تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 11 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 109

نام تاپيک: چگونه به زندگی ام معنا بدهم ؟!!!

  1. #1
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض چگونه به زندگی ام معنا بدهم ؟!!!

    درود
    دوستان راستش نمیدونم ایجاد این تاپیک ایرادی داره یا نه و با قوانین سایت در تناقضه یا خیر به هر حال موضوعیه که من و قاعدتا خیلیای دیگه مشابه منو اذیت میکنه
    من الان حدودا یکسالیه مث خیلیای دیگه کاملا از ادیان ناامید شدم، و طبیعتا دیگه تمام مسائلی هم که ادیان طرح میکنن رد میشه مهمترین اونها afterlife و روز قضاوت و خود خداست و یا آفریدگاری به اصطلاح مهربان و ....
    نمیدونم واقعا برای ما ایرانی ها که غالبا در خانواده هایی با اعتقادات مذهبی بدنیا میایم از بچگی و زمان تحصیل مدام چیرایی به ذهنمون خورانده شده، خیلی سخته برامون زندگی بدون اینها، در واقع خلا ـی در زندگیمون ایجاد میشه که پر کردنش بعضا حتی غیر ممکن بنظر میاد

    من شخصا الان زندگیم معنای خودش رو از دست داده صرفا احساس میکنم ماشینی هستم با تعدادی غرایض و نیازها که باید صبح تا شب برای ساکت کردن رنج ایجاد شده ازین نیازها بدوام.

    واقعا چطوری باید با فرض اینکه ما شامپانزه هایی متکامل هستیم که صرفا یه بازه چند ده ساله برای ارضای غرائضمون فرصت داریم و بعد از اون فارغ از اینکه چطور زندگی کردیم چقدر به هم نوعانمون خدمت کردیم یا ظلم کردیم مجدد به آغوش گرم !! نیستی برگردیم ، چطور میشه هنوزم به یک همچین زندگی معنا و هدف داد ؟؟
    خوشحال میشم نظرات دوستان رو به دور از هر تعصبی بشنوم، خواهشا شعار هم تحویلم ندید.
    Last edited by md70; 25-12-2015 at 11:54.

  2. 4 کاربر از md70 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,826

    پيش فرض

    سلام
    سوالهای شما دوست عزیز و این احساس و شکها و تردیها همگی طبیعی هست و حق مسلم شماست که بپرسین من کیم ؟ اینجا کجاست ؟ زندگی چی هست ؟ چه کاری باید انجام بدم یا ندم ؟ چرا خوشی و سختی هست ؟ بعدش چی میشه ؟ کجا میرم ؟ اصلاً چرا اومدیم ؟ و دهها و صدها سوال دیگه
    پیشنهاد بنده به شما و همه ی کسانی که مثل شما کلی سوال دارند و پاسخی که براشون قانع کننده هم باشه نگرفته اند تا حالا اینه :
    1- فعلاً که این احساس رو دارین و این سوالها از همه طرف ذهنتون رو محاصره کرده و حتی گاهی احساس بی ثمر بودن و بی هدف و سرانجام بودنِ زندگی و بی ثمر بودنِ تلاشها و پیکارها و خوشیها و سختیها و دردها و لذتها رو دارین , لااقل طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و جهان اطرافتون صدمه نزنین تا اگر یک روز با کسبِ علم و دانش و اطلاعاتِ بیشتر پی بردین که دنیا و زندگی و تلاشها و دردها و لذتها و فرصتها و کلاً زندگی و غیره همگی هدفمند و حساب شده هست , پشیمان نشین از نحوه ی زندگیتون در گذشته و آثاری که به جا گذاشتین در مسیر زندگیتون در گذشته .
    ======================================
    2- اگر میخواین سر و سامان بدین به افکار و عقایدتون , اگر میخواین سامان بدین به زندگیتون , اگر میخواین بهترین مسیر رو برای پیمودنِ راهِ زندگی انتخاب کنین , اگر میخواین در همه حال , چه لحظاتِ خوش و لذتبخش و یا لحظاتِ سخت و دردناک آرامش روحی و روانی داشته باشین شروعش این سوال کلیدی و مادر هست :
    جهان هستی خالق داره ؟ یا خودش خودبخود به وجود اومده و خود بخود تکامل پیدا کرده و شده جهانِ الان با این همه موجودات جاندار و بی جان ؟
    با آرامش و کنجکاوی و دلی نرم و با انصاف و حق پذیر بگردین دنبال جواب همین یک سوال .
    تا وقتی هم که جواب رو پیدا نکردین طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و دنیای اطرافتون صدمه نزنین
    پاسختون به اون سوال مسیر اعتقادی و مسیر زندگیتون و نحوه ی زندگی کردنتون و در نهایت سرنوشتتون رو تعیین میکنه
    شما برای یافتن جواب اون سوال نه مدرک دانشگاهی احتیاج دارین نه دیپلم نه راهنمائی و دبستان و نه حتی سواد خوندن و نوشتن
    نه نیاز دارین سفر کنین به دور دستها در زمین و آسمانها و نه سفر کنین به زیر درباها و اقیانوسها
    هر جای آسمانها و زمین که باشین , در هر عصر و زمانی که باشین , دور تا دورتون پر هست از چیزها و رخدادهائی که برای رسیدن به جواب کمکتون میکنه
    شنیدنِ سخنانِ کسانی هم که ادعا میکنند جواب این سوال رو پیدا کردند میتونه زحمت پیدا کردن جواب رو کم کنه و وقت رو کوتاهتر .
    ===================================
    بی هییییییچ شک و تردید شما و همه ی کسانی که مثل شما دنبال جوابِ اون سوالِ کلیدی میگردند و کسانی که ادعا میکنند جواب رو پیدا کردند , جزءِ یکی از این 5 دسته هستین:
    1- از تحلیلِ خردمندانه و منصفانه ی اطلاعاتِ به دست آورده یقین پیدا کردین که جهان هستی خودش خود به خود به وجود اومده و سازنده نداره
    2- بیشترِ شکّتون بر این هست که سازنده نداره
    3- اصلاً نمیدونین داره یا نداره
    4- بیشتر شکتون بر این هست که داره
    یقین دارین که داره

    محاله انسانی با عقل سالم پیدا کنین که جزء یکی از این 5 دسته نباشه یا جزء دو یا چند دسته باشه
    هر چه اطلاعات بیشتری کسب و تجزیه و تحلیل کنین بهتر میتونین نتیجه گیری کنین و جایگاه خودتون رو مشخص کنین
    تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر و تفکر در موردشون و تجزیه و تحلیلشون برای یافتن جواب اون سوالِ کلیدی یکی از سودمندترین کارهایی هست که یک انسان در زندگیش میتونه انجام بده
    ====================================
    در زندگی همه ی انسانها چیزی هست به اسم نقطه ی تحوّل
    یعنی دگرگون شدنِ دیده , دگرگون شدن عقیده و افکار
    اونموقع هست که انسان از یکی از اون 5 دسته خارج میشه و به یک دسته ی دیگه اش ملحق میشه . یعنی مثلاً از یقین به سازنده نداشتن تبدیل میشه به شکی اندک به سازنده داشتن . این تغییر عقیده یک تحول هست و اون لحظه یک نقطه ی تحول
    کسانی که دائماً از یک دسته به دسته ی دیگه میرند , علتش تغییر عقیدشون هست که ناشی از تغییر علم دانششون هست
    گاهی درست و صحیح تغییر عقیده میدند و از عقیده ی اشتباه میرند به سمت عقیده ی صحیح
    گاهی هم متاسفانه به اشتباه تغییر عقیده میدند و به بیراهه کشیده میشند
    البته خوشبختانه تا لحظه ی آخر زندگی و آخرین نفس , امکان تصحیح مسیر وجود داره
    پس پیدا کردن جواب اون سوال , تعیین کننده ی همه چیز زندگی شماست . تعیین کننده ی همه ی اولویتهای شماست . تعیین کننده ی همه ی ارزشهای شماست (چیزهائی که براتون اهمیت داره) و همچنین دسته بندیِ صحیح اولویتها و ارزشهاتون (مهم ها چی هست و مهمترین چی هست در زندگی ؟) و تعیین کننده ی حد و مرزها و خطِ قرمزها .
    ======================================
    چیزهائی که الان خوندین بهتون سرعتِ اولیه میده برای حرکت
    اما اینکه آیا حرکت میکنین یا نه ؟ آیا اصلاً اهمیت میدین به اون سوال و پیدا کردن جوابش یا نه ؟ چقدر تلاش میکنین برای پیدا کردن جواب ؟ همه به خودتون بستگی داره .
    انسان فقط و فقط در 3 چیز کاملاً آزاد و صاحب اختیار هست :
    • نیّت و هدف و منظور
    • تفکُّر و عقیده (عقیده حاصل و نتیجه ی تفکر هست)
    • ایمان (تمَسُّک به عقیده - شدتِ پافشاری و اصرار و پایبندی به عقیده)
    اگر آسمانها و زمین رو بگردین چیزی دیگری که انسان در اون 100% اختیاردار باشه پیدا نمیکنین
    خودِ این موضوع یک راهنمای بزرگ هست برای رسیدن به پاسخ اون سوال کلیدی
    راهِ زندگیِ و مسیر اعتقادیِ هر انسانی کاملاً خصوصی و اختصاصی هست . اما گاهی در تقاطعها به هم میرسیم . اطلاعاتی رو با هم رد و بدل میکنیم و بعدش دوباره هر کسی به مسیر خودش ادامه میده
    ====================================
    پیشنهادِ آخِر بنده
    همه ی حرفها و سخنها رو با دقت و حوصله و انصاف بشنوید , بعدش بهترین حرفها رو انتخاب کنین و در ساختن پایه های مستحکم عقیده ازش استفاده کنین
    یقین داشته باشین اگر این چیزها رو رعایت کنین , اگر جهان هستی سازنده داشته باشه روز به روز بهش نزدیکتر میشین و بیشتر وجودش رو احساس میکنین
    =====================================
    اگر به مرحله ی شک به وجود داشتن سازنده رسیدین , اونوقت آغاز بقیه ی مرحله ها هست که متاسفانه قوانین این سایت نوشتن در موردش رو ممنوع کرده
    فقط یک اشاره میکنم که مرحله ی بعد چی هست:
    حالا که دلایلی پیدا کردیم که احتمال وجود سازنده رو تقویت میکنه , این سازنده چه صفاتی داره ؟
    تا همینجاش هم اگر حذف نشه خوبه
    اما جویندگان جواب اون سوال مادر نیازی به این سایت یا هیچ سایتِ معینِ دیگه ای ندارند . قدیمها که اصلاً نه نت بود و نه تلوزیون و رادیو و روزنامه و مجله و اینها , حقیقت جویان به حقیقت رسیدند حتی هزاران سال پیش
    پس فقط کافیه دنبالش بگردین . اگر وجود داشته باشه خودش جویندگان رو راهنمائی میکنه
    خب , به پایانِ این تقاطع رسیدیم و باید جدا بشیم و هر کسی راهِ خودش رو بره
    اما شاید باز هم تقاطعهای بعدی به هم برسیم
    دو پرونده درست کنین . در یکیش دلیلهای وجود سازنده رو جمع آوری کنین و در دومی دلیلهای وجود نداشتن سازنده
    خیلی زود میبینین که پرونده ی اولی داره به سرعت پر میشه اما در پرونده ی دوم چیز زیادی جمع نمیشه . (عقیده ی شخصی بنده)

  4. 5 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    کاربر فعال شبکه اینترنت و سرویس های آنلاین
    تاريخ عضويت
    Oct 2015
    پست ها
    4,502

    پيش فرض

    درود
    دوستان راستش نمیدونم ایجاد این تاپیک ایرادی داره یا نه و با قوانین سایت در تناقضه یا خیر به هر حال موضوعیه که من و قاعدتا خیلیای دیگه مشابه منو اذیت میکنه
    من الان حدودا یکسالیه مث خیلیای دیگه کاملا از ادیان ناامید شدم، و طبیعتا دیگه تمام مسائلی هم که ادیان طرح میکنن رد میشه مهمترین اونها afterlife و روز قضاوت و خود خداست و یا آفریدگاری به اصطلاح مهربان و ....
    نمیدونم واقعا برای ما ایرانی ها که غالبا در خانواده هایی با اعتقادات مذهبی بدنیا میایم از بچگی و زمان تحصیل مدام چیرایی به ذهنمون خورانده شده، خیلی سخته برامون زندگی بدون اینها، در واقع خلا ـی در زندگیمون ایجاد میشه که پر کردنش بعضا حتی غیر ممکن بنظر میاد

    من شخصا الان زندگیم معنای خودش رو از دست داده صرفا احساس میکنم ماشینی هستم با تعدادی غرایض و نیازها که باید صبح تا شب برای ساکت کردن رنج ایجاد شده ازین نیازها بدوام.

    واقعا چطوری باید با فرض اینکه ما شامپانزه هایی متکامل هستیم که صرفا یه بازه چند ده ساله برای ارضای غرائضمون فرصت داریم و بعد از اون فارغ از اینکه چطور زندگی کردیم چقدر به هم نوعانمون خدمت کردیم یا ظلم کردیم مجدد به آغوش گرم !! نیستی برگردیم ، چطور میشه هنوزم به یک همچین زندگی معنا و هدف داد ؟؟
    خوشحال میشم نظرات دوستان رو به دور از هر تعصبی بشنوم، خواهشا شعار هم تحویلم ندید.
    سلام پیشنهادم اینه که کتاب فلسفه زیستنو بخونید اون کتاب تالیف دکتر نمازی است که خود پزشک است و اخلاق حرفه ای تدریس می کند
    ولی اگر بخام بگم اون کتاب چی گفته اینطور بگم که در اون کتاب الگویی معرفی کرده بود برای زیستن و اون الگوها گاندی و مادرترز بود ولی دکتر نمازی فقط به زندگی مادر ترزا پرداخته بود
    البته به قول استاد ملیکان هر کسی باید خودش به زندگیش معنا بدهد
    شما ببینید با چی زندگیتون معنا پیدا می کنه با حقیقت طلبی با دردزدایی و رنج زدایی
    به شخصه خودم راه مادر ترزا را پیش گرفتم یعنی دردزدایی رنج زدایی
    البته اگر دقت کنید مادر ترزا هم مانند انبیا زندگی کرده در واقع نظر من این است که ما از نظر عقلی نمیدانیم هدف خلقت چیست ولی راهی پیدا کنیم که ما رو از فکر به اون باز داره و البته به نظرم اون راه هم باید به شما لذت بده نه لذتهای ناپایدار مثل خوردن و آشامیدن و لذت جنسی
    و اینو بگم اگر دقت کنید پیروان ادیان همیشه به پیامبرانشون افتخار میکنن و از اخلاق و منش پیامبران خودشون تعریف و تمجید می کنند ولی خودشون اصلا هیچ شباهتی به پیامبرانشون ندارند
    و اینکه میگم چرا مادر ترزا یا گاندی یا دکتر آلبرت شوایتزر رو الگو قرار دادم به خاطر همینه که اینها هم زندگی شبیه انبیا دارند رایگان بخشی داشتند دردزدایی کردند از مردم پولی نگرفتند بابت خدماتی که کردند
    حالا بعضیا میگن حقیقت طلبی لذت بخش است ولی من از قول استاد ملکیان میگم که میگفت حقیقت مانند سرابی است که هر چقدر هم میخای بهش برسی،نمی رسی
    و همین استاد ملکیان از قول شوپنهاور میگه که شو پنهاور گفته همه چی ملال آور است و واقعا هم درست میگه ولی خودم یعنی استاد ملکیان دو تا استثنا برای حرف شوپنهاور در باره خودم قائلم
    1-درد زدایی و رنج زدایی در حد توانم
    2-حقیقت طلبی در دو حوزه روانشناسی و اخلاق
    بنده یعنی من محمد فقط از راه اول است که میتونم برای زندگی خودم معنایی داشته باشم و راه دوم به نظرم هم پوچ است چون از کجا معلوم است که در حوزه اخلاق و روانشناسی به حقیقت برسیم
    اگر باز راهنمایی میخاستید بگید تا کمکتون کنم
    موفق باشید

  6. این کاربر از محمد7966 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    به دنیای واقعی خوش اومدی رفیق...


  8. 8 کاربر از Captain_America بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض

    سلام
    سوالهای شما دوست عزیز و این احساس و شکها و تردیها همگی طبیعی هست و حق مسلم شماست که بپرسین من کیم ؟ اینجا کجاست ؟ زندگی چی هست ؟ چه کاری باید انجام بدم یا ندم ؟ چرا خوشی و سختی هست ؟ بعدش چی میشه ؟ کجا میرم ؟ اصلاً چرا اومدیم ؟ و دهها و صدها سوال دیگه
    پیشنهاد بنده به شما و همه ی کسانی که مثل شما کلی سوال دارند و پاسخی که براشون قانع کننده هم باشه نگرفته اند تا حالا اینه :
    1- فعلاً که این احساس رو دارین و این سوالها از همه طرف ذهنتون رو محاصره کرده و حتی گاهی احساس بی ثمر بودن و بی هدف و سرانجام بودنِ زندگی و بی ثمر بودنِ تلاشها و پیکارها و خوشیها و سختیها و دردها و لذتها رو دارین , لااقل طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و جهان اطرافتون صدمه نزنین تا اگر یک روز با کسبِ علم و دانش و اطلاعاتِ بیشتر پی بردین که دنیا و زندگی و تلاشها و دردها و لذتها و فرصتها و کلاً زندگی و غیره همگی هدفمند و حساب شده هست , پشیمان نشین از نحوه ی زندگیتون در گذشته و آثاری که به جا گذاشتین در مسیر زندگیتون در گذشته .
    ======================================
    2- اگر میخواین سر و سامان بدین به افکار و عقایدتون , اگر میخواین سامان بدین به زندگیتون , اگر میخواین بهترین مسیر رو برای پیمودنِ راهِ زندگی انتخاب کنین , اگر میخواین در همه حال , چه لحظاتِ خوش و لذتبخش و یا لحظاتِ سخت و دردناک آرامش روحی و روانی داشته باشین شروعش این سوال کلیدی و مادر هست :
    جهان هستی خالق داره ؟ یا خودش خودبخود به وجود اومده و خود بخود تکامل پیدا کرده و شده جهانِ الان با این همه موجودات جاندار و بی جان ؟
    با آرامش و کنجکاوی و دلی نرم و با انصاف و حق پذیر بگردین دنبال جواب همین یک سوال .
    تا وقتی هم که جواب رو پیدا نکردین طوری زندگی کنین که به خودتون و دیگران و دنیای اطرافتون صدمه نزنین
    پاسختون به اون سوال مسیر اعتقادی و مسیر زندگیتون و نحوه ی زندگی کردنتون و در نهایت سرنوشتتون رو تعیین میکنه
    شما برای یافتن جواب اون سوال نه مدرک دانشگاهی احتیاج دارین نه دیپلم نه راهنمائی و دبستان و نه حتی سواد خوندن و نوشتن
    نه نیاز دارین سفر کنین به دور دستها در زمین و آسمانها و نه سفر کنین به زیر درباها و اقیانوسها
    هر جای آسمانها و زمین که باشین , در هر عصر و زمانی که باشین , دور تا دورتون پر هست از چیزها و رخدادهائی که برای رسیدن به جواب کمکتون میکنه
    شنیدنِ سخنانِ کسانی هم که ادعا میکنند جواب این سوال رو پیدا کردند میتونه زحمت پیدا کردن جواب رو کم کنه و وقت رو کوتاهتر .
    ===================================
    بی هییییییچ شک و تردید شما و همه ی کسانی که مثل شما دنبال جوابِ اون سوالِ کلیدی میگردند و کسانی که ادعا میکنند جواب رو پیدا کردند , جزءِ یکی از این 5 دسته هستین:
    1- از تحلیلِ خردمندانه و منصفانه ی اطلاعاتِ به دست آورده یقین پیدا کردین که جهان هستی خودش خود به خود به وجود اومده و سازنده نداره
    2- بیشترِ شکّتون بر این هست که سازنده نداره
    3- اصلاً نمیدونین داره یا نداره
    4- بیشتر شکتون بر این هست که داره
    یقین دارین که داره

    محاله انسانی با عقل سالم پیدا کنین که جزء یکی از این 5 دسته نباشه یا جزء دو یا چند دسته باشه
    هر چه اطلاعات بیشتری کسب و تجزیه و تحلیل کنین بهتر میتونین نتیجه گیری کنین و جایگاه خودتون رو مشخص کنین
    تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر و تفکر در موردشون و تجزیه و تحلیلشون برای یافتن جواب اون سوالِ کلیدی یکی از سودمندترین کارهایی هست که یک انسان در زندگیش میتونه انجام بده
    ====================================
    در زندگی همه ی انسانها چیزی هست به اسم نقطه ی تحوّل
    یعنی دگرگون شدنِ دیده , دگرگون شدن عقیده و افکار
    اونموقع هست که انسان از یکی از اون 5 دسته خارج میشه و به یک دسته ی دیگه اش ملحق میشه . یعنی مثلاً از یقین به سازنده نداشتن تبدیل میشه به شکی اندک به سازنده داشتن . این تغییر عقیده یک تحول هست و اون لحظه یک نقطه ی تحول
    کسانی که دائماً از یک دسته به دسته ی دیگه میرند , علتش تغییر عقیدشون هست که ناشی از تغییر علم دانششون هست
    گاهی درست و صحیح تغییر عقیده میدند و از عقیده ی اشتباه میرند به سمت عقیده ی صحیح
    گاهی هم متاسفانه به اشتباه تغییر عقیده میدند و به بیراهه کشیده میشند
    البته خوشبختانه تا لحظه ی آخر زندگی و آخرین نفس , امکان تصحیح مسیر وجود داره
    پس پیدا کردن جواب اون سوال , تعیین کننده ی همه چیز زندگی شماست . تعیین کننده ی همه ی اولویتهای شماست . تعیین کننده ی همه ی ارزشهای شماست (چیزهائی که براتون اهمیت داره) و همچنین دسته بندیِ صحیح اولویتها و ارزشهاتون (مهم ها چی هست و مهمترین چی هست در زندگی ؟) و تعیین کننده ی حد و مرزها و خطِ قرمزها .
    ======================================
    چیزهائی که الان خوندین بهتون سرعتِ اولیه میده برای حرکت
    اما اینکه آیا حرکت میکنین یا نه ؟ آیا اصلاً اهمیت میدین به اون سوال و پیدا کردن جوابش یا نه ؟ چقدر تلاش میکنین برای پیدا کردن جواب ؟ همه به خودتون بستگی داره .
    انسان فقط و فقط در 3 چیز کاملاً آزاد و صاحب اختیار هست :
    • نیّت و هدف و منظور
    • تفکُّر و عقیده (عقیده حاصل و نتیجه ی تفکر هست)
    • ایمان (تمَسُّک به عقیده - شدتِ پافشاری و اصرار و پایبندی به عقیده)
    اگر آسمانها و زمین رو بگردین چیزی دیگری که انسان در اون 100% اختیاردار باشه پیدا نمیکنین
    خودِ این موضوع یک راهنمای بزرگ هست برای رسیدن به پاسخ اون سوال کلیدی
    راهِ زندگیِ و مسیر اعتقادیِ هر انسانی کاملاً خصوصی و اختصاصی هست . اما گاهی در تقاطعها به هم میرسیم . اطلاعاتی رو با هم رد و بدل میکنیم و بعدش دوباره هر کسی به مسیر خودش ادامه میده
    ====================================
    پیشنهادِ آخِر بنده
    همه ی حرفها و سخنها رو با دقت و حوصله و انصاف بشنوید , بعدش بهترین حرفها رو انتخاب کنین و در ساختن پایه های مستحکم عقیده ازش استفاده کنین
    یقین داشته باشین اگر این چیزها رو رعایت کنین , اگر جهان هستی سازنده داشته باشه روز به روز بهش نزدیکتر میشین و بیشتر وجودش رو احساس میکنین
    =====================================
    اگر به مرحله ی شک به وجود داشتن سازنده رسیدین , اونوقت آغاز بقیه ی مرحله ها هست که متاسفانه قوانین این سایت نوشتن در موردش رو ممنوع کرده
    فقط یک اشاره میکنم که مرحله ی بعد چی هست:
    حالا که دلایلی پیدا کردیم که احتمال وجود سازنده رو تقویت میکنه , این سازنده چه صفاتی داره ؟
    تا همینجاش هم اگر حذف نشه خوبه
    اما جویندگان جواب اون سوال مادر نیازی به این سایت یا هیچ سایتِ معینِ دیگه ای ندارند . قدیمها که اصلاً نه نت بود و نه تلوزیون و رادیو و روزنامه و مجله و اینها , حقیقت جویان به حقیقت رسیدند حتی هزاران سال پیش
    پس فقط کافیه دنبالش بگردین . اگر وجود داشته باشه خودش جویندگان رو راهنمائی میکنه
    خب , به پایانِ این تقاطع رسیدیم و باید جدا بشیم و هر کسی راهِ خودش رو بره
    اما شاید باز هم تقاطعهای بعدی به هم برسیم
    دو پرونده درست کنین . در یکیش دلیلهای وجود سازنده رو جمع آوری کنین و در دومی دلیلهای وجود نداشتن سازنده
    خیلی زود میبینین که پرونده ی اولی داره به سرعت پر میشه اما در پرونده ی دوم چیز زیادی جمع نمیشه . (عقیده ی شخصی بنده)
    ممنون از وقتی که گذاشتید، البته من تا جایی که میشه به کسی انرژی منفی وارد نمیکنم، مثلا من مادرم مثل خیلیای دیگه شخصی معتقد و مذهبیه، گاها پیش میاد وقتی میبینمش و مشکلاتم رو براش بازگو میکنم بهم میگه پسرم برات خیلی دعا میکنم، خب این تمام کاری هست که می تونه برای من انجام بده و زیباست، اما وقتی شما دعارو با ورد و جادو و سایر خرافات یکی میدونی اینطور مواقع چیکار میتونی بکنی جز اینکه ظاهرا لبخند بزنی و بگی ممنونم اما در دلت ازین ساده انگاری رنج بکشی و آزرده خاطر بشی، صد البته من هرگز سعی نخواهم کرد که دین و مذهبش رو زیر سوال ببرم، چرا ؟ چون میدونم که تمام چیزیه که داره و اگه ازش بگیرمش در قبالش چه چیز مثبتی بهش میدم جز رنج و درد ؟؟!!

    در خصوص سایر صحبت هاتون هم من چون اینجا میخوان سعی کنم بیشتر شنونده ( به عبارت بهتر خواننده ) باشم خیلی دیگه باهاتون بحث نمیکنم، مسیرهایی که شما میفرمایید رو بعضا طی کردم قبلا، در حال حاضرم تنها ادعایی که به قطع می تونم بکنم رد اون سه دین مطرح جهان و طبیعتا تمام مبانی که ادعاش میکنن هستش ( مثالم زدم Afterlife ، روز داوری، روح و ... ) حالا باز این وسط مثلا خیلی راجع به ادیان کوچک تر مثل بودا تحقیق نکردم و نظری راجع بهش ندارم. راجع به سایر مفاهیم مثل فرض Creator برای جهان و ... دیگه نظری ندارم و میره جزئی مقولاتی که باید بگیم فعلا نمیدونم، ما حتی از ماهیت اصلی این جهان هم اطمیانی نداریم، فک میکنم فیلمایی مثل Inception و Matrix مثال های خوبی باشن.

    در کل مسئله ای که هست اینه من نوعی اگه تا اینجا اومدم یه اتفاق یه شبه نبوده شاید بخوام بگم اولین جرقه هاش تو سنین خیلی کم و با سوالات ساده شروع شد که پاسخ های بعضا عجیبی میگرفتیم و خب حالا به مرور طی سال ها شک هامون تبدیل به یقین شد، شما عملا به من میگید که کل مسیری رو که تا الان طی کردم دنده عقب بگیرم و باز بیام سر خونه اول و مجدد انتخاب مسیر کنم ! در صورتی که من میخوام ببینم الان باید چیکار کنم و چه مسیری رو ادامه بدم ؟!

    در آخرم یه نکته بگم خدمتتون اونم اینکه من بر عکس غالب دوستان Atheist نه تنها دوست نداشتم روزی به این جایی که الان هستم برسم بلکه خــــیلی زیاد تلاش و مطالعه کردم که کورسویی برای فرار ازین حیقیت تلخ ( به زعم من ) پیدا کنم اما متاسفانه یا خوشبختانه این اتفاق نیوفتاد، همین الانم باز برخلاف سایرین بیشتر از وضعیت فعلی رنج میبرم تا لذت پس مطمئن باشید من کورکورانه به اینجا نرسیدم.

    سلام پیشنهادم اینه که کتاب فلسفه زیستنو بخونید اون کتاب تالیف دکتر نمازی است که خود پزشک است و اخلاق حرفه ای تدریس می کند
    ولی اگر بخام بگم اون کتاب چی گفته اینطور بگم که در اون کتاب الگویی معرفی کرده بود برای زیستن و اون الگوها گاندی و مادرترز بود ولی دکتر نمازی فقط به زندگی مادر ترزا پرداخته بود
    البته به قول استاد ملیکان هر کسی باید خودش به زندگیش معنا بدهد
    شما ببینید با چی زندگیتون معنا پیدا می کنه با حقیقت طلبی با دردزدایی و رنج زدایی
    به شخصه خودم راه مادر ترزا را پیش گرفتم یعنی دردزدایی رنج زدایی
    البته اگر دقت کنید مادر ترزا هم مانند انبیا زندگی کرده در واقع نظر من این است که ما از نظر عقلی نمیدانیم هدف خلقت چیست ولی راهی پیدا کنیم که ما رو از فکر به اون باز داره و البته به نظرم اون راه هم باید به شما لذت بده نه لذتهای ناپایدار مثل خوردن و آشامیدن و لذت جنسی
    و اینو بگم اگر دقت کنید پیروان ادیان همیشه به پیامبرانشون افتخار میکنن و از اخلاق و منش پیامبران خودشون تعریف و تمجید می کنند ولی خودشون اصلا هیچ شباهتی به پیامبرانشون ندارند
    و اینکه میگم چرا مادر ترزا یا گاندی یا دکتر آلبرت شوایتزر رو الگو قرار دادم به خاطر همینه که اینها هم زندگی شبیه انبیا دارند رایگان بخشی داشتند دردزدایی کردند از مردم پولی نگرفتند بابت خدماتی که کردند
    حالا بعضیا میگن حقیقت طلبی لذت بخش است ولی من از قول استاد ملکیان میگم که میگفت حقیقت مانند سرابی است که هر چقدر هم میخای بهش برسی،نمی رسی
    و همین استاد ملکیان از قول شوپنهاور میگه که شو پنهاور گفته همه چی ملال آور است و واقعا هم درست میگه ولی خودم یعنی استاد ملکیان دو تا استثنا برای حرف شوپنهاور در باره خودم قائلم
    1-درد زدایی و رنج زدایی در حد توانم
    2-حقیقت طلبی در دو حوزه روانشناسی و اخلاق
    بنده یعنی من محمد فقط از راه اول است که میتونم برای زندگی خودم معنایی داشته باشم و راه دوم به نظرم هم پوچ است چون از کجا معلوم است که در حوزه اخلاق و روانشناسی به حقیقت برسیم
    اگر باز راهنمایی میخاستید بگید تا کمکتون کنم
    موفق باشید
    ممنون از شما، به نکات خوبی اشاره کردید، حتما در آینده فرصتی بشه مطالعه خواهم کرد.

    به دنیای واقعی خوش اومدی رفیق...

    بله دوست عزیز دنیای واقعی !

    راستی جمله ای که گذاشتید عملا مفاهیمی مثل ایثار و از حودگذشتگی رو دیگه کاملا احمقانه و در تضاد با عقل جلوه میده، مثلا شما چطور می تونید از زندگی تون که در واقع با ارزش ترین و به عبارت بهتر تمام چیزیه که دارید بگذرید تا مثلا آسایش رو به عده ای هدیه کنید ؟! من شخصا از دیدگاه یه Atheist ایثار رو یه حماقت یا جنون لحظه ای میبینم، شما چطور ؟!

  10. #6
    کاربر فعال شبکه اینترنت و سرویس های آنلاین
    تاريخ عضويت
    Oct 2015
    پست ها
    4,502

    پيش فرض

    ممنون از شما، به نکات خوبی اشاره کردید، حتما در آینده فرصتی بشه مطالعه خواهم کرد.

    البته کتابای زیادی در بابا معنای زندگی هست
    کتابای دکتر ویکتور فرانکل هم هست دکتر فرانکل پدر علم معنادرمانی است دوتا کتاب داره به اسم انسان در جستجوی معنا و دیگری کتاب پزشک و روح
    ایشون دکتر فرانکل خود اسیری بود در دوران جنگ جهانی دوم که یهودی هم بود و خب کوره های آدم سوزی رو هم دیده ولی خودش سرنوشتش با بقیه فرق داشته و از شانس یا هر چیز دیگه ای از آدم سوزی نجات پیدا کرد

    و به نظرم شما باید ببیند مشکلتون دقیقا چیه؟آیا فقط درگیر یاس فلسفی شدید یا نه اینکه حس می کنید تو این دنیا چیزی نیست که انسانو از درون ارضا کنه
    اگر از دید عرفا ببینیم تنها چیزی که انسانو ارضا میکنه فناشدن در ذات خداست ولی اگر کسی بیخدا باشه آیا به این حرفا دلشو خوش میکنه
    یا فیلسوفان آبا این عقیده عرفا رو قبول می کنن؟!
    خودم به شخصه دنبال رضایت درونم و فهمیدم تو این دنیا نه زن نه بچه نه مدرک نه ماشین نه نوبلیست شدن و نه پروفسور شدن و نه.....انسانو ارضا نمیکنه

  11. #7
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض

    ممنون از شما، به نکات خوبی اشاره کردید، حتما در آینده فرصتی بشه مطالعه خواهم کرد.

    البته کتابای زیادی در بابا معنای زندگی هست
    کتابای دکتر ویکتور فرانکل هم هست دکتر فرانکل پدر علم معنادرمانی است دوتا کتاب داره به اسم انسان در جستجوی معنا و دیگری کتاب پزشک و روح
    ایشون دکتر فرانکل خود اسیری بود در دوران جنگ جهانی دوم که یهودی هم بود و خب کوره های آدم سوزی رو هم دیده ولی خودش سرنوشتش با بقیه فرق داشته و از شانس یا هر چیز دیگه ای از آدم سوزی نجات پیدا کرد

    و به نظرم شما باید ببیند مشکلتون دقیقا چیه؟آیا فقط درگیر یاس فلسفی شدید یا نه اینکه حس می کنید تو این دنیا چیزی نیست که انسانو از درون ارضا کنه
    اگر از دید عرفا ببینیم تنها چیزی که انسانو ارضا میکنه فناشدن در ذات خداست ولی اگر کسی بیخدا باشه آیا به این حرفا دلشو خوش میکنه
    یا فیلسوفان آبا این عقیده عرفا رو قبول می کنن؟!
    خودم به شخصه دنبال رضایت درونم و فهمیدم تو این دنیا نه زن نه بچه نه مدرک نه ماشین نه نوبلیست شدن و نه پروفسور شدن و نه.....انسانو ارضا نمیکنه
    ببینید من مشکلمو تقریبا توی 2 پست قبلی توضیح دادم، من مثل خیلیای دیگه ( مخصوصا داخل کشور مذهبی مثل ایران ) از بچگی خواسته و نا خواسته چیزهایی بهم خورانده شده و در واقع عمری رو بر مبنای یکسری عقاید و باورها بزرگ شدیم و شخصیت مون شکل گرفته، حالا به هر حال سوالاتی هم بوده که به مرور به ذهن وارد میشده حالا گاهی جواب هایی داشته و گاهی هم جوابی بچه گانه بهش داده شده، متاسفانه فک نمیکنم خیلی بخثو بشه اینجا باز کرد حالا اگه تا همین جام بهمون گیر ندن خوبه
    به هر بطور خلاصه عرض کردم در حال حاضر دیگه ادیان برام بطور کامل مردود شدن به 1001 دلیل ( دلایل علمی، فلسفی، تجربی، منطقی شهودی و ... )، در واقع بستری که باورها و معنای زندگیم برش شکل گرفته بود از بین رفت، اگه یه روزگاری مثلا میخواستیم به کسی کمکی کنیم ناخودآگاه ثواب و پاداش و خوشنودی خداوند به عنوان یه اهرم عمل میکرد و مارو به سمت جلو هل میداد، یا مثلا اگه فرصتی برای سو استفاده و یا در نظر گرفتن منافع خودمون با شرط آسیب به دیگران پیش میومد بازم همون مفاهیمی که خودنون میدونید سراغمون میومد و مارو باز میداشت !
    اما الان شخصی که ساختار ذهنیش اینطوری شرطی شده ناگهان دچار خلا وسیعی میشه، اینکه شما میبینی مفاهیمی مثل عشق صرفا و صرفا نتیجه ترشح یکسری هورمون ها و یکسری فعالیت های پیچیده مغزی هست نه چیزی پاک و خالص و ماورایی چطور میشه هنوزم کسی رو دوست داشت اما در خلوتت به خودت نخندی ؟!!!

    نمیدونم در کل خیلی واضحه دیگه من دوست دارم ببینم دوستان دیگه چطوری زندگی میکنن و لذت میبرن از زندگی شون، چطوری میشه در فاصله 2 نیستی یک هستی پر نشاط و انگیزه داشت ؟!!

    دوست عزیز با این نگاه دیدگاه عرفا هم صرفا میگنجه در تلاش بشر برای گول زدن خودش و فرار از حقیقت تلخ ( به نظر من )
    Last edited by md70; 25-12-2015 at 14:31.

  12. #8
    کاربر فعال شبکه اینترنت و سرویس های آنلاین
    تاريخ عضويت
    Oct 2015
    پست ها
    4,502

    پيش فرض

    ببینید من مشکلمو تقریبا توی 2 پست قبلی توضیح دادم، من مثل خیلیای دیگه ( مخصوصا داخل کشور مذهبی مثل ایران ) از بچگی خواسته و نا خواسته چیزهایی بهم خورانده شده و در واقع عمری رو بر مبنای یکسری عقاید و باورها بزرگ شدیم و شخصیت مون شکل گرفته، حالا به هر حال سوالاتی هم بوده که به مرور به ذهن وارد میشده حالا گاهی جواب هایی داشته و گاهی هم جوابی بچه گانه بهش داده شده، متاسفانه فک نمیکنم خیلی بخثو بشه اینجا باز کرد حالا اگه تا همین جام بهمون گیر ندن خوبه
    به هر بطور خلاصه عرض کردم در حال حاضر دیگه ادیان برام بطور کامل مردود شدن به 1001 دلیل ( دلایل علمی، فلسفی، تجربی، منطقی شهودی و ... )، در واقع بستری که باورها و معنای زندگیم برش شکل گرفته بود از بین رفت، اگه یه روزگاری مثلا میخواستیم به کسی کمکی کنیم ناخودآگاه ثواب و پاداش و خوشنودی خداوند به عنوان یه اهرم عمل میکرد و مارو به سمت جلو هل میداد، یا مثلا اگه فرصتی برای سو استفاده و یا در نظر گرفتن منافع خودمون با شرط آسیب به دیگران پیش میومد بازم همون مفاهیمی که خودنون میدونید سراغمون میومد و مارو باز میداشت !
    اما الان شخصی که ساختار ذهنیش اینطوری شرطی شده ناگهان دچار خلا وسیعی میشه، اینکه شما میبینی مفاهیمی مثل عشق صرفا و صرفا نتیجه ترشح یکسری هورمون ها و یکسری فعالیت های پیچیده مغزی هست نه چیزی پاک و خالص و ماورایی چطور میشه هنوزم کسی رو دوست داشت اما در خلوتت به خودت نخندی ؟!!!

    نمیدونم در کل خیلی واضحه دیگه من دوست دارم ببینم دوستان دیگه چطوری زندگی میکنن و لذت میبرن از زندگی شون، چطوری میشه در فاصله 2 نیستی یک هستی پر نشاط و انگیزه داشت ؟!!

    دوست عزیز با این نگاه دیدگاه عرفا هم صرفا میگنجه در تلاش بشر برای گول زدن خودش و فرار از حقیقت تلخ ( به نظر من )

    البته عرفاا درسته از این حرفا میزنن ولی کلا در عرفان نمیشه همه چی رو اثبات عقلی کرد و گفته های بعضی از عرفا نتیجه های تجربه های عرفانی خودشونه
    از طرفی درسته این حرفای عرفا شاید گول زدن خودشون باشه و اینکه بخان به خودشون آرامش کاذب بدن ولی این پیام از کانال استاد ملیکان میذارم و ببینید درباره عرفا درست نه عارف نما ها چی گفته
    و به نظرم اگر براتون مهم باشه که بین عرفا و فیلسوفا چه کسی اخلاقی تر زندگی کرده نظر من اینه که عرفا اخلاقی تر زندگی کردن تا فیلسوفا کافیه یه اطلاعاتی درباره کتاب فیلسوفان بدکردار در اینترنت بدست بیارید متوجه میشید چی میگم مثلا یکی از این فلاسفه بدکردار راسل
    بذارید درباره راسل بگم این آقای راسل که خودم هم یه زمانی افکار و عقایدشو دوست داشتم در کتاب تاریخ فلسفه غرب از شوپنهاور به عنوان شخصی شکم پرست و زن باز یاد کرده ولی در این کتاب فیلسوفان بد کردار گفته خودش بدتر بوده و به عروس خودش تجاوز کرده
    شاید خودم با حرفای بیشتر فلاسفه همفکر باشم تا عرفا ولی از نظر اخلاقی عرفا خیلی سرتر از فلاسفه هستند

    این هم پیام کانال تلگرام استاد ملکیان

    ز قول توماس آکوئینی نقل شده است که تصور نکنید که درون قدیسان آرام و قرار برقرار است(تامس مرتون عارف معاصر آمریکایی هم این سخن را تایید می کند) بلکه قدیس کسی است که علی رغم ناشادی و ناآرامی و عدم رضایت باطن تن به اخلاقی زیستن داده است(استاد ملکیان روانشناسی اخلاق صفحه 28)

  13. این کاربر از محمد7966 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #9
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,826

    پيش فرض

    شما عملا به من میگید که کل مسیری رو که تا الان طی کردم دنده عقب بگیرم و باز بیام سر خونه اول و مجدد انتخاب مسیر کنم ! در صورتی که من میخوام ببینم الان باید چیکار کنم و چه مسیری رو ادامه بدم ؟!
    در آخرم یه نکته بگم خدمتتون اونم اینکه من بر عکس غالب دوستان Atheist نه تنها دوست نداشتم روزی به این جایی که الان هستم برسم بلکه خــــیلی زیاد تلاش و مطالعه کردم که کورسویی برای فرار ازین حیقیت تلخ ( به زعم من ) پیدا کنم اما متاسفانه یا خوشبختانه این اتفاق نیوفتاد، همین الانم باز برخلاف سایرین بیشتر از وضعیت فعلی رنج میبرم تا لذت پس مطمئن باشید من کورکورانه به اینجا نرسیدم.
    سلام
    مذاهبِ ادیان رو فراموش کنین .
    ادیان رو هم فراموش کنین فعلاً
    کسی که عقیده داره جهان هستی سازنده نداره , سخن گفتن باهاش در موردِ مذاهبِ ادیان و خودِ ادیان و آیاتِ و نوشته های کتابهائی که گفته میشه سخنانِ طراح و سازنده ی جهان هستی هست و پیامبران و آزمایش بودنِ زندگی دنیا و سخن گفتن از عبادت و دعا و این چیزها بیهوده تر هست از آب در هاون کوبیدن و بیهوده تر از مشت به سندان کوبیدن و بیهوده تر از تلاش برای باد کردنِ یک بادکنکِ پاره و بیهوده تر از تلاش برای جمع کردنِ آب در غربال هست
    فقط جواب اون سوالِ کلیدی رو پیدا کنین تا مسیر حرکتتون مشخص بشه
    دور تا دورتون پر هست از نشانه و علامت و مدرک که شک رو در ذهن شما تحریک میکنه
    با جمع کردنِ مدارکِ بیشتر , شک هم زیادتر و زیادتر میشه
    تکامل یک نشانه هست
    سیستمهای موجود در جانداران نشانه هست .
    مرگ یک نشانه هست
    آزادیِ کامل انسان در نیت و عقیده و ایمان یک نشانه هست
    توانائی انسان در شبیه سازی یک نشانه هست
    فرصتهای خوب و بدی که همه ی مردم در زندگی روزمره باهاش روبرو میشند یک نشانه هست
    قوانینِ ثابت و تغییر ناپذیری که همه چیز رو با قدرتِ تمام تحت کنترل داره یک نشانه هست
    علم و دانشهای مختلف مثل رباضیات و فیزیک و شیمی و غیره یک نشانه هست
    جواب سوال رو پیدا کنین و جایگاهتون رو در اون 5 دسته پیدا کنین وگرنه فرصت و وقتتون تموم میشه و مرگ میاد سراغتون و کار مثبتی در این زمینه انجام نداده اید
    هیچ چیز ضامن بقای عمر نیست . نه جوانی , نه ثروت , قدرت , نه سلامتی , نه امنیت و نه هییییچ چیز دیگه . این هم یک نشانه هست .
    سازنده شاید از دیده پنهان باشه اما اگر وجود داشته یاشه پس وجودش علامتهائی داره مثل امواج رادیوئی که به هیچ وجه با حواس چندگانه قابل احساس نیست اما از روی نشانه هاش ما یقین پیدا کردیم که وجود داره بلکه تحت کنترل درآوردیمش و داره برامون کار انجام میده
    همه چیز رو فراموش کنین . فقط متمرکز بشین روی این سوال:
    سازنده ای هست یا نه ؟
    جواب یا بله هست یا خیر یا نمیدانم (شک دارم)

  15. 3 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #10
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض

    سلام
    مذاهبِ ادیان رو فراموش کنین .
    ادیان رو هم فراموش کنین فعلاً
    کسی که عقیده داره جهان هستی سازنده نداره , سخن گفتن باهاش در موردِ مذاهبِ ادیان و خودِ ادیان و آیاتِ و نوشته های کتابهائی که گفته میشه سخنانِ طراح و سازنده ی جهان هستی هست و پیامبران و آزمایش بودنِ زندگی دنیا و سخن گفتن از عبادت و دعا و این چیزها بیهوده تر هست از آب در هاون کوبیدن و بیهوده تر از مشت به سندان کوبیدن و بیهوده تر از تلاش برای باد کردنِ یک بادکنکِ پاره و بیهوده تر از تلاش برای جمع کردنِ آب در غربال هست
    فقط جواب اون سوالِ کلیدی رو پیدا کنین تا مسیر حرکتتون مشخص بشه
    دور تا دورتون پر هست از نشانه و علامت و مدرک که شک رو در ذهن شما تحریک میکنه
    با جمع کردنِ مدارکِ بیشتر , شک هم زیادتر و زیادتر میشه
    تکامل یک نشانه هست
    سیستمهای موجود در جانداران نشانه هست .
    مرگ یک نشانه هست
    آزادیِ کامل انسان در نیت و عقیده و ایمان یک نشانه هست
    توانائی انسان در شبیه سازی یک نشانه هست
    فرصتهای خوب و بدی که همه ی مردم در زندگی روزمره باهاش روبرو میشند یک نشانه هست
    قوانینِ ثابت و تغییر ناپذیری که همه چیز رو با قدرتِ تمام تحت کنترل داره یک نشانه هست
    علم و دانشهای مختلف مثل رباضیات و فیزیک و شیمی و غیره یک نشانه هست
    جواب سوال رو پیدا کنین و جایگاهتون رو در اون 5 دسته پیدا کنین وگرنه فرصت و وقتتون تموم میشه و مرگ میاد سراغتون و کار مثبتی در این زمینه انجام نداده اید
    هیچ چیز ضامن بقای عمر نیست . نه جوانی , نه ثروت , قدرت , نه سلامتی , نه امنیت و نه هییییچ چیز دیگه . این هم یک نشانه هست .
    سازنده شاید از دیده پنهان باشه اما اگر وجود داشته یاشه پس وجودش علامتهائی داره مثل امواج رادیوئی که به هیچ وجه با حواس چندگانه قابل احساس نیست اما از روی نشانه هاش ما یقین پیدا کردیم که وجود داره بلکه تحت کنترل درآوردیمش و داره برامون کار انجام میده
    همه چیز رو فراموش کنین . فقط متمرکز بشین روی این سوال:
    سازنده ای هست یا نه ؟
    جواب یا بله هست یا خیر یا نمیدانم (شک دارم)
    ببینید دوست عزیز من تقریبا میدونم شما چه مسیری رو میخواهید طی کنید ! اما حالا اگه بخوام به اون سوالی که بولد کردید جواب بدم فک میکنم بهترین جواب اینه که نمیدانم ! به قول هاوکینگ تمام اتفاقات جهان بدون نیاز به دستان یه خالق غیبی توسط صرف قوانین علمی قابل شرح و توضیحه، مثلا شما هیچ کجا دخالت یک وجود ماورایی در امور رو نمیتونید در تاریخ ببینید ( مگر اینکه به طوفان نوح و معجزه شق القمر و ... باور داشته باشید )، اما خب باز به هر حال طبیعیه که کسی هم نمیتونه وجود یک سازنده رو رد کنه، در کل اگه شما فکر می کنید یک سازنده ای وجود داره وظیفه اثبات کردنش به دیگران به عهده شماست، اگر نمی تونید به دیگران اثباتش کنید باید در فرض شما شک کرد به نظرم.
    مطالبی که شما مطرح کردید به نظر من به طور قطع نمی تونه نشانه یک سازنده باشه، حتی اگه فرضا بشه نشانه یک سازنده در نظر گرفتش بازم مشکلی رو حل نمیکنه، شما فقط میتونید بگید سازنده ای هست دردی از ما دوا نخواهد شد!
    حتی میشه فرض کرد خود جهان سازنده است در واقع دیدگاه پنتئیسم، صرفا این سازنده نباید یه وجود سوپرنچرال باشه.
    Last edited by md70; 25-12-2015 at 15:21.

  17. این کاربر از md70 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 1 از 11 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •