Printable View
هفته پیش با یکی از اقوام دعوای لفظی شدید کردم و این ماجرا مرتب به ذهن‌ام میاد!
انگار که طرف مقابلم هست و تو همان محیط هستم دوباره باهاش بحث میکنم و این ماجرا تو این چند روز بارها و بارها برایم تکرار شده!
حتی صبحها به محض از خواب بیدار شدن به این ماجرا فکر میکنم به حرفهایی که باید میزدم و نزدم! و آن حرفها را میزنم!
این تکرار و تکرار خسته‌ام کرده و باعث شده وقت و انرژی‌ام تلف بشه
لطفاً راهنمایی‌ام کنید ممنونم
درودنقل قول:
بنظرم اگه بتونید خشمتون رو یه وسیله ( شخصا آینه رو ترجیح میدم ) خالی کنید بهتره
ذهنتون رو مشغول چیزای دیگه کنید. موندن در خانه و بیکار بودن باعث میشه زیاد فکر کنید. ورزش کنید و با چیزهایی که برای شما جالب هست ذهنتون رو مشغول نگاه دارید. و فراموش نکنید این چیزها برای خیلی های دیگه پیش میاد و گذری هست
سلام...یه روشی من به کار می برم این مواقع به طور نسبی خوب عمل میکنه,به این فک کنین ایا 1 یا 2 سال دیگه این گفتگو همچنان شمارو اینقد عذاب میده؟ اگه جواب مثبته پس موضوع مهمیه و تفکر شما بی دلیل نیس...ولی اگه جواب منفیه که اغلب اینطوره به این فک کنین که 1 سال دیگه اصلا یادتون نمیاد ماجرا چی بوده و چی شده...
سلام
یک مدت صبر کنید تا این افکار از ذهنتون بره بیرون.( معمولا گذر زمان خیلی از مشکلات رو حل میکنه )
اگه بعد از مدتی این افکار از ذهنتون بیرون نرفت و شما رو اذیت می کرد پیش روانشناس برین.
شما اسیر ترس و انرژی منفی شدید که باعث عذاب شدید شده در افکار شما که درتمام طول روز تاثیرش هست و ..اولش فکرمی کنی مسئله خیلی مهمی هست ولی در واقعیت اینطور نیست مسئله خیلی ساده تراز اون چیزیه که شما فکرمی کنینقل قول:
بهتره زندگی رو ساده تر ببینید وبه خودتون سختی ندیدید ..وبخودتون تلقین کنید که این مسائل خیلی ساده میاد وخیلی ساده ممکنه برگرده پس بی خیال
...................
این مسئله ای هست که خودبه خود خودش پیش اومده وشماهم نمیتونی با زور و درجازدن خارجش کنی .بهتره کار همیشگی تو انجام بدی وموقع خواب فکرتو به کارهایی که که تو روزی که تموم شد مشغول کنی واصلا نزار فکرت به دعوای لفظی اون روز برگرده.... نذار افکارت کنترلت کنه ..کاری کن که توبتونی افکارتو کنترل کنی ....
وقتی افکارتو کنترل کنی تازه میفهمی دنیا چیه! درضمن هیچ راهی برا کمک به تو وجود نداره این خودتی که میتونی بر خودت غلبه کنی ...نه روانشناس ونه راه هایی که تو اینترنت هست هیچ کدوم بدرد نمیخوره وهیچ تاثیری ندارن
درسته که خودم باید تو این قضیه به خودم کمک کنم اما مطمئناً تجربیات دیگران و راهکارهایی که در اینترنت ممکن است وجود داشته باشد یا در آخر صحبت با یک روانشناس خیلی سریعتر و راحتر کمک میکنهنقل قول:
دیگران که هستند؟ ...که کسی مثل من یاشما هم جزو دیگران هستیمنقل قول:
درضمن شما افکارت داره اذیتت میکنه ..مگه میخوای تو بورس شرکت کنی که از دیگران تجربیات میخواین؟یا خرید کفش مناسب ! این مسئله هیچ وقت باتجربه دیگران ازبین نمیره
اگه تواین مسائل روانشناس یا تجربیات تاثیر داشت که کل دنیا الان تو صلح و صفابود ..اون روانشناس هم یکی از مردم هست علم خدادادی که نداره ..الان روانشناس میخواد چیکارکنه جادو یا خرافه! همین حرف هایی که بهت گفتن و خودت میدونی روبهت میزنه
..........
حالا خود دانی ..:n33:
دوست عزیز. فقط و فقط مراجعه به روانشناس رو توصیه می کنم. بسیار خوب میدونه کیس هایی مثل شما رو چطور آروم کنه. این قضیه رو من معمولا بعد هر دعوا یا جر و بحثی دارم. مدام حرفهای نزده میاد تو ذهنم ولی عین خوره اعصاب رو میجوهنقل قول:
بیماری اعصاب هست. ممکنه از وسواس فکری یا از سایکوز ( البته نه مثل دیوونه ها ) باشه.نقل قول:
داروهایی مانند سرترالین و هالوپریدول قطعا معالجه بخش هستن. البته باید روانپزشک دارو تجویز کنه و من پزشک نیستم حتما باید بری روانپزشک. اگه اینجوری پیش بری در دراز مدت مشکلات فشار خون هم پیدا میکنی یا اینکه خدای ناکرده سایکوز واقعی میگیری و وقتی داری این فکر ها رو میکنی با دستت ادای سیلی و مشت زدن رو هم درمیاری به صورت واقعی...
حتما برو پزشک یه چندماهی آرامبخش مصرف کن درست میشی
منم با محسن موافقم. اگر بری روانپزشک داروهای ضد وسواس فکری بگیری زودتر از اون چیزی که فکر میکنی خوب میشی.نقل قول:
فقط خودت نیستی اینو بدون .فقط تو اقوام خودم غیر از خودم چندین نفر دیگه دچار وسواس فکری هستن هر کی هم یه نوع دارو میخوره تحت نظر روانپزشک و همه هم خوب شدن.
دوستان چرا توصیه دارویی الکی میکنید ؟!! این دارو ها میدونید چقدر عوارض دارن که واسه هر کسی اومدید راحت تجویز میکنید :|
سرترالین بنده با 8 سال بیماری مصرف میکنم، اونوقت شما اومدی راحت نسخه تجویز میکنی :|
درمان دارویی باید به عنوان اخرین راه همیشه انتخاب بشه
اینجا هم هر کسی راهکاری بهت میده ، انکار میکنی ، یعنی نه حرف ما رو قبول داری نه میل به انجامش داری
به جای مشورت کردن توی این فروم ها بهتره بری سراغ روانشناس با روش ها و تکنیک هایی که بلدن حتما مشکلت رو حل میکنن
از کدام مطلب من این نتیجه را گرفتید؟! انکار و عدم میل به انجام؟!نقل قول:
پست های [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پست هایی که توی پرشین تولز هم زده شد اضافه کنیم خودش یه طومار میشهنقل قول:
همه اینا رو کاملا مشخه ignore کردی و توجهی نداشتی
اگه میخواستی نتیجه بگیری تا حالا گرفته بودی ، بچه ها راهنمایی خوبی کردن ، اگه یه بار هم سعی به انجامشون کرده بودی حداقل یه تغییری حس میکردی
سلامنقل قول:
مراجعه به روانپزشک
عزیز برادر یک بنده خدایی بود گفتن بیا دارو بخور ، زیر بار نمی رفت. گفت میرم روانشناس. خلاصه رفت و اخر خودش از بالای ساختمان پرت کرد پائیننقل قول:
حالا اگر رفته بود روانپزشک شاید عمر بیشتر و بهتری داشت
چرا می ترسیم از روانپزشک؟ خو ب سردرد ، معده درد، پا درد ، چشم درد، ناراحتی پوستی، این ها همه بیماری هست و چون علائم داره سریع میریم دکتر
اما ناراحتی اعصاب رو نمی ریم دکتر! حتما باید چه نشانه ای داشته باشه که باید رفت؟!
ناراحتی اعصاب هم مثل سایر بیماری ها هست. قابل درمان. چرا ازش مورد ترسناک میسازید؟
این بنده خدا 1 هفته هست داره عذاب میکشه. بعد میگن پزشک نره
من این تاپیک و اون تاپیک را دیروز ایجاد کردمنقل قول:
شما انگار خیلی عجله دارید
چقدر هم راحت و اشتباه قضاوت میکنید
به نظرم بد نیست خودتان هم به یک روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنید
شما یا مشکل بینایی داری که ندیدی من نوشتم دارو تجویز نمیکم و دارو تجویز کردن با دکتره من دکتر نیستم یا اینکه هیجانات بهویی باعث این پستت شدننقل قول:
پیشنهاد میکنم موضوع رو به دکترت بگی شاید ریسپریدون هم به داروهات اضاف کنه
درمان دارویی تنها راه حل در این موارد هست نه اولینش نه آخرینش
Sent from my iPhone using tapatalk.
شما نترس برو روانپزشک خیلی بیمارا برای دردهای سایکوسوماتیک و سردرد و ای دی اچ دی و بیخوابی و چیزای باکلاس میرن پیششنقل قول:
نگران هم نباش چی بهش بگی اولش بگو مشکل خواب دارم بعدش شروع کن بگو راستش مشکل اصلیم اینا هستن...
نتنرسیدن از روانپزشک اولین قدم درمانه
Sent from my iPhone using tapatalk.
دوست عزیز دقیقا این مشکل هفته ی پیش برای من هم پیش امده
1000 بار حرف هایی که زدم و شنیدم توی سرم تکرار شده.وقتی بهش فکر میکنم احساس میکنم همه ی وجودم پر از نفرت میشه
ولی میدونم انقدر نفرت و کینه خوب نیست.شب ها یه خواب های عجیب و غریب میبینم
امروز اتفاقی مسیرم رو گم کردم و مسیرم سمت اتوبان بهشت زهرا افتاد.وقتی رفتم انجا فهمیدم انجا ته دنیاست.عمر ما خیلی کوتاهه
دیدم حیفه که اینجوری عمرم رو دارم با حرص خوردن تلف میکنم
تصمیم گرفتم فردا برم باهاش حرف بزنم و همه این حرف ها رو بهش بگم.بذار اون هرچی میخواد فکر کنه.حداقل خودم از این حس بد رها میشم
سلام این حالت ممکنه برای هر کسی پیش بیاد و مسئله جدی نیست که نیاز به مصرف دارو داشته باشه. لازمه شما بیشتر بیرون از خونه برید با دوستان باشید ورزش کنید و ضمنا اگر فکر میکنید تقصیر از شما بوده و عذاب وجدان دارید بهتره از فامیلتون عذر خواهی کنید اگرم رودر رو نمیتونید ایمیل بدید یا پیام بدید و عذر خواهی کنید تا خیالتون راحت بشه. شاد باشیدنقل قول:
دوست عزیز اگه برطرف نشه فکر میکنم نوعی وسواس فکری باشه که عاملش اضطراب و استرس و عدم نشاط هست. عوامل اضطراب رو کاهش بدید تفریح و سرگرمی رو بیشتر کن باز اگه درست نشد احتمالا با مشاوره و دارو درمانی سبک توسط پزشک حل بشه. البته اینها نظر شخصی هست و روانشناس بهتر میتونه کمک کنه اگه تشخیص دادی که احتیاج به مشاوره داری من روانشناس خوب میشناسم.:»
منم همینجوری م
اینکه یه بعدی از ذهن دوست داره منطقی تفکر کنه اصلا چیزــــــــه بَدی نیست . . . .
به نظر من بهترین کار این هست که در خصوص موضوع پیش اومده اینه که با خودتون مشخص کنید که آیا میتونستید وضعیت رو بهتر پیش ببرید یا نه؟ و اینکه الان چه حالتی در خصوص طرف مقابل دارین
اگه این جر و بحث غیرقابل اجتناب بوده پس زیاد خودتون رو اذیت نکنید
اگه هم اشتباه بوده سعی کنین با صحبت با طرف مقابل یا معذرت خواهی یه کم مشکل رو حلش کنین
البته کاملا بستگی به شرایط خودتون داره
Sent from my iphone
من با مدیر مدرسه دوران راهنماییمون همین مشکلو داشتم ( حرفاش و کاراش عقده شده بود جلو چشم ) تا اینکه پارسال رو در رو هر چی گیر کرده بود رو گفتم دهنش صاف شد منم راحت شدم تو هم همین کارو کن :دی
دهنمونو صاف میکرد میگفت وقتی بزرگ شدید از من تشکر میکنید :| یا ابر فرض