راه یافتگان دوسالانه چین معرفی شدند
دوسالانه طراحی پوستر چین، آثار راه یافته را معرفی کرد.
در این دوسالانه تعداد ۱۳۸۹ پوستر از طراحان یا گروه های هنری از ۳۶ کشور به دبیرخانه این دوسالانه ارسال شد که از این میان ۴۳۶ طراح با ۹۳۲ پوستر از آسیا، ۱۱۱ طراح با ۴۰۳ پوستر از اروپا و ۲۵ طراح با ۵۴ پوستر از آمریکا شرکت کردند.
در میان طراحان راه یافته،نام ۲۵ طراح ایرانی به چشم می خورد که اسامی آنان بدین شرح می باشد:
مجید عباسی/ علی افسرپور/ تهمتن امینیان/ احسان بوستان/ حسین اقبالی/ مریم عنایتی/ وحید عرفانیان/ مهدی فاتحی/ نغمه فلور ذبیحی/ فرهاد فزونی/ امیرعلی قاسمی/ پدرام حربی/ بهراد جوانبخت/ آریا کسائی/ مهدی مهدیان/ محمود مظاهری تاری/ ساعد مشکی/ علیرضا مصطفی زاده ابراهیمی/ پیمان پورحسین/ ایمان راد/ مهدی روشنایی/ مهدی سعیدی/ مسعود شاکری/ حسین یزدی/ مازیار زند
شایان ذکر است که این نمایشگاه در روز ۲۶ اکتبر سال جاری (۳ آبان) گشایش می یابد و رضا عابدینی نیز در ترکیب هیئت داوران این بی ینال حضور دارد.
سالگرد تولد پدر گرافیک ایران مبارک
ادوبی فوتوشاپ مبتنی بر وب عرضه شد
کمپانی Adobe امروز نسخه آنلاین نرم افزار فوتوشاپ را بطور عمومی و رایگان عرضه کرد.
کد:
https://www.photoshop.com/express/landing.html
این نسخه از ویرایشگر تصاویر شرکت ادوبی بصورت تحت وب و آنلاین تولید شده است و فعالیتی مشابه سایت های Flickr و Snapfish خواهد داشت.
کاربران Photoshop Express می توانند بطور مستقیم فایل های تصویری خود را از روی حافظه رایانه وارد حساب کاربری خود کنند و یا آلبوم های عکس از سایت های Facebook, Photobucket و Picasa را به محیط Photoshop Express بفرستند. در این میان سایت محبوب Flickr از غایبین بزرگ این مجموعه است و دلیل آن شراکت این سایت با فناوری ویرایشگر آنلاین Picnic می باشد.
هر دو سایت محبوب ذخیره عکس Picasa و Photobucket از ابزاری پیش فرض مشابه برای ویرایش عکس بهره می برند اما کاربران علاقهمند می توانند تصاویر ذخیره شده در این سایت ها را بوسیله ابزار Photoshop Express نیز ویرایش کنند.
این سایت تمامی امکاناتی که در ماه های نخست انتشار آزمایشی آن اعلام شده بود را دارا است و به هر حساب کاربری فضای رایگان 2 گیگابایت را اختصاص می دهد. گفته می شود که در مقایسه امکانات تعداد خصوصیات و ابزارهای موجود در Photoshop Express بیش از دیگر سایت های مشابه اعلام شده است
http://www.winbeta.net/comments.php?shownews=3441
گفتگو با استاد محمد احصایى درباره لوگوتایپ
گفتگو با استاد محمد احصایى درباره طراحى نام نوشته (لوگوتایپ)، چندی پیش در یکی از روزنامههای صبح منتشر شد. به دلیل اهمیت صحبتهای استاد، متن کامل گفتگو به خوانندگان خوب رسم تقدیم میشود. این گفتگو را احمد غلامى مهرآبادى و احسان سهرابى انجام دادهاند: هم صحبت شدن با استاد محمد احصایى خاطرهاى است فراموش نشدنى، چرا كه شوخ طبعى این همشهرى عبید زاكانى، گذر زمان را از یاد آدمى مىبرد و سخن را تا پاسى از شب به درازا مىكشاند. گفتن اینكه سید محمد احصایى براى همگان شناخته شده است چیزى را حل نمىكند، حتى اشاره به اینكه دست خط او همچون امضایى براى معتبر كردن روزنامههاى این سرزمین، به عنوان "نام نوشته" بر تارک بسیارى از نشریات یومیه جاى گرفته، سخن تازهاى نیست، پس فقط دوباره با خود تكرار مىكنیم كه محمد احصایى، دارنده نشان درجه یک هنر، خوشنویسى یكتاست و مطبوعات ایران بسیار به او مدیونند.
لوگوتایپ در ساختار گرافیكى روزنامه داراى چه اهمیتى است؟
لوگوتایپ در واقع اولین صحنهاى است كه در یک كیوسک روزنامه فروشى به چشم مىخورد، براى همین جذابیت بصرى لوگو داراى اهمیت زیادى است. این جذابیت شامل دو نكته است: خود كلمه و اجراى كلمه كه دومى به حوزه گرافیک مربوط است. چگونگى اجراى كلمه آن هم با تكنیکهاى شناخته شده نیز كار بسیار دشوارى است، مثلا براى اجراى یک لوگوى نستعلیق، چون این قلم به نوعى قلم ملى ما محسوب مىشود، كار با آن به دلیل شناخت بالاى مخاطب امر بسیار دشوارى است. براى همین زمان طراحى عنوان نشریه با شیوه خوشنویسى باید توجه داشت كه لوگوتایپ توسط فردى كار شود كه هم در حوزه خوشنویسى متبحر باشد و هم در حوزه گرافیک. اما با انجام خوشنویسى یک لوگو، كار تمام شده نیست، بلكه توجه به محل قرارگیرى آن در روزنامه، جذابیت، هویت و اصیل بودن لوگوتایپ نیز داراى اهمیت است. مثلا در لوگوتایپ روزنامه وقایع اتفاقیه یک حس نوستالژیک و پس زمینه تاریخى در كلمه وجود داشت و براى من خیلى جالب بود كه چگونه این كلمه را طراحى كنم تا براى مخاطب جذاب باشد كه خوشبختانه در مورد این لوگوتایپ این اتفاق افتاد. براى من خیلى اهمیت دارد كه وقتى عنوان روزنامه خاطره قومى مخاطب را در خود جاى داده، از نظر اجرایى به این خاطره قومى اداى دین بكنم. بخش گرافیكى یک لوگوتایپ اینجاست وگرنه هركسى مىتوانست وقایع اتفاقیه را بنویسد. در هر صورت آن چه كه جز مسوولیتهاى یک طراح "نام نوشته" مثلا به شیوه نستعلیق است، هم اجراى بسیار اصیل خطاطى است و هم توفیق در جذابیت آن، كه در حوزه فنون و علوم گرافیک است. تركیب، ضخامت و نوع دخالتهاى كوچک است كه سبب ماندگارى یک لوگوتایپ مىشود.شما از خط نستعلیق صحبت كردید، بعضى از مدیران نشریات و یا سردبیرها، مثلا آقاى شمس الواعظین، اعتقاد دارند كه عنوان یک روزنامه ایرانى حتما باید نستعلیق باشد. شما با این نظر موافق هستید؟
آن زمانى كه آقاى شمس الواعظین این نظریه را ارائه كردند، تعداد روزنامهها خیلى كم بود. در واقع یک جور نوآورى با این نظریه در حوزه عنوان روزنامهها ایجاد شد. اما یک پتانسیل فرهنگى هم پشت این نظریه بود. من وقتى با آقاى شمس الواعظین صحبت مىكردم، متوجه شدم كه این دلبستگى ایشان به نستعلیق یک دلبستگى شخصى قومى است و یک هوشمندى روزنامه نگارى در آن وجود دارد، یعنى ایشان تشخیص دادند كه اگر عنوان روزنامهشان یک نستعلیق درجه یک باشد كه قواعد گرافیک در آن لحاظ شود، مىتواند در جذب مخاطب موفق عمل كند، كه همین گونه هم شد. اما شما فرض كنید تمام روزنامهها، لوگوى نستعلیق داشته باشند، اینجا دیگر جلب توجه كردن بسیار بسیار مشكل و ربودن چشم مخاطب سخت مىشود. همه این مسایل برمىگردد به كسانى كه روزنامه را اداره مىكنند، چه از نظر فرهنگى و چه از نظر حرفهاى. از نظر فرهنگى، كسى كه یک نوع دلبستگى به فرهنگ خود دارد، به مجموعه عوامل از دید این دلبستگى نگاه مىكند. مثلا من برخورد داشتم با كسانى كه به من سفارش دادهاند، اما فقط به این خاطر كه كارشان راه بیفتد. تجربه به من نشان داده، تعداد افرادى كه مىدانستند در این سفارش چه مىخواهند خیلى كم بودند. اینها همه قابل بحث هستند كه صاحبان روزنامه در این حوزه دنبال چه چیزى مىگردند. خیلى جالب است كه صاحبان روزنامهها آن چیزى را كه مطرح مىكنند، به همان میزان هم مخاطبان در درخواستهایشان طلب مىكنند، یعنى مثلا نظام فكرى و سلیقه صاحبان لوموند، دقیقا جفت و جور است با مخاطبانش. به همین جهت هم صاحبان لوموند به خود اجازه نمىدهند و با ارزشهایشان نمىخواند كه در صفحه اولشان آگهى بگذارند، از طرفى مخاطبان توقع ندارند كه در صفحه اول آگهى ببینند، یعنى ارزشهایى كه خود تعیین كردند، به نوعى در وجود مخاطبان جریان پیدا كرده است.
اینجا دیگر فقط "نام نوشته" روزنامه نیست كه اهمیت دارد، كلیت روزنامه در درجه اول اهمیت قرار مىگیرد. چه از نظر مطالب، چه از نظر ایدئولوژى، ارزشها و چه از نظر ظاهرى كه دیزاین روزنامه است. وقتى هم مىگوییم دیزاین، این دیزاین را دو عامل مهم تصویر مىكند، یكى فونت است و دیگرى عنوان روزنامه. فونت كه مىگوییم تنها خود فونت نیست. وقتى كسى یک فونت كاملا موفق را استفاده مىكند، یک لى آوت موفق هم پشت كار وجود دارد، نمىتوان این مسایل را از هم جدا كرد، همگى به هم بستگى دارند.با توجه به تمام مشكلات مدیریتى در حوزه مطبوعات ایران، آیا گرافیک مىتواند با نوعى تعهد حرفهاى لزوم پرداخت به گرافیک را به مدیریت ثابت كند؟
وقتى مدیریت یک روزنامه برایش مهم است كه نشریهاش مخاطب بیشترى داشته باشد و متوجه است كه زیبا بودن روزنامه به جذب مخاطب كمک مىكند، در یک تعامل منطقى آن چیزى را كه به نفع روزنامهاش است، مىپذیرد و طبیعى است كه علم طراح گرافیک در این جا به كمكش مىآید. به هر حال گرافیست، در توفیق ظاهرى یک نشریه موثر است.عنوان روزنامه "دوران" كه از كارهاى خودتان بود و خیلى اصرار داشتید كه مفهوم چرخش و زمان را با اجراى دَوَرانى آن ارائه كنید و با این تفكر به سراغ خط شكسته رفتید كه حركت موفقى نیز بود یا مثلا عنوان روزنامه همشهرى كه دقیقا با مفاهیم شهروندى روزنامه هماهنگ بود، این هماهنگى ها را با چه نگاهى مىبینید؟
من فكر مىكنم در این موضوع بحث هنر وارد مىشود. درست است كه گرافیک یک ابزار اجتماعى در جهت ارائه یک فرهنگ بصرى در بهترین شكل است، اما یک جاهایى مسائل از حوزه اختیار گرافیست خارج است و آنجا، جایى است كه آبستره وارد كار مىشود و در آن دخالت مىكند. رشتههایى از هنر كه كاربردى نامیده مىشوند، گرچه من با این كلمه هنر كاربردى موافق نیستم، یک جایى امضاى هنرمند هم در آن هست، این مسائل نظیر "دوران" و "وقایع اتفاقیه" از این دست آثار هستند، یعنى من فكر كردم كه این گونه هم مىشود كار كرد. جالب است كه به عنوان یک خوشنویس و گرافیست هرچه را مىخواهم طراحى كنم، نمىدانم به چه شكل مسائلى وارد طراحى كار مىشود كه جز نظام تعریف شده آن نیست. براى نمونه لوگوتایپ "نهج البلاغه" كه از موفقترین كارهاست. هنگام طراحى نام نوشته نهج البلاغه، مجموعهاى از زیباشناسى خطوط در ذهن من بود، به علاوه مسایلى كه از گرافیک مىدانستم به اضافه خود نهج البلاغه. یعنى نهج البلاغه كار خود را كرد. شما اگر دقت بكنید قدرتى كه در كلمه "على" وجود دارد، به شدت در عنوان نهج البلاغه متبلور است. اصولا هر كار گرافیكى متعالى كه شما مىبینید، درصد هنرى و آرت آن بیشتر است تا جنبه كاربردى آن و این از جوهره و شخصیت هنرى گرافیست نشأت مىگیرد.اگر بخواهید قضاوت بكنید، در بین عنوانهاى روزنامههاى موجود، كدامیک را بیشتر مىپسندید؟
من لوگوى روزنامه انتخاب را بیشتر مىپسندم و دوست دارم. در نام نوشته انتخاب، با اینكه كمى خواندنش مشكل بود، البته اصلا موافق نیستم كه لوگو واضح باشد، براى اینكه كسى كه اهل روزنامه باشد، بالاخره كشف مىكند، آن تیک را كه در لوگوى انتخاب وجود دارد، دوست دارم. چرا كه در آن یک نوع هوشمندى گرافیكى در جهت هماهنگى با محتوا و منظور روزنامه وجود داشت. دیگرى عنوان مجله فیلم است كه هیچ بحثى در آن نیست و جز بهترینها محسوب مىشود. چرا كه همه چیز را در خود تعریف مىكند. نكته دیگرى كه از نظر فنى در طراحى لوگو وجود دارد، فرهنگ بالاى یک شغل یا یک هنر است، فرهنگ بصرى تنها به زیباشناسى ظاهرى نیست، مثلا همین لوگوى نشریه فیلم یا نهج البلاغه نمونههایى هستند فراتر از زیباشناسى ظاهرى.اصولا با دفرماسیون در خطوط سنتى براى رسیدن به یک گرافیک موفق، موافق هستید؟
شما وقتى با قلمهاى مختلف آشنا باشید، خواهید دانست بعضىهایشان قرنهاست كه روى زیبایى شناسىشان كار شده، طورى كه به نظر مىرسد دیگر كار اضافهاى نمىتوان رویشان انجام داد. مثلا یک حرف "ن" كه از گذشته به ما رسیده را حداكثر مىتوان یک میلیمتر دو میلیمتر این ور یا آن ور كرد. اما فرم كلى را نمىتوان تغییر داد. در چنین وضعى ما حداكثر مىتوانیم روى كمپوزیسیون و تركیب كار كنیم، روى اندازهها و نسبتها نمىتوان دخل و تصرف كرد. در میان این قلمهاى مختلف، قلم ثلث، قلمى است تزیینى، یعنى كتابت نیست و در كتیبهها و بناها بیشتر كاربرد دارد و اصولا در اندازههاى بزرگ تعریف مىشود، به همین دلیل مىتوان این اندازهها را تغییر داد كه این هم باز به خود هنرمند باز مىگردد. ولى با وجود این تغییر اندازهها، شما اگر به گذشته بازگردید، مىبینید كه خیلى كم كسى توانسته این خط را تغییر دهد، براى این كه كسانى كه خطاطى كار مىكنند، این اعتقاد و ایمان و علاقهاى كه به اصول این قلمها دارند، اینها را باز مىدارد از جسارت در حوزه قلمها. یكى از علتهایى كه اینها را باز مىدارد، اهلى شدن با این نسبتهاست. خود این عمر گذاشتن روى رعایت یک قاعده مشخص موجب مىشود تا در این حوزه تلاش كمى صورت بگیرد. اما خود من چون از زاویه نقاشى وارد این حوزه شدم، توانستم در خط ثلث كه المان نقاشىام بود، وارد بشوم و دستاندازى كنم، در نتیجه توانستم هم در كمپوزیسیون آن دستاندازى كنم و هم شكل آن را دفرمه كنم. اما فقط توانستم در ثلث این كار را انجام بدهم، ولى در حوزه نستعلیق و دیگر خطوط نمىتوانستم. در بعضى از قلمها نمىتوان دستاندازى كرد. تجربه به من نشان داده كه در میان مجموعه خطوط آن دستهاى را مىتوان تغییر داد كه شامل ثلث و كوفى هستند. در این مجموعه است كه مىتوان به دفرماسیون نزدیک شد.در دورههایى به خاطر كیفیت چاپ نمىتوانستیم از رنگ بهره مناسب ببریم با بهبود سیستمهاى چاپ امكان رسیدن به رنگ بهتر فراهم شده و امروزه، شاهد استفاده هرروزه رنگ در نام نوشته روزنامهها هستیم. این رنگ به رنگ شدن لوگوتایپ در روزنامهها را چگونه مىتوان تشریح كرد؟
بستگى به سلیقه دارد، فكر نمىكنم كه خیلى باید و نبایدى در این حوزه باشد. به نظر من كار جالبى است كه در روزنامههاى ما نسبت به رویدادها رنگ لوگو را تغییر دهند. خیلى قشنگ است كه لوگوتایپ یک روزنامه در محرم و صفر سیاه بشود. این عزادارى لوگو یعنى شریک شدن آن با عواطف جامعه، یعنى به نوعى روایتگر عواطف جامعه شدن. در شادىها فضاى لوگوتایپ شاد مىشود و در ایام حزن، غمگین. این به نوعى همراهى با عواطف جامعه است و با مفهوم روزنامه یعنى "نامه هر روزه" هماهنگى دارد.همراهى با عواطف جامعه در دیگر نقاط دنیا هم وجود دارد. مثلا مىتوان به مجله Time اشاره كرد كه كادر دور آن همیشه قرمز است، اما مثلا در ۱۱ سپتامبر نوار حاشیهاى نشریه مشكى مىشود، ولى در روزنامههاى ایران بسیار مىبینیم كه رنگ لوگو بر مبناى عكس صفحه اول روزنامه انتخاب مىشود.
این نوع انتخاب رنگ دیگر زیادى است، یعنى به نظر من به خاطر این كه حرمت كاراكتر حفظ شود، نباید زیاد دست كارى كرد. به همین جهت است كه صحت عرایض بنده را شما با مشكى شدن Time مثال مىزنید. كارى كه Time كرده و جذاب بوده به دلیل این است كه در یک حالت اختصاصى انجام داده است و براى همین در خاطر شما مىماند، این یک اتفاق است. اتفاقى است كه از فرط تكرار عادى نمىشود تا چشم شما به آن عادت كند و نگاهتان به چنین كارى بىتفاوت شود. اما این كه هر روز رنگ لوگو تغییر كند را مىپذیرم كه خیلى خوب نیست. بهتر است در یک تعداد خاصى از اتفاقات، لوگوى روزنامه شریک شود. در آن رویداد كه معمولا یا در شادى مطلق است و یا در غم مطلق. این را مثل نمكى بدانیم كه به غذا اضافه مىكنیم. آنقدر نباید نمک زد كه غذا از دهان بیفتد.بافت در لوگوتایپ را چگونه مىبینید، با این وصف كه خیلى كم در طراحى لوگوتایپ از آن استفاده شده، در خطاطى سنتى نمونههایى مثل "نستعلیق گلزار" را داریم كه از بافت استفاده كرده اند و موفق نیز بودهاند، آیا استفاده از بافت قرابتى با روزنامه دارد؟
هیچ قرابتى از قبل وجود ندارد، بستگى به این دارد كه گرافیست چگونه از آن بهره ببرد. شما همین Time را در نظر بگیرید كه گاهى اصلا به جاى حروف از یک شى استفاده مىكند و موفق نیز هست. باید این گونه اتفاقات هدفمند و با تفكر باشد. فراموش نكنیم كه گرافیک تلاشش هدفمند كردن احساسات و عواطف براى رسیدن به مقصود از قبل تعیین شده است. همه چیز ممكن است اما فقط وقتى كه فكر شده باشد.