موزه نقاشي پشت شيشه در ايام دهه فجر به ارگ آزادي نقل مكان ميكند
تهران- دبير ستاد دهه فجر سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري گفت: علاوه بر 'موزه هنرهاي ملي'، 'موزه نقاشي پشت شيشه' در ايام دهه فجر به ارگ آزادي نقل مكان ميكند.
به گزارش خبرنگار فرهنگي ايرنا، 'حسن محسني' روز دوشنبه در نشستي با خبرنگاران در موزه ملي ايران گفت: جابهجايي اموال موزه نقاشي پشت شيشه و هنرهاي ملي چينش آنها در مكان جديد اين موزهها در ارگ آزادي آغاز شده و نصب سيستم الكترونيكي آن هم اكنون درحال انجام است.
وي با بيان اينكه نصب سيستم حفاظت الكترونيكي در تمام بخش هاي ارگ آزادي اجرايي خواهد شد،گفت: از آنجايي كه اين موزه ها در ايام دهه فجر گشايش مي يابند ابتدا سيستم حفاظت الكترونيكي در اين اماكن نصب مي شود.
سخنگوي سازمان ميراث فرهنگي در مورد مكان جديد موزه پشت شيشه توضيح داد: براي اينكه تمام آثار موجود در مخازن اين موزه در مكان جديد آن در ارگ آزادي جا داده شود، فضايي سه برابر فضاي پيشين به آن اختصاص داده شده است.
محسني ادامه داد: با انتقال آثار موجود در اين دو موزه به ارگ آزادي، ساختمان هاي آنها به مكاني آموزشي و پژوهشي براي برگزاري دورههاي تخصصي و كارگاههاي مرمتي تبديل خواهد شد.
**راه اندازي موزه ملي قرآن
دبير ستاد دهه فجر سازمان ميراث فرهنگي، همچنين راه اندازي 'موزه ملي قرآن' را نيز كه قرار بود در ايام دهه فجر امسال در ارگ آزادي انجام شود، به هفته وحدت موكول كرد.
محسني اظهار داشت: مكاني كه براي اين موزه در ارگ آزادي درنظرگرفته شده بود، تغيير كرده و ازطرف ديگر براي آماده سازي مكان جديد زمان و تعبيه دربي مجزا براي رفت و آمد مراجعان به اين موزه زمان بيشتري لازم است به همين خاطر اين موزه در هفته وحدت راه اندازي خواهد شد.
وي گفت: اين موزه تنها يك فضاي نمايشگاهي نخواهد بود، بلكه محلي براي برگزاري جلسات، كارگاهها، نشستهاي تخصصي و عمومي مربوط به كتابها و ادعيه قرآني و نسخ خطي خواهد بود.
**تشريح ساير برنامه هاي دهه فجر 89 سازمان ميراث فرهنگي
دبير ستاد بزرگداشت دهه فجر در سازمان ميراث فرهنگي گفت: امسال بيش از 350 برنامه در ايام دهه فجر در ادارات كل ميراث فرهنگي در استان هاي سراسر كشور برگزار مي شود.
محسني برپايي بيش از 50 نمايشگاه از هنرهاي مختلف در ارتبط با پيروزي انقلاب اسلامي را كه 35 مورد آن به حوزه صنايع دستي و هنرهاي سنتي اختصاص دارد، ازجمله برنامه هاي سازمان ميراث فرهنگي در دهه فجر 89 عنوان كرد.
وي اظهار كرد: اجراي بيش از 160 طرح در حوزه گردشگري مانند راه اندازي هتل و پايگاههاي اقامتي در سراسر كشور و برگزاري بيش از 50 مورد جشنواره و آيينهاي تخصصي و تورهاي گردشگري از ديگر برنامه هاي اين سازمان است.
محسني با بيان اينكه بيش از 70 درصد برنامههاي اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران در ارگ آزادي برگزار ميشود، افزود: در روز 22 بهمن ماه در مسير راهپيمايي ميزبان راهپيمايان در ارگ آزادي خواهيم بود.
وي گشايش 'موزه تاريخ' در شهر آمل پس از حدود سه سال كار عمراني، 'موزه مردم شناسي پارسه' در مازندران، موزههاي 'مردمشناسي' و 'فرش' در يزد، موزههاي 'ساعت' و 'سنگ' در آذربايجان غربي، 'موزه باستانشناسي' و مجموعه 'صارمالسلطنه' در اردبيل،
'بانك سفال' در دولتخانه صفوي قزوين و 'پايگاه پژوهشي شمال شرق كشور' در نيشابور را ديگر برنامه هاي ادارات كل ميراث فرهنگي در سراسر كشور عنوان كرد.
محسني همچنين گفت: 'دومين پرچم بزرگ ايران' فردا همزمان با آغاز دهه فجر در محوطه دروازه قرآن شيراز برافراشته مي شود.
**برخي از برنامه هاي مجموعه هاي فرهنگي تاريخي سعدآباد و نياوران در دهه فجر
محسني كه سرپرستي مجموعه هاي سعدآباد و نياوران را نيز برعهده دارد، گفت: در اين مجموعهها بيش از 20 برنامه در اين ايام اجرا مي شود كه ازجمله آنها نمايش آثار نقاشي استاد مهديزاده در موزه نگارستان، برپايي نمايشگاه وسايل صوتي ـ تصويري دربار سلطنتي در كاخ موزه ملت است.
وي افزود: نمايش نخستين فيلم مستند ساخته شده درباره ايران در موزه برادران اميدوار و نمايش بيش از 70هزار شي در موزه ظروف سلطنتي كه تعدادي از آنها تاكنون نمايش داده نشده، از ديگر برنامه هاي سعدآباد است.
محسني درمورد برنامههاي مجموعه نياوران نيز توضيح داد: نمايشگاهي از ناديدههاي مخزن كاخ صاحبقرانيه در ايام دهه فجر در اين مجموعه برپا مي شود و اتاق اختصاصي شاه مخلوع نيز بازگشايي خواهد شد.
به گفته وي، تور گردشگري انقلاب از بيت امام خميني (ره) تا مجموعه نياوران و يك اردوي فرهنگي به نام 'از خاك تا افلاك' در اين ايام در تهران برگزار ميشود.
**بازگشايي كامل ارگ آزادي در نوروز 90
محسني در مورد بازگشايي تمام بخش هاي ارگ آزادي نيز گفت: ارگ آزادي در نوروز 1390 بطور كامل بازگشايي خواهد شد.
وي گفت: در راه اندازي كامل و استفاده از بخش هاي مختلف ارگ آزادي، 'موزه مردم شناسي' سعدآباد نيز به ارگ آزادي انتقال مي يابد و 'گالري موزه رضا عباسي' و 'موزه آبگينه و سفالينههاي ايران' در اين محل راهاندازي ميشود.
منبع:
کد:
http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30215961
اجرای نمایش «پس از واقعه» برای عکاسان تئاتر
اجرای نمایش «پس از واقعه» برای عکاسان تئاتر
دهمین اجرای نمایش عاشورایی «پس از واقعه» به نویسندگی و کارگردانی حفیظالله رفیعی، به جامعه عکاسان تئاتر اختصاص دارد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگ سرای سرو، سهشنبه دوازدهم بهمنماه جاری،نمایش «پس از واقعه» در سالن اصلی تالار مولوی، رأس ساعت 18.45 دقیقه میزبان عکاسان تئاتر خواهد بود و آنها میتوانند با حضور در این اجرای ویژه به عکاسی از این نمایش عاشورایی بپردازند. در این اجرا، عکاسان خبرگزاریها، سایتهای دولتی و خصوصی، روزنامهها و مجلات فرهنگی، هنری و خبری با حضور در تالار مولوی از اجرای نمایش مذهبی «پس از واقعه» به عکاسی خواهند پرداخت و عکسهای آنان در گالری و نمایشگاه مجازی که توسط آژانس عکس خبری دوربین.نت با همکاری فرهنگ سرای سرو ، برگزار خواهد شد، در معرض نمایش و دید علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
نمایش «پس از واقعه» به داستان زندگی هنده همسر یزید و درگیریهای او با یزید پس از واقعه عاشورا میپردازد. در این نمایش شیوا ابراهیمی، خسرو شهراز، آیدا کیخایی، یعقوب صباحی، آذر سماواتی، مهدی صباغی و گیتی قاسمی به ایفای نقش میپردازند. حمیدرضا نعیمی مشاور کارگردان این نمایش است و رضا مهدیزاده طراحی صحنه و الهام شعبانی طراحی لباس این نمایش را انجام دادهاند. «پس از واقعه» هر روز غیر از شنبهها ساعت 18:45 در سالن اصلی تالار مولوی اجرا میشود.
عکاسان جهت ثبت نام و حضور در این برنامه، میتوانند با روابط عمومی فرهنگ سرای سرو با شماره تلفنهای 88799154 و 8-88786276 تماس بگیرند.
akkasee.com
با افتتاح «انجمن ملي شعر امين»سكوت انجمنهاي ادبي شكسته شد
خبرگزاري فارس: مدتها بود خبري از برپايي و فعاليت انجمنهاي شعر نبود يا اين محافل كم فروغ جلوه ميكرد، اما با آغاز به كار «انجمن ملي شعر امين» اين سكوت ادبي شكست.
به گزارش خبرنگار فارس، اين روزها خصوصا پس از افتتاح و آغاز به كار فعاليت انجمن ملي شعر امين شايد اين نام هنوز براي برخي ناآشنا باشد، چرا كه مدتي است خبر از انجمنهاي ادبي كمتر به گوش ميرسد اما نبايد فراموش كرد كه بسياري از شاعران بزرگ و متعد كشورمان از چنين انجمنهايي نام و آوازه يافتهاند، بر اساس اين مهم براي آشنايي با «انجمن ملي شعر امين» نگاهي گذرا بر نظرات و فعاليتهاي اين انجمن شعر را مد نظر قرار داده و نظرات متفاوت درباره آن را در ذيل اين مطلب مقابل ديدگان مخاطبان فراهم ميآوريم.
* حمايت كامل وزارت ارشاد از «انجمن ملي شعر امين»
سيدمحمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره «انجمن ملي شعر امين» ميگويد: انجمن شعر امين را برپا كنيم و اطمينان داشته باشيم مسئولان در نگاهداري از اين انجمن كه امين است حمايت كامل را خواهند داشت، نام امين نيز نشانه امانتداري و هم تخلص مقام معظم رهبري در شاعري است.
* استقبال استادان زبان فارسي از شكلگيري «انجمن ملي شعر امين»
مجمع بينالمللي استادان زبان فارسي با حضور اساتيد داخلي و خارجي و جمعي از شخصيتهاي برجسته علمي و فرهنگي در تالار عامه اميني دانشگاه تهران برگزار شد؛ در اين مجمع استادان برجسته ادبيات فارسي به بحث و تبادلنظر پيرامون يافتههاي خود پرداختند، نكته حائز اهميت استقبال كمنظير استادان خارجي زبان فارسي از افتتاح «انجمن ملي شعر امين» بود، در اين بين جمعي از استادان دانشگاههاي پارسيگوي چون افغانستان و تاجيكستان علاقمندي خود را مبني بر حضور مستمر در انجمن ملي شعر امين ابراز داشتند. همچنين پژوهشگران كشورهاي اروپايي نيز از اين مهم استقبال كردند.
* احمدي: وظيفه اصلي انجمن ملي شعر امين كشف نويسندهها، شعرا و هنرمندان گمنام و مستعد است
حجتالاسلام والمسلمين احمد احمدي به عنوان مدير عامل انتشارات دانشگاهي سمت در مورد «انجمن ملي شعر امين» چنين ميگويد:اساسا هر حركتي كه در حوزه فرهنگ و ادب شكل ميگيرد باعث خشنودي است. اما اين انجمن چه ميخواهند كند؟ اصلا پاسخ به چه نيازي در جامعه است؟ اين سوالاتي است كه مسئولان و اعضاي هيئت علمي اين انجمن بايستي بدان پاسخ دهند تا اين انجمن راهش را در چارچوب مشخصهها و مولفههاي استاندارد و علمي طي كند.
مديرعامل انتشارات دانشگاهي سمت يادآور ميشود، مديريت خوب شرط اول موفقيت اين انجمن است. اين يك اصل در هر تشكلي است چراكه اگر با مديريت خوب، تاثيرگذار و موفق خواهد بود.
وي با مهم شمردن اعضاي تشكيل دهنده انجمن اضافه ميكند: با جذب هنرمندان برجسته و طراز اول در حوزه شعر و ادب اسلامي ميتوان به ترويج مفاهيم عالي بشر دست يافت»
احمدي در ادامه ميافزايد: «ابزار ترويج فرهنگي ايراني و اسلامي تنها شعر نيست و بايد در حوزههاي ديگر ادبيات چون داستان، رمان و ترجمه آثار برجسته خارجي وارد شد.»
حجتالاسلام والمسلمين احمدي در پايان سخنان خود ضمن ابراز خرسندي از تعامل اين انجمن با دانشگاههاي خارجي مي گويد: وظيفه اصلي انجمن ملي شعر امين اين است كه نويسندهها، شعرا و هنرمندان گمنام و مستعد حوزه ادبيات را در سراسر ايران پيدا كرده و با فراهم آوردن امكانات لازم در رشد و شكوفايي ادبيات كشور عزيزمان بكوشد، و اين مهم ميسر نميشود مگر اينكه سياستگذاران و مديران اين تشكل افرادي اديب، شعرشناسي و خستگيناپذير باشند.
* شاعر تاجيك: تشكيل«انجمن ملي شعر امين» با محوريت شعر، پديده مبارك و ميمون خواهد بود
گلرخسار صفي شاعر تاجيك و پارسيگوي نيز به محض آگاهي از انتخاب تخلص شعري مقام معظم رهبري (امين) براي عنوان اين انجمن ابراز خرسندي كرد و يادآور ميشود: غزليات حضرت آيتالله خامنهاي را در انجمنهاي شعر شهر دوشنبه به كرات از تريبونهاي مختلف خواندهاند و برخي از آنها نيز به چاپ رسيدهاند كه مورد تحسين اهالي ادب قرار گرفته است.
وي كه رياست فرهنگستان شعر جهان را در تاجيكستان به عهده دارد از لزوم حمايت همهجانبه دولت و مسئولان فرهنگي ياد ميكند و اختصاص بودجه به اين انجمن را از شروط پايداري و استمرار انجمن ملي شعر امين برميشمرد.
اين شاعر تاجيك افزود: ايتاليا صاحب اپرا است، اسپانيا در حركات موزون توانمند، فرانسه در سينما و روسيه در ادبيات داستاني بسيار قدرتمند است، اما ملت ايران و تاجيكستان نعمتي به نام شعر را از خداوند هديه گرفتهاند، پس به همين دليل توجه ويژه به شعر كه ريشه در فرهنگ گذشته و حال اين دو ملت دارد حائز اهميت است؛ نتيجه اينكه تشكيل اين انجمن كه محور فعاليت آن شعر است، يك پديده مبارك و ميمون خواهد بود.
* چولوخادزه: «انجمن ملي شعر امين» نشستها، سمينارها، كنفرانسهايي در مراكز دانشگاهي خارج از ايران تشكيل دهد
الكساندر چولوخادزه استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تفليس گرجستان نيز تاسيس انجمن ادبي امين را سودمند برميشمرد و اضافه ميكند: زبان فارسي يكي از پرظرفيتترين و قدرتمندترين ادبياتهاي جهان است كه باعث به وجود آمدن جريانهاي مختلف ادبي شده، جالب اينكه اين جريانها نه تنها در ادبيات فارسي بلكه ادبيات ديگر ملل را نيز تحت تاثير قرار داده است.
اين استاد ادبيات فارسي به مسئولين اين انجمن پيشنهاد ميكند: كه با برگزاري نشستها، سمينارها، كنفرانسها و شبهاي شعر در مراكز دانشگاهي خارج از ايران تعامل مناسبي را با فارسي پژوهان برقرار كند.
دكتر چولوخادزه كه فارغالتحصيل دانشگاه تهران است، با اشاره به اينكه در خارج تنها به ادبيات كلاسيك ايران است مورد توجه است يادآور شد: در اروپا بيشتر ادبيات فارسي قبل از قرن 18 ميلادي كه مطابق با يعني قرن 12 هجري ميباشد، مورد توجه است، اين در حالي است كه به ادبيات بعد از دوره صفويه به ويژه ادبيات قرن 20 مانند: شعر انقلاب، شعر جنگ و شعر معاصر كمتر پرداخت ميشود. در اين زمينه منابع مرجع نيز محدود است، انتظار ميرود اين انجمن تازه تاسيس با برگزاري برنامههاي مختلف در مراكز دانشگاهي كشورهاي علاقمند اين مسئله را حل كند. وي در پايان از تشكيل چنين انجمني ابراز خشنودي كرد.
* سيلويا: ورود «انجمن ملي شعر امين» به دانشگاهها و محافل ادبي خارج از ايران يك اتفاق بديع و جالب است
دكتر سيلويا استاد و پژوهشگر زبان و ادبيات فارسي نيز شروع فعاليت اين انجمن را تبريك و به تعاملات بينالمللي اين انجمن اشاره كرد: ورود انجمن شعر امين متشكل از شعراي برجسته و اساتيد ادبيات در دانشگاهها و محافل ادبي خارج از ايران يك اتفاق بديع و جالب است معمولا اين دست برنامهها را دانشگاهها برگزار ميكنند حال اينكه انجمني ادبي يكي از برنامههاي خود را به اين مقوله اختصاص بدهد ميبايد در عملكرد دانشگاهها جستوجو شود حتما در اين زمينه جامعه فرهنگي احساس نياز كردهاند كه اهل ادب به فكر چارهانديشي افتادهاند.
استاد ادبيات فارسي دانشگاه ورشو لهستان به درك متقابل و فهميدن فرهنگها تاكيد كرد و توجه به انديشه و تفكر در ادبيات ملل را از مهمترين موضوعات ادبي برشمرد.
دكتر سيلويا در ادامه افزود: ما با درك انديشهاي كه در پس يك شعر نهان است به فرهنگ خالق و وضعيت اجتماعي او پي ميبريم. من فكر ميكنم مهمترين كاري كه بايد انجام شود فهم درست فرهنگهاي مختلف است و لازم است به فرهنگهاي ملل مختلف نزديكتر شويم و آنگاه ميتوانيم هنر و ادب و راز نهان يك اثر نظم يا نثر را به خوبي درك كنيم پيشنهاد ميكنم به دوستان مسئول اين انجمن كه برنامههايي براي نزديكي و درك فرهنگهاي مختلف برگزار كنند.
* پروفسور جلانتا: «انجمن ملي شعر امين»به ديگر هنرها نيز بپردازد
پروفسور جلانتا با تاييد پيشنهادات دكتر سيلويا اضافه كرد: ما براي رسيدن به ادبيات يك كشور ابتدا لازم است فرهنگ و آداب رسوم آن كشور را مطالعه كنيم، مسايل و اتفاقاتي است كه تنها به يك جغرافيا و اقليم اختصاص دارد و در خارج از مرزها بي مفهوم مي نمايد از اين حيث فهم درست فرهنگها حائز اهميت است.
پروفسور سيرا كوسكا ديندو پژوهشگر لهستاني تبار در پايان اضافه كرد شكلگيري انجمن شعر امين اتفاق بسيار سودمندي است. پيشنهاد ميكنم به سازماندهندگان اين تشكل كه براي نزديكي فرهنگها بايستي محصولات فرهنگي ملل را افزايش داد يعني نه تنها در حوزه شعر بلكه با برگزاري كنسرتهاي موسيقي، اجراهاي تئاتر، برگزاري نمايشگاههاي تجسمي و ديگر هنرها به طور گسترده با فرهنگ، هنر و ادب يك سرزمين آشنايي و نزديكي پيدا كرد.
* تشريح فعاليتهاي «انجمن ملي شعر امين» به روايت عليرضا عليزاده
در ادامه با دبير اين انجمن، عليرضا عليزاده به گفتوگو نشستيم تا با اهداف تشكيل «انجمن ملي شعر امين» آشنا شويم، وي در اين مصاحبه حاضر شد و در مورد برنامهها و اقدامات آن چنين گفت: «انجمن ملي شعر امين» با اهداف گوناگون، متنوع و با برنامهريزي، فعاليت خود را آغاز كرد كه از آن جمله ميتوان به؛ ترويج، گسترش و تعميق مفاهيم معنوي و ديني و ولايي در شعر شاعران، تشويق و ترغيب شاعران به توليد آثار ارزشي، ساماندهي و هماهنگسازي شاعران جوان از طريق طرح موضوعات و مضامين مناسب و متعالي، كمك به برقراري تعامل ميان استادان پيشكسوت شعر با جوانان و علاقمندان و دانشجويان؛ توليد آثار نظري در حوزه شعر و انتشار فصلنامهها و ماهنامههايي با هدف كنكاش و جستجو در شناخت شعر ايراني و اسلامي، برگزاري كنگرهها و جشنوارههايي با هدف معرفي و تشويق شاعران به سرودن و پرداختن به مفاهيم والاي معنوي، برگزاري سلسله نشستهاي تخصصي و پژوهشي در حوزههاي آسيب شناسي و معرفتي و بازشناسي و نقد و تحليل.
وي ادامه داد، در حد توان تلاش ميكنيم تا با استفاده از ظرفيتها به انديشهها و توصيههاي مقام معظم رهبري نزديكتر شويم.
پ.ن
در این خبر نام منبع عنوان گردیده ولی با توجه به روند کلی تاپیک بعد از این نیازی به نوشتن منبع نمیبینم×××
آسیبشناسی رسانههای آنلاین «عکاسی»
آسمان بالای سرش گویی یک سینی نقرهایست. ابرهای خاکستری و تیره در هم گره خوردهاند. خورشید گم شده است. نردهی فلزیای که حریم حیاطش را از خیابان جدا میکند مدتهاست زنگ زده و رنگش پوستهپوسته شده. علفهای هرز و گیاهان خودرو جا به جا از لای درز کاشیها، موزائیکها و بندهای دیوارش بیرون زدهاند. راه باریکی که از جلوی در ورودی حیاط تا پای پلههای عمارت میرفت حالا دیگر زیر دستههای بلند علف گم شده است. باد از شیشهی شکستهی پنجرههایش راهی به درون مییابد و میپیچد در دهلیزها و راهروهایی که همیشه سوت و کور است مگر گاهی که صدای قیژقیژ خشک تکان خوردن لتهای یکی از پنجرهها خراشی بر سکوتش بیندازد. برگهای خشک و خار و خاشاکی که باد در راهروها معلقزنان پیش برده است کپهکپه در کنج دیوارها روی هم تلانبار شدهاند. گچ دیوارها تبله کرده و گذر روزها لایهای از گردوغباری که یادآور فراموشی و تنهاییست روی اثاثیهی تک و توک برجا مانده در اتاقها و تالارهای بزرگ عمارت پاشیده است. کسانی که در این سالهای تنهایی و عزلت سراغی از این عمارت گرفتهاند یا حتی یادی از آن کردهاند و نگرانش شدهاند، شاید به زحمت شمارشان به تعداد انگشتان دست برسد. روزهای زیادیست که این عمارت رنگ زندگی به خود ندیده است.
اشتباه نکنید اینجا خانهای متروک در حومهی شهری مرزی نیست. اینجا شاید شمایلی از سایت کارگاه باشد. سایتی کارآمد با ایدهای بدیع که میتوانست کارکردی بسیار مفید برای هنر معاصر ایران داشته باشد. روزگاری چند پس از پیدایش، تبدیل به نمایشگاه آنلاین و مرجع معتبر دو زبانهای شد برای معرفی هنر و هنرمندان معاصر ایرانی در رشتههای نقاشی، گرافیک، مجسمهسازی و البته عکاسی. «کارگاه» به همت بلند «محمد تهرانی» حدود یک دههی پیش زاده شد و با یادداشتی از همو بود که فعالیتها و به روزرسانیاش دقیقا ۴ سال پیش در ۱۱ بهمن ۸۵، به جز مقطع کوتاهی در آبان ۸۶، تا به امروز متوقف مانده است. به راستی مشکل کجاست؟ چرا رسانهای با ویژگیهای سایت «کارگاه» که حتی هنوز هم از پس این سالهای پرشتاب سرشار از دگرگونی، برایش جایگزین و نمونهی مشابهی پیدا نشده است، باید به سرنوشتی چنین گرفتار آید؟ «کارگاه» فقط نمونهای از این داستان تلخ است و کم نیستند موردهای مشابهی که روزی در عرصهی فضای مجازی هنر ایران سربرآوردند ولی امروز یا کارشان به تعطیلی و رکود کشیده است یا خیلی که خوش شانس بودهاند فقط ماندهاند و مشغول درجا زدن و تکرار خود هستند و امروز و دیروزشان کمترین تفاوتی نمیکند.
این همه درحالیست که نمودار هنر تجسمی ایران در این سالها از نظر کمی و کیفی نسبت به هر زمان دیگری در گذشته، سیر صعودی داشته است و مگر نه این است که چنین جامعهی رو به رشدی، بخصوص در عصر جهانی شدن هنر و تبادلات روزافزون در این عرصه، باید نیاز بیشتری به ظرفیتهای رسانههای آنلاین و مراجعی چون سایت «کارگاه» داشته باشد؟ پس چگونه است که چنین فرجامی به سراغ رسانههای اینچنینی میآید؟ نگارندهی این یادداشت، به گمان خود، ۳ دلیل عمده برای چنین مشکلی میتواند سراغ بگیرد. شاید دلایل دیگری هم هستند که کار را به اینجا میکشانند ولی با مروری بر تجربههای این سالها و موردهای مشابه دریافتم، نقش این ۳ عامل پررنگتر از بقیه است. البته ناگفته نماند که لزوما هر سهی این دلایل در مورد سایت «کارگاه» صدق نمیکند و سالگرد تعطیلی «کارگاه» تنها بهانهای شد برای نگاه جامع آسیبشناسانهای به چرایی عدم ماندگاری یا رکود برخی رسانههای آنلاین «عکاسی» در ایران.
۱. نبود یا کمبود درآمدزایی و گردش مالی نامناسب: مسلما راهاندازی و ادارهی هر رسانهی مجازی هزینههایی مالی بر گردانندگان آن تحمیل میکند. در ابتدا با هزینههای بدیهی و اولیه برای طراحی سایت، اجارهی فضا، ثبت آدرس و همچنین اشتراک دائمی اینترنت روبرو هستیم. ولی اینها به تنهایی کافی نیست و برای اینکه رسانهای به روز باشد و بتواند پابهپای تحولات حوزهی کاری خود رشد کند و مخاطب جذب نماید، باید نیروهایی داشته باشد تا بعنوان خبرنگار، نویسنده یا تحلیلگر محتوای اختصاصی تولید کنند. بدونشک تمام این موارد هم ایجاد هزینه میکنند و بدون درآمدزایی یا پشتیبانی مالی نمیتوان خرج آنها را پوشش داد. تجربهی موارد مشابه نشان میدهد که اگر بحث پرداخت دستمزد مناسب در میان نباشد بسیاری از همکاریهای داوطلبانهای که از روی علاقه آغاز میشوند پس از مدت کوتاهی به قطع همکاری میانجامند و خیلی زود آن رسانهی آنلاین نیروهای تولیدکنندهی محتوایش را از دست میدهد. به عبارت سادهتر اداره کردن چنین رسانهای از عهدهی تنها یک نفر بیرون است و نیاز به کاری تیمی احساس میشود. ولی از طرف دیگر تا زمانی که منابع مالی مطمئن در دسترس نباشد کار تیمی هم دوامی نخواهد داشت و در درازمدت ناممکن میشود.
لازم است کسی که گام در چنین راهی میگذارد با برخی مفاهیم و مهارتهای اقتصادی بخوبی آشنا باشد یا دستکم مشاورانی کاربلد در این زمینه به او یاری رسانند. مهارتهایی چون آشنایی با راههای تامین منابع مالی پایدار، قواعد گردش مالی یکنواخت، شناخت نحوهی درآمدزایی با ایجاد یک رسانه و چگونگی سرمایهگذاری مناسب در بخشهای درآمدزا به منظور حفظ حیات بخشهایی که درآمدزا نیستند ولی وجودشان برای رسانه میتواند ضروری باشد. چرا که هنر آزاد پیوندی نانوشته با اقتصاد آزاد دارد و در چنین سیستمی کار مکمل جزء فرعی برای دوام عملکرد جزء اصلی میتواند تعیینکننده باشد.
عدهای معتقدند که تنها با تکیه بر درآمد آگهی به راحتی میتوان چنین سایتی را اداره کرد ولی واقعیت این است که این افراد باید پیش از هر اقدامی بررسی کنند که آیا آنقدر روابط و برش دارند که آگهی جذب کنند؟ آیا صرفا با درآمد آن آگهیها میتوان سایت را اداره کرد؟ این درآمد چه سهمی از هزینهها را پوشش میدهد؟ آیا در سایهی چنین درآمدی امکان گسترش سایت و فعالیتهای آن در آینده میسر است؟ نوسان چنین درآمدی چقدر است و چه ریسکی دارد؟ چگونه میتوان آسیبهای ناشی از این نوسان را به حداقل رساند؟ آیا منابع جایگزینی میتوان تعریف کرد که دستکم در موارد ضروری از آنها تامین مالی نمود؟ آیا میتوان از بخشهای دیگری از سایت غیر از آگهیها هم درآمدزایی کرد؟ حالا شاید افرادی بگویند که همهی برآورد این موارد سختگیری و وسواس بیش از اندازه است؛ ولی زمان به چنین افرادی ثابت خواهد کرد که بدون لحاظ کردن چنین فاکتورهایی و در نتیجه نداشتن منابع مالی پایدار نمیتوان و نباید انتظار داشتن رسانهای به روز، خلاق، پرمخاطب، تخصصی، مرجع و ماندگار را داشت. کسی که میخواهد وارد این عرصه شود باید پیش از هر کاری تکلیف خود را با این مسائل روشن کرده باشد. هر چهقدر هم فرد علاقهمند و پرانگیزه باشد، بدون درآمدزایی و داشتن منابع مالی پایدار بالاخره در جایی کم خواهد آورد.
عدهای هم معتقدند که دولت باید در چنین مواردی از این رسانهها پشتیبانی مالی نماید. چنین انتظاری نابجاست و بیشتر شبیه پاککردن صورت مساله است تا تلاش برای یافتن پاسخی برای آن. نوعی شانه خالی کردن است از زیر بار مسئولیت و وظیفه. تجربه نشان داده است که اینگونه راهکارها به جای درمان بیماری به نهادینه و مزمن شدن آن انجامیده و بیماری را بدخیمتر هم میکنند. فرض کنید که تعداد زیادی از فعالین هر رشتهی هنری تصمیم بگیرند در حوزهی کاری خود رسانهای دایر کنند، آیا دولت میتواند به تمام آنها کمک مالی کند؟ حالا اگر با هر متر و معیاری هم تعدادی از آنها را انتخاب نماید و تحت حمایت خود قرار دهد، آیا صدای بقیه باز به هر بهانهای بلند نخواهد شد که چرا نسبت به آنها تبعیض روا داشتهاند؟ و از آن مهمتر اینکه بدون تردید پشتیبانی اقتصادی و در اختیار قراردادن منابع مالی چه از سوی دولت، چه نهادی غیردولتی بالاخره سبب ایجاد برخی محدودیتها و انتظارات از آن رسانه میشود که احتمالا در درازمدت نه به نفع آن رسانه است و نه به سود مخاطبانش. به نوعی میتوان گفت که هرگونه «وابستگی مالی ثابت» رسانه به هر منبعی، با خواست داشتن رسانهای خلاق، پرمخاطب، ماندگار و رها از جهتگیریهای مقطعی و مصلحتی در همستیزی آشکار است.
پس بحث درآمدزایی و یافتن منابع مالی پایدار و مستقل باید نخستین فاکتوری باشد که هر کس که به صرافت راهاندازی رسانهای آنلاین میافتد، باید مورد توجه قرار دهد. هرگونه بیگدار به آب زدن در این خصوص یا بیتوجهی و نادیده گرفتن تجربههای مشابه پیشین هم بدون تردید دیر یا زود هر تلاشی را محکوم به شکست میکند. آنگاه دیگر نمیتوان گلایه کرد و از تنگناهای مالی شکوه داشت و تقصیر را بر گردن مسائل اقتصادی انداخت. چرا که این قضیه اصل و اساسی بدیهیست و بنیانگذار هر رسانهای باید از پیش به آن بیندیشد و پیش از یافتن منابع مالی وارد این عرصه نشود تا پس از مدتی سرد و گرم چشیدن، به ناچار مجبور به تعدیل، رکود، تعطیلی یا حذف رسانهاش نگردد. در سایهی آرامش ناشی از ثبات مالی است که خلاقیت و نوآوری با محتوای غنی گره میخورد و رسانهای قدرتمند و تاثیرگذار میسازد.
در ضمن باید به این نکته هم توجه شود که ایران کشوری در حال توسعه و پیشاصنعتی است و در چنین اقتصادی، برخلاف یک اقتصاد پساصنعتی، سهم گردش مالی در بازار هنر نسبت به کل گردش پولی آن کشور ناچیز است. مسائلی چون اسپانسری هنری، برگزاری اکسپوها و حراجیهای پررونق و کسب درآمد بالا در عرصهی هنر هنوز چندان مطمئن و تضمینشده به نظر نمیرسند و در حالی که بیشتر رسانههای سنتی هم با بحران «درآمدزایی مستقل» روبرو هستند، پیدایش و تداوم فعالیتهای سودده اقتصادی در حوزهی آنلاین کار دوچندان مشکلی خواهد بود که استقامتی سخت و طبعی پرشور و خلاق در برخورد با بحرانها، ناگزیرها و تحولات ناشی از امور اقتصادی میطلبد.
۲. رابطهی یکطرفهی مخاطبان و مصرفگرایی صرف اغلب آنها: قطعا بعنوان یک ایرانی بارها شنیدهاید که میگویند "مستمع صاحب سخن را بر سر شوق آورد...". با مروری بر رفتار و واکنشهای مخاطبان رسانههای آنلاین حوزهی «عکاسی» ایران به روشنی دیده میشود که بیشتر افراد در بهترین حالت تنها خواننده و به نوعی مصرفکنندهی مطالب منتشرشده در این سایتها هستند و نه تنها هیچگونه نقشی در تولید محتوا ندارند بلکه در بیشتر ایشان علاقهای هم به بحثهای چالشی و تحلیلی دیده نمیشود و بسیار به ندرت اتفاق میافتد که دربارهی مطلبی که خواندهاند اظهارنظری هم بکنند. واقعیت تلخیست که اکثریت عکاسان ایرانی هیچگونه دلبستگی و احساس نیازی نسبت به مباحث تحلیلی و دانش نظری این رشته ندارند و هرگز نقشی در تولید محتوا یا حتی شرکت در بحثهای چالشی این حوزه برعهده نمیگیرند. با وجود پیشرفتهای اخیر، هنوز فقر نظری تا حد زیادی پابرجاست و حتی برخی چهرههای شاخص و معروف «عکاسی» ما مشمول این فقر تئوریک هستند. حال آنکه عرصهی فرهنگ و هنر عرصهی تبادل آرا و نقد متکی بر استدلال و گفتگوی آزاد است و مسلما تدوام و ارتقای کارایی با نقد و تبادل و چندصدایی بودن آرا نسبتی مستقیم دارد.
این مصرفگرایی صرف و بیسروصدا نتیجهاش این میشود که گردانندگان رسانههای مجازی به ندرت از سلیقه و نیاز مخاطبان آگاه میشوند و گاهی بینشان با مخاطب فاصله میافتد. گردانندگان رسانهها باید با زیر و بم حساسیتهای مخاطبان آشنا شوند تا چگونگی مخاطبه با آنان را بیاموزند. همچنین انگیزههای گردانندگان سایتها هم در مواجهه با چنین بیتفاوتیهایی به مرور تحلیل میرود و آنها در این شرایط سرخوردگی دیگر دنبال کار جدی نخواهند رفت. ولی اگر مخاطبان با شوق و در عینحال با دقتی انتقادی در کار آنها نگاه کنند، آنها نیز به خود آمده و به دنبال ارائهی خروجی بهتری میروند. رفتار و واکنشهای سرد و خنثی از سوی مخاطبان، گردانندگان سایتها و همکاران آنها را برای ادامهی کارشان بر سر ذوق نمیآورد و کمکی هم به اصلاح کم و کاستیها نمیکند.
از این گذشته، بیتفاوتیهای مخاطبان به مرور باعث عدم تعهد آنها نسبت به رسانهای میشود که هر روز از خدماتش استفاده میکنند. اگر روزی به هر دلیلی یکی از این رسانهها کارش به تعطیلی بکشد برای چنین مخاطب مصرفکننده و بیتفاوتی چه فرقی خواهد کرد؟ مثلا در مورد همین سایت «کارگاه»، در این ۴ سالی که از توقف فعالیتهایش میگذرد انصافا چند نفر از هنرمندانی که از خدماتش استفاده میکردند نسبت به تعطیلیاش واکنش نشان دادهاند و برای احیای آن چارهای اندیشیدهاند؟ باور کنید شمار چنین افرادی به زحمت دو رقمی میشود. در چنین فضای سرد و یکطرفهای سرنوشت رسانهها برای مخاطبان مهم نیست. مخاطبان مصرفگرا تا زمانی که رسانهای باشد از خدماتش استفاده میکنند و اگر روزی آن رسانه، به هر دلیلی دیگر وجود نداشته باشد، هیچ کوششی برای کمک به بقای آن نخواهند کرد و به عبارت سادهتر تعهدی نسبت به آن ندارند. با این وصف رسانهها هم نمیتوانند در هنگام بروز بحرانها و مشکلات روی کمک و همیاری مخاطبانشان حسابی باز کنند. مخاطبی که در تولید محتوا و به روزرسانی رسانهها نقشی برعهده نمیگیرد و حتی هرگز نظرش در مورد مطالب را اعلام نمینماید مسلما در هنگامهی سختی و تگنا، بود و نبود رسانهها هم برایش مهم نیست. این در حالیست که هنر به مثابهی یکی از عمدهترین کنشهای فرهنگی، در ارتباطات و تعاملات هنرمندان است که رشد میکند.
۳. نبود فضای رقابت در بین رسانههای آنلاین: متاسفانه در فضای وب فارسی و به تبع آن وبسایتهایی که به «عکاسی» میپردازند، کپیکاری و بازنشر بدون اجازهی محتوای تولید شده توسط دیگران بسیار رایج است. این تفکر ناشیانه و تلقی سادهانگارانه که وبسایتی راهاندازی کنیم و برای به روز رسانیاش به جای تولید محتوا، دائم در اینترنت جستجو نماییم و محتوای تولیدی دیگران را بازنشر دهیم، بسیاری از وبسایتهای تخصصی حوزهی عکاسی را - که داعیهی رسانه بودن هم دارند - شبیه یکدیگر کرده است. آنها میخواهند آنچه را که نمیتوانند تولید کنند به سهولت و با کپیکاری بدست آورند. بطوریکه موازیکاری و بازنشر بیهودهی مطالب تولیدی توسط یک رسانه در بسیاری از سایتهای فعال در حوزهی «عکاسی» ایران مشهود است. چنین وضعیتی تنها به سرخوردگی تولیدکنندگان خلاق محتوا منجر میشود و نوعی ضربه زدن به بدنهی نهچندان نیرومند رسانههای نوآور «عکاسی» کشور است.
جالب اینجاست که معمولا بازنشر مطلب توسط رسانهی کوچکتر از روی خروجی رسانهی بزرگتر انجام میشود و احتمالا مخاطبان رسانهی کوچکتر در درجهی اول مشتری رسانهی بزرگتر هم هستند و پیشتر آن مطلب را روی منبع اصلی تولید آن یعنی همان رسانهی بزرگتر هم خواندهاند. روشن است که در چنین فضایی که بیشتر رسانهها شبیه هم هستند و از روی هم کپی میکنند و امنیت تولید محتوا تضمینی نداشته و ضرورت سرمایهگذاری روی آن فاقد هرگونه توجیهیست، رقابت در تولید محتوای بهتر هم بیمعنا میشود. اما از طرفی رقابت همواره شرط لازمی برای دستیابی به کیفیت بوده است. تنها در سایهی رقابت است که میتوان به رشد کیفیت امید داشت. وقتی که رسانهای رشد کیفی نداشته باشد، دیروز و امروزش تفاوتی با هم نمیکند و مخاطبانش روز به روز کمتر خواهند شد یا در بهترین حالت تعدادشان ثابت میماند.
با یک دستهبندی ساده، مطالب منتشرشده در یک رسانهی تخصصی «عکاسی» را میتوانیم به ۲ دستهی عمده تقسیم کنیم. دستهی اول مطالبی مانند اخبار جشنوارهها، نمایشگاهها و فراخوانهای هنری هستند که کلی بوده و شکل و محتوای آنها در تمام رسانهها به احتمال زیاد یکسان است چرا که تولیدکنندهی چنان اخبار و مطالبی بطور انحصاری برای رسانهای خاص کار نمیکند و هدفش از انتشار اخبار تنها آگاهیرسانی دربارهی یک رویداد است و در نتیجه این دسته از مطالب را با شکلی یکسان برای رسانههای مختلف میفرستد و امکان خلاقیت یا تغییر چندانی در چنین مطالبی نیست. ولی دستهی دوم، مطالب تولیدی و انحصاری هر رسانه است مانند گفتوگوها، ترجمهها، گزارشها و یادداشتهای تخصصی، آموزشی و تحلیلی که توسط نیروهای همان رسانه تولید شدهاند و پیش از آن در جایی انتشار نیافتهاند. هر چه سهم مطالب دستهی دوم در میان خروجی یک رسانه بیشتر باشد آن رسانه موفقیت بیشتری در جلب مخاطب و تاثیرگذاری در آن حوزهی کاری بدست میآورد و میتواند امید بیشتری به ماندگار شدن داشته باشد. رقابت در تولید مطالبی از دستهی دوم است که میتواند ضامن رشد و تکامل فضای رسانهای بوده و راهگشای آیندهی کاربران آن عرصه گردد. در نبود چنین رقابتی همه شبیه هم میشوند، همدیگر را تکرار میکنند، پویایی از بین میرود و رسانهها تبدیل به بیمار زمینگیر و رخوتزدهای خواهند شد که ناگزیر در بسترش دراز کشیده و با ضعفی روزافزون، با گردش روزگار مدام به مرگ نزدیکتر میشود.
بهتر است هر کسی و در هر مقامی اگر جایی مطلبی خواند که با آن موافق بود یا تمایل داشت تعداد بیشتری مخاطب برای آن نوشتار بیابد، بهتر است چکیدهای از آن مطلب را روی سایت خود منتشر کند و در ادامه با دادن لینک به منبع اولیهی انتشار، خوانندهی علاقهمند را برای خواندن کل مطلب به سایت اصلی ارجاع دهد. هر رفتاری غیر از این - حتی بازنشر کل مطلب با ذکر نام مولف و منبع – در فضای رسانهای و روزنامهنگاری آنلاین رفتاری غیراخلاقی، غیرحرفهای و کممایه به حساب میآید و مسلما اعتبار رسانهی مقلد را زیر سئوال میبرد. همچنین این کار کمک بزرگی به کسانی است که کارشان تولید محتوای نوآورانه است. البته ناگفته نماند که بخشی از مسئولیت هم در این مورد برعهدهی مخاطبان است که با طرد و نفی رفتار مقلدانه و کلیشهای از سوی رسانهها خواستار خلق نوآورانهی متن و محتوای با ارزش شوند تا به مرور سیستم و فضایی ایجاد شود که همگان در آن به دنبال محتوای نو و تازه باشند.
پس یکی دیگر از فاکتورهایی که ماندگاری و طول عمر یک رسانه را تضمین میکند، آمار مخاطبان آن را بالا میبرد و در نتیجه سبب رشد، رونق و تاثیرگذار شدن آن میگردد، قرار گرفتن در فضای رقابتی با تولید محتوا و داشتن خروجی اختصاصی است. فقدان رقیبی شایسته و خلاق بطور ناخودآگاه هر رسانهای را در شرایطی رخوتآور قرار میدهد. از این گذشته، دستاندرکاران و مدیران رسانهها باید به این نکتهی مهم نیز توجه کنند که هر رسانهای به سهم و توان خود میتواند روی مخاطبانش تاثیر بگذارد. بنابراین ممکن است مخاطبان خواسته یا ناخواسته الگوهای رفتاری نادرست رسانههای متبوعشان را هنجار و ارزش فرض کرده و آنها را در جایی دیگر بازتولید کنند.
تقریبا پس از جنگ سرد و اوایل دههی ۹۰ میلادی دنیای هنر حرفهای و ساختارها و سازوکارهای آن دگرگونیهای بسیار ژرفی به خود دید و به تبع آن بسیاری از نیازها و ضرورتهایش تغییر کردند و هنوز این روند تحول همچنان ادامه دارد. شاید در پاسخ به همین نیازها هم بوده که میبینیم رسانههای مربوطه نیز دچار دگرگونی شدهاند و بخصوص شاهد پیدایش رسانههای نوینی هستیم که به جای الگوی تکصدایی سنتی و ارتباط یکسویه از الگوی ارتباطات تعاملی و متقابل پیروی میکنند و نوع جدیدی از ارتباط گسترده و بدون مرز را به وجود آوردهاند. هنر معاصر ایرانی باید با اتکا به همین افزایش و تسهیل الگوهای ارتباطی، در دنیای فرهنگی جهانیشدهی امروز بکوشد با روندی برنامهریزی شده و سازمانیافته نقش و سهم بیشتری برای خود بدست آورد. بیتردید همپای رشد و توسعهی اقتصادی کشور و افزایش پایگانهای ثروت و سرمایه، در آینده شاهد پیشرفت و گسترش بازارهای تولید و عرضهی آثار هنری خواهیم بود. این یادداشت تنها نگاهی گذرا -در حد طرح مساله- بر موضوع اهمیت وجود رسانههای مستقل «عکاسی» و آسیبها و بایستههایی که باید مدنظر قرار گیرند، داشت. امید است با همکاری و همیاری سایر کاربران حوزهی «عکاسی» ایران ابعاد دیگری از این مساله هم روشن شده و بویژه راهحلهای عملی برای حل مشکلات آن اندیشیده شود تا شرایط به گونهای رقم بخورد که عملکرد رسانههای «عکاسی» در تقابل با آرمانهایی که قرار است تجسم ببخشند قرار نگیرند.
میراث ماندگار در پوستر پیج
میراث ماندگار در پوستر پیچ به نمایش در آمد.
این نمایشگاه که در مهر ماه برگزار شد پوسترهای کانون پرورش فکری به انتخاب ابراهیم حقیقی برگزار شد.
به مناسبت انتشار این آثار در پوستر پیج یادداشت امراله فرهادی درباره این نمایشگاه در پی می آید:
اگر چه تا کنون هیچ تاریخ و یا حتی تاریخچه ی مدونی برای طراحی گرافیک مدرن در ایران جمع آوری و مستند نشده است اما به وضوح از لابلای اسناد و مدارک موجود و نیز آثاری که به طور پراکنده در آرشیوها و بایگانی افراد و سازمانها مانده است، میتوان به چند جریان سرنوشت ساز و تأثیرگذار در تاریخ طراحی گرافیک مدرن ایران اشاره کرد.
یکی از این جریان ها، پیدایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که در سال ۱۳۴۳ با هدف ایجاد زمینه های گسترش فرهنگ مطالعه و تولید کتاب مناسب برای کودکان و نوجوانان ایرانی پدید آمد و با حضور و همکاری روشنفکران و هنرمندان ایرانی روز به روز توسعه یافت.
مرکز طراحی گرافیک این مجموعه نیز با حضور هنرمندانی چون فرشید مثقالی، عباس کیارستمی، نورالدین زرین کلک، مرتضی ممیز، ابراهیم حقیقی، علی اکبر صادقی و ... از همان سال ها آغاز به کار کرده و آثاری را پدید آوردند که به جرات می توان گفت؛ میراثی درخشان و ماندگار از تاریخ هنر و طراحی گرافیک ایران است.
آذین فرمندی فارغ التحصیل دانشکده شریعتی تهران یکی ار علاقه مندانی است که توانست طی ۲ سال بیش از ۴۰۰ پوستر کانون را جمع آوری کرده و پایان نامهاش را با عنوان « جستاری در پوسترهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان » و مصاحبه با ۱۱ نفر از اثرگذارترین طراحان گرافیک کانون به پایان برساند، اولین سند مکتوب و قابل اعتنا به شمار میرود.
اکنون « مدرسه ویژه » به عنوان « اولین مدرسه طراحی گرافیک و ارتباطات در ایران » بیش از ۵۰ پوستر از پوسترهای جمع آوری شده ایشان را به انتخاب ابراهیم حقیقی درمهر ماه ۸۹ برای اولین بار در نگارخانه ویژه، به نمایش گذاشت.
این مجموعه گزیدهای است از آثار:
مرتضی مميز، نورالدين زرين کلک، عباس کيارستمی، فرشيد مثقالی، علی اکبر صادقی، ابراهيم حقيقی، مصطفی اوجی، امير نادری،پرويز نادری، بهرام خائف، محمد رضا عدنانی، پرويز محلاتی، محمد رضا دادگر، بهزاد غريب پور، ابوالفضل همتی آهوئی، بهراد امين سلماسی، مهشيد مهاجر، مريم رحمتی اوينی، سودابه آگاه، هوشنگ محمديان، احمد اسبقی، شاپور حاتمی، کوروش پارسا نژاد و مريم خونساری
اثر: مریم خونساری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کد:
http://www.posterpage.ch/exhib/ex273ira/ex273ira.htm
گزارشی از داوری بخش پوستر جشنواره تئاتر فجر
داوری بخش پوستر جشنواره تئاتر فجر انجام شد.
بنابر این گزارش ۲۸۸ اثر به دبیرخانه بیست و نهمین جشنواره تئاتر فجر ارسال شده بود که پس از بررسی آثار توسط هیات داوران ۹۰ اثر به نمایش عمومی راه پیدا کردند . ۹۰ اثر رسیده در دو بخش پوسترهای نمایش های صحنه ای و پوسترهای جشنواره ای انتخاب شده اند. همچنین هیات داوری این بخش از جشنواره به عهده قباد شیوا ، کوروش پارسا نژاد و مهدی فاتحی بوده است.
طراحان راه یافته به این جشنواره :
مرتضی اتابکی، امیر اسمی، الهه اطمینانی، علی افسرپور، علیرضا الهی، رضا باباجانی، آرش بدرطالعی، پیمان پورحسین، آرش تنهایی، محسن جعفری، الیاس جهانیان، بهراد جوانبخت، رسول حقجو، بهارک حقوقی، مهدی دوایی، مهدی رایگانی، عباس رجب سلمانی، سعید رضوانی، نرگس رفیعی، مصطفی سید ابراهیمی، جواد شاهوردی، یوسف شیروانیان، کسری عابدینی، کامران غربی، آیرین غریبپور، صدیقه غلامی، حسین قازانچایی، مجید کاشانی، کمال کچوئیان، پرناز کریمی، شهلا کوهستانی، محمود محمودی قیداری، طاهره مشایخی، محمد مظفری، علی اکبر معتمدیان، مهدی مهدیان، سید مرتضی میرمنتظمی، مسعود نوروزی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دومین کارگاه تخصصی جشنواره ملی عکس مشهد
دومین کارگاه تخصصی جشنواره ملی عکس مشهد
سومین جشنواره ملی عکس مشهد در ادامه روند برگزاری کارگاههای علمی و اردوهای تخصصی خود، کارگاهی تحت عنوان «معیارهای پردازش تصویر در محیط استنادی» برگزار میکند.
«کیارنگ علایی» دبیر جشنواره با اعلام این خبر گفت: در این کارگاه به یکی از نیازها و چالشهای اساسی عکاسی دیجیتال پرداخته میشود که در این سالها همواره مورد بحث و کنکاش در میان عکاسان حوزه دیجیتال بوده است.
مدرس این کارگاه «مهدی رضوی» است و در این کارگاه به مباحثی چون؛ تصویر مستند، معیارهای تصویر مستند از دیدگاه مجامع بین المللی عکاسی، تفاوت پروسس و ادیت، آشنایی با فرآیندهای پردازشی که استناد تصویر را بر هم نمیزنند و... پرداخته خواهد شد.
مهدی رضوی متولد 1362 مشهد، مدرس عکاسی در دانشگاه، و برنده شش مدال طلا در جشنوارههای بین المللی عکاسی در این سالها است.
این کارگاه عصر روز سه شنبه 26 بهمن 1389 در محل خانه هنرمندان مشهد برگزار میگردد. ساعت شروع کارگاه شش بعد از ظهر است و شرکت در آن برای علاقهمندان به عکاسی آزاد است.
چراغ هشتمین تصویر سال روشن میشود
هشتمین نمایشگاه تصویر سال روز شنبه هفتم اسفندماه ۱۳۸۹ در خانه هنرمندان ایران گشایش مییابد.
به گزارش دبیرخانهٔ تصویر سال، هشتمین دور جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر از هفتم تا بیست و پنجم اسفند ۸۹ در گالریهای بهار، تابستان، پاییز، زمستان، ممیز، میرمیران، نامی، انتظامی، نیلوفر و تالار بتهوون برپا میشود.
گشایش این جشن از ساعت ۱۶ تا ۲۰ روز شنبه هفتم اسفند ماه جاری خواهد بود که بدون مراسم رسمی چراغ گالریها روشن خواهد شد.
مراسم پایانی با معرفی برگزیدگان و اهدای جوایز جوانان زیر ۲۵ سال و اکسپوی نور، روز جمعه بیستم اسفندماه همراه با ثبت عکس گروهی هنرمندان هشتمین دوره برگزار میشود.
اسامی هنرمندان راه یافته به نمایشگاه تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر به تدریج در سایت رسمی تصویر سال در دسترس خواهد بود.
در بخش گرافیک هیات انتخاب و داوری همچون دورههای گذشته به انتخاب و معرفی انجمن طراحان گرافیک ایران صورت گرفت. پریسا تشکری، بهرام کلهرنیا و اونیش امینالهی داوران معرفی شده از سوی انجمن بودند که به بررسی آثار رسیده از سوی هنرمندان، در دو بخش زیر ۲۵ سال و آزاد، پرداختند و آثار راه یافته به هشتمین نمایشگاه تصویر سال را مشخص کردند.
در بخش کاریکاتور کامبیز درمبخش، مسعود مهرابی و مهدی کریمزاده، انتخاب و داوری آثار هنرمندان کاریکاتوریست را برعهده داشتند.
راهیافتهگان دومین مسابقه عکس فرش دستباف ایران
پس از انجام سه مرحله داوری، عکاسان پذیرفته شده در دومین دوره مسابقه عکس فرش دستباف ایران معرفی شدند.
محسن زین العابدینی، دبیر دومین دوسالانه مسابقه عکس فرش دستباف ایران ضمن تشکر از ۸۰۴ عکاس شرکت کننده در این مسابقه اعلام کرد: داوری ۷۰۰۸ عکس رسیده به دبیرخانه این مسابقه پس از ۳ جلسه، با حضور اسماعیل عباسی، افشین شاهرودی، ساعد نیک ذات، رضی میری و ناصر تقوایی به پایان رسید و در مجموع ۸۰ عکس از ۶۸ عکاس به نمایشگاه آثار راه یافت.
کمال شب خیز، تکتم ساجد، حمید رضاهلالی، احسان امینی، سعید رنجبر، رضا معتمدی، رضا امنزاده، لقمان رحیمی، حجت ا.. عطایی، سید منصور معصومی، عبدا... حیدری، صابر قاضی، نسیم نوبهاری، علی حسن فروغی، حمید گردان، حسین بابایی، مهدی طاهری، سید جلیل حسینی زهرایی، امید امیدواری، مهناز میناوند، سمیرا پهلوانی، سارا رجب دوست، حسن غفاری، هادی دهقانپور، سهند رشیدی، بابک کاظمی، زینب روستایی، سهیل زندآذر، پیمان بردبار، حسین بهارلو، سید مهدی مصباحی، محمدرضا سمندر، کاوه بغدادچی، منوچهر تتری، علی سراج همدانی، ساسان جوادنیا، محمود صادقی، حمید صادقی گوغری، فرزاد آریاننژاد، حسین بیاری، سعید کرمی، احسان رزازی، علیرضا قمری، پوریا برجیس، علی حسنعلیزاده، پرگل عینالو، محمد ادیبی، نوید ریحانی، محمد رضایی، حجت نباتی نصرت آبادی، صادق رحمانی، علی گرامی فر، مریم شکری، اسحاق آقایی، محمد نیک عهد، فاطمه انتظار، علیرضا سریری، محمد امین نادی، محمد رضا چایفروش، مهسا جمالی گلزار، میثم محمدی، سید محسن سجادی، صالح گورابی، امیر عنایتی، جلال شمس آذران، ساسان فهیمی، مصطفی مجیدی نسب عکاسان راه یافته به این مسابقه هستند.
نمایشگاه آثار برگزیده در بهار ۱۳۹۰ و همزمان با رونمایی از کتاب آثار در جزیره کیش برگزار خواهد شد و از ۱۰ عکاس منتخب تقدیر به عمل خواهد آمد.