نقل قول:
بنابر این برخلاف آنچه شهرت دادهاند، مصدق از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان خاندان قاجار بود که قسمت اعظم بدبختیها و عقبماندگیهای ملت ما مربوط به همین خاندان است. آزادیخواهی او از قبیل آزادیخواهی ناصرالدین و مظفرالدین و محمدعلی شاهها بود ولی با پوشش آراستهای که با نیرنگ استتار شده بود. به هنگامی که مشروطهخواهان طرفدار انگلستان به سفارت انگلیس پناهنده شدند، مصدقالسلطنه نیز در خانه منشی سفارت انگلیس که دوست صمیمی او بوده است مخفی میشود. (تقریرات مصدق ـ یادداشت شده توسط آقای جلیل بزرگمهر ـ ص۱۳٫) و چندی بعد به عضویت دارالشورای استبداد در میآید. قسمتی از تقریرات او در این زمینه به شرح زیر است: «…حشمتالدوله والاتبار (برادر مصدق) منشی مخصوص محمدعلیشاه که در دستگاه او از آزادیخواهان حمایت میکرد برای اینکه مرا از نگرانی و تشویش درآورد دستخطی هم برای عودت من در مجلس مزبور صادر کرد و برایم فرستاد. مرحوم مشیرالسلطنه صدراعظم، مجلس مذکور را افتتاح کرد و مرحوم نظامالملک به ریاست آن از طرف شاه منصوب شد. من فقط در همان یک جلسه در آن مجلس حاضر شدم.»( تقریرات مصدق ـ همان، ص ۱۳ و ۱۴٫)
نقل قول:
مصدق که به عنوان یک «ملیگرا» معرفی میشود در مذاکرات مجلس چهاردهم در دفاع از انگلیس میگوید: «... بنده مأمورین خوبی از انگلستان دیدهام. من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست! از انگلستان دیدهام، من مذکراتی در شیراز و تهران با اینها دارم»(دکتر مصدق و نطقهای تاریخی او ـ حسین مکی، جاویدان، ص 230)
البته «مهربانی هر دو سر بود» و حین بحث انتقال مصدق از والیگری فارس به پستی دیگر، مستر نورمان وزیر مختار انگلیس در تهران برای ادامه استانداری وی وساطت میکند و در تلگراف خود به نخست وزیر، به این نکته که از نظر انگلیسها که به دنبال محیطی آرام برای غارتگری بودند، «.... حکومت معظمله [مصدق] در شیراز خیلی رضایت بخش بوده...» (موازنه منفی، کی استوان، ج 1، ص 23) اشاره میکند!