تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 29 از 127 اولاول ... 192526272829303132333979 ... آخرآخر
نمايش نتايج 281 به 290 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #281
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    بحث تکامل و توضیح و تشریحش در طول این 29 صفحه بسیار زیاد شده .گفتنی ها گفته شده و تکرار مکررات هیچ سود و حاصلی در پی نداره ... سوالات تکراری و پاسخها هم تکراری .
    ولی جالبه که کناری بنشینیم و دو گروه گرفتار رو تماشا کنیم:
    یک عده دنبال اثبات علم از راه خدا هستند! مثل این کاربر بالا. در نقطه ی مقابل هم یک عده دنبال اثبات خدا از راه علم هستند! مثل saeed-dz و اذناب(). غافل اینکه هر دو یک روی سکه اند و در یک چرخه ی باطل گرفتار.

    اصولا علم چون بر مبنای شواهد تجربی-عقلانی بنا شده هرگز دین تابحال نتونسته تغییر مسیری در اون بده.هرگز. اگر موردی بوده که دین تونسته در صحت یافته های علمی تردید و یا تغییر مسیری ایجاد کنه یک مثال بیاورید. هیچی توی دست نیست.
    در حالیکه برعکسش کاملا درسته و مصداق داره. یعنی پیشرفتهای علمی براحتی تونستن مسیر توجیهات و دعاوی دینی رو تغییر بدن و بعبارتی به پیشرفت دین کمک کنند! مثال ها در این مورد بسیار زیاده ...
    در مورد وجود خدا این نظریه کاملا ربط داره.چون اگر وجود خدا رو بپذیرید کاملا این نظریه رد میشه چون یه خالق هرگز طی مسیر فرگشت نمیاد موجودی رو خلق کنه و ولش کنه تا اونقدر تکرار بشه که به تکامل برسه
    این برداشت و تصور ذهنی شخصی شما مشکل داره
    درست شبیه اینه که کسی بگه اگر من اثر درمانی آسپیرین رو بپذیرم پس وجود خدا زیر سوال میره چون اون خداست که من رو شفا میده پس معنی نداره برم سراغ یک آلی-ماده ی معدنی بی جان. پس نتیجه اینکه کسی که این دارو رو کشف کرده دروغگو بوده و هر کی هم مصرف میکنه مشکل اعتقادی داره و باید خدا رو براش اثبات کرد .

    برداشت ذهنی خودتون رو اصلاح کنید بعد وارد بحث علمی بشید وگرنه n صفحه بحث هم بی نتیجست چون توی یک چرخه ی باطل هستید و هی دور خودتون می چرخید.

  2. #282
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    من نیومدم اینجا که فرق نظر با نظریه رو متوجه بشم.
    اما پاسخ شما رو با منطق میدم نه با زبان و تعاریف.
    عقل در مورد جمله ها فقط از چهار حالت پیروی میکنه:
    1.شک
    2.ظن
    3.یقین
    4.وهم(خیال)

    شما هرگز نمیتونی غیر از این چهار حالت یکی اضافه پیدا کنی چون کاملاً ریاضی هست و غیر قابل رد.
    یعنی یک واژه و جمله یا از یک شک پیروی میکنه یعنی 50 درصد صحیح و 50 درصد غلط.یا از ظن پیروی میکنه یعنی بیشتر از 50 درصد به یقین نزدیکه و کمتر از 50 درصد به مردود(مثلاً گمان میره 90 درصد صحیح باشه و 10 درصد غلط).و یا 100 درصد صحیحه مثل 2+2=4 که میشه یقین یا 0 درصد هست که میشه وهم و خیال.
    نظر یا نظریه نه یقین هست و نه مردود.پس یا شک هست یا ظن.پس نظر با نظریه هیچ فرقی با هم ندارند.چونکه نظر میتونه صحیح باشه و میتونه غلط باشه.همونطور که بسیاری از نظر ها و نظریه ها با وهم از بین رفتند و بسیاری از آنها با یقین درستی آنها تایید شد.چیزی که بدون عقل و سنجش و علم گفته میشه وهم و خیال هست نه یک نظر یا نظریه.
    موفق باشید.
    لازم هست قبل از اینکه صحت نظریه ای که در تمام کشورهای دنیا ودانشگاههاي معتبر جهان، توسط جامعه علمی پذيرفته شده و هر روز با پيشرفت فن آوری، دلايل و مدارک جديدی در صحت اعتبار اين نظريه ارائه ميشه. فرق نظر با نظریه رو بدونید و نظریه رو با تصور یه نظر معمولی زیر سوال نبریم توضیحات مربوط به اعتبار نظریه و دلیل نظریه بودن یه نظریه برای همین تو این تاپیک قرار گرفت.

    درباره قسمت منطقی:

    برای رسیدن به یه نظریه علمی تمام 4 حالت ممکن در روش علمی بررسی میشن و معیارهای منطقی جزوی از معیارهای پذیرش یه نظریه هست. باید بدونیم که روش علمی، فرایندی است كه طی آن دانشمندان، به طور جمعی یا طی زمان تلاش می كنند یك معرفی واقعی (قابل اعتماد، سازگار، منطقی، و غیر دلبخواهی) از جهان ارائه دهند. پس بحث وهم باید از یه نظریه به طور کامل خط بخوره .

    قسمت ظن و شک مراحل ابتدایی یه نظریه رو شامل میشن یعنی زمانی که بعد از فرضیه سازی نیاز به ارزیابی فرضیه هست.و اگر قسمت شک و ظن یه نظریه از بین نره قابلیت نظریه شدن رو نداره .

    اگر آزمایشات فرضیه را تأیید كنند، آن فرضیه ممكن است یك نظریه یا قانون طبیعی تلقی شود- كه بیشتر با مفاهیمی از قبیل فرضیه، مدل، نظریه و قانون همراه می شود. اگر آزمایشگر از عهده فرضیه برنیامد، آن فرضیه باید رد شده تلقی گردد یا تغییر و اصلاح بپذیرد.

    آنچه در توصیف روش علمی ارائه شده مهم و كلیدی است، قدرت پیشگویی فرضیه یا نظریه است؛ یعنی باید بتواند فضایی بیش از آنچه توسط ما در فرضیه گنجانده شده، را در اختیار بگذارد.(barrow, Theories of everything, ۱۹۹۱ )

    برای نظریه همونطور که تو پست قبلی توضیح داده شد باید مراحل یک روش علمی طی بشه :

    ۱) مشاهده و تبیین یك یا چند پدیده؛
    ۲) ارائه یك فرضیه برای تبیین پدیده(در فیزیك فرضیه ها اغلب شكل یك مكانیسم علی یا یك رابطه ریاضی به خود می گیرند)؛
    ۳) استفاده از یك یا چند فرضیه برای پیشگویی در خصوص وجود پدیده ای دیگر یا به منظور پیشگویی كمی نتایج مشاهدات جدید؛
    ۴) به عمل آوردن آزمایشات یا سنجش های تجربی از پیشگویی ها به واسطه چند آزمایش مستقل كه به گونه ای مناسب اجرا شوند.

    این مرحله تعیین کنندس برای اینکه نظریه رو با یقین بپذیریم یا رد کنیم.

    برای اینکه درباره نظریه ای به درجه یقین 100 درصد برسیم لازم هست مشابه عمل جمع در عبارت 2+2-4 قابلیت آزمایش و مشاهده وجود داشته باشه تا صحت گزاره با یقین 100 درصد اثبات بشه و در یک نظریه لازم هست به تمام امکانات آزمایشی و برآورد خطاهای سیستمیک تسلط داشته باشیم امکانات آزمایشی مشابه دسترسی به تمام جاندارانی که تا کنون روی زمین زیسته اند و خطاهای سیستمیک شامل از بین رفتن کلیه خطاهای مشاهده گر.

    در آزمایشات، در مجموع دو نوع خطا مشاهده می شود: خطای نوع اول به ابزار اندازه گیری بازمی گردد و چون می تواند مقیاس ها را به طور یكسان در جهت زیاد یا كم، غلط نشان دهد، به آن خطای رندمی گفته می شود اما خطای نوع دوم كه مربوط به آزمایشگر است، خطای سیستمی نامیده میشود. در خطای نوع اول حقیقت بیرونی وجود دارد اما فاعل شناسا در اندازه گیری آن اشتباه می كند اما در خطای نوع دوم در جهان بیرون ما با حقیقتی كه ادعا شده، مواجه نیستیم اما فاعل شناسا یا آزمایشگر سعی می كند آن را حقیقی جلوه دهد و خطا از مشاهده گر است. از این رو لازم است در هر آزمایشی و نظریه ای كه نتایج را به صورت آماری ارائه می دهد، درصد خطا تخمین زده شود؛ وگرنه نظریه مبتنی بر آن آمار ارزشی نخواهد داشت(در موارد توصیفی، مؤلفه های كیفی به آمار تبدیل می شوند). تطبیق میان تجربه و نظریه از رهگذر احتساب خطاهای آزمایشی امكان پذیر است. دانشمندان می پرسند چه میزان از خطاها و انحرافات استاندارد حاصل نتایج پیشگویی نظری هستند؟ به عبارتی آیا تمام منابع خطاهای سیستماتیك به گونه ای مناسب اندازه گیری شده اند؟

    در علم گفته می شود كه نظریه ها هیچگاه به اثبات نمی رسند بلكه آنها صرفا ابطال می شوند یا عدم امكان اثبات آنها معلوم می گردد؛ چراكه همیشه این امكان وجود دارد كه یك مشاهده یا یك آزمایش جدید با نظریه ای كه مدتهای طولانی در عرصه حضور داشته، تعارض و ناهمخوانی داشته باشد.(Introduction to the Scientific Method, in: ibid)
    اگر معلوم شود پیشگویی های یك نظریه پرسابقه با آزمایشات جدید ناهمخوانی دارند و یا سنجش ها تكرار نتایج آن را تأیید نمی كنند، ممكن است نظریه از مقام تبیین كننده واقعیت كنار گذاشته شود اما همچنان در یك اندازه محدود از پارامترهای قابل اندازه گیری برخوردار بوده، همچنان به كارایی خود- ولو در یك سطح محدود – ادامه دهد
    .

    به عنوان مثال نظریه مكانیك قدیم نیوتن(اصول نیوتن) با نظریه نسبیت انشتین جایگزین شد اما هنوز قوانین نیوتن در سطحی كه سرعت اجسام از سرعت نور پایین تر باشد، جواب می دهد و چنانكه می دانیم این حوزه اجسام، سطح عمده ای از حوزه تجارب و فعالیتهای انسانی را پوشش می دهد و درواقع نشان از كارایی قابل توجه نظریه پس از ناهمخوانی آن با برخی مشاهدات جدید دارد. با این همه نظریه نسبیت از یك بعد دیگر چون قابلیت آن را دارد كه حتی در سطح ذرات ریز و سرعت های پایین نیز جوابگو باشد، معتقدیم كه علیرغم جوابدهی نظریه نیوتن، نظریه نسبیت در این سطح نیز بهتر از مكانیك كلاسیك جوابگو است و این نشان از عام بودن نظریه و گستره حوزه عمومیت و شمول آن دارد.

    نظریه ها باید قابلیت تغییر، اصلاح و تكمیل داشته باشند. نظریه خورشید محور در تبیین گردش سیارات منظومه شمسی جای خود را به نظریه كوپرنیك داد كه زمین را در مركز می نشاند اما همین نظریه كه قائل به حركت دایره ای سیارات بود، بعدا با نظریه حركت بیضوی اصلاح شد و همگی اینها نهایتا در نظریه نیوتن قابلیت توجیه یافتند و حركت دیگر سیارات خارج از منظومه شمسی نیز توجیه گردید.

    آنچه در توصیف روش علمی ارائه شده مهم و كلیدی است، قدرت پیشگویی فرضیه یا نظریه است؛ یعنی باید بتواند فضایی بیش از آنچه توسط ما در فرضیه گنجانده شده، را در اختیار بگذارد.(barrow, Theories of everything, ۱۹۹۱ )

  3. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #283
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه بصورت دود بود; به آن و به زمين دستور داد: «به وجود آييد، (و شكل گيريد) خواه از روى اطاعت و خواه اكراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت آمديم.»
    شما که ادعای بهره ی وافر داشتن از علم و دین رو دارید،حداقل سعی کنید واژه ی برابر فارسی یعنی مهبانگ رو استفاده کنید و با این تفسیر شخصی که کردید ادعای خودتون رو کاملا زیر سوال بردید

    در نظریه مهبانگ اثبات میشه که اصولا فضا و زمانی بدواً وجود نداشت و همه چیز از یک نقطه آغاز شد نه از مقداری دود!
    دود یعنی اتم و یعنی ماده. در حالیکه تولید ماده میلیونها سال بعد از مهبانگ صورت گرفت!

    شما آمدید ابرو رو درست کنید چشم رو هم زدید کور کردید.
    دوست عزیز بهتر نیست اینجا برای دیگرانی که از شما عاقلترند بی جهت ژست اندیشمند دینی و یا دانشمند علوم طبیعی به خودتون نگیرید؟

  5. این کاربر از 3274 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #284
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    و در زمین، کوه‌های ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد
    بنظر من اینجا هم بدجور اشتباه کردید
    شما میدونید تکتونیک یعنی چه؟ اگر میدونستید متوجه می شدید این ترجمه و تفسیری که کردید از ریشه اشتباهه
    تکتونیک یعنی ورقه های سازنده ی سنگ کُره ی زمین هر سال چند سانتیمتر کنار هم حرکت میکنند و هر جا دو ورقه از نوع قاره ای بهم فشار بیارن زمین رو به بالا حرکت میکنه و کوه ایجاد میشه
    پس برخلاف برداشت شما، محلی که کوهها واقعند معمولا در لبه ی ورقه های سازنده ی سنگ کره ی زمین بوده و بشدت پرلرزش و ناپایدار هست (مثل ایتالیا و ترکیه و مناطق شمالی ایران و افغانستان و پاکستان و... و بطور کلی سرتاسر سرزمینهای حاشیه ی رشته کوه طولانی آرارات-البرز-هزار مسجد-هیمیالیا). لابد شنیدید که کوه اورست هر سال بهمین دلیل چند سانتیمتر بر ارتفاعش افزوده میشه.

    واقعا برای من عجیبه شما چطور چشمتون رو به روی این واقعیات روزمره ی علمی بستید و همینطور نظریه های من درآوردی از اوهام دهنی تون داره تراوش میکنه؟
    همونطور که گفتم ژست عالم برای دیگران گرفتن نیاز داره ابتدا بیش از اینها مطالعه داشته باشید مگر اینکه مخاطبتون جمعی عوام و بیسواد باشند.

  7. 2 کاربر از 3274 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #285
    کاربر فعال انجمن دات نت عــــلی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    زیر سایه عرش الهی
    پست ها
    2,335

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.
    لازم هست قبل از اینکه صحت نظریه ای که در تمام کشورهای دنیا ودانشگاههاي معتبر جهان، توسط جامعه علمی پذيرفته شده و هر روز با پيشرفت فن آوری، دلايل و مدارک جديدی در صحت اعتبار اين نظريه ارائه ميشه. فرق نظر با نظریه رو بدونید و نظریه رو با تصور یه نظر معمولی زیر سوال نبریم توضیحات مربوط به اعتبار نظریه و دلیل نظریه بودن یه نظریه برای همین تو این تاپیک قرار گرفت.

    درباره قسمت منطقی:

    برای رسیدن به یه نظریه علمی تمام 4 حالت ممکن در روش علمی بررسی میشن و معیارهای منطقی جزوی از معیارهای پذیرش یه نظریه هست. باید بدونیم که روش علمی، فرایندی است كه طی آن دانشمندان، به طور جمعی یا طی زمان تلاش می كنند یك معرفی واقعی (قابل اعتماد، سازگار، منطقی، و غیر دلبخواهی) از جهان ارائه دهند. پس بحث وهم باید از یه نظریه به طور کامل خط بخوره .

    قسمت ظن و شک مراحل ابتدایی یه نظریه رو شامل میشن یعنی زمانی که بعد از فرضیه سازی نیاز به ارزیابی فرضیه هست.و اگر قسمت شک و ظن یه نظریه از بین نره قابلیت نظریه شدن رو نداره .

    اگر آزمایشات فرضیه را تأیید كنند، آن فرضیه ممكن است یك نظریه یا قانون طبیعی تلقی شود- كه بیشتر با مفاهیمی از قبیل فرضیه، مدل، نظریه و قانون همراه می شود. اگر آزمایشگر از عهده فرضیه برنیامد، آن فرضیه باید رد شده تلقی گردد یا تغییر و اصلاح بپذیرد.

    آنچه در توصیف روش علمی ارائه شده مهم و كلیدی است، قدرت پیشگویی فرضیه یا نظریه است؛ یعنی باید بتواند فضایی بیش از آنچه توسط ما در فرضیه گنجانده شده، را در اختیار بگذارد.(barrow, Theories of everything, ۱۹۹۱ )

    برای نظریه همونطور که تو پست قبلی توضیح داده شد باید مراحل یک روش علمی طی بشه :

    ۱) مشاهده و تبیین یك یا چند پدیده؛
    ۲) ارائه یك فرضیه برای تبیین پدیده(در فیزیك فرضیه ها اغلب شكل یك مكانیسم علی یا یك رابطه ریاضی به خود می گیرند)؛
    ۳) استفاده از یك یا چند فرضیه برای پیشگویی در خصوص وجود پدیده ای دیگر یا به منظور پیشگویی كمی نتایج مشاهدات جدید؛
    ۴) به عمل آوردن آزمایشات یا سنجش های تجربی از پیشگویی ها به واسطه چند آزمایش مستقل كه به گونه ای مناسب اجرا شوند.

    این مرحله تعیین کنندس برای اینکه نظریه رو با یقین بپذیریم یا رد کنیم.

    برای اینکه درباره نظریه ای به درجه یقین 100 درصد برسیم لازم هست مشابه عمل جمع در عبارت 2+2-4 قابلیت آزمایش و مشاهده وجود داشته باشه تا صحت گزاره با یقین 100 درصد اثبات بشه و در یک نظریه لازم هست به تمام امکانات آزمایشی و برآورد خطاهای سیستمیک تسلط داشته باشیم امکانات آزمایشی مشابه دسترسی به تمام جاندارانی که تا کنون روی زمین زیسته اند و خطاهای سیستمیک شامل از بین رفتن کلیه خطاهای مشاهده گر.

    در آزمایشات، در مجموع دو نوع خطا مشاهده می شود: خطای نوع اول به ابزار اندازه گیری بازمی گردد و چون می تواند مقیاس ها را به طور یكسان در جهت زیاد یا كم، غلط نشان دهد، به آن خطای رندمی گفته می شود اما خطای نوع دوم كه مربوط به آزمایشگر است، خطای سیستمی نامیده میشود. در خطای نوع اول حقیقت بیرونی وجود دارد اما فاعل شناسا در اندازه گیری آن اشتباه می كند اما در خطای نوع دوم در جهان بیرون ما با حقیقتی كه ادعا شده، مواجه نیستیم اما فاعل شناسا یا آزمایشگر سعی می كند آن را حقیقی جلوه دهد و خطا از مشاهده گر است. از این رو لازم است در هر آزمایشی و نظریه ای كه نتایج را به صورت آماری ارائه می دهد، درصد خطا تخمین زده شود؛ وگرنه نظریه مبتنی بر آن آمار ارزشی نخواهد داشت(در موارد توصیفی، مؤلفه های كیفی به آمار تبدیل می شوند). تطبیق میان تجربه و نظریه از رهگذر احتساب خطاهای آزمایشی امكان پذیر است. دانشمندان می پرسند چه میزان از خطاها و انحرافات استاندارد حاصل نتایج پیشگویی نظری هستند؟ به عبارتی آیا تمام منابع خطاهای سیستماتیك به گونه ای مناسب اندازه گیری شده اند؟

    در علم گفته می شود كه نظریه ها هیچگاه به اثبات نمی رسند بلكه آنها صرفا ابطال می شوند یا عدم امكان اثبات آنها معلوم می گردد؛ چراكه همیشه این امكان وجود دارد كه یك مشاهده یا یك آزمایش جدید با نظریه ای كه مدتهای طولانی در عرصه حضور داشته، تعارض و ناهمخوانی داشته باشد.(Introduction to the Scientific Method, in: ibid)
    اگر معلوم شود پیشگویی های یك نظریه پرسابقه با آزمایشات جدید ناهمخوانی دارند و یا سنجش ها تكرار نتایج آن را تأیید نمی كنند، ممكن است نظریه از مقام تبیین كننده واقعیت كنار گذاشته شود اما همچنان در یك اندازه محدود از پارامترهای قابل اندازه گیری برخوردار بوده، همچنان به كارایی خود- ولو در یك سطح محدود – ادامه دهد
    .

    به عنوان مثال نظریه مكانیك قدیم نیوتن(اصول نیوتن) با نظریه نسبیت انشتین جایگزین شد اما هنوز قوانین نیوتن در سطحی كه سرعت اجسام از سرعت نور پایین تر باشد، جواب می دهد و چنانكه می دانیم این حوزه اجسام، سطح عمده ای از حوزه تجارب و فعالیتهای انسانی را پوشش می دهد و درواقع نشان از كارایی قابل توجه نظریه پس از ناهمخوانی آن با برخی مشاهدات جدید دارد. با این همه نظریه نسبیت از یك بعد دیگر چون قابلیت آن را دارد كه حتی در سطح ذرات ریز و سرعت های پایین نیز جوابگو باشد، معتقدیم كه علیرغم جوابدهی نظریه نیوتن، نظریه نسبیت در این سطح نیز بهتر از مكانیك كلاسیك جوابگو است و این نشان از عام بودن نظریه و گستره حوزه عمومیت و شمول آن دارد.

    نظریه ها باید قابلیت تغییر، اصلاح و تكمیل داشته باشند. نظریه خورشید محور در تبیین گردش سیارات منظومه شمسی جای خود را به نظریه كوپرنیك داد كه زمین را در مركز می نشاند اما همین نظریه كه قائل به حركت دایره ای سیارات بود، بعدا با نظریه حركت بیضوی اصلاح شد و همگی اینها نهایتا در نظریه نیوتن قابلیت توجیه یافتند و حركت دیگر سیارات خارج از منظومه شمسی نیز توجیه گردید.

    آنچه در توصیف روش علمی ارائه شده مهم و كلیدی است، قدرت پیشگویی فرضیه یا نظریه است؛ یعنی باید بتواند فضایی بیش از آنچه توسط ما در فرضیه گنجانده شده، را در اختیار بگذارد.(barrow, Theories of everything, ۱۹۹۱ )
    اونچه که بیان کردم کوتاه و مفید و ریاضی بود.دلیل توضیحات اضافی شما را متوجه نمیشوم.وقتی نظری داده میشود یا از ظن پیروی میکند و یا از شک.همانطور که نظریه یا از ظن پیروی میکند یا از شک.و ممکن است بعد ها به وسیله علم یقین رد شود.پس نظر همان نظریه است.منتهی نظریه پیچیده تر از نظر هست وگرنه هر دو یک جنس و قابل رد هستند.



    شما که ادعای بهره ی وافر داشتن از علم و دین رو دارید،حداقل سعی کنید واژه ی برابر فارسی یعنی مهبانگ رو استفاده کنید و با این تفسیر شخصی که کردید ادعای خودتون رو کاملا زیر سوال بردید

    در نظریه مهبانگ اثبات میشه که اصولا فضا و زمانی بدواً وجود نداشت و همه چیز از یک نقطه آغاز شد نه از مقداری دود!
    دود یعنی اتم و یعنی ماده. در حالیکه تولید ماده میلیونها سال بعد از مهبانگ صورت گرفت!

    شما آمدید ابرو رو درست کنید چشم رو هم زدید کور کردید.
    دوست عزیز بهتر نیست اینجا برای دیگرانی که از شما عاقلترند بی جهت ژست اندیشمند دینی و یا دانشمند علوم طبیعی به خودتون نگیرید؟
    من بعنوان یک محقق و سوال کننده اینجا هستم.دلیلی نمیبینم بیام به شما توضیح المسائل یاد بدم یا بیام حرف شما رو باور کنم که میلیون ها سال پیش چه اتفاقی افتاده اونم بر اثر تصادف همچین نظمی به وجود اومده.من ادعای دانشمند بودن ندارم.دوستان این تاپیک ادعایی کردند من هم اشکال وارد کردم و منتظر پاسخ هستم.فکر کنم اگر دنبال پاسخ دادن نیستید و اگر دنبال جواب برای سوال های خودتون نیستید شخصیت کسی رو زیر سوال نبرید.اینکار معمولا از کسایی سر میزنه که پاسخی نداشته باشن در مقابل حرف های منطقی!!!
    موفق باشید.

  9. 2 کاربر از عــــلی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #286
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    اونچه که بیان کردم کوتاه و مفید و ریاضی بود.دلیل توضیحات اضافی شما را متوجه نمیشوم.وقتی نظری داده میشود یا از ظن پیروی میکند و یا از شک.همانطور که نظریه یا از ظن پیروی میکند یا از شک.و ممکن است بعد ها به وسیله علم یقین رد شود.پس نظر همان نظریه است.منتهی نظریه پیچیده تر از نظر هست وگرنه هر دو یک جنس و قابل رد هستند.
    جواب سوال و ادعای شما (نظر = نظریه) تو دو تا پست به تفصیل توضیح داده شد علت تفصیل همین ابهاماتی بود که پیش بینی میشد برای شما به وجود بیاد من برای پست اول 2 ساعت و برای پست دوم بیشتر از 1 ساعت وقت گذاشتم وسعی کردم ابهام شما رو رفع کنم ولی به نظر میاد شما متنی که در جواب سوالتون گذاشته شد رو کامل مطالعه نکردین و علاقه ای هم به رفع ابهام ندارین. تمام توضیحاتی که دادم با دلایل منطقی و عقلی بود که به نظر میاد اصلا مطالعه نکردین . اگر نگاه شما به نظریه این طور هست به نظرم این بحث نمی تونه وارد مراحل بعدی یعنی توضیح اصل نظریه فرگشت بشه . چون اساسا شما صحت و اعتبار نظریه رو زیر سوال بردین...


    من بعنوان یک محقق و سوال کننده اینجا هستم.دلیلی نمیبینم بیام به شما توضیح المسائل یاد بدم یا بیام حرف شما رو باور کنم که میلیون ها سال پیش چه اتفاقی افتاده اونم بر اثر تصادف همچین نظمی به وجود اومده.من ادعای دانشمند بودن ندارم.دوستان این تاپیک ادعایی کردند من هم اشکال وارد کردم و منتظر پاسخ هستم.....
    دوست عزیز اگر واقعا برای رفع ابهام و حل شدن یه مسئله و رسیدن به جواب سوالتون وارد بحث شدین باید جواب هایی که به سوالتون داده میشه رو کامل مطالعه کنید من الان می خواستم جواب زیست شناسی سوالات دیگه شما رو بدم و زمانی که جواب این سوالات میبره برای من شاید به 2-3 ساعت برای هر سوال برسه که بتونم با زبانی که قابل درک باشه نیازی به آشنایی با مقاهیم زیست شناسی نباشه برای شما اصل بحث رو توضیح بدم ولی اگر واقعا برای شما مسئله ای مبهم نیست و جواب سوالات براتون مشخص شده و غیر قابل تغییر هست چه لزومی به سوال پرسیدن شما هست ؟

    اینکه کسی ساعت ها برای جواب دادن به سوال شما وقت بذاره و تلاش کنه به زبان ساده اصل موضوع رو برای سوال کننده قابل درک کنه و مخاطب بدون اینکه حتی جواب رو مطالعه کنه اون رو با پیش فرض های ثابت خودش کاملا رد کنه و اصرار به درست بودن نگاه خودش به موضوع داشته باشه این بحث چه نتیجه ای داره ؟

  11. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #287
    کاربر فعال انجمن دات نت عــــلی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    زیر سایه عرش الهی
    پست ها
    2,335

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.
    جواب سوال و ادعای شما (نظر = نظریه) تو دو تا پست به تفصیل توضیح داده شد علت تفصیل همین ابهاماتی بود که پیش بینی میشد برای شما به وجود بیاد من برای پست اول 2 ساعت و برای پست دوم بیشتر از 1 ساعت وقت گذاشتم وسعی کردم ابهام شما رو رفع کنم ولی به نظر میاد شما متنی که در جواب سوالتون گذاشته شد رو کامل مطالعه نکردین و علاقه ای هم به رفع ابهام ندارین. تمام توضیحاتی که دادم با دلایل منطقی و عقلی بود که به نظر میاد اصلا مطالعه نکردین . اگر نگاه شما به نظریه این طور هست به نظرم این بحث نمی تونه وارد مراحل بعدی یعنی توضیح اصل نظریه فرگشت بشه . چون اساسا شما صحت و اعتبار نظریه رو زیر سوال بردین...



    دوست عزیز اگر واقعا برای رفع ابهام و حل شدن یه مسئله و رسیدن به جواب سوالتون وارد بحث شدین باید جواب هایی که به سوالتون داده میشه رو کامل مطالعه کنید من الان می خواستم جواب زیست شناسی سوالات دیگه شما رو بدم و زمانی که جواب این سوالات میبره برای من شاید به 2-3 ساعت برای هر سوال برسه که بتونم با زبانی که قابل درک باشه نیازی به آشنایی با مقاهیم زیست شناسی نباشه برای شما اصل بحث رو توضیح بدم ولی اگر واقعا برای شما مسئله ای مبهم نیست و جواب سوالات براتون مشخص شده و غیر قابل تغییر هست چه لزومی به سوال پرسیدن شما هست ؟

    اینکه کسی ساعت ها برای جواب دادن به سوال شما وقت بذاره و تلاش کنه به زبان ساده اصل موضوع رو برای سوال کننده قابل درک کنه و مخاطب بدون اینکه حتی جواب رو مطالعه کنه اون رو با پیش فرض های ثابت خودش کاملا رد کنه و اصرار به درست بودن نگاه خودش به موضوع داشته باشه این بحث چه نتیجه ای داره ؟
    ممنونم از اینکه اینهمه وقت میذارید.اما خواهش میکنم چیزی منطقی ای مثل 2+2=4 رو برای کسی توضیح ندید.چون علم منطق چیزی نیست که اونو بخواید توضیح بدید یا بشکافید.من بیان کردم نظریه یک نظر هست.این نظر ممکنه از نگاه علم به یقین 90 درصد باشه یا 60 درصد.پس اگر صد درصد شد دیگه نظریه نیست بلکه اثبات هست.وقتی چیزی هنوز اثبات نشده و ریچارد داوکینز میاد ازش به عنوان رد وجود خدا استفاده میکنه.همچنین کسایی که در این تاپیک هستند و به وجود خدا اعتقاد ندارند من حاضرم باهاشون مناظره ای داشته باشم و حرفاشون رو بشنوم.اما وقتی یک چیزی رو کوتاه و با ریاضیات توضیح میدم دیگر رد کردن یا توضیح دادنش میشه مغالطه و بحث بیهوده.
    من منظور شما رو از نظریه متوجه میشم و ثابت کردم که نظریه یه حکم اثبات شده علمی نیست.
    موفق باشید
    Last edited by Stream; 13-11-2013 at 17:18. دليل: بحث مذهبی ممنوع

  13. 2 کاربر از عــــلی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #288
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    ممنونم از اینکه اینهمه وقت میذارید.اما خواهش میکنم چیزی منطقی ای مثل 2+2=4 رو برای کسی توضیح ندید.چون علم منطق چیزی نیست که اونو بخواید توضیح بدید یا بشکافید.من بیان کردم نظریه یک نظر هست.این نظر ممکنه از نگاه علم به یقین 90 درصد باشه یا 60 درصد.پس اگر صد درصد شد دیگه نظریه نیست بلکه اثبات هست.وقتی چیزی هنوز اثبات نشده و ریچارد داوکینز میاد ازش به عنوان رد وجود خدا استفاده میکنه.همچنین کسایی که در این تاپیک هستند و به وجود خدا اعتقاد ندارند من حاضرم باهاشون مناظره ای داشته باشم و حرفاشون رو بشنوم.اما وقتی یک چیزی رو کوتاه و با ریاضیات توضیح میدم دیگر رد کردن یا توضیح دادنش میشه مغالطه و بحث بیهوده.
    من منظور شما رو از نظریه متوجه میشم و ثابت کردم که نظریه یه حکم اثبات شده علمی نیست.
    موفق باشید.
    اصلا پسنت من توضیح درباره 2+2=4 نبود این مثال شما بود که به عنوان یقین 100 درصد بهش اعلام کردین( چون شواهد در دسترس هست و قابلیت آزمایش داره )و من قابلیت آزمایش برای این گزاره رو به قابلیت آزمایش برای نظریه نسبت دادم با این تفاوت که نظریه ممکن هست به تمام امکانات آزمایشی و یا برآورد خطاهای سیستمیک آزمایش تسلط کامل نداشته باشه این به معنی رد صحت نظریه نیست این به معنی کامل نبودن یه نظریه علمی که هنوز به خاطر عدم دسترسی به امکانات و شواهد دیگه نمیشه بهش یقین 100 داد ولی شک و ظن هم نیست چون اگر شک و ظن باشه به مرحله نظریه بودن نمیرسه ..

    ما درباره یه نظر معمولی که بدون آزمایش وشواهدیا بدون در نظر گرفتن استاندارد های فرضیه سازی یا بدون دلایل عقلانی و منطقی بیان شده می تونیم حکم ظن و شک رو بدیم ولی به نظریه امکان نداره حکم شک و ظن رو بدیم چون نظریه مراحلی رو طی کرده که از نظر منطقی / علمی ، شواهد و قرائن وآزمایشات و سازگاری قابل توجیه هست..

    اگر تفاوت نظر و نظریه و اعتبار نظریه رو قبول دارین به من اعلام کنید که وارد مرحله بعدی بشیم و درباره نظریه فرگشت و سوالاتی که مطرح کردین صحبت کنیم ..

  15. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #289
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    ممنونم از اینکه اینهمه وقت میذارید.اما خواهش میکنم چیزی منطقی ای مثل 2+2=4 رو برای کسی توضیح ندید.چون علم منطق چیزی نیست که اونو بخواید توضیح بدید یا بشکافید.من بیان کردم نظریه یک نظر هست.این نظر ممکنه از نگاه علم به یقین 90 درصد باشه یا 60 درصد.پس اگر صد درصد شد دیگه نظریه نیست بلکه اثبات هست.وقتی چیزی هنوز اثبات نشده و ریچارد داوکینز میاد ازش به عنوان رد وجود خدا استفاده میکنه.همچنین کسایی که در این تاپیک هستند و به وجود خدا اعتقاد ندارند من حاضرم باهاشون مناظره ای داشته باشم و حرفاشون رو بشنوم.اما وقتی یک چیزی رو کوتاه و با ریاضیات توضیح میدم دیگر رد کردن یا توضیح دادنش میشه مغالطه و بحث بیهوده.
    من منظور شما رو از نظریه متوجه میشم و ثابت کردم که نظریه یه حکم اثبات شده علمی نیست.
    موفق باشید.



    اگر دین و خدا چیز غیر عقلانی و غیر منطقی ای بود من اولین کسی بودم که اونو رد میکردم.من حرفام بر اساس تحقیقاتی هست که خودم بهش رسیدم و براش دلایل ریاضی و عقلانی دارم.نه اینکه از علما و دین پدران خودم پیروی کرده باشم و همچنین در مورد علوم فیزیک و ریاضی و برنامه نویسی هم همینطور هست.من فقط از علومی پیروی میکنم و دنبالش میرم که علم یقین داشته باشم بهش نه ظن و گمان.
    موفق باشید.
    مشکل شما اینه خودتون اومدین یه معادله بر مبنای اصول ریاضی برای خودتون نوشتین در حالی که هیچکدوم از این اصول رو درست استفاده نکردین و بعد تمام علم ریاضیات رو بر مبنای فرمول شاخته خودتون غلط میدونید
    مثلا از 2 و 4 و + = درسته استفاده کردین ولی اونو انطور مینویسید (=4+2 2) و بر اساس این معادله کاملا بی معنی در علم ریاضی کل ریاضیات رو رد میکنید

    شما برید فرق تئوری فرضیه نظریه و ... رو در علم مطالعه کنید تا بفهمید چیزی که درباره نظریه میگید کاملا پوچ هست و هیچ معادله 50درصدی و 100درصدی وجود نداره

    پس بهتره شما یا اول به اصول اولیه علم شنایی داشته باشین و اونها رو قبول کنید و بعد دنبال دلایل علمی برای رد یا تایید چیزی باشید نه اینکه از خودتون علم اکتشاف کنید و بعد علم صدها ساله رو زیر سوال ببرید
    یا اینکه کلا علم رو بیخیال بشید و برید دنبال همون کتاب خودتون و از اون برای تمام مسائلتون استفاده کنید چون مثل اینکه همون کتاب همه چیز درش هسا و دیگه لازم به هیچ علم انسانی دیگری ندارید.

  17. 2 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #290
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

      محتوای مخفی: ... 
    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    بسیار خوب.این نظر بسیار خوب است.من سوالاتم را یکی یکی مطرح میکنم و از دوستان طرفدار این نظریه درخواست پاسخ دارم.پاسخ دقیق.
    من خیلی وقت پیش این نظریه را با سوالاتی کوچک رد کردم اصلاً نیازی به فکر کردن نبود!!
    لطفاً کسانی که در مورد نظریه داروین شناخت خوب و دقیق ندارند و سر سرکی این نظریه را پذیرفتند و پاسخ های درست نمیدهند. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .این کتاب کاملاً فارسی بوده و این نظریه رو کاملاً توضیح داده.
    سوالات خودم را یکی یکی تکرار میکنم چون پاسخ دقیقی نگرفتم هر وقت پاسخ اولین سوال به طور کامل داده شد سپس به سوال بعدی روی خواهم آورد.
    ---------------------------------------
    دوستان به سوال اول من اینگونه پاسخ دادند که نظریه داروین برای رد وجود خدا نیست.اما خودشان دلایلی را مطرح میکنند برای رد وجود خدا.همینطور ریچارد داوکینز به نحوی روی این نظریه تعصب دارد که براحتی وجود خداوند را با ان رد میکند البته ایشون نظراتش کمی خنده دار است.از بیگ بنگ هاوکینز تا داروین.
    کاری با ریچارد نداریم یکم قاطی داره سوالات پیچیده ازش میپرسی میگه نمیدونم!!!
    جالبه که دوستان از یک نظریه برای رد وجود خدا استفاده میکنند.در حالی که این قضیه پذیرفتنی عقل است و من براحتی میتونم اونو براشون اثبات کنم.
    بگذریم.
    دوستان دانشمندان تا کروموزوم های داخل سلول ها رو تونستند با میکروسکوپ ببینند و داخل کروموزوم رو دیگه قابل مشاهده نبوده و از نظریه ای پیروی میکنه که فقط از نظریه های دیگه بهتره.و بقیشو با اشعه های ایکس بررسی میکنند.
    کاری ندارم.
    من خودم رو ب عنوان یک نادان فیزیک و شیمی اینجا مطرح میکنم.پس به سوالات من پاسخ بدید و اگر نمیتونید پاسخ بدید نگید شما هیچ اطلاعی از شیمی و زیست ندارید.شما که اطلاع دارید پاسخ بدید وگرنه خودتون زیر سوال میرید که این نظریه رو بدون علم پذیرفتید.
    داروین میگه فرگشت اونقدر تکرار میشه تا یک موجود شکلی مناسب با محیط خودش بگیره و این شکل همیشه در حال تکامل هست و روز بروز هم این تکامل در حال انجام شدن هست.مثلاً چیزی به عنوان دندان عقل که کم کم داره از بین میره چون استفاده زیادی ازش نمیره.اونا فقط از ظن و گمان پیروی میکنند در حالی که ظن و گمان نمیتونه انسان رو از حق بی نیاز کنه.
    از کجا معلوم انسان های اولیه علف های بسیاری میخوردند پس بخاطر همین علف خوردنشان دندان عقل داشتند.

    ببینید ما همه بر اساس نظریه داروین همون مولکول هایی هستیم که العان به این شکل روی زمین داریم زندگی میکنیم.
    سوال اینجاست که این مولکول ها خیلی عاقل هستند.یا باید بپذیرید که اونا خیلی هماهنگ و عاقل هستند که تونستند قلب و مغز و اعصاب و هواس پنجگانه و تشخیص رنگها و .... رو برای انسان بوجود بیارن و هر کدوم در بدن انسان وظیفه ای رو به عهده بگیرن و عمر طولانی ای هم ندارند و وجود خدا رو منکر بشید.
    یا اینکه خنگ بودن اونارو تایید کنید.اگر خنگ بودن اونارو تایید کنید که اشکالات بسیاری بوجود میاد همچون اینکه اونا هرگز نمیتونستند تکامل پیدا کنند.و اگر باهوش بودن اونارو تایید کنید باز هم اشکال بوجود میاد.چون بین اینهمه موجودات فقط انسان تونسته به بهترین شکل تکامل پیدا کنه.در حالی که همه این مولکول ها از یک جنس هستند و همشون هم عقل یکسانی دارند.پس چرا با عقل یکسانی که دارند فقط یه سری تونستند به بهترین شکل تبدیل بشن.اینایی که انسان شدن همکاری بیشتری نسبت به بقیه داستند؟

    چرا با وجود فرگشت و تکامل هنوز میمون ها منقرض نشدن ولی این انسان های نئادرتال منقرض شدن؟اونا چشون بوده؟راهشون رو کج رفتن؟
    چطور این مولکول های عاقل تونستن انسان بسازن که توی زمین برج ها میسازه.اما توی دریا و پرنده ها و درختان نتونستن یه موجود عاقل بسازن که در دریا بغیر از خوردن و کشتن همدیگر پیشرفتی داشته باشن مثلاً در دریا برق و لامپ بسازن یا تونل و راه و جاده ایجاد کنن؟

    چرا پس از میلیارد ها سال نتونستن دست در بیارن و از دستشون استفاده کنن ولی حیوانات دیگر همه تونستن؟
    چرا پرنده ها به جای بال های خسته کننده نتونستن هواپیما تولید کنند و هنوز هم از بالشون استفاده میکنند.
    چطور بعد از اینهمه سال با این مولکول های عاقل فقط انسان تشکیل شد؟
    سوالات زیاده اما من یک جواب کلی و درست از فرشگت میخوام.این فقط باز شده سوال اول من بود.
    قبل از پاسخ دادن دو نکته در صحبت هاتون وجود داره که باعث میشه ما نتونیم بحث علمی داشته باشیم. لطفا تجدید نظر داشته باشید.

    1. شما نظرهای مختلف افراد در موضوعات مختلف رو به هم ربط میدید. ریچارد داوکینز یا استیفن هاوکینگ درباره خدا موضعشون اینه که متقاعد نشدند خدایی وجود داره، داوکینز درباره تکامل نظرهایی داره و هاوکینگ درباره بیگ بنگ هم نظرهایی داره. این نظرها مستقل از باورهای مذهبی این افراد هست. نه داوکینز کاشف تکامل است و نه هاوکینگ کاشف بیگ بنگ و نه صحت تئوری های تکامل و بیگ بنگ بر اساس باورهای مذهبی این افراد سنجیده میشه. شما اسم این دو نفر رو با هم قاطی کردید و گفتید هاوکینز که من سعی می کنم فکر کنم هدفتون تمسخر نبوده.

    2. خیلی از دانشمندان به تکامل و باورهای مذهبیشون همزمان باور دارند حتی خود داروین هم به خدا اعتقاد داشت. در بین علمای مسلمان هم تکامل پذیرفته شده است و اونها اعتقاد ندارند ناهماهنگی وجود داره. کلیسای کاتولیک هم تکامل رو پذیرفته و در مدارس وابسته به این کلیسا تدریس میشه. در مدارس ایران هم تکامل تدریس میشه.

    شما برای بررسی هر بحث نیاز به دونستن یک سری پیش زمینه دارید. شما رو از اول ابتدایی سر کلاس فیزیک کوانتوم نمی شنونند و اگه کسی مفهوم اتم رو متوجه نمیشه قرار نیست در یک بحث فیزیک کوانتوم بپرسه اتم یعنی چی؟ شما وقتی درباره تکامل بحث می کنید لازمه ابتدایی ترین مسائل درباره مولکول ها و سلول ها رو بدونید، یاد گرفتنش هم کار سختی نیست. برسیم به پاسخ به سوالات شما، رنگ تکست های من در پاسخ به قسمت های همون رنگی در پست شماست:

    داروین چنین چیزی نمی گه. تکامل هم بر اساس استفاده کردن یا نکردن نیست. چیزهایی مثل "ظن" و "گمان" و "حق" هم حرف های بی معنی در زیست شناسی هستند. تکامل بر اساس کاربرد تغییر حاصل شده در راستای افزایش شانس تولید مثل است. یعنی اگه همین امروز انسان ها رو جمع کنیم و براشون غذا در ارتفاع 2.5 متری زمین قرار بدیم، می بینیم فقط انسان هایی زنده می مونن که خودشون یا والدینشون دستشون به غذا می رسه و بعد از زمانی مشخص قد متوسط انسان ها از مثلا 170 به 220 سانتیمتر افزایش پیدا می کنه. اینکه قد یک انسان چقدره می تونه اتفاقی باشه ولی شرایط محیط دیکته می کنه چه افرادی زنده می مونند تا تولید مثل کنند و اونهایی که زنده می مونند نسبت به محیط سازگار تر هستند. دلیل اینکه ما دندان عقل داریم (برای من حداقل) مشخص نیست ولی تکامل با اینکه یک دندان وجود داره که ما نمی دونیم دلیلش چیه رد نمیشه، اتفاقا با تفکر تکاملی کاملا سازگاره چون هر چیزی می تونسته در دورانی مفید باشه و بعد از مدتی فایده خودش رو از دست بده، و نامرتب بودن دندان ها هم به همین دلیل است چون مرتب بودن دندان ها تاثیر مشخصی در کارکرد اونها و افزایش شانس زنده موندن اون موجود نداره. دلیل اینکه حدس می زنیم انسان ها در گذشته های دور گیاه خوار بودند قابلیت سیستم گوارش انسان در هضم و جذب گیاهان است که شباهت های زیادی با سیستم گوارش موجودات گیاه خوار داره و البته تفاوت هایی هم داره چون انسان گوشت پخته خوار هم هست. مثلا آپاندیس یک عضو است که مربوط به این قضیه است نه دندان عقل.

    ما مولکول نیستیم، ما مجموعه ای از میلیارد ها سلول هستیم که هر کدوم از میلیون ها مولکول تشکیل شدن. اجزای تشکیل دهنده بدن ما مولکول ها هستند ولی لازم نیست "عقل" داشته باشند. مولکول ها سلول ها رو تشکیل میدن که سلول ها تولید مثل می کنند، موقع تولید مثل همیشه سلول ها جهش های ژنی رندوم خواهند داشت که باعث میشه هر موجود با والدین خودش درصد بسیار بسیار جزئی تفاوت داشته باشه، اگه این تفاوت ها به بقای بیشتر اون موجود اون موجود اضافه کنه (مثل قد بلند برای انسانی که غذا براش در ارتفاع است)، احتمال اینکه این موجود به سن بچه دار شدن برسه بیشتر است و برای همین موجوداتی که این خاصیت رو دارن بیشتر زنده می مونن و بیشتر بچه دار میشن و این تغییرها در نسل بعدی حفظ میشه. این پروسه اینقدر ادامه پیدا می کنه تا این تغییرات جزئی که بر اساس تطابق با محیط یا حفظ میشه یا دور انداخته میشه در نهایت اونقدر زیاد میشه که یک گونه جدید رو شاهد هستیم که هنوز بیشتر از 99 درصد ژنیتکش با گونه پیشین یکسان است ولی قسمت تغییر کرده باعث بوجود اومدن مکانیزم های جدیدی در بدن اون موجود میشه.

    سیستم استدلالی شما اسمش مغلطه توسل به جهل هست. به این شکل: من نمی توانم تصور کنم اگر فلان چیز صحیح نباشد، فلان اتفاق چطور پیش می آید. در نتیجه فلان چیز صحیح است. این سیستم استدلالی کاملا اشتباه و غیرواقعی است. شیوه صحیح اینگونه است: من نمی توانم تصور کنم اگر فلان چیز صحیح نباشد، فلان اتفاق چطور پیش می آید. پس من نمی دانم فلان اتفاق چطور می آید. تمام.

    چون میمون های فعلی همون میمون های قدیم نیستند. ما و میمون ها اجداد مشترک داریم (ما از نسل این میمون های فعلی نیستیم). دلیل اینکه چرا اینها زنده موندن در حالی که گونه هایی که بیشتر به انسان شبیه بودند نتونستند زنده بمونند شرایط محیط است. چرا موش ها زنده موندن ولی بسیاری از ببرها نتونستن زنده بمونن؟ ما دقیقا گذشته رو نمی تونیم ببینیم ولی احتمال های خیلی زیادی وجود داره، مثلا اگه در جنگل تعداد مثلا شیر ها زیاد بشه میمون ها خیلی راحت تر زنده می مونند تا انسان ها. دلیلش می تونه به همین سادگی باشه، یا دلایل دیگه مثل رقابت با یک گونه دیگه برای غذا یا حتی بیماری های خاص که یک گونه نسبت بهش مقاوم هست و یک گونه مقاوم نیست.

    در جنگل زمانی که ما تکامل پیدا می کردیم هوش ما کم کم زیاد شد و کم کم انسان ها شروع به تهیه ابزار کردند، ابتدا ابزار شکار، بعد تله برای درنده ها، بعد ابزار آسایش مثل لباس یا پیدا کردن و ساختن سرپناه و ... . این پروسه ادامه پیدا کرد تا کم کم تمدن ها بوجود آمدند. مولکول ها کاری نمی کنن در این بین، شما هر مولکولی رو از بدن انسان بگیرید دقیقا همون مولکولی است که در بدن سایر موجودات و همینطور سایر اجسام غیر زنده وجود داره. مولکول آب همون هست، آهن همون هست، اکسیژن همون هست و ... ، همه این مولکول ها در همه لحظات هم دارن از قوانین طبیعت پیروی می کنند.

    چرا دست در نیاوردند؟ چرا باهوش نشدند؟ چرا مقاومت سیستم ایمنی ما به خوبی سیستم ایمنی سوسک نیست؟ چرا فلان موجود اینطوری نیست؟ چرا فلان موجود اونطوری نیست؟ دلیلش فقط یک چیزه: شرایط طبیعت به گونه ای نبوده که تغییرات بسیار جزئی در این راستا (مثلا بهبود 0.001 درصدی سیستم ایمنی بدن) تاثیر مهمی در بچه دار شدن اون موجود در شرایطی که اون تغییر می تونسته با جهش ها ژنی صورت بگیره داشته باشه، یا اینکه این شرایط وجود داشته ولی برای مدت کافی حفظ نشده تا این تغییر کاملا بوجود بیاد، با اینکه همه اینها وجود داشتند ولی بر اثر یک اتفاق (مثل تغییرات جدی آب و هوا، خشکسالی، کمبود غذا، رقابت با یک موجود قوی تر برای غذا یا مکان زندگی، زلزله، آتشفشان، ریزش کوه، بیماری، برخورد شهاب سنگ و ...) نسل موجودی منقرض شده.


    پاسخ نداشتن برای یک سوال، دلیل کافی برای قبول کردن پاسخ های دیگه نیست. اگر سوالی دارید که بر اساس تکامل قادر به پاسخگویی به آن نیستید، فقط میگید نمی دانم. نمی تونید بگید تکامل قادر به پاسخگویی به این سوال نیست پس من قبول می کنم زیزی گولو گفت آسی پاسی و اینطوری شد. به این میگن توسل به جهل یعنی نادانی رو دلیل کافی می دونیم برای صحیح بودن یک ادعا. به خصوص که این سوالات شما سوالات ذهنی هستند و در طبیعت مشاهده نشدند.

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    ممنونم از اینکه اینهمه وقت میذارید.اما خواهش میکنم چیزی منطقی ای مثل 2+2=4 رو برای کسی توضیح ندید.چون علم منطق چیزی نیست که اونو بخواید توضیح بدید یا بشکافید.من بیان کردم نظریه یک نظر هست.این نظر ممکنه از نگاه علم به یقین 90 درصد باشه یا 60 درصد.پس اگر صد درصد شد دیگه نظریه نیست بلکه اثبات هست.وقتی چیزی هنوز اثبات نشده و ریچارد داوکینز میاد ازش به عنوان رد وجود خدا استفاده میکنه.همچنین کسایی که در این تاپیک هستند و به وجود خدا اعتقاد ندارند من حاضرم باهاشون مناظره ای داشته باشم و حرفاشون رو بشنوم.اما وقتی یک چیزی رو کوتاه و با ریاضیات توضیح میدم دیگر رد کردن یا توضیح دادنش میشه مغالطه و بحث بیهوده.
    من منظور شما رو از نظریه متوجه میشم و ثابت کردم که نظریه یه حکم اثبات شده علمی نیست.
    موفق باشید
    نظریه یک نظر نیست. نظریه یک مدل از مکانیزم کارکرد یک پدیده در طبیعت است. اثبات کردن یک نظریه باعث نمیشه اون دیگه نظریه نباشه.

      محتوای مخفی: اطلاعات بیشتر درباره نظریه و قانون علمی 

    ما در علم چیزی که "هنوز تئوری حساب بشه" نداریم. ما دو مفهوم داریم که خیلی مواقع با هم اشتباه گرفته میشن:

    Scientific law (قانون علمی)
    Scientific theory (تئوری علمی)

    Scientific law بیان مشاهدات تکرار پذیر ماست. اساس پیش بینی هایی که بر این اساس هستند مشاهدات گذشته است. مثلا:

    آب در فشار یک اتمسفر در دمای 100 درجه به جوش می آید.
    موجودات موقع تولید مثل جهش های ژنی دارند.
    در مدار های خطی، شدت جریان مساوی است با ولتاژ/مقاومت (قانون اهم).
    اجرام همدیگر را می ربایند (قانون جاذبه نیوتن).

    قانون علمی "مکانیزم" ای رو برای پروسه ای که مشاهده می کنه بیان نمی کنه، مثلا اون جلمه درباره آب توضیح نمی ده چه مکانیزمی باعث این پدیده میشه فقط میگه مشاهدات ما نشون میده زمانی که آب رو در فشار یک اتمسفر به دمای 100 درجه برسونیم آب جوش میاد یا اینکه اگه ولتاژ به یک مدار خطی وارد کنیم همیشه مشاهده کردیم آمپراژ اونقدر خواهد بود. اگه یک توضیح از این مقدار جزئی تر باشه و چیزی بیشتر از صرفا مشاهدات ابتدایی ما رو بیان کنه دیگه اسمش قانون نیست.

    Scientific theory مکانیزم پدید اومدن مشاهدات رو توضیح میدن و برای پدیده ها مدل سازی می کنن. پیشبینی هایی که بر این اساس هستند سعی می کنند قبل از آزمایش، نتیجه آزمایش رو پیشبینی کنند و اساسشون یاد گرفتن روابط از آزمایش های گذشته نیست. مثلا:

    توضیح دادن پروسه بخار شدن آب، یافتن وابستگی ها با فشار هوا و ...
    توضیح دادن تغییرات موجودات در گذر زمان به شیوه انتخاب طبیعی در تکامل (Natural selection)
    توضیح ماهیت بارهای الکتریکی و الکترون ها و تاثیرات اختلاف پتانسیل و ...
    توضیح چرخش زمین به دور خورشید به دلیل جاذبه

    اطلاعات بیشتر:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    این هم آخرین باری است که من به شما میگم بحث تاپیک مذهبی و درباره خدا نیست، پست هایی که مطالبی خارج از موضوع تاپیک داشته باشند حذف خواهند شد.

  19. 10 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •