تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 140 از 638 اولاول ... 4090130136137138139140141142143144150190240 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,391 به 1,400 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1391
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    293

    پيش فرض

    صبح
    صورتم را از آينه كندم
    رد سرمه
    و آتشي بر لبان عاشق آينه جا ماند
    در راه
    كنار كوچه هاي معطل
    ازبچه هاي بي توپ پرسيدم

    چند شهريور ميان ماست
    مي دانم
    روزي دستان حاصلخيز تو مي آيد
    و مثل گل كاري همين ميدان مي شوم
    و ديگر هيچ
    جز حرف هاي نيمه كاره ي باد

    تا به اداره برسم
    به مدرسه
    به مغازه
    به جايي كه هيچ كجا نيست
    به خانه اي بي پلاك
    هزار بار گم شدن را جيغ مي كشم
    تو اين جا را نمي شناسي
    كوچه سهم پسرهاست
    سهم ما در ادامه ي صف هاي خستگي
    كوچه را به انتها مي رساند
    به جايي كه كلاغ هاي حاشيه ي عصر
    با ترديد به شباهت دخترهاي مدرسه
    نگاه مي كنند

    خبر شدي ؟
    ماهيان بي گذرنامه هم رفتند و دريايي شور به جا ماند
    وآسمان كفاف اين همه تنهايي را نمي دهد

  2. #1392
    داره خودمونی میشه shady_er's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    185

    پيش فرض

    در دل كوير
    باورم نبود
    باورش كنم

    آسمان گرفت
    قصه سرگرفت
    باورش نبود، باورش كنم

    آسمان تپيد!
    باورم نبود....
    باورم نكرد
    شادي

  3. 2 کاربر از shady_er بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #1393
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    293

    پيش فرض

    در من ترانه اي متولد شد دلگير چون ترنمي از آهم
    چيزي تپيد باضرباني گنگ در پوست عقيم گلوگاهم
    چيزي شبيه قلب که جوشان شد از او پرنده اي به وجود آمد
    چون غده اي بر آمده از رگ هام چون گوشتي اضافه به همراهم
    حجمي که بر گلوي من آماسيد همخون اشک هاي سياهم بود
    انگار چشم هاش به من مي گفت:«‌از راز گريه هاي تو آگاهم»
    با لهجه ي بهشت سخن مي گفت لحني که از حلاوت امواجش
    هي چشمه مي تپيد بر اندام هي رود مي شکفت سر راهم
    هر قدر لحظه ها سپري مي شد مرغ بي آشيانه ي من کم کم
    مي شد همان پرنده ي روياهام مي شد همان پرنده ي دلخواهم
    مرغ بي آشيانه ي من شب ها بر کتف هاي بي رمقم مي خفت
    آرامشش چه ساده به هم ميخورد با سرفه هاي کوچک گهگاهم
    حالا چقدر فاصله افتاده ست بين من و پرنده ي غمگينم
    امروز جاي بوسه ي معصومش تيغيست تلخ روي گلوگاهم
    گاهي خيال مي کنم از دوري بايد تمام فاصله ها را مرد
    گاهي خيال مي کنم اما نه خو مي کنم به درد جگر کاهم
    شايد دوباره خون به رگانم ريخت شايد دوباره عشق به بار آمد
    شايد پرنده ام شود اما نه . . .! هرگز دگر پرنده نمي خواهم!

  5. #1394
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مثل پسرک چوبی قصه

    نشسته ام تا فرشته ای چیزی نازل شود و

    فرجی چیزی شود و

    دنیا زیر و رو شود

  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1395
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    يک نفر پشت چشمانش شبنم يخ بسته می فروشد

    يک نفر پشت چشمانش هنوز

    به ياد چتر ها تگرگ و باران می بارد

    يک نفر اينجا

    قايق های کاغذی کودکيش را

    بين آب و ماهی ها ، تقسيم می کند

    يک نفر سالهاست

    تنهايی هایش را از ياد برده است !

  8. #1396
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نمی فهمی ام و از عهده ات خارجم انگار

    دل به این خوش می کنم

    که در ردایی از ابهام و آیا

    گنگ و بی مفهوم بیایی و بگذری

    بی آنکه بدانی می دانم

    گذارت دوباره به خواب هایم خواهد افتاد

  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1397
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اگر به یادم بیاوری گه گاه


    من همانی ام

    که سال هاست همین جای دنیا مانده ام

    تو تنها کافیست مرا

    گه گاهی به یادم بیاوری !

  11. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1398
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    زمستان را بدرقه کرده نکرده

    به استقبال بهار میرویم

    و تا بگوییم دلیلی برای دوباره نو شدن داریم


    مدام فصل به فصل می شویم

  13. #1399
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    دل می شود انار و لبم را ترک ترک
    وا می کند به شعر لبم را و نم نمک


    آهسته از مقابل من دور می شود

    چون سوز سینه ای که از اندام نی لبک


    مقصد رسیدن به تو ، از هر طرف که شد

    با آب سیب سرخم و با باد قاصدک


    اینگونه که دهان به دهان پر گرفته ام

    یک روز می رسم به لبانت بدون شک


    دلتنگ می شوم و به شعر تو می رسم

    پاییز می شوم که لبت را ترک ترک

    لیلا جعفری

  14. 3 کاربر از wordist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1400
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    ماهیان خنگ!! ...

    ...

    قلاب ها علامت کدام سوالند؟

    كه پاسخشان می شوید

    ...

  16. 2 کاربر از wordist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •