تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 35 اولاول ... 3456789101117 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 344

نام تاپيک: شل سیلوراستاین

  1. #61
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 ايستادن ، بيرون از پناهگاه تو


    بيرون پناهگاهت مي مانم و درون را نگاه مي كنم ،
    در حالي كه در اطرافم ، از ، هر سو ، بمب مي ريزند ،
    تو در داخل پناهگاهت چقدر سرحال و در امان و خوشحال به نظر مي آيي ،
    آيا گفته بودم كه من به ين چيزها توجه مي كنم؟
    آيا گفته بودم كه چه شگفت آور هستي؟
    و چقدر ناراحتم كه از هم جدا شده ايم.
    عزيزم ، من بيرون پناهگاه تو ايساده ام ،
    اما اميدوارم كه در قلب تو باشم .


  2. #62
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 حلقه هاي سبز

    حلقه هاي سبز و تاج هاي گل ،
    از دست رفته اند ، رفته اند ، رفته اند .
    خزه هاي بافته شده در ساعت هاي نجوا ،
    از دست رفته اند ، رفته اند ، رفته اند .
    او به جايي رفته كه حلقه هاي واقعي وجود دارند.
    و خزه ها آن گونه گرما بخش اند كه زن نمي تواند آن را حس كند .
    مي چرخند و مي چرخند.
    چرخ ها مي چرخند.
    و او رفته ، رفته ، رفته ، رفته ، رفته ، رفته .
    حلقه هاي سبز و تاج هاي گل
    از دست رفته اند ، رفته اند ، رفته اند ، رفته اند .
    او به جايي رفته كه رويا ها كوچك اند ،
    ولي قلعه ها سنگي اند و هيچ وقت فرو نمي ريزند.
    او مرا تنها گذاشت تا ميان چيزهايي زندگي كنم
    كه از دست رفته اند ، رفته اند ، رفته اند ، رفته اند ، رفته اند ، رفته اند .
    آه حلقه هاي سبز چرا پژمرده مي شوند ؟
    از دست رفته اند ، رفته اند ، رفته اند ، رفته اند .
    آه ساعت هاي نجوا به كجا پرواز مي كنند ؟
    از دست رفته اند ، رفته اند ، رفته اند ، رفته اند .
    و كجاست عقلي كه سر درآورد
    سال هاي از دست رفته ، قلعه هاي شني را نابود مي كند
    و گل ها و سبزه ها را در دستان ما مي خشكاند ،
    وقتي كه همه چيز از دست رفته ، رفته ، رفته ، رفته ، رفته ، رفته .

  3. #63
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 سنگ سوپ عجيب

    به خدا قسم مي توانستي مزه مرغ و گوجه فرنگي ،
    رشته و قلم گوسفند را حس كني ،
    اما آنچه مي خورديم آب و سيب زميني بود ،
    و سنگ سوپ عجيب .
    در روزهاي سخت گذسته ،
    آويزان بود با نخي ، در آشپزخانه ،
    سنگي كوچك و قديمي به اندازه يك سيب ،
    صيقلي و فرسوده و خاكستري .
    در آشپزخانه چيز زيادي نبود كه بخوريم ،
    وقتي كه هوا پس مي شد ،
    مادر كمي آب مي جوشاند و سنگ را توي آب مي انداخت
    مي گفت : (امشب كمي سوپ مي خوريم .)
    به خدا قسم مي توانستي مزه مرغ و گوجه فرنگي ،
    رشته و قلم گوسفند را حس كني ،
    اما آنچه مي خورديم آب و سيب زميني بود ،
    و سنگ سوپ عجيب .
    اين سنگ سال هاي دراز در خانه ما بود ،
    مي دانستيم كه مغذّي است.
    به ياد مي آورم كه مادر آن را در آب هم مي زد،
    و اين ترانه را مي خواند :
    ( تا وقتي اين سنگ جادويي را داريم
    هيچ شبي گرسنه نخواهيم ماند .
    كافي است كمي عشق به آن اضافه كنيد ،
    بعد همه چيز رو به راه مي شود .)
    به خدا قسم مي توانستي مزه مرغ و گوجه فرنگي ،
    رشته و قلم گوسفند را حس كني ،
    اما آنچه مي خورديم آب و سيب زميني بود ،
    و سنگ سوپ عجيب .
    آن تكهسنگ باعث شد كه روزهاي تاريك را تاب بياوريم
    تا بالاخره خورشيد طلوع كرد .
    و سنگ سوپ خاك گرفته فراموش شد.
    هر چند هنوز ، همانجا آويزان است.
    خدايا ، از آن زمان به بعد ، غذا فراوان شد
    اما گاهي
    مادر را در آشپزخانه مي بينم
    و سنگ سوپ عجيب به يادم مي آيد .
    دوباره مي توانم مزه مرغ و گوجه فرنگي ،
    رشته و قلم گوسفند را حس كنم .
    اما آنچه مي خورديم آب و سيب زميني بود ،
    و سنگ سوپ عجيب .
    ما با يك سنگ سوپ عجيب تغذيه مي شديم .
    آه ، سنگ سوپي عجيب .

  4. #64
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 محبوب آزار طلب

    از وقتي كه محبوب آزار طلبم رفت و مرا تنها گذاشت
    براي مشت كوبيدن ، چيزي ندارم جز ديوار .
    وقتي كه كتكش مي زدم دوستم داشت ،
    اما من شيوه بهتري را پيش گرفتم ،
    اينكه هيچ گاه با او بر سر مهر نباشم .
    بله ، او همان كسي است كه در روياهايم مي ديدم ،
    و آدمي هميشه كسي را كه دوست دارد ، مي آزارد.
    از وقتي محبوب آزارطلبم رفت و مرا تنها گذاشت ،
    براي مشت كوبيدن ، چيزي ندارم جز ديوار آه...
    براي له كردن جز تخم مرغ
    براي كمربند بستن ، جز شلوار
    براي پرت كردن ، جز بستني
    براي زدن بر سرش ، جز ساعت
    براي آتش زدن ، جز كبريت
    براي مشت كوبيدن ، جز ديوار .

  5. #65
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 ترانه رنگين كمان را بخوان

    روز طولاني و سختي بود ، جوسي
    انتهاي جاده ، جايي در آن طرف .
    راهم را گم كرده بودم
    وقتي آنجا رسيدم ،گفتند دير آمدي .
    حالا تو تنها كسي هستي كه مي تواني مرا راهنمايي كني .
    خب ، نمي خواهي ترانه رنگين كمان را بخواني ، جوسي؟
    با صداي بلند بخوان.
    امشب آن را درست بخوان
    چون مدت هاست كه درست خوانده نشده .
    جوسي ، سايه هاي غم ،
    در دل آدمي جا خوش كرده .
    پس اگر مي تواني ترانه رنگين كمان را بخوان .
    قطاري را كه مي خواستم ببينم
    رفته بود.
    انگار تمام وقتم را
    صرف سوار و پياده شدن كردم .
    فكرم را فروختم .
    روياهايم را بخشيدم .
    و فردا ، به جستجوي
    ديروز خواهم رفت ،
    تا آن زمان ...
    ترانه رنگين كمان را بخوان ، جوسي .
    با صداي بلند بخوان.
    امشب آن را درست بخوان
    چون مدت هاست كه درست خوانده نشده .
    چه بسيار خواهش ها
    كه انها را درك نمي كني ، جوسي
    اگر مي تواني ترانه رنگين كمان را بخوان...
    اگر مي تواني ، اگر مي تواني .
    ترانه رنگين كمان را بخوان ، اگر مي تواني

  6. #66
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 راديو

    هر چه داشتم ، بخشيدم و تنها شدم .
    عزيزم ، تو مرا مجبور كردي كه يكي از ترانه هاي غمگين راديو را به طور مرتب بشنوم .
    هرچه موج راديو را عوض مي كنم ، باز همان ترانه را مي شنوم .
    كاش مدت زيادي بهترين ترانه نباشد .
    براي اينكه اگر مرتب آن را پخش كنند ، تاب تحمّل ندارم .
    اين ترانه غمگين از حال و روز و روزگار ما حكايت مي كند .
    و خواننده همچنان آن را مي خواند :
    (عشقم را نثار تو كردم ... اما نپذيرفتي .
    زندگيم را وقف تو كردم اما در كنارم نماندي ،
    كاش روزي آن را به من برگرداني .)
    گاهي عاطل و باطل مي نشينم و خيال مي بافم و باران را تماشا مي كنم.
    يا يكي از مجله هاي قديمي ات را كه يادم رفته دور بيندازم ، ورق مي زنم
    كمي مي خوابم يا در اتاق راه مي روم .
    خيلي بيشتر از قبل سيگار مي كشم .
    به كسي كه زماني مي شناختم تلفن مي زنم
    تنها براي اينكه از شر راديو خلاص شوم ،
    براي اينكه اگر مرتب آن را پخش كنند ، تاب تحمّل ندارم .
    نمي خواهم آن را بشنوم .
    اما خواننده همچنان آن را مي خواند :
    (عشقم را نثار تو كردم ... اما نپذيرفتي .
    زندگيم را وقف تو كردم اما در كنارم نماندي ،
    كاش روزي آن را به من برگرداني
    عشقم را نثار تو كردم ... اما نپذيرفتي .
    عشقم را به تو هديه كردم آن را دور انداختي ،
    كاش روزي آن را به من برگرداني ...)

  7. #67
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 بابا چي ميشه اگه

    بابا ، چي ميشه اگه خورشيد ديگه در نياد؟
    چي پيش مياد؟
    اگه خورشيد نتابه ، تعجب مي كني
    و با چشمهاي از حدقه دراومده به آسمون خيره مي شي
    و باد نور چشماتو به آسمونا مي بره
    و خورشيد دوباره شروع به تابيدن مي كنه .
    بابا ، چي ميشه اگه باد نوزه؟
    اون وقت چي پيش مياد؟
    اگه باد نوزه ، زمين خشك مي شه ،
    قايقت ديگه حركت نمي كنه ، پسرم ، بادبادكت هم ديگه پرواز نمي كنه.
    اون وقت چمن مشكل تو رو به باد مي گه ،
    و باد دوباره شروع به وزيدن مي كنه .
    بابا ، اگه چمن ديگه رشد نكنه چي؟
    اون وقت چي مي شه؟
    اگه چمن رشد نكنه ، اشك هات سرازير مي شه ،
    و زمين با اشك چشمهاي تو سيراب مي شه ،
    بعد مثل محّبت تو به من ، چمن ها هم بزرگ مي شن ،
    و دوباره شروع مي كنن به رشد كردن .
    بابا ، اگه من تو رو دوست نداشته باشم چي؟
    اون وقت چي مي شه؟
    اگه تو ديگه منو دوست نداشته باشي ، اون وقت ديگه چمن رشد نمي كنه ،
    خورشيد نمي تابه و باد هم نمي وزه .
    اگه مي خواي اين دنياي قديمي به كارش ادامه بده ،
    بايد باز هم منو دوست داشته باشي ، باز هم ، باز هم ...
    باز منو دوست داشته باشي
    مي شنوي پسرم ؟
    بهتره منو دوست داشته باشي
    (تو منو دوست داري ، پسرم؟ بله)
    بهتره منو دوست داشته باشي.

  8. #68
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 همه چيز را به شكل اول در مي آوريم

    مي خواهم علفم «گراس» را از پنجره بيرون بيندازم ،
    زرورقش را مچاله كنم ،
    و از خير كيف و سر خوشي بگذرم، چون آنجه مي خواهم
    سر سوزني از عشق توست.
    همه چيز را به شكل اول در مي آوريم.
    و طولي نمي كشد
    كه ديگر نيازي ندارم به چيزي متكي باشم
    چيزي كه به آن علاقه داشته باشم
    براي اينكه عشق تو براي سر مستي من كافي است.
    حالا هريك از شما كه كمي گرد پانامارد مي خواهد ،
    تنها كافي است دستش را دراز كند.
    هر چه مواد مخدر دارم مي فروشم
    تا بتوانم يك النگوي طلا براي عروسي بخرم .
    همه چيز را به شكل اول در مي آوريم ،
    به شرطي كه از من نپرسي چطور .
    دليل مه بدبختي هايم همين بوده ،
    ولي فكر مي كنم از فردا شروع خواهم كرد ،
    چون حالا مي توانم يك بست بزنم .
    اما روزي آن را از پنجره بيرون مي اندازم .
    كوكائين را ترك مي كنم ،
    هر چه را كه به آن مربوط مي شود ، از بين مي برم و هزار گرم
    مخّدر اسيد را در چاه مي اندازم و رويش آب مي ريزم.
    ما ، همه چيز را به شكل اول در مي آوريم ، به شكل اول...

  9. #69
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 شب خوش ، سبزه

    شب خوش ، سبزه
    كه سر بر بالش گذاشته اي و در خوابي .
    پرده ها را مي كشم
    تا سرما نخوري.
    فردا با هم
    درباره كارهايمان حرف مي زنيم .
    شب خوش، گياهك ...
    در گلدانت آسوده بخواب .
    مراقب باش ،
    به مرض پژمردگي دجار نشوي !
    اي سبزه تازه در آمده ، يادت باشد
    از زنبور ها حذر كني .
    شنيده ام كه آنها مي توانند
    ناقل بيماري خطرناكي باشند.
    شب خوش ، سبزه
    گياهك ، شب خوش .
    بيا ، اين هم ليوان آب.
    مي خواهي چراغ را روشن بگذارم ؟
    فردا صبح ،
    سر ميز صبحانه مينشينيم
    گوشت و تخم مرغ مال من
    نيتروژن مال تو .
    سبزه ، دوستت دارم
    <مثل>كسي كه به زن و بچه نياز دارد.

  10. #70
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    12 چند سال بيشتر

    فرزندم ، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين .
    براي پرواز موقعيت هاي بيشتري داشتم و بيشتر هم زمين خوردم .
    معني اش اين نيسن كه عاقلترم ...
    معني اش اين است كه بيشتر سختي كشيده ام .
    فرزندم ، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين .
    فرزندم ، من در جاده هاي بيشتري قدم گذاشته ام ... فقط همين .
    از دويدن خسته شده ام در حالي كه تو تازه خزيدن را ياد مي گيري .
    به سمت جايي مي روي ...
    كه من آنجا بودم ... و مي دانم كه در آنجا خبري نيست .
    فرزندم ، من چند سال بيشتر از تو تجربه دارم ... فقط همين .
    حالا كه خداحافظي مي كني دخترم ، هيچ وقت از حرفت برنگرد .
    بايد پرواز كني ، براي اينكه عقاب هاي جوان صدايت مي زنند.
    و روزي ، وقتي پا به سن گذاشتي ، به يك جوان لبخند مي زني .
    و به او مي گويي ، فرزندم ، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين.
    فرزندم ، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين .
    مي گويي ، براي پرواز موقعيت هاي بيشتري داشتم و بيشتر هم زمين خوردم .
    معني اش اين نيسن كه عاقلترم ...
    معني اش اين است كه بيشتر سختي كشيده ام .
    فرزندم ، من چند سال بيشتر از تو تجربه دارم ... فقط همين .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •