-
به نام خداي من
....
لحظه ديدار نزديك است .
باز من ديوانه ام، مستم .
باز مي لرزد، دلم، دستم .
باز گويي در جهان ديگري هستم .
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ !
هاي ! نپريشي صفاي زلفم را، دست!
آبرويم را نريزي، دل !
- اي نخورده مست -
لحظه ديدار نزديك است .
...
-
سلام
سایه جان این با اون تاپیک چه فرقی داره؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمیباشد
همونجا ادامه بدیم بهتره
موفق باشید
فعلا
-
به نام خداي من
...
عليك سلام
خوب فرقش اينه كه اين تاپيكو من زدم اين 1
بعدشم چون من هم دوست داشتم مشاعره كنم و گاهي اوقات هم شعر هاي كامل بنويسم...اينم 2
.............
دشت هايی چه فراخ!
کوههايی چه بلند !
در گلستانه چه بوی علفی می آمد!
من در اين آبادی ، پی چيزی می گشتم :
پی خوابی شايد ،
پی نوری ، ريگی ، لبخندی .
...
-
به نام خداي من
...
يادگاري خط خطي بود چند تا بيت نصفه كاره
يه غزل يه قصه از من تا قيامت برگ پاره
يادگاري يه ورق بود طرح ساده يه خنده
يه نفر كه زير بارون داره چشماشو مي بنده
چند تا واژه روي كاغذ كه يه روز ترانه بودن
واسه با تو بودن من بهترين بهانه بودن
بهترين بهانه تا من حرفو تو نگات بخونم
هنوزم بعد جدايي توي خاطرت بمونم
مث شب كه با ستاره دور آسمون مي گرده
قصه ما هم يه روزي تو كتابا برميگرده
...
-
خوبه ... حس داره !
آنان كه بسته اند كمر اندر شكست ما
غير از صفا ز آيينه ما چه ديده اند ؟
آنان كه ترك دولت جاويد گفته اند
زين پنج روز دولت دنيا چه ديده اند ؟
-------
ضمن اينكه خداييش عاشق شعر تو امضامم !!!! :biggrin:
ادامه بده . جالبه
-
به نام خدای من
...
دشتها آلوده ست
در لجنزار گل لاله نخواهد روييد
در هواي خفن آواز پرستو به چه كارت آيد ؟
فكر نان بايد كرد
و هوايي كه در آن
نفسي تازه كنيم
گل گندم خوب است
گل خوبي زيباست
اي دريغا كه همه مزرعه دلها را
علف هرزه كين پوشانده ست
هيچكس فكر نكرد
كه در آبادي ويران شده ديگر نان نيست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
كه چرا سيمان نيست
و كسي فكر نكرد
كه چرا ايمان نيست
و زماني شده است
كه به غير از انسان
هيچ چيز ارزان نيست .
-
هر كس بد ما به خلق گويد ...
ما چهره بد نميتراشيم ...
ما خوبي او به خلق گوئيم ...
تا هر دو دروغ گفته باشيم !
-----
من خيلي با اين چند بيتي هاي حكايتي و ادب آموز و كلا مفهومي حال ميكنم . اگه از اينا بگين فكر كنم تاپيك ديرتر قفل شه !
-
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
...
-
دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
-
به نام خداي من
...
دشتها نام تورا ميگويند
کوههاشعرمراميخوانند
کوه بايدشدوماند
رودبايدشدورفت
دشت بايدشدوخواند
درمن اين جلوه ی اندوه زچيست؟
درتو اين قصه ی پرهيز که چه؟
درمن اين شعله ی عصيان نياز
درتودمسردی پاييز که چه؟
حرف را بايد زد!
درد را بايد گفت!...
...