تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 86 از 638 اولاول ... 367682838485868788899096136186586 ... آخرآخر
نمايش نتايج 851 به 860 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #851
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    گاهی دلم می خواهد
    همه چیز را باور کنم
    همانطور که کودکان
    قصه های شاه و پری را
    با تمام وجود باور دارند
    گاهی دلم می خواهد
    چشمانم را ببندم به روی تمام علامت سوالهایم
    تمام علامت تعجبهایم
    و از هیچ علامت عبور ممنوعی
    رد نشوم!
    و باور کنم که تمام چراغ قرمزها
    خطرناکند!
    و تمام خط کشی ها
    همان راهی را می روند
    که من باید بروم
    و هیچ راهی غیر از آنچه جهت فلش ها نشان می دهد
    وجود ندارد!
    اما
    نمی توانم
    نه نمی توانم
    باورت شود یا نه
    زندگی ام را فنای این عقیده خواهم کرد:
    یک نفر باید یک روز
    تمام علامت ها را امتحان کند!
    هرچند به قیمت حضور سایه های هراس و تردید
    حضور نگاههای عاقل اندر سفیه
    هرچند به قیمت تمام زندگیش
    تمام شود!

  2. #852
    در آغاز فعالیت reyhane1357's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    دلم میخواد کنارش باشم ولی...
    پست ها
    7

    پيش فرض

    دلم به وسعت دوریمان گرفته است

    دلم برای با تو بودن تنگ شده

    برای نگاهت

    صدایت

    برای این که در چشمانم خیره شوی و من در هیجان غرق شوم

    بگو کی می ایی؟در کدامین طلوع می آیی تا من غروب غمهایم را به نظاره بنشینم؟؟

  3. #853
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    118

    پيش فرض

    من از نهایت دلتنگی می آیم سلام
    من از عمق انتظار می آیم سلام
    تو کیستی؟ هر که هستی سلام
    شاید تو آخرین من باشی سلام
    سلام ای آخرین رویای من سلام

  4. #854
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    امشب
    به من
    فکر کن
    همین امشب
    چشمهایت را ببند
    و به من فکر کن
    نه به خاطر اینکه بهار است
    یا به خاطر اینکه زیبایی
    کلن
    به افتخار هیچ
    امشب
    به من فکر کن
    رویایی که
    فراموش شد
    قبل آنکه
    کلمه ها
    دنیا بیایند


  5. #855
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    باز هم تنها شدم!
    تنهاتر از ديروز
    و بي فرداتر از فردا
    فردايي که نزديک من است
    و دور از تو
    باز هم تنها شدم
    باز هم رفتي و من ماندم
    و خاطره ی بودن تو
    و تو رفتي براي يک شروع،
    يک آغاز
    و من ماندم تا برگشتن تو را
    با اشک التماس کنم
    از تو همراهي خواستم که بماني
    و تا من بمانم
    بداني که هستم
    بدانم که هستي
    در غم ها
    دلتنگي ها
    در سکو ت
    در غوغا
    تو هستي، من هستم، ما هستيم
    و اگر ما هستيم
    غم و تنهايي و سکوت نيست
    ولي تو باور نکردي
    فراموشم کردي
    چه آسان و چه بي صدا و چه زود...
    گفته بودي از آزار ديگران بيزاري
    چه راحت و چه آسان آزردي مرا
    چه راحت بي جواب گذاشتي دعوتم را
    و چه راحت گذشتي
    و چه سخت ماندم، ماندم، ماندم
    و فرياد زدم خدايا آرامش
    خدايا! خدايا! خدايا!
    مرگ عشق!

  6. #856
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اگه بگم كه قول ميدم تا هميشه باهات باشم
    اگه بگم كه حاضرم فداي اون چشات بشم
    اگه بگم تو آسمون عشق من فقط تويي
    اگه بگم بهونه ي هر نفسم تنها تويي
    اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت مي كنم
    اگه بگم زندگيمو بذر بهارت مي كنم
    اگه بگم ماه مني هر نفس راه مني
    اگه بگم مال مني لحظه ي پرواز مني
    مي شي برام خاطره ي قشنگ لحظه ي وصال
    مي شي برام باغبون ميوه هاي تشنه و كال
    مي شي برام ماه شباي بي سحر
    مي شي برام ستاره ي راه سفر

  7. #857
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آن زن برای تو فقط یک اتفاق بود
    پاییز شاعرانه ی یک کوچه باغ بود
    آن مرد در تمام زن عشقید و بعد مرد
    آن مرد رف...ت ..مام مرا دست شب سپرد
    پاییز یخ زد و به زمستان نمی رسد
    من بچه ی بدی ... به دبستان نمی رسد
    با دست های خط خطی با مشق خط زده
    یک بچه که به بخت خودش هم لگد زده

    ***
    آن مرد رفت بچه ی بد باز گریه کرد
    زن در میان هق هق آواز گریه کرد
    زن در میان آینه زن در میان باد
    زن در میان ناله های ساز گریه کرد
    زن در نماز صبح و ظهر و مغرب و عشاء
    زن با سه تار و با دف و با جاز گریه کرد
    زن
    سطر
    سطر
    سطر
    این غمنامه را گریست
    پایان...
    و زن دوباره از آغاز گریه کرد

  8. #858
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    پرم از یه حس تازه، یه تولد دوباره
    انگاری بارونی از عشق روی قلب من می باره
    بوی گل گرفته روحم، بوی شبنم بوی پرواز
    حس سبزی عاشقونه، مث لالایی و آواز
    اگه چشمات بی فروغه، آسمون سیاه و تاره
    چشمامو به تو می بخشم واسه دیدن دوباره
    بار تنهاییتو بردار،تکیه کن به شونه ی من
    پیشکش دل شکستت، حس عاشقو نه ی من
    آخرین هم نفس من، غنچه ی شکسته ی یاس
    نفسام مال تو باشه، سینه مو پر کن از احساس
    عاشقونه هامو اما ، به تو می دم مهربونم
    زندگی کن عاشقی کن بذا من زنده بمونم
    دل عاشقم واسه تو نذار از تپش بیفته
    بذا تو رگات بریزه دنیایی حرف نگفته

    ***
    حالا من یه دنیا شعرم، روی لب های زمونه
    مث یه نهال تازه از نو می زنم جوونه
    با چشای تو می بینم، با صدای تو می خندم
    با نگاه عاشق تو در به روی غم می بندم
    با نفس های تو حالا رنگ زند گی می گیرم
    تا همیشه زنده هستم می دونم که نمی میرم
    منو می تونی ببینی توی پرواز پرنده
    من همیشه با تو هستم روی لب هات مث خنده

  9. #859
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    یک سبد سیب، یک سبد جوجه، یک سبد لحظه های تکراری
    یک سبد باید و نبایدها، پشت یک هفته کار اجباری
    جمع این خاطرات بیهوده، با خشونت، گناه ترس، سکوت
    مخرج مشترک بگیرید از، عاشقی، انتظار، بیداری
    جذر من زیر حلقه ی تردید، زیر این احتضار تدریجی
    خورده انگار روی پیشانیم ، مهرهای سیاه بیعاری
    ضرب میشد نگاه تو در من، ضرب در ضرب بر درودیوار
    من و باقی نمانده ای از من، درد، تشویش، زخم، بیماری
    من و این من که بی نهایت بود، پیش از این که مرا حساب کنی
    خارج قسمت دلم حالا، یک پرانتز شکست وبیزاری
    گفته بودم به تو شبی انگار، زندگی زندگیست، بازی نیست
    تو مرا از خودت نکن تفریق، زندگی خوب من، ریاضی نیست
    زیر محور کشیده ای تو مرا، در کنار تمام منفی ها
    منحنی تر شدم، شکستم باز، از دروغ تو دوستم داری
    خسته ام خسته از تو از تکرار، از علامات گنگ ونامفهوم
    کاش یک شب تمام می شد این، جمع و تفریق تلخ و تکراری

  10. #860
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    118

    پيش فرض

    یا رب بنگر تنهایی این بنده ات
    بنده ساده ولی دلتنگ در این هستی ات
    یا رب بنگر زاری این بنده چه ها میکند
    این بنده آن خدا این به آن چه ها میگوید
    زندگی ام هرچه که بود هرچه نبود رفت به گذشته
    یا رب کنون من مانده ام و اینهمه خاطره
    گر ببری گر نبری عذر گنه آورده ام
    هرچه کنی هرچه دهی پذیرنده ام

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •