با گروهنوشته شده توسط just negin [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا فقط خودش
خبر دیگه نداری؟
روز کنسرت کی هست؟
با گروهنوشته شده توسط just negin [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا فقط خودش
خبر دیگه نداری؟
روز کنسرت کی هست؟
واييييييييييييييي
من رفتم روز 15 شهريور تالار بزرگ كشور با گروه هم آوايان و مچيد خلچ
پسر محشر بود عالي كار كرد آخرش هم كه كار تموم شد ما دلشدگان رو اچرا كرد همه جيز به چز صدابرداري عالي بود
در ضمن آقاي لطفي هم اومده بود هههه
آلبوم به تماشای آب های سپید
با کیفیت بالا و با قابلیت Resume
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
چه طور بودنوشته شده توسط just negin [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چی اجرا کرد
جدی لطفی هم اومده بود!!!!!!!!
تا حالا به ویژگی آهنگ شهید که استاد علیزاده ساختن و شهرام ناظری هم خوانندگی اون رو به عهده گرفته توجه کردید؟
این آهنگ از سه مقام تشکیل شده: دشتیه، می بمل ماژور و ماهور
شروع اون با مقام دشتی برای هم دردی با مردم در زمان جنگ بوده ، چون ویژگی دشتی همدردی کردن با شنوندشه، استاد آهنگ رو با این مقام شروع کردن
بعد وارد می بمل ماژور می شه، می بمل ماژور هم حالتی آرامش بخش داره ، انگار استاد بعد از همدردی با مردمی که عزیزهاشون رو از دست دادن می خواد غم اون ها رو تسکین بده
در آخر هم آهنگ به ماهور وارد می شه، ماهور هم که حس شادی بخشی داره، اینجا استاد رهایی بخشی از غم رو کامل می کنه و به روحیه بخشی به رزمنده ها می پردازه
واقعا شاهکاره که از سه مقام اون هم با پیش زمینه ی فکری، توی یه آهنگ حدود 4 دقیقه ای استفاده کرد.
شما می تونید نوت این آهنگ رو از کتاب در بوسه های باران از استاد علیزاده ببینید .
خود این آهنگ رو هم توی کاست چاووشه 3 گوش کنید.
Last edited by EngMortaza; 14-09-2007 at 04:20.
موسیقی علیزاده واجد استیل ویژه یی است که جنبه های جالب توجه و پراهمیتی را معرفی می کند. علیزاده در استیل خود بستری را جهت اعمال و خلق حرکت های جدید فراهم می کند. آهنگسازی او بر مبنای تجربی استوار شده است. چنین نگرشی بیش از آنکه به فرم موسیقی اصیل ایرانی توجه کند بر خلاقیت ها توجه دارد. در موسیقی ایرانی وجود پیش درآمد، درآمد، آواز، رنگ باعث این می شود که آهنگساز احساس آزادی خود را از دست بدهد و همین امر به محدود شدن خلاقیت او منجر خواهد شد. به شخصه بارها از موسیقیدانان سنتی پرسیده ام که آیا نمی شود نظم و ساختار فرمال موسیقی سنتی را تغییر داد؟ آیا نمی شود به طور مثال یک قطعه را با اوج شروع کرد؟
در قسمت دوم کنسرت علیزاده، مخاطب با ساختارشکنی بسیار زیبایی مواجه می شد؛ کنترپوان های زیبا که از دل موسیقی خود به خود بیرون می آمدند. همخوانی گروه آوازی منسجم بود بدین شکل که ساز ها در سکوت بوده و تنها بخش آوازی به اجرا می پرداخت. در حقیقت علیزاده با این روش توانست امکانی را به وجود آورد تا موسیقی ایرانی به نوع دیگری شنیده شود.
با اینکه موسیقی ایرانی واجد اصل چند صدایی بودن نیست و شاید نیازی هم به ساختار چندصدایی نداشته باشد اما علیزاده به شکل زیبایی موسیقی خود را چندصدایی کرده بود.
شاید پلی فونی (چندصدایی) بدین علت در ساختار موسیقی ایرانی جای نگرفته که مخاطب بتواند نکات ظریف، حساسیت های صدایی، میان فاصله ها و جزئیات بی شمار موسیقی ایرانی را به خوبی درک کند.
از نکات قابل توجه دیگر این کنسرت تکنیک قابل قبول نوازندگان به خصوص نوازنده کمانچه، تنبور و تارآلتو بود.
مشکل اصلی این کنسرت و اجراهایی از این قبیل مشکل صدا و بزرگی سالن است. در چنین سالن هایی ایده و خواسته های آنسامبل و آهنگساز از بین می رود و در این کنسرت و سایر کنسرت ها پرسپکتیو وجود نداشته و ندارد. با تمامی این احوال، آهنگسازی حسین علیزاده برتری خود را در این کنسرت به نمایش گذاشت. وی با نگرش خود تمایزش را با دیگران به خوبی حفظ کرده. او به هیچ وجه در دایره تکرار قرار نمی گیرد و همواره خواهان گشودن پنجره های جدیدی به روی مخاطب است. در بسیاری از لحظات گروه مقام های مختلفی را همزمان اجرا می کردند. با چنین روشی می توان چنین نتیجه گرفت که گوش ایرانی قابلیت شنیدن اصوات جدید را دارد.
اما یک خطر نیز وجود دارد و آن اینکه موسیقی علیزاده پس از او چه آینده یی خواهد داشت؟ چگونه می توان موسیقی علیزاده را بدون اینکه به ورطه تقلید درافتد، ادامه داد؟ چگونه می توان موسیقی او را متدیک و قابل آموزش کرد؟ دیدگاه های این موسیقیدان نیاز به آموزش دقیق دارد.
یادداشت: روزنامه اعتماد
آلبوم نوا:
براستی زیبا و ستودنی هست.
نقش تنبک خیلی جالب میباشد. گویی این دو ساز همیشه همراه و همدم هم می باشند.
استاد علیزاده با پیدا کردن ریتمهای نهفته در ردیف آوازی و سازی قابلیتهای بی شمار این موسیقی غنی را نمودار میکنند.
محمد تاجدولتی
گروه هفت نفرهی همآوایان | عکسها از محمد تاجدولتی
حسین علیزاده، آهنگساز بنام ایران و سرپرست گروه همآوایان، تور کنسرتهای آمریکای شمالی و اروپا را از روز نهم مارس، از شهر تورنتو آغاز کرد. ارکستر هفت نفرهی همآوایان در نخستین اجرای خود، برنامهای را در دو قسمت، در برابر بیش از ۱۷۰۰ نفر از علاقهمندان ایرانی و غیرایرانی موسیقی سنتی ایران ارائه کرد. حسین علیزاده، صبا و نیما، دو نوازندهی جوان گروه، که فرزندان دوقلوی حسین علیزاده هستند، و پوریا اخواص، یکی از خوانندههای گروه، در گفتوگوهایی با رادیو زمانه، در بارهی گروه همآوایان و آثاری که در کنسرتها ارائه میکنند، و همچنین حضور موسیقیدانهای جوان ایرانی در صحنههای بینالمللی، و بهویژه موسیقی زیرزمینی ایران، شرکت کردند.
- آقای علیزاده، از سابقهی فعالیت گروه همآوایان برایمان بگویید.
- گروه همآوایان بیش از پانزده سال سابقهی فعالیت دارد و علت تشکیل آن هم این است که پس از اینکه صدای خوانندهی زن در ایران ممنوع شد، گروهی تشکیل دادم که هم در زمینهی آواز تجربههای تازهای بکنیم و آواز را بهصورت چندصدایی، اما نه بهشکل غربی آن، بلکه با ویژگیهای موسیقی ایرانی، ارائه کنیم و در ضمن از صدای زن هم استفاده کنیم. بسیاری از موسیقی فیلمهایی که من نوشتم، یا آلبومهایی مثل آلبوم "رازنو" یا "به تماشای آبهای سپید"، از جمله فعالیتهای این گروه بوده و همینطور کنسرتهای زیادی که در اروپا و آمریکا و ژاپن انجام دادهایم.
گروه همآوایان
گروه هم آوایان گروه بزرگی است. چند سال پیش یک آزمون عمومی گذاشتم و تعدادی از خوانندگان زن و مرد که استعداد داشتند را انتخاب کردم که حدود سی نفر خواننده، و همین طور تعدادی نوازندهی سازهای مختلف هستند. گروه همآوایان سازی و آوازیست و بنابه موضوع کار، یا شرایط، اعضایی از این گروه انتخاب میشوند. در سفرهای خارج از کشور، بهویژه آمریکا و کانادا، که مسیرهای دورتری هستند، دعوتکنندگان مایلند که گروه از سه یا چهار نفر تجاوز نکند. به همین دلیل، در چند سال گذشته، با استاد شجریان و آقای کلهر و خود من و همایون شجریان، چهار نفره میآمدیم. سال گذشته که کانادا بودم، با من قراردادی امضا شد و برای انجام توری در کانادا و آمریکا دعوت شدیم. از بین خوانندهها دو نفر، خانم افسانه رسایی و آقای پوریا اخواص، را انتخاب کردم و همین طور تعداد پنج نوازنده که این دو خواننده را همراهی میکنند.
برنامهی کنسرت در دو قسمت است که نخست، خود من به همراه آقای پژمان حدادی، بداههنوازی میکنم و قسمت دوم کارهاییست که در دستگاه راست پنجگاه اجرا میکنیم. نکتهی قابل اشاره این است که آواز بهصورت دو صدایی زن و مرد اجرا میشود و شعرها هم از شاعران مختلفی مثل شهریار، مولانا، فریدون مشیری و حافظ است.
حسین علیزاده
این تور از تورنتو آغاز میشود و در بوستون آمریکا ختم میشود، و تعدادی کنسرت هم در فرانسه، هلند و آلمان خواهیم داشت.
- آنچه که در این گروه چشمگیر است، حضور موسیقیدانهای جوان، از جمله دو پسر خود شما، صبا و نیما علیزاده، است. آیا هدف اصلی شما در گروه همآوایان، به میدان آوردن نسل دوم موسیقیدانهای ایرانیست؟
- حتما. این نکتهی بسیار مهمیست که به جوانها در هنرهایی که ریشههای فرهنگی خودمان در آن هست بیشتر میدان بدهیم. در ایران تفکر غلطی وجود دارد که بر اساس آن، هر چیزی که بیارزش و در سطوح پایین است را به جوانها نسبت میدهیم. مثلا میگوییم این چه نوع موسیقیست که گوش میکنید، میگویند جوانها از این نوع موسیقی خوششان میآید. یا میگوییم این جوان است، خام است، نمیفهمد. در حالیکه برعکس، باید امکانات را برای جوانها فراهم کنیم تا در هنرهای ماندگار و هنرهایی که بیشتر با تفکر همراه است و فقط مصرف روزانه ندارد، فعالیت کنند.
در حال حاضر، در این هنرها به جوانها کمتر میدان میدهیم و بسیاری از جوانهای با استعداد هستند که میتوانند هنر کلاسیک ما، یا حداقل موسیقی هنری ما را بارور کنند. صبا و نیما هم طبعا چون در خانوادهای بودهاند که با موسیقی رشد و کار کردهاند، حالا قرعه به نامشان افتاده که در این گروه کار کنند. اما این گروه جای بسیاری از جوانها، با استعدادهای مختلف، میتواند باشد که بنابه موضوعات مختلف، در کار گروهی شرکت میکنند.
حسین علیزاده
خوشبختانه همسالان صبا و نیما در میان شاگردانم بسیارند و اتفاقا امید من به نسل جوان است. من معتقدم در موسیقی ایرانی، یک نوع تکرار عادتها یا وابستگیها و دلبستگیهای متعصبانه یا کورکورانهای، نزد برخی موزیسینها هست که باعث شده موسیقی ایرانی را یک موسیقی بسته تصور کنند، در صورتی که این طور نیست. نسل خود ما، یعنی کسانی مثل آقای شجریان، لطفی، من، طلایی، مشکاتیان و دیگران، کارهای خیلی معروفمان را در سنین بیست تا بیستوپنج سالگی ساختیم. شما خودتان شاهد چند تا از برنامههایی که مثلا در جشن هنر اجرا میشد بودهاید. آن موقع، به ما جوانها امکاناتی داده شد که مبتکرش رادیو تلویزیون ملی ایران بود. ایجاد مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی، و امکانات و بودجههایی که فراهم شد، به ما جوانها اجازه داد که در موسیقی هنری ایرانی بتوانیم رشد کنیم.
به نظر من، حالا این امکانات وجود ندارد، یا نسبت به جمعیت جوان ما بسیار کم است. ما فکر میکنیم امکانات فقط باید بخ یک نوع موسیقی، مثل موسیقی پاپ، داده شود، یا در هر چیزی فقط شکل مصرفی آن را نگاه میکنیم. در صورتی که اگر در فرهنگمان مسایل را ریشهای نگاه کنیم، و هر چقدر به جوانها در این مسیر بیشتر میدان بدهیم، شاهد خواهیم بود که جاودانه زدن هنرها و سنتهای ما از طریق جوانها صورت خواهد گرفت.
ما امکانات دولتی نداریم، و من با امکانات شخصیام این کارها را میکنم. بسیاری از اوقات، درآمد آلبومها یا کنسرتها را هزینهی این تجربهها میکنم، چون دولت کاری نمیکند یا اگر بکند شاید به شکل تبلیغاتی یا هدفمند باشد که سلیقهی من نیست.
آنچه که آزاد و مستقل باشد در شکل خصوصی و غیر دولتی آن است که آن هم سرمایه میخواهد. من پذیرفتهام که اگر امکاناتی مادی بتوانم فراهم کنم، آن را در خدمت تجربه با جوانها قرار دهم. خوشبختانه پروژهها و برنامههای دراز مدتی در این زمینه داریم و جوانهای بسیار خوب و با استعداد هم وجود دارند. خوانندهی گروه ما، پوریا اخواص، یک جوان بیستوپنج ساله است که بسیار خوب و پخته، در کنار خانم رسایی، که سالها تجربه دارد، برنامه اجرا میکند و احساس میشود بسیار بیش از سناش تجربه دارد. او یکی از اعضای فعال گروه همآوایان است که در طول چهار پنج سال گذشته، هم سفرها و کنسرتهای بینالمللی داشته و هم در داخل موفق بوده است.
پوریا در بیست و پنج سالگی تجربههای بسیار خوبی را پشت سر میگذارد و به این موضوع توجه کرده که او هم مثلا در پنجاه سالگی باید به جوانها توجه کند. هر هنری را میشود از طریق نسل جوان ادامه داد. اگر با نگاه واپسگرایانه به این موضوع نگاه کنیم، و بخواهیم جایی را تصاحب کنیم و به جوانها میدان ندهیم، آن وقت خودمان باعث از بین رفتن آن هنر میشویم. اگر به جوانها میدان ندهیم و آنها را محکوم کنیم که فقط مصرفکننده باشند، خود به خود نمیتوانند راه پیدا کنند.
حسین علیزاده، نوازنده، آهنگساز و نامزد جایزه گرمی در سال ۲۰۰۶، بدون شک یکی از خلاق ترین، بادقت ترین و مهم ترین چهره های موسیقی معاصر کشور است و با آنکه همواره به موسیقی سنتی و قدیمی ایرانی عشق ورزیده ولی همواره سعی کرده است تا با نوآوری های خود چشم اندازهای جدیدی را با و بر این نوع از موسیقی باز کند.
● درباره اهمیت علیزاده در موسیقی ایرانی به مناسبت تور کنسرت های گروه هم آوایان
رکود در موسیقی دلنشین ایرانی یا همان موسیقی کلاسیک ایرانی چیزی است که ذهن بسیاری از موسیقی دوستان و موسیقیدانان ایران را همیشه به خود مشغول کرده است و راه های برون رفت از آن همواره یکی از مشاجره آمیز ترین و در عین حال جذاب ترین بحث های مرتبط با موسیقی ایران است.
دعوایی که بسیار شبیه دیگر عرصه های فرهنگ و هنر ما است. چیزی شبیه دعوای همیشگی سنت و مدرنیته. گروهی چنان به سنت و شیوه های قدیمی تدریس و نوازندگی چنگ زده اند که در هنگام نواختن، نزدیک ترین دوره یی که حس می شود صد سال پیش است و گروهی نادانسته و تجربه نکرده سر در پی ساخت کارهای مدرن دارند. کارهایی که غالباً هم ساخته نمی شوند و در حد شعار باقی می مانند. اما در این بین افرادی همچون حسین علیزاده هم هستند که بدون ادعا و هیاهو فرزند زمان خود هستند و دلسوزانه و عاشقانه بدون آنکه ذره یی از کیفیت کارهای خود بکاهند و سر در پی فروش زیاد و مد روز داشته باشند دائماً دست به نوآوری می زنند و موسیقی، این ترکیب حیرت انگیز صدا را، زنده نگه می دارند در حالی که همیشه آوای ایرانی بودن را نیز می توان از لابه لای کارهایشان شنید.
«زمانی که برای استاد نوازندگی و آهنگسازی ایران حسین علیزاده کار می کنی، زندگی دیگر چیزی جز نوای زیبای سازها نیست.»
حسین علیزاده، نوازنده، آهنگساز و نامزد جایزه گرمی در سال ۲۰۰۶، بدون شک یکی از خلاق ترین، بادقت ترین و مهم ترین چهره های موسیقی معاصر کشور است و با آنکه همواره به موسیقی سنتی و قدیمی ایرانی عشق ورزیده ولی همواره سعی کرده است تا با نوآوری های خود چشم اندازهای جدیدی را با و بر این نوع از موسیقی باز کند.
او این بار با رهبری گروه «هم آوایان» به تور امریکای شمالی رفته است تا سفیری باشد که مثل سال های گذشته تفسیر و نوع جدیدی از موسیقی کلاسیک ایران را به گوش جهانیان برساند. کنسرت هایی که یکی از بارزترین نکات آن توجه بسیار زیاد و همراه با رشد مخاطبان غیرایرانی آن است. علیزاده با تنظیم چندین دفعه قطعات و این بار پیوستگی موضوعی اشعار (زندگی و امید) مورد استفاده در کنسرت که در گروه های ایرانی به ندرت اتفاق افتاده است کارهایی بزرگ خلق کرده است. علیزاده کسی است که همواره در این سال ها کوشیده است تا موسیقی صلب و نامنعطف سنتی ایران را که همچون تابویی در برابر همگان جلوه کرده است به چالش بکشد و تا به اینجا که بسیار موفق بوده است.
او جوانان را وارد گود کرده و خود به عنوان اصلی ترین مشوق و راهنما در کنار آنهاست. او انتقال دانش و تجربیات خودش به جوانان و نوآوری و خلاقیت در موسیقی با همین جوان ها را مهم ترین دغدغه حرفه یی اش قرار داده است. در این تور افسانه رسایی تک خوان مشهور که یکی از اعضای فعال گروه هم آوایان هم هست و در کارهای گذشته هم در کنار علیزاده بوده، پوریا اخواص ۲۵ساله که حالا دیگر یکی از خواننده های خوب کشورمان شده، پژمان حدادی نوازنده تنبک و دف و دوقلوهای علیزاده - صبا با کمانچه و نیما با رباب - استاد را که شورانگیز می نوازد همراهی می کنند.
آناستازیا سایلاکسی منتقد معروف موسیقی برای معرفی یکی از کنسرت های علیزاده در تور اخیر امریکای شمالی او می گوید؛ «سال ها پیش هنگامی که با استاد علیزاده در خصوص موسیقی ایران و اینکه چه کسانی این میراث ارزشمند موسیقی را از شما تحویل خواهند گرفت گفت وگو می کردم، در خلال صحبت از ایشان پرسیدم که استاد آیا روزی خواهد رسید که خوانندگان بتوانند آزادتر در کنار شما کار کنند و علیزاده به آن روز بسیار امیدوار بود. اکنون گروه هم آوایان میوه یی است که علیزاده بذر آن را چندین سال پیش پاشیده است.»
علیزاده کسی است که همواره پیشنهادهای سازنده یی برای تغییر سیستم آموزشی موسیقی سنتی در ایران داشته است ضمن آنکه هرگز روش های آموزشی سنتی را به کلی نفی نکرده و همواره معتقد بوده که باید آن روش ها را احیا کرد و با امروز تطبیقش داد.
او هرگز به تحول بی پشتوانه معتقد نبوده است. ابزار و تکنیک های زندگی عوض شده است و حسین علیزاده این نکته را به خوبی درک کرده است. علیزاده در غالب صحبت های خود به نقش پررنگ و تاثیر گذار موسیقی در زندگی انسان ها اشاره کرده است و حال که شیوه زندگی تغییر کرده است پس موسیقی که مردم از آن لذت می برند نیز لاجرم باید به روز شود.۱ او ریشه های موسیقی ایرانی را به خوبی می شناسد و همواره با نگاهی روبه جلو و آینده دست به نوآوری در موسیقی زده است. او همواره برای کشف ماهیت هنر تلاش کرده است ضمن آنکه معتقد است که نباید لذت مسیر را از بین برد.
از بزرگ ترین نوآوری های علیزاده در موسیقی ایرانی شاید بتوان به دو نکته اشاره کرد که از همه پررنگ تر است؛ یکی برخورد و نگاه او با آواز و دیگری هم آوایی موجود در کارهای اوست. او ضمن آنکه احترام زیادی برای موسیقی آوازی ایرانی قائل است ولی همواره نگاهی جدی و پیگیر به موسیقی سازی داشته است و از این راه بوده است که خود را رها کرده و جای خلاقیت و نوآوری را در کارهای خود باز گذاشته است.
علیزاده به موضوع چندصدایی در موسیقی نیز به عنوان یکی از امکانات شیرین موسیقی نگاه می کند و حاصل تلاش های او در این زمینه راهبری تعداد زیادی از خواننده ها و جوان های بااستعداد و خوش صدا بوده است که افسانه رسایی و پوریا اخواص از آن جمله اند.
از دیگر برجستگی های کار علیزاده یکی آن است که او همیشه موسیقی را فعالیتی جدا از اندیشه نمی داند، کم کار و انزواطلب نیست و در هر جا که امکان داشته است از طرفی دست به نوآوری در کارهایش زده و از طرف دیگر به ظرفیت سازی برای نسل جوان و بعد از خود پرداخته است. نکته مهمی که او را از بسیاری از همتایانش متمایز می سازد.
آنچه در کارهای علیزاده بسیار حائز اهمیت و البته دلنشین است نوع صدادهی سازها و رنگ آوای آن است که کاملاً ایرانی است و بسیار با فرهنگ ما منطبق است.
او همواره در پی روش هایی برای تفکیک شیوه برخورد با اجرای موسیقی ایرانی بوده است و انگار که خود در این راه راهنما و راهبر شده است و با ایجاد گروه هم آوایان می گوید که این هم نتیجه تلاش های من است. تلاش هایی که تا به امروز مسیر خوبی را طی کرده است. گروه هم آوایان گروه بزرگی است که حسین علیزاده آن را بنیان نهاده و بیش از پانزده سال سابقه فعالیت دارد.
هم آوایان جایی است که اندیشه های خلاقانه استاد در آن مجال بروز یافته و آثار زیبا و ماندگاری را تا به امروز خلق کرده است. بسیاری از موسیقی فیلم هایی که اثر علیزاده است، یا آلبوم هایی مثل آلبوم «رازنو» یا «به تماشای آب های سپید» (آلبومی که در سال ۲۰۰۶ نامزد دریافت جایزه بزرگ گرمی بود)، از جمله فعالیت های این گروه بوده و همین طور کنسرت های زیادی که در اروپا، امریکا و ژاپن با گروه خود برگزار کرده است.
حسین علیزاده خود در این باره می گوید؛ «گروه هم آوایان گروه بزرگی است. چند سال پیش یک آزمون عمومی گذاشتم و تعدادی از خوانندگان زن و مرد که استعداد داشتند را انتخاب کردم که حدود سی نفر خواننده و همین طور تعدادی نوازنده سازهای مختلف هستند. گروه هم آوایان سازی و آوازی است و بنا به موضوع کار یا شرایط، اعضایی از این گروه انتخاب می شوند. در سفرهای خارج از کشور به ویژه امریکا و کانادا که مسیرهای دورتری هستند، دعوت کنندگان مایلند که گروه از سه یا چهار نفر تجاوز نکند. به همین دلیل در چند سال گذشته، با استاد شجریان و آقای کلهر و همایون شجریان، چهار نفره می آمدیم.
سال گذشته که کانادا بودم، با من قراردادی امضا شد و برای انجام توری در کانادا و امریکا دعوت شدیم. از بین خواننده ها دو نفر خانم افسانه رسایی و آقای پوریا اخواص را انتخاب کردم و همین طور تعداد پنج نوازنده که این دو خواننده را همراهی می کنند.»
او در خصوص برنامه کنسرت ها این چنین می گوید؛ «برنامه کنسرت در دو قسمت است که نخست، خود من به همراه آقای پژمان حدادی، بداهه نوازی می کنم و قسمت دوم کارهایی است که در دستگاه راست پنجگاه اجرا می کنیم. نکته قابل اشاره این است که آواز به صورت دوصدایی زن و مرد اجرا می شود و شعرها هم از شاعران مختلفی مثل شهریار، مولانا، فریدون مشیری و حافظ است.»
جالب آن است که علیزاده اهمیت ویژه یی برای انتخاب اشعار نو و امروزی تر قائل است چرا که معتقد است شعر امروز بیشتر با حال و هوای مردم امروز سازگار است و اینگونه نیست که مثلاً بگوییم چون مولوی یا حافظ بهترین اشعار عاشقانه را سروده اند پس همواره انتخاب های ما از شعر محدود به این دو شاعر است.
به هر حال جایگاه علیزاده در موسیقی ایران جایگاهی رفیع است که این مقاله نیز تنها سعی داشت قسمت بسیار کوچکی از اهمیت این کار را یادآوری کند.
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
کامران معتمدی
خالق قطعه مشهور «نینوا» میگوید كه زاده روز عاشوراست و همیشه نامش را كه مادرش به همین مناسبت بر او نهاده دوست میدارد و خلق این قطعه به سالهای كودكیاش باز میگردد.
خالق قطعه مشهور «نینوا» میگوید كه زاده روز عاشوراست و همیشه نامش را كه مادرش به همین مناسبت بر او نهاده دوست میدارد و خلق این قطعه به سالهای كودكیاش باز میگردد.
محبوبیت قطعه «نینوا» در زمان انتشارش فروش بالایی را برای آن رقم زد، كه برای یك آلبوم موسیقی در ایران بعد از انقلاب تا آن زمان بی سابقه بود. برخی كارشناسان میزان محبوبیت این قطعه را با قطعه «ای ایران» روح الله خالقی برابر دانستهاند.حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده چیره دست تار در گفتوگو با خبرنگار موسیقی فارس دریادآوری چگونگی ساخت قطعه مشهور «نینوا» گفت: من بچه خیابان خیام هستم و یكی از سرگرمی ما بچهها در آن موقع راهاندازی دسته بود. من نمیخواهم تبلیغ وابستگی مذهبی كنم ولی همیشه اسمم را دوست داشتم و از آنجایی كه من در روز عاشورا متولد شدهام، مادرم اسمم را حسین گذاشته و «علیزاده» هم هستم! .
وی ادامه داد: من از موضع یك متخصص موسیقی میگویم كه با نینوا بیشتر بعد از انقلاب و اول انقلاب آشنا شدم و برایم اسم بسیار زیبایی بود.خیلیها تفاسیر مختلف راجع به نینوا كردند و این قطعه را برای خودشان دانستند.
وی افزود: نینوا آن واژهای است كه ما همه حسها را میتوانیم درباره آن داشته باشیم. اگر میخواهند موضوع و حس مبارزه امام حسین(ع) را به آن اطلاق كنند، من افتخار میكنم.
این آهنگساز در خصوص اینكه برخی این قطعه را به جای نینوا، نینوا اطلاق میكنند، اظهار داشت: «نینوا» اسم زیبایی است كه یك معنای چند بعدی میتوان به آن داد. هم«نینوا» است هم «نوای نی» است و هم قطعهای كه این نی مینوازد در دستگاه نواست. به همین جهت نینوا یك قطعه ملی شد و هر كس با هر عقیدهای با این قطعه ارتباط برقرار كرد.
وی ادامه داد: من دوستان بسیار زیادی با عقاید مختلف با این قطعه پیدا كردم و خودم مدیون قطعه نینوا هستم كه در یك زمانی در ذهن من اتفاق افتاد. زمانی كه من شاهد آن بودم كه جنگ شروع شده بود و همه داشتند در زمینه موسیقی برداشت خودشان را میكردند. در آن زمان مسئولان موسیقی از من خواستند كه بیایید در مورد اتفاقاتی كه در جنگ افتاده قطعه بسازید. من گفتم اولاً نمیتوانم كار سفارشی بسازم چرا كه باید با حس خودم بوجود بیاید و ضمن اینكه هر كسی جنگ را یك جور میبیند .
این نوازنده تار بیان داشت: نمیگویم كه این قطعه را برای جنگ ساختم ولی در شرایطی بود كه در جنگ زندگی میكردیم . یادم هست یكبار یك نفر از من پرسید كه نینوا چه رنگی است؟ گفتم یك افق تیرهای است كه رنگ قرمزش غالب است چرا كه ساخت این قطعه در نگاهم به افق در یك غروب اتفاق افتاد. البته اولین جلد نینوا با طرحی از رضا درخشانی به همین رنگ چاپ شد.
وی در خصوص مدت زمان ساخت این قطعه گفت: نوشتنش چیزی حدود ۲ سال طول كشید و اما ایدهاش ۵-۴ ماه ولی ایده كلیتر آن به سال ۵۶ برمیگردد. من در آن سال یك طرح اولیه از دستگاه نوا داشتم كه در حافظیه اجرا شد و چیدمان و فانتزی این جریان به سالهای ۵۶-۵۵ برمیگردد كه كم كم این ایده را برایم آورد. تمام هنرمندان یك اثر میسازند و دائم این را با روایتهای دیگر بیان میكنند. من هم دائم با شكلها و شیوهای مختلف در تكنوازیهایم و كارهای گروهیام این ایده را داشتم .
علیزاده ادامه داد: نینوا هم نتیجه و فكرهای اولیهاش از سالهای ۲۳-۲۴ سالگی شكل گرفت و من در ۳۲ سالگی آن را نوشتم.
خالق نینوا با بیان اینكه تمام این ایدهها به زمان كودكی برمیگردد،اظهار داشت:من بچهای بودم كه در جنوب شهر تهران در یك خانواده زیر متوسط از نظر اقتصادی اما پر از عشق زندگی میكردم.
گزارش : خبرگزارى فارس
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)