همونطور که در پست آغازین اشاره شد ، غزل مرگ قو معروف ترین اثر دکتر مهدی حمیدی شیرازی هست ، و به نظرم شاید گستاخانه باشه قلم فرسایی در مورد این غزل رویایی /
اما مقداری توضیح در مورد قوها :
شاید اولین چیزی که در قوها جلب توجه کنه ، اینه که قوها تنها یک زوج انتخاب میکنند اغلب ، مگر اینکه زوج اونها بمیره تا زوج دیگری رو انتخاب کنند و یا در معدود مواردی که قوی ماده قدرت باروری نداشته باشه .
در مورد برخی حیوانات این باور رایجه که زمان مرگشون رو میدونن ، مثلا در مورد عقاب گفته میشه که هنگامی که مرگش سر میرسه ، اینقدر پرواز میکنه و اوج میگیره تا به نقطه ای برسه که از لحاظ تنفسی دچار مشکل بشه و در اوج ، پذیرای مرگ بشه .
و یا در مورد قو این باور رایج هست که زمانی که مرگش فرا میرسه ، شروع میکنه به آواز خوندن های بی وقفه .
در غزل زیر ، حمیدی شیرازی به لطیف ترین و زیباترین شکل مرگ یک قو رو به تصویر میکشه و البته در نهایت هم با تشخیص ظریفی که بکار میبره یک غزل عاشقانه رو میسازه .
شـنـیـدم کـه چـون قـوی زیـبـا بـمـیـرد
فـــریــبــنــده زاد و فــریـبـــا بــمــیـــرد
شـب مـرگ ، تـنـها نـشـیـنـد بـه موجی
رود گــوشـه ای دور و تـــنـــها بــمـیـرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خــود در مــیــان غــزل هــا بـمـیـرد
گــروهـی بـرآنـنـد ، کـیـن مـرغ شــیــدا
کــجــا عــاشـقـی کــرد، آنـجـا بـمـیـرد
شـب مـــرگ، از بـیـم ، آنـجـا شــتــابــد
کــه از مــرگ غــافــل شــود تـا بـمـیرد
مـــن ایـن نـکـتـه گـیـرم ، که باور نکردم
نــــدیدم کـه قـویـی بـه صـحـرا بـمـیـرد
چـــــو روزی ز آغــــوش دریــا بر آمـــــد
شــبــی هــم در آغــوش دریــا بـمـیــرد
تـــو دریـــای مـن بـودی آغـوش وا کــن
کــه مــی خــواهــد ایـن قوی زیبا بمیرد