سرگیجـــــــهـ و سردرد و..

سلام دوستان

من یک مدت هست که سر گیجه دارم.قبلا فکر می کردم شاید از گرسنگی هست ولی
بعد از خوردن غذا همچنان ادامه دارد.

بجر سرگیجه بدنم اکثرا خیلی دماش بالاست و حجم ضربان قلبم هم بالاست و گاهی
تعدادش فقط بالا میره..

و یک مشکل که تا به حال از کسی نشنیدم که اگر ساعات زیادی رو بیرون خونه باشم
چشمام درد میگیره و ضعف میره و گاهی میسوزه و اشک میاد..
و با توجهـ به اینکه من سینوزیت هم دارم..

اگه علتش رو میدونید ممنون میشم کمک کنید...:n16:

دوست خوبم...
اگه بخوایم در مورد علل سرگیجه و انواع اون بحث کنیم شاید بشه کتابی در مورد اون نوشت...
سرگیجه ها علل ها مختلفی دارند...
از آسیب های و اختلال های مغز گرفته تا کم خونی و کمبود قند خون و کمبود اکسیژن و مشکلات فشار خون و ضعف و ..........................
خود من هم وقتی بلافاصله از سر جام بلند میشم(بعد از اینکه چندین دقیقه نشستن پشت میز) سرگیجه میگیرم و چشمم سیاهی میره(دلیلش رو خودم میدونم و نمیشه گفت مشکل خاصی دارم به شخصه)
اما ممکنه سرگیجه های شما علت های مختلف دیگه و بعضا خطرناک باشه(در بدبینانه ترین حالت میشه گفت شاید نشانه ی بیماری دیگه در شما باشه)
بهتره ابتدا شما برای بررسی این مشکل پیش یه متخصص مغز و اعصاب برید تا به طور کامل بررسی شه وضعیت بالینی شما ....
و در صورت اینکه پزشکتون نتونست مشکل شما رو تشخیص بده و بر طرف کنه توصیه میکنم پیش یه متخصص قلب و عروق هم برید...


راستی..
نارکوتیک استفاده نمیکنید شما؟؟؟
کلا داروی خاصی هست که استفاده کنید؟

خیلی ممنون ..:n16:

نه من هیچ داروی خاصی مصرف نمی کنم ...

بلا به دور باشه، انشالله چیزی نیست.
در مورد سرگیجه همون طور که دوستمون هم اشاره کردن علل مختلفی می تونه داشته باشه، چند تا سوال دارم
دقیقا چند وقته که سرگیجه دارید؟ (مدت زمانش)
آیا احساس سنگینی جلو سرتون دارید؟ منظورم پیشو نیتونه، احساس سنگینی و کمی فشار که باعث بی حالیتون میشه
سوزش چشماتون هم تازگیا اینطوری شدید؟ وقتی پا کامپیوتر می شینید آیا این حالت ایجاد میشه؟
در مورد ضربان قلبتون هم فعلا سوالاتمو پاسخ بدین، تا بهتون بگم علت اینا چیه
چون که فکر میکنم بدونم مشکلتون چیه.

1.خیلی وقته سر گیجه دارم ولی جدیدا تعداد دفعاتی که در روز سرم گیج میره بیشتر شده.

2. احساسِ سنگینی به سمتِ جلو هست ولی در پیشانی نیســت.

3.نه سوزش و دردِ چشمام بیشتر وقتایی اتفاق میفته که تمرین میرم و زمانی که بیشتر بیرون از خونه هستم.


* ( مشکلِ چشمام خیلی قبل تر از مشکلاتِ دیگه وجود داشت. )


** من یادم رفت اول بگم یه چیز مهمی رو:
من نفس هام هم سطحی تر شده ...**

یعنی چند وقته که سرگیجه دارین؟ یه ماه دو ماه، یا بیشتر؟ بعد سرگیجه تون در طول روز دائمه یا گاهی هست گاهی نیست؟
احساس سنگینی تو سرتون هم دارین؟ آیا این سنگینی باعث میشه گاهی تو سرتون همون قسمت جلو که گفتین احساس منگی بکنین، یه احساسی که باعث میشه فکر کنید مغزتون به هیچی جواب نمیده و احتیاج به استراحت دارین، در واقع دوست داشته باشین که دراز بکشین
سوزش چشماتون نگفتید پای کامپیوتر هم این حالت تشدید میشه؟
سوزش چشماتون فقط وقتی بیرون میرید اینطوری میشه؟ تو خونه کلا این حالتو دارید یا ندارید؟
سوزش چشماتون قبل از سرگیجه تون هم بوده؟
در مورد تنفستون هم جواب این سوالا که پرسیدم بدین تا در مورد یه سری چیزا مطمئن بشم

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk 2

1. سر گیجم شاید دوماهه ولی یک ماهی هست که بیشتر شده.
2. بله احساسِ خستگی و بی حالی در زمانِ سرگیجه دارم ولی سرگیجم دایم نیست، گاه گاهی ولی نمیدونم کی ها..
3. بله چشم دردم فقط بیرون از خونه هست و داخل خونه خیلی به ندرت.
4. بله سوزشِ چشم ها و دردشون چند ساله..

خوب علت سرگیجه تون و همچنین بالا رفتن ضربان قلبتون و سطحی شدن تنفستون، فقط استرس و اضطرابه. استرس و اضطراب باعث میشه کل بدن آدم بریزه بهم.
سرگیجه تون بخاطر فشار عصبی هست که ناشی از همون استرس و اضطراب خاموشی هست که درونتون وجود داره،
استرس و اضطراب باعث بالا رفتن ضربان قلب میشه، اگه ادامه پیدا کنه باعث مشکلات قلبی میشه، حتی خدایی نکرده سکته،
ضربان قلبتون که بره بالا حتی روی سیستم تنفسی هم اثر منفی میزاره، باعث میشه نفس کشیدنتون سطحی، بریده بریده و تندتر بشه
هر موقع که استرس بره بالا این مسائل ایجاد میشه، اگه ادامه پیدا کنه روی کارکرد بقیه اعضای بدن هم تاثیر میزاره و برای اونا هم مشکلات ایجاد میکنه
استرس و اضطراب علاوه بر مواردی که گفتین، باعث بیخوابیهای شبانه، سردردهای طولانی مدت (اگه ادامه پیدا کنه باعث میگرنهای شدید میشه) بی حوصلگی، تضعیف حافظه، و خیلی موارد دیگه.
اما راه حل چیه؟
خوب معلومه از بین بردن استرس و اضطراب اما چطوری؟
فکر نکردن به مسائلی که باعث تشدید استرس و اضطراب میشه، نباید بزارین ذهنتون به سمت مسائلی بره که این مسائلو تشدید میکنه، درسته سخته ولی چاره ایی نیست
ورزش کردن مخصوصا پیاده روی، سعی کنید حداقل ۳ روز در هفته اونم به مدت ۲۰ دقیقه پیاده روی کنید، ورزش کردن بالاخص پیاده روی باعث میشه که مغز ماده سرتونین بیشتری ترشح کنه، که این ماده نشاط آور و آرامش بخشه و باعث میشه تمام اعضای بدن بطور طبیعی به فعالیتاشون بپردازن
پیاده روی رو سعی کنید تو خونه انجام بدید با توجه به اینکه میگیید سوزش چشم دارید
سعی کنید میوه و سبزیجات بیشتری در طول روز استفاده کنید، یه پیشنهاد دارم اگه میتونید هر روز یه سیب بخورید
مدیتیشن (رفتن به حالت آلفا) هم در کم کردن استرس و اضطراب خیلی موثره،
در این زمینه اطلاعات خیلی خوبی دارم که مطالب خیلی زیادن، بهتون میگم چکار کنید.
در واقع بزارید اینطوری بهتون بگم موثرترین راه برای کاهش یا بطور محسوسی از بین بردن استرس و اضطراب همین راه هستش.
بطور مفصل بهتون آموزشای لازمو میدم که چکار کنید
در مورد سوزش چشماتون آیا تا بحال دکتر رفتید؟
وقتی گریه میکنید اشک در میاد از چشماتون یا نه؟ اگه جواب مثبته مقدارش چقدره؟ کمه یا کاملا طبیعی، هر چقدر گریه بکنید همون قدر هم اشک سرازیر میشه

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk 2

خیلی ممنون دوست عزیز:n16:

خب ناراحتی و استرس همیشه دارم درسته.

- در جوابتون: وقتی گریه میکنم خب فکر میکنم به اندازه کافی اشک دارم
که انگار تموم نمیشه..که در ادامه این استرس ها بیشتر هم میشه..

خواهش می کنم، من برای دوستام هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم:»
بگذریم در مورد مسائلی که باعث ایجاد ناراحتیتون میشه، استرس ایجاد میکنه، من دوست ندارم نصیحت کننده باشم برای اینکه شرایطو درک میکنم. همون مطالبی رو که گفتم انجام بدید

در مورد چشماتون تا بحال به دکتر مراجعه کردین؟
آیا سوزش چشماتون در طول سال همیشه وجود داره؟
سوزش چشمتون تو فصل خاصی شدت پیدا میکنه؟ یا که نه، چه تابستون باشه چه زمستون فرقی نداره؟
در مورد سینوزیتتون هم بگم که سعی کنید تو هوای سرد بیرون نرید، وقتی که مجبور هستید بیرون برید حتما از کلاه و خیلی مهمتر هد بند استفاده کنید، اگه بتونید از شال هم استفاده کنید طوری که بینیتونو بپوشونید خیلی خوب میشه، ولی هد بند رو حتما استفاده کنید.
راستی از مصرف آب در طول روز غافل نشید، طبق توصیه میگن روزی 6 تا 8 لیوان آب ولی شاید زیاد باشه، سعی کنید روزی 4 تا 5 لیوان اب رو بخورید.

سلام دوستانــ

من قبلا در این تایپیک مشکلاتم رو مطرح کردم و الان سرگیجه هام کمتر شده ولی یه مشکلی برام پیشاومده ...

نفس تنگی هم اضافه شده..

به این صورت که احساس می کنم مدام نفس کم میارم و باید نفس های عمیق تر بکشم و حتی ورزش هم می کنم و

مثلا در حینِ ورزش نفس تنگیم بدتر میشه طوری که حتما مجبور میشم بایستم و یا نفس هام رو با صدای بلند تر و عمیق تر و با فواصل کمتر کنم..

آیا به نظرتون این می تونه ابتدای بیماریِ آسمـــ باشه ؟

و یا اصلا مهم نیست و احتمال داره که ریشه روانی داشته باشه و احتیاجی به دکتر نداره؟

لطفا کمک کنید چون نفسه دیگه .....:n28:

علل تنگی نفس موارد قلبی مثل نارسایی قلب، ریوی مثل آسم و عصبی مثل اضطراب می تونه باشه. علل ریوی می تونه به دلیل انقباض برونشها و انسداد نسبیشون آسم یا افزایش التهاب و ترشحات مجاری باشه. موارد دیگه ایی هم مثل نارسایی کلیه، کم خونی هم هست ولی کمتر شایعن.

حالا شما سابقه نارسایی قلبی یا ریوی داشتید؟

درد سینه هم داری موقع نفس کشیدن یا نه؟

سابقه آلرژی داری؟
اگه سابقه آلرژی فصلی داری ممکنه بخاطر آلرژی باشه

تنگی نفس هم به لحاظ شدت و ضعف از درجه یک تا چهار متغیره. درجه یک به مرحله‌ای میگن که فرد تو انجام فعالیت‌های عادی دچار تنگی نفس میشه و درجه چهارم مرحله ایکه فرد تو استراحتم تنگی نفس داره،

خب حالا اینطوری که گفتی هم در حالت عادی این حالتو داری هم حین فعالیت.

موقعی که دراز میکشی هم دچار تنگی نفس میشی طوری که مجبور بشی بالشت بیشتری بزاری زیر سرت تا راحت نفس بکشی؟ یا مجبور بشی بلندشی بشینی؟
اگه این حالتو داری که علتش نارسایی قلبی شدیده که فکر نمیکنم چنین حالتی داشته باشی.

شب که میخوابی تو خواب دچار تنگی نفس میشی، طوری که از خواب بپری؟

اگه این حالتو داری علتش نارسایی قلبیه که ورم پا هم تو این عارضه هست البته اگه ورم پا داری.

اگه این حالت خفگی شبانه وجود داره ولی همراه با خلط گلو هست طوریکه با دفعش حالت خوب بشه؟
اگه این حالتو داری علتش برونشیت مزمن هستش اگه خلط نداشته باشی علتش آسمه.

مشکل تو خروج هوا از ریه هات داری؟
یعنی طوری که راحت نفس میکشی ولی موقع خروج هوا نمی تونی به راحتی عمل بازدمو انجام بدی، که این باعث خسخس میشه اگه این مشکلو داری علتش تنفس آسمیه.

اگه هیچ کدوم از این مواردی که گفتم رو نداری که ایشالله هیچ کدومش نیست،
می مونه اضطراب که من فکر میکنم همین باشه، تو یه برهه زمانی بخاطر اینکه بدن تحت فشار عصبی بوده که باعث حملات عصبی و همین حملات عصبی باعث ایجاد اضطراب میشه که بعد خود همین اضطراب وقتی طولانی مدت باقی بمونه این مشکلاتو ایجاد میکنه، همین تنگی نفس و موارد دیگه.

ولی در مجموع تنگی نفس جزو مواردیه که باید جدی گرفته بشه، سعی کن به دکتر مراجعه کنی.


Sent from my GT-I9300 using Tapatalk 2

سلام

چند وقتی هم هست که گلوم مدام می گیره

بله آلرؤی هم دارم ولی مربوط به الان نمیشه والان خیلی بهتر شدم..

موقعع خواب هم نفسم بند میاد ولی به مراتب کمتر..ولی مرتب این طور میشم مخصوصا وقتی چیز ناخوشایندی میشنوم ..

و احساس میکنم بعد از نفس عمیق باز هم ریه هام پر نمیشن..

ممنون

سلام
منظورتون از گلوم میگیره یعنی چی؟ صداتون میگیره منظورتون اینه؟

اگه منظورتون گرفتگی صدا س، اگه قبلا چنین موردی نداشتید، حالا چنین مشکلی ایجاد شده، علتش آلرژیه
آلرژی اگه طولانی مدت بشه مثلا ۴ ماه تا ۶ ماه و یا حتی بیشتر آسم ایجاد میکنه.
تنگی نفس موقع خواب هم، یعنی خوابیدین بعد تو خواب به علت تنگی نفس از خواب میپرین که این دو حالت داره همون طور که گفتم یکیش بخاطر نارسایی قلبیه، یکیش آسم و برونشیت مزمن، شما نارسایی قلبی دارید؟
برونشیت چطور؟
ولی اگه این مشکلی که گفتید تا بحال نداشتید و بتازگی اینطوری شدید، یعنی هیچ کدوم از اون مواردی که گفتم نداشتی تا بحال چیزی نیست،
ولی نظر من اینه که حتما به دکتر مراجعه کنید.

Sent from my GT-I9300 using Tapatalk 2

سلام دوست عزیز....شما حتما یه چک آپ کامل انجام بدید......مخصوصا فاکتور کم خونی و قند خون.....خیلی مهمه.....حتما انجام بدید...
و حتما توسط یه متخصص قلب و عروق ویزیت بشید ......
تنگی نفس به خاطر تپش قلب هم میتونه باشه.....چون من هم وقتی تپش قلب دارم این حالت برام پیش میاد و باعث میشه سرفه کنم..که مشکلم فقط استرس و اضطراب هست....
و همین طور فاکتور فشارخون رو هم مد نظر داشته باشید........