سلام.
در این تاپیک خواب هایی که دیدیم رو برای دوستان تعریف میکنیم.
خواب های طنز، ترسناک، زیبا و ...
خودم یکی از خواب های ترسناکی رو که دیدم تعریف میکنم:
« از کوچه ی خونمون داشتم میرفتم که وارد خونه بشم. تمام چراغ های کوچه خاموش بود. دیدم یه فردی یه چادر کرده سرش و پاهای وحشتناکی داره. من پشت سرم رو نگاه کردم. داره تند تند منو تعقیب میکنه. زنگ خونه رو زدم.
تا درو باز کنن یکم منتظر موندن. اون موجوده داشت میومد دنبالم. بهم نزدیک شد. درو باز کردن و من سریع رفتم تو.
درمون با یه تقی بسته میشد. حالا اینجا هر چی میبستمش دوباره باز میشد. چند دفعه این کارو تکرار کردم دفعه ی آخر که در دوباره باز شد اون موجوده اومد جلو در. خواستم درو ببندم پاشو گرفت جلوش. چاره ای نداشتم باید باهاش مبارزه میکردم. خلاصه کتکو خوردم و بعد پرتش کردم بیرونو اونم فرار کرد. »
از خواب که بلند شدم ساعت سه چهار نصف شب بود. منم از ترس عرق کرده بودم خلاصه خیلی لحظه ی بدی بود.
فقط موندم تعبیر این خواب ممکنه چی باشه:
یه موجودی قراره من رو بکشه، چراغای کوچمون قراره خراب شن، قراره چفت درمون خراب شه و یا اینکه جاست توهم : دی
پ.ن:
خیلی ترسناک تر از اینی بود که من تعریف کردم ...