خوش به حال غنچه های نیمه باز
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست...
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
شاعر: فريدون مشيری
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه
شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به خال روزگارا
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از ان می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
با سپاس و آرزوی روزگارانِ خوش و خرم بر تمامی شما...
بنفشه پيش نيلوفر درآمد كه مبارك باد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم اوان لالهزار شد
ز سوسن بشنو ای ريحان كه سوسن صد زبان دارد
به دشت آب و گل بنگر كه پرنقش و نگار آمد
گل از نسرين همی پرسيد كه چون بودی در اين غربت
همی گويد خوشم زيرا خوشیها زان ديار آمد
سمن با سرو میگويد كه مستانه همی رقصی
به گوشش سرو میگويد كه يار بردبار آمد
بنفشه پيش نيلوفر درآمد كه مبارك باد
كه زردی رفت و خشكی رفت عمر پايدار آمد
همی زد چشمك آن نرگس به سوی گل كه خندانی
بدو گفتا كه خندانم كه يار اندر كنار آمد
صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق
كه هر برگی به رهبری چو تيغ آبدار آمد
ز تركستان آن دنيا بنه تركان زيبارو
به هندستان آب و گل به امر شهريار آمد
مولانا جلالالدين محمد بلخی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
برآمد باد صبح و بوی نوروز |
|
به کام دوستان و بخت پیروز |
مبارک بادت این سال و همه سال |
|
همایون بادت این روز و همه روز |
چو آتش در درخت افکند گلنار |
|
دگر منقل منه آتش میفروز |
چو نرگس چشمِ بخت از خواب برخاست |
|
حسدگو دشمنان را دیده بردوز |
بهاری خُرمست ای گل کجایی |
|
که بینی بلبلان را ناله و سوز |
جهان بی ما بسی بودست و باشد |
|
برادر جز نکونامی میندوز |
نکویی کن که دولت بینی از بخت |
|
مبر فرمان بدگوی بدآموز |
منه دل بر سرایِ عمر سعدی |
|
که بر گنبد نخواهد ماند این گوز |
دریغا عیش اگر مرگش نبودی |
|
دریغ آهو اگر بُگذاشتی یوز |
ســعــدی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پ.ن: تصوير، نقاشی "دهكده متروك" اثر استاد مرتضی كاتوزيان میباشد...