اولا عدد به توان منفی هیچ گاه منفی نیست.به صورت کسر هست و همیشه مثبت هست.ده به توان منفی 8 میشه 1 صد ملیونم.این عدد مثبته نه منفی!!
این قسمت هم مشکل داره.احتمال افتادن این برگ خاص یک در پانصد هزارمه و احتمال اینکه این برگ خاص بین 1000 درخت این باغ بیفته یک پانصد هزارم به توان 1000 هستش
احتمال اینکه بین 1000 تا درخت با 500000 برگ تمام درختا برگ شماره فلان بیفته((یک برگ یکسان در تمام درختا))میشه یک پانصد هزارم به توان 1000.یعنی هزارتا برگ یسکان همزمان بیفته.نه یک برگ بیفته.اگه بخوایم استدلال کنیم که بین هزار تا درخت فقط یک برگ مورد نظر بیفته شانس بیشتر میشه ولی نمیشه گفت باید شانس رو در تعداد ضرب کرد.اگه اینجور باشه یعنی این که اگه مثلا ما پانصد هزار درخت داشته باشیم.احتمال اینکه برگ مورد نظر ما بیفته یک هست.پس حتما میفته.شما باید اثبات کنی که شرایط مورد نظر شما برقراره و احتمال با تعداد رابطه خطی داره.بر خلاف چیزی که دوستان ارایه میکنن.تو این شرایط باید رابطه بین تعداد و احتمال مشخص بشه.
مثلا احتمال اوردن شش در یک تاس یک ششم هست.حالا اگه دو تا تاس داشته باشیم برا اینکه بخوایم هردوشون همزمان 6 بیارن این احتمال میشه یک سی و ششم.حالا اگه بخوایم استدلال کنیم بین دو تا تاس حداقل یکیش شش بیاره.این احتمالش بیشتر هست ولی نمیشه گفت باید یک ششم رو در دو ضرب کرد.
تو حالت کلی وقتی چندین اتفاق با احتمال خاص همزمان یا پشت سر هم بیفتن احتمال تصادعدی کم میشه.مثلا احتمال تشکیل یک انسان اگه یک دهم باشه و احتمال تشکیل یک ببر هم یک دهم باشه.این که دو تاشون به وجود بیان میشه یک صدم و به همین ترتیب.
دانشمندا همشون ماتریالیسم هست.اینا دلیل بر هیچ چی نیست.نه میشه اثبات کرد فلان جهش قابل اتفاقه.نه انتخاب طبیعی همچین شرایطی داره.بقیشم که داستان بافی یا شبهه.
اینا در حد یک مکتب فکری ساختگی هست.مثل سکولار
Last edited by javad2015; 02-02-2016 at 21:53.
بله منظور من هم توان عدد بود که یک عدد منفی بزرگ میشه و احتمال وقوع کسر با یک توان منفی بزرگ بسیار به صفر نزدیک میشه.
نخیر اگه شانس افتادن یک برگ یک در 500 هزار باشه و ما 500 هزار درخت داشته باشیم احتمال اینکه یک برگ بالاخره بین این 500 هزار تا زمین بیفته یک هست نه برگ مورد نظر ما.اگه بخوایم استدلال کنیم که بین هزار تا درخت فقط یک برگ مورد نظر بیفته شانس بیشتر میشه ولی نمیشه گفت باید شانس رو در تعداد ضرب کرد.اگه اینجور باشه یعنی این که اگه مثلا ما پانصد هزار درخت داشته باشیم.احتمال اینکه برگ مورد نظر ما بیفته یک هست.پس حتما میفته.
و اگه بقول شما نمیشه گفت که باید شانس رو در تعداد ضرب کرد شما چرا این ضرب رو در مورد شانس تشکیل یک ملکول ساده به تعداد کل گونه ها انجام میدین؟
دقیقا!شما باید اثبات کنی که شرایط مورد نظر شما برقراره و احتمال با تعداد رابطه خطی داره.بر خلاف چیزی که دوستان ارایه میکنن.تو این شرایط باید رابطه بین تعداد و احتمال مشخص بشه.
آیا رابطه ی خطی مشخصی بین بوجود آمدن گونه های مختلف و شانس بوجود آمدن وجود داره که باعث شده شما از چنین ضرب ساده ای برای توجیه کل اتفاقات جهان ما استفاده کنین؟!
بله مشخصا.مثلا احتمال اوردن شش در یک تاس یک ششم هست.حالا اگه دو تا تاس داشته باشیم برا اینکه بخوایم هردوشون همزمان 6 بیارن این احتمال میشه یک سی و ششم.حالا اگه بخوایم استدلال کنیم بین دو تا تاس حداقل یکیش شش بیاره.این احتمالش بیشتر هست ولی نمیشه گفت باید یک ششم رو در دو ضرب کرد.
اگه من بگم بین میلیاردها درخت روی زمین فقط یک برگ از بین تمام این درخت ها روی هم رفته روی زمین بیفته احتمال این اتفاق قطعیه چون به هرحال برگ ها در سراسر کره ی زمین در حال افتادن هستن. اما اگه دست روی یک برگ خاص بگذارم و شانس و تعداد رو خیلی راحت در این افتادن دخیل بدونم به عدد مسخره ای میرسم که به من میگه این برگ هرگز روی زمین نخواهد افتاد!
ولی اگه همونطور که اشاره کردین رابطه ی خطی ای بین احتمال تشکیل ببر و انسان بطور همزمان وجود نداشته باشه ضرب کردن این دو احتمال در هم بی معنیه.تو حالت کلی وقتی چندین اتفاق با احتمال خاص همزمان یا پشت سر هم بیفتن احتمال تصادعدی کم میشه.مثلا احتمال تشکیل یک انسان اگه یک دهم باشه و احتمال تشکیل یک ببر هم یک دهم باشه.این که دو تاشون به وجود بیان میشه یک صدم و به همین ترتیب.
حالا اینکه چون در حال حاضر ببر و انسان روی کره ی زمین بطور همزمان وجود دارن آیا این دلیل میشه که تشکیل این دو موجود با هم ارتباطی خطی داشته باشن که بشه احتمالش رو مثل احتمال 6 آمدن بین دو تاس در هم ضرب کرد و از مثلا یک ششم به یک سی و ششم کاهش داد, دیگه این رو باید از شما سوال کرد.
شما دو مساله با دو شرایط مختلف رو با هم قاطی کردین.اونی که نمیشه استدلال کرد که تعداد همیشه شانس رو به صورت .ضرب شانس در تعداد بالا میبره مربوط به مساله ی دیگه ای هست.
این مساله که من گفتم دقیقا از نوع اول هست که میشه همچین کاری کرد.
شما هر یک از گونه ها رو یه درخت در نظر بگیر.که احتمال به وجود اومدن هر کدومش مثل احتمال افتادن یک برگ خاص از یک درخت باشه.
اینکه مثلا ببر به وجود بیاد مثل اینه که بیگم از فلان درخت دقیقا فلان برگ بیفته.یا اینکه فیل به وجود بیاد مثل اینه که بیگم از فلان درخت دقیقا فلان برگ بیفته.فرض میکنیم احتمال اینکه برگ مورد نظر ما از درخت ببر بیفته فقط یک دهم باشه و به همین ترتیب سایر درختا.
این مساله دقیقا مثل اینه که بگیم.ما چند تا درخت داریم و میخوایم از هر کدوم یک برگ مشخص بیفته((ممکنه این برگا شمارشون متفاوت باشه ولی مساله اینه که درخت شماره یک دقیقا برگ شماره یک رو بندازه و به همین ترتیب))در واقع این حالت حالت کلی این هست که بیگم تمام درختا برگ با شماره یکسان رو بندازن.(هر دو احتمال یکی هست)).یا اینکه مثل اینه که بگیم دو تا تاس داریم میخوایم تاس شماره یک عدد 5 بیاره و تاس شماره دو عدد 6.(حالت کلی تر اینکه هر دو تاس عدد 6 بیارن)).پس باید هر دو احتمال رو ضرب کرد.اون شرایط گونه ها از نوع مساله ای هست که میشه ضرب کرد.
دو شرایط مختلف یعنی چی؟ بهتره تفاوت بین شرایط مسئله ی دو گونه رو با مسئله ی برگ درخت توضیح بدین تا متوجه این اختلاف بشم.
شما اول میگین شرایط این دو مسئله متفاوته و من این دو رو باهم قاطی کردم ولی بعد میگین انسان و ببر رو دو درخت متفاوت در نظر بگیر و طبق مسئله ات پیش برو!شما هر یک از گونه ها رو یه درخت در نظر بگیر.که احتمال به وجود اومدن هر کدومش مثل احتمال افتادن یک برگ خاص از یک درخت باشه.
اینکه مثلا ببر به وجود بیاد مثل اینه که بیگم از فلان درخت دقیقا فلان برگ بیفته.یا اینکه فیل به وجود بیاد مثل اینه که بیگم از فلان درخت دقیقا فلان برگ بیفته.فرض میکنیم احتمال اینکه برگ مورد نظر ما از درخت ببر بیفته فقط یک دهم باشه و به همین ترتیب سایر درختا.
این مساله دقیقا مثل اینه که بگیم.ما چند تا درخت داریم و میخوایم از هر کدوم یک برگ مشخص بیفته((ممکنه این برگا شمارشون متفاوت باشه ولی مساله اینه که درخت شماره یک دقیقا برگ شماره یک رو بندازه و به همین ترتیب))در واقع این حالت حالت کلی این هست که بیگم تمام درختا برگ با شماره یکسان رو بندازن.(هر دو احتمال یکی هست)).یا اینکه مثل اینه که بگیم دو تا تاس داریم میخوایم تاس شماره یک عدد 5 بیاره و تاس شماره دو عدد 6.(حالت کلی تر اینکه هر دو تاس عدد 6 بیارن)).پس باید هر دو احتمال رو ضرب کرد.اون شرایط گونه ها از نوع مساله ای هست که میشه ضرب کرد.
اگه مسئله ی من شرایطش با مسئله ی شما متفاوته پس چرا مشابه سازی انجام میدین و از مسئله ی درخت به نفع خودتون استفاده میکنین؟!
اگر هم که میشه هر درخت رو یک گونه درنظر گرفت پس مسئله ی من تفاوتی با مسئله ی شما نداره و من چیزی رو قاطی نکردم!!
اینکه شما هم به مسئله ی من ایراد بگیرین و هم ازش برای مثال گونه ها و شبیه سازیشون استفاده کنین دیگه اخرشه واقعا!!
ما دو مساله جدا داریم.
۱-اگه ما چند درخت داشته باشیم احتمال اینکه از هر درخت دقیقا یک برگ مشخص بیفته برابر هست با ضرب تمام احتمالات.(این یک مساله اثبات شده ریاضی هست)دقیقا مثل احتمال یک سی و ششم و اون داستان تاس.
۲-اگه تعداد بیشتر بشه احتمال بالا میره.ولی به این صورت نیست که بشه تعداد رو در احتمال ضرب کرد.
مساله وجود گونه ها همون طور که در پست قبل گفتم از نوع اول هست.ما کاری به اینکه تعداد احتمال رو بالا میبره نداریم.
چطور مساله ی وجود گونه ها دقیقا نوع اوله آیا تشخیص این که این مساله از کدوم نوعه و چطور حل میشه بدست شماست؟!
شما خیلی راحت با منطق خودتون حل مسئله ی گونه ها رو به شماره 1 ربط میدین و از شماره 2 مبرا میدونین ولی اینکه این استدلال از کجا میاد روشن نیست.
چرا تشکیل یک گونه ی مشخص دقیقا باید مثل افتادن یک برگ مشخص از برگ های یک درخت باشه استدلالیه که شما دوست دارید بپذیرید و دیگر هیچ.
اینا چیزی نیست که من دوست دارم بپذیرم.حقایق علمیه برا کسی که ریاضی درک کنه.
شما خیال میکنی احتمال تشکیل یک انسان تنها با احتمال تشکیل حیات اینجوری یکسان هست؟
من نمیدونم. اون کسی که خیلی راحت احتمال تشکیل یک موجود زنده رو در تعداد گونه ها ضرب میکنه و خیلی راحت تر از ریزش برگ درخت درمورد احتمالات وقوع حیات نظر میده شمایید نه من.
بحث احتمالات بحث فوق العاده گول زننده و حیرت انگیزیه و اگه کسی بخواد بدون آگاهی لازم مثل مسئله ی برگ درخت شانس رو به تعداد ربط بده و بدون در نظر گرفتن شرایط موجود بر حیات از ضرب کردن دو عدد باهم چنین نتیجه گیری ساده انگارانه ای درمورد مسئله ی احتمال شکل گیری گونه ها انجام بده یا اشراف کاملی بر روی شرایط محیطی, ارتباطات خطی و احتمالات و ریاضیات در کنار هم داره یا نمیخواد و دوست نداره که این حقیقت علمی رو ببینه که با دو تا فرمول و ضرب کردن از همه چیز میشه به صفر مطلق رسید و از صفر مطلق به همه چیز!!!
نتیجه گیری های اینچنینی برای منحرف کردن ذهن ها عالین ولی اینکه واقعا حقیقت علمی باشن یا نه مطمئنا شما با درکی که از مسائلی که گفتم داری به چنین نتیجه ای میتونی برسی درحالیکه من نه میتونم و نه به خودم چنین اجازه ای میدم که با دو تا ضرب به چنین نتایج درخشانی برسم!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)