خدا ما را به خاطر جنایاتی که در حق مورچه ها کردیم ببخشاید![]()
خدا ما را به خاطر جنایاتی که در حق مورچه ها کردیم ببخشاید![]()
همه دخترای که اینجا میگن ما بد بودیم بیا ببینن ما چکار میردیم
1. اول از همه. همه دخترا چه بزرگ چه کوچیک اگه گیرم میوفتادن دیگه ... همشون ازم میترسیدم
2.یکی دیگه از بازی های مورد علاقه من اتش بازی بود حال می داد
3.نه من مورچه ای رو اذیت نمیکردم یعنی حیوونی رو
ولی در کل دخترا رو زیاد میزدم
یادمه با یکی از دخترا دعوام گرفت هلش دام خرد زمین اونقدر اعصبانی بودم که کلش رو همینجور کبوندم به زمین بیچاره بخیه خورد سرش![]()
تو مارو اذيت كردي بي خيال نشدي رفتي سراغ مورچه ها ؟؟؟
برعكس من با دخترها اصلا بازي نميكردم چه برسه كتك كاري كلا ما آدم ضعيف چزوني نبوديم ولي پسرهارو زياد كتك ميزدم يكبار توي فوبتال با آجر زدم تو سر رفيقم .......... الانم اگه آجر باشه وكسي دم دست ميزنم ولي متاسفانه نه آجرها آجره نه هم ............![]()
بازی های مثل بالا بلندی و گرگ بازی و تیله بازی (یا همون سنگ مرمر بازی) با همسالام... یادش به خیر کلی تیله جمع کرده بودم...
ولی بیشتر آتاری و همون بازی معروف هواپیماش و میکرو وسگا بازی می کردم...بعضی مواقع هم تو کوچه فوتبال بازی می کردم که خیلی تو اون بازی ها جر زنی هم میشد و آخرش همیشه با دعوا تموم میشد و داد همسایه ها هم در می اومد...
بعضی موقع ها هم یه خورده کارهای خطرناک از جمله آتیش بازی با کبریت هم می کردم...
تو کار تعقیب مورچه ها و پیدا کردن لونشون هم بودم و هم چنین کف بازی و خاک بازی و خیلی بازی های دیگه.......البته همه می گفتن خیلی بچه آرومیم و زیاد شر نبودم...
ولی واقعا یادش بخیر...دوران خوبی بود...
......edit
Last edited by عاشورا; 03-01-2010 at 22:44.
خسته نباشيد . ما بچه بوديم بجاي هدر دادن پولمون با شيلنگ روي هم آب ميرختيم .مثلا شيلنگ آبياري رو ميكرديم تو جيبش ...........كيسه فريزر ديگه واسه چي ؟؟؟
![]()
......edit
Last edited by عاشورا; 03-01-2010 at 22:45.
والا برای شما خوب بوده ما بچگی چند نفر میشدیم یکی از این رفقای بنده خدا رومیگرفتیم میبردیمش زیر شیر آب دیگه نمیتونست نفس بکشه!!!
من حدود 4 سال که داشتم خیلی از گربه ها خوشم میومد . مامانم تعریف می کرد می گفت یه بار که رفته بودیم شمال تو ویلا یه بچه گربه بود که از بس من کوبونده بودمش تو دیوار وقتی منو می دیده لنگون لنگون فرار می کرد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)