نگاه كردن و نديدن
رسم هميشگي روزگار ماست
باوركن...
Printable View
نگاه كردن و نديدن
رسم هميشگي روزگار ماست
باوركن...
اشک چشمانت , مانند شبنم ته ناودان ,ذلال و پاک است!
برگهای دفترچه خاطراتم را ورق میزنم.همشون زرد و نارنجی شدن....مگه مـــــــــن و تـــــــــو فصل بهار نداشتیم؟!
اشکهایم لیوان را تا نیمه پر کرده است.اما تو فقط نیمه خالی را میبینی
میتونی منو فراموش کنی
میتونی مثل کاغذ منو مچاله کنی و بندازی دور
میتونی مثل کاغذ منو آتیش بزنی
میتونی مثل کاغذ یه موشک درست کنی و بازی کنی
میتونی مثل کاغذ منو خط خطی کنی
میتونی مثل کاغذ ....
ولی بدون من روزی درخت بودم
همیشه یه آرزوی کلیشه ای داشتم.اونم این بود که پائیز بیاد و منو تو وقتی که داره بارون میباره تو خیابون راه بریم و حرف بزنیم.
این اتفاق افتاد.ولی یه چیزی کم بود.....آره چتــــــــــر
فرداش دوباره رفتیم بیرون و با خودمون چتر بوردیم ولی حیف که لذت روز قبل رو نداشت
تو مثل بادبادکی . من نخ رو باز میکنم تا اوج بگیری ولی از من دورتر میشی
بعد از جدایی اولین چیزی که به ذهن میرسه مرور خاطراته
اما............
مرور خاطرات مشکلی رو حل نمیکنه..........
دلبستن مثل حباب میمونه.هر لحظه میتونه از بین بره
نوشته های خط خطی منو یاد نقاشی های خط خطی دوران کودکی میندازه
درسته زیبا نبودن ولی خالص بودن
دیگه رسیدم ته خــــــــــــط
نقطــــــــــــــه
سر خـــــــــــــــــط
دیگه دارم میرسم
میرسم تا طعم لذیذ دلم کامت را شیرین کند
" گذشته ها گذشت"
اما تو از گناهم نگذشتی
"یادم تو را فراموش "
اما گناهم را فراموش نکردی
" وجودم را به دلت بخشیدم "
اما نبخشیدی
من را قصاص کردی به گناهی نکرده
زندگی با عشق یعنی زندگی الاکلنگ!!
همونطور که با پائین رفتنش بالا بردت.توهم با پائین رفتنت بالا ببرش
وقتی از چشمانم سقوط کردی پاکت نکردم.خشک شدی روی گونه هایم همچونخاطره
میخواهم با اشکت غسل بگیرم تا پاک شوم از عشقت
تا ذلال شوم برای حسی تازه
برای زندگی تازه
تاری از عشق
پودی از خاطره
اما چرا گلهای این قالی پژمرده اند؟
چرا پوسیده اند؟
محبت را بی اذن من در دلم تکثیر کردی
تو را به جرم تکثیر غیر مجاز تبعید کردم
شروع شد
چــــــــی؟
هیجان . استرس . شادی . غم . بازی . حرکت . تماشاگر .هورا کشیدن . گل .آفساید .بردن. باختن .داوری . بی برنامگی . تاخیر . تنبیه انضباطی .منشوری شدن .اخراج مربی.استعفا .خبرنگاران . جنجال . درگیری .زد و خورد .کینه . زیر مایی . 3 امتیاز .علی دایی!!.تراختور سازی. پرسپولیس .خصوصی سازی .صعود و سقوط .لیدر . فردوسی پور .فدراسیون . نـــــــــود.......
شروع شد
چــــــــی؟
فوتبال
قلبم به شدتــــــــــ تصادف کرد
افسر کروکیـــــــــــ کشید
مقصر تو بودیــــــــــــ
وقتی چتری به نام خدا دارم
از بارش مصیبتها نمی هراسم
دوست داشت
دوست داشت به چیزی که میخواد برسه
به چیزی که آرومش کنه
راحتش کنه
دوید و دوید
تا بلاخره به خط پایان رسید
الان برای همیشه زیبا زندگی میکنه
چون دیگه تو این دنیا نیست
دلت مثل مربع شده.قطراش بهم میگه ورود ممنوع!!
دوست دارم آینه باشم.تا خودت را در من ببینی و من نیز زیبا شوم
صدا میاد.
صدایی آشنـا
صدایی شبیه شیون کوچه!!
صدایی مثل فریاد شب!!
زمزمه ای دل انگیز اما شاید وحشتناک
گاهی زیبا و گاهی زشت
میشنوی اما میترسی
سراغت می آید.می آید می آید
خودت را به کری نزن
می آید....
تنهایی می آید
زمان تصمیم گرفتنه
رسیدم به یه 2 راهی
نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم
نگاهی به دلم (:40:)میندازم
بهم میگه من سمت من .....تو سمت تو.....
بیــــا...
بیــــــــا...
تا رویت مرا لبریز کند از خوشی رسیدن
بیا تا بگویم بدهکارم
تا جبران کنم بوسه های نداده ام را...
بیـــا...
اما زیبا بیـــا...
منتظرم
در سرم جشنواره ای از رویا راه انداختم
جشنواره ای زیبا از تمام آرزوهای زندگیم
همشونو مرور میکنم.چقدر زیبان.چقدر دلنشینن
ای کاش این جشنواره تمام نشه
ای کاش ...
یاز هم شنبه
شنبه های شوم
شنبه های تکرار
شنبه ای که 1 هفته طول میکشه تا بیاد و بگه شروع کن
اما شروعی در کار نیست
امیدی نیست
شنبه های پایان.
بعضی روزا میشینم کنج اتاق و به خودم میگم چرا اینجوریه!!
چرا اینجوریه دنیا!
به این فکر میکنم که چی کار باید بکنم
هیچی به ذهنم نمیرسه.هیچی برام جذاب نیست!!خسته شدم
همش به این فکر میکنم که میگن بابا گذشته ها اینطور بود.گذشته ها اونطور بود.....
ولی الان چرا اینجوری شده؟؟؟
همه یه جورایی تو خودشونن و پیله زدن دور خودشون و فکر میکنند که پروانه میشن!!
اما نه از این خبرا نیست.با این پیله زدنها کسی پروانه نمیشه...کسی پرواز نمیکنه..
خودتو رها کن...خودمو رها کنم....
اینم خط خطی امروز من
صدAی خورد شدن دلم از زیر پایت میAید
پائیز من و تو فرا رسیده
تو دلم را به حساب نیاوردی
به خاطر گره کوری که از عشقت به دلم زدی دلم تنگ شده
فقط خودت و با دندان دلت باید بازش کنی
قلم را روی کاغذ میگذارم
تا بنویسم از تو
اما قلم تاب نمی آورد و میشکند
همان کاغذ نا نوشته را برایت میفرستم
همان نانوشته های دلم را
حضورت مانند درختی بود که در سایه اش آرامش داشتم
درخت را بریدن و رفتند
اما ریشه همانجاست
از سکوت تو میفهمم که تنها شدم
تنهایی را که مرگ پایانش است
محتوای مخفی: پست اصلی
در کهکشان زندگی من نه خورشیدی نه ماه
شدی ستاره ای دنباله دار
تا چه زمان دنبالت بیایم؟
تا کی در پی تو باشم و تو مرا طرد کنی
میخواهم سیاه چاله ای باشم
میخواهم دیگر تو نباشی
هوا صاف است
اما باران میبارد
خورشید هم درغم من ناله می کند
میخواهم جایی برم
تا شکسته شدن دلم دلی را آزرده نکند
تا سرازیر شدن اشکانم
دلی را نسوزاند
تا ناله و آه کشیدنم
کسی را بی حوصله نکند
اما جایی را پیدا نمیکنم که در خیال خودم بسوزم
همه جا همه هستند
زندگی را به هر زبانی که دوست داری بگو
فرقی برایم نمیکند.هر چه بگویی . میگویم بی تو نه