گور نوشته جبران خلیل جبران
همچون شما زنده ام در بر شما ایستاده ام دیدگان خود را ببندید وپیرامون را بنگرید مرا در برابر خویش خواهید دید.
I am alive like you and I am standing beside you close your eyes and look around you will see me in front of you.
گور نوشته جبران خلیل جبران
همچون شما زنده ام در بر شما ایستاده ام دیدگان خود را ببندید وپیرامون را بنگرید مرا در برابر خویش خواهید دید.
I am alive like you and I am standing beside you close your eyes and look around you will see me in front of you.
این هم بد نیست البته شعر نیست:
اگر روزی مردم تابوتم را سیاه کنید تا همه بدانند سیاه بخت بوده ام
بر روی سینه ام تکه یخی بگزارید تا به جای معشوقم برایم گریه کند
چشمانم را باز بگزارید تا همه بدانند چشم انتظار معشوقم بودم
و آخرین خواسته من از شما اینکه دستانم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم
این شعر مزار پدرم:
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق ثبت است در جریده عالم دوام ما
اینم سنگ مزار خواهرم:
مرغ شب خوابید و من از گریه بیدارم هنوز گر چه رفتی از برم مشتاق دیدارم هنوز
گر چه رفتی ز برم حسرت روی تو نرف در این خانه به امید تو باز است هنوز
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خوردست غم دل یا سم
انقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت
روز میلاد همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن میترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت.......
ای خاک تیره مادر ما را عزیز دار
این نور چشم ماست که در بر گرفته ای
مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد
در صف خدمت گزارانش تورا جا می دهد
باز آنجا هم مرام مادری را پیشه گیر
جان مولا پیش زهرا دست مارا هم بگیر
اینو خیلی دوس دارم :
" ای جهان اینجا جهانی خفته است / زیر این خاک آسمانی خفته است "
سنگ نوشته ی پدربزرگم:
" ای که بر ما بگذری دامن کشان / از سر اخلاص الحمدی بخوان "
آزرده دلی خفته در این خلوت خاموش
زاده غم بود وزغم های جهان گشته فراموش....
غریب آمد
غریب رفت
چه دیر آمد
چه زود رفت
تو رفتی قلب دریا را شکستی دل گلهای صحرا را شکستی
به هر اندوه ما را طاقتی بود تو پشت طاقت ما را شکستی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)