-
آدمهـــــا را ديده اي؟...اين روزها هر كسي دلش به چيزي خوش است،
يكــــي به خانواده اش،
يكي به شخصيت رمانش،
يكي به كتابهاي نويسنده ي محبوبش،
يكــــي به يك فنجان قهوه
يكـــي به دوستش
يكي به سرو صداي بچه هاي كوچه
يكي به تـــــو،
آره يكي دلش به تـــو خوش است ، حواست هست؟
-
اين متن را آرام بخوانيد
نويسنده اشكهايش را بدرقه ي اين متن كرده است .......
چـــــرا هروقت همه چي خوبه، وقتي ميخواي با خيال راحت بشيني و بگي خدايا شكرت، يهو ي چيزي خراب ميشه
يهو خنده روي لبهات خشك ميشه.....و بغض هايي كه چنگ ميزنه به قلب و روحت و آروم آروم اشك ميشه....
خدايا دلــــم گرفته....گلوم پر از بغضٍ ،
من از آدمهات همدردي نميخوام....اينا ......
خدايا من كه همه ي حرفهام نگفته مو فقط به تو ميگم، من كه عاشقتم، خدايا دلم رو آروم كن ، چون ميدونم فقط كار خودته....
-
آدم است ديگـــــر ...
گاهي دوست دارد خودش را گول بزند...
گـــاهي دوست دارد دراز بكشد ، دستهايش را بگذارد زير سرش و براي خودش خيالبافــــي كنــــد،
دوست دارد به خودش دروغ بگــــــويد، مثلا بگويد تو هم همان لحظه داري به او فكر ميكني و لبخند بزند.... : )
دوست دارد هميشه منتظـــر يكي باشد كه شبيه هيچكس نيست....
آدم است ديگر ، گاهي به او واقعيت را نگــــو، گاهي دوست باش....گاهي دلخوشي باش..../.......
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
هيــــس......هيچي نگــــــو....
چشمانت را هم ببنـــــد
اصـــــلا بــــــرو
هــرچــــه دورتــــر ، پنهان تــــر، بهتر
برو جايــي كه هيچكس نشناستت
اصـــلا برو كهكشـــــاني ديگــــر
برو خودت را تغيير بده، برو عوض شو، انسان شو....
و بعــــــد باز هم برنگــرد.....
اي آدمها خواهشا درد بــي درمان نباشيد، مرهم بودنتـــان باشد براي بعد..../...
-
شده است در يك روز گرم آفتابي دلت يك باران شديد را بخواهد؟
يا در يك باران و سرماي شديد دلت براي خورشيد تنگ شود؟
در ازدحام و شلوغي دلت هواي تنهايي كند؟
يا در كنج تنهايي ات دلت براي شلوغي لك بزند؟
در روزهاي مدرسه دلت هواي خانه را بكند؟
يا در خانه دلت براي روزهاي مدرسه ات تنگ بشود؟
شده است دلت پر از غم باشد و كسي نباشد؟
يا دلت بخواهد حرفهايت از چشمانت خوانده شود و كسي چشمانت را نبيند؟
يا حرفهايت ، كارهايت را به اشتباه تفسير كنند و تو از اثبات كردنشان خسته باشي؟
شده است نبينند، نشنوي ، نخواهند، نباشند، شده است دلت بشكند، بگيرد؟ تنگ شود؟ سخت شود؟ بلرزد؟ بترسد و بميــــرد؟
شده است گلويت پر از بغض باشد ، يا دلت كسي را بخواهد كه مثل هيچكس نيست؟ و هيچكس هم نباشد ......
شده است دوست داشته باشي خدا بيايد پايين، بيايد كنارت بنشيند، موهايت را بزند پشت گوشت و با لبخند نگاهت كند و من هــٍي برايش بگويم هــٍي حرف بزنم و او فقط گوش كند؟
ميشود اينبار لايك هايتان بشود حرف، بشود مرهم؟....ميشود؟؟؟