تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 8 از 8

نام تاپيک: آرایه های ادبی

  1. #1
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض آرایه های ادبی




    آرایه­ های ادبی و عناصر زیباشناختی زیورهایی هستند که سخن را بدان می­ آرایند؛ در واقع آنها ارکانی هستند که زبان عادی را به زبان هنری نزدیک­تر می­سازند.

    به عبارتی دیگر در ادبیات فارسی، آرایه‌های ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع ادبی بکار بردن فنونی است که رعایت آنها بر جلوه‌ها و جنبه‌های زیبایی و هنری

    سخن می‌افزاید. از جمله تناسب‌هایی آوایی یا معنایی.




    در این تاپیک کلیه تعارف و توضیحات پیرامون آرایه ها یا صناعات ادبی قرار میگیرد.

    لطفا برای ارایه پشنهادات و انتقادات خود به زیر مجموعه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مراجعه کنید.


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    1-1) آرایه های برونی (صناعات لفظی)

    • جناس دوگانه (مکرر یا مزدوج)
    • همسانی و همگونی (ترصیع مع‌التجنیس)
    • اشتقاق
    • باشگونگی (قلب)
    • بُنسری (ردالعجز علی‌الصدر)
    • سَربُنی (ردالصدر علی‌العجز)
    • تسبیغ (تشابه‌الاطراف)
    • وارونگی
    • بازآورد آغازینه (ردالمطلع)
    • بازآورد قافیه (ردالقافیه)
    • قافیه دوگانه (ذوقافیتین)
    • تشریح و تکرار
    • هماوایی (توزیع)
    • اعنات (التزام)
    • وزن دوگانه (ملون)
    • توشیح


    1) بدیع




    • صفت‌شمار (تنسیق‌الصفات)
    • نام‌شمار (سیاقةالعداد)
    • پی‌سپار (متتابع)
    • همبهری (تسهیم)
    • نشانداری (توسیم)
    • وانگری (التفات)
    • همبستگی (مراعاةالنظیر)
    • ناسازی (تضاد)
    • نادان‌نمایی (تجاهل‌العارف)
    • چشمزد (تلمیح)
    • دستانزنی (ارسال‌المثل)
    • تضمین
    • ترجمه
    • جمع
    • تفریق
    • تقسیم
    • استیفا (استقصا)
    • جمع و تفریق
    • تقسیم
    • پیچش و گسترش (لف و نشر)
    • وارونه (معکوس)
    • آمیخته (مختلط)
    • بازگشت (رجوع)
    • ایهام
    • ایهام پیراسته (ایهام مجرده)
    • ایهام آشکار (ایهام مبینه)
    • ایهام پرورده (ایهام مرشحه)
    • ایهام آمیغی (ایهام مرکب)
    • ایهام تناسب
    • ایهام تضاد
    • ایهام‌گونه (شبه ایهام)


    1-2) آرایه های درونی (صناعات معنوی)



    • ابهام
    • دورویه (ذووجهین)
    • ستایش نکوهش‌نما (مدح شبیه ذم)
    • نکوهش ستایش‌نما (تأکیدالذم بما یشبه المدح)
    • استدراک
    • ستایش دورویه (مدح موجه)
    • شیوه شیرین (اسلوب‌الحکیم)
    • فسونِ روا (سحر حلال)
    • مبالغه
    • اغراق
    • گزافه هنری (غلو)
    • یکپارچگی (استطراد)
    • پرسش و پاسخ
    • شگرف‌آغازی (براعت استهلال)
    • نیک‌آغازی (حسن مطلع)
    • نیک‌انجامی (حسن مقطع)
    • گریز نیک (حسن تخلص)
    • خواهش نیک (حسن طلب)
    • بهانگی نیک (حسن تعلیل)
    • چیستان (لُغَز)
    • معما










    2) بیان


    3) معانی


    (در حال ویرایش... )

    Last edited by V E S T A; 25-03-2013 at 18:43.

  2. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض مقدمه ای برا آرایه های ادبی






    آرایه های ادبی فارسی در سه دسته عمده تقسیم بندی می شوند :



    1. بدیـــــع : که خود به دو گروه بدیع لفظی و بدیع معنوی قسمت می شود .بـــدیـــع در لغت به معنی تازه، نو و نوآورده است و علمي است

    كه به باز شناسي آرايه هاي لفظي و معنوي مي پردازد
    ، به عبارت دیگر بديع بر دو نوع است :


    1-1) آرايه هاي لفظي : به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود که از تناسب آوایی (صدایی) و لفظی میان واژه ها پدید می آید. يعني

    زيبايي كلام كه با لفظ انجام مي شود
    . مانند : واج آرايي ، سجع ، ترصيع ، جناس ، قلب


    1-2) آرایه های معنوی (صناعات معنوی ) : به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود که برپایه ی تناسب های معنایی واژه ها شکل می گیرد،

    مانند: مراعات نظیر، تناقض، عکس، تلمیح، تضمین، اغراق، حسن تعلیل، ارسال المثل، تمثیل، اسلوب معادله و ایهام.



    2. بیــــان : بيان شاخه اي از آرايه هاي ادبي است و به واسطه اي آن شناخته مي شود كه يك معني را چگونه به طريق مختلف مي توان ادا كرد .

    بيان شامل مباحث : تشبيه ، استعاره ، مجاز و كنايه



    3 . معانی : علم آموزش و نقد فصاحت و بلاغت است



    چکیده


    تناسب های آوایی یا تناسب در شکل کلمات مربوط به حوزه بدیع لفظی و تناسب های معنایی و مربوط به تصاویر ایجاد شده به وسیله کلمات مربوط به بدیع معنوی و بیان و معانی است .

    واج آرایی ، تجنیس و تسجیع ( جناس و سجع ) وتکرار از مهمترین موضوعات بدیع لفظی و مراعات و نظیر ، لف و نشر ، تلمیح ، تضمین و تضاد در کل روش تشبیه و ایجاد تناسب،همینطور

    ایهام در گروه بدیع معنوی هستند .در بیان، تشبیه ، استعاره ، مجاز و کنایه بررسی می شود و در معانی که علم آموزش و نقد فصاحت و بلاغت است در باب ماهیت جملات (مثلا خبری ،

    پرسشی ، امری و...) و آداب سخنوری و شرایط ادای یک کلام موثر و همین طور اسباب شکست و ضعف سخن بررسی می شود.









    منابع:


    fa.wikipedia.org

    chashmandaz.blogfa.com

    tebyan.net
    Last edited by V E S T A; 10-03-2013 at 20:30.

  4. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    تسجیع


    تسجیع آن است که سخن را با سجع بیاورند 1 و آن سخن را مسجّع و جمله های مشابه را قرینه می گویند. سجع ان است که کلمات آخر قرینه ها، در وزن یا حرف روی 2

    یا هر دو موافق یاشند و جمع آن ها اسجاع است.

    روش تسجیع، یکی از روش هایی است که با اعمال آن، در سطح دو یا چند کلمه ( یک جمله ) یا در سطح دو یا چند جمله ( کلام ) موسیقی و هماهنگی به وجود می آید

    و یا موسیقی کلام افزونی می یابد. مدار بحث تسجیع ، در نکته ی تساوی یا عدم تساوی هجاها و همسانی یا عدم همسانی آخرین واک اصلی کلمه ( رَوی ) است .

    بحث سجع، کلی تر از قافیه است. علاوه بر این اصطلاح قافیه را فقط در مورد اواخر ابیات شعر به کار می برند؛ حال آن که سجع در نثر و در حشو شعر هم واقع می شود.

    روش تسجیع در سطح کلمه : حداقل دو کلمه و حداکثر چند کلمه در یک جمله. به مصادیق تسجیع در سطح کلمه، سجع می گویند.


    1- سجع : در اصل لغت به معنی اواز کبوتر و فاخته است، و کلمات یک آهنگ آخر قرینه های سخن را به بانگ یک نواخت کبوتر و قمری تشبیه کرده اند.

    2- مقصود از وزن در اینجا و همچنین در موازنه و ترصیع که بعد خواهیم گفت، سکون و حرکت حروف است، اما خصوصیت حرکات شرط نیست. به عبارت

    دیگر مقصود وزن عروضی است نه صرفی، و حرف روی را پیش تعریف کرده ایم و اینجا هم تکرار می کنیم که : " آخرین حرف اصلی قوافی و اسجاع را

    حرف روی می گویند "



    lمنبع :

    کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی استاد علامه جلال الدین همایی

    تبیان

  6. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    سجع متوازن:

    آن دسته از کلمات قرینه در وزن متّفق و در حرف رویّ مختلف باشند، مانند(گام، کار) و (نهال، بهار) و (نامه، ناله).

    مثال از نثر فارسی: " فلان را اصلی است پاک و طینتی است صاف، دارای گوهری است شریف و صاحب طبعی

    است کریم.

    تبصره1: هر چه واك های مشترك بیشتر باشند، سجع متوازن موسیقیایی تر است و اوج آن وقتی است كه اختلاف واك فقط در واك رَوی باشد:

    عامل/ عامد


    اگر اختلاف رَوی فقط در نقطه باشد مثل سوز/سور، شور/ سوز، در نزد برخی از قدما جناس خط یا تصحیف محسوب می شد. این موارد از نظر ما

    همان سجع متوازن است.فرق سجع متوازن با هم هجایی این است كه در سجع متوازن علاوه بر رعایت تساوی عددی هجاها، تساوی كمی هجا-

    ها هم شرط است: بی نظم/ پرواز، اما در كلمات هم هجا فقط تساوی عددی هجاها مطرح است:

    خداxo-da/ كیسهki-se / نقاشیa-ši ע-עna /شكستمše-kas-tam

    تبصره4: اگر اسجاع متوازن در جمله، كنار هم قرار گیرند (ای صراف نقاد) موسیقی كلام، افزونی بیشتری خواهد یافت.



    سجع متوازن = وزن یكی و رَوی مختلف


    کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی استاد علامه جلال الدین همایی

    تبیان
    Last edited by V E S T A; 15-03-2013 at 15:12.

  8. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    سجع مطرف


    آن است که الفاظ در حرف رویّ یکی و در وزن مختلف باشند، مانند( کار، شکار ) و ( دست، شکست ) و ( شانه، نشانه ).

    مثال از نصر فارسی: " ابر آذارند و نمی بارند، چشمهٔ آفتابند و بر کسی نمی تابند، بر مرکب استطاعت سوارانند و نمی رانند

    سجع مطرف : (یعنی طرف دار: طرف اول یکی از کلمات از طرف اول کلمه دیگر سنگین تر است.)


    ( گلستان سعدی )

    در آن اتحاد رَوی شرط است و حداقل یکی از طرفین سجع باید بیش از یک هجا داشته باشد. سجع مطرف بر دو

    نوع است
    :


    الف: دو کلمه در تعداد هجا متفاوت اند و صامت آغازین هجای قافیه متغیر است :


    دست dast/ شکست še-kast / راز rāz / نواز na-vāz/ دانشمند / پند



    ز بس گل که در باغ مأوی گرفت

    چمن رنگ ارتنگ مانی گرفت

    (رابعه)

    کلمات سجع از نظر تعداد هجا مساوی باشند اما هجاهای غیر قافیه از نظر کمیت یعنی کوتاهی و بلندی یکسان نباشند:


    ko-Jā /کجا dar/yā دریا / va-עar? / وقار at-vārاطوار


    در این مثالat ? و dar هجای بلند و va و ko هجای کوتاه هستند.


    نه باغبان و نه بستان که سرو قامت تو

    برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت

    (سعدی)


    در باغبان bān- עbā و بستان bos-tān ، هجای עbā مانند bosسه واک دارد، اما از آن کشیده تر است (هجای کشیده).


    در شعر که پیرو قواعد عروضی است باغبان با بستان تساوی هجایی ندارد. از این رو قسمت «ب» سجع مطرف هیچگاه نمی تواند

    قافیه باشد.




    کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی استاد علامه جلال الدین هماییتبیان
    Last edited by V E S T A; 15-03-2013 at 16:00.

  10. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    سجع متوازی



    آن است که کلمات در وزن و حرف رویّ هر دو مطابق باشند، مانند ( کار، بار ) و ( دست، شست) و ( خامه، نامه )

    مثال از نثر مسجــّع فارسی : " قدمی بهر خدا ننهند و دِرَمی بی مِنّ و اَذی ندهند، مالی به مشقّت فراهم آرند و به خسّت نگه دارند."


    ( گلستان سعدی )

    مثال دیگر :

    " توانگری به هنر است نه به مال و بزرگی به خرد است نه به سال."

    در سجع متوازی كلمات از نظر هجا، عدداً و كماً (كوتاهی و بلندی) مساویند؛ اما در واك رَوی مشترك نیستند. صامت نخستین هجای قافیه

    می تواند متغیر باشد یا نباشد:


    كامKām / كارkār / بام / كار ، مستبینmos-ta-bin/ مستقیمimעmos-ta-، ستانندهsa-tā-nan-de / گشایندهgo-šā-yan-de / مواجmav-vāj / نقادādע-עna

    سجع متوازی(مراد از وزن، تساوی عددی و كمی(امتداد) هجاهای كلمات است = وزن و رَوی یكی


    سجع متوازی با تغییر دادن صامت (تمام حروف به جز آ- ای- او- اَ- اِ- اُ ) نخستین در كلمات یك هجایی حاصل می شود (بقیه ی واك های هجا تغییر نمی كند):

    مانند: بارbār كارkār و یا تغییر نخستین صامت هجای قافیه (یعنی هجایی كه دربر دارنده حرف رَوی باشد) در كلمات چند هجایی است .


    be-rast برست /be-bast ببست /še- kast شكست


    نكته: تساوی هجای كلمات سجع از نظر عدد و كمیت (كوتاهی و بلندی ) اجباری است:


    مرفوعهMarfu?e / موضوعهMawzu?e


    پس فرق سجع متوازی از نظر ساختار با قافیه این است كه در قافیه فقط صحت هجای قافیه شرط است و تساوی هجاهای كلمات قافیه شرط نیست؛ حال آنكه

    در سجع متوازی تساوی همه هجاهای كلمات مسجع از نظر عدد و كمیت نیز شرط است. مثلاً قافیه كردن شكست و ببست درست است اما اطلاق سجع متوازی

    به آنها صحیح نیست.


    تبصره1: اگر كلمه چند هجایی باشد می توان در هجای قافیه، صامت نخستین را تغییر نداد: پرواز / آواز. در این صورت گاهی در هجا یا هجاهای ماقبل هجای قافیه،

    نخستین صامت را تغییر می دهند:


    شمایلša-ma-yel / قبایلa-bā-yelע


    تبصره2: واضح است كه هجای نخستین دو كلمه می توانند كاملاً همسان باشند و فقط صامت نخستین ِ هجای دوم متفاوت باشد مثل، گلنار/ گلبار. گاهی ممكن است

    در وسط یكی از این كلمات یك مصوت كوتاهe (كسره اضافه) آمده باشد.



    در این صورت به آن محلق ِ به سجع متوازی می گوئیم (زیرا تساوی هجاها به هم می خورد):


    ای جویبار راستی از جوی یارماستی
    بر سینه ها سیناستی بر جان هایی جانفزا مولانا
    تبصره3: همان طور كه در علم قافیه گفته شده است، گاهی به ضرورت، همسانی صامت ماقبل آخر (حرف قید) در هجایCVCC رعایت نمی شود:

    حسنhosn / یمنyomn ، ورد vard / كند kand، درستdo-rost / درشتdo-rošt

    همچون اسكندری به یمن لقا
    همچون پیغمبری به حسن خصال (رشید وطواط)
    از زمین گویی بر آوردند گنج شایگان
    در چمن گویی پراكندند درّ شاهوار (امیر معزی

    تبصره 4: در كتب سنتی از دو مورد بدیعی به نام های جناس مضارع و لاحق یادكرده اند كه از نظر ساختار، همین سجع متوازی است. در این كتاب ها

    بین خالی و حالی یا سراب و شراب جناس مضارع است، زیرا صامت های آغازین آنها كه از نظر نقطه با یكدیگر فرق دارند قریب المخرجند (یعنی محل

    تولید صدای آنها در داخل دهان، دو جای مختلف است). مثلاً بین زحمت و رحمت جناس لاحق است، زیرا صامت نخستین آنها كه از نظر نقطه با هم فرق

    دارند بعید المخرجند.

    و ز آنجا رخت بربستند حالی
    زگل ها سبزه را كردند خالی
    (خسرو و شیرین نظامی)

    پیداست كه ذهن به اختلاف نقطه توجه نخواهد كرد؛ بلكه آن چه توجه را جلب می كند هماهنگی بین این كلمات است. باری بدیع نیز مانند عروض و قافیه

    از علوم مسموعات و موسیقی است نه مكتوبات و نقاشی.


    در بحث جناس مضارع و لاحق تكیه بر قریب المخرج بودن یا نبودن صامت های نخستین است، اما این بحث غالباً با بحث نقطه دار بودن حروف در هم می آمیزد.


    در كتب سنتی گفته اند كه اگر بین دو كلمه فقط اختلاف نقطه باشد مثل : خط/ حظ، بساط/ نشاط، پیكر/ بتگر (اختلاف نقطه در حروف اول و دوم) یا:

    بتاختم/ بباختم (حرف دوم)، یا: بار/ باز (حرف آخر) یا: درست / درشت (حرف سوم ) به آنها جناس خط یا جناس تصحیف و مصحّف گویند.


    این موارد هم كه در آنها اختلاف در هیئت املایی دیده می شود غالباً جزو سجع متوازی هستند، یعنی ارزش هنری آنها در هماهنگ بودن آنهاست(حوزه مسموعات)

    نه در اختلاف نقطه (مكتوبات). هنگامی كه سعدی می گوید:


    مرا بوسه جانا به تصحیف ده
    كه درویش را بوسه از توشه به
    خود به اختلاف نقطه در بین بوسه و توشه راهنمائی كرده است و گرنه ذهن فقط هماهنگی بین بوسه و توشه را درمی یابد.


    این گونه مسائل از آنجا پیدا شده كه در رسم الخط قدیم بسیاری از حروف از قبیل ب، پ، ج، چ، س، ش ... را از نظر نقطه یكسان می نوشتند و خواننده از روی قرائن،

    حروف بی نقطه یا كم نقطه را باز می خواند. امروزه كه مساله تصحیف منتفی است و اشتباه در همجنس پنداری حروف و كلمات از نظر نقطه پیش نمی آید، این اسم

    های متعدد نیز بی مورد به نظر می رسد و بهتر است این مثال ها را سجع متوازی و سجع متوازن بخوانیم.


    تبصره 5: اگر دو سجع متوازی در جمله ای در كنار هم قرار گیرند صنعت ازدواج به وجود می آید:


    اگر رفیق ِ شفیقی درست پیمان باش
    (حافظ)
    به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق
    (سعدی)
    شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
    نظر به روی تو كوری چشم اعدا را
    (سعدی)

    کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی استاد علامه جلال الدین همایی


    تبیان
    Last edited by V E S T A; 25-03-2013 at 18:43.

  12. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    ترصیع


    در لغت به معنی جواهر در نشاندن است، چنانکه مثلا تاج جواهر نشان را تاج مرصع گویند، و همچنان خاتم کاری و قلمدان و عصای مرصّع و امثال آن، و این هنر در فارسی

    معمول هم به اسم مرصّع سازی م مرصّع کاری معروف است .

    امّا ترصیع در اصطلاح بدیع آن است که در قرینه های نظم یا نثر، هر لفظی با قرینۀ خود در وزن و حروف رویّ مطابق باشند . و این صنعت در حقیقت نوعی از سجع متوازی

    است که آن را به نثر و اواخر قرینه ها نداده باشیم .

    مثال از نثر فارسی :

    " شام رفته و بام خفته، سال از عَدّ بیرون و مال از حدّ افزون، همه را تلف کرده و اسف برده "

    و از نظم فارسی :

    شکّر شکن است یا سخن گوی من است


    عنبر ذَقَن است یاسمن بوی من است.
    (ابولطیب مصعبی)

    به کلام آراسته به ترصیع، مرصع گویند. ترصیع از نظر موسیقیایی کلام را بسیار قوی می کند.چون در این گونه جملات معمولاً تعداد هجاها مساوی و رَوی کلمات یکسان است،

    کلام موزون و مقفی می شود. از این رو ترصیع از مختصات فنی است که می خواهد تشبه به شعر کند. یعنی در واقع دو جمله یا دو فقره نثر، حکم دو مصراع را پیدا می کند و

    از نظر تساوی هجائی و رَوی و سکوت بین دو پاره، شعر گونه می شود.

    ترصیع : سجع های متوازی حد اقل در دو جمله در برابر هم قرار گیرند .


    مثال 1 : برگ بی برگی بود ما را نوال
    مرگ بی مرگی بود مارا حلال


    در بیت سجع های پدید آورنده ی آن ؛


    یعنی (( برگ و مرگ ))(( بی برگی و بی مرگی )) و (( نوال و حلال )) هم وزن و در واج های پایانی نیز یکسان هستند . ( تمام سجع های دو جمله متوازی اند . )


    مثال 2 : شام رفته و بام خفته ، سال از عدّ بیرون و مال از حدّافزون، همه را تلف کرده و اسف برده . همانطور که می بینید عبارت فوق دارای سجع های متوازی است که در جمله ها

    در مقابل هم قرار گرفته اند ، پس دارای ترصیع است.

    ( شام ، بام )( رفته ، خفته )( سال ، مال )( عدّ ، حدّ )

    ( بیرون ، افزون )( تلف ، اسف )( کرده ، برده ) .
    ( شام رفته / بام خفته )( سال از عد بیرون / مال از حد افزون )( تلف کرده / اسف برده )

    در مقابل هم قرار گرفته اند .


    فنون بلاغت و صناعات ادبی استاد علامه جلال الدین همایی

    adab.tebyan.net

    adabeyatfarsi54.blogfa

  14. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #8
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض




    ازدواج


    آن است که در اثنای جمله نثر یا نظم، کلماتی را پیوسته یا نزدیک به یکدیگر بیاورند که در حرف روی موافق باشند مانند:

    " فلان رفیق شفیق است و ادیب اریب. " یا: " اگر رفیق شفیقی، درست پیمان باش. "


    ***

    به جفایی و قفایی نرود عاشقِ صادق

    مژه بر هم نزند گر بزنی تیر و سنانش1
    (سعدی)

    تبصره : چون علاوه بر رعایت حدود سجع و قافیه، در اثنای جمله، کلمات مسجّع، قرینه بندی شده باشد آن را نیز تضمین المزدوج می گویند، مانند عبارت ذیل :

    " فلان به سیرت گزیده و عادت پسندیده معروف است و به خدمتکاری دولت واطاعت داری حضرت موصوف. "

    سجع اصلی که قرینه ها بر آن مبتنی شده دو کلمه معروف و موصوف است، امّا سجع سایر کلمات را که محضِ مزیدِ آرایشِ کلام آمده است تضمیـن المزدوج

    گویند: سیرت، عادت و گزیده، پسندیده و خدمتکاری، طاعت داری و دولت، حضرت.

    در آن زمین که خِلافش بود نیارد رُست

    ز هیچ باغ، درخت و ز هیچ راغ گیاه
    (عنصری)

    صنعت فوق در واقع یکی از فروع و توابع سجع متوازی و ترصیع است که برای آن اصطلاحی خاصّ وضع کرده اند.2

    گر دو سجع متوازی در جمله ای در كنار هم قرار گیرند صنعت ازدواج به وجود می آید:

    اگر رفیق ِ شفیقی درست پیمان باش
    (حافظ)
    به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق

    (سعدی)
    شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
    نظر به روی تو كوری چشم اعدا را
    (سعدی)




    1- در جمله اول کلمات رفیق، شفیق و ادیب، اریب و در مصراع بعد هم رفیق، شفیق و در مصراع اول بیت جفا، قفا شاهد مثال است.

    2- بعضی علمای بدیع تضمین المزدوج را با ازدواج دو صنعت شمرده و قسم اول را که کلمات مسجّع وسط جمله پهلوی هم واقع شـده باشد به نـام ازدواج

    و قسـم دوم را کـه سجــع هـای وســط جمـله قریــنه بنـدی شـده باشـد تضمـین المـزدوج نـامیـده انـد، و اصـطلاح اعـنات القریـنه از ادبـای فارسی اسـت



    کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی استاد علامه جلال الدین همایی

    تبیان

  16. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •