تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 127 اولاول ... 56789101112131959109 ... آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #81
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Silence so loud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    470

    5 نظریه مولکولی تکامل

    درباره نظريه مولكولى تكامل

    ژاك لوسين مونو (J.monod) در سال ۱۹۱۰ در پاريس به دنيا آمد و در سال ۱۹۳۱ همانجا از دانشگاه فارغ التحصيل شد. در سال ۱۹۳۴ استاديار جانورشناسى شد و چند سال اول پس از فارغ التحصيلى درباره منشاء حيات به تحقيق پرداخت. طى جنگ جهانى دوم در سازمان مقاومت فعاليت داشت و پس از آن به انستيتو پاستور پيوست. در سال ۱۹۵۳ رئيس گروه زيست شيمى سلولى شد. در سال ۱۹۵۸ درباره ساخت آنزيم در باكترى جهش يافته با فرانسوا ژاكوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همكارى پرداخت. اين كار به تدوين نظريه تبيين فعاليت ژن و چگونگى روشن و خاموش شدن ژن ها در مواقع لزوم، توسط مونو و ژاكوب انجاميد.

    در سال ۱۹۶۰ آنها اصطلاح «اپرون» را براى گروهى از ژن ها معرفى كردند كه با يكديگر پيوند نزديكى دارند و هر يك از آنها مرحله اى متفاوت از يك مسير زيست شيميايى را كنترل مى كند. سال بعد آنها وجود مولكولى به نام RNA ى پيامبر را فرض كردند كه اطلاعات ژنتيكى لازم براى ساخت پروتئين را از اپرون به ريبوزوم ها، يعنى جايى كه پروتئين ساخته مى شود، مى برد. مونو و ژاكوب به خاطر اين كار جايزه نوبل پزشكى يا فيزيكى سال ۱۹۶۵ را گرفتند، جايزه اى مشترك با آندره لوف (A.Lwoff) كه او هم روى ژنتيك باكترى كار مى كرد. در سال ۱۹۷۱ مونو مدير انستيتو شد و در همان سال كتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند. او در اين كتاب استدلال مى كند كه حيات در اثر تصادف پديد آمده و در نتيجه پيامد ناگزير فشار هاى ناشى از انتخاب طبيعى به وضعيت كنونى درآمده است.

    اين كتاب با همين عنوان توسط حسين نجفى زاده ترجمه و در سال ۱۳۵۹ توسط خود وى منتشر شده است. ژاك مونو در سال ۱۹۷۶ درگذشت.متن زير ترجمه بخشى از فصل دوم كتاب «مسائل انقلاب علمى» (۱۹۷۴) به ويراستارى هار (R.Harre) است. اين متن تحت عنوان «درباره نظريه مولكولى تكامل» طى روز هاى آينده در همين ستون عرضه خواهد شد.

    آنچه مى خواهم امروز درباره اش صحبت كنم وضعيت كنونى نظريه تكامل است. اجازه دهيد بى حاشيه بگويم هنگامى كه از نظريه تكامل حرف مى زنم، دقيقاً از نظريه تكامل موجودات زنده درون چارچوب عمومى نظريه داروينى سخن مى گويم، نظريه اى كه امروزه هنوز زنده است. در واقع اين نظريه خيلى زنده تر از آن است كه بسيارى از زيست شناسان ممكن است گمان كنند؛نظريه تكامل نظريه اى بسيار شگفت انگيز است. در ابتدا يادآورى اين نكته لازم است كه نظريه تكامل به علت مضامين عمومى آن از بسيارى جهات مهمترين نظريه علمى است كه تاكنون تدوين شده. ترديدى نيست كه هيچ نظريه علمى ديگرى چنين مضامين فلسفى، ايدئولوژيك و سياسى عظيمى دربر نداشته است.

    علاوه بر اين نظريه تكامل از نظر جايگاه نيز بسيار شگفت انگيز است، زيرا با نظريه هاى فيزيكى كاملاً تفاوت دارد. هدف بنيادى نظريه هاى فيزيكى كشف قوانين عام (جهانى) است، قوانينى كه در مورد تمام اشياى جهان صدق مى كنند، با اين اميد كه بتوان براساس اين قوانين- يعنى براساس اصول نخستين- نتايجى استنباط كرد كه پديده هاى سرتاسر عالم را تبيين كنند. هنگامى كه يك فيزيكدان به پديده اى خاص توجه مى كند، اميدوار است بتواند نشان دهد كه او مى تواند اين پديده را در قوانين عام، از اصولى نخستين، نتيجه بگيرد. در عوض نظريه تكامل هدف متفاوتى دارد.

    گستره كاربرد اين نظريه جهانى نيست، بلكه تنها گوشه كوچكى از اين جهان است، يعنى جهان موجودات زنده آن طور كه ما امروزه آنها را در زمين مى شناسيم. هدف اين نظريه را مى توان توضيح وجود تقريباً دو ميليون گونه جانور و در حدود يك ميليون گونه گياه، به اضافه تعداد نا معلومى گونه باكترى تعريف كرد كه امروزه بر سطح زمين زندگى مى كنند.اين گوشه بسيار كوچكى از جهان است و هيچ معلوم نيست كه آيا وجود اين اشياى بسيار خاص- موجودات زنده- را مى توان، يا هرگز بتوان از اصول نخستين استنباط كرد. من همين جا مى گويم كه به دلايل بسيار عميقى كه سعى خواهم كرد تبيين كنم، باور ندارم انجام چنين كارى هرگز امكان پذير باشد.

    ويژگى شگفت انگيز ديگر نظريه تكامل آن است كه هركسى فكر مى كند آن را مى فهمد؛ منظورم فلاسفه، دانشمندان علوم اجتماعى و نظاير آنها است. در حالى كه در واقع تعداد اندكى عملاً آن را آن طور كه هست، يا حتى آن طور كه داروين بيانش كرده بود، مى فهمند. يا حتى از آن هم كمتر، طورى كه ما اكنون مى توانيم در زيست شناسى آن را بفهميم. در واقع اولين بد فهمى بزرگ توسط خود اسپنسر (H.Spencer) انجام شد. البته او يكى از اولين فيلسوفان تكاملى بزرگ بود، اما در عين حال نخستين كسى بود كه نارسايى تكامل انتخابى - آن طور كه خودش مى گفت- را در تبيين تكامل نشان داد.

    ادامه دارد(البته به شرطه ها وشروطه ها)

  2. #82
    در آغاز فعالیت amin arasteh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    پست ها
    12

    پيش فرض چارلز داروين

    نام فارسي : چارلز داروين
    سال ولادت و فوت : 1882-1809 میلادی
    مليت : انگلستان [FONT='Tahoma','sans-serif']چارلز داروين نظريه‌پرداز تئوري تكامل ارگانيك به وسيله انتخاب اصلح در طبيعت، در روز دوازدهم فوريه 1809 (همان روزي كه ابراهام لينكلن به دنيا آمد) در سافربوري انگلستان ديده به جهان گشود. در شانزده سالگي براي تحصيل در رشته پزشكي وارد دانشگاه ادينبورو شد ولي پس از چندي پزشكي و تشريح برايش كسل‌كننده شد. به همين دليل خود را به كمبريج منتقل كرد تا براي ورود به كسوت روحانيت به تحصيل بپردازد. اما در كمبريج اشتغال به فعاليتهايي مانند سواركاري و تيراندازي از تحصيل خشك و خسته‌كننده به مذاق داروين خوش‌تر آمد. با وجود اين موفق شد يكي از اساتيد خود را قانع نمايد كه او را به عنوان طبيعي‌دان در سفر اكتشافي كشتي «بيل» همراهي كند. پدر داروين در ابتدا به اين دليل كه چنين سفري بهانه خوبي براي فرزندش خواهد بود كه كار اصلي خود را باز هم به تعويق اندازد با مسافرت او مخالفت كرد ولي از آنجا كه آن سفر مهمترين سفر اكتشافي دريايي در تاريخ علوم غرب بود داروين پير ترغيب شد با سفر پسرش موافقت نمايد.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif']داروين بيست و دو ساله در سال 1831 سفر خود را با كشتي «بيل» آغاز كرد سفر دور دنياي «بيل» پنج سال طول كشيد و سرنشينان آن طي اين مدت بدون هيچ‌گونه عجله و شتابي گوشه و كنار سواحل آمريكاي جنوبي را در نورديدند، جزاير گم شده‌ي «گالاپاگو» را كشف كردند و از جزاير بسياري در اقيانوس آرام، اقيانوس هند و اقيانوس اطلس جنوبي ديدن نمودند. داروين در طول اين سفر با عجايب طبيعي فراواني روبه‌رو شد. قبايل بدوي را ديد، فسيل‌هاي گوناگون فراواني به دست آورد و گونه‌هاي بي‌شمار گياهي و حيواني را مورد بررسي قرار داد. او در مورد هر چيزي كه مشاهده مي‌كرد يادداشت‌هاي با ارزشي برمي‌داشت. اين يادداشت‌ها اساس كارهاي بعدي او قرار گرفت. اصول نظريه‌هاي او از اين يادداشت‌ها كه شواهد و قرائن ارزشمندي براي شكل‌گيري تئوري‌هاي آينده او بودند، استخراج شد.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] داروين در سال 1836 به انگلستان بازگشت و در خلال بيست سال بعد كتابهايي را تأليف و منتشر كرد كه باعث شهرت و معروفيت او به عنوان يك زيست‌شناس برجسته در كشورش شد.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] داروين پس از مطالعات و بررسي‌هايي كه در خلال سفر پنج‌ساله‌اش داشت در سال 1837 شخصاً متقاعد شد اشكال انواع حيواني و گياهي ثابت نبوده بلكه در طول دوره‌هاي زمين‌شناسي تكامل يافته‌اند. البته در آن زمان داروين هيچ‌گونه تصوري در باب علت اين امر نداشت. در سال 1838 داروين اثر مهم مالتوس «مقاله‌اي در باب منشأ جمعيت» را مطالعه كرد. مطالعه اين كتاب راهگشاي اثبات نظريه انتخاب اصلح در طبيعت از طريق تنازع بقا، براي داروين شد. حتي پس از آنكه داروين اصل تئوري انتخاب اصلح را تنظيم و از هر جهت آماده نمود براي چاپ و انتشار آن تعجيل نكرد. او دريافته بود كه تئوري او با مخالفت‌هاي شديدي مواجه خواهد گرديد. بنابراين بر آن شد كه مدت زمان بيشتري را با دقت و وسواس صرف جمع‌آوري و مرتب كردن شواهد و قرائن و دلايل براي دفاع از نظريه خود بنمايد.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] داروين در سال 1842 خلاصه‌اي از تئوري خود را آماده كرد و تا سال 1844 همچنان روي متن كامل آن كار مي‌كرد. در ماه ژوئن 1858 داروين كه هنوز سرگرم كم و زياد كردن مطالب اثر بزرگ خود و تجديد نظر در مندرجات آن بود دست نوشته‌اي از «آلفرد راسل والاس» طبيعي‌دان انگليسي كه در آن هنگام در جزاير هند غربي مشغول مطالعات علمي بود دريافت كرد. اين دست‌نوشته حاوي خلاصه‌اي از تئوري تكامل والاس بود كه اصول آن تفاوتي با تئوري تكامل داروين نداشت. والاس مستقلاً و بدون اطلاع از كارهاي داروين تئوري خود را تنظيم و قبل از چاپ و انتشار براي بهره‌گيري از نظريات و احياناً انتقادات داروين، كه اكنون ديگر دانشمندي برجسته و صاحب منزلت به شمار مي‌آمد براي او فرستاده بود. وضعيت بغرنجي پيش آمد كه مي‌توانست به مشاجره و درگيري نامطبوعي براي اثبات پيشگام بودن هر يك از آنان در ارائه تئوري تكامل منجر گردد، اما به جاي وقوع چنين وضع نامطلوبي يك ماه بعد مقاله والاس و خلاصه‌اي از كتاب داروين به شكل يك كار مشترك به يك هيئت علمي ارائه شد.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif']عجيب آنكه ارائه اين تئوري در آن هنگام توجه زيادي را جلب نكرد اما انتشار كتاب «اصل انواع» داروين در سال بعد باعث برانگيخته شدن خشم و عصبانيت در محافل علمي انگلستان شد. در واقع آثار چارلز داروين «اصل انواع به وسيله انتخاب طبيعي» و «حفظ نوع برتر در تنازع بقا» با چنان گستردگي و قوت در بين دانشمندان و مردم عادي مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت كه در مورد هيچ يك از آثار علمي منتشر شده نظير و مانندي ندارد. در سال 1871 در حالي كه هنوز بحث و جدل پيرامون كتابهاي قبلي داروين به شدت ادامه داشت وي كتاب جنجال‌برانگيز خود «نژاد انسان و انتخاب در رابطه با جنسيت» را منتشر كرد. طرح اين نظريه كه انسان را از نسل نوعي ميمون است در اين كتاب كافي بود تا لهيب سركش مخالفت‌ها و مجادله‌هاي علمي را كه در پي انتشار كتابهاي قبلي داروين برافروخته شده بود، مشتعل‌تر نمايد.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] داروين شخصاً در هيچ‌يك از مباحثات علمي براي دفاع از نظريه‌هاي خود شركت نمي‌كرد. شايد به اين دليل كه پس از بازگشت از سفر دريايي دور دنيا، به علت ابتلا به بيماري «چاگاس» بيماري ناشي از نيش حشرات آمريكاي جنوبي، سلامتي او دچار اختلال شده و از نظر مزاجي در وضع خوبي قرار نداشت. به علاوه حاميان تئوري تكامل از جمله «توماس هاكزلي» مناظره‌گر چيره‌دست سرسختانه از تئوري‌هاي داروين دفاع مي‌كردند. سرانجام تا هنگام مرگ داروين به سال 1882 صحت تئوري‌هاي او مورد پذيرش و قبول اكثريت عمده علما و دانشمندان قرار گرفته بود.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] داروين صاحب اصلي تئوري تكامل انواع نبود. قبل از او افراد ديگري نيز چنين نظريه‌اي را ارائه داده بودند كه از جمله آنها مي‌توان از «جين لامارك» طبيعي‌دان فرانسوي و «اراسموس داروين» پدر بزرگ چارلز داروين نام برد. اما نظريه‌هاي اين افراد هرگز مورد قبول جوامع علمي قرار نگرفت زيرا صاحبان اين نظريه‌ها نمي‌توانستند توضيح قانع‌كننده‌اي در مورد اينكه تكامل چگونه انجام يافته است ارائه دهند. نقش عمده داروين در اين ماجرا نه تنها نشان دادن مكانيسم چگونگي انجام مراحل – تكامل انتخاب اصلح – بود بلكه توانست شواهد و قرائن قانع‌كننده فراواني را در دفاع از نظرياتش نيز ارائه نمايد.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] اين نكته نيز قابل توجه است كه تئوري‌هاي داروين بدون اتكا به تئوري ژنتيك شكل گرفته بود و يا بهتر است گفته شود در آن زمان كسي از تئوري ژنتيك اطلاعي نداشت. در زمان داروين هيچ كس نمي‌دانست چگونه خصيصه‌ها و ويژگيهاي نسلي به نسل بعد منتقل مي‌شود. البته در همان سال‌هايي كه داروين مشغول تأليف و انتشار كتابهاي تاريخ‌ساز خود بود. گريگوري مندل نيز روي قوانين وراثت كار مي‌كرد. كار مندل كه بخوبي مؤيد نظريه‌هاي داروين بود، تا سال 1900 به كلي ناديده گرفته شد. تا آن زمان تئوري‌هاي داروين ديگر جاي خود را در محافل علمي باز كرده و كاملاً مورد پذيرش قرار گرفته بود. به اين ترتيب برداشت كنوني ما از نظريه تكامل كه تركيبي از قوانين وراثت ژنتيكي و انتخاب اصلح مي‌باشد به مراتب كامل‌تر از تئوري اوليه داروين است.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] تأثير و نفوذ داروين در انديشه و تفكر انساني بسيار گسترده و وسيع است. در زمينه علمي محض او در علم زيست‌شناسي تغييري بنيادين ايجاد كرد. اصل انتخاب اصلح در واقع اصل گسترده و دامنه‌داري است كه در تمام زمينه‌هاي ديگر مانند انسان‌شناسي، جامعه‌شناسي علوم سياسي و اقتصادي كاربرد دارد و مورد استفاده قرار گرفته است.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] تأثير تئوري‌هاي داروين بر انديشه و تفكر مذهبي مهمتر از تأثير آن در زمينه‌هاي علمي و جامعه‌شناسي مي‌باشد. در زمان داروين و سال‌ها پس از آن مسيحيان معتقد بر اين باور بودند كه قبول نظريه داروين بر اعتقادات مذهبي ضربه مي‌زند و آن را سست مي‌كند. اين وحشت و دلهره آنان شايد به دلايلي قابل توجيه بود. هر چند عوامل ديگري نيز در سست شدن بنيان‌هاي اعتقاد مذهبي دخالت داشت. البته داروين خود فردي ملحد و بي‌دين شده بود.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif']حتي از ديدگاه غيرمذهبي تئوري داروين تغيير عمده‌اي در طرز تفكر بشر درباره دنيا به وجود آورد. از آن پس ديگر به نظر نمي‌رسد كه انسان به عنوان يك مجموعه دائر مدار و مركز و كانون طبيعت و جهان باشد. اكنون ما بايد خود را گونه‌اي مشابه انواع ديگر حيوانات بدانيم و اين احتمال را لز نظر دور نداريم كه گونه‌ي بشري نيز روزي ممكن است به كلي منقرض شود.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] در نتيجه كار داروين اين نظريه هراكليتوس كه «هيچ چيز جز تغيير و دگرگوني دائمي و پايدار نيست» مقبوليت بيشتري يافت. واژه‌هاي داروين مانند «تنازع بقا» و «بقاي اصلح» اكنون در محاورات روزانه جاي گرفته است. كاميابي تئوري تكامل در روشن كردن اصل و ريشه نژاد انسان اين نظريه را تقويت كرد كه علم مي‌تواند پاسخگوي تمام مسائل طبيعي باشد ولي هزاران دريغ و افسوس كه علم به تنهايي قادر به پاسخگويي مشكلات بشري نيست.
    [/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'] بديهي است تئوري‌هاي داروين حتي اگر شخص او وجود نمي‌داشت به همين شكل مطرح و اثبات مي‌شد. با توجه به كارهاي والاس اين نكته در مورد داروين بيش از ديگر شخصيت‌هاي اين كتاب مصداق دارد. با تمام اينها داروين بود كه با آثار خود تغييرات بنيادين در زيست‌شناسي و انسان‌شناسي به وجود آورد و نظر ما را نسبت به مكان و جايگاه انسان در جهان تغيير داد.[/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'][/FONT]
    [FONT='Tahoma','sans-serif'][FONT='Tahoma','sans-serif']کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ
    [/FONT][/FONT]
    Last edited by amin arasteh; 02-11-2008 at 22:35.

  3. 2 کاربر از amin arasteh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #83
    آخر فروم باز mahsa1469's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    جنوب
    پست ها
    1,208

    پيش فرض

    چارلز داروین کسی بود که پی برد و اثبات کرد تمامی موجودات زنده در ول زمان از اجداد مشترکی در یک پروسه ی انتخاب طبیعی به تکامل رسیده اند

  5. #84
    حـــــرفـه ای ALt3rnA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    Politziea
    پست ها
    4,748

    پيش فرض

    متاسفانه این فرضیه مشلات جدی داره و هرگز هم اثبات نشده
    ما هنوز دنیال جوابیم

  6. #85
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    11

    پيش فرض چرا حشرات جثه‌هاي كوچكي دارند؟


    چرا حشرات جثه‌هاي كوچكي دارند؟



    جانوران روي زمين داراي جثه‌هاي متفاوتي هستند. مهره‌داران، نرمتنان، كرمها، حشرات و... همگي متعلق به سلسله جانوري هستند. ولي مشاهده مي‌كنيم كه افراد آنها از نظر بزرگي جثه تفاوت زيادي با هم نشان مي‌دهند. بزرگترين حيوانات مانند نهنگ و زرافه در رده پستانداران قرار دارند و كوچكترين آنها مثل حشرات و كنه‌ها در گروه بندپايان هستند.
    كوچكي يا بزرگي صفات نسبي هستند و يك چيز به تنهايي نمي‌تواند كوچك يا بزرگ باشد و تنها در مقايسه با چير ديگري بزرگتر يا كوچكتر است. اگر ما در دنيا فقط حشرات را مشاهده مي‌كرديم نمي‌توانستيم بگوييم آنها جانوران كوچكي هستند ولي وقتي يك مگس را در كنار يك اسب مشاهده مي‌كنيم تفاوت زياد اندازه آنها ما را متعجب مي‌سازد و اين سوال را در ذهن ايجاد مي‌كند كه، چرا جثه حشرات نسبت به ساير جانوران كوچكترند؟«به علت وزن محدود اسكلت خارجي سخت، اندازه هيچ جانور بندپايي از حد معيني تجاوز نمي‌كند»(1)(2). (يعني اسكلت خارجي سخت و محكم بند پايان از رشد زياد بدن آنها جلوگيري ميكند). اين جوابي است كه جانور شناسان و حشره شناسان به اين سوال ميدهند. ولي اين جواب حتي خود آنها را قانع نمي‌كند، چون خيلي از حشرات بدن نرمي دارند ولي باز هم كوچكند، در مقابل خرچنگها اسكلت خارجي سختي دارند ولي خيلي بزرگتر از حشراتند! حشره‌شناسان ساختمان بدن يك حشره را با ساختمان بدن جانور بزرگتري، مانند زرافه مقايسه مي‌كنندو به دنبال عاملي هستند كه مانع بزرگ شدن آنها ميشود ولي تا كنون موفقيت چنداني حاصل نكرده‌اند، ما براي اينكه به جواب مناسبي دست پيدا كنيم بهتر است در مسير ديگري حركت كنيم، به اين ترتيب كه، به جاي جستجوي عامل بازدارندهء رشد حشرات در جستجوي دستگاهي در بدن زرافه باشيم كه كمك به بزرگ شدن جثه زرافه ميكند در واقع در پي دستگاهي خواهيم بود كه در ساختمان بدن زرافه وجود دارد ولي در بدن حشرات وجود ندارد و در عين حال در ارتباط با بزرگي جثه هم هست.
    مهمترين قسمت بدن هر جانور سر اوست كه مغز را حمل مي‌كند. مغز مهم و حساس است و در هر لحظه بايد آب و مواد لازم به اندازه كافي به آن برسد. رسانيدن آب و مواد لازم به مغز به عهده دستگاه گردش خون است، قلب همانند تلمبه‌اي خون را كه حامل آب و مواد غذايي است به گردش در مي‌آورد و رگها همانند لوله‌هايي خون را به مغز وساير اندامها هدايت مي‌كنند. فرض كنيد مي‌خواهيم آب را از مخزن آبي كه در پايين ساختمان بلندي قرار دارد براي مصرف ساكنين به طبقات بالاي ساختمان بفرستيم. اگر يك پمپ آب و مقداري لولهء آب داشته باشيم اين كار به راحتي امكان پذير است و آب به نقاط دلخواه ما در طبقات مختلف ساختمان خواهد رسيد. اما اگر لولهء آب در اختيار نداشته باشيم و اين كار را تنها با پمپ آب انجام دهيم كارمان خيلي مشكل خواهد شد.پمپ آب بدون كمك لوله‌هاي آب نمي‌تواند آب را به نقاط مورد نظر ما در طبقات بالاي ساختمان برساند و تنها آب را تا اندازه‌اي به طرف بالا پرتاب خواهد كرد. در اين صورت نه تنها آب به طبقات بالا نخواهد رسيد بلكه در طبقات پايين هم به جاي نقاط دلخواه (حمام، آشپزخانه و ....) به اتاقها و ديوارها پاشيده خواهد شد. با نبود لوله آب ما مجبور خواهيم شد ساختمانهاي بلند نسازيم و به ساختمانهاي كم ارتفاع قانع باشيم تا بتوانيم آب را براي مصرف ساكنين برسانيم.
    در ساختمان بدن زرافه، هم تلمبه قوي (قلب) وجود دارد و هم لوله‌هاي آب فراوان (سرخرگها، مويرگها، رگهاي لنفي)، پس بدن زرافه قادر است خون را به راحتي به ارتفاع بالا جايي كه مغز در آنجا قرار دارد و هم ساير اندامها و دستگاههاي بدن برساند. هر اندام در بدن زرافه به مقدار مورد نياز خون دريافت مي‌كند. وقتي زرافه غذا مي‌خورد خون، بيشتر به دستگاه گوارش هدايت مي‌شود، وقتي مي‌دود خون، بيشتر به پاها مي‌رود. هر سلولي كه در بدن زرافه وجود دارد در صورت نياز به آب و مواد لازم، كافي است كه آنها را از مويرگ نزديك خود دريافت كند و هر ماده اضافي و زائد خود را به مويرگ بفرستد.
    ولي در ساختمان يك حشره وضع به گونه ديگري است. در آنجا خبري از آب لوله‌كشي شده نيست. فقط پمپ (قلب ساده) وجود دارد كه خون را از عقب بدن گرفته به جلوي بدن مي‌راند. نه تنها طبقات بالايي در ساختمان او وجود ندارند در اتاقهاي پايين نيز آب به جاي اينكه در لوله‌هايي جزيان داشته باشد تمام اتاقها را پر كرده است و ساكنين آن غوطه‌ور در آب هستند، افراد هم، مواد غذايي از آب دريافت مي‌كنند وهم زباله‌هايشان را در اين آب مي‌ريزند. حشرات داراي دستگاه گردش خون باز هستند يعني رگي در بدن آنها وجود ندارد و خون به طور باز در سراسر بدن گردش مي‌كند و همه جا پر از خون بوده، اندامها و دستگاههاي بدن داخل آن غوطه‌ورند. هم آب و مواد لازم را از آن ميگيرند و هم مواد زائدشان را به داخل آن رها مي‌كنند. به علت فقدان رگهاي خوني قلب نمي‌تواند خون را به نقاط دور و ارتفاع بالا برساند به همين خاطر تمام دستگاههاي بدن مجبورند دور و بر قلب جمع شوند و زياد از آن فاصله نگيرند تا با كمبود آب و مواد مواجه نشوند. دستگاه گردش خون يك حشره اختيار چنداني در ميزان پخش خون به اندامهاي مختلف ندارد و هر اندام ،نزديكتر به قلب باشد بيشتر مواد لازم را دريافت ميكند و وضعش بهتر است. مغز چون مهمتر از همه است درست در جلوي آئورت، جايي كه خون بيرون مي‌آيد قرار دارد و قلب هميشه خون را از قسمت عقب بدن گرفته و به طرف سر ميراند. اگر مغز حشره بخواهد همانند زرافه در ارتفاع بالايي قرار گيرد به علت نبود رگهاي خوني، قلب نخواهد توانست خون را به آنها بفرستد، پس مغز و ساير اندامهاي حشره مجبورند در نزديكي قلب قرار گيرند يعني جثهء حشره مجبور است كوچك باشد.
    پس به اين ترتيب معلوم ميشود هر جانور كه بخواهد جثه‌اش را بزرگ كند و سر را بالا بگيرد بايد وسايل انتقال خون را داشته باشد و چون حشرات اين وسايل را ندارند نمي‌توانند جثهء خود را بزرگتر كنند. يعني حشرات به دليل نداشتن رگهاي خوني جثهء كوچكي دارند و زرافه با داشتن رگهاي متعدد ميتواند به آن بزرگي بشود. در كل ميتوان گفت جانوري كه دستگاه گردش خون كاملتري دارد جثهء بزرگتري دارد. براي روشن شدن بهتر موضوع دستگاه گردش خون و جثهء جانوران ديگر را نيز با هم مقايسه كنيم. در گروه كرمها گونه‌هايي هستند كه كلا فاقد دستگاه گردش خون هستند. اين چنين افرادي جثه‌هاي خيلي ريز و ميكروسكوپي دارند مانند نماتد‌ها و .... بعضي از كرمها داراي دستگاه گردش خون ساده متشكل از چند رگ طولي و قلب ساده ميباشند. اين گونه‌ها ميتوانند جثهء خود را كمي بزرگتر كنند مانند كرمهاي Pharonidea Spiunculoidea, Brachiopoda و ..... در بين كرمها تنها كرمهاي حلقوي هستند كه دستگاه گردش خون پيشرفته‌اي متشكل از رگهاي خوني طولي و جانبي، چندين رگ و مويرگها ميباشند و داراي گردش خون بسته اند. با داشتن چنين دستگاه گردش خوني، كرمهاي حلقوي بزرگترين گونه‌هارا در ميان كرمها دارا هستند. مانند گونه‌هاي Rhinodrilus fafneri از اكوادور كه 210 سانتيمتر طول و 2.5 سانتيمتر قطر دارد. و گونه Eunice gigantean كه 3 متر طول دارد.
    در گروه نرمتنان ما انواع دستگاه گردش خون را مشاهده مي‌كنيم. هم دستگاه گردش خون باز و هم دستگاه گردش خون بسته. افرادي كه دستگاه گردش خون باز و رگهاي كم و قلب ساده دارند مانند دو عصبي‌ها و شكمپايان، جثه‌هاي كوچكتري دارند. آنهايي كه دستگاه خونشان كمي پيشرفته تر است مانند دو كفه‌اي‌ها، جثه‌شان هم به همان اندازه بزرگتر است و در نهايت سر پايان كه تكامل يافته‌ترين نرمتنان هستند و دستگاه گردش خون بسته با رگهاي خوني متعدد و قلبهاي چند حفره‌اي تكامل يافته دارند، جثه‌شان نيز از همهء نرمتنان ديگر بزرگتر است. مثل هشت‌پاهاي بزرگ و گونهء Architeuthis كه بدني به طول 2.5 متر و بازوهايي به طول 12 تا 18 متر دارد و در سواحل شرقي كانادا زندگي ميكند.
    در گروه بند پايان همگي افراد داراي گردش خون باز هستند براي همين، جثهء آنها نمي‌تواند خيلي بزرگتر شود. با اين حال درجهء تكامل دستگاه گردش خون در تمامي افراد اين گروه به يك اندازه نيست. خرچنگها در بين بندپايان بزرگترين گونه‌ها را دارا هستند چون دستگاه گردش خون آنها علاوه بر قلب داراي سرخرگهاي متعددي نيز ميباشد و قلب ميتواند خون را به وسيله آنها به فواصل نسبتا دورتري هدايت كند اما باز هم به دليل فقدان مويرگها و سياهرگها خون در حفره عمومي بدن پخش مي‌شود و دستگاه گردش خون، باز است. دستگاه گردش خون عقربها و بعضي ديگر از بندپايان داراي تعداد كمتري سرخرگ است به همين دليل جثه‌شان كوچكتر از خرچنگها است. حشرات كلا فاقد رگهاي خوني هستند و تنها داراي يك رگ پشتي كه در انتها به آئورت كوتاهي ختم مي‌شود، هستند. براي همين حشرات جثه‌هاي خيلي كوچكتري دارند. در بين خود حشرات نيز آنهايي كه رگ پشتي درازتر دارند مانند سوسك‌ها ، ملخها و ... بدنهاي بزرگتري نسبت به آنهايي كه داراي رگ پشتي كوتاه‌تر دارند، مي‌باشند؛ مثل شپشكهاي نباتي و .... اما حشرات با اين جثهء كوچك، كوچكترين بندپايان نيستند و اين مقام را كنه‌ها به خود اختصاص داده‌اند. كنه‌هاي انگل نباتي حتي كوچكتر از 0.1 ميليمتر هستند و بايد آنها را با وسايل بزرگ كننده مشاهده كرد مانند كنه‌هاي خانواده Eryophidea . با اين ترتيب اين كنه‌هاي كوچك بايد از حشرات نيز دستگاه گردش خون ساده‌تري داشته باشند و اين طور هم هست. كنه‌هاي بزرگتر همانند حشرات رگهاي پشتي و قلب ساده را دارا هستند ولي در كنه‌هاي كوچكتر اين اندامها نيز وجود نداشته و گردش خون تنها توسط عضلات بدني و حركت اندامهاي دروني مثل دستگاه گوارش عملي ميشود (5).
    در گروه مهره داران نيز افرادي كه دستگاه گردش خونشان كاملتر است جثه‌هايشان نيز بزرگتر است مثل پستانداران كه كاملترين دستگاه گردش خون را دارند و براي همين بزرگترين گونه‌ها را نيز دارا ميباشد مانند نهنگها، فيل، زرافه و ....
    پس نتيجيهء كلي اينكه هر جانوري كه روي زمين زندگي ميكند يك رابطهء مستقيمي بين تكامل دستگاه گردش خونش و بزرگي جثهء او برقرار بوده و هيچ كدام، از اين قاعده مستثني نمي‌باشند.







  7. این کاربر از مردفر بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #86
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    11

    پيش فرض یک تئوری جدید در مورد: چرا حشرات جثه های کوچکی دارند؟

    قبل ازتوضیح تئوری جدید خودم، اشاره میکنم به تئوریهایی که قبلا دراین زمینه ارائه شده اند.

    تئوری اسکلت خارجی:
    حشرات دارای اسکلت خارجی هستند و این نظریه به این موضوع اشاره میکند که، این اسکلت نمیتواند زیاد رشد کند. در واقع حشره در داخل این اسکلت زندانی میشود و نمیتواند بیشتر رشد کند.
    همه بند پایان دارای اسکلت خارجی هستند، و بعضی از آنها مثل خرچنگها میتوانند جثه نسبتا بزرگی داشته باشند که مغایر با این نظریه است. در عوض حشراتی هم وجود دارند که اسکلت خارجی نرمی دارند ولی بازهم نمیتوانند بزرگ شوند. همچنین در گذشته، یعنی250 میلیون سال پیش حشراتی با جثه های بزرگ وجود داشتند ( مثل سنجاقکهای به طول 75 سانتیمتر) و این نظریه نمیتواند علت وجود آنها را توضیح دهد.

    تئوری دستگاه تنفس:
    دستگاه تنفس حشرات از لوله های باریک و موئین به نام تراشه تشکیل شده است که اکسیژن را مستقیما از روزنه های موجود در سطح بدن، به تمام سلولهای داخلی بدن حشره میرساند. یعنی بر خلاف دیگر جانوران، اکسیژن توسط خون حمل نمیشود. بلکه با استفاده از پدیده انتشار، اکسیژن در داخل تراشه ها جریان می یابد و به سلولها میرسد.
    این تئوری بیان میکند که انتشار اکسیژن در داخل تراشه ها ، تنها در فاصله های کوتاه امکان پذیر است و اگر حشرات جثه بزرگ داشته باشند، طول تراشه ها زیاد شده و اکسیژن نخواهد توانست به سلولها برسد. بدین جهت حشرات مجبور هستند جثه کوچک داشته باشند. در مورد وجود حشرات بزرگ در گذشته نیز این تئوری وجود اکسیژن، با درصد بالا را، در جو زمین پیش بینی میکند. طبق این نظریه درصد اکسیژن اتمسفر در250 میلیون سال پیش، بیشتر از درصد اکسیژن امروزی بوده است و این درصد بالای اکسیژن ، انتشار اکسیژن را در داخل تراشه های طویل امکان پذیر می ساخته است. در نتیجه حشرات در میتوانستند به 75 سانتیمتر بزرگی برسند.
    این خلاصه ای بود از تئوریهای موجود در این زمینه.
    نظریه جدید من در این مورد:

    تئوری دستگاه گردش خون (انتقال مواد در گیاهان):
    تئوری من بر اساس دستگاه گردش خون جانوران است. تئوری قدرت و تکامل دستگاه گردش خون جانوران را باهم مقایسه کرده و رابطه ای بین بزرگی جثه و قدرت دستگاه گردش خون عنوان میکند. طبق این نظریه هر قدر دستگاه گردش خون کاملتر و قویتر باشد جثه جانوران میتواند بزرگتر باشد. دستگاه گردش خون حشرات خیلی ناقص است و فاقد رگهای خونی است. بدن حشرات با نداشتن رگهای خونی، نمیتوانند خون را که حاوی مواد غذایی است به سلولهای دوردست برسانند، بدین جهت بدن حشرات مجبور است کوچک بماند.
    در این تئوری فشار هوا و نیروی جاذبه زمین، دو عامل فیزیکی هستند که بر روی عمل کرد دستگاه گردش خون جانوران اثر میگذارند. بیشترین نیروی دستگاه گردش خون صرف غلبه بر جاذبه زمین میشود. هر قدر دستگاه گردش خون قوی باشد، بیشتر میتواند بر جاذبه زمین غلبه کند و خون را بالاتر به طرف مغز جانور بفرستد. در نتیجه جانور بیشتر میتواند بزرگتر و قد بلند تر بشود. مثل فیلها و زرافه ها که تکامل یافته ترین و قویترین دستگاه گردش خون را دارا هستند، در نتیجه بزرگترین و بلندترین قد را هم در بین جانوران دارا هستند.
    برای امکان وجود حشرات بزرگ جثه و همچنین دیگر جانوران بزرگ جثه مثل دایناسورها و ماموتها در زمان گذشته، این تئوری یک جاذبه کم را در آن زمانها پیش بینی میکند. طبق این نظریه مقدار نیروی جاذبه زمین در گذشته کمتر از مقدار کنونی آن بوده است به همین دلیل دستگاه گردش خون جانوران میتوانست بهتر به آن غلبه کند و جثه جانوران را بزرگتر کند ولی با گذشت زمان جاذبه زمین افزایش یافته و جانوران مجبور شده اند جثه های خود را کوچکتر کنند.
    همانطور که میدانید برای انقراض دایناسورها تئوریهای مثل برخورد شهاب سنگ و یا فعالیت آتشفشانها مطرح شده است. که هر کدام معایب فراوانی دارد. برای انقراض ماموتها، دورانهای یخبندان و برای دیگر انقراضها نیز تئوریهای بیشمار دیگر مطرح شده است. در مورد جثه گیاهان و انقراض گیاهان ابتدایی غول پیکر مانند دم اسبیان و پنجه گرگی های دوران کربونیفر هم تئوریهای زیادی مطرح است.
    تئوری جدید من میتواند پاسخگوی تمامی این سوالها در قالب یک تئوری باشد. و لازم نیست برای هر کدام از این مسائل یک تئوری متفاوت مطرح شود.
    نام تئوری من هست:
    رابطه بین جاذبه زمین و تکامل.

    این نظریه میتواند به سوالهای فراوانی در مورد جانوران و انقراض آنها که تابحال بدون پاسخ بوده اند پاسخ بدهد.
    این نظریه در قالب چند مقاله تنظیم شده است که مجموع این مقالات به صورت یک کتاب در آمده است. عنوان این کتاب نظریه افزایش جاذبه زمین است، که با شابک به شماره
    8-04-7061-964 در سال 1379 در 120 صفحه به چاپ رسیده است.
    ترجمه انگلیسی این کتاب در سایت اینترنتی زیر قرار داده شده است.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    رامین امیرمردفر
    1388.4.15

  9. #87
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    11

    پيش فرض یک تئوری جدید در مورد: چرا حشرات جثه های کوچکی دارند؟

    قبل ازتوضیح تئوری جدید خودم، اشاره میکنم به تئوریهایی که قبلا دراین زمینه ارائه شده اند.

    تئوری اسکلت خارجی:
    حشرات دارای اسکلت خارجی هستند و این نظریه به این موضوع اشاره میکند که، این اسکلت نمیتواند زیاد رشد کند. در واقع حشره در داخل این اسکلت زندانی میشود و نمیتواند بیشتر رشد کند.
    همه بند پایان دارای اسکلت خارجی هستند، و بعضی از آنها مثل خرچنگها میتوانند جثه نسبتا بزرگی داشته باشند که مغایر با این نظریه است. در عوض حشراتی هم وجود دارند که اسکلت خارجی نرمی دارند ولی بازهم نمیتوانند بزرگ شوند. همچنین در گذشته، یعنی250 میلیون سال پیش حشراتی با جثه های بزرگ وجود داشتند ( مثل سنجاقکهای به طول 75 سانتیمتر) و این نظریه نمیتواند علت وجود آنها را توضیح دهد.

    تئوری دستگاه تنفس:
    دستگاه تنفس حشرات از لوله های باریک و موئین به نام تراشه تشکیل شده است که اکسیژن را مستقیما از روزنه های موجود در سطح بدن، به تمام سلولهای داخلی بدن حشره میرساند. یعنی بر خلاف دیگر جانوران، اکسیژن توسط خون حمل نمیشود. بلکه با استفاده از پدیده انتشار، اکسیژن در داخل تراشه ها جریان می یابد و به سلولها میرسد.
    این تئوری بیان میکند که انتشار اکسیژن در داخل تراشه ها ، تنها در فاصله های کوتاه امکان پذیر است و اگر حشرات جثه بزرگ داشته باشند، طول تراشه ها زیاد شده و اکسیژن نخواهد توانست به سلولها برسد. بدین جهت حشرات مجبور هستند جثه کوچک داشته باشند. در مورد وجود حشرات بزرگ در گذشته نیز این تئوری وجود اکسیژن، با درصد بالا را، در جو زمین پیش بینی میکند. طبق این نظریه درصد اکسیژن اتمسفر در250 میلیون سال پیش، بیشتر از درصد اکسیژن امروزی بوده است و این درصد بالای اکسیژن ، انتشار اکسیژن را در داخل تراشه های طویل امکان پذیر می ساخته است. در نتیجه حشرات در میتوانستند به 75 سانتیمتر بزرگی برسند.
    این خلاصه ای بود از تئوریهای موجود در این زمینه.
    نظریه جدید من در این مورد:

    تئوری دستگاه گردش خون (انتقال مواد در گیاهان):
    تئوری من بر اساس دستگاه گردش خون جانوران است. تئوری قدرت و تکامل دستگاه گردش خون جانوران را باهم مقایسه کرده و رابطه ای بین بزرگی جثه و قدرت دستگاه گردش خون عنوان میکند. طبق این نظریه هر قدر دستگاه گردش خون کاملتر و قویتر باشد جثه جانوران میتواند بزرگتر باشد. دستگاه گردش خون حشرات خیلی ناقص است و فاقد رگهای خونی است. بدن حشرات با نداشتن رگهای خونی، نمیتوانند خون را که حاوی مواد غذایی است به سلولهای دوردست برسانند، بدین جهت بدن حشرات مجبور است کوچک بماند.
    در این تئوری فشار هوا و نیروی جاذبه زمین، دو عامل فیزیکی هستند که بر روی عمل کرد دستگاه گردش خون جانوران اثر میگذارند. بیشترین نیروی دستگاه گردش خون صرف غلبه بر جاذبه زمین میشود. هر قدر دستگاه گردش خون قوی باشد، بیشتر میتواند بر جاذبه زمین غلبه کند و خون را بالاتر به طرف مغز جانور بفرستد. در نتیجه جانور بیشتر میتواند بزرگتر و قد بلند تر بشود. مثل فیلها و زرافه ها که تکامل یافته ترین و قویترین دستگاه گردش خون را دارا هستند، در نتیجه بزرگترین و بلندترین قد را هم در بین جانوران دارا هستند.
    برای امکان وجود حشرات بزرگ جثه و همچنین دیگر جانوران بزرگ جثه مثل دایناسورها و ماموتها در زمان گذشته، این تئوری یک جاذبه کم را در آن زمانها پیش بینی میکند. طبق این نظریه مقدار نیروی جاذبه زمین در گذشته کمتر از مقدار کنونی آن بوده است به همین دلیل دستگاه گردش خون جانوران میتوانست بهتر به آن غلبه کند و جثه جانوران را بزرگتر کند ولی با گذشت زمان جاذبه زمین افزایش یافته و جانوران مجبور شده اند جثه های خود را کوچکتر کنند.
    همانطور که میدانید برای انقراض دایناسورها تئوریهای مثل برخورد شهاب سنگ و یا فعالیت آتشفشانها مطرح شده است. که هر کدام معایب فراوانی دارد. برای انقراض ماموتها، دورانهای یخبندان و برای دیگر انقراضها نیز تئوریهای بیشمار دیگر مطرح شده است. در مورد جثه گیاهان و انقراض گیاهان ابتدایی غول پیکر مانند دم اسبیان و پنجه گرگی های دوران کربونیفر هم تئوریهای زیادی مطرح است.
    تئوری جدید من میتواند پاسخگوی تمامی این سوالها در قالب یک تئوری باشد. و لازم نیست برای هر کدام از این مسائل یک تئوری متفاوت مطرح شود.
    نام تئوری من هست:
    رابطه بین جاذبه زمین و تکامل.

    این نظریه میتواند به سوالهای فراوانی در مورد جانوران و انقراض آنها که تابحال بدون پاسخ بوده اند پاسخ بدهد.
    این نظریه در قالب چند مقاله تنظیم شده است که مجموع این مقالات به صورت یک کتاب در آمده است. عنوان این کتاب نظریه افزایش جاذبه زمین است، که با شابک به شماره
    8-04-7061-964 در سال 1379 در 120 صفحه به چاپ رسیده است.
    ترجمه انگلیسی این کتاب در سایت اینترنتی زیر قرار داده شده است.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    رامین امیرمردفر
    1388.4.15

  10. #88
    داره خودمونی میشه m.b.h.a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    172

    پيش فرض

    چهل سال پیش از او دانشمندی به نام توماس مالتوس در مقاله‌ای مدعی شده بود که سرعت رشد جمعیت آدمیان بیش از میزان تولید غذاست و چنانچه جمعیت بشر به طریقی کنترل نشود، با گذشت چند دهه غذای کافی برای همگان وجود نخواهد داشت و آدمی مجبور است برای به دست آوردن آن مبارزه کند.با سلام ...
    مالتوس : رشد جمعیت انسانی به صورت تصاعد هندسی است . در حالی که ، منابع غذایی ، در بهترین حالت خود رشد عددی دارند .

  11. #89
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سلام دوستان

    بحث و تبادل نظر علمی در مورد تکامل رو دراین تاپیک و زندگینامه ی چارلز داروین رو در تاپیک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مطرح و پیگیری بفرمایید.

    موفق باشید

  12. 2 کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #90
    داره خودمونی میشه m.b.h.a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    172

    پيش فرض

    سلام.
    با تشکر از انتقال پست به محل اصلی خودش.
    خوب پس از اون تاپیک نقل قول می گیرم و اینجا شرح می دم.

    ارائه نظریه تکامل
    پژوهش‌های داروین به آرامی پیش می‌رفت. در سال ۱۸۴۲ مقاله خلاصه‌ای از نظریه‌اش تألیف کرد و در سال ۱۸۴۴ رساله‌ای ۲۴۰ صفحه‌ای درباره انتخاب طبیعی نوشت. با وجود اصرار دوستان، وی همچنان در انتشار گسترده نظریاتش مردد بود و نتایج تحقیقات خود را فقط با برخی همکاران نزدیکش همچون چارلز لایل و جوزف هوکر در میان می‌گذاشت؛ اما دریافت نامه‌ای در ژوئن ۱۸۵۸ داروین را واداشت تا تردیدهایش را کنار بگذارد. نویسنده نامه زیست‌شناس جوانی بود به نام آلفرد راسل والاس که در بورنئو کار می‌کرد. او نیز درباره تکامل به همان اندیشه‌های داروین رسیده بود. داروین ظرف دو هفته مقاله‌ای تهیه کرد و همراه با مقاله والاس به انجمن علمی لینیان فرستاد. دوستانش ترتیبی دادند که هر دو مقاله با هم عرضه شود اما همراه با مدارکی که حق تقدم داروین را ثابت کند. داروین که اراده‌اش بر اثر آگاهی از وجود رقابت برانگیخته شده بود پس از ارائه مقاله شروع به نوشتن کتابی کرد با عنوان «پیرامون اصل انواع به وسیله انتخاب طبیعی یا بقای نژادهای مساعد در مبارزه برای زندگی». در این کتاب که بعدها به عنوان «اصل انواع» مشهور شد،وی کوشید نظریه تکامل به وسیله انتخاب طبیعی را توضیح دهد و مدارک علمی برای آن ارائه کند
    حالا علت:

    همان طور که می دونید در دوره ی داروین حاکمیت کلیسا پا بر جا بود . و در زمان او اتفاقی روی داد که مانع از انتشار نوشته های او شد . این روی داد به این صورت بود که کتابی به نام "اثرات تاریخ طبیعی خلقت" توسط یک مهندس اسکاتلندی منتشر شد . در یکی از فواصل این کتاب نوشته شده بود که تغییر گونه ها در گذشته ی زمین انجام می شده است . این کتاب با اقبال خوبی مواجهه نشد و مورد انتقاد شدید کلیسا قرار گرفت . یک اتفاق دیگه هم این بود که نظریه ی لامارک با رد کلیسا همراه بود ( یکی از دلایل اصلی پژوهش بیشتر داروین این میتواند باشد که می خواست نظریه خودشو با کلیسا در نندازه چون به راحتی رد می شد و می خواست دلایل بسیار محکمی داشته باشه ) داروین در سال 1858 ، پس از دریافت نامه ای از والاس ( همان طور که فرمودید ) تصمیم به انتشار مقاله ی خود گرفت . و قرار بر این شد که خلاصه ای از دست نوشته های داروین به همراه مقاله ی والاس تحت عنوان نظریه ی داروین -والاس در یک گرهم آیی علمی ارائه شود . جالب این جاست که داروین و والاس هیچ کدام در این گردهم آیی شرکت نکردند .در آن زمان تعداد اندکی از این مقاله آگاه شدند . سرانجام کتاب داروین به نام:
    "درباره ی خاسنگاه گونه های از طریق انتخاب طبیعی"
    " On the Origin of Species by Means of Natural Selecti "
    در سال 1859 منتشر شد .
    Last edited by m.b.h.a; 17-07-2009 at 08:55.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •