یاد ایام بخیر : كارتون‌های دوران كودكی ( پروفسور بالتازار و... )

[Ar@m]

اینایی که گفتی یه نمه آشنا می زنن ولی فکر کنم خیلی قدیمی باشن نه؟
چیزی یادم نمی یاد

[Asalbanoo]

راستي كسي راجع به اين كارتون چيزي مي دونه؟ فكر كنم يه كارتون عروسكي بود .
شعر آهنگش اينطوري بود :
قلي و بابا حكيم روي الاغ سوارن
توي الاغ سواري ديگه لنگه ندارن

سلام
ایول اره عروسکی بود
خیلی هم با حال بود...اخ از وقتی این پست را خوندم همش فکرم درگیره اسمش چی بود

[Morteza4SN]

سلام بچه ها


الان كه فكر ميكنم ميبينم اون زمان تلويزيون در ساخت كارتونهاي عروسكي خيلي خوب كار ميكرد

چند وقت پيش هم برنامه " دو قدم مانده به صبح " مرضيه برومند رو دعوت كرده بود و ياد خيلي از اين كاراكترهاي عروسكي برامون زنده شد .


اين نماهنگ عروسكي رو هم دوباره نشان دادند كه ديدنش خالي از لطف نيست :

3GP با حجم 1.66 mb

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

[Ahmad]

سلام
ایول اره عروسکی بود
خیلی هم با حال بود...اخ از وقتی این پست را خوندم همش فکرم درگیره اسمش چی بود

كار و انديشه نبود ؟

[Asalbanoo]

كار و انديشه نبود ؟

سلام
نه دادا
اونو یادمه..

اینی که دوستمون گفتن یه بابا بزرگ بود و یه نوه به اسم قلی

نمی دونم توی شعر اول برنامه می خوندن
یا یکی از داستنهاش بود
درباره ضرب المثل"از هول حلیم افتاد تو دیگ" بود

البته احتمالا داستان یکی از قسمتها بوده

[Ahmad]

سلام

ميدونستم

ولي شعر كار و انديشه يادتونه ؟

وزن آهنگش هم يادتونه ؟

ميگفت :

من كارم من كارم

بازو و نيرو دارم

از تنبلي بيزارم

...

بعد انديشه ميگفت

اسم من انديشه

به كار ميگم هميشه

بي كار و بي انديشه

...



همينطور كه دارم مينويسم خندم گرفته

يادش بخير

حالا اين شعري رو كه حسين آقا نوشتن

قلي و بابا حكيم روي الاغ سوارن
توي الاغ سواري ديگه لنگه ندارن

رو با همين آهنگ خوندم
ياد اين كارتون افتادم

ببينم چيز نبود
همون كه ميگفت يه نوه دارم از گل بهتره
همش بايد بهش بگم اينو بخور اونو نخور
اينو بپوش اونو نپوش

بعد نوه هه ميگه
من هم يه پدربزرگ دارم كه نميدونم چي چي

بقيه اش يادم نمياد

از دست شماها آدم رو ياد چه چيزهايي ميندازين

[Asalbanoo]

سلام
ماریو جان دادا ممنونم
اما این کار و اندیشه هم خدا بود ها...به به من خیلی از این اندیشه خوشم می اومد

اما به نظرم در برنامه های عروسکی
مدرسه موشها
خانه مادربزرگ
هادی و هدی چیزه دیگه ای بودند...

[Ar@m]

من از چاق و لاغر خیلی خوشم می یومد
خونه مادربزرگه چه شعر قشنگی داشت!

خونه مادربزرگه هزارتا قصه داره
خونه مادربزرگه گیاه و سبزه داره

کنار خونه ما همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل اینجا همش بهاره
دل وقتی مهربونه شادی می یاد می مونه
خوشبختی از رو دیوار سر می کشه تو خونه

[hossein_61]

بچه ها كسي يادش نيومد اسم كارتون چي بود ؟ ( قلي و بابا حكيم ...)

راستي برنامه ديدنيها يادتونه كارتون نبود اما خيلي قشنگ بود . اسم مجريش چي بود ؟ من كه يادم نمي ياد .

[hossein_61]

راستي يه كارتون ديگه .
كارتون ميمونها رو يادتونه . يه مادر ميمون بود با هفت هشت تا بچه ميمون كوچولو كه آخريش خيلي شيطون بود . كارتون خيلي باحالي بود .