23 اکتبر:
حكمران گرجستان و مسئله ماليات معوقه
حكمران گرجستان كه دو سال بود از پرداخت ماليات اين سرزمين به خزانه ايران (در اصفهان) تعلل كرده بود پس اين كه شنيد، شاه وقت صفوي سپاهي از مركز روانه گرجستان كرده است در نامه اي كه به تاريخ 23 اكتبر 1580 ميلادي به «ميرزا سلمان» وزير مربوط دولت صفوي نوشت آمادگي خود را براي تاديه ماليات معوقه اعلام داشت و از تاخيري كه حاصل شده بود پوزش خواست. اين تاريخ پس از تطبيق تقويمها توسط مورخان روس به دست داده شده است.
استخدام مستشار براي ماليه ايران از آمريكا ( 1 آبان )
23 اكتبر 1943 ( اول آبان سال 1322 خورشيدي) مجلس شوراي ملي با استخدام 60 كارشناس امور ماليات، استخدام و دارايي از آمريكا براي وزارت دارايي موافقت كرد. استدلال شده بود كه اين امور نه تنها نياز به نوسازي دارد بلكه از شهريور 1320 به دليل ضعف دولت و نا امن شدن كشور، كار جمع آوري ماليات مختل شده و دولت عمدتا كسري بودجه را از محل انتشار اسكناس جديد تامين مي كند.
عهدنامه رعايت بيطرفي و تامين متقابل ميان ايران و شوروي ( 1 آبان ماه )
23 اكتبر 1927 ( اول آبان 1306 خورشيدي) عهدنامه رعايت بي طرفي و تامين متقابل كه ميان تهران و مسكو امضاء شده بود مبادله شد. اين عهدنامه هشتم مهرماه همين سال ميان دوكشور تنظيم شده بود كه پارلمان ايران با تصويب يك ماده واحده در 27 مهرماه مبادله و اجراي آن را قانوني ساخته بود. تا كنون به لغو اين عهدنامه كه داراي هشت فصل است اشاره نشده است.
داستان دوساله شدن دوره سناي ايران ( 1 آبان ماه )
23 اكتبرسال1952 (اول آبان 1331) در پي انتشار مقاله اي در روزنامه "باختر امروز " كه سناتورها مجري سياست هاي انگلستان در ايران هستند كه نوعي خيانت است، مجلس با تصويب يك طرح فوري دوره سنا را به دو سال تقليل داد.
سناتور ها براي اعتراض به اين مصوبه به بهارستان رفتند، ولي آنان را به مجلس راه ندادند.
مجلسيان و احزاب براي جلوگيري از خودداري شاه از امضاي مصوبه از مردم خواستند كه كمك كنند و مردم به خيابانها ريختند و شاه را تهديد كردند كه اگر مصوبه را امضاء نكند خواهان لغو سلطنت خواهند شد و شاه مصوبه را پنجم آبان امضاء كرد.
اين قانون نيز همانند ساير قوانين مصوب در دوران حكومت دكتر مصدق ، بعدا لغو شد.
ادامه محاكمه و اعدام افسران كمونيست ايران و خشم مردم، خشمي كه به عقده تبديل شد
23 اكتبر 1954 (اول آبان سال 1333خورشيدي) چهار تن از 11 افسر گروه سوم نظاميان كمونيست ايران به اعدام و هفت تن ديگر به حبس ابد محكوم شدند. هيچكدام از آنان، نه ازعمل خود ابراز پشيماني و نه از شاه درخواست بخشودگي كردند. آنان هم مانند افسران دسته اول و دوم پيروي از يك مكتب سياسي و يك نظريه اقتصادي ــ اجتماعي را كه بستگي به متمايل فرد و احتمالا ريشه در نهاد او دارد، تا اين حد عملي مجرمانه ندانسته و گفته بودند كه «اقدام» مي تواند جرم تلقي شود، نه صرفا «انديشه».
روز بعد (دوم آبان) هم چهارمين دسته افسران كمونيست در پي محاكمه اي نسبتا كوتاه محكوم شدند. مجازات چهار تن از اعضاي اين دسته اعدام و دو تن ديگر حبس دائم تعيين شده بود. هشتم آبان شش افسر و 17 آبان پنج افسر ديگر از محكومان گروههاي دوم، سوم و چهارم تيرباران شدند كه سرهنگ جلالي، سرهنگ افشار بكشلو، سرهنگ جمشيدي و سرگرد وكيلي در ميان آنان بودند. بيشتر افسران دستگير شده در ساعات فراغت خود در سالهاي 1331 و 1332در دبيرستان هاي دولتي كشور كه اين دبيرستان ها به دليل ضعف مالي دولت وقت (ناشي از محاصره اقتصادي) دچار كمبود دبير شده بودند به رايگان تدريس كرده بودند.
اعدام اين افسران سبب شد كه مردم خشمي را كه نسبت به حزب توده داشتند كه چرا با اين توان نظامي، كودتاي 28 مرداد را در هم نشكسته بود فراموش كردند و بيش از پيش ضد دولتي شدند. وجود فرمانداري نظامي و منع رفت و آمد شبانه و محدوديت اجتماعات و سانسور مطبوعات مانع هرگونه اقدام ملت بود و لذا خشم آنان را به عقده تبديل كرد.
تاسيس تلويزيون دولتي ايران و گسترش آن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مصطفي قريب
23اكتبر سال 1966(آبان 1345) نخستين فرستنده تلويزيون دولتي به نام شبكه ملي (عنواني در برابر تلويزيون غيردولتي آن زمان كه از 1337 فعاليت مي كرد) آغاز بكار كرد و با جذب ماهرترين روزنامه نگاران وقت از جمله «مصطفي قريب(عكس بالا)» موفق شد با پخش اخباري جامع و بدون خود سانسوري، بينندگان وقت را به خود جلب كند و همين امر كمك به تصويب قانون يكي شدن راديو ـ تلويزيونهاي ايران كرد كه اجراي آن در سال 1350 تكميل و صدا وسيما با خبرگزاري مستقل خود به وجود آمد و در محل فعلي ــ جام جم ــ مستقر شد.
پس از ادغام راديو با تلويزيون، تورج فرازمند سردبير اسبق روزنامه اطلاعات و مفسر راديو ايران مدير اخبار راديو و ايرج گرگين مدير اخبار تلويزيون شد. غلامحسين صالحيار سردبير پيشين روزنامه اطلاعات و خبرگزاري پارس و اولين سردبير آيندگان نيز براي سازمان راديو ــ تلويزيون ملي، يك خبر گزاري مستقل به وجود آورد كه به نام « واحد مركزي خبر » هنوز باقي است.
قرارداد مارس 1857 (هرات) منحوستر از معاهده تركمن چاي ( 1 آبان ماه )
هر استاد تاريخ معاصر ايران و هر نويسنده تاريخ عهد قاجاريه در بيانات و نوشته هايش از قرارداد چهارم مارس 1857 انگلستان با ايران كه در پاريس تنظيم و امضا و در بغداد مبادله شد به عنوان نمونه بارزي از تحميلات عصر استعمار ( به سبك قديم ) و منحوستر از عهدنامه تركمن چاي نام برده و از ايرانيان خواسته است كه آن را به دقت بخوانند و از ياد نبرند كه «ضعف» بدبختي بزرگي برايشان خواهد بود.
سي ام مهرماه 1331 خورشيدي روزنامه هاي تهران به مناسبت قطع مناسبات ايران با انگلستان و بسته شدن ساختمان سفارت در خيابان فردوسي، براي دومين بار پس از 93 سال، به ماجراي نخستين قطع رابطه كه مربوط به لشكر كشي انگلستان به ايران و جدا كردن هرات و مناطق اطراف آن از پيكر ايران بود مشروحا اشاره كرده و متن قرارداد مورخ چهارم مارس 1857 دو كشور را به چاپ رسانده و از باب تهديد، يادآور شده بودند كه فصل هفتم اين قرارداد كه منجر به جدايي هرات شد به دولت ايران اين حق را داده است كه اگر از ناحيت افغانستان احساس خطر كند بتواند لشكر به افغانستان بكشد و منطقه خطر را متصرف و اصحاب خطر را تنبيه و مجازات كند.
تنها در فصل هفتم از اين قرارداد 15 فصلي چنين امتيازي به ايران داده شده بود و اين كوتاه آمدن هم به اين سبب بود كه سربازان ايراني سريعا مناطق شرقي افغانستان امروز را كه انگليسي ها مي خواستند براي جلوگيري از پيشروي روسها به سوي آسياي جنوبي در اختيار گيرند تخليه كنند. انگليسي ها كه به منظور فشار وارد آوردن بر ايران بوشهر ، چند جزيره و مناطق ديگري در جنوب وطن ما را تصرف كرده بودند نيروي زميني كافي در هند نداشتند كه براي خلع يد از ايران به افغانستان بفرستند. به علاوه احتمال كمك نظامي روسيه هم به ايران مي رفت. خواندن ساير فصول قرارداد دردآور است ازجمله اصل چهارم مبني بر مجبور كردن ايران به عفو ايرانياني كه در اين جريانات از انگليسي ها حمايت كرده بودند و ....
خواست شركتهاي نفتي غرب از شاه ( 1 آبان ماه )
23 اكتبر سال1973 ( اول آبان 1352خورشيدي) در پي تحريم صدور نفت از جانب اعراب به كشورهاي غرب، مديران شركتهاي نفتي غرب به تهران وارد شدند تا از شاه بخواهند توليد نفت ايران تا آن حد بالا رود كه كمبود شديد در بازارهاي جهاني روي ندهد و بهاي سوخت زياد بالا نرود. آثار تحريم نفتي اعراب سالهاي بر اقتصاد غرب ديده مي شد. ايران از جمله كشورهايي بود كه به تحريم نفت نپيوسته بود و با اين عمل ، هم پول فراواني به دست آورد و هم دشمنان بيشتري. برخي نوشته اند که همين پول باد آورده به تغيير نظام حکومتي ايران کمک کرد ، زيرا که پولدارها را پولدارتر کرده بود و ....
ريشه هاي بيماري مزمن ايران از زبان دكتر علي اميني ( 1 آبان ماه )
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علي اميني
علي اميني ديپلمات، سياستمدار، وزير و نخست وزير پيشين كه اخيرا در پاريس درگذشت و در جريان انقلاب بارديگر دست به فعاليت سياسي زده بود در مصاحبه اي كه در لندن انتشار يافت و سي ام مهر سال 1357 در روزنامه هاي تهران انعكاس يافت گفت كه تنها برحسب وظيفه ملي و ميهني ريشه هاي بيماري مزمن وطن را عيان مي كند تا مورد توجه قرار گيرد و درمان شود.
وي سپس به تشريح اين ريشه ها پرداخت و گفت: در ايران ريشه بيماري بايد كنده شود؛ نه تسكين درد. در طول دهها سال گذشته به «ايران بيمار» فقط داروي مسكن داده شد و درد باقي ماند. درد ايران با آزادي زندانيان سياسي ، افزايش دريافتي كارمندان دولت و دادن پايه و گروه تازه به آنان، لغو سانسور مطبوعات و انحلال اداره نگارش وزارت فرهنگ و هنر (سانسور كتاب)، آزادي زيارت خانه خدا و عتبات و ... درمان نمي شود. يك ريشه بيماري ايران در سازمانهاي قضايي ناسالم اين كشور نهفته است و اين دستگاه از آغاز كار ناسالم بوده و تا اصلاح نشود نمي توان انتظار برقراري عدالت و امنيت اجتماعي در وطن را داشت. از يك قانون خوب، اگر دستگاه سالمي نباشد كه ناقض، و فرد بي اعتنا به آن را كيفر دهد و سركوب كند كاري ساخته نخواهد بود و همانا سطوري خواهد بود در يك كتاب در قفسه اي دربسته. ريشه ديگر اين بيماري نداشتن دلسوز اقتصادي است. براي مثال: پس از افزايش درآمد ايران از نفت كه از 1352 آغاز شد و جنگ اعراب و اسرائيل و تحريم نفتي اعراب باعث آن بود، به جاي توجه به كشاورزي و صنايع مربوط به آن و خودكفا ساختن كشور از اين بابت، آمدند به بذل و بخشش پرداختند و به ولخرجي دست زدند؛ فروش دلارهاي نفتي را آزاد كردند، با هدف خودنمايي؛ به كشورهاي ديگر وام دادند، بازپرداخت وام برخي كشورها را بخشيدند و به زندگي لوكس روي آوردند و شكاف ميان فقير و غني را چنان عميق و عيان ساختند كه طبقه محروم از درآمد نفت، به پا خاست و تا به نتيجه نرسد آرام هم نخواهد گرفت. وقتي كه به مسئولان گفتند چرا چنين مي كنيد، نفت كه يك محصول دائمي نيست پاسخ دادند كه كويت و عربستان هم چنين مي كنند، ولي حساب نكردند كه جمعيت كويت يك پنجاهم ايران است. اگر مشكلي در صدور نفت پيش آيد، با اين كشاورزي ناتوان نمي شود شكم مردم را سير كرد. قطع واردات محصولات صنعتي را ده سال هم مي شود تحمل كرد، ولي محصولات كشاورزي و خوراك مردم را به هيچوجه. به مسئولان گفتند كه درمعاملات سرمايه گذاري با خارجي بدانند كه اگر به منافع خارجي لطمه بخورد و تضمين ها عملي نشود بيم تحريم جهاني و بلوكه شدن همه سرمايه ايران وجود خواهد داشت كه توجه نكردند. ريشه سوم بيماري ايران ساواك است كه نتوانست مشكلات مردم را كشف و به موقع و بدون ملاحظات به گوش رئيس كشور و اعضاي دولت برساند و به آنان اخطار دهد تا براي رفعشان اقدام كنند. ساواك تنها براي جاسوسي بر ضد مردم و دادن گزارش راست و دروغ و افزودن بر حجم پرونده هاي محرمانه اشخاص كه جز مشكل سازي و دشمن تراشي دردي را درمان نمي كند به وجود نيامده است. وظيفه آن جمع آوري اطلاعات است، در درجه اول اطلاعات مربوط به مشكلات مردم، نارضايي ها، خواستها و ناخواستها و رساندن اين اطلاعات به گوش مقامات مربوط است تا راه حل بيابند و پيش از اين كه دير شود مشكل را از ميان بردارند. اين سازمان (ساواك) با اين كاركنان و تشكيلات ناقص و نيز وابستگي اش به كابينه و نداشتن استقلال كامل در امور خود نمي تواند در جهت تشخيص بيماري و پيشنهاد تجويز دارو، موثر باشد. كار اين سازمان در طول عمر خود شده است پرونده سازي و در نتيجه دردسر سازي براي مردم و دولت و ايجاد ناراضي و دشمن و دورساختن ميهندوستان و دلسوزان وطن از خدمت. فساد اداري و انجام امور از راههاي بوروكراتيك كه عمدتا از انتصابات غير اصولي مديران و روساي دواير و توصيه بازيها ناشي مي شود يك ريشه ديگر بيماري ايران است و ....