هر دفعه دست رد زده اي خواهش مرا
اين دفعه پاسخي بده از جنس يك بلي
يك خانه ي بدون جواب و پر از جواب
انگار اين تويي كه معماي جدولي
فقط به خاطر شما اقا جلال
هر دفعه دست رد زده اي خواهش مرا
اين دفعه پاسخي بده از جنس يك بلي
يك خانه ي بدون جواب و پر از جواب
انگار اين تويي كه معماي جدولي
فقط به خاطر شما اقا جلال
یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را
اينهمه ي از كجا خانم جان من آخر كن رحمي!!!!
Last edited by gazall; 19-09-2007 at 14:35.
آنانکه حسین را خدا میپنداشتند
کفرش به کنار عجب خدایی داشتند
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
...
اي نگاهت لاي لائي سحربار
گاهوار كودكان بيقرار
اي نفسهايت نسيم نيمخواب
شسته از من لرزه هاي اضطراب
خفته در لبخند فرداهاي من
رفته تا اعماق دنياهاي من
...
نان پاره ز من بستان
جان پاره نخواهد شد
وان را که منم مأوا
آواره نخواهد شد
وان را که منم خرقه
عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره
بیچاره نخواهد شد
داور به نفع میگیرد
حریف دوپینگ کرده
دروغ هم که حناق نیست
زمین اما مال ماست
وطن را میشود فروخت
اما
نمیتوان خرید
ممنون. جای محمد خالیه!
در هوای زلف بستت در فریب چشم مستت
ساکن میخانه گردد زاهد صاحب ولایت
...
تا ببينم دشتها را در غبار ماه
تا بشويم تن به آب چشمه هاي نور
در مه رنگين صبح گرم تابستان
پر كنم دامان ز سوسن هاي صحرائي
...
سلام
اينم از (ي) بنده.
نوبتي هم باشه نوبت منه.
Last edited by M A R S H A L L; 19-09-2007 at 14:49.
ياد بگذشته به دل ماند و دريغ
نيست ياري كه مرا ياد كند
ديده ام خيره به ره ماند و نداد
نامه اي تا دل من شاد كند
خود ندانم چه خطايي كردم
كه ز من رشته الفت بگسست
در دلش جايي اگر بود مرا
پس چرا ديده ز ديدارم بست
اینم مجازاتم به جرم اون همه "ی"
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)