نقل قول:
من دوران دبستان جزو اون دست افراد مذهبی بودم که نمازش هیچ وقت قضا نمیشد .
توی یکی از کلاس ها معلم بهمون گفت : آسمان و زمین بوسیله ستون هایی نامرئبی به هم متصل شدن و این ستون ها نمیذاره که سقف آسمون روی سرمون بریزه و خراب بشه .
البته یک سری صحبت دیگه هم داشت که باعث تعجبم شده بود ولی این آخری بدجوری تاثیر گذاشت .
از اون موقع بود که من بدجوری درگیر این قضیه شدم و کم کم با جستجو و یک سری مطلب که به طور مخفیانه :n02: مطالعه کردم و راهم کم کم عوض شد .
اگر من دستم باز نبود و حق انتخابی نداشتم به احتمال زیاد راه گذشته رو پیش میرفتم و الان یکی از برادران ارزشی از نوع شدیدش بودم {با توجه به کلاس های فوق برنامه دینی و قرانی که میرفتم}!
ولی توی روند و انتخاب من تاثیر گذاشت . البته این تاثیر رو میشه توی سلسله مواردی که باعثش شدن هم جستجو کرد ..
فکر میکنید چی شد که درگیر این مسئله شدید ؟! مثلا میتونیم بگیم شما انسان کنجکاوی هستید . حالا برید دنبال شرایطی که در کنجکگاو بودن شما موثر بوده . اگر ژنتیک موثر باشه که کاملا میتونیم بگیم خارج از اختیار بوده. اگر شرایط محیطی یا تربیت یا هر چیز دیگری باشه ، بازم یک قید خارجی بحساب میاد ...
همینکه معلمتون اون حرف رو زد و شمارو به این سمت برد مثل اون دوستمه که کتاب شریعتی رو اتفاقی خوند و رفت دنبال فلسفه اسلامی !!
جالبه ما میتونیم هر لحظه اراده کنیم که تغییر کنیم و اگر هم بخوایم واقعا میتونیم تغییر کنیم. اگر تنبل هستیم میتونیم با نظم بشیم. اگر غیر منطقی هستیم ، میتونیم منطقی بشیم. اگر بد اخلاقیم میتونیم خوش اخلاق بشیم. باور پذیر نیست در چنین شرایطی ما بی اختیار باشیم ، ولی یک سوال میتونه این بدیهی بودن رو به چالش بکشه . ما در هر اقدامی که میکنیم ، آیا از چارچوب مکانیزم تصمیم گیری مغزمون خارج میشیم ؟! به نظر میرسه نه .
همونطور که دوستمون گفت ما در علوم انسانی همیشه بدنیال این هستیم که رفتار انسان رو مانند رفتار یک سنگ که مثلا از ارتفاع پرتاب میشه مدلسازی کنیم. همینکار ما نشون دهنده اینه که معتقدیم رفتار انسان چارچوب خاصی داره. مثلا در اقتصاد اولین اصل بنیادین ، عقلائی بودن انسان هست. یکسری فاکتورهایی داره این عقلائی بودن. بعد از فرض قرار دادن این اصول ، مدلهایی رو تبئین میکنیم از نمونه های ساده مثل عرضه و تقاضا تا مدلهای پیچیده مثل مدلهای مصرف ، سرمایه گذاری و ... . جالبه اکثر این مدلها از آزمون های تجربی با قدرت خوبی موفق بیرون میان اما همیشه درصد خطایی بوده و هست. حالا به اشتباه برخی فکر میکنن این خطا بخاطر اختلاف بین انسان و اجسام هست و اسمش رو میگذارن اختیار ، در حالی که اولا هیچ دلیلی ندارند که بگن این خطا بخاطر اختیاره ! اون خودش یک مدلی میخواد و یک مبنائی که اصلا قابل ازمایش و بحث کردن نیست بنابراین نه قابل اثباته و نه رد و در علم نمیشه روش بحثی کرد. در کنار این مسئله ، همین تائید مدلهای رفتاری انسان رو داریم و وقتی میبینیم که معمولا با درصدهای بالائی تائید میشن ، پس میشه اینکه رفتار اسنان قانونمنده رو تا اینجا بعنوان یک باور علمی پذیرفت .
نقل قول:
مثال شما یک فرض محاله، همچین مثالی فقط میشه فرض گرفته بشه روی کاغذ و تناسبی با واقعیت نداره یعنی منظورم اینکه اصلن امکان نداره همچین اتفاقی بی افته.
مشکل من با "در شرایط دقیقن یکسان" هستش که امکان نداره اتفاق بی افته یعنی وقتی که اتفاق افتاد دیگه گذشت و امکان نداره دوباره همه چیز عینن اتفاق بی افته. ذهنیات و فرضیات ما و کلن هرچیزی در ذهن ما هست تغریبن محدودیتی نداره و میشه روش تفکر کرد و حتی به نتیجه هم رسید اما قرار نیست هر فرضی که ما توو ذهنمون یا روی کاغذ میگیریم امکان پذیر باشه. اگر توو ذهنمون هم به نتیجه برسیم و پاسخ بدیم روی کاغذ این مسائل رو، نمیشه گفت همچین چیزی امکان پذیره.
شما در واقع اشکال درستیرو دارید میگیرید و همین اشکال رو ما هم مطرح کردیم ! و چون این فرض ممکن نیست یا حداقل تا الان بدست نیومده ، پس راهی علمی برای اثبات اینکه بتونیم مختار بودن انسان رو هم آزمون کنیم نداریم !
و از اونطورف همونطور که گفتم این فرض که انسان قانونمند عمل میکنه ، در علوم انسانی تا اینجا خوب جواب داده و به نظرم فرضیه ی جبر قابل تائید هست ...
نقل قول:
برای اینکه بگیم انسان چیز متفاوتی است باید مدعی بشیم چنین پیشبینی ای برای انسان اصلا به هیچ وجه ممکن نیست، و هرگز در هیچ زمانی در آینده هم ممکن نخواهد بود. این موضع یعنی ممکن دانستن اختیار، موضعی است که به نظر من بیشترین Burden of proof و وظیفه اثبات رو داره.
راستش من هنوز با این Burden of proof مشکل دارم
:n02:
تو بحث قبلی حقیقی بودن جهان خارج بدیهی به نظر میرسید و شما گفتید وظیفه اثبات با اونی هست که خلافش رو بگه ... ولی اینبار قاعدتا مختار بودن انسان بدیهی به نظر میرسه و ما داریم ادعای خلافش رو میکنیم ، بازم وظیفه ی اوناست ... نمیشه که :n13:
به نظر من هر کس ادعایی میکنه باید همراهش استدلال بیاره و حق نداره که بگه خلافش رو اثبات کنید تا ادعام رد بشه !! مهم نیست ادعای من بدیهی باشه یا خلاف یک نظریه پذیرفته شده علمی باشه یا هر چیزی ... ادعا بدون استدلال بی فایده هست. این باید اصل باشه ... حالا این خارج از بحث حساب میشه ، میتونیم جداگانه روش بحث کنیم یا شما یک منبع در فلسفه علم به من ارجاع بدید که این مطلب رو توضیح داده باشه ... در کل مطرح کردن موضوع ربات خیلی مفید بود و استفاده کردم و همچنین ارائه تعریف دقیق که حولش بگردیم :n02: نکنه بقول سعید شما هم حوزه سرک میکشی :n08: ...