته و كاپيتان تيم ملي ايران بوده، اگر اجازه بدهيد ايشان (من) سرمربي شود و من كمك ايشان شوم و به اين صورت من سرمربي محمدان بنگلادش شدم، اما در اينجا كمك مربي زيرآب سرمربي را مي زند تا جاي او را بگيرد در صورتي كه اصلاً در اندازه هاي سرمربيگري نيست و به جاي اين كارها بايد اصولي خودش را بالا بكشد. آن زمان در بنگلادش 150 هزار دلار در پنج سال گرفتم كه 15 ميليون تومان آن موقع مي شد كه پول خوبي بود تا زير بار آدم نامرد نروم. خدا مرا محتاج آدم نامرد نكرد. بعد از اينكه برگشتم، كارم را با مربيگري در شهرستانها ادامه دادم.

* بزرگترين افتخار زندگي ناصر حجازي چيست؟

** خودم را نگه داشتم و به هيچ چيزي نفروختم. آدم صادق و راستگويي هستم و به اين مسايل افتخار مي كنم.

* چقدر تا به امروز چوب راستگويي و روراستي را خورده ايد؟

** خيلي، خيلي، چون آدمي كه درست باشد زياد نمي تواند خودش را بالا بكشد، بخصوص در جامعه اي كه همه نقاب روي صورتشان است و براي هم مي زنند.

* از اينكه چوب صداقت تان را خورده ايد، پشيمان نيستيد؟

** نه، نه، اصلاً ناراحت نيستم. خدا وكيلي ناراحت نيستم. به خاطر صداقت و راستگويي ام به لحاظ مالي خيلي صدمه ديدم، اما مردم مرا شناختند و محبوبيت من چندين برابر شد، چون مردم ناصر حجازي صادق و راستگو را دوست دارند. وقتي به خيابان مي روم تا چيزي بخرم مردم از من پول نمي گيرند. خيلي ها شايد از اسمشان استفاده كنند و پول ندهند، اما من هيچ وقت نشده كه اين كار را بكنم و پول چيزي را كه مي خرم، ندهم. شايد گاهي اوقات دو برابر هم پول بدهم. سعيد رمضاني، دامادم، در اين رابطه مي گويد كه مردم شما را اينطوري دوست دارند و اگر مي خواستي شخصيتت را بفروشي الان اين طوري نبودي. وقتي كه صادق و راستگو هستي بايد تاوانش را هم بدهي.

* سال قبل سال خيلي بدي براي شما بود. استقلال با تمام خاطرات خوبي كه براي شما داشت، برايتان شد جهنم.

** روي نيمكت من مال خودم نبود و مال افراد ديگري بود. مسأله ديگر هم اين بود كه اولويتهاي من را نتوانستند به عنوان بازيكن جذب كنند. در خط دفاع اولويت اول من محمد نصرتي بود، اولويت دوم سپهر حيدري و سوم پژمان منتظري كه اولويت سوم يعني منتظري را آوردند. در خط هافبك هم جا نواريو و مازيار زارع را مي خواستم كه نتوانستند جذب كنند، اما در كل خود من تقصير داشتم، چون صداقت داشتم و فكر مي كردم كه درست مي شود، اما اشتباه بزرگي كردم. و اما با اين وجود از 13 بازي 20 امتياز گرفتم. الان هم از 12 بازي 21 امتياز دارند، با اين همه بازيكني كه به تيم اضافه شده است پس هيچ فرقي نكرده است. با اين تفاوت كه دو ميليارد تومان بيشتر هم هزينه كرده اند. الان هيأت مديره صدايش هم در نمي آيد، نيمكت هم مال خودشان است. آن زمان از هفته دوم و سوم مي گفتند كه 2 بازي ديگر فرصت مي دهيم، اما الان با آرامش كار مي كنند، اما آن زمان من آرامش نداشتم. فصل قبل دو تا بازيكن در تيم بودند كه اصلاً در زمين كار نمي كردند. با آن مشكلات دو تا بازيكن اينطوري هم داشتم.

* شانس بد شما آرش برهاني هم امسال برخلاف فصل قبل خوب گل مي زند.

** آقايان هم گفته اند كه ما آرش را به آرش شناسانديم. يعني من نمي توانستم اين كار را بكنم؟ مگر آرش برهاني از ليگ سه آمده بود. الان مرفاوي آرش را ساخت كه گل مي زند؟ پس چرا فصل قبل اين كارها را نمي كرد؟

* بزرگترين خيانت را چه كسي به شما در زندگي كرد؟

** نمي شود گفت. نمي خواهم بگويم، چون احتياجي نيست كه من بگويم. هر كسي در زندگي اش خيانت مي بيند، اما كسي كه از اين مسايل تجربه بگيرد موفق مي شود، اما من درس نگرفتم و باز هم خيانت مي بينم. اگر كسي كه به من خيانت كرده در خانه ام بيايد و بگويد كه مرا ببخش، مي بخشم. اگر جايي هم بروم، آنها را مي برم. اين كارها را كرده ام و بلاي جانم شده اند.

* شما محبوب تر هستيد يا علي پروين؟

** مردم بايد بگويند، من نمي توانم بگويم. البته طرفداران من فرق دارند. او يك نوع طرفدار دارد و من هم يك نوع طرفدار دارم. البته خيلي از طرفداران پروين مرا هم دوست دارند، اما نمي دانم طرفداران من هم پروين را دوست دارند يا نه؟ به هر حال هر كسي يك تيپ آدم را دوست دارد.

2. * بزرگترين مربي كه با او كار كرده ايد؟

** من همه زندگي ام و فوتبالم را مديون رايكوف هستم. اگر رايكوف به ايران نمي آمد، من اصلاً دروازه بان نمي شدم، اصلاً هيچي نبودم. خدا خواست كه مرا انتخاب كرد و خيلي هم پاي من ايستاد. آنقدر خبرنگارها او را كوبيدند كه مرا بيرون بيندازد، اما او ايستاد و وقتي من خوب كار كردم به آنها گفت كه ديديد حجازي چقدر خوب است. خبرنگارها مي گفتند اين بچه چيه كه رايكوف به تيم ملي آورده است.

* بهترين شاگرد شما از نظر اخلاقي و فني؟

** اخلاقي سعيد رمضاني، البته سعيد به لحاظ فني هم خوب است، اما يك بازيكن در بنگلادش داشتم به اسم شبيرعلي كه هافبك بود و در تيم ملي بنگلادش هم بازي مي كرد. او يك استثنا بود. شبيرعلي را از توي كوچه پيدا كردم و به تيم خودم بردم.

* و بدترينها به لحاظ اخلاقي و فني؟

** اخلاقي را كه نمي شود گفت. فني را هم نمي گويم.

* زشت ترين بازيكني كه داشتيد؟

** رضا حسن زاده كه زشت، اما بامزه بود. اما زشتي به صورت نيست به طينت آدمهاست.

* چه كسي بعد از شما مي توانست جاي شما را بگيرد؟

** بهروز سلطاني، خيلي خوب بود، اما خيلي غد بود، دو سال با تيم ملي بازي كرد، اما دعوايش شد و ديگر نرفت.

* احمدرضا عابدزاده نمي توانست جاي شما را بگيرد؟

** عابدزاده هم بعد از انقلاب بهترين بود. اگر رحمتي هم خوب كار كند مي تواند جانشين ما دو نفر بشود.

[bayern]

استقلال با روزهاي بحران فاصله گرفته است
پاداش ويژه براي قهرماني نيم فصل

از آخرين باخت استقلال مدت زمان زيادي مي گذرد. نتايج استقلال پس از شکست برابر صباباتري، رويه متفاوتي از ابتداي فصل محسوب مي شد. استقلال در هشت بازي بعدي پنج برد و سه تساوي به دست آورد. امير قلعه نويي بعد از اينکه به ترکيب ثابت و مورد علاقه اش رسيد، توانست اين تيم را از رده هاي پايين جدول به رده سوم جدول برساند. استقلال که قبل از اين متهم به اين مي شد که تنها تيم هاي رده هشتم جدول به بعد را مي تواند ببرد، با دو پيروزي برابر پيکان و ذوب آهن عکس اين قضيه را ثابت کرد و توانست به راحتي اين دو تيم را شکست دهد و نشان دهد به يک تيم متفاوت تبديل شده است. خط حمله پرقدرت اين تيم با زدن 28 گل برترين خط حمله ليگ است و خط دفاع نيز يکي از کمترين حد گل ها را در بين تيم هاي ليگي خورده است.استقلال در حالي برابر ذوب آهن به پيروزي رسيد که شايد اگر خطاي دروازه بان حريف اصفهاني نبود، اين تيم نمي توانست به پيروزي هاي خود ادامه دهد. محسن قهرماني داور بازي استقلال- ذوب آهن درباره اعتراض کادر فني ذوب آهن به خطاي اعلام شده، مي گويد؛ «طبق قانون وقتي دروازه بان بيش از شش ثانيه توپ را نزند و پيش خود نگه دارد، اين خطا گرفته مي شود، اگر اجراي قانون سخت گيري است، حرفي ندارم. دقيقه 74 وقتي ميثم منيعي توپ را ارسال کرد و عيسي اندوي توپ را گرفت و روي زمين افتاد، مي توانستم زمان محاسبه کنم که اگر از آن زمان حساب مي کردم، حمل توپ از سوي او بيش از 9 ثانيه مي شد. او بعد از بلند شدن از زمين، روي خط 18 قدم هم توپ را رها نکرد و طبق شمارش از 1001 تا 1006 تصميم به اعلام خطا گرفتم. تيم هايي که برنامه 90 را به رخ داوران مي کشند، اين هفته اين برنامه را ببينند. آقاي فردوسي پور که بلد است پايين صفحه تلويزيون زمان بندي را قرار دهد براي اين بازي هم همين کار را بکند تا مشخص شود طبق قانون عمل کردم.»اما مشکل حاشيه يي که اين روزها براي استقلال به وجود آمده است، اخراج اطرافيان امير قلعه نويي از هتل از سوي مديرعامل اين باشگاه بوده است. نفريه عضو هيات مديره باشگاه استقلال در اين باره مي گويد؛ «من نمي توانم در اين مورد اظهارنظر کنم چرا که کار اجرايي به من مربوط نمي شود. اما مديرعامل باشگاه در اين مورد اختيار دارد و بنا بر مسووليتي که دارد بايد برابر هزينه هاي باشگاه نتايج به دست آمده و ساير موارد به اعضاي هيات مديره پاسخگو باشد.»نظري جويباري سرپرست استقلال هم براي چندمين بار در مورد اخراج اطرافيان قلعه نويي از هتل محل اقامت اين تيم مي گويد؛ «اصلاً قضيه اين گونه نبوده است. اطرافيان قلعه نويي آدم هاي بسيار باشخصيتي هستند که گرسنه يک لقمه غذاي تيم نيستند. بعضي از اين دوستان مشاوران قلعه نويي هستند، ضمن اينکه مديرعامل نيز در اين مورد چيزي به ما نگفتند.»قضيه صدور رضايتنامه عباسفرد و پولادي از ديگر موضوعات اين روزهاي استقلال است. نظري جويباري مي گويد؛ «عباسفرد به خاطر اينکه بيش از 90 دقيقه براي تيم ما بازي کرده است، نمي تواند به تيم ديگري در ليگ برتر برود. در مورد پولادي هم هنوز صحبتي نشده است.»نتايج خوب استقلال در چند هفته اخير باعث شد بازيکنان توقع پاداش هاي خوبي داشته باشند. سرپرست استقلال وعده پاداش هاي بهتري نسبت به امروز مي دهد؛ «بازيکنان استقلال اگر در چهار بازي باقيمانده نيز همين گونه عمل کنند به طور قطع پاداش خوبي براي آنها در نظر مي گيريم، آنها مي توانند قهرمان نيم فصل شوند.»با توجه به شرايط استقلال، اين تيم از هم اکنون خود را براي قهرماني در ليگ برتر آماده کرده است و مربيان اين تيم نيز پس از پيروزي برابر پيکان و ذوب آهن با جسارت در اين مورد صحبت مي کنند.

[bayern]

كوشكي: من سيم‌خاردار پلاستيكي‌ام!

بيژن كوشكي بعد از اشتباه مقابل پيكان در بازي ذوب‌آهن حتي در ليست 18نفره هم نبود.
او در اين‌باره با خونسردي هر چه تمام‌تر مي‌گويد:« من سيم‌خاردار پلاستيكي هستم! اما ديگر نظر سرمربي شرط است و نمي‌توان روي آن حرفي زد. سرمربي خودش مي‌داند كه چه‌كار بايد بكند زيرا زماني‌كه تيم مي‌بازد او بايد جوابگو باشد. من تمام تلاشم را مي‌كنم كه بهتر از اينها باشم و او به من اعتماد كند. فكر مي‌كنم به چيزهايي كه اميرقلعه‌نويي از من خواسته زياد اهميت نمي‌دهم و كم كاري مي‌كنم.» كوشكي با اين شرايط در مورد بازي اينگونه اظهارنظر مي‌كند:« نيمه اول به دليل محك زدن آنها مجبور شديم كمي دفاعي بازي كنيم و ديديد كه با اين حال آنها موقعيت زيادي نصيبشان نشد. اما نيمه دوم توانستيم با بازي خوبمان سوار بازي شويم و آن‌ها را مجبور كنيم كه در لاك دفاعي فرو بروند. خدا را شكر كه توانستيم سه امتياز مسابقه را بگيريم. اين امتياز براي ما خيلي حياتي بود. به نظر من در اين ديدار تمام فشار بازي روي هافبك‌هاي ما بود و آنها هم به خوب انجام مسئوليت كردند.» كوشكي از نيمكت نشيني‌اش ناراحت نيست و اعتقاد زيادي دارد كه چون تيم با همين تركيب نتيجه مي‌گيرد نيازي نيست كه به تركيب دست زده شود و به خاطر او ارنج به هم بخورد.

[bayern]

امير قلعه‌نويي در حال ثبت يك ركورد رويايي است

ادامه اين روند تا پايان فصل عدد 73 را در ستون گل‌هاي زده اين تيم قرار مي‌دهد كه براي فوتبال ايران يك آمار تكرارنشدني خواهد بود
---------------------------------------------

در پايان هفته سيزدهم واژه‌اي به نام بهترين خط حمله ليگ مقابل نام استقلال نقش بسته است. گل‌هاي شماره 27 و 28 استقلال در هفته سيزدهم وارد دروازه عيسي اندوي شد تا آنها با ثبت عدد 28 در ستون گل‌هاي زده خود و با يك گل برتري نسبت به پيكان عنوان زهردارترين پيكان هجومي ليگ را از‌آن خود كنند. استقلال درحال‌حاضر صاحب ميانگين 15/2 گل در هر بازي است و توانسته به طور متوسط در هر 42 دقيقه دروازه رقبايش را باز كند كه آمار فوق‌العاده‌اي است. اين عدد از آن لحاظ جالب است كه بدانيم استقلال كه در ليگ چهارم حرفه‌اي با 51 گل‌زده توانست عنوان بهترين خط حمله ليگ را كسب كند، توانسته بود اين ركورد را در 30 بازي رقم بزند. يعني هر بازي 7/1 گل و هر 53 دقيقه يك گل. آنها در ليگ پنجم حرفه‌اي هم با آمار 44 گل‌زده در 30 بازي قهرمان شدند. يعني هر بازي 5/1 گل و هر 60 دقيقه يك گل. قلعه‌نويي اما در همان سال اول حضورش در استقلال با ثبت 46 گل‌زده در 26 بازي به‌كار خودش پايان داد يعني هر بازي 8/1 گل و هر 50دقيقه يك گل. با اين حساب امير قلعه‌نويي در حال ثبت يك ركورد رويايي است؛ ادامه اين روند تا پايان فصل عدد 73 را در ستون گل‌هاي زده اين تيم قرار مي‌دهد كه براي فوتبال ايران يك آمار تكرارنشدني خواهد بود.
آخرين مرتبه‌اي كه حسين كاظمي براي استقلال گل زد به هفته بيست و هفتم ليگ ششم حرفه‌اي باز مي‌گردد كه ضربه او پس از برخورد به جلال كاملي مفرد در تهران وارد دروازه استقلال‌اهواز شد. اما حالا اولين گل او در بازگشت دوباره به استقلال پس از گذشت 13 دقيقه رخ مي‌دهد و اين يعني هافبك دفاعي نه چندان با كيفيت، 16 هفته هواداران را در آرزوي درخشش خود نگه داشت.
آخرين مرتبه‌اي كه استقلال توانست در يك بازي دروازه‌اش را بسته نگه دارد به هفته ششم اين فصل بازمي‌گشت كه آنها مي‌توانستند شش بار دروازه همنام اهوازي را باز كنند و در مقابل، دروازه‌شان باز نشد. اين اتفاق پس از گذشت هفت هفته دوباره تكرار شد تا استقلال سومين پيروزي بدون گل‌خورده خود را جشن بگيرد. استقلال در هفته اول هم توانسته بود 2 بر صفر ابومسلم را شكست دهد.
امير قلعه‌نويي بالاخره توانست تعداد پيروزي‌هايش در سمت سرمربيگري استقلال مقابل ذوب‌آهن را با تعداد باخت‌هايش مساوي كند. پيش از برد روز جمعه، قلعه‌نويي بازي رفت ليگ سوم و هر دو بازي ليگ چهارم حرفه‌اي را به ذوبي‌ها واگذار كرده بود و فقط توانسته بود بازي برگشت ليگ سوم و بازي رفت ليگ پنجم را از آن خود كند. بااين‌حال پيروزي قلعه‌نويي و ذوب‌آهن 3 -3 مساوي شدند.
مجتبي جباري گل پانزدهم خود در تاريخ ليگ‌برتر را مقابل ذوب‌آهن به‌ثمر رساند، هر چند او سابقه گلزني در ورزشگاه آزادي را به همين تيم داشته است. گل چهارم جباري در ليگ هشتم حرفه‌اي در حالي به‌دست آمد كه بيشترين گل‌زده او در يك فصل در ليگ‌هاي چهارم با پيراهن ابومسلم و پنجم با پيراهن استقلال به‌دست آمده بود، يعني پنج گل. حالا جباري در يك قدمي شكستن ركوردش است.
هت تريك آرش برهاني در بازي مقابل پيكان باعث شد تا آمار هر 67 دقيقه يك گل براي آقاي گل ليگ ثبت شود اما عدم گلزني شماره 9 در 70 دقيقه حضور مقابل ذوب‌آهن، يك سقوط براي او به همراه داشت. برهاني جمع دقايق حضورش را به عدد 673 رساند اما باقي‌ماندن روي 9 گل‌زده باعث شد ميانگين گل به دقيقه او به حدود 75 دقيقه برسد يعني يك هفته گل نزدن، باعث افتي 8 دقيقه‌اي شده است.

[bayern]

تبس، مجیدی، قلعه‌نويی

زمانی که علی علیزاده از نیمکت بلند شد تا خود را آماده حضور در زمین کند؛ صدای تماشاگرانی که فرهاد مجیدی را تشویق می‌کردند، بالا رفت تا مخالفت خود را با تصمیم امیر قلعه‌نويی نشان بدهند.
---------------------------------------------
هرچند سرمربی استقلال چند دقیقه بعد مجیدی را هم به زمین فرستاد اما بعید است کاپیتان استقلال در بازی‌های آینده هم فیکس باشد. مجیدی به رغم فرصت کوتاهی که در لیگ هشتم برای حضور در میدان داشته، یکی از امتياز ‌آورترین مردان استقلال بوده و مقابل ذوب‌آهن هم پاس گل دوم را به جباری داد. تمام این موارد اما نباید منبع انتقاد از قلعه‌نويی بابت نیمکت‌نشینی مجیدی باشد چه اینکه امروز کارلوس تبس 40 میلیون دلاری در یونایتد روی نیمکت می‌نشیند و سرمربی یونایتد نیازی به توضیح برای تصمیمش نمی‌بینید. قلعه‌نويی با این سلیقه فعلی خود در 8 بازی 20 امتیاز گرفته و از مجیدی هم بسته به سلیقه فنی‌اش بازی گرفته است. پس فعلا کسی نمی‌تواند او را سیبل انتقادات کند.

[bayern]

واعظ در رختكن چه مي‌كرد؟

مديرعامل استقلال پس از پيروزي شيرين آبي‌ها مقابل ذوب‌آهن وارد رختكن مي‌شود و پس از چند دقيقه به بازيكنان مي‌گويد از اين پس پاداش‌ها از طريق سيستم بانكي واريز مي‌شود
---------------------------------------------

بازي استقلال – ذوب‌آهن تمام شده. بيشتر خبرنگاران و گزارشگران سيما خود را به راهروي رختكن مي‌رسانند و هر يك مشغول مصاحبه با بازيكنان سبز و آبي مي‌شوند كه در اين ميان مشتري آبي‌پوشان از همه بيشتر است. در پايين پله‌هاي ورودي به راهرو واعظ آشتياني و علي انصاري چسبيده به هم روبه‌روي بهزاد كاوياني و دوربين 90 ايستاده‌اند و واعظ درباره سمينار Afc براي مديران باشگاه‌ها حرف مي‌زند. انصاري بدون فاصله تقريبا چسبيده به او در كنارش ايستاده و مستقيم به لنز دوربين نگاه مي‌كند. كاوياني از برنامه‌هاي اين كنفرانس سوال مي‌كند و اينكه حضورش ضرورت داشته يا نه؟ واعظ به آرامي حرف مي‌زند.

صدايش شنيده نمي‌شود. فيلمبردار 90 به كاوياني اشاره مي‌كند ميكروفن خاموش است. ميكروفن روشن مي‌شود. فايده‌اي ندارد حر‌ف‌هاي واعظ شنيده نمي‌شود. خبرنگارهاي اطراف آنها نزديك‌تر مي‌شوند تا لااقل چيزي گيرشان بيايد. واعظ از سمينار مي‌گويد اينكه حضورش از اين جهت ضرورت داشته كه سمينار براي آگاهي بوده حرف‌هاي دندان‌گيري نيست. كاوياني به مسئله اردوي بازي با پيكان و اخراج اطرافيان قلعه‌نويي از ميز شام اشاره مي‌كند. واعظ تكذيب مي‌كند و مي‌گويد: «نمي‌دانم اين شايعات از كجا مي‌آيد. در چارچوب اداري ما وظيفه هر نفر تعريف شده و اين كارها وظيفه سرپرست تيم است و فكر كنم آقاي نظري جويباري به وظايف خود آگاه هستند. مديريت وظايف ديگري دارد و به‌نظر‌ من از مدير يك مجموعه تا سرمربي و بازيكن به وظايف خود آگاه و كار خود را بلد هستند. به اين شايعات توجه نكنيد. جالب است واعظ در حالي اين حرف‌ها را مي‌زند و شرح وظايف را مي‌گويد كه پنج دقيقه بعد با حضور در رختكن استقلال تمام آنها را فراموش كرده و با گوشزدهايش دقيقا در كار سرمربي تيم اميرقلعه‌نويي حضور دارد! اين جريان وقتي شروع شد كه مسئول دفتر واعظ پس از پايان بازي خود را به رختكن رساند و اعلام كرد: مديرعامل مي‌آيد. همه بازيكنان منتظر او بودند. واعظ شب پيش به اردو نرفته بود و صبح بازي هم ترجيح داده بود به جاي حضور در هتل مستقيما به ورزشگاه برود.

حالا قرار بود قدم به رختكن بگذارد. بازيكنان به هواي قدرداني و پاداش اين برد منتظرش شدند. قلعه‌نويي هم ماند تا پس از حضور كوتاه مديرعامل به كنفرانس برود. مسئله‌اي كه باعث دلخوري خبرنگارها از قلعه‌نويي شد كه چرا دير آمده. واعظ و انصاري وارد شدند. خبري از پاداش نقدي نبود. مديرعامل اعلام مي‌كند از اين به بعد پاداش‌ها از طريق سيستم بانكي واريز مي‌شود. شماره‌حساب بدهيد. بچه‌ها پكر مي‌شوند. چه كسي حوصله بانك رفتن دارد. هر هفته بايد سري به بانك بزني و حساب چك كني كه واريز شده يا نشده. حرف پاداش كه تمام مي‌شود. واعظ به مسائل فني بازي اشاره مي‌كند. سعي كنيد آرام باشيد. از استرس و هيجان دوري و تمركز خود را در زمين حفظ كنيد. واعظ همچنان توضيح مي‌دهد و كارش دخالت آشكار در مسائل فني است. انگار نه انگار كه امير قلعه‌نويي هم آنجا حضور دارد. قلعه‌نويي را براي كنفرانس مطبوعاتي مي‌‌خواهند. به احترام مديرعامل مي‌ماند و با تاخير مي‌رود. جايي كه خبرنگار‌ها انتظارش را مي‌كشند و مجبور به عذرخواهي مي‌شود. قلعه‌نويي اشاره مي‌كند به احترام حضور واعظ در رختكن نتوانستم زودتر بيايم!