پیشنهاد آخوندی برای تشکیل مجمع معماران ایران همزمان با روز معمار
پیشنهاد آخوندی برای تشکیل مجمع معماران ایران همزمان با روز معمار
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وزیر راه و شهرسازی در یادداشتی به مناسبت روز معمار، پیشنهاد تشکیل مجمع معماران ایران را مطرح کرد.
به گزارش ایسنا، عباس آخوندی نوشت: شهر و معماری ایرانی برترین جلوهگاه فرهنگی سرزمین و تمدن ایران است. معماری ایرانی در هماهنگی با اندیشه معنوی ایرانیان و دیدگاه آنان نسبت به هستی و انسان و همنوایی با طبیعت متنوع سرزمین ایران هزاران سال استمرار داشته و توانسته نمونههای زرینی را به ثبت برساند. قلمرو ظهور این اندیشه با ابزار معمارانه هنرمندان و صاحبان اندیشه به گسترهی تمدن و فرهنگ ایران تعمیم یافته و امروزه آثار فاخری از این مظاهر فرهنگی در پهنه سرزمینی ایران شهر قابل بازخوانی اند. معماری و شهر ایرانی عرضه کننده ارزشمندترین مصادیق تعامل با طبیعت در همسویی با ویژگیهای فرهنگی و اعتقادی و تجلیگاه مفهوم توسعه پایدار در شهر و معماری است. اهتمام معماران ایرانی در این راستا عامل اساسی استمرار هویت معماری ایرانی در عین تکامل و بهره گیری آن از پدیده های نوین در طول سدهها بوده است. با آغاز عصر نوگرایی، بازآفرینی و بازخوانی تمدن ایرانشهری دجار لکنت شدهاست، تا جایی که هنوز تعریف مورد اجماعی از توسعه در میان نخبگان حاصل نشدهاست. این ناهمزمانی و ناهماهنگی موجب فرسایش و تشدید فرسایش این سازمان فضایی کالبدی منسجم شهرها، کاهش توان زیستپذیری محیطی و مخاطره تداوم تمدنی ایران شدهاست. به دیگر سخن محصول فهم ما از رویارویی با تمدن جدید غرب به از جاکندگی و گمگشتگی و با نگاه کالایی شدن به زندگی توام شده است. علاوه بر همزیستی ناپایدار دو انگاره قدیم و جدید، گسستی در ساختار همپیوند معماری - شهرسازی رخ داده که به آشفتگی و نابسامانی شهری دامن زده است. عدم پیوند عناصر و اجزای سازندهی شهرها با زمینه و بستر خود و حتی استقرار ناموزون ساختمانها در تعامل با یکدیگر و نیز با ساختار طبیعی پیرامون بر این گسست دامن زده و شرایط نامطلوبی را به بار آوردهاست. براین باورم که درمان این وضعیت، از یکسو با "بازخوانی هویت ایرانی" در چارچوب اندیشه ایرانشهری در روزگار مدرن و در اقلیمی به فراخنای ایران فرهنگی و فراهمساختن زمینههای افزایش حس تعلّق به شهروندان میسر میگردد و از سوی دیگر با چنین پشتوانهای ضروری است به بازاندیشی و بازنگری در نظام طرحریزی و ضوابط و شیوهنامههای راهنما اقدام نموده و به ترمیم این ساختار بپردازیم. معماران ایران، بهویژه نسل خلاق و جوان این کشور در این عرصه وظیفهای خطیر بر عهده دارند. باید با حوصله و سینهای فراخ گسستها و فروریختگیهای نهادهای حرفهای و آموزشی را به کمک اندیشهورزان ترمیم کرد. وزارت راهوشهرسازی با تاکید بر نقش و جایگاه معماران و هنر معماری در نظام توسعه کشور بر آن است با حمایت از تشکلها و نهادهای حرفهای در تشکیل مجمع ملی معماران ایران و نیز ساختاری در ذیل شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، زمینه را برای همپیوندی بین حرفه، دانشگاه و دولت فراهم و به سیاستگذاری برای رفع موانع و مشکلات بپردازد. بیگمان معماران این کشور با اتکاء به دانش زیست این سرزمین توان افرینش دوبارهی هویت معماری ایرانِ معاصر را در پیوند با گذشته دارا هستند. با آرزوی سرفرازی ایرانیان و سربلندی جمهوری اسلامی ایران. انتهای پیام
طراحی شهری و تاثیر آن بر دمای شهرها
طراحی شهری و تاثیر آن بر دمای شهرها
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طراحی شهری تاثیر بسیار قابل توجهی در دمای شهر دارد و میتواند منجر به گرم شدن بیش از اندازه بعضی از شهرها شود.
به گزارش ایسنا، نتایج مطالعات پژوهشگران نشان میدهد که تفاوت در الگوهای شهری که به آنها بافت میگویند، مهمترین عامل تعیینکننده گرمای شهرها هستند.
میزان گرمای شهرها به چه چیزی وابسته است؟
محققان بر این باورند که شکل خیابانها و ساختمانهای شهر و به طور کلی طراحی شهری، نقش مهمی در اثربخشی گرمایی شهر دارد.
اما واقعا چرا بعضی از شهرها نسبت به محیط اطراف خود گرمتر هستند؟ نتایج این بررسی میتواند به برنامهریزان شهری در طراحی شهر کمک بزرگی کند.
چه شهرهایی گرمترند؟
بعضی از شهرها مانند نیویورک و شیکاگو مانند یک شبکه دقیق، نظیر اتمهای درون یک کریستال بوده و به اصطلاح کریستالی هستند و شهرهایی مانند بوستون یا لندن مانند اتمهای درون مایع و شیشه آشفته هستند و شکل یکسانی ندارند که به آنها شهرهای بلوری میگویند.
محققان MIT دریافتند که شهرهای کریستالی نسبت به شهرهای بلورین گرمتر هستند.
مصالح شهری چه نقشی در گرمای شهرها دارند؟
در دنیای امروز که ساختوساز بر مبنای قاعده خاصی نیست، نمای ساختمانها و مصالح به کار رفته در آنها منجر به گرمای بیش از اندازه میشود، اما باید یادآور شویم که معماری سنتی و اصیل اینگونه نبوده و ساختوسازها با شرایط دمایی آن منطقه سنجیده میشده است.
مصالح ساختمانی شهری، مانند بتن و آسفالت، در طول روز گرما را جذب و در شب آن را منعکس میکنند، این اثر بسیار قابل توجه است و میتواند ۱۰ درجه فارنهایت به دمای شبانه اضافه کند.
تاثیر این گرما منجر به افزایش مشکلاتی برای سلامتی افراد شده، همچنین استفاده از انرژی در هوای گرم افزایش مییابد و این موضوع در عصری که بیشتر افراد در شهرها زندگی میکنند، اهمیت دارد.
همچنین نتایج این مطالعه نشان میدهد که تحقیقات در مورد مواد ساختمانی ممکن است راهی برای جلوگیری از افزایش گرما در ساختمانهای شهر باشد.
چگونه طراحی یک شهر میتواند بر دمای آن شهر تاثیر داشته باشد؟
این اطلاعات برای مکانهایی مانند چین و دیگر مناطقی که در آن شهرها به سرعت در حال گسترش هستند، میتواند مهم باشد. راولند پلنق، یک دانشمند ارشد پژوهشی در MIT، در این باره اظهار کرد: ما از ابزارهای فیزیک آماری کلاسیک استفاده میکنیم. این تحقیق میتواند به برنامهریزان شهری کمک کند تا شهرهایی طراحی کنند که انرژی در آنها کارآمدتر باشد.
بسته به آبوهوای منطقه در بعضی از مناطق نیاز به مکانهایی است که گرمتر و یا سردتر باشند. این نکته مهم است که شهرهای امروزی از نظر ساختوساز شبیه به هم هستند. اما معماران باید آبوهوای منطقه را در نظر بگیرند و ساختوسازها بر اساس دمای منطقه باشد و از مصالح مناسب آن منطقه استفاده شود.
این تیم تحقیقاتی دریافت که استفاده از مدلهای ریاضی که برای تجزیه و تحلیل ساختارهای اتمی در مواد طراحی شدهاند، یک ابزار مفید هستند که منجر به ایجاد یک فرمول ساده برای نحوه مناسب طراحی شهر میشوند.
محققان با استفاده از تصاویر ماهوارهای، طراحی ساختاری ۴۷ شهر مختلف را با استفاده از این مدلها مورد بررسی قرار دادند. برای هر شهر، اطلاعات دمایی را که از یک ایستگاه داخل شهر و خارج از آن، اما در نزدیکی آن شهر بهدست آمده بود، جمعآوری کردند.
در طراحی ساختمان این موضوع باید در نظرگرفته شود که ساختمانها گرما را دفع و ساختمانهای دیگر آنها را دوباره جذب میکنند.
پژوهشگران عنوان کردند: طراحی جدید در مکانهای گرم برای به حداقل رساندن گرمای اضافی مفید است و در مکانهای سردتر نیز شهرها باید بر اساس آب و هوای آن منطقه طراحی شوند.
نحوه قرارگیری خطوط آب و برق، فاضلاب و سیستمهای حملونقل در مناطقی که گرما موضوع مهمی است، اهمیت بسیاری دارد.
نتایج این مطالعه همچنین نشان میدهد که تحقیقات در مورد مواد ساختمانی ممکن است راهی برای مدیریت صحیح تعامل گرما در ساختمانهای شهر باشد.
تاثیر جزیره گرمایی بر شهرها چیست؟
اثر جزیره گرمایی چندین دهه است که شناخته شده بوده و تاثیر این جزیره در هر شهری نسبت به شهر دیگر متفاوت است و به طراحی شهر بستگی دارد.
جزیره گرمایی شهری، به منطقهای از شهر گفته میشود که دمای بالاتری نسبت به محیط اطراف و خارج از شهر دارد.
اگر شهر، فضای سبز زیادی داشته باشد این گرما از طریق فضای سبز جذب و منجر به خنک شدن میشود و در غیر این صورت دما افزایش مییابد.
طراحی شهرها باید به گونهای باشد که جزیره گرمایی بر شهر تاثیر نداشته باشد، در این بین استفاده از بامهای سبز نیز راهحل مفیدی است که در خنکسازی شهرها موثر است.
انتهای پیام
تجدیدنظر در طرح بافت پیرامون حرم مطهر رضوی/تشکیل شورای ساماندهی ارتقاء کیفیت در تهران
معاون وزیر راه و شهرسازی خبر داد
تجدیدنظر در طرح بافت پیرامون حرم مطهر رضوی/تشکیل شورای ساماندهی ارتقاء کیفیت در تهران
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی گفت: از بزرگترین دستاوردهای شورای عالی معماری و شهرسازی، تجدیدنظر در طرح بافت پیرامونی حرم مطهررضوی بود که در ماه گذشته ابلاغ شد و رویکرد مواجهه با این بافت شهری تغییر یافت.
به گزارش خبرنگار مسکن خبرگزاری فارس، محمد سعید ایزدی امروز در نشست خبری ارائه گزارش اقدامات انجام شده معاونت شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی بیان کرد: احیای طرح جامع سرزمینی از طریق اقدام مشترک وزارت راه و شهرسازی و سازمان برنامه و بودجه کشور بعد از سه دهه از انجام اقدامات موازی با هدف تدوین سند آمایش توسعه کشور انجام شد.
وی ادامه داد: به زودی وزارت راه و شهرسازی و سازمان برنامه و بودجه سندی به کشور تقدیم میکند که در حوزه طرح جامع سرزمینی خواهد بود و تکالیف در این بخش مشخص میشود.
ایزدی با بیان اینکه شورای عالی شهرسازی درگیری مسائل روزمره شده بود، گفت: ارتقای جایگاه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران به عنوان بالاترین مرجع سیاستگذاری در حوزه توسعه شهری و سرزمینی با تأکید و تمرکز بر سیاستگذاری و طرح موضوعات کلیدی، توسعه در شورای عالی و پرهیز از روزمرگی در دستورکار قرار گرفت.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی اضافه کرد: از سال گذشته ۵۰ درصد مباحث مطرح در شورای عالی شهرسازی، به سیاستهای شهری اختصاص یافت و موضوعات مهمی را به تصویب رساندیم.
وی توضیح داد: به عنوان مثال؛ رودخانههای شهری که ثروتهای زیستمحیطی محسوب میشود، دچار تعرضات فراوانی شده است که در شورای عالی شهرسازی مصوبهای داریم که بازآفرینی رودخانهها را مشخص میکند.
ایزدی گفت: مصوبه رویکرد عدالت جنسیتی در طرحهای توسعه شهری و مصوبه شناسایی بناهای شاخص از دیگر مباحث مطرح در شورای عالی معماری و شهرسازی بود.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی از رد دیون به مهندسان مشاور خبر داد و گفت: سالهای ۹۶ و ۹۷ با تخصیص صددرصدی اعتبار، همه دیون خود را به مهندسان مشاور پرداخت کردیم.
وی تجدیدنظر در ساختار، محتوا و فرایند برنامهریزی و طرحریزی شهری به ویژه در مقیاس طرح جامع با رویکردهای نوین منطبق با شرایط کنونی شهرهای کشور را از دیگر اقدامات انجام شده در معاونت شهرسازی و معماری عنوان کرد.
ایزدی با بیان اینکه متأسفانه معماری کشور مورد غفلت قرار گرفته است، گفت: توجه ویژه به ارتقای ویژه معماری، از طریق تشکیل کمیته اعتلای معماری، برگزاری مسابقات معماری، مستندسازی و ترویج معماری خوب، اصلاح دستورالعملها و ضوابط ساختمانی از دیگر دستاوردها در معاونت شهرسازی و معماری است.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی همچنین به ترویج گفتمانسازی به منظور افزایش مطالبهگری در جامعه به خصوص در مسائل شهری و سرزمینی از طریق راهاندازی گروهها و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی خبر داد و گفت: در این حوزه، خانه گفتمان شهری در شهرهای تهران، کرمان و گرگان تأسیس شد.
وی افزود: تقویت نظارت و پایش تحولات شهری از طریق حمایت از دیدهبان شهری و تشکیل نهاد برنامهریزی و توسعه کلانشهرهایی نظیر کرج، تهران، اصفهان و همدان توسط معاونت شهرسازی و معماری انجام شد.
ایزدی با بیان اینکه ادغام وزارت راه و شهرسازی و موضوعات مرتبط با آن همیشه مورد توجه بوده است، گفت: در این معاونت از ظرفیت موجود ادغام دو حوزه راه و شهرسازی با راهاندازی کمیتههای مشترک، تدوین و اجرای برنامههای مشترک با حوزههای حمل و نقل (معماری راه، منظر ریلی، کمیته ایستگاههای راهآهن، ترمینالهای فرودگاه و غیره) در دستورکار قرار گرفته و انجام شد.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی افزود: اولویتبخشی و حمایت از سیاست بازآفرینی شهری با هدف ارتقای کیفیت زندگی در شهرهای کشور از طریق تجدیدنظر در شیوه شناسایی محدودههای هدف، تصویب سیاست بازآفرینی رودکنارها، نظارت و مراقبت از ثروتهای فرهنگی و تاریخی و حمایت از باغات و زیستبومهای شهری و روستایی از دیگر مواردی بود که در این معاونت اجرا شد.
وی تأکید کرد: در یک سال گذشته سه پادگان در شهرهای ارومیه، خرمآباد و اصفهان تعیین تکلیف شدو شهروندان آن شهرها صاحب عرصه مناسب شدند.
ایزدی گفت: همچنین موضوع جنجالی جابه جایی پادگانهای آموزشی ۰۶ تهران و لشکر ۷۷ مشهد هم در حال پیگیری است.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی از تشکیل شورای ساماندهی پایتخت و ارائه راهکارهای اجرایی برای ارتقای کیفیت زندگی در کلانشهر تهران خبر داد و گفت: این موضوع در سه ماه گذشته انجام شد و هدف توجه به مسائل کلیدی کلانشهر تهران و پایتخت است.
وی افزود: همچنین سیاستگذاری و نظارت بر تحقق برنامههای حفاظت از بافتها و آثار فرهنگی و تاریخی و تجدیدنظر در طرح بافت پیرامون حرم مطهر رضوی، پیگیری جلوگیری از تخریب کارخانه حریربافی چالوس و اصلاح طرح تعریض و تخریب محله بلاغی شهر قزوین همچنین مصوبه حفاظت گورستانهای تاریخی دنبال و اجرا شد.
ایزدی همچنین به راهبری پروژههای طراحی فضای شهری در راستای ارتقای کیفیت فضاهای شهری اشاره کرد و گفت: در اینباره میتوان به طراحی شهری رودخانه شهر خرمآباد، طراحی شهری خیابان امام خمینی چابهار، طراحی فضای شهری خیابان چهار مردان قم و ... اشاره کرد.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی گفت: از بزرگترین دستاوردهای شورای عالی معماری و شهرسازی، تجدیدنظر در طرح بافت پیرامونی حرم مطهر امام رضا(ع) بود که در یک ماه گذشته ابلاغ شد و رویکرد مواجهه با این بافت ارزشمند تغییر یافت.
وی با بیان اینکه شهر مشهد ۱.۲ میلیون نفر جمعیت حاشیهنشین دارد، گفت: در طرح تجدیدنظر در بافت پیرامونی حرم امام رضا(ع) از ایجاد خیابانهای جدید، بلندمرتبهسازی، لوکسسازی پیرامون حرم جلوگیری شد و حفاظت از بافت اطراف حرم مطهر انجام شد.
وی ادامه داد: در شهر اصفهان کارخانه ریزبافت به عنوان باقیمانده آثار معماری صنعتی کشور از بانک ملی به مبلغ ۲۰۰ میلیارد تومان خریداری کردیم و مانع تخریب آن شدیم.
ایزدی افزود: در شهر شیراز دو مشکل تخریب باغات و تخریب بافت تاریخی در قلب بافت شهر شیراز وجود دارد.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی افزود: در این راستا طرح منطقه تاریخی شیراز تصویب و دو ماه پیش ابلاغ شد.
ایزدی گفت: با سند حفاظت از بافتهای ۳۶۰ هکتاری مرکز شهر شیراز ما قانونا میتوانیم از تخریب بافتهای تاریخی جلوگیری کنیم، در این حوزه کمیسیون اصل نود مجلس و کمیسیون امنیت ملی نیز با ما همکاری میکنند.
وی تأکید کرد: همچنین مصوبهای در شورای عالی شهرسازی و معماری برای جلوگیری از تخریب باغات قصرالدشت شیراز داریم.
ایزدی با اشاره به تعامل مناسب با شهرداری تهران گفت: در حال حاضر دو پرونده ۴ هزار موردی و ۴۴۶ موردی را بررسی میکنیم و در کمیته مشترک، مغایرتها را در ساخت رد میکنیم.
معاون شهرسازی و معماری وزیر راه و شهرسازی بیان کرد: در منطقه ۲۲ از خاصترین مناطق شهر تهران است، روند ساخت و ساز آن را بالاتر از طرح تفضیلی منطقه است و عرصههای ذخیره که قرار بود شهر از آنجا استفاده کند، مورد استفاده قرار گرفته است.
انتقاد آیت الله علوی گرگانی از معماری غیر اسلامی شهرها
انتقاد آیت الله علوی گرگانی از معماری غیر اسلامی شهرها
مرجع تقلید شیعه از معماری غیر اسلامی شهرها انتقاد کرد و گفت: اصلاح نحوه شهرسازی در کشور باید مورد توجه قرار بگیرد.
به گزارش خبرنگار ایسنا، آیت الله سید محمدعلی علوی گرگانی پیش از ظهر امروز در دیدار رئیس و اعضای سازمان نقشه برداری کشور در قم عنوان کرد: موضوع نقشه برداری بسیار با اهمیت است و بسیاری از برنامههای کلان کشور نیز بر اساس این نقشهها تنظیم میشود.
وی با تاکید بر اهمیت سازمان نقشه برداری کل کشور، افزود: البته در سالیان قبل کمکاریهایی در این زمینه صورت گرفته است و باید مسئولان بیشتر به امر توسعه شهری توجه کنند.
این استاد برجسته حوزه با اشاره به اینکه «در سال های گذشته، گنبد و گلدسته حرم ائمه مطهر در شهرهای قم و مشهد، اولین چشم اندازی بود که هر مسافری آن را میدید»، گفت: متاسفانه به علت برنامه ریزیهای نادرست و ساخت و ساز در اطراف حرم ائمه در این شهرها، بارگاه ائمهی مطهر به حاشیه رفته و رویت پذیریاش را نیز از دست داده است.
وی با بیان اینکه «تنظیم درست و دقیق نقشه برداریهای شهرها وسیله تحقق عدالت اجتماعی است»، ادامه داد: توسعه آپارتمان نشینی سنخیتی با معماری اسلامی ندارد و به دلیل یکسان نبودن شرایط برای ساکنین این نوع ساختمانها، موجب از بین رفتن عدالت اجتماعی میشود.
وی با انتقاد از گسترش آپارتمانسازی در کشور افزود: باید نوع نقشه ساختمانها و شهرها بر اساس اصول شهرسازی و متناسب با معماریهای اسلامی و ایرانی باشد، بر همین اساس اصلاح نحوه شهرسازی در کشور باید مورد توجه قرار بگیرد.
انتهای پیام
غفلت ۱۰۰ ساله از معماری خشتی، ضعفِ بزرگِ کشور
غفلت ۱۰۰ ساله از معماری خشتی، ضعفِ بزرگِ کشور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور با تاکید بر حفظ بافت جهانی یزد، گفت: خارج از این بافت تاریخی، شاهد ایجاد بناهایی با معماری غیرایرانی و خشتی هستیم که این مسئله بیانگر ورود نکردن سازمان نظام مهندسی در زمینه مجوزها و به تبع آن دانشگاهها در زمینه شناخت و معرفی و ارتقای آگاهی نسبت به انواع مصالح معماری خشتی و نوع این معماری است.
به گزارش ایسنا، «محمد حسن طالبیان» در اولین کارگاه بینالمللی معماری خشتی که به میزبانی دانشگاه یزد برگزار میشود، تنوع آثار دربردارنده معماری خشتی کشور را یکی از ظرفیتهای بزرگ ایران در زمینه معماری برشمرد و گفت: آثاری چون تخت جمشید، آثار باستانی بسیار ارزشمند و خشتی در سطح جهان هستند که حدود دو سوم این بناها با خشت ایجاد شده و به رغم گذر زمانی بسیار زیاد، همچنان حفظ شدهاند.
وی افزود: البته هخامنشیان که خاک، آب، زمین و آسمان را مقدس میشمردند، منجر به وجود آمدن باغهای ایرانی با این نوع معماری نیز شدند که این به معنای هویت ایرانی محصور در این بناها و سازههاست.
اکثر آسیبها به بناهای خشتی به دلیل رعایت نکردن نکات فنی در معماری است
این مسئول؛ غفلت از معماری خشتی در ۱۰۰ سال اخیر را ضعف بسیار بزرگی برای کشور برشمرد و گفت: هر چند هنوز در برخی از نقاط کشور شاهد ایجاد بناهایی با معماری گلین و خشتی هستیم اما حقیقت این است که معماری خشتی در حال فراموشی و رو به غفلت است و نقش استاد و شاگردی و معماران خشتی کمرنگ شده در حالی که این معماری وابسته به این عوامل نیز بوده است.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به همت شهرداری یزد برای برگزاری کارگاه معماری خشتی در دانشگاه یزد، اظهار کرد: توسعه میراث معماری خشتی نیازمند نگاهی شهری است که شهرداری یزد در این زمینه اقدام قابل قبولی داشته و با برگزاری این کارگاه در این زمینه پیش قدم شده است.
طالبیان با بیان اینکه معماری خشتی با چالشهای زیادی روبرو است، بیان کرد: هر چند این معماری در بافت شهر جهانی یزد حفظ شده، اما خارج از این بافت تاریخی، شاهد ایجاد بناهایی با معماری غیر ایرانی و خشتی هستیم که این مسئله بیانگر عدم ورود سازمان نظام مهندسی در زمینه مجوزها و به تبع آن دانشگاهها در زمینه شناخت و معرفی و ارتقای آگاهی نسبت به انواع مصالح معماری خشتی و نوع این معماری است.
وی با تاکید بر ثبات و دوام بناهایی با معماری خشتی و اشتباه مهندسان امروزی با عدم اعتماد به سازههای خشتی، گفت: اغلب مهندسان معتقد هستند که معماری خشتی در مقابل بلایایی چون زلزله و سیل دوام ندارد، بنابراین بناهای بُتنی و سیمانی را اولویت معماری خود قرار میدهند، در حالی که در زلزله بم و سیل خوزستان، بناهای خشتی نسبت به سازههای جدید آسیب کمتری دیده بودند و اکثر آسیب به بناهای خشتی نیز به دلیل عدم رعایت برخی نکات فنی در معماری و عدم یکپارچگی این سازهها بود.
معاون میراث کشور با اشاره به قدمت چندین هزار ساله این نوع سازهها مانند ارگ بم، بیان کرد: به یقین عمر و دوام این سازهها بیشتر است لذا باید نگاه به این معماری تغییر کند و نسل جدید که نگاه کم رنگ و غیر قابل اعتمادی به این نوع معماری دارند، معماری خشتی را بیشتر و درست بشناسد.
پاسخ به نیاز مردم در بافت تاریخی، عامل ماندگاری مردم در بافت شهر یزد
وی رفع دغدغهها و مشکلات ساکنان بافتهای تاریخی متناسب با پیشرفت تکنولوژی را چالش بزرگ دیگری برای سازههایی با این نوع معماری عنوان کرد و افزود: باید نیاز مردم این بخش به پیشرفت تکنولوژی پاسخ داده شود تا این مردم در این بافت بمانند و علاوه بر ماندگاری، آن را نیز حفظ کنند چرا که در غیر این صورت کار مهمی انجام نشده است.
او حفظ بناهای خشتی در روستاهای خالی از سکنه را نیز دغدغه دیگری عنوان کرد و گفت: برخی از بناها که معماری خشتی دارند، در این نوع روستاها واقع شدهاند در حالی که خشکسالی عاملی بر متروک شدن و تخریب این نوع بناهاست و حفظ آنها نیز به دغدغهای برای میراث فرهنگی تبدیل شده است.
وی با بیان اینکه مسئله مهم اینجا است که «چه باید کرد؟»، گفت: برای رفع این چالشها اقدامات قابل قبولی با تعامل دانشگاهها و پایگاه میراث جهانی انجام شده و در حال تدوین و انعقاد تفاهمنامههایی در راستای ایجاد مرکز تحقیقات ساختمان هستیم که این مسئولیت بزرگ بهرغم حجم بسیار زیاد بناها و دغدغهها، نیازمند مشارکت جامعه است.
وی با اشاره به ضرورت تعامل با کشورهای دیگر در راستای این نوع معماری، تصریح کرد: بناهای رها شده به عنوان پایلوت ایجاد کارگاههای آموزشی و اشتغالزایی انتخاب و در دایره کاربری مناسب قرار گیرند و در این رویکرد شهرداریها و سایر دستگاههای اجرایی نیز همکاری کنند.
معاون میراث فرهنگی کشور با تاکید بر لزوم ایجاد بناهای خشتی عمومی که با مخالفت مهندسان نیز روبرو است، افزود: با این کار مردم در تماس مستقیم با این نوع معماری قرار میگیرند و آگاهی عمومی نیز افزایش مییابد.
طالبیان همچنین بر توجه به موضوع یکپارچگی و توسعه این نوع معماری در خارج از بافتهای تاریخی تاکید کرد.
انتهای پیام
از تهران آرام سال ۴۰ تا قوانین سختگیرانه شانزلیزه
گفتوگو با سعید ساداتنیا - کارشناس معماری
از تهران آرام سال ۴۰ تا قوانین سختگیرانه شانزلیزه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میدانفردوسی دهه ۲۰آلودگی بصری فضاهای شهری از جمله معضلاتی است که این روزها گریبان کلانشهرهای ایران و خصوصا تهران را گرفته است و به گفته معماران به شهرستانهای کوچک نیز کشیده شده است.
به همین منظور پای صحبت برخی از معماران نشستهایم تا از ریشههای این مشکل و راهکارهای موجود برای حل آن آگاه شویم. مصاحبه قبلی به
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- معمار - اختصاص داشت که این روزها طرح آرامسازی خیابان انقلاب تهران و حفظ بناهای قدیمی این محله را در دست دارد و این گفتوگو با سعید ساداتنیا، کارشناس معماری و شهرسازی است که در ادامه پرونده آلودگی بصری فضای شهری در بخش تجسمی ایسنا مطرح میشود.
در غرب به هماهنگی بناها تأکید میشود
از سعید ساداتنیا دربارهی علت مشکلات آلودگی بصری سوال میکنیم. پاسخ میدهد: موضوع آلودگی بصری شهری یک مشکل بینالمللی است و به نوعی در همه شهرهای دنیا مطرح است. برای این امر راهکارها و روشهای علمی متفاوتی وجود دارد. پروژههای حذف زواید شهری نگاهی است که مجموعهای از ضوابط و قواعد را به همراه دارد، همچنین مجموعه مفصلی از فعالیتهاست که در نهایت به یک هماهنگی و همنوایی بخصوص در بافتهای ارزشمند میرسد.
او ادامه میدهد که تهران تا سالهای ۴۰ نمایی هماهنگ و یکدست داشت و فضای شهری آن آرام بود. همچنین ساختمانها عمدتاً دو یا سه طبقه بیشتر نبودند و به ندرت ساختمانهای بلندی همانند پلاسکو در تهران ساخته میشد.
این معمار در همین راستا بیان میکند: در آن زمان نمای ساختمانها عمدتاً آجری بود و بعدها با ورود معماران ایتالیایی و فرانسوی، معماری مدرن وارد ایران شد؛ گرچه که این معماری نیز هنوز تلفیقی از معماری مدرن و ایرانی بود؛ البته روند هماهنگی نماهای شهری تا حدودی تا بعد از جنگ نیز ادامه داشت و طرحهای جامعی که تهیه میشد، روی هماهنگی و همخوانی نماها تأکید داشت و سعی میکرد این هماهنگی را نگه دارد.
او در ادامه از قوانین محکمی که برای ساخت بنا در کشورهای غربی وجود دارد، میگوید.
«در غرب تأکید میشود بناهای در حال ساخت حتماً با دیگر بناها هماهنگی و توازن داشته باشند و برای ساخت آن تنها به سلیقه مالک توجه نشود. در اروپا برای این امر قوانین سفت و سختی وجود دارد به گونهای که در لندن صاحب ملک حق ندارد بنای خود را کوچکترین تغییری دهد و موظف هستند هر هفت سال یک بار نمای ساختمان خود را نوسازی کنند، در غیر این صورت جریمه خواهند شد. از طرفی قیمت ساختمانها با توجه به میزان نزدیک بودن به زمان بازسازیشان تغییر میکند. همچنین درباره قوانین و ضوابط ساخت بناها درخیابان شانزلیزه پاریس چندین جلد کتاب وجود دارد که به خوبی نیز رعایت میشوند.
ساداتنیا دربارهی وجود قوانین مربوط به ساختمانسازی در ایران بیان میکند: در ایران قوانین مشخصی برای ساخت و ساز نماهای ساختمان وجود دارد ولی متأسفانه خیلی به آنها عمل نمیشود. این قوانین از زمان رضا شاه بوده و در حال حاضر تعداد آنها شاید به ۷۰ تا هم برسد. این قوانین محدودکننده هستند و میتواند جلوی اوضاع نا به سامان بناهای ساختمانی را بگیرد، با این وجود به این قوانین عمل نشده و از طرفی هم بهروز نشدهاند.
وی موج مالبازی را یکی از دلایل اصلی وضع حاضر معماری میشمارد و تصریح میکند: شروع این موج در سالهای ۶۷ یا ۶۸، پس از اتمام جنگ بود. در آن زمان دولت دستور داد که تراکم ارتفاع ساختمانها را بالا ببرند تا باعث کسب درآمد برای شهرداریها و مستقل شدن آنها شود؛ این امر یکی از عجیبترین رفتارهایی بود که میشد با یک شهر انجام داد. زیرا تیمهای مختلف شهرسازی و معماری مطالعات و پژوهشهای گستردهای را بر اساس ضوابط و قوانین متنوع روی شرایط اقلیمی و محیطی و … شهرها، انجام دادهاند تا براساس آن معماری شهرها و شرایط ساختمانسازی شکل بگیرد. ولی به یک باره یک دستور فرمایشی بیان کرد که تراکمها را بالا ببرند و تراکم اضافه بفروشند تا شهرداریها بتوانند درآمد خود را مستقل کنند.
ساداتنیا میگوید که فروش تراکم اضافه آغاز بههمریختگی و اغتشاش نمای شهری بود؛ گرچه که شهرداریها میتوانستند راههای بسیار پایدارتری را برای کسب درآمد داشته باشند.
او اضافه میکند: این معضل در ادامه به دیگر سازمانها و وزارتخانهها هم رسید. به گونهای که آموزش و پرورش قانون اساسی را که درباره آموزش رایگان بود زیر پا گذاشت و این جریان در ادامه به دانشگاهها هم رسید و کم کم وارد فضای بهداشت و درمان شد. این روند رفته رفته بدتر شد، بعد از مدتی کار به جایی رسید که گفتند هر کس میتواند هر چیزی را که میخواهد تنها با پرداخت پول در هر جایی که دوست دارد، بسازد. یعنی کافی بود در سالهای ۶۷ یا ۶۸ تنها پول رو کنی و هر کار که دوست داری انجام دهی. درواقع نگاههای مادینگر آغازی برای بههمریختگی خیلی از اصولهایی بود که از گذشته وجود داشتند.
جمعیت تهران منفجر شد
این معمار درباره دلایل افزایش جمعیت تهران بیان میکند: در آن زمان بر اساس طرح جامع تهران که توسط عبدالعزیز فرمانفرمائیان (معمار معاصر ایرانی) با همکاری ویکتور گروئن (معمار و شهرساز آمریکایی اتریشی) طراحی شده بود، جمعیت تهران میتوانست حداکثر به پنج تا پنج و نیم میلیون نفر برسد. ولی به دلیل اینکه دیگر نه ضوابط زلزله مهم بود، نه ظرفیت جمعیتپذیری تهران، نه مسأله آب، نه مسئله هوا و نه هیچ چیز دیگر، جمعیت تهران ترکید و ناهنجاریهای کنونی به وجود آمد.
او ادامه میدهد: به مرور زمان جمعیت دیگر کلانشهرهای ایران با رشد وحشتناکی رو به رو شد؛ البته در این بین بالا رفتن جمعیت افراد شهرنشین نکات مثبتی از جمله بالا رفتن آمار تمدن، رفاه و میانگین سنی را به همراه داشت. ولی این موارد میتوانست خیلی قانونمدارانهتر صورت بگیرد چون ما در یک کشور بسیار ثروتمند زندگی میکنیم. ولی چون یک مدیر دولتی به خود اجازه داد تا درباره بناهای معماری و ساخت و ساز بدون داشتن اطلاعات، اظهار نظر کند و قوانین را دور بزند، نا به سامانیهای کنونی شروع شد.
سادات نیا میگوید که در آن زمان هر جا که سرمایه حکم میکرد و میشد نیاز مالی را برطرف کرد و پول بیشتری کسب کرد، راهنمای سیستم اداری و سازمانی ما شد. در صورتی که میشد با سیستمهای پایدارتری بنگاههای کشور را کنترل کنیم.
او همچنین از مد شدن دورهای بناهای مختلف ساختمانی میگوید و توضیح میدهد: در هر دورهای نماهای مختلفی مانند نماهای فلزی مد میشد و موج این ساختارها کل تهران را دربرمیگرفت. اکنون نیز نماهای رومی مد شدهاند و به یک باره دیدیم که نما و فضای شهری پرده به پرده عوض شد و اغتشاشی که الآن شاهد آن هستیم، شکل گرفت. یکی از دلایل این معضل، جوانی و شور و حرارت و در عین حال خالی بودن از تجربه مدیرانی بود که مسوولیت پذیرفتند. بنابراین به دلیل کمتجربگی و کمبود دانش درباره مسائل مربوط به مدیریت کشور، اولین کاری که کردند کنار گذاشتن متخصصان بود و خودشان شروع کردند به جای آنها تصمیم گرفتند. گاهی اوقات نیز متخصصان را مجبور کردند تا از حرفهای آنها تبعیت کنند.
این معمار در ادامه روی لزوم آگاه بودن فرد صاحب قدرت از حوزهای که در آن دارای مسئولیت است، تأکید میکند و میگوید: کارفرما باید دانش حوزهای که در آن فعالیت میکند را داشته باشد و این امر نباید تنها به زیردستان او ختم شود. چراکه در حال حاضر ما به صورت جدی این مشکل را داریم و بارها دیدهایم که افرادی بدون صلاحیت به دلیل مسائل قومی، قبیلهای و جناحی، ریاست حوزههایی در شهرداری یا شهرسازی را بر عهده میگیرند که تصمیمات آنها بعدها مشکلساز میشود. همچنین روی تصمیمات آنها درباره ساخت و ساز هیچ گونه کنترل علمی و کارشناسی وجود ندارد.
سود بیشتر برابر با نابودی فرهنگ
ساداتنیا درباره استفاده از معماری ایرانی میگوید: امروزه در ایران برای ساخت ساختمان اگر مصالحی باشد که سود بیشتری برای کارفرما داشته و یا با چشم خریدار بیشتر آشنا باشد، ترجیح بر از دست دادن اصالتهای فرهنگی است؛ به جای اینکه برویم روی فرهنگ قوی و غنی معماری کشور خود که کاملاً براساس شرایط زیست محیطی، اقلیمی و براساس مصالح بومی خود ما بوده است تمرکز و مطالعه کنیم، از آنها استفاده کنیم، با علم روز جهانی مطابقت دهیم و برای این دوره الگوسازی کنیم، تنها به ملاکهای مالی و سودآور بیشتر توجه میکنیم.
او ادامه میدهد: متأسفانه خیلی از مهندسان و معماران ما ناچار شدهاند در این فضا و شرایط قرار بگیرند و به این خواستهها تن بدهند تا بتوانند سر پا بمانند که البته این هم توجیهی ندارد. راه بیرون آمدن از این شرایط بازگشت به اصالتهای ملی و قوانین خودمان است. باید به متخصصین ملی و بومی که دانش روز جهانی را با خود دارند، تکیه کنیم. باید به تشکلهای صنفی و حرفهای بازگردیم و به خواسته مردم از طریق شورا یاریها و نهادهای مختلف احترام بگذاریم. همچنین هرچقدر دخالت دولت را در این زمینهها کمتر کنیم و به متخصصین و اندیشهسازان مسلط تکیه کنیم کارمان بیشتر پیش خواهد رفت.
این معمار با بیان اینکه باید معماری خود را با دانش روز تطابق دهیم، تصریح میکند: به عنوان نمونه شهرهای خاص و ویژه چون شوشتر یا دزفول که خود من هفت سال روی آن کار کردم، پنج طبقه زیرزمین داشتهاند. ولی متأسفانه در حال حاضر بخش زیادی از این آثار باستانی از بین رفتهاند؛ گرچه که این گنجینه در هر جای دیگر دنیا بود از آن به عنوان یک شهر موزه عالی برای گردشگران استفاده میکردند.
او ادامه میدهد: در آن پنج طبقه زیرزمین استخر، آب جاری، هوای خوب و نور داشتند. شرایط به گونهای بوده که در سطح زمین دمای هوا ۵۰ درجه بوده ولی در زیرزمینها بین ۱۸ تا ۲۰ درجه سانتیگراد میرسیده است. روابط همسایگی در آن سبک زندگی در جریان بوده و با کار ارتباط داشته است. مصالح آن بینظیر بوده و کاملاً با آن اقلیم و شرایط تناسب داشته است. مردم آن زمان چگونه زندگی را به این آسایش در چنین اقلیم سخت و وحشی برای خود فراهم کردهاند؟ اینها نشان میدهد که فکر زیادی روی آن شده است.
ساداتنیا میگوید که آن سبک زندگی مختص آن دوره و خانوادهها بزرگ بوده است و نمیتوان از بشر امروزی انتظار داشت در چنین شرایطی زندگی کند.
او در همین راستا ادامه میدهد: درواقع آن زمان خانواده به آن همه فضای باز احتیاج داشته و تا چند نسل در آن خانهها زندگی میکردهاند. اکنون خانوادهها مدام در حال کوچک شدن هستند، ولی این به این معنی نیست که ما هر کدام از آن خانهها را خراب کنیم و به جای آنها خانههای کوچک را جایگزین کنیم و در هر کدام از آنها یک کولر گازی قرار دهیم. چون با این کار یک اتلاف انرژی و آلودگی محیط زیستی وحشتناک به وجود میآید. در آن زمان برای ساخت هر بنا از تجربیات سابق استفاده میکرده و بنا را با توجه به اقلیم محیط طراحی میکردهاند. من نمیگویم از آنها تقلید کنیم، چون آن نحوه ساختمانسازی امروزه دیگر جوابگو نیست، ولی آن دانش با تلفیقی از دانش جهانی و تکنولوژی روز دنیا باید پایه معماری و شهرسازی امروز ما قرار بگیرد.
انتهای پیام
وقتی آسمان را هم میفروشند!
گفتوگو با فرهاد احمدی ـ معمار
وقتی آسمان را هم میفروشند!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
《پیش از اینکه آقای کرباسچی بدون طرح جامع مصوب جدیدی برای تهران ضوابط مداخله در شهر را تغییر دهد، شهر در بخشهای زیادی دارای نوعی سلسه مراتب بود؛ به گونهای که در بخشهایی از شهر تهران ساختمانهای بلند، در بخشهایی متوسط و بخشهایی کوتاه قرار داشت. همانگونه که در بسیاری از شهرهای مدرن شاهد آن هستیم اما متاسفانه این قاعده به کلی به هم ریخت، برای مثال؛ کار بجایی رسید که از تهران تا قزوین در وسط بیابان برج ساخته شد.》
صحبتهای یک معمار درباره ساخت و ساز بدون مطالعه در تهران.
بخش تجسمی ایسنا پیش از این در مصاحبههای متوالی با اهالی معماری به بحث آلودگی بصری شهری پرداخته و در این گفتوگوها تلاش شده است راهحلهای متفاوتی از زبان این افراد معرفی شود.
به طور کلی آلودگی بصری شهری میتواند در پی عوامل متعددی به وجود آمده باشد؛ یکی از این عوامل مهم، تجاوز به حقوق همسایگی در ساخت و ساز شهری است؛ درواقع ساخت ساختمانهای بلند و کوتاه و رعایت نکردن حقوق شهروندان، میتواند بر هم زنندهی الگوی درست ساخت و ساز شهری باشد و موجب سلب آرامش در فضای شهری می شود
این بار تصمیم گرفتیم پای صحبتهای یکی دیگر از معماران ایرانی به نام فرهاد احمدی ـ معمار ـ بنشینیم. او در این مصاحبه عواملی را که باعث ایجاد شرایط حاضر در ساخت و ساز شهری شده است را از جهات مختلف بررسی میکند.
وقتی که معماری لاکچری شمرده شد!
در ابتدا به او میگوییم که برخی از معماران معتقد هستند، شاید ۱۰۰ سال زمان ببرد تا دوباره فضایی آرام در تهران ایجاد شود. با خنده میگوید: شاید به صد سال نیاز نباشد و یک عامل طبیعی همه این آلودگیها را از بین ببرد.
احمدی در مورد عواملی که این آلودگیها از آن زاییده شده است ادامه میدهد:
پس از پایان جنگ بدنبال توسعه در کشور بودند. برای این کار به فعالیت بساز بفروشی که شاید سادهترین راه توسعه برای ایرانیهاست، روی آوردند که اقتصاد کشور را هم راه میاندازد. البته در بسیاری از بخشهای جهان نیز مدتهاست که بساز بفروشی رویکردی اقتصادی است؛ چون با بخشهای مختلفی در تولید، در ارتباط است و تولید شغل میکند. اما در آن زمان برنامهریزی جامعی در زمینه تولید مصالح در حد نیاز و همچنین ارتقای تکنولوژی ساخت در داخل کشور صورت نگرفت و بویژه موارد تجملی در ساختمان با در آمدهای نفتی از خارج وارد میشد .
او اضافه میکند: البته چون مساله توسعه به صورت زیر بنایی مطرح نبود، درمساله ساخت و ساز نیز به تدریج گرایش به تجمل و اصطلاحا لاگچری در پاسخ به نیاز طبقه جدید نو کیسه که از رانتها ودرآمدِ واردات متکی بر پول نفت فربه میشدند سرعت گرفت و حتی برای ساختمانهای میان مایه الگو شد و بدین ترتیب با اتکا به اقتصاد مصرفی ناشی از درآمدهای نفتی در جامعه، معماری به تدریج تبدیل به یک امر لاکچری و سوداگرانه شد؛ چون لازمه این لاکچری بودن را استفاده از بهترین مصالح و تجهیزات میدانستند. در نتیجه واردات به صورت فراگیر باب شد و مساله ساختمان به یک صنعت وابسته تبدیل شد و توسعه ملی در این زمینه نقش ضعیفی یافت.
این معمار میگوید که مسوولان و مدیران برای اینکه بساز بفروشی بتواند ادامه پیدا کند، اجازه دادند که شهرها شروع به بزرگ شدن کنند. او توضیح میدهد: اینکه برای ساخت و ساز بیشتر بناهای مسکونی یا اداری مجوز صادر کنند یک مساله است، بحث دیگر عواملی مانند حمل و نقل، خدمات، مسائل ایمنی، انواع آلودگی در شهر، سرانههای فضای سبز و ... است که باید در این راستا در نظر بگیرند. توجه به این عوامل در شهرسازی و مساله توسعه پایدار نقشی اساسی دارد ولی متأسفانه نادیده انگاشته شد؛ به همین دلیل تهران به حد غیر قابل کنترلی از شرایط زیست خارج شد و دیدگاه سوداگرانه در ساخت و ساز نه پاسخ به زندگی با کیفیت انسانی، بلکه به تمامی شهرهای بزرگ و کوچک ایران نیز کشیده شد.
طرح جامع تهران چه شد؟
او در ادامه به نقش شهرداریها و دیگر سازمانها در شرایط ایجاد شده میپردازد و میگوید: به عنوان نمونه وزارت نیرو برای اینکه تولید آب و برق داشته باشد و بتواند به سایر شهرها منتقل کند، از بودجههای ملی استفاده کرد. شهرداریها نیز برای اینکه درآمد خود را به دست بیاوردند، سعی کردند امورات خود را با گرفتن تعرفههای ساخت و ساز بگذرانند. آقای کرباسچی زمانی که شهردار تهران بود، از طرح جامع تهران ، بدون آنکه هیچ قانون جدیدی جایگزین آن شود، عبور کرد؛ در نتیجه برای مدتی چیزی به نام طرح جامع وجود نداشت، همانطوری که سازمان برنامه ملغی شد و این مساله موجب هرج و مرج جدی در ساخت و ساز شد.
این معمار میگوید که «امروزه میبینیم در تمای سطح یک قطعه زمین کوچک برجی ساخته شده که نه به دسترسیهای آن فکر شده و نه به زیرساختها. در ابتدا تعرفه ساخت چنین ساختمانهایی خیلی ارزان ارائه میشد که در نهایت موجب خیز برداشتن دلالها و به وجود آمدن یکسری تولیدکننده یا ابرسازنده شد که تعادل اقتصادی جامعه را به هم ریختند. این افراد تمام شعارهایی را که از ابتدای انقلاب درباره بحثهای طبقاتی و اقتصادی مطرح بود، زیر پا گذاشتند.
در نهایت یک طبقه نو کیسهای به وجود آمد که بخشی از آنها کسانی بودند که به دلیل واردات در بازار رشد کردند و بخشی نیز بساز بفروشها بودند.»
او با بیان جملات بالا ادامه میدهد: در این بین تنها چیزی که مطرح نبود آینده شهر و حقوق اجتماعی مردم بوده پس از دوران باز سازی به تدریج تجاوز به حقوق اجتماعی بیمهابا شروع شد و شهروندان نادیده گرفته شدند. مردم آفتاب، محرمیت، فضای باز و آرامش و آسایش و سلامت خود در خانهشان را به بهای متراکم سازی سوداگرانه شهر و فربه شدن گروهی نوکیسه از دست می دادند و میدهند و حتی تا اتمام ساخت یک برج که میتواند چندین سال به طول کشد، میبایست متحمل انواع مزاحمت و آلودگی شوند و در این مدت اگر همسایگان آن بنای متراکم یا برج، خانهشان بدلیل خاکبرداری و عملیات سنگین ساختمانی صدمه نبیند، قطعا دچار صدمات جدی جسمی روانی میشوند. تمام چیزهایی که با ساخت آن بنا اتفاق میافتد، برای این است که عدهای در جریان این مسائل متمول شوند و روز به روز به شکافهای اجتماعی بیشتر دامن بزنند. این یک اقتصاد بیمار و غلط است که بدون توجه به جوانب و عواقب آن همه گیر شده است.
احمدی افزود: در این ساخت و سازها هرگز به نیاز سکونت شهروندان پاسخ داده نشده است. بسیاری از این فضاهای مسکونی اداری تجاری که نه تنها توسط بخش خصوصی بلکه با رانتهای نهادها و موسسات دولتی ساخته شده و مورد استفاده قرار نگرفتهاند و در حالی که هزاران جوان در شهرها بی خانه هستند، واحدهای مسکونی وسیع بسیار ساخته میشوند و از فضاهای سکونت کوچک شهری خبری نیست؛ در حالیکه در این جا باید مساله پاسخگویی به نیاز شهر وندان باشد نه فربه سازی سوداگران. البته بروز این اتفاقات در کشوری که برنامه جامعی ندارد بعید نیست.
احمدی میگوید که آلودگی بصری شهری تنها یکی از آسیبهای بدون مطالعه عمل کردن در شهر است؛ زیرا دهها آسیب دیگر در جامعه و اقتصاد اتفاق افتاده است.
او ادامه میدهد: البته در دوره مدرن تمام شهرهای توسعه یافته که در آن زمان در حال توسعه بودند، به سمت متراکم شدن حرکت کردند. آنها نیز در دورههایی تجارب نامطلوبی داشتند ولی چون به جدیت، پی آمدها بازبینی میشد، سعی کردند راهکارهای جایگزین بیابند. ولی ما زمانی که مسیرهایی را به اشتباه میرویم، آنها را نقد نمیکنیم و جرأت این را نداریم که به دنبال راه حلهایی متفاوت و نتیجه بخش برای جامعه برویم.
من به همراه دیگر دوستان، عضو جلساتی برای بررسی ساختمانهای ویژه شهر تهران هستم و تلاش میکنیم تا ساختمانی که میلیاردها برای آن هزینه میشود، حداقل سیمایی مطلوب داشته باشد، ولی در نهایت موفق نمیشویم؛ چون از ابتدا طرح مساله اشتباه است و پرداختن به ظاهر مساله، مشکلی را حل نمیکند .
این معمار نتایج نحوه شهرسازی و ساختمان سازی را مهمتر از عاملی مانند آلودگی بصری تلقی میکند و میگوید: زمانی که یک ساختمان بلند را کنار خانههای کوچک احداث میکنید، چند اتفاق میافتد؛ اولا در مدت ساخت آسیبهای زیادی به همسایگان میزند، بعد از اتمام ساختمان، تعداد رفت و آمد و اتوموبیل و توقف در اطراف آن بشدت افزایش مییابد و تراکمی به وجود میآید که آسیب زننده است. با توجه به افزایش تعداد واحدهای مسکونی، بتدریج افراد ناشناس بیشتری در محله حضور پیدا میکنند و شهر گرمتر و آلودهتر میشود و ساختار جمعیتی محلهها کاملا به هم میریزد. در شهرهایِ واجد برنامه، این مسایل به تدریج قانونمند شدهاند و ضوابط شهری و نحوه ساخت و ساز، به تناسب با توسعه یافتگی به حقوق شهروندان اهمیت میدهد. مثلا اگر قرار باشد ساختمان بلندی ساخته شود تنها در بخش معین و با شرایط خاصی ممکن است مجوز بگیرد، همچنین با جدیت از بافتهای تاریخی که نشانگر مقیاس انسانی، فرهنگ و هویت شهر است حفاظت میشود و زیر ساختهای شهری بخصوص حمل و نقل و پی آمدهای محیط زیستی آن مورد توجه قرار میگیرد و بسترهای طبیعی با دقت نگهداری شده و توسعه مییابند.
او اضافه میکند: قطع درختان که منشاء تنفس شهری است و دادن مجوزهای بحث انگیزی به نام برج باغ، میتواند از ابداعات ما بشمار آید به ویژه که مادر سرزمین خشک و دشواری زندگی میکنیم و هر درخت با مرارت جان میگیرد. از طرفی ساختمانهای بلندی که تحت تأثیر جریان مدرنیته در شهرهای نوین در حال توسعه ساخته میشود، طبق ضوابطی که اغلب توسط همان مشاوران خارجی توصیه میشود، دارای محوطهسازیهای جانبی هستند و پیش بینیهای لازم جهت حل دسترسیها و جریان ترافیکی در آنها میشود. نه آنکه در بر یک خیابان 12 متری جواز 50 طبقه بدهیم و نه تنها محوطهای ایجاد نشود بلکه به معبر هم تجاوز شود و ترافیک سنگینی را نیز به معبر تزریق کند.
این معمار تفکر تیول داری در مدیریت دولتی و بخشهای خصوصی در ساخت و ساز شهری را مساله اصلی ایجاد بینظمی شهری میداند و میگوید که به صورت نانوشته وحدتی بین این دو ایجاد شده است.
او ادامه میدهد: این امر نشان میدهد که هیچ طرح آمایشی برای کشور وجود ندارد، که بر مبنای عدالت اجتماعی و پراکنش متعادل امکانات و ثروت در کشور باشد. در واقع هر نهادی مجوز این را دارد که با تکیه بر منابع و امکانات و نفوذ خود به نوعی توسعه دست زند و نهاد هماهنگ کننده به صورت توافقی عمل میکند نه بشکل جامع نگرانه. برای مثال شرکت گاز فکر میکند که وظیفهاش این است که از محل منابعش در سر تاسر کشور گاز رسانی کند و اگر پول اضافی داشت با توافق با مشاوران و پیمانکاران خارجی یک ابر سازه بادید سمبلیک برای این نهاد بسازد که البته میشود با پولش بسیاری از مشکلات کشور مثل ساخت مدارس و یا خدمات عمومی را تامین کرد در واقع ایشان به این توجه نمیکنند که این تنها منبع مادی کشور باید صرف ضروریات مردم شود. این در حالی است که یک نهاد نظامی که تنها فرصت تنفسی در شمال شهر را در اختیار دارد آن را ملک شخصی خود تلقی میکند و با توافق به نهادهای دیگر به تدریج چیزی از آن برای مردم باقی نمیماند، که به این شیوه مدیریت تیول داری میگویند.
در یک طرح آمایشی جامع در یک کشور توسعه یافته منابع به صورت نسبی مربوط به کل مردم هستند و امکانات به شکل مناسب و نسبتا متعادلی حتی برای روستاها در نظر گرفته شده است تا مردم مجبور نباشند برای ضروریات اولیه به شهرها مراجعه کنند؛ و یا شاهد مهاجرتها و خالی شدن بخشی از کشور باشند. البته همه این اتفاقات ناشی از نظام مدیریتی است که مطالبهگری و انتقاد اجتماعی را میپذیرد و تحت این فشارها سعی در پاسخگویی، افزایش حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی میکند .
او باز هم به بحث طرح جامع تهران اشاره میکند و میگوید: در اینجا نه تنها طرح جامع قابل نقد اساسی است، بلکه طرح تفصیلی نیز مشکل دارد. به یک باره در شهرداری قانون جدیدی وضع میشود و میگویند دو طبقه تشویقی به آنچه که برای یک منطقه تعیین شده اضافه کنید، خب به نظر میرسد که این مقدار ساخت و ساز اضافی هم پول بیشتری از محل فروش تراکم نصیب شهرداری میکند و هم فضای سکونتی بیشتری تولید میشود، در حالیکه اگر تاثیرات جانبی و بلند مدت آن را بررسی کنند، متوجه خواهند شد که تا چه حد حق مردم را ارزان به فروش رساندهاند و چقدر مشکلات شهر را در تمامی ابعاد افزایش دادهاند و نخواهند توانست با چندین برابر پول دریافتی آن را ترمیم کنند. مدیریت شهری علاوه بر اضافه کردن تاثیرات منفی گفته شده در شهر، به نوعی نه تنها عرصههای باز شهری بلکه آسمان را نیز میفروشد و علاوه بر دادن زیر ساختهایی مانند، آب، برق، تلفن، گاز، ارتباطات، ترافیک و ... که به قول خودشان در همه موارد یارانه می پردازند (که معنایش این است که حقوق دیگران را تضییع و تبدیل به منافع سازندگان می کنند) و اگر مساله سود سرشار و تورم را هم به آن بیافزایند صاحبان این ساختمانها را به منفعت مالی بالایی میرسانند؛ اینها نابرابری وحشتناکی ایجاد میکند، این نابرابریها تنها در شکل و اندازه ساختمانها نیست، بلکه در مسائلی مانند توسعه جامعه، عدالت اجتماعی، تخریب برگشت ناپذیر محیط زیست و امکان حیات و لذت بردن از شهر نیز است.
این معمار میگوید که اکنون، با این دید سوداگرانهای که پیدا کردهایم، شهر کم تراکم را کلنگی و مستحق تخریب میدانیم.
او همچنین دلالهای ساخت و ساز را به کارکتر پلنگ صورتی تشبیه میکند که در هنگام گرسنگی همه چیز را مانند مرغ بریان میبیند.
احمدی اظهار میکند که یک بساز بفروش زمانی که به شهر نگاه میکند، تمام ساختمانها را به عنوان فرصتی برای تخریب و ساختن میبینند. البته مردم نیز گاهی اوقات با دیدن بالا رفتن قیمت زمین خود و فرسوده شدن خانهشان، طمع کار میشوند و خیلی راحت به ساختهای متراکم تن در میدهند .
او درباره از بین بردن بافت تاریخی شهری میگوید: اکنون بخشهای باقی مانده از بافت تاریخی شهر را به عنوان یک بافت فرسوده و فرصتی برای متراکمسازی و بلندمرتبه سازی میبینند. به این ترتیب نه تنها تمام آن عوارضی که گفته شد افزایش پیدا میکنند بلکه موجب میشود تا خاطره تاریخی و ریشه شهروندان نیز از بین برود. اکنون نسل جدید نمیداند تهران چه بوده است و تصورش از شهر همین وضع کنونی است، در صورتی که نسل قبلی برداشت دیگری از شهر دارد.
برای مثال پاکیزه سازی برخی از ابنیه در خیابان انقلاب، یاد آوری یک شیوه ازمعماری است که در یک دوره تاریخی در شهر تهران رایج بوده و بدان هویت میبخشیده که در شرایط کنونی بسیاری از این بناها یا در معرض جایگزینی با ساختمانهای ناهنجاری هستند، یا بشدت مندرس و یا در تهدید تخریب قرار دارند، بدین ترتیب چهره مهمترین خیابان شهر ناموزون شده است. البته گاهی اوقات میراث فرهنگی به صورت گزینشی کارهایی میکند مثلا جلوی تخریب خانه علیزاده را در الهیه گرفت زیرا این ساختمان نیز میرفت تا تبدیل به یکی دیگر از برجهای نامطلوب تهران شود. ولی مگر میراث می تواند جلوی تخریب چند خانه از این نوع را بگیرد؟ با کدام پول؟ این امر باید با یک تفکر و فرهنگ همراه باشد و به قانون تبدیل شود. همانطور که گفتم طرح جامع و تفصیلی باید تغییر کند. البته اگر هم تغییر کند، ممکن است تنشهای اجتماعی به وجود آورد؛ چون به یک عده حقوق غیر مشروعی داده شده که از راه بساز بفروشی ثروتمند شوند . این خودش مسئلهای است که مدیریت شهری از آ ن واهمه دارد؛ چون یک حقی را به ناحق به مردم داده شده و حالا نمیتوان آن را پس گرفت.
احمدی میگوید که « خیلی از افرادی که در کار بساز بفروشی هستند باور دارند این امر درست است و حتی در توجیه میگویند که مثلا شهرهای تاریخی اروپایی شش طبقه بودهاند، اما توجه نمیکنند که اولا در همان دورهها شهرهای ما به دلایل زیادی بجز موارد خاص بیش از دو طبقه نبوده و همچنین در آن شهرها زمانی که انقلاب فرانسه روی داد و باغات و کاخهای اشراف و سلطنتی مصادره شدند، در هیچ کدام از آنها بساز بفروشی نشد و آنها را به عنوان تنفسگاه ها شهری و اموال عمومی برای استفاده مردم حفظ کردند. در حالی که برخی از بنیادها در این سالها اغلب باغهای مصادره شده در شمیرانات یا حتی مرکز شهر را گرفتند، یا فروختند و یا درختها را قطع کردند، جای آنها ساختمانهای متراکم و نا مطلوب ساختند .
«من در اینکه اتفاقی بیفتد و شرایط شهرسازی و معماری ما بهتر شود، امید چندانی ندارم. این امید نه به مدیریت کنونی میرود و نه هیچ مسئول دیگری که بیاید و بگوید که تا الآن هرچه کردهایم اشتباه بوده و از حالا آن را متوقف میکنیم. چون به قدری تصمیمات صحیح و اعمال آن حاشیه دارد که عملا اجرای آن را ممکن نمیسازد.
جامعه کنونی تغییر کرده است و در این سالها روحیه سوداگری و فرصت طلبی رشد کرده و اغلب برای منافع بیشتر به حقوق هم تجاوز میکنند. این امر در مساله ساده رانندگی تا ساخت و ساز دیده می شود. حل این مشکلات یک اراده قوی برنامه درست میخواهد.》
این معمار ادامه میدهد: تا زمانی که راه تفکر و نقد بسته شده باشد، هیچ اتفاق خاصی در این زمینه در هیچ دورهای نخواهد افتاد. این مشکلات باید از راه علمی حل شود و نه سیاسی. مثلا در صداوسیما به جای بسیاری از مطالب که پخش میشود، بگویند که قوانین شهرسازی باید چگونه باشد.
او درباره سرمایهگذاران ساختمانهای بلند نیز میگوید: خیلی از ساخت و سازهایی که میبینید را سازمانهای مختلف انجام میدهند، درواقع با پول خود روی یک پروژه ساختمانی سرمایهگذاری نمیکنند. مثلا بیمه یا بانکها پول مردم را میگیرند و برج میسازند. درواقع فکر میکنند از این راه میتوانند به مردم سود پول بدهند، در حالیکه در بحرانی قرار داریم که این فرمول ها جواب نمیدهد ولی باز هم بی توجهاند و برج میسازند. الآن که ساختمان گران شده باید دید چقدر در بازار خرید و فروش میشود، چه کسی میآید متری ۵۰ تا ۶۰ میلیون خرید و فروش کند. مگر چقدر قدرت خرید در جامعه وجود دارد؟ مسکنی که متری دو تا سه میلیون در جامعه ساختهاند، الان متری ۱۰ تا ۱۲ میلیون شده است. کدام جوانی میتواند با این بیکاری و وضعیت اقتصادی چنین مسکنی را خریداری کند؟
احمدی در ادامهی این گفتوگو گریزی به ساخت بنا در قبل از ورود مدرنیته به ایران میزند و میگوید: در طول تاریخ دو اصل زیباییشناسی را دنبال کردهایم. در دوره سنت، مساله هارمونی و هماهنگی مطرح بوده است. علت هم این بوده که آثار به وجود آمده از یک زمینه برخواسته بودند و جبرهایی که در بستر بوده، اجازه نمیداده اینها در تضاد قرار بگیرند. مثلا در یزد ساختمانها همه خشتی بودهاند. خشت هم چون مقاوم نیست باید به صورت تودههای ضخیم استفاده میشده و برای اینکه این کار را انجام دهند، باید از مصالح زیادی از خاک استفاده میکردند که آن هم سنگین است نمیتوان جا به جا کرد. برای همین در همان محل بنا برای ساخت خانه، خاک استحصال میکردند و ساختمان را میساختند. درواقع خانه یزدی را از داخل زمینش میکنند، آب میزنند و همانجا بر هم سوار میکردند. این امر با اقلیم آنها هم متناسب بوده است. معماری سنتی ما خواسته یا ناخواسته مهدگرا است که به شما با حداقل مداخله آسایش میدهد.
او ادامه میدهد: در قدیم زمانی که در داخل حیاط خود، خانهای میساختید همسایه شما اصلا متوجه نمیشد؛ چون ی دیواره ها ضخیم بودند و آن زمان از ماشین خاصی هم برای ساخت خانه استفاده نمیشد. از لحاظ ارتفاع نیز، مثلا لازم بوده خشت را تا یک یا دو طبقه بالا ببرند و یا به صورت خاصی طاق بزنند و همین جلوگیری از مزاحمت میکرده است.
در بخشهای دیگر جهان نیز هارمونی در معماری وجود داشته است، به دنبال تحولات مدرن در غرب به تدریج مساله زیباییشناسی تئوریزه شد. از طرفی در هر دوره چیزی به اصول زیباشناسی و ساختمان سازی اضافه میشد، آنها نیز به صورت هماهنگ و هارمونیک عمل میکردند تا اینکه به دوران مدرن رسیدند. اصولا مدرنیته خود یک امر ساختارشکن است و در آن تفاوت یا بدعت به عنوان اصل تلقی میشد، در حالی که هنوز بیانیههای ایدئولوژیک در آن وجود داشت.
این معمار میگوید که کم کم با نهادینه شدن مدرنیته و تغییراتی در فرهنگ شهرنشینی در اروپا و برای اینکه بتوانند توسعه و کیفیت شهر را کنترل کنند، دانش شهرسازی که از رنسانس به ترتیبی مطرح بود قوام جدی گرفت و طرحهای جامع پدید آمد.
او اضافه میکند که 《در شهرسازی مدرن صحبت از این بود که در سنت، حیاط، خانه یا کوچه اختصاصی است، درحالی که اکنون میتوان کوچهها را با هم جمع کرد و بزرگراه ساخت و یا حیاطهای خصوصی را جمع کرد و پارک ایجاد کرد و زمینهای مصنوعی ساخت و بر روی آنها خانهها را قرار داد و مسایل بسیار دیگر برای تحقق پذیری مکانی برای وقوع رفاه جامعه به وجود آورد. بنابراین الگوی جدیدی در شهر سازی پدید آمد که بر اساس آن شهرها رشد کردند. مثلا در یک محله تعداد داروخانه، سوپرمارکت و یا فاصله پیاده آنها را از منازل و یا ایستگاه اتوبوس در نظر گرفته شد . این اصول در ایران نادیده گرفته شده و در دهه ۴۰ در ایران متوجه شدند که باید یک طرح جامع و تفصیلی تنظیم کنند و در نهایت در دهه ۵۰ یک طرح جامع برای تهران طراحی شد و یک سری قانونمندی به وجود آمد که تا مدتی بعد از جنگ ادامه داشت ولی در زمان باز سازی به اسم توسعه، این طرح جامع را زیر پا گذاشتند.》
این معمار میگوید: شهرهای بزرگی که ساختهایم، جدا از اینکه مصرفی هستند، همه بمب ساعتیاند. از طرفی آمار جرم و جنایت بالا رفته چون اصلا معلوم نیست آدمها مربوط به کجا هستند. مهاجرتها وجابجاییها مسایل فرهنگی را تحت تاثیر قرار دادهاند.
فرهاد احمدی با بیان اینکه پیش از این تلاش کرده تا از معماری ایرانی بیاموزد، در عین حال توضیح داد: مفهوم این نیست که معماری سنتی را تکرار کنید، بلکه باید از فلسفه، محتوا و دیدگاه در تاریخ آموخت. نه اینکه یک ساختمان جدید را کاملا با تقلید از سنت بسازیم. البته ساختمان جدید نیز میتواند براساس آموخته هایی از معماری ایرانی باشد. در برخورد با این مساله میشود دو کار کرد؛ اول اینکه اگر همت کنیم آن چیزهایی که از تاریخ برایمان به جا مانده را مرمت و فعال کنیم. دوم با توجه به اینکه به دلایل موقعیت جغرافیایی، ما همواره در معرض تعامل با فرهنگهای گوناگون بوده و از آنها آموختهایم ، از یک سو این مسیر تاریخی را به دقت مورد بررسی قرار داده، از سوی دیگر سعی در ادراک عمیق آن چیزی که جریان عمومی هستی شناسی درعرصه جهانی است و تاثیرات آن را در ژانرهای معماری بین المللی بشناسیم و تلاش کنیم تا نوعی تالیف متفاوت و مربوط به این سرزمین پدید آوریم.
او در ادامه به بناهای رومی در تهران میپردازد و میگوید: معماران در ساخت بناهای شبه کلاسیک ، اکثرا دستورالعملهای کلاسیک را نمیشناسند و تنها تقلید ظاهری وخارج از اصول از آن میکنند. اینها بناهایی هستند که تنها نشانههای ضعیف و تقلیدی را در نمایشان دارند و درون بنا هیچ ارتباطی با بیرون آن ندارد. این سبک معماری به دلیل داشتن قدمت بالا، تجمل و تعلق به فرهنگ تاریخی غرب، برای جامعه نوکیسه موجد نوعی تفاخر و بیان طبقاتی است. البته این مساله در امریکا نیز وجود دارد و خیلی از سیلبریتیها ترجیح میدهند در کاخهای کلاسیک و به اصطلاح لاگچری زندگی کنند. ولی تفاوت آنها این است که این زیباشناسی مربوط به عقبه فرهنگی خودشان است و بناها لااقل با رعایت اصول و دقت ساخته میشوند.
این معمار سپس چنین میگوید: وقتی بحث سازندگی در بعد از جنگ مطرح شد، همزمان با آن مساله نقد زیباشناسی مدرن و تکثرگرایی در پست مدرن نیز در ایران دنبال شد و جامعهای که حدود ۱۰ سال ارتباط ضعیفی با جامعه جهانی داشت با ولع به دنبال تحولات بود که رویکردهای متفاوت در آن، تاثیر صوری شدیدی در نسل جوان داشت و کارهایی پدید آمد که با وجود جذبههای طراحانه، نقدهای نیز بر آن ها وارد است. در این زمینهها کارهای بیمحتوا و عجیب و غریبی صرفا با تقلیدهای ظاهری در برخی موارد حتی در شهرهای کوچک ساخته شده که روی دیگر سکه نوکیسگی را نشان میدهد.
انتهای پیام