يك تاپيك ضرب المثل داشتيم يك ضرب المثل محلي اينم جهانيش
انسان صد سال هم زنگی نمی کند ولی غصه هزار سال را می خورد. ((چینی))
اگر نمی خواهی سرت کلاه برود قیمت جنس را از سه مغازه بپرس. ((چینی))
اگر نمی توانی پولدار شوی ، همسایه مرد پولدار شو. ارمني
Printable View
يك تاپيك ضرب المثل داشتيم يك ضرب المثل محلي اينم جهانيش
انسان صد سال هم زنگی نمی کند ولی غصه هزار سال را می خورد. ((چینی))
اگر نمی خواهی سرت کلاه برود قیمت جنس را از سه مغازه بپرس. ((چینی))
اگر نمی توانی پولدار شوی ، همسایه مرد پولدار شو. ارمني
فکر کنم تو همه زبون ها این ضرب المثل باشه:
نا برده رنج گنج میشر نمی شود
No Pain No Gain
زن در ضربالمثلهای جهان
انگليسی:
زن فقط يک چيز را پنهان نگاه میدارد آنهم چيزی است که نمیداند.
هلندی:
وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و ديوار می ريزد.
استونی:
از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقير زن بگير.
فرانسوی:
آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.
انتخاب زن و تربوز مشکل است.
بدون زن، مرد موجودی خشن و نخراشيده بود.
آلمانی:
کاری را که شيطان از عهده بر نيايد زن انجام میدهد.
وقتی زنی میميرد يک فقته از دنيا کم میشود.
کسی که زن ثروتمند بگيرد آزادی خود را فروخته است.
آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده.
گريه زن، دزدانه خنديدن است.
يونانی:
شرهاي سهگانه عبارتند از: آتش، طوفان، زن.
برای مردم مهم نيست که زن بگيرد يا نگيرد، زيرا در هر دو صورت پشيمان خواهد شد.
گرجیها:
اسلحه زن اشک اوست.
ايتاليايی:
اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نيست.
زناشويی را ستايش کن اما زن نگير.
زن و گاو را از شهر خودت انتخاب کن.
سلام به همه
دوستان لطف كنيد بر طبق قوانين از ايجاد پستهاي كوتاه مربوط به يك مطلب واحد كه مي تونه در يك پست باشه خودداري كنيد. و در مورد ضرب المثل ها هم لطفا يك مجموعه كامل و غني از ضرب المثل در هر پست قرار بديد. يا مثل Dash Ashki جان به صورت موضوعي ضرب المثلها رو قرار بديد. تا تاپيك غني و پرباري بشه.
درمورد تاپيك ضرب المثلهاي محلي همونطور كه گفتن Dash Ashki جان به دليل اين كه مربوط به گويش ديگه اي هستن و اگر در هر پست يه ضرب المثل با معني باشه بهتر تو ذهن مي مونه روال به اون ترتيب هست.
در مورد ضرب المثلهاي فارسي لطفا به ترتيبي كه ذكر كردم ادامه بديد.
تاپيك ويرايش شد!
تشكر از همگي و موفق باشيد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
1- اگر از کسی متنفری ، بگذار زنده بماند
2- انسان از پیروزی چیزی را یاد نمی گیرد ولی از شکست خیلی چیزها را فرا می گیرد.
3- از زنان زیبا همچنان بپرهیزید که از فلفل سرخ هندی.
1- اشک ها زبان دارند و معنایش فقط بر کسی که گریسته است روشن است
2- ارزش پدر پس از مرگش معلوم می شود و ارزش نمک پس از تمام شدن
3- اگر در رود خانه به سر می بری باید با تمساح دوست شوی
4- آیا بیماریهای شرین و دواهای خوشمزه وجود دارد؟؟
5- باران همسر زمین است
6- بدون زن ، خانه اقامتگاه شیطان بیش نیست
7- بچه پزشک ، از دوا می میرد نه از بیماری
1- زن مانند سایه است :اگر به دنبالش روی فرار می کند واگر از او
فرار کنی به دنبال می افتد
2- از کسی که گدا بوده گدایی مکن و پیش کسی هم که نوکر بوده خدمت مکن.
3- انسان باید به احمق و گاو نر راه بدهد
4- اگر ابلهان به بازار نمی رفتند کالای بنجل به فروش نمی رفت .
5- اگر می خواهی زیاد عمر کنی ، در جوانی پیر بشو.
6- ایتالیا جای مناسبی است برای به دنیا آمدن، فرانسه برای زندگانی کردن و اسپانیا برای مردن
7- اگر می خواهی شناخته شوی ، حرف بزن
8- اگر به زنی بگویی زیباست دیوانه می شود
9- از کسی که با چاقوی خود دست خود را می برد نترس
10- به زنی که ریش دارد از دور سلام کن
11- برای اینکه زندگی زناشویی آرام باشد شوهر باید کر وزن باید کور باشد
یه ضرب المثل مفید اسکاتلندی:
برای آدم بهانه گیر همیشه بهانه وجود دارد.
1- اگر دوستت عسل است او را نخور
2- آنکه اسیر عادت هست لایق زنگی نیست
3- اگر پدر پیاز باشد و مادر سیر ،چگونه می توان انتظار بوی خوش را داشت
4- اگر گریه نبود سرزمین وداع آتش می گرفت.
5- زن نداری، غم نداری
1-امید نصف خوشبختی است
2- ارباب خانه مهمان نوکر است
3- اگر زن حسود است بدان که ترا دوست دارد
4- آتش هر جا که افتد خودش جا را باز می کند
5- از دشمن حذر کن ولو مورچه باشد.
6- بازار نه پدر را می شناسد نه مادر را
7- بخاطر یک گل سرخ ، باغبان نوکر هزار خار می شود
1- الاغ هفت طریقه شنا بلد ست ولی موقعی که آب را می بیند هر هفت طریقه را از یاد می برد.
2- اگر نمی توانی پولدار شوی ، همسایه مرد پولدار شو
3- با اینکه خیلی زیاد می دانی با کلاهت مشورت کن
4- بادوستت شام بخور ولی با او معامله مکن
5- بدبختی و خوشبختی دو خواهرند
1- از دری که دارای چندین کلید است بر حذر باش.
2- اگر می خواهی بدانی شیر چه قیافه ای دارد به گربه نگاه کن
3- برای اینکه بزرگ باشی نخست کوچک باش
1- کاري را که شيطان از عهده بر نيايد زن انجام ميدهد
2- وقتي زني ميميرد يک فتنه از دنيا کم ميشود.
3- کسي که زن ثروتمند بگيرد آزادي خود را فروخته است.
4- آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده.
5- گريه زن، دزدانه خنديدن است.
6- برای خودت دعا کن ؛من سالمم
7- بوسه مرد بی سیبیل مثل نان بی پنیر است
8- زن شکل فرشته و دل مار و عقل الاغ را دارد
9- ازدواج غذایی است که ته دم مرگ باید جویده شود
10- اقبال و شیشه زود میشکنند
1- افتادن درگل و لای ننگ نیست؛ننگ در این است که در همانجا بمانی.
2- استراحت دائم پا را خسته می کند
3- اگر می خواهی قوی باشی نقاط ضعف خود را بدان
4- آنچه که شیطان نمی تواند زن، می تواند
1- اگر به فرمان زنت عمل می کنی نام مردی را از روی خود بردار
2- اگر دروغگو نبود،راستگو شناخته نمی شد
3- آقا میاره نوله، خانم می ریزد تو گاله.
4- آخر شوخی به دعوا می کشد
5- اگر دیدی یارت یار نیست ترکش عار نیست
6- برای عاشق بغداد دور نیست
7- بر سوگند کسی که زیاد سوگند می خورد اعتماد مکن
حقيقت
حقيقت تلخ است--(ايراني)
آدم خشمناك نمي تواند حقيقت را بگويد --(چيني)
حقيقت چون روغن بادام است,هميشه به خورد ديگران مي دهيم بدون اينكه خود قطره اي بخوريم--(نروژي)
حقيقت تلخ بهتر از يك دروغ شيرين است--(آفريقايي)
حقيقت و گل سرخ هر دو خار دارند--(اسپانيولي)
سرم را بشكن ولي حقيقت را بگو--(يوناني)
ضرب المثلي نيست كه در آن يك جو حقيقت وجود داشته باشد--(اسكاتلندي)
1- انسان صد سال هم زنگی نمی کند ولی غصه هزار سال را می خورد.
2- اگر نمی خواهی سرت کلاه برود قیمت جنس را از سه مغازه بپرس.
3- اشتباه یک لحظه، یک عمر اندوه به بار می آورد.
4- ارزش دختر یک دهم ارزش پسر است!
5- اگر نخ دراز باشد ، باد بادک خیلی دور پرواز می کند.
6- اگر پول داشته باشی اژدها هستی واگر پول نداشته باشی کرم
7- اگر پیر هستید اندرز بدهید . اگر جوان هستید ، اندرز پذیر باشید
8- اگر فقیر با ثروتمند معاشرت کند ، دیگر شلوار نخواهد داشت که به پا کند.
9- آنکه تهمت می زند هزار بار می کشد و قاتل فقط یکبار
10- اول لاغرها سرمای زمستان را حس مکنند
1- آدم تمیز خیلی آسانتر کثیف می شود
2- اگر قلب حرف نزند ،دل حرف می زند
3- آب ممکن است به خواب رود ولی دشمن بخواب نمی رود.
یه ضرب المثل آلمانی میگه :
در سه چيز مي توان خردمندان را تشخيص داد
1- سكوت ، موقعي كه ابلهان سخن مي گويند،
2- اندیشه، موقعی که دیگران خیال می کنند،
3- عمل ، موقعی که تن پروران در خوابند.
1- آبی که پر سر و صداست، ماهی ندارد ((چاوتنک))
2- زنان شلاق شیطانند. ((افغانی<پشتو>))
3- زمان ، درخت بلوط را به تا بوت تبدیل می کند. ((لتوانی))
4- اگر کور، کور را هدایت کندهر دو در گودال می افتند. ((کتب مقدس))
1- كلمات حباب آبند و اعمال قطره طلا (ضرب المثل شرقي)
2- كار ريشه هاي تلخ و ميوه شيرين دارد. (ضرب المثل آلماني)
3- نگارش انديشه ها، سرمايه آينده است. (ضرب المثل اسپانيائي)
4- كسي كه به جلوي رويش نگاه نمي كند عقب مي ماند. (مثل اسپانيولي)
5- كسي كه فقط به كمك چشم ديگران مي بيند گول مي خورد. (مثل فرانسوي)
6- همه كساني كه با تو مي خندند دوستان تو نيستند. (مثل آلماني)
1- گرز برزگ زندگي ممكن است سرم را بشكند اما گردنم را خرد نمي كند. (مثل چيني)
2- كسي كه حرف مي زند مي كارد و آنكه گوش مي دهد درو مي كند. (مثل آرژانتيني)
3- كسي كه خوب فكر مي كند لازم نيست زياد فكر كند. (آلماني)
4- كسي كه به پشتكار خود اعتماد دارد، ارزشي براي شانس قائل نيست. (ژاپني)
5- بيش از حد عاقل بودن، كار عاقلانه اي نيست. (مثل فرانسوي)
1- جواهر بدون تراش و مرد بدون زحمت ارزش پيدا نمي كنند. (مثل چيني)
2- بدون باختن برنده نمي شوي. (مثل روسي)
3- كسي كه از مرگ مي ترسد از زندگي لذت نتواند برد. (اسپانيولي)
لمانی: برای مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
اسپانیولی: بدی اشخاص احمق، هم تراز نیکی اشخاص عاقل است.
فارسی: صدقه، راه به خانه ی صاحبش می برد.
فرانسوی: صاعقه به قلل بزرگ اصابت می کند.
لاتین: یگانگی هدف، دوستی ایجاد می کند.
اسپانیولی: مرد برای آسایش زن می گیرد و زن به خاطر کنجکاوی شوهر می کند.
فارسی: «علم» از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن.
آلمانی: بهترین توبه، خودداری از گناه است.
طبرستانی: به من رفیقی بده که با من گریه کند، دوستی که با من بخندد را خودم پیدا می کنم.
کتب مقدّس: میوه تواضع «آرامش» است.
آلمانی: یک دروغ تبدیل به راست می شود وقتی که انسان باورش کنید.
فرانسوی: یگانه مرد خوشبخت کسی است که تصور می کند خوشبخت است.
فنلاندی: همیشه کمی بترس تا هرگز محتاج نشوی زیاد بترسی.
آلمانی: اگر می خواهی قوی باشی نقاط ضعف خود را بدان.
اسلواکی: تا وقتی که «زبان» زنده است «ملّت» نمرده.
بوسنی: مرحله اول بلاهت آن است که خود را عاقل بدانیم.
لهستانی: یک کلید طلایی به هر دری می خورد.
بلژیکی: متنبه کردن بهتر از متنبه شدن است.
انگلیسی: شوهر به مرد کن نه به پول.
آلمانی: بسیاری از افراد در موقعی که برنده می شوند می بازند و بسیاری دیگر وقتی که می بازند، برنده می شوند.
لمانی: خالی ترین ظرفها، بلندترین صداها را می دهد.
عربی: «عشق» چون آتش با دود شروع می شود و با خاکستر تمام می شود.
فارسی: «میهمان» قاصد خداست.
فارسی: منّت مکش ار دوست بود حاتم طایی!
هندی: گذشته گذشت و آنچه می آید بر تو پوشیده است،آنچه را که در دست داری مغتنم شمر.
یه ضرب المثل معرف انگلیسی :
Toghether we stand , divided we fallدر کنار هم ایستاده ایم , جدا از هم می افتیم .
(اگر با هم باشیم می ایستیم , اما جدا از هم از پا در می می آییم).
زیبا بودننقل قول:
بدون باختن برنده نمي شوي. (مثل روسي)
- طبرستانی: به من رفیقی بده که با من گریه کند، دوستی که با من بخندد را خودم پیدا می کنم.
مرسی
مرسی فرهاد جان از همراهیت
بین الملل: رودخانه را هل نده، خودش جریان می یابد.
چینی: عمارت بزرگ را از سایه اش و مردان بزرگ را از سخنانشان می توان شناخت.
فرانسوی: پول، به عقلا خدمت می کند و بر احمقان حکومت.
مصری: ظلمتی مانند نادانی وجود ندارد.
آلمانی: هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود.
عربی: «عادت» حس ششمی است که بر تمامی حواس غلبه می کند.
فارسی: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
فرانسوی: ضایع ترین روز، روزی است که نخندیده ایم.
یوگسلاوی: هر کجا صرفه جویی هست، در آنجا درستی و راستی است.
اسپانیولی: عشق پاک و حقیقی چون «مه» است که نمی گذارد اطراف خوب دیده شود.
بلغاری: پرنده های خوردنی زیاد عمر نمی کنند.
ایتالیایی: عاقل غفو می کند و احمق فراموش می کند.
سوئدی: روی دریای آرام، همه دریانوردند.
سوئیسی: ازدواج بشقابی است که روی آن پوشیده است.
هلندی: همه چیز را نمی شود با ترازو وزن کرد.
آلمانی: برای مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
اسلواکی: تا وقتی که «زبان» زنده است «ملّت» نمرده.
ترکی: میخ می تواند نعل را نجات دهد، نعل می تواند اسب را شکست دهد، اسب می تواند سوار را نجات دهد، و سوار می تواند مملکتی را نجات دهد.
تازی: مکافات «لنگ» است ولی بالاخره می رسد.
چینی: مردم به سخنان مرد پولدار همیشه گوش می کنند.
ایتالیایی
• Buona incudine non teme martello.
• ترجمه: «یک سندان خوب از پتک هراسی ندارد.»
• مترادف فارسی: «شتر نقارهخانهاست، از صدای طشتک و طبلک رم نمیکند.»
• مترادف فارسی: «اشتر که چهاردندان شود از آواز جرس نترسد.»
• مترادف فارسی: «قاطر قصابخانه کاردخونی زیاددیده.»
• مترادف فارسی: ««طلا که پاکه چه حاجتش به خاکه»
• تمثیل: «نترسم من از کبک یافهسرای// که اشتر نترسد زبانگ درای»
• المانی
• Aas ist keine Speise für den Adler
• Adler fängt nicht Fliegen
• Adler fängt keine Mücken
• Alten Wolf verspotten die Hunde
• «گرگ كه پير شد، رقاص شغال میشود.»
• Altes Pferd bekommt der Schinder
• «درخت كه پير شد پايش اره میگذارند.»
• Am Abends zeigt es sich, ob die Nacht hell sein wird
اين صرب المثل در واقع مصری است(
• «سالی که نکوست از بهارش پیداست.»
• Aus einer Bohne einen Berg machen
• Aus einer Laus ein Kamel machen مارتین لوتر
• Aus einer Mücke einen Elefanten machen
• Aus jedem Splitter einen Balken /Wiesbaum
• «از كاه، كوه ساختن.
• Beckerkindern Stuten schenken
• «لعل بهکان بردن.»زیره به کرمان بردن
• Berg und Berg kommen nicht zusammen, aber Mensch und Mensch
• Berg und Tal kommen nicht zusammen, aber Menschen
• Man trifft sich zwei mal im Leben
• «كوه بهكوه نمیرسد، آدم بهآدم میرسد!»
• Besser ein Sperling in der Hand, als ein Kranich auf dem Dach
• Besser ein Vogel im Bauer, als Tausende in der Luft
• Besser ein Vogel im Netz als hundert im Fluge
• Besser ein Vogel in der Hand, als zehn am Strand / in der Weite
• Besser heute ein Ei, als morgen ein Küchlein /die Henne
• Besser einen haben als zwei kriegen
• Besser heute ein Groschen als morgen ein Gulden
• Besser eine Feder in der Hand, als einen Vogel in der Luft
• «سركه نقد بهاز حلوای نسيه.»
• «سيلی نقد از عطای نسيه به.»
• «نقد موجود به که نسیه موعود.»
• «جگرك امروز بهتر از دنبه فردا است.»
• «گنجشك نقد به از طاووس نسيه.»
• «موجود را بهمفقود و يافته را بهنايافته مفروش!»
• «خولی بهكفم به كه كلنگی بههوا.»
• Bier nach München tragen
• «چشمه پیش دریا بردن.»
• Der Backofen ist eingefallen
• «تاپو تركيد.»
• «پا سبك كردن.»
• Der Berg hat ein Mäuslein geboren
• Der Berg kreißte und gebar eine Maus
• Der kreißende Berg, gebiert nur eine Maus
• «كوه كندن و موش بر آوردن.»
• «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید.»
• Der Fisch fängt am Kopf an zu stinken
• «ماهی از سر گنده گردد، نی زدم.»
• Die dümmsten Bauern haben die dicksten Kartoffeln
• «جاهل را غنی تر ميرسد روزی.»
• Ein alter Mann und eine junge Frau, gewisse Kinder
• «عروس جوان داماد پير، سبد بيار جوجه بگير!»
• Ein Alter sieht besser hinter sich als ein Junger, vor sich
• «آنچه جوان در آينه بيند، پير در خشت خام آن بيند.»
• Ein heidnisches Pfand ist besser als ein christliches Versprechen
• «بهدسـت آوريده خردمند سنگ // بـهنايافته دُر بهندهد زچنگ» اسدی طوسی
• Einem bald die Ärmel zerreißen /das er bleiben soll
• «چادركشون، چادردرون(كشيدن و دريدن).»
• Einen auf den Backofen setzen
• «دختری را ترشی انداختن.»
• Ein Vogel in der Schussel ist besser als zehn in der Luft
• «ما در خور صيد تو نباشيم وليكن // گنجشك بهدست است بهاز باز پريده» سعدی
• Er ist hintern Backofen nicht weggekommen
• «پشت تاپو بزرگ شده.»
• «از پشت کوه آمدن.»
• Faulheit lohnt mit Armut
• «کاهلی شاگرد بدبختی است.»
• Fette Henne legen nicht.
• «مرغ هرچند فربه تر، تخمدانش تنگ تر.»
• Fliegen und Freunde kommen in Sommer
• «این دغلدوستان که میبینی // مگسانند دور شیرینی» سعدی
• Frisch gewagt ist halb gewonnen
• «شغال ترسنده انگور نخورد.»
• Frühe Vogel fängt den Wurm
• «سحرخیز باش تا کامروا باشی.»
• Früh krümmt sich, was ein Hacken werden will
• Früh übt sich, was ein Meister werden will
• «هرچه هست از پر قنداق است.»
• Füchse kennt man bald am Schwanz
• «دم روبه گواه روباه است.»
• Für jeden Topf gibt es einen passenden Deckel
• «دیزی میگردد، درش را پیدا میکند.»
• Gassenengel, Hausteufel.
• «تو کوچه عسل، تو خونه حنظل.»
• Gebrannte Kinder scheuen das Feuer.
• «مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد.»
• Geflickter Freundschaft wird selten wieder ganz.
• «گر رشته گسست، میتوان بست// لیکن گرهیش در میان است» امیر خسرو
• Gehe nicht zu deinem Fürst, wenn du nicht gerufen wirst.
• «تات نپرسند، همی باش گنگ// تات نخوانند همی باش لنگ» مسعود سعد
• Geld regiert die Welt.
• «پول حلال مشکلات است.»
• Gemein Gerücht ist selten erlogen.
• «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها.»
• Geschehene Dinge haben keine Umkehr.
• «گذشتهها گذشته است.»
• Gesunder Geist in gesundem Körper.
• «عقل سالم در بدن سالم است.»
• Geteiltes Leid ist halbes Leid.
• «ظلم بالسویه عدل است.»
• Gleich und gleich gesellt sich gern.
• Gleich Vieh leckt sich gern.
• «کبوتر با کبوتر، باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
• «کور، کور را میجوید، آب گودال را.»
• Gottes Mühlen mahlen langsam, aber trefflich fein.
• «خدا دیرگیر است، اما سختگیر است.»
• Graue Köpfe und blonde Gedanken, passen nicht zusammen.
• «چون پیر شدی، زکودکی دست بدار// بازی و ظرافت بهجوانان بگذار»
• Haar auf flacher Hand raufen wollen.
• « كف دست كه مو ندارد از كجايش میكنند.»
• Habich ist ein besserer Vogel als Hättich.
• «داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حساب است.»
• Handwerk hat goldene Boden.
• «بهپايان رسد كيسه سيم و زر// نگردد تهی كيسه پيشهور» سعدی
• Handwerk hasst einander.
• «همكار، همكار را نمیتواند ببيند.»
• Hinter dem Zaune aufgelesen sein.
• «زير بوته سبز شده.»
• Hat der Herr der Schnupfen, so niesen die Knechte.
• «شاهخانم ميزايد، ماهخانم درد میكشد.»
• Herrenfeuer wärmt und brennt.
• «قرب سلطان آتش است از وی بترس.»
• Hörensagen ist halb gelogen.
• «يك كلاغ را چهل كلاغ كردن.»
• Hühner, die daheim essen und anderswo legen, soll man am Bratspieß ziehen.
• «چينهاش را اينجا میخورد، تخمش را جای ديگر میگزارد.»
• Ich will dir weisen, wo die Katze im Heu liegt.
• «بهت نشون میدم کجا گربه تخم میکند.»
• Ihm jucktdas Fell.
• «تنش میخارد.»
• Im Keim ersticken.
• «در نطفه خفه کردن.»
• Irren ist menschlich.
• « بشر جايزالخطا است.»
• Isfahan ist die halbe Welt.
• «اصفهان نصف جهان.»
• Jahre lehren mehr als Bücher.
• «زيركترين و آزموده ترين آموزگاران، روزگار باشد.»
• Je älter die Kuh, je hübscher das Kalb.
• «گاو كه پير شد گوساله اش عزيز ميشود.»
• Je dümmer der Mensch, desto größer das Glück
• «دنيا بكام ابلهان است.»
• Jemand einen Bärendienst erweisen
• «دوستی خاله خرسه.»
• Lachen ist die beste Medizin.
• «خنده بر هر درد بیدرمان دواست.»
• Lebe, als solltest du morgen sterben, und arbeite, als solltest du ewig leben.
• «طوری زندگی كن، انگاری فردا خواهی مرد، طوری كار كن، انگاری هيچگاه نخواهی مرد.» هوراس
• Leute und Leute sind zweierlei.
• «آدم بهآدم بسیار ماند.»
• Liebe kann Berge versetzen.
• «عشق در كوهكنی داد نشان قدرت خويش// ورنه اين مايه هنر تيشه فرهاد نداشت» فرخی
• Liebe erweicht auch die härtesten Stein und Felsen.
• «گر كوهكن زپای در آمد چهجای طعن// بالله كه كوه پست شود زير بار عشق» جامی
• Liebe braucht keinen Lehrer.
• «ای بیخبراز سوخته و سوختنی// عشق آمدنی بود نه آموختنی» سنائی
• Liebe, die nur von einer Seite kommt, dauert nicht lange.
• «چو زين سر هست زان سر نيز بايد // كه مهر از يك طرف ديري نپايد» اوحدی
• Liebe ohne Gegenliebe, ist eine Frage ohne Antwort.
• «چه خوش بی، مهربونی هر دو سر بی// كه يكسر مهربونی، دردسر بی» باباطاهر
• Liebe und Husten lässt sich nicht verbergen.
• Liebe und Rausch schaut zum Fenster aus.
• «عشق و مشك پنهان نمیماند.»
• Liebe kann man nicht erzwingen.
• Liebe duldet keinen Zwang.
• «عشق بهزور، و مِهر بهچُنبِه نمیشود.»
• Liebe macht närrisch.
• Liebe und Verstand, gehen selten Hand in Hand.
• «عشق و جنون همسايه ديوار بهديوارند.»
• «عشق در آمد بهدل، رفت زسر عقل و هوش.»
• Liebe fürchtet keine Gefahr.
• «عشق را از تيغ و خنجر باك نيست.»
• Liebe ist ein verzehrendes Fieber.
• Liebe ist Leides Anfang.
• «بهگيتی عاشقی بیغم نباشد// خوشی و عاشقی باهم نباشد» فخرالدین اسعد گرگانی
• «عشق برمن در عنا بگشود// عشق سر تا بهسر عذاب و عناست» فرخی
• Löwen fangen keine Mäuse.
• «نخورد شير نيمخورده سگ// ور بهسـختی بميرد اندر غار» سعدی
• Lügen, dass sich die Balken biegen.
• «دروغی كه تير سقف را میشكند.»
• Lügen haben kurze Beine.
• «دروغ از همان دور كه میآيد يك پايش میلنگد.»
• «دروغگو تا در خانهاش.»
• Man kann sich selbst keine Bäume pflanzen.
• «ديگران نشاندند ما خورديم ما بهنشانيم ديگران خورند.» مرزبان نامه
• Man muss es nehmen wie es kommt.
• «هرچه پيش آيد خوش آيد.»
• Man muss sich mit Mondschein begnügen, wenn man keinen Sonnenschein hat.
• «چون عشق بود بهدل صواب است // مه در شب تيـره آفتاب است» امیر خسرو
• Man soll die Bärenhaut nicht verkaufen‚ ehe der Bär gestochen ist.
• Man muss den Pelz nicht verteilen‚ ehe der Bär geschossen (erlegen) ist.
• «خرس را شكار نكرده پوستش را نفروش.»
• Man muss den Vogel erst im Käfig (Käficht) haben‚ ehe man ihn singen lehrt.
• «مرغی را كه در هواست نبايد بهسيخ كشيد.»
• Man muss den Wolf erst fangen‚ ehe man ihm das Fell abziehen kann.
• «فرستاده گفت ای خداوند رخش // بهدشت آهوی ناگرفته مبخش» فردوسی
• Man wird eher von einem Mistkarren überfahren als von einem Wagen.
• «همه را برق میگيرد، ما را چراغ نفتی.»
• Mein Mutter Kuh Bruder, war ein Ochs.
• «به قاطر گفتند پدرت كيست؟ گفت: اسب آقادائيم است.»
• Menschen und Zugvögel bleiben nicht an einem Ort.
• «انسان پرنده بی پر و بال است.»
• Mit gespaltener Zunge reden (oder mit zwei Zungen reden).
• «دودستماله میرقصد.»
• «بهيك روی در دو محراب است.»
• «دودوزه میبازد.»
• Morgenstunde hat Gold im Mund.
• «سحرخيز باش تا كامروا باشي.»
• «صبحخيزی دليل فيروزی است.» جامی
• Müßiggang hat Armut im Gefolge.
• Müßiggang ist aller Laster Anfang.
• «تنآسانی و كاهلی منجر بهفقر و پريشانی گردد.»
• Neid, tut sich leid.
• Neid schlägt sich selbst.
• Neid ist dem Menschen, was Rost dem Eisen.
• «توانم آنكه نیآزارم اندرون كسی // حسود را چهكنم كو زخود بهرنج در است» سعدی
• «حسود هرگز نياسود.»
• Neue Kirchen und neue Wirtshäuser stehen selten leer.
• «متاع كفر و دين بیمشتری نيست // گروهی اين، گروهی آن پسندند» سنجر
• Neues preist man, Altes zerreißt man.
• «نو که آمد بهبازار، کهنه شود دلآزار.»
• Nichts sieht einem gescheiten Mann ähnlicher als ein Narr, der das Maul hält.
• «نادان را بهاز خاموشی نيست.» سعدی
• Nicht um ein Jota.
• « يك واو نبايد كم و زياد شود.»
• Niemand ist ganz golden.
• Niemand ist ohne Fehl. (Tadel)
• «گل بیعیب خداست.»
• «در عیب نظر مکن که بیعیب خداست.»
• «هر گلی علت و عيبی دارد // گل بیعلت و بیعيب خداست» پروین اعتصامی
• Niemand kann zweien Herren dienen.
• « يك ارباب و ده نوكر شنيده بوديم، اما يك نوكر و ده ارباب نديده بوديم.»
• Noch in den Kinderschuhen stecken.
• «هنوز دهنش بوی شیر میدهد.»
• Samt am Kragen, Hunger im Magen.
• « پز عالی جيب خالی.»
• Säet einer Gutes, so schneidet er nicht Böses.
• «تخم چون نيك بود، نيك پديد آرد بر.» فرخی
• Scham ist das Armen Unglück.
• «حیا مانع روزی است.»
• Schlafen bringt kein Brot ins Haus.
• «هركس خواب است حصهاش در آب است.»
• Schlaf und Tod sind Zwillingsbruder.
• «خواب برادر مرگ است.»
• Schlechte Nachrichten wandern schnell.
• Schlimme Nachrichten kommen rasch an (zufrüh).
• «خبر بد زود منتشر میشود.»
• « خبر بد زود میرسد.»
• «خبر بد تيزرو باشد.»
• Schuld tötet den Mann.
• Schulden und der Krebs sind unheilbare Übel.
• «قرض عمر آدم را كوتاه میكند.»
• Schuster‚ bleib bei deinen Leisten.
• «بهقدر شغل خود بايد زدن لاف//كه زردوزی نداند بورياباف» نظامی
• Schwarze Kühe geben auch weiße Milch.
• «گاو سياه هم شيرش سفيد است.»
• Schweigendem Mund ist nicht zu helfen.
• «تا نگريد طفل كی نوشد لبن.» مولوی
• Schweigen ist das Beste.
• Schweigen ist der Deckel auf dem Hafen.
• Schweigen schadet selten.
• Schweigen und denken mag niemand kränken.
• «خاموشی دويّم سلامت است.»
• «سلامت در خموشی است.» قابوس نامه
• «مرد خاموش در امان خداست// آدمی از زبان خود بهبلا است» سعدی
• «خموشی پردهپوش راز باشد// نه مانند سخن غمّاز باشد» وحشی بافقی
• Schwiegermutter, Teufels Unterfutter.
• Schwiegermutter, Tigermutter.
• «مادرشوهر ماره، بچهاش مارمولك؛ خواهرشوهر خاره، بچهاش خارخاسك.»
• «مادرشوهر عقرب زیر فرش است.»
• Sein Schäfchen ins Trockene bringen.
• «گلیم خود را از آب بیرون کشیدن.»
• Sich regen, bringt Segen.
• «برکت در حرکت است.»
• Sich selbst kennen, ist die größte Kunst.
• «آنچه در علم بيش میبايد// دانش ذات خويش میبايد» اوحدی
• Sie ist meine Kragenweite.
• « قبائيست كه بر قامت من دوختهاند. (قبائيست بر قامت او دوخته)»
• Sitze meinetwegen krumm, aber sprich gerade.
• «كج بنشين اما راست بگو.»
• Sorge, aber nicht zuviel, es geschieht doch, was Gott will.
• «پس زانو منشين و غم بيهوده مخور // كه زغم خوردن تو رزق نگردد كم و بيش» حافظ
• Sorge nicht für morgen.
• «برو شادی كن ای يار دل افروز//غم فردا نشايد خورد امروز» سعدی
• Stolz auf der Gasse, kein Heller in der Tasche.
• «هرچه داره بهبر داره، بهخونه دست خر داره.»
• Stößigem Stier, wachsen kürzer Hörner.
• «خدا خر را شناخت، شاخش نداد.»
• Suche, so wirst du finden.
• «جوينده يابنده است.»
• Was einen Anfang hat, muss auch ein Ende haben
• Was einen Anfang nimmt, dem ist auch ein Ende bestimmt
• «هرچه بهآغازی بوده شود// طمع مدار ای پسر اندر بقاش» ناصرخسرو
• «ماجرای من و معشوق مرا پايان نيست // هرچه آغاز ندارد نپذيرد انجام» حافظ
• Wasser in den Rhein tragen
• Wasser ins Meer (See) tragen
• «زیره بهکرمان بردن.»
• «فلفل بههندوستان بردن.»
• Wenn das Pferd zu alt ist, spannt man’s in den Karren
• «مار كه پير شد قورباغه سوارش میشود.»
• Wer den Baum gepflanzt hat, genießt selten seine Frucht
• «ديگران كاشتند ما خورديم، ما میكاريم ديگران بخورند.»
• Wenn der Wolf altert, so reiten ihn die Krähen
• «شير كه پير شد، بازيچه شغال میشود.»
• Wenn der Wolf alt wird, bellen ihn die Hunde
• «تازی كه پير شد، از آهو حساب میبرد.»
• Wer die bei Abend stiehlt, bringt sie bei Tag wieder
• «مال بد بيخ ريش صاحبش.»
• Wer will der Katze die Schelle umhängen
• «زنگوله را كه بهگردن گربه میاندازد؟»
ضربالمثلهای هلندی و مترادف آن بهفارسی
• Als twee honden vechten om een been, loopt de derde er mee heen.
• «دونفر دزد خری دزدیدند// سر تقسیم بههم جنگیدند// آندو بودند چوگرم زدوخورد// دزد سوم خرشان را زد و برد» ایرجمیرزا
• Beter één vogel in de hand dan tien in de lucht.
• «گنجشك نقد بهاز طاووس نسيه.» قابوسنامه
• Blaffende honden bijten niet.
• «سگ لاينده گيرنده نباشد.»
• «سگی كه پارس میكند گاز نمیگيرد.»
• Daar is geen rook zonder vuur.
• «هیچ دودی بی آتشی نیست.» (چیزی پنهان نمیماند)
• Dat is de doos van Pandora.
• «اندرین صندوق جز لعنت نبود.»
• De appel valt niet ver van de boom.
• «ميوه از درخت دور نمیافتد.»
• «خوشه از خرمن دور نمیافتد.»
• De berg heeft een muis gebaard.
• «کوه کندن و موش برآوردن.»
• De een z'n dood is een ander z'n brood.
• «مرگ خر عروسی سگ است.»
• «تا نميرد يكی بهناكامی// ديگری شادكام ننشيند» سعدی
• De ezel geboren is, most ezel sterven /zal geen paard sterven.
• «خری زاد و خری زيد و خری مرد.»
• De morgenstond heeft goud in de mond.
• «سحرخيز باش تا كامروا باشی!»
• De pen is machtiger dan het zwaard.
• «قلم از شمشير تيز برندهتر است.»
• De schepen achter zich verbranden.
• «پل پشتسر را خراب کردن.»
• Die het eerst komt, die het eerst maalt.
• «آسيا بهنوبت.»
• Door dick en dun.
• «خود را بهآب و آتش زدن.»
• Een appeltje voor de dorst.
• «پول سفید برای روز سیاه خوب است.»
• Een ezel stoot sich geen twee malen aan een’ steen.
• «خر که یکبار پایش بهچاله رفت، دیگر از آن راه نمیرود.»
• Een rotte appel in de mand, // maakt al het gave fruit te schand
• «يك بز گر گله را گـَرگين كند.»
• Één zwaluw maakt nog geen zomer.
• «از يك پرستو تابستان نشود.»
• Geen twee katten aan eén muis // Geen twee vrouwen in een huis
• «خانهای را که دو کدبانو است، خاک تا زانو است.»
• «خانه بهدو كدبانو نارفته بماند.» قابوسنامه
Geen vlieg kwaad doen kunnen.
• «آزارش بهمورچه نمیرسد.»
• Het doel heiligt de middelen.
• «هدف وسيله را توجيه میكند.»
• Het hemd is nader dan de rok.
• «اول خويش سپس درويش.»
• Het is niet alles goud wat er blinkt.
• «هر درخشندهای طلا نبود.»
• Het oog van den meester maakt het paard vet.
• «چشم صاحب اثر دیگری دارد.»
Het oog van den meester is de beste haver voor de paarden.
• «نفس ارباب بهتر از نواله جو است.»
• Hij gaat van een olifant zwanger, en brengt eene vlieg voort.
• «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید!»
• Hij hefft een blok aan et been.