با سلام به همه دوستان عزیزم ، اول از همه معذرت میخوام اگه تاپیک رو اشتباهی ایجاد کردم ولی شدیدا به کمک احتیاج دارن ممنون میشم
سوالم اینه:
چگونه می توانیم سطح صمیمیت را با دوستانمان افزایش دهیم؟
Printable View
با سلام به همه دوستان عزیزم ، اول از همه معذرت میخوام اگه تاپیک رو اشتباهی ایجاد کردم ولی شدیدا به کمک احتیاج دارن ممنون میشم
سوالم اینه:
چگونه می توانیم سطح صمیمیت را با دوستانمان افزایش دهیم؟
من این کاره نیستم ا ولی یه نکته می گم این و حواست بهش باشه:
بعضیا رو دیدی تا میرسن به آدم به جای این که احوال پرسی کنن و یه گفتگوی صمیمی رو شروع کنن یا راجب چیز های جالب عمومی صحبت کنن همش میخوان آمار در بیارن که چی کار میکنی و چی کار نمیکنی چرا آون کارو نکردی چقدر پول داری با پولت می خوای چی کار کنی از این جور حرفا مضخرف شما مثل این ادم ها نباش .
من با صمیمیت با دوستان مخالفم...آدم باید فقط بایکی صمیمی باشه.(حداکثر دوتا)
هیچ وقت به دوستت دروغ نگو...بذار ناراحت بشه فقط دروغ نگو
هیچ وقت ازش بی خبر نباش...
باهاش ارتباط خانوادگی انجام بده...
خودت رو با اون مثل برادر نشون بده...
من اینکاره نیستم ولی مثلا چی بگم بهتره؟نقل قول:
نه منظورم حداکثر 2تاست ... آره...نقل قول:
بی خبر ؟ یعنی چی؟
ارتباط خانوادگی؟چشم...
مثل برادر نشون میدم ولی اهمیت نمیده... :(:41:
دوست خوبم اینجور آدما ارزش دوستی ندارننقل قول:
خودتو رها کن
دوستی با ترفند و ... حاصل نمیشه
یه چیزیه که باید دو طرف با هم جور بشن تا پیشرفت کنه. نه این که ما هیچ کاری نتونیم بکنیم البته که میشه ولی صمیمی شدن زوری نیست خودش اتفاق میوفته
مثلا خودم.
الان دو تا دوست صمیمی دارم (کلا دوست زیاد ندارم) که هر دو تاشون هم خود به خود این طوری شد بعد از چند سال نگاه کردم دیدم باهاشون صمیمی هستم با من طوری هستن که با دیگران نیستن من هم با اونا طوری هستم که با دیگران نیستم.
هر دو تاشون هم بر عکس من دوستای زیادی دارن ولی جفتشون هم گفتن که من نزدیک ترین دوستشون هستم.
در مورد فحش دادن هم مخالفم ادم اول صمیمی میشه بعد فحش میده. قبل از صمیمی شدن، فحش دادن فقط آدم رو بد دهن نشون میده.
با m6ir هم موافقم الان یه نفر رو میشناسم که همین طوری زوری میخواد صمیمی بشه. همه پشت سرش حرف میزنن من هم هر موقع میبینمش خودم رو میزنم به کوچه علی چپ
اینکه ادم از دوستاش بی خبر نباشه خیلی خوبه صمیمی و غیر صمیمی هم نداره سعی کنید حتی از کسایی که صرفا می شناسیدشون هم با خبر باشید.
ولی رفت و امد خوانوادگی بعد از صمیمیت رخ میده
هیچ عجله ای برای صمیمی شدن نکن.چون دو نفر که به سرعت با هم صمیمی شوند معمولا زود هم از هم دلخور میشن.
تو فقط خودت باش.طرف اگر ایده ها و سلیقه هایش به تو بخورد با هم جور میشید.اگر بخواهی خودت رو خوب تر از اون چیزی که هستی نشون بدی سر اولین اشتباه به مشکل بر میخورید.رابطه خانوادگی و... رو هم به این زودی ها شروع نکن.بذار اول خوب بشناسیش یه مدت طولانی از دوستیتون بگذره بعد کم کم.
در اخر به طرف مقابلت هم حق بده شاید دوست نداره باهات صمیمی بشه
یه تجربه هم از من: من وقتی دبیرستانی بودم یه دختره وسط سال اومد توی کلاسمون.من ازش خیلی خوشم می امد.خیلی باهوش بود.نظرش برای من خیلی جالب بود.من سعی کردم باهاش صمیمی بشم و تا حدودی هم شدم ولی بعد اون فکر کنم زیاد از من خوشش نیامد و با کسانی دیگه دوست شد.سال بعد همون دختر از کیف معلم مدرسه دزدی کرد و بر حسب اتفاق من لو دادمش.بعد ها فهمیدم چه دختر خلافی بوده از اول.
سلام....
برای این منظور، در ابتدا با جملاتی مثل چطوری تو میری جلو.....بعدها کم کم میگی هنوز زنده ای؟!.....بعد ها جملات اینه که مثلا کجای د یو.....!!!:31:بعدش دیگه مثلا کارای اجق وجق کردن!!مثلا وقتی با همین به در و دافا تیکه بندازین و بخندین و اینا:21: تبریک میگم! شما دیگه دوستای صمیمی هستین و میتونین راحت به هم فحش های ابدار بدین!:8::10:......
این بالایی یه راهشه، راه دیگه که برا من جواب میده اینه که میشینیم، از بین اینایی که میان دورو برم، یکی رو که بچه ی باحال تر و بی دردسر تریه انتخاب میکنم و بعد از مدتی که رفت و اومدمون با همه، دیگه همه ی کارها رو با هم انجام میدیم، حرفای خودمون رو داریم....اصطلاحاتی که خودمون میدونیم و ...... اینجوری میشیم دوتا دوست صمیمی!!
درود
به نظر من دوست صمیمی خود به خود به وجود میاد و دوستان صمیمی حتی برای یک آدم مشهور هم از تعداد انگشتان دست کمتره!حتی یک دست!
یه تجربه:
وقتی آدم از دوست صمیمیش یه ضربه بخوره تا سال ها دردش تو بدن آدم میمونه پس به جای اینکه یه انسان بخواد دوستان صمیمی زیادی داشته باشه میتونه بجاش دوستان اجتماعی خیلی زیادی داشته باشه و از وجودشون استفاده کنه.
من با نظر دوستمون موافقمنقل قول:
یه توصیه هم دارم.سعی کنید باهم خیلی صمیمی و مخصوصا وابسته نشید.
تجربه ایه که خودم دارم.از دوران دبیرستان با یکی رفیق شدم و دنیا رو باهم زیرو رو کردیم ایرانگردی تهران گردی باهم درس خوندن و باهم کار کردن ... واخر نتیجش بد شد.
این حس وابستگی و دلتنگی بدجور الان اذیتمون میکنه.یعنی الان که محیط کارمون جدا شده نمیتونیم از کار لذت ببریم.نمیتونیم از دانشگاه لذت ببریم و یه تاثیرات منفیه دیگه...
خودمم نمیدونم الان این که اینهمه وابسته شدیم خوبه یا بد!!!
من یه کتاب داشتم به نامه تاثیر در اولین برخورد تو این کتاب از صحبت کردن در مورد کلیات صمیمی بودن و مطالب کلیشه ای ،صرف نظر کرده و براعکس دقیقا به تک تک جملات و (مثال های فراوان) در موقعیت های مختلف و تاثییر تک تک جملات اشاره کرده فکر میکنم خیلی مفید باشه
به نظر من مثال های فراوانی که در این کتاب هست خیلی خیلی خوب هست.
سعی کن با کسی رفیق بشی که براش مهم باشی ........
دوست خوب کسیه که محبتت رو با خوبی جواب بده به اکثر افراد پر و بال بدی طرف خودش رو نشون میده چطور آدمیه
مثل یک عقاب حواست جمع باشه و دورادور مراقبش باش.....
ادم رفیق صمیمی و نزدیک رو برای این میخواد که مجبور نباشه همیشه مراقبش باشه که از پشت خنجر نزنه یا هر چی... کسی باشه که ادم خیالش از بابتش راحت باشه و پشتش بهشنقل قول:
مثل یک عقاب حواست جمع باشه و دورادور مراقبش باش.....
گرم.
نقل قول:
تجربه به من ثابت کرده اینجور افراد خیلی کم اند ......
بعضی اوقات آدم خودش کاری رو که انجا میده مطمئن نیست 100درصد درست باشه
حالا چه برسه به دوست که آدم خیالش از دستش راحت باشه اگه چند سال هم
با کسی دوست باشی شاید تا انداره ای خودش رو نشون بده ممکنه یک بعد از شخصیت
باشه که بروز نداده و برات ناشناخته مونده بنظرم مدتها طول میکشه تا آدم کسی رو کامل بشناسه
برای مثال فکر میکنی آستانه تحمل انسانها در مقابل پول و منافع شخصی چقدره ....؟
بنظر من خیلی کم آدم پیدا میشه پای منافع شخصی در میان باشه صمیمی ترین دوستش رو هم جا نذاره
نباید با دید ساده نگری و با خوشخیالی در مورد مسائل فکر کرد......
به اعتقاد من همیشه باید سطح دوستی و رابطه را در حدی نگه داری که پرده ها نیفته و گاهی صمیمیت زیاد چیز خوبی نیستنقل قول:
Sent From Mr Emad iPad Using Tapatalk
سلام صمیمیت احتیاج به زمان داره باید تو سختیها و شادیها ی همدیگه باشید ، باید زیاد در کنار هم باشید بی تعارف و با صداقت اینکه صرفا با چهارتا کلمه محبت آمیز یا بیرون رفتن صمیمیت واقعی حاصل نمیشه به نظر من به خاطر اینه که هیچ دوستی ای مثل دوستیهای دوران بچگی و مدرسه نمیشه چون بی ریا و بی شیله پیله باهم میخندیدیمو یا عصبانی می شدیم
با سلام مجدد دوستان من به امید خدا آخرش تونستم با رفیقم صمیمی بشم!حالا یه سوال از این به بعد باید چیکار کنم؟
یعنی صمیمی شدم؟ حالا چیکار کنم؟ هدف بعدیم ؟ :) لطفا واضح تر جواب بدین خیلی ممنون میشم طولانی باشه اشکال نداره :)
درودنقل قول:
شما با دوستت صمیمی شدی اونم تو این فرصت کوتاه؟!، بعدش صمیمی شدی هدفش رو از دیگران میپرسی؟!
ببین دوست عزیز من قصد ناراحت کردن شما رو ندارم ولی فکر میکنم شما به پست های دوستان توجهی نکردین چون تا اونجایی که میبینم تقریبا" همه با هم یه نظر بودن که دوست صمیمی همینطوری به وجود نمیاد!
شما اگه هدفتون رو واضح تر بگین دوستان بهتر راهنماییتون میکنن.
مگه جنسیت این دوستتون با خودتون فرق میکنه؟!
دو دوست وقتی با هم به معنای واقعی صمیمی میشن که هر دو در کنار هم دیگه به آرامش برسن و مشکلاتشون رو حل کنن یا تو اون فرصتی که با هم هستن به مشکلاتشون فکر نکن، در واقع هر دو واسه هم نفع داشته باشن.(بیشتر از لحاظ روحی)
ببین اگه اون بهت هر نفعی میده تو هم واسش ارزش داری؟(بیشتر از لحاظ روحی) اینطوریه که دوستیتون باقی میمونه!!
پایدار باشید
تبریک میگم بابت این موفقیت ولی یه سوال برا پیش اومده؟ چطوری فهمیدی صمیمی شدی؟نقل قول:
سلام به نظر من ادم احتیاج داره یک دوست صمیمی داشته باشه ولی تو این زمونه دوست صمیمی که پایه باشه خیلی کم گیر میاد
اگه دوستی نداشته باشی حرفات تو گلوت گیر میکنه می خوای خفه شی من که اینجوریم
کل حرفامو به دوستام میزنم البته بارها شده ضربه خوردم اما چه کنیم رفیق بازیم
یکی از دلایلی که باعث میشه دوستی بسیار عمیق بشه صداقته اگه از دوستت دروغ بشنوی عمق دوستی کم میشه و یه کم بد بین میشی البته این نظر من بود
موفق باشید
فرصت کوتاه؟ از پارسال می شناسمش دوست من ^^!!!نقل قول:
درود
شما با دوستت صمیمی شدی اونم تو این فرصت کوتاه؟!، بعدش صمیمی شدی هدفش رو از دیگران میپرسی؟!
ببین دوست عزیز من قصد ناراحت کردن شما رو ندارم ولی فکر میکنم شما به پست های دوستان توجهی نکردین چون تا اونجایی که میبینم تقریبا" همه با هم یه نظر بودن که دوست صمیمی همینطوری به وجود نمیاد!
شما اگه هدفتون رو واضح تر بگین دوستان بهتر راهنماییتون میکنن.
مگه جنسیت این دوستتون با خودتون فرق میکنه؟!
دو دوست وقتی با هم به معنای واقعی صمیمی میشن که هر دو در کنار هم دیگه به آرامش برسن و مشکلاتشون رو حل کنن یا تو اون فرصتی که با هم هستن به مشکلاتشون فکر نکن، در واقع هر دو واسه هم نفع داشته باشن.(بیشتر از لحاظ روحی)
ببین اگه اون بهت هر نفعی میده تو هم واسش ارزش داری؟(بیشتر از لحاظ روحی) اینطوریه که دوستیتون باقی میمونه!!
پایدار باشید
نمیدونم باید بپرسم؟
میدونم من باهاش زیاد رفت و آمد دارم! و خیلی هم دوسش دارم اونم منو دوست داره! خودم دیدم ^^ دوسال تمام پیشش بودم روم نمی شد بگم باهام صمیمی میشی! آخرش گفتم با کمال میل قبول کرد! 80 درصد می شناسمش!(نقد)
نه بابا پسره! عین خودم!
آره :) از لحاظ روحی ... مرسی.
گفتم ازم نقد کنه در حین نقد در نقاط مثبت بهم اشاره کرد که داداشمی!نقل قول:
تبریک میگم بابت این موفقیت ولی یه سوال برا پیش اومده؟ چطوری فهمیدی صمیمی شدی؟
فعلا که دروغی ازش ندیدم مرسی.:40::11:نقل قول:
سلام به نظر من ادم احتیاج داره یک دوست صمیمی داشته باشه ولی تو این زمونه دوست صمیمی که پایه باشه خیلی کم گیر میاد
اگه دوستی نداشته باشی حرفات تو گلوت گیر میکنه می خوای خفه شی من که اینجوریم
کل حرفامو به دوستام میزنم البته بارها شده ضربه خوردم اما چه کنیم رفیق بازیم
یکی از دلایلی که باعث میشه دوستی بسیار عمیق بشه صداقته اگه از دوستت دروغ بشنوی عمق دوستی کم میشه و یه کم بد بین میشی البته این نظر من بود
موفق باشید
مرسی...........
دوستان من الان حرف های شما عزیزان رو میفهمم ، تمامی حرف هایی که گفتین درست بود ، دستتون درد نکنه ، ممنونم از همگی ...:n29:
این موضوع دیگر در انجمن متفرقه جایی ندارد
اگر قصد ادامه این بحث رو دارید در تاپیک زیر ادامه دهید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تشکر...
با سلام به همه دوستان امروز بعد از مدت ها زمان دوباره اومدم و تجربه ای که تو این مدت کسب کردم رو بهتون میگم خواهشا مدیران عزیز پست بنده رو پاک نکنن - سپاس:n16:
سلام - منم دیگه اینکاره نیستم دلمو واقعا بدجوری شکستن ... با چند نفر خواستم صمیمی بشم ... متاسفانه بدجور ضربه روحی خوردم به طوری که فکر نکنم دیگه از یادم برم --- نه داداش من اونجور آدم نیستم ممنون؛نقل قول:
نقل قول:
سلام - منم گفته شما رو قبول دارم - اما وقتی دل آدمو میشکنن دیگه چاره ای نداره که با همه یک نوع رفتار کنی مثلا خود من خواستم با چند تا از دوستام که هرکدومش تو یک سال متفاوت رخ داد صمیمی بشم اما بی فایده بود چون از من متنفر بودن (نمیدونم چرا!) - دروغ نگم بله واقعا حق با شماست - دروغ چیز بدیه ... ولی متاسفانه واسه اینکه نگهش دارم چند تا دروغ بهش گفتم و خودمو جای شخص دیگه ای جا زدم آخه واقعا ناراحت بودم و دلمو شکسته بود - آخرش منم حالم بدمیشد میگفتم من خودش نیستم ... - ازش نمیخواستم بی خبر بشم ولی هردفعه که میخواستم یادش کنم یکضرب فحش میداد و نا امیدم می کرد اوایل خوب بود نمیدونم من آیا خطایی کردم که خودم خبر ندارم ! ارتباط خانوادگی بعد ها صورت میگیره اگه اشتباه نکنم ... - بله چیزی که من همیشه سعی کردم این بود همیشه بهش میگفتم که تو واسم عین برادرمی ولی اهمیتی نمیداد... --- ممنون ؛
نقل قول:
سلام - باهاتون موافقم البته الان که روحم شکسته ... آخه الان بدضربه ای خوردم و از دستشون خیلی ناراحتم ... --- ممنون؛
نقل قول:
سلام-باهاتون کاملا موافقم ، من با پیامک خواستم مقدمه دوستیمو با چند تا از دوستام فراهم کنم بطوریکه بهم اعتماد کنه و با من حرف بزنه و گرم بشه اما اصلا انگار نه انگار ... بدجور دلمو شکستن خدا شاهده بدجور...
ماشالله - منم واقعا با چند تا از دوستایی که خواستم صمیمی بشم واقعا رفتار خاص بود ولی اونا متوجه نمیشدن من هرکاری کردم باورکنین ولی فایده نداشت - نه من اصلا فحش نمیدم - خودمم نمیدونم اما فکر نکنم من خواسته باشم به زور با اون دوستام صمیمی بشم ... احساس میکردم دوستیم دوطرفست اما آخرش فهمیدم که یک طرفست و اونا در واقع از من بیزار بودن :((
من کلا دیگه روحم شکسته و از همه کس بی خبرم هیچکدوم از دوستامو هم نمی بینم و هروقت هم اون دوستای صمیمیم رو می بینم قلبم جریحه دار میشه و بدجور ناراحت میشم که چرا با دیگران به راحتی دوسته ولی با من بیچاره اونگونه دلمو می شکست البته من اصلا حسود نیستم و پشت سر همشون دعای خیر میکنم تا دوستیشون گسترش پیدا کنه چون من دلمو رها کردم به قول دوستان و بدجور ناراحتم...
با جمله آخرتون هم کاملا موافقم --- ممنون؛
نقل قول:
سلام -کاش به این حرف شما گوش می کردم دوست عزیزم - من عجله کردم ولی نمیدونم چطور شد یدفعه اتفاق افتاد که از من متنفره دلیلشو خودمم نمیدونم چیکار کردم!!! فحش میداد - میگفت وقتی منو می بینه حالش بهم میخوره و اینجوری کلا ناراحتم می کرد ... اوایل اینجوری نبود خیلی مهربون و مودب و خوب بودن ... - واقعا به نکته خوبی اشاره کردین و الانم من بدجور از دست اون دوستایی که خواستم باهاشون صمیمی بشم دلخورم ... - کاش خودم بودم و زیاده روی هم نمی کردم اما تقصیر من نبود ... تقصیر دوستام هم بود اونا رفتاری بی احساسی داشتن ... بهشون خوبی میکردم به من بدی میکردن ... :(
من کاملا دوستمو الان میشناسم اما اون منو کامل نمیشناسه من کلا بیشتر چیزایی که در مورد دوستم مهم هستن رو میدونم اما اون بازم دلمو شکست ... - آره فکر کنم هیچکس دوست نداره با من صمیمی بشه :(
البته من پسرم و از طرفی تعریف از خود نباشه من خیلی آدم وفاداری هستم و اهل ناسزا و گزینه های منفی نیستم - فقط از لحاظ رفاقت و مرام دوست داشتم منم دوست صمیمی داشته باشم ... که نشد :(
ممنون؛
سلامنقل قول:
هرراهی رو امتحان کردم فایده نداشت ... خوش به حال شما که راحت میتونین با اطرافیانتون صمیمی بشین والا دل منو که بدجور شکستن دیگه هم دنبال صمیمی شدن با کسی نیستم بدجور ضربه روحی خوردم ...
خیلی ناراحتم میگم که ...
ممنون؛
نقل قول:
سلام - با شما هم موافقم - صمیمیت خود به خود بوجود میاد - با جمله دومتون هم موافق موافقم! من الان بدجور ضربه خوردم ... بدجور ... و الان سال ها داره میگذره و من همچنان ناراحت و غمگینم...
ممنون؛
نقل قول:
سلام - اینو میدونم - من خودمم دیگه اصلا نمیخوام با کسی صمیمی بشم اون دوستم احتمالا آخرین کسی بود که خواستم باهاش صمیمی بشم و دیگه به هیچ وجه نمیخوام با دوستام صمیمی بشم چون واقعا بدجور ضربه خوردم ...
ممنون؛
نقل قول:
سلام- تاثیر در اولین برخورد واقعا واقعا از اسم پیداست که باید کتاب خوبی باشه اگه دیدمش و پیدا کردم حتما خواهم خرید اگرچه دیگه اینکارارو ول کردم و دل شکسته و ناراحت ماندم ... ولی بااین حال بازم دانشم رو ببرم بالا ضرری نخواهم کرد ... ممنون؛
نقل قول:
سلام-
نمیدونم من واسه اون دوستایی که خواستم باهاشون صمیمی بشم مهم بودم یا نه ... من محبت کردم خیلی زیاد ... اما جواب محبت من رو با فحش و ... می داد و دلمو میشکست ... بازم به ادامه دوستیم اصرار می ورزیدم آخرش واقعیت رو قبول کردم و ضربه بدی خوردم ... به خدا قسم - من از دور همیشه مراقبش بودم همیشه حواسم بهش بود اما وقتی بهش اس ام اس میدادم یا پیشش میرفتم تا باهاش حرف بزنم میگفت ول کنه دیگه دست از سرم بردار - میگفتم کارت دارم - میگفت من با تو کاری ندارم ... :(( بعدش کم کم ضربات روحی پیدا شد ...
ممنون؛
نقل قول:
سلام - بر جمله ای که نوشتین موافقم - واقعا حق با شماست دوست عزیز - ممنون؛
نقل قول:
سلام- واقعا کمن درسته ... از جملات آخرتون سر در نیاوردم به هرحال ممنون؛
نقل قول:
سلام- ممنون؛
نقل قول:
سلام - سختی ها و شادی ها ... قبل از اینکه این کار ها پیش بیفته قبلش باید طرف ازت خوشت بیاد و باهات دوست باشه تا آدم بتونه تو سختی ها و شادی ها کنارش باشه وقتی بهش زنگ میزنی اس میدی - به خونشون زنگ میزنی کلا هرچی از دهنش در میاد بهت میگه شما چیکار میکنین ؟ ناراحت نمیشین که دوستی که خواستین باهاش صمیمی بشین اینجوری باهاتون رفتار میکنه !!! زشت و بدجور بی احساس ... متاسفنه ... --- آره یادش بخیر - ممنون؛
سلامنقل قول:
بله واقعا این حرف شمارو الان درک میکنم و میفهمم چون خودم دیدم - نه نه طرف من پسره و هم کلاسیم و دوستام محسوب میشن - من وقتی دوستای صمیمی رو می بینم دیگه بدجور ناراحت میشم ... بدجور بدجور ...
ممنون؛
نقل قول:
سلام- بهم دروغ گفته بود یا نمیدونم قصد داشته به ظاهر خوشحالم کنه :((
ممنون؛
نقل قول:
سلام - آره متاسفانه ... مثل من که بسیاری از حرفام تو گلوم گیر کردن و توی قلبم فواره میکنه و آتش رنجی که بهم دادن رو هیچوقت نمیتونم فراموش کنم بدجور ناراحتم کردن ...
منم بعضی مواقع اینجور میشم ... به خفه شدن میرسم ...
من ضربه ای که خوردم که دیگه نمیدونم باید چطوری توصیفش کنم ...
بله با جمله آخرتون هم موافقم - ممنون؛
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد ! / جز غم که هزار آفرین بر غم باد!
:((
توی رفاقت زنج شدن بدترین کاره
ادم باید شخصیتش طوری باشه که بقیه بهش جذب بشن