اگر دوستان مایل باشن مایلم در مورد سرنوشت صحبت کنیم و بحث رو با این سوال آغاز کنم که آیا شما به وجود سرنوشت اعتقاد دارید و اگر در هر صورت دلایلتون رو بیان کنید.
Printable View
اگر دوستان مایل باشن مایلم در مورد سرنوشت صحبت کنیم و بحث رو با این سوال آغاز کنم که آیا شما به وجود سرنوشت اعتقاد دارید و اگر در هر صورت دلایلتون رو بیان کنید.
با یک توضیح درباره باور عمومی افراد درباره سرونشت شروع کنیم:نقل قول:
Destiny or fate is a predetermined course of events. It may be conceived as a predetermined future, whether in general or of an individual. It is a concept based on the belief that there is a fixed natural order to the cosmos.
من این دیدگاه که یک Natural order در دنیا وجود داره رو منطقی می دونم (به شکلی که چیزی خارج از اون قوانین طبیعت اتفاق نمی افته و در نهایت آینده انسان ها هم جزو همین مجموعه است)، ولی باور به سرنوشت خیلی مواقع همراه خودش باورهای دیگه ای مثل باور داشتن به اینکه این سرنوشت توسط افرادی با جزئیات کامل، بطور آگاهانه نوشته شده و طبیعت برای ما برنامه هایی رو در نظر داره و ... رو میاره که به نظر من اینها جاده خاکی است.
بنده هم باوری بر سرنوشت ندارم ( اگر ملاک ما تعریف سرنوشت باشد ). همه ی گفتگوهایی که درباره ی سرنوشت پیش می آید ، پیرامون این نکته است که "آیا چیزی از پیش برای انسان نوشته شده ؟ " " آیا اسان محکوم به سرنوشت خاصی است ؟ "
کلن با دو بخش میخواهم تمامش کنم. این گزاره شامل چندین دیدگاه میشه.. مذهبیون به یک شکل کاملن ویژه به آن نگاه میکنند. پس پیش از آن باید بدانیم که سرنوشت را باید بسته به وجود یا نبود آفریننده ( کسی که گفته میشه سرنوشت مارا میدانه ) هم برآورد کرد.
وجود آفریننده >>
سرنوشت = باور به اینکه در آینده ی من فلان پیامد به طور سد در سد روی خواهد داد و پروردگار این را برای من از پیش نوشته است.
خب اینکه کاملن روشن است نیازی به روشنگری بیشتر نمیبینم.
نبود آفریننده >>
سرنوشت = چیزی از پیش برای انسان نوشته نشده و انسان هم در پایان مث دیگر جانوران دارای آینده ای خواهد بود ( بگذارید اسمش را بگذاریم آینده ی Random ! )
*** برای نمونه هنگامی که کسی با تریلی زیر شد و مرد
دو فتن را کندوکاو کنیم با هم:
#1 مردم می آیند و میگویند فلانی سرنوشتش این بود که زیر تریلی بمیره ( مردم گمان دارند که از پیش اینطور برایش نوشته شده بوده )
( فتن دوم کمی سخن برانگیز است)
#2 شخص دیگری هم میگوید سرنوشتش این بود که زیر تریلی بمیرد.
به #2 دقت بفرمایید ، برخی میگویند هرچیزی که برای انسان پیش بیاید ( حتا اگر از پیش گماشته نشده باشد ) سرنوشت آن فرد است. اینجا به واژه ی «سرنوشت» طور دیگری نگاه شده ( در تعریف سرنوشت نمیگنجد از آنجا که شرط سرنوشت از پیش تایین شدگیست).. اگرچه استفاده ی نادرستی از واژه ی سرنوشت است که برخی به اشتباه این استفاده را در می نگرند. بهتر است در این حالت از واژه ی «پایان» استفاده بشود.
فلانی پایانش این بود که با تریلی له شود. ( اینجا این شخص منظورش این نیست که از پیش تایین شده بوده یا خیر ، همان آینده ی Random )
به نظر من سرنوشت یه راه مشخص، یه مسیر معین نیست... حداقل و حداکثر هست، مسیر کلی هست که برای هر انسانی متفاوته...
مسیری که اگر هرکس با تلاش آگاهانه و مستمر اون رو بپماید ! میتونه در زندگی به خیلی از چیزها دست پیدا کنه و انسان موفقی باشه و اگر این استعداد رو هدر بده طبعا وضعیت عکسی خواهد داشت
این در تقدیر یک دانه هست که رشد کنه، در اثر نور و آب و کود و... بزرگ و بزرگ تر بشه و تبدیل بشه به یک درخت ! حداقل اون گیاه نابودی در مرحله ی صفر هست و نهایتش تبدیل شدن به درخت، حالا این
که عوامل طبیعی چطور دست به دست هم بدن که اون دانه به درخت تبدیل بشه، قسمت جزئی سرنوشت هست (که در مورد ما انسان ها، "اختصاصی" و متاثر از خود ماست، دیگه اسمش تقدیر نیست)
با تشکر مهران...
دوستان دیگه هم که نظرات مخالف دارن اگر شرکت کنن در بحث ممنون میشم.
این Randomness رو به نوعی میشه یک Illusion of randomness نامید چون احتمالا قضیه واقعا رندوم نبوده (دقیقا مثل سکه ای که می اندازیم که واقعا رندوم نیست، یعنی با اندازه گیری میزان انرژی که بهش وارد میشه و محل وارد شدن انرژی و اصطکاک هوا و ... میشه دقیقا فهمید نتیجه شیر خواهد بود یا خط). به نظرم این قضیه هم به خاطر زیاد بودن تعداد فاکتورها به حدی که بررسی اونها برای ما قابل درک نیست این توهم از Randomness پدید میاد.نقل قول:
با سلام
نظر شخصی من :
با استناد به مطالعه و حقیقت موجود، در واقع سرنوشت از ابتدا برای انسان نوشته میشه ولی انسان همیشه و همواره در آن دخیل هست.
به این معنی که انسان نمیتونه در گوشه ای بنشینه و بگه که سرنوشتم اینطور بوده...
پس در واقع سرنوشت هر کسی با تلاش و زحمتی که خودش میکشه می تونه تغییر کنه... .
و انسان به هیچ وجه محکوم به سرنوشت نیست وگرنه هیچوقت اختیاری برای انسان قرار داده نمی شد... .
:n16:
اول باید این کلمه سرنوشت رو تعریف کرد تا بشه نظر داد
این سرنوشت منظور همون قضا و قدر در مذهب هست؟
یا سیر حرکت طبیعت یا همون شانس؟
تا مشخص نباشه منظور شخص از بکار بردن کلمه سرنوشت چی هست نمیشه درست نظر داد
ولی خب نظر شخصی من در این مورد اینطوره که میشه 2 تعریف اورد
1-اگر منظور از سرنوشت این هست در زندگی انسان مسیر و خطی تعیین شده وجود داره که انسان بر روی این مسیر جلو میره تا اخر راهش برسه
من در هر حالتی نمیتونم این نظر رو قبول کنم چون اگر ما به این مسئله باور داشته باشم تمام اعمال و رفتار و کردار ما بی ارزش و کاملا بی معنی جلوه میکنه
ابنطور مثال میزنم که وقتی شما راننده قطاری باشید که بر روی یه ریل حرکت میکنه و کنترل سرعت و محل استادن و حرکت این قطار هم در دست شما نیست اصلا وجود شما و کاری که انجام میدین چه ارزشی میتونه داشته باشه در حالی که کاملا محکوم به حرکت بر روی این ریل و با سرعتی که از پیش توسط کسی دیگه تایین شده هستین
2-ولی اگر منظور از سرنوشت این باشه که در چرخه طبیعت ما به اجبار در یک منطقه زمانی و مکانی قرار گرفتیم و راه های محدودی برای حرکت با وسایل محدود در اختیار ما گرفته ولی تمام تصمیم و مسئولیت هر حرکتی که ممکنه ما انجام بدیم بر عهده ماست و ممکنه ما به هرجهتی و با هر سعتی حرکت کنیم و هر اتفاقی در طی این مسیر خوده ما ایجاد کنیم
همون مثال قبلی رو میشه اینطور گفت که ما در یه بزرگراه قرار گرفتیم و یک ماشین با قدرت خاصی در اختیار ما قرار گرفته که ما میتونیم با این ماشین در هر جهتی و با هر سرعتی و کیفتی که خودمون تشخیص بدیم و دوست داشته باشین حرکت کنیم و مسئولیت تمام اتفاقاتی هم که در طی این مسیر ممکنه بیفته بر عهده خوده ما هست
در این نظر همون شرایط زمانی و مکانی و امکاناتی که در اختیار ما قرار گرفته رو میشه اسمش رو سرنوشت گذاشت و قابل قبول باشه
ولی مورد اول به هیچ وجه برای من قابل قبول نیست
ناپذیرفتنی ترین شکل در سرنوشت اینست که میگویند آفریدگار هنگامی که هر انسان را میافریند سرنوشت ویژه ای را هم برایش مینویسد.
خب اینگونه به نظر می آید که ما درون یک ماتریکس زندگانی میکنیم که اسباب سرگرمی طراح ماتریکس می باشیم!
نقل قول:
1-اگر منظور از سرنوشت این هست در زندگی انسان مسیر و خطی تعیین شده وجود داره که انسان بر روی این مسیر جلو میره تا اخر راهش برسه
من در هر حالتی نمیتونم این نظر رو قبول کنم چون اگر ما به این مسئله باور داشته باشم تمام اعمال و رفتار و کردار ما بی ارزش و کاملا بی معنی جلوه میکنه
ابنطور مثال میزنم که وقتی شما راننده قطاری باشید که بر روی یه ریل حرکت میکنه و کنترل سرعت و محل استادن و حرکت این قطار هم در دست شما نیست اصلا وجود شما و کاری که انجام میدین چه ارزشی میتونه داشته باشه در حالی که کاملا محکوم به حرکت بر روی این ریل و با سرعتی که از پیش توسط کسی دیگه تایین شده هستین
چیزی که گره ی کور گفتمان سرنوشت را کور و کورتر میکند اینست که برخی دیدگاههای مذهبی میگویند درست است که سرنوشت شما از پیش نوشته شده است ، ولی همچنان همه چیز بر عهده ی خود ماست و محدودیتی بر کارهایمان نیست ، چرا که به هر راهی که برویم در پایان همان چیزی است که آفریدگار برای ما نوشته است!
پ.ن: لذا به نظر می آید تنها راه برای فرار ازین نیرنگ(:دی) اینست که اثبات گردد آفریدگاری وجود ندارد که سرنوشت را از پیش برای ما گماشته باشد.
+
اگر فرض را بر این بگیریم که یک بیننده ی بیگانه به کوده ی گیتی از بیرون می نگرد ، و از آنجا که آن بیننده به بعد زمان و جا (ی ما ) محدود نیست ، لذا میتواند همه ی Timeline زندگانی هر انسان را تماشا کند و در این فتن ، سرنوشت ما ( گرچه بدست آن بیگانه نوشته نشده ) بر او پوشیده نخواهد بود زیرا او آغاز و پایان ما را ( life timeline ) میبیند. اینجاست که واژه ی سرنوشت میتواند رنگ حقیقت برخود بگیرد.
+
اما تا مادامی که درون این کوده ی گیتی هستیم و هیچ بیننده ی بیگانه ای بر بعد زمان و جای ما فرو نمی نگرد ، سرنوشت تنها به عنوان یک تعریف به جا میماند که هیچگاه وجود خارجی ندارد و هیچکس بر آن اشراف ندارد.
خوب همونجور که بقیه دوستان هم گفتند سرنوشت و تقدیر(در همون معنای عام) تخیلی بیش نیست!!
اگر همه چیز برای انسان از قبل تعیین شده بود ؛
بر اساس اعتقادات خودشان(همون کسایی که به تقدیر اعتقاد دارن)سیستم پاداش و جزایی که در این دنیا و دنیای دیگه در نظر گرفته شده بی معنی میشد
بهشت و جهنم معنای خود را از دست میدادند
اختیار و اراده انسان معنی نداشت.
یادمه به استادمون گفتیم قضیه این تقدیر و تضادش با اختیار چیه؟؟نقل قول:
چیزی که گره ی کور گفتمان سرنوشت را کور و کورتر میکند اینست که برخی دیدگاههای مذهبی میگویند درست است که سرنوشت شما از پیش نوشته شده است ، ولی همچنان همه چیز بر عهده ی خود ماست و محدودیتی بر کارهایمان نیست ، چرا که به هر راهی که برویم در پایان همان چیزی است که آفریدگار برای ما نوشته است!
بنده خدا یک کم فکر کرد و بعد گفت خب تقدیر وجود داره ؛ ولی 100% تعیین شده نیست و ما با اختیار خودمون میتونیم قسمتی از اون رو تغییر بدیم!!
به نظر من اینجا دو وضعیت وجود داره. بخشی که ما قادر هستیم در اون تاثیر بگذاریم رو قدرست انتخاب نام میدیم و بخشی که دیگران در اون موثر هستن رو سرنوشت نام دادیم. این دیدگاه که ما ناخواسته یا از قبل تعیین شده رو درست نمیدونم.
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم.....
هر انسانی دارای قسمت و تقدیره ... ولی انسان یک سرنوشت نداره و هر انسانی هزاران سرنوشت مختلف داره . و انسان در واقع اختیار و قدرت انتخاب هایش در یک دایره محدود و اجباره
در واقع انسان آزادیش هم در چهارچوب تقدیر الهیه
درود.نقل قول:
اگر امکان دارد بخشهای قرمز و آبی را اندکی روشنگری بفرمایید.
باسپاس./.
این دیدگاه شهودیه منه . نمیتونم اثبات کنم براتون!نقل قول:
من شدیدا به سرنوشت اعتقاد دارم... یه جورایی تو زندگیم هر کاری کردم که جلوی یه سری اتفاقات رو بگیرم موفق نشدم و این برام مسجل کرده که سرنوشت امری بدیهیه...و بسیار از اتفاقات زندگی تصادفی نیست.
شاید حرف اون دوستامون که میگن پس اختیار انسان کجاست هم درست باشه اما بعضی وقتها که سعی کردم جلوی سرنوشت رو بگیرم و اونو به زعم خودم تغییر دادم هم متوجه شدم که سرنوشت میخواسته من اونو تغییر بدم و من تمام مدت بازیچه دست سرنوشت بودم...
کلا" انسان بازیچه سرنوشته هرکه با من موافقه لایک کنه
مسئله سرنوشت و تقدیر مثل یک درخت بزرک با شاخه های زیاد میمونه ..یعنی من انسانی ازاد و مختار هستم ولی در یک چهارجوب
یعنی اختیار من هم محدود شده به تقدیر الهی
من به اجبار به این دنیا آمدم.زندگی به من داده شده و یک روزی هم زندگی رو از من میگیرن .من در انتخاب پدر و مادرم و جایی که به دنیا آمدم نقشی نداشتم..آدم هایی که وارد زندگی من میشن و خیلی از اتفاقاتی که برام میوفته این ها هیچکدوم انتخاب من نبوده ....
و من از آینده خبر ندارم .اصلا" ممکنه چند دقیقه دیگه بمیرم.. هرچی خدا بخواد همون میشه
با قسمت سبز هیچ مشکلی نیست واین بدیهیاتی هست که لازم به اثبات هم ندارهنقل قول:
ولی مشکل قسمت قرمز رنگ نظرات شماست
1-چطور متوجه شدین چیزی خارجی باعث شده شما اون سرنوشت رو در این سمت تغییر بدید؟یعنی شما علم خارجی داشتین که پی به وجود همچین عامل خارجی بردین؟
در چه حالتی شما ممکن بود عکس این نظر رو داشته باشن که چیزی خارجی باعث نشده شما دست به این تغییر سرنوشت بزنین؟یعنی چه سرنوشتی اگر میداشتین میگفتین که خودتون انتخاب کردین که اینکه سرنوشت رو داشته باشین؟
2-اگر حرف شما درست هست و انسان کلا بازیچه دست سرنوشت هست اونوقت یه سوال پیش میاد
چرا اصلا من باید تلاشی بکنم یا به فکر انجام کاری باشم چون من یه بازیچه هستم که تلاش و خواست من مهم نیست و من هرراهی برم این سرنوشت هست که اون راه رفته نه من
پس اگر این نظر درست باشه من خودمو رها کنم و منتظر بشینم که سرنوشت من چه راهی میره کار منطقی هست و سعی در تفکر و انتخاب و تلاش کاملا بی معنی میشه
3-تفدیر الهی دقیقا معادل و مترادف همون کلمه سرنوشت هست درسته؟
نقل قول:
آبی : مگر شما میدانی که این به اصطلاح سرنوشتت چه میباشد که برای جلوگیری یا دگرگونی آن تلاش کردی و کامیاب نبودی ؟ چیزی که شما میگویی تنها درحالتی ممکن است که سرنوشت خود را بدانی و تلاش کنی آن را دگرگون کنی ! ( در حالی که در آیین شما گفته شده هیچکس سرنوشت خویش را نمیداند. )
قرمز : شما از کجا میدانی که سرنوشت میخواسته شما آن را تغییر بدهی ؟
سرنوشت یک سری اتفاقات از پیش تعیین شدست یعنی زندگی در جهتی که اتفاقات و مسائل آن از قبل مشخص شده پیش میره .اینکه کسی بگه من به سرنوشت اعتقاد دارم
ولی می دونم که انسان اختیار داره و می تونه سرنوشت رو تغییر بده یه پارادوکسِ چون با تعریف سرنوشت در تضاده سرنوشت به سمت پایانی پیش میره که اجتناب ناپذیره و قابل
تغییر نیست اراده در تغییر سرنوشت و پایانِ اجتناب ناپذیر تاثیری نداره چون روال نوشته شدس ..شخـصی که اعتقاد به سرنوشـت داره چه طور تصمیـماتی که درجـهت ایمن بـودن
جسمش و در امان موندن در برابر مرگ میگیره رو می تونه توجیه کنه ..مثلا یه بیمار رو در نظر بگیرین که مختـار هست به پزشک مراجعه کنه و یا نکنه اگر این شخص معتقد هست
به سرنوشت دلیلی برای مراجـعه به پزشـک وجود نداره چون یا بهبود پیدا می کنه یا بهبود پیدا نمی کنه این سرنوشـت فرد هست و با مراجعه به پزشک یا عدم مراجعه تغییری در
سرنوشتش ایجاد نمیشه پس اراده برای انتخاب هم تاثیر بر سرنوشتش نداره پس چرا این فرد زمان بیمـاری به پزشک مراجعه می کنه ؟ ممکن هست جواب کسانی که معـتقد به
سرنوشت هستن این باشه که مراجعه به پزشک هم جزو سرنوشت این فرد هست که بر این اسـاس اختیار داشتن انسـان زیر سوال میره .. فردی که سرنوشتـش تعـیین شدس
چه طور با اختیار سرنوشت تعیین شده خودش رو تغییر میده این دیگه سرنوشت تعیین شده نیست میشه اختـیار کامل برای زنـدگی پس در این صورت داشتن سرنوشـت زیر سوال
میره ..
حالا از این دوستان من سوالی دارم از دوستانی که به وجود سرنوشت یا از قبل تعیین بودن اون باور دارن. فرض کنید من یک اسلحه بردارم و از خونه بیام بیرون و چند نفر رو بکشم. حالا به دادگاه میتونه من رو مجرم تشخیص بده؟ اگر بله، چطور؟ چون من میگم که این سرنوشت من و اون افراد بوده و از قبل هم تعیین شده بوده و من بی تقصیر هستم.
اختیار و اراده می تونی انکار کنی؟! تا مجرم شناخته نشی؟نقل قول:
سرنوشت میشه هر لحظه تغییر داد شاید نوشته شده باشه شما اون چندنفر بکشی ولی میتونستی همون لحظه فقط خودت بکشی یا بزاریش سرجاش .همچین اراده و اختیاری داری که سرنوشتت عوض کنی پس دلیل نداره که دادگاه شما را چون گفتی سرنوشت من و اونا این بوده این کار کردم مجرم نشناسه
اختیار =بازنویسی دوباره سرنوشت
تعریفی که از اختیار آوردید همچین شباهتی با تعریف علمی و فلسفی اختیار نداره. تعریف اختیار: Free will is the ability of agents to make choices unconstrained by certain factorsنقل قول:
(چون وجود اختیار برای انسان اثبات نشده - هرچقدر هم که عجیب به نظر برسه - من باور ندارم انسان اختیار داره ولی مدعی قوی هم نیستم که نداره، شاید کتاب Free will سم هریس در درک این مفهوم به شما کمک کنه - [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
+
ادعا درباره اینکه سرنوشتی برای انسان از ابتدا نوشته میشه ولی انسان می تونه این سرنوشت رو تغییر بده به نظر من یک پارادوکس و یک حرف بی معنی است، از نظر منطقی این حرف دقیقا مساوی اینه که بگیم سرنوشتی برای انسان نوشته نشده ولی سرنوشتی هم نوشته شده!
نه ببینید اصلن صحبتای شما تناقض داره. سرنوشت چیزی هست که قابل تغییر نیست! دایره و حصاری که شما به اندازه ی راه رفتن و چیزای کوچیک درش قدرت انتخاب داری و شما به هیچ وجه نمیتونی سرنوشت رو عوض کنی چون برای مثال در اینجا قدرت خدا برتری داره بر قدرت انسان یا ... . سرنوشت یعنی مسیر از پیش تعیین شده ای که شما به جز بعضی چیزای کوچیک چیزی رو نمیتونی عوض کنی. سوال من هم بی پاسخ موند.نقل قول:
اختیار= قدرت انتخاب.
من تعریفی از اختیار ندادم فقط گفتم چون انسان اختیار داره پس میتونه تغییر تو سرنوشتش بده.نقل قول:
ببخشید این تناقض نیست که میگید قابل تغییر نیست ولی بعد میگید جز بعضی چیزای کوچیک چیزای دیگه نمیتونه تغییر بده.این خودش دلیل بر تغییر سرنوشت نمیشه؟
مشکل اینجا شما گفته های بقول صرف میخواین با علم ثابت کنید هیچ جوره هم نمیشه ثابت کرد از طرفی دیگم از نظر فلسفی هم قبول ندارین فقط میخواین علم بهتون ثابت کنه
حرف شما صحیحه که اون هم تناقضه. دلیلش اینه که دیدهای متفاوتی به سرنوشت هست، اکثر این دیدها وقتی درباره سرنوشت صحبت می کنند منظورشون این نیست که امشب من در رستوران پیتزا سفارش میدم یا ساندویچ. منظورشون مسائل جدی تره ولی با اون استدلال تفاوتی بین غذای امشب و مهمترین مسائل زندگی وجود نداره.نقل قول:
و اینکه مبحث اختیار با سرنوشت کاملا در هم آمیخته اند صحیحه ولی یک بحث نیستند، هر نوع اختیار داشتن به نظر من سرنوشت رو نقض می کنه، اختیار نداشتن (موضع تقریبی من) هیچ نتیجه ای نمی ده (در اولین پستم کمی بیشتر توضیح دادم).
سرنوشت وجود خارجی نداره
مسئله سرنوشت یه مسئلیه که هر انسانی با تعمق به زندگی خودش نگاه کنه به سرنوشت باور پیدا میکنه .. بعضی از اتفاقات و رویدادهای زندگی ما متوجه میشیم که از قبل توسط خالق برنامه ریزی شده که بهش میگن جبر برنامه ریزی شده
این مسئله کاملا" تجربیه نمیشه توسط علم اثبات کرد.... حتی بعضی از افعالم هم به خواست خدا انجام میشه یعنی کاری که من انجام دادم هم خواست خدا بوده .این عقیدمه
سرنوشت یعنی کل زندگی ما و رزق و روزی ما جهتی که به اون سمت حرکت میکنیم شغل ما و روابط ما همه اینها 50 درصد توسط سرنوشت رقم زده شده 50 درصد هم به اختیار خودمونه
در دین میگویند لا تفویض و لا جبر بین الامرین ..... یعنی نه انسان کاملا" مختار هست نه کاملا" مجبور ..جبر و اختیارامری نسبی هست ...
یک پرسش پیش میاد و اینه که شما از کجا میدونی این جبر برنامه ریزی شده توسط خالق ایجاد شده ؟!
چرا احتمال نمیدین توسط ثور این جبر برنامه ریزی شده باشه ؟
یا شاید توسط آمون , ایندرا , ژوپیتر , زئوس , آرتمیس , گایا , ایزانامی , ایزیس , ماردوک و و و و و ..... !؟ این سرنوشت مد نظر شما میتونه توسط دخالت هر کدام از اونا ایجاد بشه .
در اصل شما نمیتونی اثبات کنی که کدام یک از اونا روی زندگی شما تاثیر داشتن . چون به قول شما نمیشه توسط علم اثباتش کرد و شما به تجربه شخصی روی آوردین که تجربه شخصی همیشه جزو بی اعتبار ترین مستندات به حساب میاد .
چون در برداشت شخصی صحت و سلامت - وضعیت جسمانی - وضعیت روانی - قدرت تحلیل و پردازش - شرایط محیطی و خیلی مسائل دیگه میتونه روی برداشت یک فرد از اتفاقات پیرامونش تاثیر داشته باشه و بارها پیش اومده که افراد مختلف در شرایط یکسان , برداشتهای مختلف داشتن .
در حال حاضر ما 4200 گزوه مذهبی داریم . اگر بخوایم بنا بر احتمالات پیش بریم پس باید احتمال تاثیر همه این خدایان رو در سرنوشتمون قرار بدیم . در ضمن این تنها مربوط به گروه های مذهبی است که در حال فعالیت هستن .
وگرنه توی تاریخ کلی زندگی انسان بر روی زمین ما به عدد 63000 گروه مذهبی مختلف با خدایان مختلف میرسیم که ممکنه یکی از اونا یا همه اونا در سرنوشت ما تاثیر گذار باشه .
به سرنوشت اعتقاد دارم . اما به سرنوشت اعتقاد ندارم .
اگر فردی به سرنوشت اعتقاد نداشته باشه یعنی باور به وجود اختیار داره .و علیت نقیض اختیار هست .
به شخصه نمیدونم اختیار چیه اما میدونم این جهان ما با قوانین علت و معلول کار می کنه ، و علت این که من الان اینو می نویسم نه یکی بلکه میلیارد ها میلیارد پدیده ی زنجیری رو شامل میشه .
اما به کلمه ی "سرنوشت" اعتقاد ندارم . سرنوشت یعنی یک فرد یا موجود یا چیزی بوده که اون نوشته روی سرم که قراره چی بشه . . . پس نه به سر نوشت اعتقاد ندارم .
اما به سر نوشت اعتقاد دارم . به عبارت دیگر به علیت اعتقاد دارم .
من معتقدم در لحظه ای که بیگ بنگ اتفاق افتاد همه چیز تا آخرین لحظه ی وجود این جهان مشخص شد . حتی شاید بتوان گفت خارج از این جهان ما اگر جهان های دیگر مثل دو حباب به هم برخورد کرده و جهان ما تولید شده ، همه چیز در مورد جهان ما به آن دو جهان دیگر و نحوه ی برخورد آنها به هم بستگی دارد .
سرنوشت با جبر ارتباط تنگاتنگ داره ... خیلی از دوستان اینجا مث من به جبر اعتقاد دارن قبلا هم روش بحث کردیم ولی شاید به سرنوشت اعتقادی نداشته باشن ، که خب نشات گرفته از حاشیه هایی هست که همراه با این کلمه میاد. مثلا اینکه کی نوشته ، چی نوشته ، میشه فهمید یا نه و میشه تغییرش داد یا نه و ... !!
از اینا گذشته از نظر من سرنوشت چیزی جز همون جبر نیست و نمیتونه باشه .
من عرض کردم سرنوشت =جبر برنامه ریزی شده و هوشمندانه
به نظر شما علتش چی میتونه باشه؟؟؟
گفتم هر کسی باید شخصا" خودش بشینه به روند زندگی خودش از لحظه تولد تا مرگ تعمق کنه و به هوشمندی و شعور در جهان پی میبره کاملا" یک باور شخصیه
من به این نتیجه رسیدم در زندگی هم مجبورم هم مختارم
حرف شما درسته من گفتم که عقیده و باور شخصیه من به خداوند یکتاست (خالق)نقل قول:
من معتقدم که اتفاقات زندگی حتی جایی که من در اون به دنیا امدم قبلا" توسط خالق برنامه ریزی شده من نمیدونم شما به چه چیزی اعتقاد دارین اصلا" واسه من مهم نیست
یکی گاو رو می پرسته یکی حتی دوست داره آلت تناسلی بپرسته یکی خدایان باستان رو اعتقاد داره یکی به موجودات فضایی اعتقاد داره من به خداوند یکتا و و احد معتقدم
این بحث اعتقاد شخصیه نمیخوام ادامه بدم
نقل قول:دوست عزیز اینجا انجمن هست و محل بحث و تبادل نظر.نقل قول:
شما نمی تونید یک نظر بدید درباره عقایدتون و نظر بقیه رو بپرسید، و بعد بگید این بحث اعتقاد شخصیه و نمیخوام ادامه بدم. اگه چیزی رو در انجمن میگید یعنی آماده هستید باهاش با بقیه بحث کنید و اگه نمی خواید بحث کنید اصلا نباید مطرحش کنید. شما اینطوری فکر می کنید، اوکی، ولی این تفکرات رو وارد بحث کردید و قرار نیست بحث با به فرض صحیح گرفتن اعتقادات شما پیش بره، شما این پیش فرض ها رو وارد بحث کردید و دوستان هم به طور صحیح اشاره کردند که لزومی نداره اینها در بحث فعلی تاپیک صحیح فرض بشه.
نقل قول:
بحث اینجا در مورد سرنوشته نه اعتقادات شخصی .. من اگه بخوام ادامه بدم موضوع منحرف میشه و وارد حیطه مذهب و اثبات خدا میشیم ... در ضمن فایده ای نداره چون من قبلا" در تاپیک های فراوانی با دوستان بحث کرده بودم وهیچ نتیجه ای نرسیدیم فقط دور باطل بود !!!
اینجا همه جهت گیری ضد مذهبی دارند و خالق رو منکرند ....
بهتره در زمینه جبر وسرنوشت ادامه بدیم . ممنون
البته این پست به سرنوشت مربوط نمیشه ولی دوست عزیز ، با یه مثال میگم (مذهبی نیستا) :نقل قول:
شخصی در جواب به سوال " اگر دنیای آخرتی وجود نداشته باشه چی ؟ " گفت : اگر نباشه ما ضرر نکردیم ولی اگر باشه شما ضرر کردید ...
درسته این یه استدلال منطقی هست ولی چیزی رو توجیح نمیکنه. اگر شما بتونید دلایل خودتون رو بگید استقبال میشه ، در غیر اینصورت ممکنه بنظر بیاد شما ( شخص نوعی ) اگر در کشور دیگری بودید پیرو فلان نظریه میشدید و بدون توجیح قبولش میکردید ، بعدشم با روشهایی سعی در توجیهش میکردید ( با سفسطه یا مغلطه و ... ) که دیگران نمیتونستن قبولش کنن .
جمله bold :
اینطور که من دیدم اینجا جهت گیری علمی و عقلی وجود داره ، نه ضد مذهبی ( همین که طرفدارای راسل زیاد شدن اینو نشون میده :n02: )
من انسان مذهبی نیستم و پای بند به مذهب هم نیستم نه اهل نمازم نه اهل روزه نه عبادت نه مسجد و ... دوستای من هم هیچ کدوم مذهبی نیستند اکثرا" فشن هستندنقل قول:
تازه منتقد مذهب به صورت افراطی و رادیکال هستم و از آدم های اهل مباحثه و مناظره خوشم میاد آدم به نظر من باید اهل منطق و استدلال باشه ..
من از کودکی تحقیقاتمو در مورد ماورا ئ الطبیعه .. خدا و دین و وحی و جامعه شناسی شروع کردم و اطلاعات خیلی زیادی در این زمینه دارم ..با فلسفه اسلامی و علم کلام تا حدودی آشنا هستم
خوشحال میشم گفت و گو کنیم .. من دین رو در حیطه فردی پذیرفتم ولی در حیطه جمعی هنوز قانع نشدم .. یعنی کسی نتونست منو قانع کنه که قوانین مذهبی به نفع همه انسان ها باشه.. شاید
یک روزی کسی تونست منو مجاب کنه
ولی در زمینه اعتقادات شخصی یه جمله هست که مولانا میگه :پای استدلالیان چوبین بوَِِِد ... پای چوبین سخت بی تمکین بود
یه سری مسائل در حیطه علم مادی و استدلالی نیست بحث فطرت و روح انسانه و الهام مکاشفه ای هست نمیشه براحتی اثبات کرد مثلا" حقیقت روح و رابطه با سرنوشت انسان و یا امتحان الهی و زندگی پس از مرگ و بهشت و جهنم
خدا فرموده . فالهمها فجورها و تقوا ها .. یعنی نفس انسان ملهمه (الهام شده ) هست .. خدا گفته راه خیر و شر رو به انسان نشان دادیم ..فقط کافیه انسان فطرت و سرشت خودشو بشناسه
چرا کاملا" جهت گیری ضد مذهبی ضد الهیات و ... وجود داره من چند ساله تو این فروم فعالیت میکنم و بار ها تو انجمن علوم انسانی بحث کردم اینجا تا فردی حرفی مذهبی میزنه همگی هماهنگ با همدیگه شروع به جبهه گیری میکنند حالا بگذریم .. تو جامعه واقعی هم همینطوره به خاطر اینکه بنا به یه دلایلی مردم از مذهب و افراد مذهبی انزجار پیدا کردند و ...
سلام،
دوستان در موضوع تاپیک باید بررسی کنید ، نه در هر موضوع دلخواهی...نقل قول:
از این موضوع گذشته اینکه بحث مذهبی و نگاه دینی با متد از درون به بیرون، در انجمن نداریم(نقد مذهب نداریم)
فقط ممکنه مباحث جهانشمولی که در اینجا بررسی میشه با مباحثی که دین و مذهب بررسی میکنند همخوانی "عنوان" داشته باشند.
یعنی در مثال این تاپیک موضوع "سرنوشت" پیش از مذهب یک بحث فلسفی و علمی است، و قبل از بررسیها، راهکارها، قوانین مذهب بهش نگاه میکنیم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و نه برعکس.
دین در حوزه حکومت که اصلا سیاسی میشه :vنقل قول:
من دین رو در حیطه فردی پذیرفتم ولی در حیطه جمعی و حکومتی هنوز قانع نشدم .. یعنی کسی نتونست منو قانع کنه که قوانین مذهبی به نفع همه باشه.. شاید
یک روزی کسی تونست منو مجاب کنه
و این هم صددرصد خلاف قوانین این انجمن.
مجدد اضافه شده به پست:
نقل قول:
خیلی ویرایش بی رویه انجام میدید!
پستی نشد در این انجمن شما بدید و از چند دقیقه تا چند ساعت بعد از اینکه دیدید پستتون مورد نقل قول واقع شده ، ویرایش نکنید پست رو.
نظم بحث رو زیر پا میزارید به این شکل... حرف جدیدی دارید در پستی جدید بدهید...نه هی ویرایش و ویرایش و...و اونهم ویرایش سنگین(افزودن یا کاستن مقادیر زیادی مطلب)
یک بار دیگر ویرایش اینچنینی موجب ثبت اخطار در پروفایلتون میشه، بار دوم هم حذف دسترسی.
+انجمن انسانی هم یک ساله داره فعالیت میکنه نه سالها...
سرنوشت رو مثل یک نمایشنامه فرض کنید که بخش ابتداییش توسط جبر نوشته شده و ما در جریان زندگی ادامه اونو مینویسم ...
یه درصدی سرنوشت توسط ما قابل تغییره و قبل از اینکه به مسئله سرنوشت توجه بشه باید مسئله قضا وقدر درست شناخته بشه
نمایشنامه زیاد درست نیست ، چون اولا نمایش نامه فقط اولش توسط نویسنده نوشته نمیشه که بقیه اش توسط بازی گر روی صحنه به طور بداهه اجرا بشه ، همش رو نویسنده می نویسه .
و هم چنین نمایشنامه اصلا درست نیست . زیرا اگر جهان مثل نمایش نامه ای هست ، این یعنی افرادی هم هستند که خارج از این نمایش نامه آن را به طور "هوشیار" میبینند . که این از نظر من با اصل آگاه بودن و هوشیار بودن در تضاد هست . هم چنین تناقض داره با این مسئله که اگر افرادی خارج از صحنه هستند ، پس آیا آن صحنه ناقص هست ؟ آیا اصلا نمایش برقرار هست ؟
.... نباید تکه تکه و جدا جدا کنیم اطلاعات رو ، که بتونیم درک کنیم . زمانی درک خواهیم کرد که سیستم هوشیاری رو بفهمیم و بدونیم که جدا از سیستم نیستیم .
باسلام
من یه نظریه درباره سرنوشت وداستان زندگی دارم.(البته بیشتر میشه بهش نظر گفت تا نظریه)!
همه ی ما توی یه برنامه(بازی) از پیش طراحی شده زندگی میکنیم.(مثل بازی gta)
توی اون بازی همه کارها توسط شما انجام میشه(شما اختیار دارید)ولی هر کارتون بایک عملکرد از قبل پیش بینی شده پاسخ داده میشه!
هر راهی که میرید شما میرید ولی بازی از قبل پیش بینی کرده که اگه برید توی این مسیر چه خواهد شد!
کلا این دنیا یه بازی open world بزرگه که برنامه نویسش خداست گاهی میشه کد تقلب تو بازی زد گاهی میشه کاری نکردو....
اگه یکم بااین بازی ها آشنا باشید فیلم ماتریکس رو هم دیده باشید میفهمید همه ما توی یه بازی گیرر کردیم که خیلی بزرگه خیلی بزرگ....
دقیقا" منظور من هم همین بود تو پست های قبلی اشاره کردم که انسان هزاران سرنوشت داره و یکی رو د لحظه انتخاب میکنهنقل قول:
بحث قضا و قدر هم همین موضوع رو تشریح میکنه