◄◄تاپیکی کوچک...برای مردی بزرگ.....به احترام نیل آرمسترانگ►►
Neil Armstrong, the first man on the moon, has died
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Armstrong was 82 years old
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همونجوری که مطلعید نیل آرمسترانگ بزرگ، ساعاتی پیش در سن 82 سالگی در یکی از بیمارستانهای کلمبوس ایالت متحده آمریکا، درگذشت.
آرمسترانگ، مردی با عقاید بزرگ، با اندیشه ای بزرگ و با گامی بزرگ بود.
او یکی از افتخارات کشور ایالت متحده و افتخاری برای علم و بشریت بود و همچنان هست...
این گامی کوچک برای من، و گامی بزرگ برای بشریت است.....( اولین جمله نیل آرمسترانگ پس از قدم نهادن بر کره ماه) تاریخ July 20, 1969
به یاد تمامی آنهایی که عمر یا جانشان را در راه علم و دانش گذرانده یا از دست دادهاند
یادمه یه بار تو یه انجمن خارجی تاپیکی رو دیدم که مثل تاپیکی در انجمن نوشته بود که غمگینترین آهنگی که شنیدید کدامه ؟ یا با کدام آهنگ گریه کردید ؟
یکی از کاربرای اونجا نوشته بود [با] چند دقیقهی ابتدایی آهنگ The Evpatoria Report - Taijin Kyofusho
دقیقا همون حسی که به من هم منتقل میشه و یکی از دلیلهایی است که این موسیقی همیشه برام خاصه
گویا این گفتگویی که در ابتدای این موسیقی میشنویم آخرین مکالمهای است که میان خلبان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و فرمانده
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با کنترل پرواز
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انجام میشه
مکالمهای که با بیست و هشتمین پرواز کلمبیا و آن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر هفت سرنشین آن کشته می شوند
پیشنهاد میکنم اگر این آهنگ رو ندارید حتما
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کرده موسیقی اون و بخصوص گفتگوی آغازینش را از دست ندید
.PLT (Willie McCool): OK Houston, we’re gonna start APUs 1 and 3 now
.CAPCOM (Charlie Hobaugh): And Willie, we’re with you on remaining APU start
CAPCOM: And Columbia, the Hyd Fluid Thermal Conditioning will not be required today… we’ll meet you on the cards
.PLT: We copy Houston, Hyd Fluid Thermal Conditioning not required and we copy going to the cards
.CAPCOM: And Rick, don’t wanna lead you astray, and don’t forget the stuff on page 3-44
.CDR (Rick Husband): Alright we’re checking that, we got the flight controller power on and we’re working through the rest of it as well, thanks
.CAPCOM: Sounds good
CAPCOM: Columbia, Houston, for Rick we’ll take another ITEM 27 please
.CAPCOM: Columbia, Houston, comm check
.CAPCOM: Columbia, Houston, UHF comm check
آیا میدانید این تنها عکس نیل آرمسترانگ بر روی کره ماه است!
فارنت: نیل آرمسترانگ اولین انسانی که قدم بر روی کره ماه گذاشت همین چند روز پیش درگذشت. او اولین انسانی بود که قدم بر روی کره ماه گذاشت اما در واقع میتوان گفت که آرمسترانگ اگر قرار بود با عکسهایش حضور بر روی کره ماه را ثابت کند با مشکل مواجه میشد چرا که تنها یک عکس از حضور او بر روی کره ماه وجود دارد که آنهم به صورت تصادفی گرفته شده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بله! در تمامی تصاویر این آلدرین همسفر آرمسترانگ است که در تصاویر دیده میشود و نهایتا شاهد تصویر آرمسترانگ بر روی شیشه کلاه آلدرین هستیم. اگر میخواهید به سایر تصاویر آرمسترانگ اشاره کنید باید بگویم که در هیچکدام از انها صورت آلدرین به صورت مشخص قابل رویت نیست. حالا به دلیل منحصر بفرد بودن این عکس پی بردید؟!این عکس توسط دوربین قرار گرفته بر بالای سفینه ایگل (عقاب) در لحظات اول قدم گذاشتن آرمسترانگ بر روی کره ماه گرفته شده و دقیقا با همان کسری از ثانیه که نور بر روی ویزور کلاه فضایی آرمسترانگ نتابیده، مصادف شده تا چهره آرمسترانگ به صورت کامل مشخص شود.این تصویر را از نگاهی دیگر هم میتوان دید تا پی به شخصیت نیل آرمسترانگ هم ببریم. تصور کنید او اولین انسانی بود که پا بر روی کره ماه گذاشت اما با توجه به چند خطی که بالاتر نوشتم میتوانید به این موضوع پی ببرید که برای او تنها ماموریتش و کشورش اهمیت داشته و نه خودش و نه عکس گرفتن بر روی کره ماه! تا امروز تبدیل به قهرمانی شود که همه به او احترام میگذارند.
farnet.ir
همیشه اولینها به یاد میمانند - دیدگاه یک استاد بازاریابی نسبت به نیل آرمسترانگ
این متن ترجمهای است که از سایت برندچنل (Brand Channel) برای استفادهی همراهان آماده کردم.
نیل آرمسترانگ یکی از اولینها بود
نخستین کسی که به ماه رفت، چه کسی بود؟ اولین اسمی که بعد از خواندن این سؤال به ذهن خطور میکند نام نیل آرمسترانگ است. اما چرا این شخص چنین نام پرآوازهای دارد؟
او یک مرد مستقل بود. هرگز سعی نکرد که خود را مشهور سازد. هیچگاه برای خود تبلیغ نکرد؛ نه ظاهر عجیبی داشت و نه کار غیر متعارفی انجام می داد که نامش را سر زبانها بیندازد. نه محصولی تولید می کرد و نه از نامش برای فروش محصولی استفاده میکرد. اما چرا تا این حد مشهور شد؟ چون به ماه رفته بود؟ پس چرا “باز آلدرین” مشهور نشد؟ آلدرین هم از سرنشینان آپولو۱۱ بود و او هم همراه آرمسترانگ به ماه قدم گذاشت اما این نیل آرمسترانگ بود که در اذهان ماندگار شد.
فرماندهی آپولو11، روز شنبه 25 آگوست 2012 در 82 سالگی آسمانی شد. عدهای او را گوشهگیر میدانستند، اما این برداشت منصفانهای نیست.
رابرت پیرلمن، کارشناس تاریخ فضایی به space.com گفت: “کاری که او نکرد رفتن به هالیوود بود. او خود را انگشتنما نکرد؛ او بر روی فرش قرمز پا نگذاشت.”
علت شهرت و قدرت برند شخصیت آرمسترانگ در این نهفته است که او در انجام یک کار بسیار بزرگ، اولین بوده است. ایرا کالب، استاد بازاریابی دانشگاه USC در جایی نوشته است که خیلی از کلاسهای درس خود را با این پرسش شروع می کند، اولین کسی که به ماه رفت چه کسی بود؟ و همیشه پاسخی محکم دریافت میکند. سپس میپرسد دومین نفر چه کسی بود؟ شاید یک یا دو نفر با تردید بگویند باز آلدرین و زمانی که از سومین نفر میپرسد، هیچکس پاسخ نمیدهد.
آرمسترانگ اولین بود و به این زودیها از یادها نخواهد رفت. مثل خیلی از اولینهای دیگر که در یادها مانده اند. کریستوف کلمب، برادران رایت، و…؛ کیست که نامداران را نشناسد؟
آل ریس، استاد بازاریابی معتقد است که بازار نیز چنین شرایطی دارد. او باور دارد که اگر کسی میخواهد در یک صنعت رهبر باشد، ثروتمند، مشهور، و موفق باشد، خوب است که اولین باشد و در درجه ی بعدی بهترین باشد.
کالب به کسبوکارها توصیه میکند که از آرمسترانگ این درس را بگیرند که اگر در کاری اولین هستند، ارتباط اثربخشی با مصرفکنندگان برقرار کنند و نام خود را با روشها و کارهایی غیرمتعارف آلوده نسازند.
شاید حالا معنای این جمله ی ماندگار آرمسترانگ را در آن لحظهی بهیادماندنی بهتر درک کنیم: “این گامی کوچک برای یک انسان است و جهشی بزرگ برای بشریت.” فراموش نکنید که همیشه اولین قدمها به خاطر میمانند.
پ.ن.:
-قسمتهایی که به نظرم مهمتر بودن رو بلد کردم. گرچه قسمتهای دیگر متن هم توصیه میشه.
-به یاد جملهای از یه نویسنده افتادم که تو رادیو 7 شنیدم که مضمونش تقریبا اینه:
یه نویسنده اونقدر معروف هست که براش یه میز تو یه رستوران رزرو کنند و اونقدر ناشناس و ناشناخته که کسی مزاحمش نشود.
و واقعا چقدر این معروف بودن زیباست. معروف بودن یک فوتبالیست یا هنرپیشه که شاید ذرهای فرهنگ در وجودش نباشد و مدیا اون رو معروف کرده رو با معروف شدن و شناخته شده بودن یک دانشمند یا متفکر و ... مقایسه کنید.
(البته در مورد اول همه اینگونه نیستند و البته کم هم نیستند و مورد دوم هم میشه همین رو گفت البته برعکس)