قسمت اول
Hitman: Codename 47

اولین نسخه از سری بازی های هیتمن Codename 47 است که در سال 2000 منتشر شد، اون زمان یادم میاد بازی سختی بود و خوب خیلی جذابیت ها برای خودش داشت.
ابتدای بازی شما از خواب بلند می شید و صدای کسی رو می شنوید که از بلندگو داره به شما می گه که چی کار کنید، مثلا از موانع بگذرید، با اسلحه شلیک کنید، لباستون رو عوض کنید و... در اصل این مرحله قسمت آموزشی بازی بود. بعد از اینکه این قسمت به پایان خودش میرسه شما گاردهارو می کشید و لباسشون رو می پوشید و وقتی می خواید فرار کنید از دوربین نظارتی منطقه کسی که داشت باهاتون صحبت می کرد رو می بینید که پشتش به شماست و داره می خنده، انگار که اصلا فرار شمارو اون برنامه ریزی کرده بود!! این داستان می گذره، یک سال بعد 47 تبدیل میشه به یک قاتل حرفه ای که در ساختمان ICA استخدام شده. در این بین شخصیت Diana Burnwood یه جورایی رابط اون بوده و در اصل با هم کار می کردن. 47 بعد از این به سرتاسر دنیا فرستاده میشه و ماموریت های مختلفی می گیره، اون 4 تفکر بزرگ جهان رو ترور می کنه که میشه به: Lee Hong رئیس Red Dragon که در هنگ کنک از بین میره، Pablo Belisario Ochoa که عضوی از گروه های مواد مخدر کلمبیا بود که از طرف Tony Montana و Scarface پشتیبانی میشد، Franz Fuchs یک تروریست استرالیایی Arkadij Jegorov که قاچاقچی اسلحه بود اشاره کرد. در طول ماموریت های 47، اون یه سری نامه دریافت و
جمع می کرد که هدف رو درش مشخص می شد، در متون این نامه ها این مفهوم به آدم می رسید که این 4 نفر به نحوی با هم در ارتباط ند بعلاوه ی اینکه تمام این 4 شخصیت قسمتی از French Foreign Legion هستند و با هم دیگه در مورد یک انسان آزمایشی در تماس اند!! همچنین در نامه ها از شخصیت دوستی به نام پروفسور Ort-Meyer صحبت میشد!!
بعد از مدتی 47 توسط دیانا هشدار دریافت می کنه که مشتری که دستور قتل هارو صادر می کنه همون آدمه(پروفسور) و کسی هست که آخرین دستور قتل یعنی کشتن آقای Odon Kovacs که در بیمارستانی واقع در Satu Mare, Romania فعالیت داشت رو داد!! وقتی 47 این مسئله رو پیگیر شد پروفسور Ort-Meyer پلیس رو در جریان موضوعاتی قرار داد، این کار باعث شد یک گروه ضربتی(SWAT) وارد عمل بشه و ساختمان 47 رو برای پیدا کردنش به سرعت جستجو کنند. بعد از اینکه 47 هدف رو نابود می کنه تصمیم می گیره به دنبال حقیقت بره و اصل بودنش بره!! در واقع 47 نتیجه و نمونه ی آزمایشی از ترکیب ژنتیکی 4 هدفی است که 47 کشتتش یعنی Lee Hong, Pablo Ochoa, Franz Fuchs و Arkadij Jegorov !! به علاوه ی این که Ort-Meyer به دنبال راهی هست که یک انسان بی عیب و نقص بسازه. حالا می فهمیم که اون روز در تیمارستان کی پشت اون میز بوده، و کی فرار مارو از اونجا برنامه ریزی کرده بوده و دلیل این کار "پروفسور" این بوده که می خواسته ببینه نتیجه ی آزمایشش(یعنی ساخت مامور 47) در بیرون و در دنیای خارج چی می تونه باشه!!! در واقع دلیلی که پروفسور دستور قتل همکارهای خودشو داده این بوده که اون ها میخواستند از این پدیده(47) برای اهداف خودشون استفاده کنند و Ort-Meyer هم تمایلی به این کار نداشت!!
با کمک مامور Smith
کسی که در یک بیمارستان نگهداری می شد، 47 تونست بفهمه که در زیر بیمارستان یک آزمایشگاه پیشرفته قرار داره و تصمیم می گیره به اونجا بره، در جواب این کار پرفسور، تیمی از 48هارو آزاد می کنه، این اشخاص در واقع خیلی وافادرتر هستند و از طرفی بی احساس تر از 47 !!! 47 سرانجام در آخر به پروفسور Ort-Meyer میرسه. در اینجا بازیباز می تونه انتخاب کنه که Ort-Meyer رو بکشه یا نه. انتخابی که پایان داستان رو مشخص می کنه. وقتی 47 آزمایشگاه رو نابود میکنه. این جا بازیباز باید سریع بتونه Ort-Meyer رو تسلیم کنه و اگه نتونه، اون با یک شوکر به 47 حمله می کنه و برش می گردونه به زندان! اگه بازیباز به Ort-Meyer شلیک کنه دکتر به زمین میفته و میگه "من حتی متوجه پسر خودم هم نشدم"، در این حین شما هم زانو می زنید و بعد گردن Ort-Meyer رو می شکونید. اینجاست که بازی به پایان میرسه...
اطلاعات
سازنده: IO Interactive
ناشر: Eidos Interactive
تاریخ انتشار: November 19, 2000
پلتفرم: Microsoft Windows
میانگین نمرات: 73
--------------------------------------------------------------
قسمت دوم
Hitman 2: Silent Assassin
بعد از قسمت اول مامور 47 برای پیدا کردن آرامش و صلح به یک کلیسا در سیسیلی میره و به عنوان یک باغبان برای کشیشی به نام Vittorio کار می کنه، بعد از مدتی 47 پدر Vittorio رو بهترین دوست خودش پیدا و طی یک صحبتی گناهاشو اعتراف می کنه، بعد از این صحبت با اینکه کشیش متوجه میشه که 47 کلی آدم رو کشته ولی باور داشته که اون قلب پاکی داره. یک روز بعد از این واقعه، پدر Vittorio به طور ناگهانی ربوده میشه و فقط نوشته ای به جا می مونه که در اون رباینده در 2 روز خواستار 500 هزار دلار میشه. بعد از این 47 تصمیم می گیره به کار قدیمی خودش یعنی قاتلی برگرده و رد رباینده هارو بزنه. به خاطر همین با سازمان خودش که فکر می کنند 47 مرده ارتباط برقرار می کنه و با رابط خودش دیانا توافق میکنه که "در صورتی برای سازمان کار خواهد کرد که، سازمان هم بتونه بهش کمک کنه تا پدر Vittorio رو پیدا کنه"!
بعد از این، دیانا اطلاعاتی به 47 میده و می گه که پدر ویتوریو توسط یکی از سران مافیای سیسیل به نام Giuseppe Giuliano دزدیده شده و در زیر عمارتی به نام Villa Borghese نگه داری میشه. 47 به اونجا میره و همرو می کشه ولی در آخر نمی تونه دوست خودشو پیدا کنه. بعدها 47 با توجه به عکس های ماهواره ای متوجه میشه که پدر ویتوریو توسط گروهی روسی گرفته شده. 47 بعد از این باز برای سازمان به شرطی کار می کنه که اون ها هم بزارن اون به دنبال ویتوریو بگرده و نجاتش بده، سپس با توافق 2 طرف 47 تصمیم می گیره با پرداخت پول، قرار داد رو انجام بده. به خاطر همین برای انجام این ماموریت به کشورهای مختلف از جمله Russia, Japan, Afghanistan, Malaysia و India سفر می کنه و در همین حین هدف هایی اعم از "تروریست و رئسای جنایتکاران" رو از بین می بره ولی باز هم به تنیجه نمیرسه، سرانجام 47 بیخیال میشه و باور می کنه که ویتوریو کشته شده!!
بعد از مدتی 47 متوجه میشه تمام این ها زیر سرِ فردی به نام Sergei Zavorotko که شخص مهمی در جرایم سازمانه یافته ی روسیه بوده، هست. اون حتی با دولت و ارتش روسیه نیز در اتباطه. از طرفی Sergei مدتی مشتری سازمان بوده و 47 هم مدت ها براش کار می کرده. چندین وقت پیش سرگیئ 47 رو استخدام می کنه تا هرکس که در مورد خرید کلاهک هسته توسط سرگیئ خبر داشته بکشه. جالب این جاست که سرگِی برادر "Arkadij Jegorov" یکی از 5 پدر 47 هست!!! سرگِی بر این باور هست که 47 در مورد دستگاه به سازمان چیزی گفته و اون ها هم به دنبال کشتنش هستن، در واقع سرگِی کاملا درست حدس میزده و 47 توسط سازمان دستور کشتن سرگِی رو می گیره ولی در واقع این یه تله بوده! در اصل سرگِی مشتری سازمان بوده و از 17 برای از بین بردن 47 استفاده می کنه ولی سرانجام 47، 17 رو می کشه...
آخر سر، 47 رد Sergei رو در کلیسایی واقع در سیسل میرنه، جایی که اون "پدر ویتوریو" رو به عنوان یک گروگان نگه داشته. 47 به اونجا میره و طی یک درگیری تمام افراد سرگِی رو می کشه و خود سرگِی هم کشته میشه. 47 ویتوریو رو آزاد می کنه و ویتوریو هم صلیب قدیمی خودشو به "مامور 47" میده و به اون میگه که "مطابق حس درونی خودت سعی کن در زندگی راه درست رو بری و همیشه به دنبال صلح باشی." بعد از این، 47 آخرین نگاهشو به پدر ویتوریو می کنه و از کلیسا خارج میشه و صلیب قدیمی ویتوریو رو به در چوپی کلیسا آویزون می کنه.
در واقع اون متوجه میشه که در زندگی هیچ وقت نمی تونه صلح و آرامش رو پیدا کنه، بنابراین به عنوان یک Hitman به زندگی خودش برمیگرده...
اطلاعات
سازنده: IO Interactive
ناشر: Eidos Interactive
تاریخ انتشار: October 1, 2002
پلتفرم: Microsoft Windows, PlayStation 2, Xbox, Nintendo GameCube
میانگین نمرات: 8.7
--------------------------------------------------------------
قسمت سوم
Hitman: Contracts
اول یه توضیحی بدم در مورد این قسمت تا برسیم به تعریف داستانش،
ماموریت های این نسخه بر عکس نسخه قبلی، در درجه اول تمرکزشون روی تکرار ماموریت های بازی اول است. نقشه ها، گرافیک و هوش مصنوعی تغییر یافته و بهبود پیدا کردن.
----
ابتدای بازی با میان پرده ای آغاز میشه که در اون مامور 47 مجروح و سرگردان در راهروی هتلی تاریک حرکت می کنه و به اتاقش میره، در لحظه ورود به اتاق، ناگهان 47 به صورت فلش خاطرات آخرین قتلی که بهش محول شده بود رو به یاد میاره، که شروع اون عواقب بعد از کشتن Dr. Ort-Meyer در نسخه اول بازی هست.
نکته جالب تو این نسخه این هست که تقریباً در تمام ماموریت ها هوا بارونیه و این شاید به خاطر ذهن آشفته 47 باشه که این طوری گذشته رو به خاطر میاره...
در مدتی که مامور 47 در حال رنج کشیدنه، از طرف Agancy دکتری برای ملاقات با 47 و زیر نظر داشتن رفتارهای او فرستاده میشه، این شخص بعد اینکه متوجه میشه مامورین GIGN (National Gendarmerie Intervention Group)l اطراف هتل هستن سریعاً فرار میکنه...
داستان همین طور به ماموریت های نسخه اول پرداخته میشه تا اینکه:
در آخر بازی بعد از اینکه 47 هوشیاری خودشو در هتل به دست میاره، یک ماموریت جدید به جای ماموریت تاریخ گذشته قبلی بهش داده میشه و اون هم کشتن سفیر امریکا Richard Delahunt و یک خواننده معروف اوپرا در پاریس هست (رویدادهایی که بعداً در Hitman: Blood Money هم دیده میشه)، اون همچنین باید دوست 2 طرفه اون ها یعنی کارگاه Albert Fournier رو میکشت.
در همین اوضاع همان کارگاه با فهمیدن مخفی گاه 47 یک تیم برای گرفتن او محیا میکنه.
به دنبال این قضیه 47 موقعیت رو بررسی می کنه، اون تصمیم میگیره کارگاه رو بکشه و از منطقه فرار کنه، بعد از انجام این کار، به طرف فرودگاه میره و از کشور فرار میکنه. در هواپیما، دیانا رابط 47 پشت سر اون نشته، بازیباز صورت اون رو نمیبینه، فقط صداشو میشنوه که به 47 میگه ممکنه هدف از موضوع با خبر شده باشه و یه گروه نا شناخته اون رو هدف قرار داده باشن. ادامه داستان دقیقاً مصادف میشه با نسخه Blood money و همه چیز روشن میشه...
اطلاعات
سازنده: IO Interactive
ناشر: Eidos Interactive
تاریخ انتشار: April 20, 2004
پلتفرم: Microsoft Windows, PlayStation 2, Xbox
میانگین نمرات: 7.4
ادامه دارد...