با سلام خدمت دوستان نجوم و اختر شناسی ...
در این تاپیک جدیدترین اکتشافات و تازه های نجوم اختر شناسی معرفی می شود ...
لطفا از پرسیدن سوالات , ارائه مقاله و دادن پست تشکر بپرهیزید .
Post edited by Dianella
Printable View
با سلام خدمت دوستان نجوم و اختر شناسی ...
در این تاپیک جدیدترین اکتشافات و تازه های نجوم اختر شناسی معرفی می شود ...
لطفا از پرسیدن سوالات , ارائه مقاله و دادن پست تشکر بپرهیزید .
Post edited by Dianella
لطفا اگه از منطقه البروج اطلاعاتی داری بگو این منطقه یعنی چی؟
با تشکر
سلام
ببينيد به دردتون مي خوره؟!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ای ول نوکرتیم داداش
اگه از منبع دیگه ایی به جز دانشنامه رشد هم اظلاعات داری بذار
قربونت
سلام...
فعلا كه چيزي تو دست و بالم نيست
سيارات شبيه به زمين در اطراف ساير ستاره ها، دوردست تر از آن هستند که امکان اعزام فضاپيما به آنها وجود داشته باشد. با اين حال دانشمندان می توانند در مورد وجود آثار زندگی در آنها تحقيق کنند.
هم اکنون فن آوری های تازه ای در صنعت تلسکوپ سازی درحال توسعه است تا بتوان نور بسيار محو و کمرنگ اين سيارات را برای يافتن آثار تلويحی حيات رديابی کرد.
اينها همان "نشانگرهای حيات" هستند که در نور منعکس شده از زمين نيز قابل شناسايی هستند.
اين نشانه ها حاوی علائمی از وجود آب و گازهايی مانند اکسيژن و متان است.
وسلی تراوب، دانشمند ارشد برنامه "Navigator" (جهت ياب) ناسا که هدف آن جستجوی کرات دورافتاده است گفت: "اين نشانه ها اطلاعاتی درباره امکان وجود حيات در يک کره در اختيار ما می گذارد."
وی به اجلاس مشترک انجمن ژئوفيزيک آمريکا گفت: "اينها تنها نشانه های حيات است؛ اينها تنها مشتی نشانگر است. در عمل نمی توان موجودات زنده که روی سطح چنين سياراتی می خزند را ديد."
تراوب اميدوار است ناسا منابع مالی لازم برای راه اندازی يک سيستم "سياره ياب زمينی" (تی پی اف) در يک دهه آينده را فراهم کند.
چنين سيستمی متشکل از دو رصدخانه فضايی خواهد بود که کار آنها جستجو و مطالعه سياراتی در اطراف ساير ستارگان است که مدارهای گردش آنها آنقدر گشاد باشد که امکان وجود آب مايع و در نتيجه حيات پايدار در آنها وجود داشته باشد.
اروپا نيز ماموريت بلندپروازانه مشابهی تحت عنوان "داروين" را تحت بررسی دارد.کليد موفقيت اين رصدخانه ها نسل تازه ای از ابزارهای علمی خواهد بود که قادر به حذف نور شديد و محوکننده ستاره مادر و رديابی نور بسيار خفيف منعکس شده از سطح چنين سياره هايی باشند.
اين وظيفه ای دشوار است: ستاره مادر احتمالا يک ميليارد تا 10 ميليارد بار درخشان تر از سياره کوچک اطراف آن است، اما آزمايش های اخير در "آزمايشگاه رانش جت" ناسا حکايت از آن دارد که فن آوری های تازه در حال نزديک شدن به حساسيت لازم جهت تشخيص اين دو نوع نور از يکديگر است.
"الگويی" اطلاعاتی که "تی پی اف" يا "داروين" هدف قرار خواهند داد بر دانشی که بشر از نور بازتابيده از زمين دارد استوار خواهد بود.
بخش اعظم اشعه نور خورشيد پس از برخورد به زمين بار ديگر به فضا منعکس می شود.
در صورتی که کمی دقت کنيد می توانيد بخش تاريک ماه را وقتی هنوز کامل نيست ببينيد. توانايی ما در ديدن بخش تاريک ماه ناشی از نور منعکس شده از زمين است که به آن روشنايی خفيفی می بخشد.
دانشمندان از قديم دريافته بودند که اين نور حاوی اطلاعاتی درباره اتمسفر زمين و خواص سطح آن است.
پيلار مونتانس-رودريگز، از موسسه فنی نيوجرسی، در نشست انجمن ژئوفيزيک آمريکا در بالتيمور گزارش داد که او چگونه قادر به تشخيص نشانه های کلوروفيل در نور بازتابيده از زمين بر سطح ماه بوده است. کلوروفيل رنگدانه های گياهان است که نقشی عمده در فرآيند فتوسنتز بازی می کند.
به هرحال شکی نيست که رديابی و تشخيص يک چنين جزئياتی در نور کره ای که ده ها سال نوری از ماه فاصله دارد دستاوردی حيرت انگيز خواهد بود.
شاید برای همه ما به هنگام رصد آسمان در شبی صاف و پر ستاره ، بدور از هرگونه آلودگی نوری ، گرد و غبار محلی و یا آشفتگی های جوی که ارمغان شهر های صنعتی هستند، این سوال پیش آید که آیا ما در میان این همه جرم آسمانی درخشان تنها هستیم؟ این سوال ، قرن ها است که ذهن بشر را به خود جلب کرده است ، چه برای بشر دیروز که زمین را در مرکز عالم می دانست ، و فضای اطراف خود را فقط محدود در 3000 جرم درخشانی که در آسمان می دید می پنداشت ،، چه برای بشر امروز که زمین را همچون نگینی کوچک و درخشان در این جهان بی کران در نظر می پندارد.اگر بخواهیم به ریشه این پرسش در گذشته بپردازیم ، فقط به حدس و گمان عده ای از دانشمندان و فیلسوفان در زمینه وجود شکل هایی از حیات محدود زمینی در دنیا های دیگر بر می خوریم.امروزه انسان به مدد تکنولوژی و فناوری های پیشرفته و بروز در آستانه یافتن پاسخی قانع کننده به این سوال در معنای واقعی خودش قرار دارد.کشف شمار زیادی از سیارات فرا خورشیدی که به دور ستاره مادر خود درگردشند و همچنین کشف منظومه های مختلفی شبیه به منظومه شمسی ، مهر تاییدی است براین ادعا که منظومه شمسی ما ، یک منظومه بی همتا نیست.جالبتر از آن ، این موضوع است که وجود سیارات فراخورشیدی و ساختار های منظومه مانند در کهکشان ما ، امری کاملا طبیعی و رایج است.
اگر بخواهیم سیارات فرا خورشیدی را که تاکنون کشف شده اند از لحاظ اندازه برسی کنیم ، اکثرا در محدوده سیارات غول پیکر مانند مشتری و زحل خودمان دسته بندی می شوند.
با توجه به ساختار این سیارات غول پیکر، احتمال وجود حیات در آنها بعید به نظر می رسد.(البته با توجه به تعاریفی که ما از حیات داریم.)به بیان دیگر شاید نتوان علائمی که ما از حیات برروی زمین می بینیم (حیات زمینی) در آنجا مشاهده کرد.البته نباید این نکته را فراموش کرد که وجود سیاراتی با ساختار و اندازه شبیه به زمین ، غیر محتمل نیست.
در 15 سال اخیر ناسا فعالیت ها و ماموریت های گسترده ای در زمینه کاوش سیارات فرا خورشیدی ترتیب داده است.همچنین برنامه های متنوع و برجسته ای برای آینده در نظر دارد.
باید اضافه کنم که در این ماموریت ها از پیشرفته ترین و دقیق ترین ابزار ها استفاده خواهد شد.ابزار آلاتی که بتوانند کاوشگر ها را در اجرای چنین ماموریت های گستر ده ای (به فراسوی فضای محدود منظومه شمسی) یاری رسانند.
تلسکوپ کک اینتر فرو متر با استفاده از آینه عظیم خود(بزرگترین آینه اپتیکی جهان) دید گسترده ای در جهت کاوش در ژرفای فضا به ما خواهد داد. علاوه بر این تلسکوپ کک با استفاده از سیستم تداخل سنجی به مطالعه ابر های غباری در اطراف ستارگان خواهد پرداخت.(جایی که احتمالا سیارات فرا خورشیدی در حال شکل گرفته اند.)
همچنین با در پرتاب سیم پلنت کوئست در سال 2011 به فضا ، افق های روشنی در زمینه اندازهگیری فاصله ستارگان و همچنین موقعیت کنونی آنها نسبت به یکدیگر با دقت و ظرافتی بی سابقه در تاریخ اختر شناسی ، بروی ما خواهد گشود.این دقت چنان است که ما می توانیم به جستجوی شواهدی دال بر و جود سیارات زمین مانند بپردازیم.
در نهایت با ساخت تلسکوپ تریستریال پلنت فایندر(جستجو گر سیارات خاکی (زمین مانند) انقلابی نوین در زمینه اختر شناسی بوقوع خواهد پیوست، تصاویری که از این تلسکوپ بدست می آید، تا 100 برابر بزرگتر و شفاف تر از داده های بدست آمده توسط تلسکوپ فضایی هابل است. بدین سان به ژرفای فضا راه خواهیم یافت و به قلب آن نفوذ خواهیم کرد.از مزایای دیگر این سیاره ارائه داده هایی دقیق از منظومه های همسایه و سیارات فرا خورشیدی است.در آن هنگام دانشمندان به آنالیز اتمسفر دنیا های دور برای جستجوی دی اکسید کربن، بخار آب و ازن دست خواهند پرداخت.زیرا وجود این گاز ها به عنوان عناصر بنیادی برای تشکیل حیات، خود به عنوان سندی معتبر بر تایید این تئوری است.در حال حاضر دانشمندان حدود 157 سیاره فرا خورشیدی را کشف کرده اند.البته از هیچیک از آنها به استثنای یکی تصویری مستقیم مشاهده نشده است. بلکه با توجه به تاثیرات شان بر ستاره مادر که به دور آن ها در گردشند ، به وجود آنها پی برده شده است.
بله آن چه که ارائه شد، فقط بخش کوچکی از فعالیت های جاری و آتی در زمینه کاوش برای سیارات فرا خورشیدی بود . همه این عوامل دست به دست هم خواهند داد تا بشر روزی در مکانی دیگر در و رای منظومه شمسی نشانه ای از حیات و یا مهدی از تمدن را بیابد.
سر انجام یک زمین دیگر پیدا خواهد شد...
نظر شما چیست؟ آیا ما واقعاً تنها هستیم؟
در کهکشانی که بیش از 150 میلیارد ستاره را در خود جای داده است. در جهانی که از میلیارد ها میلیارد ستاره تشکیل شده است.
با کاوش های آتی همه چیز روشن خواهد شد.
در يكى از تصاويرى كه اخيراً توسط تلسكوپ فضايى «اسپيتزر» گرفته شده يك جفت كهكشان رقصان ديده مى شوند كه ظاهراً براى يك ژست و خودنمايى كيهانى لباس به تن كرده اند.
آنچه كه اين تصوير فروسرخ آشكار مى كند چيزى شبيه به دو چشم آبى يخ زده است كه از ميان يك نقاب قرمز چرخان و باشكوه به بيرون خيره شده اند. اين «چشم ها» در واقع هسته هاى دو كهكشان در حال ادغام به نام NGC2207 و IC2163 هستند كه اخيراً به هم رسيده و شروع به چرخيدن به دور يكديگر كرده اند.اين «نقاب» از بازوهاى دوار و در هم پيچيده كهكشان ها بافته شده است. خوشه هاى غبارآلودى از ستاره هاى نوزاد نيز مانند رشته هايى از مرواريدهاى آرايشى اين بازوها را منجوق كارى كرده اند. اين اولين بارى است كه خوشه هايى از اين نوع كه اخترشناسان به آنها «مهره هايى منجوق شده» مى گويند در كهكشان هاىNGCت۲۲۰۷ و ICت۲۱۶۳ ديده مى شوند.دكتر «دبرا المگرين» از كالج «واسار» مى گويد: «اين پيچيده ترين منجوق كارى اى است كه ما در كهكشان ها مشاهده كرديم. اندازه و فاصله اين مهره ها از هم به طور منظم در امتداد بازوهاى هر دو كهكشان مشاهده مى شود.»
اخترشناسان مى گويند كه اين مهره ها زمانى كه اين جفت كهكشانى با هم ملاقات كرده اند به وجود آمده اند. دكتر «كارتيك شث» از مركز علمى تلسكوپ «اسپيتزر» در موسسه فناورى كاليفرنيا مى گويد: «اين كهكشان ها با لرزاندن يكديگر باعث حركت گاز و غبار در اطراف خود شده كه در نتيجه حفره هايى به وجود آمدند. اين حفره ها آنقدر چگال هستند كه دچار رمبش گرانشى مى شوند.» زمانى كه اين مواد متراكم و تبديل به ابرهاى مهره مانند متراكم مى شوند، ستاره هايى با اندازه هاى مختلف در ميان آنها به وجود مى آيند. دوربين فروسرخ «اسپيتزر» توانست اين ابرهاى غبارآلود را براى نخستين بار مشاهده كند زيرا در حيطه نور قرمز تابش مى كنند. ستاره هاى نوزاد و داغ كه در درون ابرها جاى گرفته اند غبار را گرم مى كنند كه در نتيجه باعث مى شوند اين غبار در طول موج هاى فروسرخ تابش كند. اين غبار در تصوير به رنگ قرمز مجازى است و ستاره ها به رنگ آبى نمايش داده مى شوند. داده هاى «اسپيتزر» همچنين يك مهره كه به طور غيرعادى درخشان است و سمت چپ نقاب را تزئين مى كند، آشكار مى سازد. اين گوى سماوى خيره كننده انباشته از موادى از جنس غبار است به گونه اى كه مسئول پنج درصد از كل نور فروسرخى است كه از هر دو كهكشان منشأ مى گيرد. گروه «المگرين» عقيده دارند كه ممكن است ستاره هاى مركزى در اين خوشه متراكم با هم ادغام شوند تا تبديل به يك سياهچاله شوند.تصاوير نور مرئى از اين كهكشان ها نشان مى دهند كه ستاره هايى درون اين مهره ها قرار دارند ولى خود مهره ها نامرئى هستند. در آن تصاوير، كهكشان ها بيشتر شبيه تعدادى چشم جغد هستند كه «پرهايى» از ستاره هاى پراكنده اطراف آنها قرار دارند.
كهكشان هاى NGCت۲۲۰۷ و ICت۲۱۶۳ در فاصله ۱۴۰ ميليون سال نورى و در صورت فلكى Canis Major قرار دارند. اين دو كهكشان طى ۵۰۰ ميليون سال نورى با هم ادغام مى شوند و يك كهكشان واحد را به وجود مى آورند كه در نتيجه اين روزهاى خودنمايى خود را به پايان مى رسانند.
تلسکوپ فضایی هابل برای اولین بار، تصویر پنجگانهای از یک اختروش دوردست را در یک عدسی گرانشی آشکار کرد.
تلسکوپ فضایی هابل در شانزدهمین سال حضور خود در فضا توانست برای نخستین بار، مجموعه پنج تصویر یک اختروش دوردست را که در اثر یک رویداد عدسی گرانشی ایجاد شدهبود، ثبت کند. هابل همچنین توانستهاست در این تصویر، مجموعهای از کهکشانهای دوردست را نیز آشکار کند و حتی یک ابرنواختر قدیمی را بهدام بیاندازد.
شاید مهمترین پدیدهای که در تصویر اخیر هابل میتوان دید، تصویری پنجتایی باشد که یک عدسی گرانشی دوردست از یک اختروش بسیار دورتر تشکیل دادهاست. تاکنون دانشمندان تنها توانسته بودند حداکثر چهار تصویر یکسان را در رویدادهای عدسی گرانشی ثبت کنند. عدسی گرانشی، یکی از زیباترین پیشبینیهای نظریه نسبیت عام است. این نظریه که گرانش را بهشکل خمیدگی فضا-زمان تعبیر میکند، نشان میدهد که چگونه در اطراف یک جسم سنگین و چگال، فضا-زمان انحنا پیدا میکند و پرتوهای مستقیم نور که در مسیر راست حرکت میکنند، در این منطقه منحرف شده و بهشکلی تغییر مسیر میدهند که گویی از یک عدسی همگرا عبور کردهاند. نتیجه این میشود که نور اجرام دوردست تقویت میشود و تعدادی تصویر علاوه بر خود جسم هم دیده میشود.پیشاز این دانشمندان توانستهبودند تنها تصویرهای دوگانه و چهارگانهای را از اختروشها ببینند، اما این نخستینباری است که پنج تصویر در اثر عملکرد گرانشی تمام یک خوشه کهکشانی به عنوان یک عدسی گرانشی واحد دیده شدهاست. تصاویری که یک عدسی گرانشی تشکیل میدهد، همیشه یک مقدار فرد است، اما معمولا یکی از این تصاویر بسیار ضعیف است و در نور شدید خود عدسی گرانشی محو میشود. تصاویر قبلی این خوشه کهکشانی تنها چهار تصویر از اختروش دوردست را نشان میداد، اما قدرت وضوح هابل و تصاویر بسیار شارپ آن در کنار همگرایی قوی این عدسی گرانشی توانست تصویر پنجم را در فاصله دورتری از مرکز خوشه کهکشانی قرار دهد و برای نخستین بار یک پنجقلوی اینشتین را به ما بنماید. تلسکوپ دهمتری کک هم با طیفنگاری از این تصاویر نشان داد که هر پنج تصویر متعلق به یک کهکشان است و حدس دانشمندان در مورد اختروش بودن منبع این تصاویر کاملا درست است
اختروش مورد نظر، هسته بسیار درخشان یک کهکشان جوان و بسیار دور است که انرژی بسیار زیادی آزاد میکند. منبع این انرژی، ابرسیاهچالهای در مرکز کهکشان است که مقادیر عظیمی گاز و غبار را میبلعد و ازآنجاکه این مواد با سرعت بسیار زیادی در این سیاهچاله سقوط میکنند، به دمای بسیار بسیار بالایی میرسند و تابشهای الکترومغناطیسی شدیدی از خود ساطع میکنند.هنگامیکه نور این اختروش از میدان گرانشی این خوشه کهکشانی که بین ما و اختروش قرار گرفته عبور میکند، میدان گرانشی انحنادهنده فضازمان آنرا به شکلی منحرف میکند که پنج تصویر مستقل از یکدیگر در اطراف اختروش اصلی تشکیلشوند. تصویر پنجم بسیار نزدیک به هسته کهکشانی است که در مرکز خوشه کهکشانی قرار گرفتهاست.
خوشه کهکشانی مورد بحث، SDSS J1004+4112 نام دارد و در برنامه اسلوآن برای نقشهبرداری دیجیتالی از آسمان کشف شده است. این خوشه کهکشانی درصورت فلکی شیر کوچک واقع شده ( بعد: 10 ساعت و 4 دقیقه و 11.84 ثانیه؛ میل: 41 درجه و 12 دقیقه و 50.4 ثانیه) و در فاصله هفت میلیارد سال نوری از زمین، یکی از دورترین خوشههای کهکشانی شناختهشده است. انتقالبهسرخ اندازهگیری شده برای این خوشه، Z = 0.68 است و نشان میدهد تصویری که ما از این کهکشانها میبینیم، مربوط به دو میلیارد سال قبل از پیدایش انرژی تاریک و آغاز روند انبساط فعلی عالم است و جهان را در زمانی نشان میدهد که نصف سن کنونی خود را دارا بود.
کهکشان میزبان این اختروش در فاصله ده میلیارد سال نوری از زمین قرار دارد (Z = 1.74) و در تصویر بهشکل کمانهای کمنور قرمز دیده میشود. تاکنون کهکشانی دیده نشدهاست که به اندازه این کهکشان نورش تقویت شدهباشد.
در این تصویر همچنین کمانهای نوری بسیاری دیده میشود که تصاویر کهکشانهای دورتری است که پشت این خوشه کهکشانی قرار گرفتهاند. این کمانها در واقع دو تصویر نامتقارن از یک کهکشان هستند و صدالبته که تصویر سوم به دلیل کمنور بودن در نور شدید خوشه کهکشانی محو شدهاست. دورترین کهکشانی که در این تصویر پیدا شدهاست، دوازده میلیارد سال نوری از ما فاصله دارد و با Z = 3.33 ، شرایط جهان را در کمتر از دو میلیارد سال پس از مهبانگ نشان میدهد.
هابل این تصویر را با استفاده از دوربین زاویه باز مجموعه دوربینهای پیشرفته مطالعاتی، ACS ، تهیه کرده است (عرض تصویر 1.9 دقیقه قوس است) و برای تهیه آن، سه عکسبرداری مختلف (آوریل 2004، ژانویه 2005 و دسامبر 2005) با مجموع شانزده ساعت نوردهی انجام دادهاست. دانشمندان با مقایسه این سهتصویر که در طول یکسال و نیم تهیه شدهاست، توانستند یک ابرنواختر را در یکی از کهکشانهای این خوشه کهکشانی پیدا کنند. این ابرنواختر هفت میلیارد سال پیش منفجر شدهاست و از این جهت برای اخترشناسان مهم است که انفجارهای ابرنواختری تنها مولد عناصر سنگین در عالم هستند. آنها در تلاشند با یافتن چنین ابرنواخترهای دوردستی بفهمند چگونه عناصر سنگین در عالم پخش شدند.
دوستان برای دیدن عکس بزرگتر میتونند به اینجا مراجعه کنند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پژوهشگران دانشگاه جانهاپکینز در تازهترین مطالعات سیارهای خود دریافتهاند که علیرغم تفاوتهای چگالی و ترکیب شیمیایی جو دو سیاره زمین و مریخ، عکسالعمل جو این دو نسبت به تغییرات شدت تابش خورشیدی در دوره 25 روزه گردش وضعی ستاره مادر بسیار شبیه به یکدیگر است
السید طلعت، دانشمند علوم فضایی و عضو هیات علمی آزمایشگاه فیزیک کاربردی دانشگاه جانهاپکینز (APL) این مطلب را در همایش «سیارهشناسی تطبیقی: جو سیارات و بررسی آبوهوای آنها» که از سوی جامعه زمینشناسی ایالاتمتحده (AGU) برگزار میشود، عنوان کرد. کارشناسان معتقدند این یافته میتواند به دانشمندان در درک هرچه بهتر ارتباط بین خورشید و پدیدههای جوی سیارات کمک کند. طلعت که در بررسیهای خود از مجموعه اطلاعات محدود یونکره مریخ و اطلاعات آزمایش فرابنفش شدید خورشیدی(SEE) در ماهواره TIMED استفاده کردهاست؛ به نشانههایی دست یافته که نشان میدهد پاسخهای نورشیمیایی یونکره مریخ به تابشهای خورشیدی همانند پاسخهای یونکره زمین است.
در طول گردش 25روزه خورشید به دور خود، جو فوقانی زمین و مریخ در معرض تابشهای متغیر پرتوهای پرانرژی ایکس و فرابنفش شدید خورشیدی قرار میگیرد و آزمایش SEE دادههای مربوط به این تابش را اندازهگیری میکند.
روش بدستآوردن اطلاعات یونکره مریخ هم بهنوبه خود شیوه جالبی است. در سال 2003، دکتر دیوید هینسون، عضو هیات علمی دانشگاه استانفورد با بررسی ارتباطات رادیویی آزمایشهای علمی رادیویی مدارگرد نقشهبردار سراسری مریخ (MGS) توانست نمای کلی یونکره مریخ را مشخص کند.طلعت با بررسی تغییرات دادههای SEE، تصمیم گرفت تطابق آنها را با دادههای یونکره مریخ بیازماید. برای این کار، او دادههای SEE را بهشکلی جابجا کرد که بر شبانهروز مریخ منطبق شود؛ زیرا شبانهروز مریخ از شبانه روز زمین 41 دقیقه و 20 ثانیه طولانیتر است و ازاینرو دوره گردش وضعی خورشید به شبانهروز مریخ اندکی کوتاهتر از اینمقدار در زمین است. زمانیکه دو نمودار بیشینه چگالی یونی مریخ و سطح فعالیت خورشیدی در یک دوره معمولی همپوشانی پیدا کردند، تطابق مورد نظر حاصل شد
ماهواره TIMED
ماهواره TIMED که در سال 2001 به فضا پرتاب شد، نخستین ماموریت از برنامه ماهوارههای زمینی_خورشیدی ناسا و یکی از ماهوارههای رصدخانه بزرگ فیزیکخورشیدی ناسا بهشمار میرود. این ماهواره تاکنون توانستهاست در طول مراحل مختلف چرخه خورشیدی، اطلاعات ارزشمندی را درمورد مرز بین مزوسفر (لایه میانی جو زمین در ارتفاع 50 تا 85 کیلومتری)و گرماکره- یونکره پایینی جو زمین (لایه بالایی مزوسفر که از 85 تا 500 کیلومتری گستره شده و دما در آن به 1500 درجه سلسیوس میرسد) جمعآوری کند. دانشمندان توانستهاند به کمک این ماهواره و شبکهای از ایستگاههای رصدی جهانی، اطلاعات بسیاری در مورد ساختار پایه، دما، فشار، باد و ترکیب شیمیایی گرماکره-یونکره پایینی جمعآوری کنند و مقدار انرژی ورودی و خروجی از این لایه را اندازهگیری کنند. ماهواره TIMED، نخستین ابزاری است که میتواند همزمان تمام پارامترهای بحرانی را اندازهگیری کند و این به دانشمندان کمک میکند تا بهتر بتوانند فرآیندهایی را که تغییرات جو فوقانی زمین را کنترل میکنند، شناسایی کنند.
قرن بيست و يكم عصر اكتشافات نوين فضايى است. در سال هاى آغازين هزاره سوم فضاپيماهاى بسيارى به نقاط كشف نشده اى در منظومه خورشيدى رفتند. سفر طولانى مدت مريخ نوردها در مريخ و سفر كاوشگر كاسينى به زحل و اقمارش تيتان و اِنسلادوس مهم ترين رخدادهاى فضايى بودند كه اكتشاف هاى جديدى را در پى داشتند. براى گراميداشت و يادآورى سفرهاى فضايى كه حاصل تلاش هزاران دانشمند در سرتاسر جهان است همه ساله «هفته جهانى فضا» در بسيارى از كشورهاى عضو سازمان ملل متحد برگزار مى شود. زمان اين هفته كه تا پيش از اين در ابتداى ماه اكتبر بود امسال به خاطر مقارنت با ماه رمضان براى احترام به كشورهاى مسلمان به مدت سه سال به ۱۹ تا ۲۵ نوامبر انتقال داده شد. در ماه گذشته ايران با پرتاب ماهواره تحقيقاتى«سينا» به فضا به عنوان جديدترين عضو باشگاه فضايى شناخته شد و گام بزرگى را در آغاز برنامه هاى فضايى كشورمان برداشت.
• • •
«هفته جهانى فضا» براى نخستين بار در سال ۱۹۹۹ توسط مجمع عمومى سازمان ملل متحد تعيين شد. اين سازمان چهارم تا دهم اكتبر (۱۸-۱۲مهرماه) هر سال را با هدف بزرگداشت نقش علوم و فناورى هاى فضايى در بهبود زندگى بشر، هفته جهانى فضا ناميده است. آغاز و پايان هفته فضا، سالگرد دو دستاورد بزرگ فضايى است:
۱- چهارم اكتبر۱۹۵۷ «اسپوتنيك ۱» اولين ساخته دست بشر در مدار زمين قرار گرفت. اين واقعه اتفاق بزرگى در دوران جنگ سرد بود كه مسابقه طولانى را ميان دو ابرقدرت آن زمان -ايالات متحده و شوروى- آغاز كرد. اين رقابت كه بيش از سه دهه به طول انجاميد به جنگ ستارگان معروف شد كه دلالت بر مسابقه سخت و فشرده اى براى تسخير فضا بود. به واسطه تاثيرهاى علمى، سياسى و اجتماعى ماهواره كوچك«اسپوتنيك» بر تحولات زمان خويش و وقايع بعد از آن، تاريخ پرتاب اين ماهواره آغازين روز هفته اى انتخاب شده است كه به فضا و فضانوردى اختصاص دارد. ۲- ۱۰ اكتبر ۱۹۶۷ تاريخ تصويب پيمان جهانى «اصول حاكم بر فعاليت هاى كشورها در اكتشاف و استفاده صلح جويانه از فضا (شامل ماه و سيارات)» است.
• ماهواره اسپوتنيك
«اسپوتنيك ۱» كره اى آلومينيومى به قطر ۵۸ سانتيمتر و ۶/۸۳ كيلوگرم بود كه توسط مدل تغيير يافته اى از موشك قاره پيماى «بالستيك R7» كه به منظور حمل كلاهك هسته اى طراحى شده بود به فضا پرتاب شد. اسپوتنيك داراى چهار آنتن ۵/۲ مترى بود. اين آنتن ها كه به سطح خارجى ماهواره وصل شده بودند، اطلاعاتى از چگالى يون هاى يونوسفر، دماى محيط و فشار هوا را به شكل بيپ هايى با فواصل زمانى معين و در دو موج به زمين ارسال مى كردند. «اسپوتنيك ۱» طى زمانى كه در مدار قرار داشت، نزديك به ۱۴۰۰ بار به دور زمين چرخيد كه در مجموع بيش از ۷۰ ميليون كيلومتر را طى كرد. سه هفته پس از ورود اين ماهواره به مدار زمين، باترى هاى شيميايى آن تخليه شدند و ماهواره از كار افتاد. اسپوتنيك در مدارى بيضوى با ارتفاع اوج ۹۳۹ كيلومتر، حضيض ۲۱۵ كيلومتر و زاويه مِيل ۱/۶۵ درجه، چرخش خود را به دور زمين آغاز كرد ولى به دليل اثرات جو زمين روز به روز از ارتفاع مدارى آن كاسته مى شد تا اين كه در چهارم ژانويه ۱۹۵۸ يعنى سه ماه بعد از پرتاب، به زمين سقوط كرد.
• عصر فضا
دهه ۱۹۳۰ دهه مهمى در تاريخ علوم فضايى است. در اين دهه گروه هايى در آلمان، شوروى و آمريكا به صورت جدى شروع به ساخت موشك هاى دورپيما كردند. در آغاز تنها هدف اين گروه ها ساخت موشكى بود كه بتواند از نيروى گرانش زمين رها شده و از جو زمين خارج شود، اما اين راه دوران جديدى را پايه گذارى كرد كه به عصر فضا منتهى شد. «سرگئى كرولُف» مغز متفكر شوروى در علوم فضانوردى بود. او كه فعاليت هاى خود را در سال هاى آغازين دهه ۳۰ ميلادى در گروه هاى موشك سازى روسى آغاز كرده بود توانست نخستين موشك با سوخت مايع را اختراع كند. اولين و مهم ترين گام موفقيت آميز كرولُف پرتاب موشك «اسپوتنيك ۱» به فضا بود، كه در پى اين اتفاق مسابقه فضايى شوروى با آمريكا براى فتح فضا آغاز شد. روس ها كه رقابت بسيار سخت و نزديكى را با ايالات متحده براى سفر نخستين انسان به فضا داشتند در دوازدهم آوريل ۱۹۶۱ با سفر موفقيت آميز «يورى گاگارين» به خارج از جو زمين شكست تاريخى و جبران ناپذيرى را به ايالات متحده وارد كردند. هرچند كه آمريكا يى ها نيز با گام نهادن «نيل آرمسترانگ» و «ادوين آلدرين» در ماه موفقيتى را كسب كردند كه روس ها هيچ وقت به آن دست نيافتند. گاگارين سياره اى باشكوه و پناهگاهى كوچك را در فضا مشاهده كرد كه در آن نشانى از جنگ و خشونت بين انسان ها نبود. بيست سال پس از پرواز نخستين انسان به فضا توسط شوروى، آمريكا اولين شاتل فضايى را با نام كلمبيا به فضا پرتاب كرد. كلمبيا درى را به سوى فضايى گسترده تر گشود. انفجار و نابودى شاتل كلمبيا در اول فوريه سال ۲۰۰۳ در هنگام ورود به جو زمين خطرهاى طبيعى پرواز فضايى را به همه ما يادآور مى شود، ولى با وجود آن همه خطر، پاداش هاى بزرگى به بشر رسيد. هم اكنون برنامه هاى فضايى تا حد زيادى از حالت تك كشورى خارج شده و برنامه هاى فضايى بسيارى با مشاركت سازمان هاى فضايى كشورهاى برجسته در اين عرصه انجام مى شود.
•عضويت ايران در باشگاه فضايى
در زمينه علوم فضايى دانشمندان ايرانى بسيارى در معتبرترين مراكز علمى جهان مشغول به فعاليت هستند از جمله بيش از ۵۰ ايرانى در سازمان فضايى آمريكا (ناسا) مشغول به كارند.در داخل كشور نيز كارشناسان كارآزموده اى در سازمان فضايى ايران كار مى كنند كه تا چندين ماه پيش در آرزوى تحقق يك روياى بزرگ بودند. كشور ايران كه با استعدادهاى علمى بسيارش تا پيش از اين تنها ناظر فعاليت هاى فضايى ديگر كشورها بود، امروز با پرتاب نخستين ماهواره خود به فضا به عضويت باشگاه فضايى پيوسته است. با پرتاب موفقيت آميز ماهواره «سينا-۱»، ايران هم اكنون چهل و سومين كشور صاحب ماهواره در جهان است.ماهواره «سينا-۱» در ساعت ۱۰ و ۵۲ دقيقه و ۲۶ ثانيه صبح روز پنج شنبه پنجم آبان ماه به همراه يك ماهواره آموزشى روسيه و شش مينى ماهواره خارجى ديگر به وسيله يك فروند موشك حامل Kosmos-M3 با موفقيت از پايگاه فضايى Plisetsk روسيه به فضا پرتاب شد. ساعاتى پس از پرتاب ماهواره، خبر دريافت سيگنال هاى آزمايشى «سينا-۱» در مركز كنترل ماهواره در ايران اعلام شد. ماهواره «سينا-۱» (ZS4)، كه با مشاركت شركت هاى روسى ساخته شده، ماهواره اى مطالعاتى، تحقيقاتى است كه در بررسى منابع زيرزمينى و عواقب ناشى از حوادث غيرمترقبه به كار مى رود. پروژه ساخت ماهواره «سينا-۱» طى قراردادى با موسسه هواپيمايى روسيه و با همكارى شركت هاى روسى«آپتك»،«پاليوت» و همراهى كارشناسانى از شركت صاايران، وزارت علوم و تحقيقات و موسسه مهندسى نقشه بردارى ايران انجام شده است. ماهواره «سينا-۱» كه در مدار دايره اى (خورشيد آهنگ) در ارتفاع ۷۰۰ كيلومترى زمين قرار گرفته است، مزين به پرچم جمهورى اسلامى ايران با نمايى از نقشه ايران و خليج فارس است كه بر روى بدنه آن ترسيم شده است. «سينا-۱»كه براى سه سال حضور در مدار طراحى شده مى تواند تصاويرى را در باندهاى مختلف طيفى و با دقت هاى متفاوت به زمين مخابره كند. با دريافت اين اطلاعات، مى توان نقشه هاى مختلفى را از سطح كشور از نظر گسترش شهرها، منابع كشاورزى و مسائلى نظير آلودگى درياها و آب هاى سطحى تهيه كرد، همچنين اطلاعاتى را در خصوص بلاياى طبيعى نظير زلزله و سيل به دست آورد.
•سازمان فضايى ايران
در آخرين ماه هاى دولت آقاى خاتمى سازمان«هوافضاى ايران» به «سازمان فضايى ايران» تغيير نام داد و به يكى از معاونت هاى وزارت ارتباطات و فناورى اطلاعات تبديل شد تا اين سازمان همچون ديگر سازمان هاى فضايى جهان به صورت جدى به فعاليت در امور مرتبط با فضا بپردازد. چند هفته پيش وزير ارتباطات«احمد طالب زاده»را به عنوان دومين رئيس اين سازمان منصوب كرد. وى جانشين «شفتى» شد كه اولين رئيس سازمان فضايى ايران بود.
طالب زاده به گفته خود داراى مدرك كارشناسى برق و كارشناسى ارشد صنايع فضايى از آمريكا است. او سه سال در شركت ماهواره وابسته به شركت مخابرات و سپس ۱۰ سال عضو هيات مديره و قائم مقام سازمان سنجش از دور بوده است. چهارشنبه هفته قبل طالب زاده در اولين نشست خبرى خود به مناسبت هفته جهانى فضا (۲۸ آبان تا ۴ آذر) به تشريح برنامه سازمان فضايى ايران پرداخت. بر طبق برنامه چهارم توسعه سازمان فضايى ايران به مركز طراحى و ساخت ماهواره تبديل خواهد شد و براساس اهداف اين برنامه، ايران در سال ۱۳۸۸ داراى ۵ ماهواره فعال در فضا شامل ماهواره هاى «سينا»، «مصباح» و «زهره» خواهد بود. علاوه بر اينها سه ريزماهواره تحقيقاتى نيز به فضا پرتاب خواهد شد. اين ماهواره ها جهت دريافت اطلاعات آب و هوايى، محيطى و سنجش از راه دور هستند كه با همكارى سازمان فضايى روسيه به فضا پرتاب خواهند شد. پس از ماهواره سينا كه ماه پيش از پايگاه فضايى Plisetsk روسيه پرتاب شد ماهواره مصباح طى ماه هاى آينده و ماهواره زهره طول برنامه چهارم توسعه به فضا خواهند رفت.
•هفته فضا در ايران
موضوع هفته جهانى فضاى امسال «اكتشاف و تخيل» است كه ايران نيز همانند سال هاى گذشته، برنامه هاى خاصى را در اين هفته برگزار خواهد كرد. سازمان فضايى ايران (ايسا) براى هر يك از روزهاى هفته فضا نام هايى را برگزيده كه در آن روزها برنامه هاى ويژه اى را برگزار خواهد كرد. برنامه و مراسم هفته فضا در كشورمان به شرح ذيل است: روز شنبه ۲۸ آبان با عنوان« فضا و ايران » در سالن شهيد قندى ، يكشنبه ۲۹ آبان با عنوان «پژوهش و اكتشافات فضايى» در پژوهشگاه هوافضا، دوشنبه ۳۰ آبان با عنوان«فضا و هواشناسى» در سازمان هواشناسى، سه شنبه ۱ آذر با عنوان«پزشكى از دور» در سازمان فضايى ايران، چهارشنبه ۲ آذر با عنوان«سنجش از دور و توسعه پايدار» نگاهى به ماهواره سيناى در سالن همايش هاى ايزايران، صاايران و دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسى و پنجشنبه ۳ آذر با عنوان«فضا و فناورى اطلاعات» در سالن شهيد قندى. سازمان فضايى ايران با همكارى ارگان هاى ذى ربط براى تمامى اين روزها مراسم جداگانه اى را برگزار خواهد كرد. اما جمعه ۴ آذر نيز بنا به پيشنهاد شاخه آماتورى انجمن نجوم ايران به عنوان روز «فضا، آموزش و نسل آينده» نامگذارى شده است. در اين روز شاخه آماتورى انجمن نجوم ايران با همكارى سازمان فضايى ايران مراسمى را از ساعت ۱۰ بامداد روز جمعه تا ساعت ۲۲ در محل رصدخانه زعفرانيه تهران برگزار خواهد كرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . BBC.co.uk
تلسکوپ فضایی فروسرخ اسپیتزر بهطور اتفاقی، یک سحابی ابرنواختری کاملا متفاوت را آشکار کرد
بزرگترین و درخشانترین ستارگان جهان هم مانند ستارگان روی زمین (!) زندگی بسیار جالبی دارند و همیشه توجه دیگران را بهخود جلب میکنند. اما فقط زندگی این ستارگان جالب نیست! مرگ آنها هم به نوبه خود نمایشی بزرگ و هیجانانگیز است. آنها پس از آنکه آخرین ذرات سوخت همجوشی هستهای خود را مصرف کردند، ناگهان بر اثر گرانش شدید خود فرومیریزند و لحظاتی بعد در انفجاری خیرهکننده، جهانیان را از مرگ خود آگاه میکنند. در این انفجار بسیار عظیم که انفجار ابرنواختری نام دارد، انبوهی از گازهای داغ و عناصر سنگین ستاره به بیرون پرتاب میشود و بهقدری انرژی آزاد میشود که درخشندگی تمام کهکشان تحتالشعاع نورافشانی ابرنواختر قرار میگیرد. بقایای چنین انفجارهایی معمولا تا هزاران سال باقی میمانند و بهسادگی خود را به یک اخترشناس حرفهای مینمایند.
دانشمندان به تازگی فهمیدهاند برخی از این ستارگان سنگین علاقهای ندارند که در معرض توجه باشند. آنها توانستهاند در فاصله سی هزار سال نوری ما، جایی در صورت فلکی قیفاووس، ستارهای سنگین را بیابند که بی آنکه کسی را خبر کرده باشد، مرده است و اگر چشمان فراحساس تلسکوپ فضایی اسپیتزر اتفاقی بقایای این ستاره را پیدا نمیکرد، شاید بنیبشری از مرگ آن آگاه نمیشد.
تصاویری که در سه طیف مختلف گرفته شدهاند، نشان میدهد که این ستاره چقدر خجالتی است. برخلاف بیشتر باقیماندههای انفجار ابرنواختری که در بخش وسیعی از طیف الکترومغناطیس، از امواج رادیویی گرفته تا پرتوهای ایکس نورافشانی میکنند، این سحابی فقط در محدوده فروسرخ میانی دیده میشود. سحابی برجامانده، حباب قرمز و نارنجیرنگی است که در مرکز تصویر گرفتهشده توسط نورسنج تصویربردار چندبانده اسپیتزر (MIPS) قرار دارد.
درست است که تصاویر گرفتهشده در نور مریی و فروسرخ نزدیک دقیقا از همان بخش از آسمان تهیه شدهاند، اما اثری از این سحابی دیده نمیشود و سحابی کاملا نامریی است. اخترشناسان حدس میزنند نامریی بودن این سحابی به موقعیتش در آسمان مرتبط باشد. سحابی در فاصله بسیار دوری از قرص غبارآلود اصلی کهکشان واقع است که دربرگیرنده بیشتر ستارگان کهکشان است. معمولا زمانی یک ابرنواختر جلبتوجه میکند که ذرات پرانرژی حاصل از انفجار با گرد و غبار اطراف برخورد میکنند. این ستاره که در فاصله دوری از قرص غبارآلود کهکشان واقع شدهبود، در انفجار ابرنواختری خود مواد را مانند هر ابرنواختر دیگری به بیرون پرتاب کرد، اما تابش شدید و ذرات پرانرژی این فوران در مسیر حرکت خود به توده غبار انبوهی برخورد نکرد و در نتیجه موج ضربهای ای که اغلب سحابیهای ابرنواختری را روشن میکند، پدید نیامد. از اینرو سحابی در بیشتر نورهای طیف کاملا نامریی است.
اما ابزارهای اسپیتزر برای آشکارکردن این سحابی نیازی به غبار ندارند، چرا که میتوانند گاز غنی از اکسیژن موجود در بقایای انفجار ابرنواختری را مستقیما شناسایی کنند.
تصویری نور مریی ترکیبی از سه تصویر است که از دادههای برنامه نقشهبرداری دیجیتال آسمان، DSS، متعلق به کالتک (انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا) بدست آمده است. در این تصویر، پرتوهای با طولموج 0.44 میکرون بهرنگ آبی، طولموج 0.55 میکرون به رنگ سبز و طولموج 0.9 میکرون به رنگ قرمز به نمایش درآمدهاند.
تصویر فروسرخ نزدیک هم از ترکیب دو تصویر دوربین آرایهای فروسرخ اسپیتزر (IRAC) تهیه شدهاست. نور ستارگان با طول موج 4.5 میکرون به رنگ آبی و طول موج 8 میکرون که از غبار ساطع شدهاست، به رنگ سبز نمایش داده شدهاست. تصویر آخر هم که در محدوده فروسرخ بلند گرفته شده، نور با طول موج 24
رجلالجبار یکی از درخشانترین ستارگان کهکشان راهشیری است که تقریبا میتوان آن را از هر جای زمین دید. در جدیدترین تصویر کاسینی موقعیت این ستاره با حلقه های زحل به دانشمندان کمک کرد تا به برسی ساختار جو این سیاره بپردازند.
رجلالجبار یکی از درخشانترین ستارگان کهکشان راهشیری است که تقریبا میتوان آن را از هر جای زمین دید. قدر مطلق این ستاره ابرغول آبی 8- است و با قدر ظاهری 0.2، در فهرست ده ستاره پرنور آسمان شب قرار دارد. منجمان آماتور معمولا این ستاره را با موقعیتش در پای چپ صورت فلکی جبار میشناسند. این ستاره، درخشانترین ستاره کهکشانمان است که با چشم غیرمسلح دیده میشود
فضاپیمای کاسینی در یک ماموریت از پیش تعیینشده، از فاصله 663 هزار کیلومتری زحل این تصویر را با دوربین زاویه بسته خود تهیه کرده است. در این تصویر که با نور سبز گرفته شده، هر نقطه تصویر 4 کیلومتر را پوشش میدهد. دانشمندان از چنین تصویرهایی برای بررسی ساختار عمودی جو زحل و خواص اپتیکی آن استفاده میکنند. کمنور شدن نور ستاره در ارتفاعهای مختلف از سطح سیاره میتواند اطلاعاتی در مورد چگالی جو در آن ارتفاع بدست دهد
کاسینی همچنین در تصویری دیگر، تایتان را در حال طلوع از پشت حلقههای یخی زحل بهتصویر کشیده است. در این تصویر شکاف تاریک انکه که 325 کیلومتر پهنا دارد نیز در لبه حلقه باریک F دیده میشود. این تصویر را کاسینی در فاصله 1.8 میلیون کیلومتری تایتان گرفته است و هر نقطه تصویر تایتان معادل عوارضی به عرض 11 کیلومتر است.
مدارگرد SMART-1 که از سوی آژانس فضایی اروپا رهسپار ماه شده است، تصاویر دقیقی را از عوارض سطحی ماه به زمین ارسال کرده است. این تصاویر، جزئیات فراوانی را در مناطق روشن و تیره ماه آشکار کرده است.
اگر از زمین به ماه نگاه کنیم، ارتفاعات ماه خود را به شکل مناطق روشن نشان میدهند و دریاهای ماه که چیزی جز مناطق پستتر نیستند، به رنگ تیره دیده میشوند.تصویر سمت چپ، بخشی از ارتفاعهای ماه را نشان میدهد که اسمارتیک در ارتفاع 112 کیلومتری سطح ماه بهوسیله ابزار آزمایش پیشرفته عکسبرداری ماه (AMIE) تهیه کرده است. تصویر سمت راست، یکی از دریاهای ماه را از فاصله 1990 کیلومتری نشان میدهد. دریاها زمانی تشکیل شدهاند که شهابهای بزرگ، سطح ماه را بمباران کردند و بسترهای وسیعی را برای تشکیل این مناطق آماده کردند. زمانیکه آتشفشانهای ماه هنوز فعال بودند، گدازهها روی سطح ماه جاری شدند، این بسترها را پر کردند و بهسرعت سخت شدند؛ بدین ترتیب مناطق نسبتا هموار امروزی پدیدار شدند. سیارهشناسان فهمیدهاند که تشکیل دریاها در همین اواخر انجام شدهاست (البته در مقیاسهای زمانی زمینشناسی!)، زیرا دریاها نسبت به ارتفاعات ماه سطح صافتری دارند و تعداد چالههای برخوردی در آنها بسیار کمتر است
اسمارتیک نخستین ماموریت آژانس فضایی اروپا به مقصد ماه است و از دسامبر 2004 / آذر 1383 مشغول تصویربرداری از سطح ماه است. اما هدف اصلی این ماموریت نه بررسی سطح ماه، که آزمایش موتور پیشران یونی آن است که از آن به نسل جدید موتورهای پیشران الکتریکی یاد میشود. در این موتور، سلولهای خورشیدی انرژی تابشی خورشید را با استفاده از پدیده فتوالکتریک به جریان الکتریکی تبدیل میکنند. این جریان، یک میدان الکتریکی را در موتور فضاپیما ایجاد میکند تا یونها در این میدان شتابگرفته و با سرعت از فضاپیما خارج شوند. طبق قانون سوم نیوتن، ذرات به هنگام خروج نیروی پیشران به فضاپیما وارد میکنند و فضاپیما در جهت حرکت خود شتاب میگیرد. مزیت این موتور نسبت به دیگر موتورهای پیشران در سبکی و قابلیت رسیدن به سرعتهای بسیار بالا است، زیرا این موتور میتواند برای مدت زمان بسیار طولانی شتاب بگیرد.
قرار است ماموریت این مدارگرد در اوایل سپتامبر 2006 ( شهریورماه امسال) با برخورد به سطح ماه پایان پذیرد.
آيا رصدخانه فضايی چاندرا میتواند اسرار تشکيل سحابی ابرنواختری IC 443 و ستاره نوترونی مرتبط با آنرا فاش کند؟پ
رصدخانه فضايی پرتو ايکس چاندرا در يکی از رصدهای طولانی خود توانسته است جزئيات جديد و مهمی را در مورد يک ستاره نوترونی که دنبالهای از ذرات پرانرژی را به دنبال خود میکشد، آشکار کند. رصدهای پيشين، اين ستاره نوترونی را در مرز يک سحابی ابرنواختری نشان داده بود و اين موقعيت عجيب همراه با جهتگيری دنباله مواد، آن را به جسمی اسرارآميز بدل کرده بود.
برايان گائنزلر، از مرکز اخترفيزيک اسميثسونيان که اين ستاره نوترونی را با استفاده از تلسکوپ فضايی چاندرا بررسی کرده است، میگويد: رفتار اين ستاره نوترونی و دنبالهاش به ما نشان میدهند که محيط گازی اطرافشان چه خصوصياتی دارد؛ کار ما درست مثل آناست که حرکت يک بادبادک را در هوا بررسی کنيم. البته ما هنوز مطمئن نيستيم که اين ستاره نوترونی چطور از مکان فعلی خود سر درآورده است.
اين ستاره نوترونی CXOU J061705.3+222127 نام دارد و به اختصار J0617 خوانده میشود. رصدهای پيشين نشان داده است که اين ستاره در در نزديکی مرز خارجی حبابی از گازهای داغ و منبسطشونده قرار گرفته که بقايای ابرنواختری IC443 را تشکيل میدهند. دانشمندان عقيده دارند که J0617 نزديک به سیهزار سال پيش همزمان با انفجار ابرنواختری مولد سحابی متولد شده است و باسرعت هشتصدهزار کيلومتر در ساعت از محل انفجار دور میشود.
اما شگفتانگيزتر از سرعت ستاره نوترونی، دنباله ستاره است که جهتگيریاش تقريبا عمود بر مسيری است که انتظار میرود ستاره نوترونی از مرکز سحابی فرار کند. اين عدم انطباق مسيرها، دانشمندان را در مورد ارتباط اين ستاره نوترونی و ابرنواختر مولد سحابی مشکوک کرده بود.
گائنزلر و همکارانش با استفاده از رصدخانه فضايی چاندرا نشان دادهاند که ستاره نوترونی J0617 دقيقا در همان انفجاری پديد آمده است که سحابی ابرنواختری تشکيل شده است. نخستین دلیل ايناستکه شکل دنباله ستاره نوترونی نشان میدهد اين ستاره با سرعت مورد انتظار حرکت میکند که اندکی بيش از سرعت صوت در گاز بسيار داغ سحابی ابرنواختری با دمای يک ميليون درجه کلوين است. برای مقايسه جالب است بدانيد اگر اين ستاره نوترونی دنبالهدار در خارج از سحابی قرار داشت، سرعت حرکتش به زحمت به بيست هزار کيلومتر بر ساعت میرسيد. از سوی ديگر، دمای اندازهگيریشده برای اين ستاره با دمای ستارهای نوترونی که همزمان با سحابی ابرنواختری IC443 متولد شده است، همخوانی دارد.
با اين حال اين پرسش هنوز باقی است که به چه دليلی دنباله اين ستاره نوترونی در اين جهت عجيب قرار گرفته است.
گروه تحقيقاتی مرکز اخترفيزيکی اسميثسونيان حدس میزنند ستاره سنگينی که سیهزار سال پيش در اين منطقه منفجر شده است، پيش از انفجار با سرعت بسيار زيادی حرکت میکرده است و در نتيجه، محل انفجار مرکز فعلی سحابی ابرنواختری نيست. آنها حدس میزنند بعدها ذرات پرسرعت گاز درون سحابی دنباله ستاره نوترونی را از همخطی خارج کردهاند.
اگر ستاره نوترونی در جايی غير از مرکز سحابی متولد شده باشد و اين ذرات گاز سحابی باشند که دنباله را منحرف کردهاند، ستاره نوترونی بايد در مسيری نزديک به خط عمود و در جهت دورشدن از مرکز سحابی ابرنواختری حرکت کند.
اما اين همه ماجرا نيست. گروهی ديگر از پژوهشگران به سرپرستی مارگاريتا کارووشکا از مرکز اخترفيزيک اسميثسونيان توانستهاند جزئيات بيشتری از اين ستاره نوترونی را آشکار کنند. آنها توانستهاند دنباله باريکی از گازهای سردتر از محيط را بيابند که به نظر میرسد از ستاره نوترونی خارج شدهاند و همجهت با دنباله امتداد يافتهاند. آنها همچنين عارضهای نقطهای شکل را در سحابی پرتو ايکس اطراف ستاره نوترونی يافتهاند که ماهيتش هنوز مشخص نيست.
کارشناسان حدس میزنند آزمودن اين فرضيهها و بررسی دقیقتر جزئیات این ستاره نوترونی به ده سال رصد نياز دارد و بدینترتیب، سحابی ابرنواختری IC443 به یکی از هدفهای دائمی رصدخانه فضایی چاندرا تبدیل میشو
شرح عکس: این تصویر ترکیبی از نماهای سحابی ابرنواختری IC443 در رصدهای پرتو ایکس( آبیرنگ، چاندرا و ROSAT) ، رادیویی (سبزرنگ، VLA) و نور مریی (قرمزرنگ، DSS) است. در نمای نزدیک، ستاره نوترونی دیده میشود که همانند یک دنبالهدار، دنبالهای از ذرات پرانرژی دارد و با سرعت هشتصدهزار کیلومتر بر ساعت حرکت میکند. بهوضوح دیده میشود این دنباله در راستای شعاعی این سحابی نیست.
انکلادوس، قمر یخی کوچک زحل، نوعی حرکت دورانی دارد که مواد کمچگال را در قطبین سیاره متمرکز میکن
نتایج بررسیهای سیارهشناسان نشان میدهد جهتگیری انکلادوس، قمر یخی زحل، نسبت به محور دوران خود تغییر کرده است و این قمر آنقدر چرخیده تا منطقه کمچگالی را در قطب جنوب پدید آورد. این فرآیند بازجهتگیری میتواند دادههای ارسالی فضاپیمای کاسینی را توضیح دهد. کاسینی فوارهها و جتهایی از یخ را در قطب جنوب این قمر به تصویر کشیده بود که نشان میداد چشمههایی از آب جوشان در سطح این قمر وجود دارد.
فرانسیس نیمو، استادیار علوم زمینشناسی دانشگاه کالیفرنیا در سانتاکروز در مورد این تصویر کاسینی میگوید: وقتی تصاویرکاسینی را دریافت کردیم، بسیار شگفتزده شدیم که این نقطه داغ چیست و چرا در قطب جنوب قمر واقع شدهاست. حدس اولیه ما این بود که اینها چشمههای آبگرم هستند و از آغاز در قطب سیاره قرار نداشتهاند. بنابراین سعی کردیم بفهمیم چه شده است که این چشمهها سر از قطب جنوب این قمر درآوردهاند.
نیمو و همکارش، رابرت پاپالاردو از آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا، پیشنهاد کردهاند فرآیندی بازچرخشی در داخل قمر در جریان است که در آن، مادهای داغ با چگالی پایین به سطح انکلادوس فوران میکند. بهنظر آنها این فرآیند در دیگر قمرهای کوچک منظومه شمسی نیز مانند میراندا (قمر اورانوس) وجود دارد.
این دو پژوهشگر در مقاله خود که در آخریم شماره نشریه نیچر منتشر شدهاست، اثرات یک حباب با چگالی پایین را در زیر سطح انکلادوس محاسبه کردهاند و نشان دادهاند که این حباب، قمر را آنقدر دوران میدهد تا در یکی از قطبین سیاره قرار بگیرد. سیارات، قمرها و دیگر اجسام گردان، زمانی بیشترین پایداری دورانی را دارند که بیشتر جرمشان در نزدیکی استوا متمرکز شدهباشد. هرگونه توزیع جدید جرم در این اجسام سبب میشود حرکت دورانی جسم بهشکلی تغییر کند که مواد چگالتر در نزدیکی استوا متمرکز شوند و نواحی کمچگال در قطبین که بیشترین فاصله را از استوا دارند، قرار بگیرند. این حرکت دورانی حول محور دوران وضعی انجام میشود.
وجود این ماده داغ و کمچگال همچنین میتواند شار حرارتی بسیار زیاد و عوارض سطحی دیده شده در قطب جنوب انکلادوس را توضیح دهد. این عوارض سطحی فقط شامل چشمههای فورانگر آبگرم نیستند، بلکه الگوهایی شبیه به اثر پنجه ببر نیز دیده میشوند که بهنظر میرسد مناطق تسلیمشده در برابر تنشهای تکتونیکی لایههای سطحی قمر هستند. قطب جنوب انکلادوس گرمتر از دیگر نقاط سطح قمر است و خطوط پنجهببری هم از دیگر نواحی اطراف داغترند. این بدان معنیاست که در زیر این سطح، مادهای داغ متمرکز شدهاست که خود، تاییدی بر پیشنهاد نیمو و پاپالاردو است.
این دو پژوهشگر حدس میزنند گرمایش داخلی انکلادوس به مدار بیضوی کشیدهاش بهدور زحل مرتبط است. این قمر در طول حرکت بهدور زحل، تغییرات شدید نیروی گرانشی را تحمل میکند. نیروهای جزرومدی این قمر را تحت کشش و فشار قرار میدهند و بدینترتیب، انرژی مکانیکی را به انرژی گرمایی درون قمر تبدیل میکنند.
این حباب فورانی میتواند درون پوسته یخی یا هسته سنگی قمر قرار داشته باشد. درهر دو حالت، نیروهای جزرومدی آنرا گرم میکنند، ماده منبسط میشود، چگالیاش کاهش مییابد و به سطح قمر فوران میکند.
این فرآیند بازچرخشی رویدادهای دیگری را نیز پیشبینی میکند که با آزمودن آنها میتوان درستی این مدل را بررسی کرد. مثلا در حالت معمولی، نیمکرهای که رو به جهت حرکت قمر است، باید گودالهای برخوردی بیشتری نسبت به نیمکره تعقیبکننده داشتهباشد. اما اگر قمر دوران کرده باشد، توزیع گودالهای برخوردی هم باید نشانههایی از دوران را داشته باشد. همچنین وجود ماده کمچگال باید اثر اختلالی قابل مشاهدهای را در میدان گرانشی قمر برجای بگذارد.
دانشمندان امیدوارند با برنامهریزی دقیق ملاقاتهای بعدی کاسینی با قمر انکلادوس، این پیشبینیها را آزمایشکنند
شرح عکس: این طرح گرافیکی، ساختار داخلی انکلادوس را نمایش میدهد. ماده گرم و کمچگال از داخل قمر به سطح آن جریان مییابد. این ماده میتواند درون پوسته یخی (ماده زردرنگ) یا درون هسته سنگی قرار داشتهباشد (ماده قرمزرنگ). بهنظر میرسد این ماده کمچگال سبب شدهاست انکلادوس بهشکلی دوران کند که این ناحیه در قطب جنوب قرار بگیرد. عکس از موسسه علوم فضایی، JPL، ناسا
گودال برخوردی غولآسایی در قطب جنوب کشف شده که دو برابر عریضتر از گودال برخوردی شهابسنگ عامل انقراض دایناسورها است
بهتازگی گودال برخوردی بزرگی در قطب جنوب کشف شدهاست که دویستوپنجاه میلیون سال پیش در برخورد یک سنگ آسمانی با زمین پدید آمده است. دانشمندان حدس میزنند این برخورد، عامل بزرگترین کشتار جمعی روی زمین باشد. این گودال در عمق هشتصد متری یخهای قطب جنوب و در منطقه زمینهای ویلکس (شرق قطب جنوب و جنوب استرالیا) قرار گرفتهاست. پژوهشگران حدس میزنند این برخورد عامل راندهشدن استرالیا به شمال و شکافتهشدن ابرقاره گوندوانا باشد. رالف فونفرز، استاد علوم زمینشناسی در دانشگاه ایالتی اوهایو در مورد این گودال برخوردی میگوید: گودال زمینهای ویلکس بسیار بزرگتر از گودالی است که کشتار دایناسورها را رقم زد و بهاحتمال بسیار زیاد، آسیبهای مرگآفرین بسیار زیادی را در زمان خودش به حیات روی زمین وارد آورده است.
قطر این گودال نزدیک به پانصد کیلومتر است و زمینشناسان دانشگاه اوهایو برای یافتن آن از دادههای ارسالی ماهواره GRACE ناسا استفاده کردند. این ماهواره با اندازهگیری دقیق میدان گرانش میتواند تغییرات چگالی را در سطح زمین مشخص کند. پژوهشگران در بررسی دادههای منطقه ویلکس جرم متمرکزشدهای را پیدا کردند که گویی از گوشته زمین جدا شده و سپس بهشکل تودهای چگال سخت شدهبود. این پدیده معمولا در اثر برخورد یک سنگ آسمانی بزرگ با زمین روی میدهد. فونفرز و همکارانش برای بررسی دقیقتر این منطقه، بالنی را بر فراز منطقه بهپرواز درآوردند و با استفاده از رادار نصبشده در آن، تصاویری دقیق تهیه و آنها را با دادههای جرم متمرکز مقایسه کردند. اطلاعات بدستآمده، دیوارهای مدور به قطر تقریبی پانصد کیلومتر را در زیر سطح یخ نشان میداد که جرم متمرکز درون آن قرار داشت. گودال برخوردی خود را نشان داده بود.
پژوهشگران با مقایسه این گودال با گودال برخوردی چیکسولوب در شبهجزیره یوکاتان توانستهاند به برخی خصوصیات شهابسنگ برخوردی پی ببرند. شهابسنگ چیکسولوب، صخرهای به قطر ده کیلومتر بود که شصتوپنج میلیون سال پیش به زمین برخورد کرد و نسل دو سوم موجودات زنده زمین از جمله دایناسورها را نابود کرد. زمینشناسان حدس میزنند پهنای شهابسنگ گودال ویلکس حدود پنجاه کیلومتر بوده است.
فونفرز و همکارانش قصد دارند برای این یافته خود مدارک بیشتری جمعآوری کنند. برخی پیشنهاد دادهاند که به این منطقه سفر کنند و نمونههایی از صخرههای گودال برخوردی را جمعآوری کنند. اگر این گودال واقعا در اثر برخورد یک شهابسنگ بزرگ در دویستوپنجاه میلیون سال پیش بهوجود آمده باشد، ساختار این سنگها باید با آنچه مدلهای زمینشناسی در برخورد چنین شهابسنگی پیشبینی میکنند سازگار باشد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شرح عکس1: این تصویر هوایی که با استفاده از رادار نصبشده در یک بالن تهیه شده است، ارتفاع زمینهای قطب جنوب را نشان میدهد. ارتفاعات بالاتر با رنگهای قرمز، زرشکی و سفید نمایش داده شدهاند. موقعیت گودال برخوردی ویلکس با دایره قرمزرنگ نمایش داده شدهاست. ابعاد گودال چیکسولوب برای مقایسه داده شدهاست.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شرح عکس2: ماهواره GRACE، تغییرات گرانش را در زیر یخهای شرقی قطب جنوب اندازهگیری میکند. مناطق چگالتر سرختر دیده میشوند. دایره سفید، موقعیت گودال برخوردی ویلکس را نشان مید
سیارک ایتوکاوا نه یک تکه سنگ یکپارچه، که بقایای برخورد سیارکی بزرگ در گذشتههای دور است
سیارهشناسان با بررسی اطلاعات بدستآمده از فضاپیمای ژاپنی هایابوسا به این نتیجه رسیدهاند که خردهسیارک ایتوکاوا چیزی جز خردهسنگهای برجامانده از برخورد سیارکی بزرگتر نیست. حال این پرسش مطرح شدهاست که ایتوکاوا چطور توانسته در طول این مدت طولانی جان سالم بهدر ببرد، بخصوص که برخوردی با دیگر اجرام یا لرزهای درون آن میتواند این تکهسنگ را متلاشی کند
در پاییز سال 1384، فضاپیمای هایابوسا دوبار تلاش کرد تا نمونههایی را از سطح این سیارک 535 متری جمعآوری کند و با خود به زمین بیاورد، اما بهنظر میرسد که فضاپیما در این بخش از ماموریت خود موفق نبوده است. البته تا سال 2010 میلادی که فضاپیما به زمین میرسد نمیتوان با قطعیت اظهارنظر کرد. اما این تنها ماموریت هایابوسا نبود. فضاپیما در حال نزدیکشدن به سیارک ایتوکاوا تصاویر و دادههای فراوانی را از هندسه سیارک، ترکیب شیمیایی و میدان گرانشی آن تهیه کرد که مانند بسیاری از یافتههای امروز دانشمندان، نتایج بدستآمده کاملا غیرمنتظره بود. اریک آسفاگ، سیارهشناس دانشگاه کالیفرنیا در سانتاکروز که از دادههای علمی این ماهواره استفاده میکند، میگوید: پنجسال پیش، ما تصور میکردیم این سیارک، تکه سنگی یکپارچه است و چیزی به این کوچکی توانایی کنارهم نگاهداشتن چند قطعه کوچکتر را ندارد. اما دادههای هایابوسا نشان داد تصورات ما اشتباه بوده است. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصاویر ارسالی، سطح سیارک را پوشیده از شن و سنگریزه و سنگهای بزرگ نشان میدهد و این بدان معنی است که این سیارک از بقایای سیارکی بزرگتر تشکیل شدهاست که در برخوردی نسبتا شدید شکسته شدهاست.
طیفسنجهای فروسرخ و گامای فضاپیما نشان دادهاند که این سیارک از مواد خام سیارات تشکیل شدهاست، موادی مانند سیلیکات آهن و منیزیوم، پیروکسین و آهن فلزی. در سیارکهای بزرگتر از 200 کیلومتر، این مواد ذوب و تفکیک میشوند؛ اما در ایتوکاوا از این خبرها نیست.دوربینهای هایابوسا همچنین نشان دادهاند برخی از صخرههای بزرگ ساختاری لایهلایه دارند، درست مثل سنگهای صیقلی کنار رودخانههای زمین که اگر آنها را بشکنیم، ساختاری لایهلایه را نشان میدهند. میتوان نتیجه گرفت درست است که ابعاد سیارک مادر ایتوکاوا آنقدری نبوده که بتواند مواد را ذوب کند، اما بهاندازه کافی بزرگ بوده است که در مرکزش گرما تولید کند و ساختارهایی داخلی تشکیل دهد. آسفاگ میگوید: سیارک مادر حتی میتوانسته نوعی فرآیند آبگرمایی داشتهباشد که آب را بهاطراف منتقل کند، مانند زمین که بخارآب در میان صخرهها عبور میکند و ترکیب شیمیایی آنها را دگرگون میکند.
اندازهگیریهای میدان گرانشی این سیارک هم نشان میدهد که این سیارک از ترکیب خردهسنگهای برجامانده از برخوردی قبلی تشکیل شدهاست. سیارهشناسان با ترکیب دادههای میدان گرانشی و اندازهگیری ابعاد سیارک توانستند چگالی ایتوکاوا را مشخص کنند. بهنظر میرسد 40% این سیارک متخلخل است، یا بهتر بگوییم از فضای خالی تشکیل شدهاست. اندازهگیری نمونههایی از شنهای روی سطح سیارک هم تخلخل 20 درصدی را نشان میدهد.
این یافتهها بیش از آنکه بخشی از اسرار این سیارک را حل کند، به ابهامات آن افزوده است. ایتوکاوا در طول میلیونها سال، برخوردهای بسیاری با دیگر سیارکها داشتهاست و باید بسیار چگالتر از آنچیزی باشد که امروز میبینیم. اما در سطح این سیارک گودالهای برخوردی زیادی دیده نمیشود. آیا این بدان معنی است که این سیارک خوششانس در برخوردها جاخالی میدهد؟ مسلما اینطور نیست. هنگامی که برخوردی روی میدهد، سیارک به لرزه درمیآید، سنگریزهها برروی سطح ایتوکاوا حرکت میکنند و گودالها را پر میکنند. دانشمندان همچنین حدس میزنند این لرزههای برخوردی سبب میشود غبار پودریشکلی که در چنین برخوردهایی تولید میشود نیز دفن شود و تنها صخرههای بزرگ در سطح سیارک باقی بمانند.
ایتوکاوا در حرکت یکونیم ساله خود به دور خورشید، مدار زمین را قطع میکند. محاسبات نشان میدهد این سیارک هیچگاه با زمین برخورد نخواهد کرد، اما آمار حاکی از آن است که هر یکصدهزار سال یکبار، سیارکی به بزرگی ایتوکاوا با زمین برخورد خواهد کرد. اگر بخواهیم از خطر بزرگی که ما را تهدید میکند بیشتر بدانیم، باید ماموریتهای بیشتری را با هدف مطالعه سیارکها انجام دهیم. تاکنون تنها دو سیارک با این دقت مطالعه شدهاند ( اروس و ایتوکاوا) و نادانستههای ما در مورد این اجرام بسیار زیاد است.
تلسکوپ فضایی اسپیتزر در تصویری بینظیر از کهکشان زندرزنجیر، تعداد ستارگان آن را یکهزار میلیارد ستاره برآورد کرد
کهکشان آندرومدا (زندرزنجیر)، نزدیکترین کهکشان به ما، نامش را از شاهزادهخانمی افسانهای به ارث بردهاست که به نیرنگ مادرش (ذاتالکرسی) و دستور پدرش (قیفاووس) بر صخرههای دریا به زنجیر کشیدهشد تا قربانی اژدهای دریا (تنین) گردد. البته برساووش پهلوان سوار بر اسب بالدار (فرس اعظم) سررسید و اژدهای دریا را به سنگ تبدیلکرد و شاهزادهخانم را نجات داد. داستان اینچنین ادامه مییابد که برساووش و آندرومدا پسازآن در آرامش به زندگی خود ادامه دادند. قرنها پساز خلق این افسانه، تلسکوپ فضایی اسپیتزر توانستهاست بخشی از این آرامش و سکون را در کهکشان زندرزنجیر بهنمایش بگذارد. تصویر سحرانگیز فروسرخ اسپیتزر، امواج سرخرنگ غبار را در دریای آبی ستارگان بهنمایش درآوردهاست.
دکتر پائولین بارمبای، اخترشناس مرکز اخترفیزیک اسمیثسونیان که این نما را با استفاده از تلسکوپ فضایی فروسرخ اسپیتزر تهیه کردهاست، میگوید: آنچه در این تصویر بیشاز هرچیز مرا شیفته خود کرده، تمایزی است که بین قرص هموار و صاف ستارگان پیر و امواج ناهموار غبار گرمشده از سوی ستارگان جوان وجود دارد.
بارمبای و همکارانش از دادههای تلسکوپ فضایی اسپیتزر برای اندازهگیری درخشندگی فروسرخ کهکشان آندرومدا با دقتی بیشازپیش استفاده کردند. این اندازهگیری نشان داد که درخشندگی این کهکشان چهار میلیارد بار بیشتر از درخشندگی خورشید است و بنابراین، کهکشان زندرزنجیر میزبان یکهزار میلیارد ستاره است. این درحالیاست که تخمین زدهمیشود کهکشان راهشیری بیشاز دویست میلیارد ستاره دربر نداشته باشد.
این نخستینبار است که جمعیت ستارگان کهکشان همسایه به روش درخشندگی فروسرخ کهکشان اندازهگیری میشود. نتایج جدید با تخمینهای پیشین که براساس حرکت ستارگان این کهکشان بدست آمدهبود، همخوانی دارد و این، تاییدی بر روش جدید بهشمار میآید
رنگهای کاذب این تصویر همچنین به اخترشناسان کمک میکند بازوهای مارپیچی غبارآلودی را که از مرکز کهکشان خارج شدهاند، بهتر بررسی کنند. در تصاویر نور مریی، این نواحی معمولا در نور درخشان ستارگان محو میشود. گاز و غبار مواد اصلی سازنده یک ستاره هستند و در بازوهای مارپیچی بهوفور یافت میشوند. در چنین شرایطی طبیعی است که بازوهای مارپیچی به زادگاه ستارگان جوان بدل شود.
اخترشناسان برای تهیه این تصویر، بیشاز سههزار تصویر دوربین آرایهای فروسرخ اسپیتزر (IRAC) را باهم ترکیب کردند. در این تصاویر طولموج 3.6 میکرون به رنگ آبی، طولموج 4.5 میکرون به رنگ سبز و طولموج 8 میکرون به رنگ قرمز نمایش داده شدهاست و نوردهی هریک از سههزار تصویر بین یک تا دو دقیقه بودهاست. دوربین IRAC هم نور فروسرخ ستارگان پیر را (رنگ آبی) ثبت کرده است و هم نور فروسرخ تابیدهشده از گرد و غباری را (رنگ قرمز) که از هیدروکربنهای آروماتیک پلیسایکلیک تشکیل شدهاست. این مولکولهای کربندار با تابش نور ستارگان جوان گرم میشوند و نور فروسرخ میتابانند. این مولکولها معمولا متناظر با ابرهای چگال ستارگان جوان هستند، ولی در زمین میتوان آنها را در دود کبابیها و گاز خروجی از خودروها نیز پیدا کرد.
کهکشان زندرزنجیر که بسیاری از اخترشناسان و منجمانآماتور آنرا با نام M31 میشناسند، 2.5 میلیون سال نوری با ما فاصله دارد، ولی در یک شب تاریک میتوان آن را با چشم غیر مسلح بهشکل تودهای مهآلود تشخیص داد که سطحی هفت برابر بزرگتر از ماهبدر را میپوشاند. این کهکشان را نخستینبار عبدالرحمن صوفی، منجم بزرگ ایرانی بهعنوان یک جسم آسمانی تشخیص داد و آنرا سحابی امراهالمسلسله نامگذاری کرد.
کهکشان زندرزنجیر قطری معادل دویستوشصت هزار سال نوری دارد، یعنی یک پرتو نور 260هزار سال در راه است تا از یک سوی کهکشان به سوی دیگرش برسد. این درحالی است که قطر کهکشان خودمان بیش از یکصدهزار سال نوری نیست.
بررسی سحابیابرنواختری ابر ماژلانی کوچک نشان میدهد مدلهای تولید غبار در انفجارهای ابرنواختری با واقعیت فاصله زیادی دارند
یکی از جوانترین سحابیهای ابرنواختری شناختهشده، حباب غبارآلود قرمزرنگی است که هزارسال پیش بهدنبال یک انفجار ابرنواختری در ابر ماژلانی کوچک متولدشد. بهتازگی اخترشناسان متوجه شدهاند این سحابی جوان به همان مشکلی دچار است که ابرنواخترهای راهشیری هم به آن مبتلا هستند، اینکه بهاندازه کافی غبار تولید نمیکنند.
اخترشناسان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی با استفاده از دوربینهای فروسرخ تلسکوپ فضایی اسپیتزر، اندازهگیریهای دقیقی انجام دادهاند که نشان میدهد غبار موجود در این سحابی بهزحمت به یکدرصد مقدار غبار پیشبینیشده در نظریه ابرنواخترهای با هسته رمبیدهشده میرسد. این مقدار که یکهزارم جرم خورشید اندازهگیری شدهاست، حتی از مجموع جرم سیارات منظومه شمسی هم کمتر است.
این اختلاف فاحش، مشکل بزرگی را در مقابل دانشمندانی قرار دادهاست که تلاش میکنند منشا ستارگان را در جهان آغازین درک کنند؛ آنها عقیده دارند غباری که از انفجارهای ابرنواختری ستارگان آغازین تولیدشد، نقش بسیار مهمی در تولید ستارگان نسل جدیدتر برعهده داشت. مدتها بود اخترشناسان میدانستند غبار موجود در سحابیهای برجامانده از انفجارهای ابرنواختری ستارگان ابرسنگین در کهکشان راهشیری کمتر از پیشبینیهای نظری است، اما امیدوار بودند ابرنواخترهای ابر ماژلانی کوچک که تحول کمتری یافتهاست، تطابق بهتری با مدلهای نظری داشتهباشند.
اسنزانا استانیمیرویچ، اخترفیزیکدان و دانشیار دانشگاه برکلی دراین زمینه میگوید: بسیاری از کارهای پیشین فقط به کهکشان خودمان محدود میشد، زیرا توان تفکیک کافی برای بررسی دیگر کهکشانها را در اختیار نداشتیم. اما با استفاده از تلسکوپ فضایی اسپیتزر میتوانیم از ابر ماژلانی کوچک در فاصله دویستهزار سال نوری، تصاویری با وضوح بسیار بالا تهیهکنیم. از آنجا که ابرنواخترهای این ریزکهکشان شرایطی شبیه به کهکشانهای اولیه را تجربه میکنند، ابر ماژلانی کوچک تنها آزمایشگاهی است که میتواند چگونگی تشکیل غبار در جهان آغازین را آزمایشکند
بهنظر استانیمیرویچ، اختلاف فاحش بین مشاهدات تجربی و محاسبات نظری یا از عاملی ناشی میشود که بر بازدهی فرآیند فشردهشدن عناصر سنگین و تشکیل غبار تاثیر میگذارد؛ یا از روند بسیار بالاتر تخریب غبار در امواج ضربهای بسیار پرانرژی ابرنواختر که در محاسبات وارد نشدهاست ؛و یا حجم عظیمی از غبار با دمای پایین که احتمالا از دید دوربینهای فروسرخ پنهان ماندهاست و اخترشناسان آنها در محاسبات وارد نکردهاند.
این یافتهها همچنین پیشنهاد میدهد دیگر فرآیندهای تولید غبار، بخصوص بادهای نیرومند ستارگان سنگین، نقش بسیار مهمتری در تولید غبار کهکشانهای آغازین نسبت به ابرنواخترها داشتهباشند.
مدلهای فعلی تحول ستارگان پیشبینی میکنند که ستارگان سنگین (ده تا چهل برابر بزرگتر از خورشید) زندگی خود را با فروریزش عظیم هسته و پرتابکردن لایههای بیرونیتر بهپایان میرسانند. در این فرآیند که به انفجار ابرنواختری مشهور است، عناصر سنگین (سیلیکون، کربن، آهن و مانند آنها) در ابر کروی منبسطشوندهای به بیرون پرتاب میشوند. دانشمندان حدس میزنند این فرآیند، منبع اصلی موادی است که علاوه بر هیدروژن و هلیوم در تولید نسل جدید ستارگان که دارای عناصر فلزی و سنگین هستند دخالت دارد.
استانیمیرویچ و همکارانش در دانشگاههای برکلی، هاروارد، کالتک، بوستون و چند نهاد بینالمللی دیگر، گروهی را تشکیل میدهند که به نقشهبرداری اسپیتزر از ابر ماژلانی کوچک (S3MC) مشهور شده است. این گروه با استفاده از وضوح عالی و تفکیک فوقالعاده تلسکوپ فضایی اسپیتزر در نور فروسرخ به بررسی برهمکنشهای بین ستارگان سنگین، ابرهای غبار مولکولی و محیط اطرافشان میپردازد.
ابر ماژلانی کوچک به همراه همدمش، ابر ماژلانی بزرگ، جزو کهکشانهای کوتوله نامنظم طبقهبندی میشوند و بهدور کهکشان راهشیری گردش میکنند. هم راهشیری و هم ابرهای ماژلانی حدود سیزدهمیلیارد سال عمر دارند و در این دوره بسیار طولانی، راهشیری این دو قمر کهکشانی را بارها کشیده و فشار دادهاست و درونشان اغتشاشی داخلی بهراه انداخته است. اخترشناسان حدس میزنند این اغتشاش داخلی عامل روند کند تولد ستارگان در این کهکشانها و در نتیجه تحول کندتر ستارگان در آنها است که سبب میشود ابر ماژلانی کوچک شبیه به کهکشانهای جوان و دوردست دیده شود. مقدار غبار و فراوانی عناصر سنگین در این کهکشان بسیار کمتر از کهکشان خودمان است و این درحالیاست که میدان تابشهای میانستارهای ستارگان بسیار شدیدتر از کهکشان راهشیری است. تمام این شرایط در جهان ابتدایی هم وجود داشتهاند.
در سال 2005، گروه S3MC برای پنجاه ساعت از دوربین آرایهای فروسرخ (IRAC) و نورسنج تصویربردار چندباندی (MIPS) استفاده کرد تا از بخش مرکزی این کهکشان تصاویر دقیقی بدست آورد. در بخشی از این تصویر، حباب کروی قرمزرنگی دیده میشد که دقیقا متناظر با یک چشمه قدرتمند تابشایکس بود که پیشازاین توسط رصدخانه فضایی چاندرا شناسایی شدهبود. این حباب قرمزرنگ بهعنوان سحابی ابرنواختری 1E0102.2-7219 شناسایی شد. این سحابی پیشازاین در طولموجهای مریی، تابشایکس و رادیویی بررسی شدهبود، اما هیچگاه در نور فروسرخ از آن تصویربرداری نشدهبود.
تابش فروسرخ از سوی اجرام گرم ساطع میشود، بنابراین اخترشناسان با توجه بهاین نکته که این سحابی ابرنواختری تنها در یک محدوده از طیف دیده میشود، توانستند نشان دهند که این سحابی با هزارسال عمر، دارای دمای یکنواخت 120 درجه کلوین (153 درجه سانتیگراد زیر صفر) است. این سحابی که سومین سحابیابرنواختری جوان شناختهشده است، با سرعت یکهزار کیلومتر بر ثانیه منبسط میشود و از انفجار ستارهای بهوجود آمدهاست که بیستبار از خورشید بزرگتر بود.
گروه تحقیقاتی S3MC در برنامه بعدی خود قصد دارد با استفاده از تلسکوپ فضایی اسپیتزر، طیف این سحابی را بررسی کند و دادههای کاملی را از ترکیب شیمیایی دانههای غبار تشکیلشده در انفجار ابرنواختری بدست آورد.
لکه ی بزگ و معروف مشتری و لکه ی تازه کشف شده ی تخم مرغی شکل آن موسوم به (Red Jr.) در حال گذر از کنار یکدیگرند و امکان دارد با هم برخورد کنند اما هیچ کس نمی داند واقعا چه اتفاقی روی خواهد داد .
بزرگترین طوفان های منظومه شمسی در مشتری قرار دارند و این مکان وجود دارد که در شبی در مقابل هزاران تلسکوپ زمینی با یکدیگر برخورد کنند .طوفان اول ((لکه ی بزرگ قرمز )) موسوم به چشم مشتری است که پهنای آن در حدود دو برابر زمین است و هزاران سال است که به دور مشتری در حرکت است و سرعت حرکت آن به حدود 350 مایل بر ساعت می رسد .طوفان دوم که به Red Jr معروف است تنها شش سال عمر دارد و اندازه آن نصف طوفان اول است اما قدرتی معادل طوفان اولی دارد.
ستاره شناسان معتقدند که این دو طوفان کاملا با هم برخورد نمی کنند و چشم مشتری طوفان کوچکتر را نمی بلعد اما به احتمال زیاد لبه های خارجی این دو طوفان در حین این عبور به یکدیگر نزدیک می شوند اما هیچ کس نمی تواند سرانجام این عبور نزدیک را دقیقا پیش بینی کند . بنا به گزارشات پیشین jpl این سومین عبور این طوفان ها از کنار یکدیگر است و گذر این دو طوفان از کنار هم تقریبا هر دو سال یکبار روی میدهد که ظاهرا در گذر های قبلی در سال های 2002 و 2004 این دو طوفان به سلامت و بدون تغییر از کنار یکدیگر عبور کرده اند. سیمون مایلر از پژوهش گران این پروژه اعلام کرد احتمالا این گذر با گذرهای پیشین تفاوت دارد و Red Jr در هنگام عبور از کنار چشم مشتری ، رنگ قرمز خود را از دست خواهد داد .Red Jr در 5 سال اول تولد خود (200 تا 2005) سفید رنگ بوده است مانند دیگر طوفان های کوچک و سفید موجود در مشتری. اما در سال 2006 یک جریان گردابی در این طوفان بوجود آمد که باعث شد Red Jrقرمز رنگ شود.( چگونگی شکل گیری رنگ لکه ی بزرگ قرمز به صورت یک راز برای دانشمندان باقی مانده است . متداول ترین نظریه عقیده دارد که این طوفان مواد موجود در لایه های پایینی اتمسفر مشتری را به قسمت های بالایی کشاند که باعث شد این لکه تغییر رنگ دهد.)
اما پس از عبور این دو طوفان برای سومین بار از کنار یکدیگر دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد . این چیزی است که بزودی معلوم خواهد شد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا همین چند سال پیش دانشمندان گمان می کردند مناطق تیره ناحیه استوایی تیتان دریاهایی از هیدرو کربن های مایع باشند اما به نظر می رسد باید داستان این دریا ها را به گونه ای دیگر بازنویسی کرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بررسی های راداری جدید نشان از ان دارد که در این مناطق به راستی دریاهایی و جود دارد اما نه از نوع دریاهای مایع که با آن به خوبی آشناییم بلکه دریاهایی از جنس شن و ماسه . نمونه چنین دریاهایی را می توان برروی زمین در منطقه عربستان، کویر نامیبیا یا حتی کویرهای مرکزی ایران یافت.
تصاویر راداری که توسط فضا پیمای کاسینی در ماه اکتبر گذشته گرفته شده نشان از سختارهای شنی دارد که حدود ۱۰۰ متر ارتفاع داشته و به طور موازی با هم مناطق گسترده ای از استوای تیتان را فرا گرفته اند . رالف لورنز یکی از محققان مرکز تحقیقات علوم سیاره ای و ماه با عجیب خواندن اطلاعات این تصاویر طول یکی از این مناطق را حدود ۱۵۰۰ کیلومتر عنوان می کند و از تشابه این تصاویر با تصاویر ماهواره ای نامیبیا سخن می گوید.
نکته جالب اینجاست که در تیتان همه شرایط با زمین متفاوت است از غلظت جو گرفته تا ساختار سنگی و هر چیز دیگر اما فرایند یکسانی باعث به وجود آمدن چنین چشم انداز مشابهی در زمین و تیتان شده است.
۱۰ سال پیش دانشمندان بر این باور بودند که به علت دور بودن تیتان از خورشید ، امکان به وقوع پیوستن جریانهای هوایی بر سطح آن وجود ندارد اما بررسیهای اخیر نشان از ان دارد که گرانش فوق العادع زحل باعث ایجاد نیروهای کشندی قوی در تیتان می شود . قدرت ایننیرو در مقایسه با نیروی کشندی ماه بر زمین است و شاید همین امر باعث ایجاد جریانات هوایی نزدیک سطحی شده باشد که این چشم انداز را به نواحی استوایی تیتان بخشیده است.
این جریان هوایی ناشی از نیورهای کشندی با جریان هوایی غرب به شرق ناشی از چرخش قمر ترکیب شده و در نتیجه آرایش منظمی را به شن های سطحی تیتان می دهد.
با وجود این هنوز ماهیت ذرات تشکیلا دهنده این شن ها مورد سوال قرار دارد ممکن است یخ آب، ترکیبات آلی یا ترکیبی از هر دوی انها این ذرات را به وجود آورده باشند. به هر حال فعلا ترکیبی از شن های تیتان به همراه جریان هوایی این قمر منظره ای را به وجود اورده که جایگزین دریاهای هیدروکربنی تیتان شده است.
تلسکوپ فضایی اسپیتزر توانستهاست یکصد خوشهکهکشانی بسیار دوردست را در فاصله ده میلیارد سالنوری شناسایی کند
این روزها بازار اکتشافات بزرگ نجومی داغ است. دویست و هشتمین گردهمایی جامعه نجوم آمریکا در کالگری کانادا درحال برگزاری است و بسیاری از اخترشناسان برجسته جهان گرد آمدهاند تا نتایج تحقیقات خود را به اطلاع دیگران برسانند. گروهی از این اخترشناسان به سرپرستی دکتر مارک برودوین (آزمایشگاه پیشرانش جت، ناسا) توانستهاند با استفاده از تلسکوپ فضایی اسپیتزر نزدیک به سیصد خوشه کهکشانی دوردست را شناسایی کنند. از آن میان، یکصد خوشه در فاصله 8 تا 10 میلیارد سال نوری از ما قرار دارند و مربوط به زمانی هستند که عالم، کمتر از نصف سن کنونیاش عمر داشت.
خوشههای کهکشانی، نواحی چگال کیهان محسوب میشوند و از این حیث شبیه به شهرهای بزرگ روی زمین هستند. یک خوشه کهکشانی به تنهایی میتواند صدها کهکشان مانند راهشیری خودمان داشته باشد
دکتر برودوین میگوید: ارزش این تصویر بسیار بالا است، گویی ما توانستهباشیم از شهر رم در زمان اوج قدرت امپراتوری روم عکس بگیریم. چنین تصاویری بهما کمک میکند تا روند تشکیل و تحول کهکشانهای سنگین عالم رابهتر درک کنیم. قدیمیترین و سنگینترین کهکشانهای جهان را فقط میتوان در خوشههای کهکشانی پیدا کرد و این تصویر از آنرو هیجانانگیز است که برای اولینبار، توانستهایم این خوشههای کهکشانی سنگین را در شرایطی ببینیم که هنوز در حال شکلگیری هستند. اینچنین میتوان فهمید که ستارگان چهوقت در این خوشهها تشکیل شدهاند.
نخستینبار است که اینهمه خوشهکهکشانی در چنین فاصله دوری کشف شدهاند. در پاییز و اسفندماه گذشته، همین گروه کشف دو خوشه کهکشانی را در فاصلههای 9.1 و 8.2 میلیارد سالنوری اعلام کردهبود؛ اما امروز، آنها کشف 290 خوشه کهکشانی را اعلام کردهاند که برخیشان بهدلیل تعداد کم کهکشانها، گروه کهکشانی نام گرفتهاند. با معرفی صد خوشه و گروه کهکشانی بسیار دوردست، تعداد خوشههای کهکشانی دوردست شناختهشده یکشبه شش برابر شد!
این گروه برای شناسایی این خوشههای دوردست از تصاویر فروسرخ تلسکوپ فضایی اسپیتزر و تصاویر مریی رصدخانه ملی کیتپیک استفاده کردند. کهکشانهای بسیار دوری که خوشههای کهکشانی را تشکیل میدهند، تنها در نور فروسرخ دیده میشوند، اما نمیتوان آنها را بهسادگی از کهکشانهای نزدیک و حائل تفکیک کرد. تصاویر فروسرخ اسپیتزر تمام این کهکشانها را نشان میدهد، اما رصدخانه کیتپیک تنها کهکشانهای حائل را در نور مریی بهتصویر میکشد. با ترکیب تصویر این دو تلسکوپ میتوان کهکشانهای دوردست را جدا کرد و خوشههای کهکشانی را در تودههای چگال اجرام دوردست شناسایی کرد. تلسکوپ فضایی اسپیتزر، ژرفای فروسرخ آسمان را هزاران بار سریعتر از بزرگترین تلسکوپهای زمینی نقشهبرداری میکند و در مدتزمان معقولی میتوان آسمان را بهاندازه کافی جستجو کرد تا نشانههایی از این خوشههای نسبتا کمیاب بدست آورد.
دکتر پیتر آیزنهارت، دیگر عضو گروه که رصدهای تلسکوپ فضایی اسپیتزر را هدایت میکرد، میگوید: کهکشانهای بسیار دور در نور فروسرخ بهتر دیده میشوند، زیرا در میلیاردها سالی که طول کشیدهاست نورشان بهما برسد، پرتوهای نور همراه با عالم منبسط شدهاند و طولموجشان بلندتر شدهاست.
رصدخانه کک در هاوایی، هفت خوشه از دورترین خوشههای کهکشانی را طیفنگاری کردهاست و فاصله بدستآمده توسط گروه دکتر برودوین را تایید کردهاست.
قدم بعدی گروه، استفاده از تلسکوپهای فضایی هابل و اسپیتزر برای بررسی دقیقتر این کهکشانها است. آنها امیدوارند با بررسی دادههای ارسالی این دو رصدخانه فضایی بتوانند دو پرسش بسیار مهم را پاسخ دهند: این شهرهای کهکشانی چقدر بزرگند و چگونه رشد میکنند
دورترین خوشه کهکشانی در فاصله 10 بیلیون سال نوری از زمین کشف شد
دورترین خوشه کهکشانی توسط تیمی از دانشمندان از آمریکا ، ازوپا و شیلی کشف شد .خوشه کهکشانی XMM-XCS 2215-1734 تقریبا 10 بیلیون سال نوری از زمین فاصله دارد و شامل صدها کهکشان بزرگ و کوچک می شود که با هاله از گاز ها داغ احاطه شده که در طول موج اشعه ایکس تابش می کند .
.ادام استنفورد مدیر این پروژه اعلام کرد :" وجود چنین خوشه ای در فاصله ای به این دوری می تواند نظریه ی تشکیل کهکشان ها را در آغاز آفرینش به چالش بکشد" وی افزود :"پیدا کردن چنین خوشه ی کهکشانی مانند آن است که تصویری از پدر بزرگ خود را در قرن 19 پیدا کنید در حالی که او در آن زمان وجود نداشته!" . این خوشه کهکشانی 500 تریلیون بار سنگین تر از خورشید است که بیشتر جرم آن از ماده تاریک تشکیل شده است ، ماده ای نامرئی و مرموز که بیشتر جرم کهکشان ها را در جهان تشکیل می دهد.خوشه ی کهکشانی بوسیله ی تلسکوپ فضایی اروپایی Newton در اشعه ایکس کشف شده و فاصله ی آن به کمک تلسکوپ 10 متری کک تعیین شده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخرین تصاویر ارسالی فضاپیمای کاسینی، نمای سحرانگیزی از سیاره طوقبرگردن را بهنمایش میگذارد
دوربینهای تیزبین فضاپیمای کاسینی در آخرین تلاش خود، یکی از سحرانگیزترین مناظر منظومه سیارهای زحل را بهتصویر کشیدهاند. تایتان، قمر پنجهزار کیلومتری زحل از پشت سیاره مادر و حلقههای زیبای آن طلوع کردهاست
کاسینی در فاصله تقریبی 2.9میلیون کیلومتری زحل و 4.1 میلیون کیلومتری تایتان، برفراز صفحه حلقهها قرار گرفتهبود تا از بخش تاریک حلقهها تصویربرداری کند. کاسینی این عکس را با دوربین زاویهبسته خود و فیلتر حساس به بخشی از طیف نور فروسرخ بهمرکز 938 نانومتر تهیه کردهاست است. کوچکترین عوارض قابل تشخیص روی زحل در این تصیر 17 کیلومتر درازا دارند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تلسکوپ فضایی هابل در تصویری بینظیر، جزئیات کهکشان صفحهای NGC5866 را که تقریبا در راستای خط دید ما گستردهشده، آشکار کردهاست. هابل در این تصویر، جزئیات فراوان خطوط موجدار غباری را نشان میدهد که کهکشان صفحهای را به دونیم کردهاست
کهکشان NGC8566، کهکشانی صفحهای از نوع S0 است که اخترشناسان به آنها کهکشانهای عدسیوار نیز میگویند. از روبرو، این کهکشان همانند قرصی صاف و هموار از ستارگان دیده میشود که اثرات بسیار کمی از ساختار مارپیچی بههمراه دارد؛ اما ازآنجا که ستارگان در قرصی نسبتا باریک بهدور هسته میگردند، این کهکشان را جزو کهکشانهای مارپیچی دستهبندی میکنند (در مقابل کهکشانهای بیضوی).
ساختار این کهکشان بسیار شبیه به کهکشانهای مارپیچی است: برآمدگی کروی قرمز رنگی که محیط بر هسته درخشان است، قرص آبیرنگ ستارگان که موازی خطوط غبار بهدور هسته گردش میکنند و هاله شفاف بیرونی که تمام کهکشان را دربر گرفتهاست.
تصویر نشان میدهد برخی باریکههای غبار از قرص فاصله گرفتهاند و در مسیری پر پیچوتاب، خود را به برآمدگی اطراف هسته یا هاله داخلی کهکشان رساندهاند. هاله بیرونی کهکشان مملو از خوشههای کروی ستارهای است که هریک نزدیک به یکمیلیون ستاره را در خود جای دادهاست. این خوشهها که چگالی ستارگان در مرکز آنها به 250 ستاره بر سالنوری مکعب میرسد، چیزی جز نقاط کوچک هاله بهنظر نمیرسند. هاله بهقدری شفاف است که نور کهکشانهایی که تا چند میلیارد سالنوری از ما فاصله دارند، به راحتی از آن عبور میکند.
همانطور که در تصویر هابل هم میتوان دید، خطوط غبار نسبت به قرص هموار ستارگان، موجدار است و این نشان میدهد این کهکشان در گذشته دور، برخورد نزدیکی را با کهکشانی دیگر تجربه کرده و دستخوش اغتشاشات جزرومدی گرانشی شدهاست. این حدس از آنرو محتمل است که NGC5866، بزرگترین عضو یک خوشه کهکشانی بهنام گروه کهکشانی NGC5866 است. گستردگی قرص ستارگان در این کهکشان فراتر از نواحی غبارآلود است، بنابراین گاز و غبار درون کهکشان که میتواند ستارگان جدیدی را تولید کند، خیلی در سطح کهکشان پخش نشده است.
اما این کهکشان عدسیوار با کهکشانهای مارپیچی که از غنای گازی بیشتری برخوردارند، اشتراکهایی نیز دارد. رشتههای متعددی که عمود بر قرص ستارگان بیرون زدهاست، لبههای خطوط غبار را نشانهگذاری کردهاست. این نشانهها در مقیاس کیهانی عمر بسیار کوتاهی دارند، زیرا ابرهای گاز و غبار در برخورد با یکدیگر انرژی از دست میدهند و درنهایت درون قرصی هموار و نازک فرومیریزند.
در کهکشانهای مارپیچی، این انگشتها را میتوان با ستارگان متولدشده در زمانهای اخیر متناظر کرد؛ زیرا انرژی تابششده از ستارگان جوان سنگین، گاز و غبار اطراف را بهجنبش درمیآورد و این ساختارها را خلق میکند. تلسکوپهای زمینی بهراحتی لایه نازک غبار این کهکشان را بررسی میکنند، اما فقط تلسکوپ فضایی هابل است که میتواند این انگشتان کوچک و دودکشهای غبار را در آن میان تشخیص دهد.
کهکشان NGC5866 با فاصله 44 میلیون سالنوری از زمین در صورت فلکی اژدها واقع شدهاست. قطر این کهکشان بیشاز شصتهزار سالنوری نیست، اما تعداد ستارگانش هماندازه کهکشان بزرگتر راهشیری است که صدهزار سالنوری قطر دارد.
شاخه علوم سیارهای جامعه نجوم آمریکا برندگان امسال جوایز خود را اعلام کرد. این جایزهها رسما در مهرماه امسال همزمان با سیوهشتمین گردهمایی سالیانه شاخه علوم سیارهای به برندگان اهدا خواهد شد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دال کرویکشنک از مرکز تحقیقات امس در ناسا برنده جایزه جرارد کوییپر شدهاست که از برترین فعالیتها در عرصه علوم سیارهای قدردانی میکند. بنابر اطلاعیه شاخه علوم سیارهای، وی این جایزه را بهدلیل کارهای پیشگامانه خود در کاربردهای طیفنگاری فروسرخ برای بررسی اجرام منظومه شمسی، تدوین مهارتهای آزمایشگاهی برای تفسیر دادههای رصدی ، و طراحی و ساخت ابزارهایی که سوار بر ماهوارهها و فضاپیماها اطلاعات مهمی را دیگر اجرام منظومه شمسی به زمین ارسال کردهاند؛ دریافت کردهاست.
جایزه هارولد مازورسکی که برترین خدمات در زمینه علوم و تحقیقات سیارهای را معرفی میکند، به گنتری لی از آزمایشگاه پیشرانشجتناسا (JPL) اهدا شدهاست. وی یکی از طراحان اصلی مهندسی سیستمهای بسیار پیچیده و متنوع ماموریتهای روباتیک سیارهای شامل مریخنوردها، برخورد ژرف، کاسینی، استارداست و جنسیس است. وی در حال حاضر، دانش و تجربیات ذیقیمت خود را به گروهی از مهندسان جوان و تازهکار آموزش میدهد.
تریستان گویلات جایزه هارولد اوری را دریافت خواهدکرد که ویژه برترین تحقیقات سیارهای از سوی اخترشناسان جوان است. وی که در رصدخانه لا کوت دِ آزور فعالیت میکند، نقشی اساسی در بررسی ساختار داخلی غولهای گازی بزرگ، فرآیند تشکیل این سیارات و فرآیندهای جوی آنان در شرایط مختلف دارد. او موفق شدهاست مدلهای دقیقی از ساختار داخلی سیارات مشتری و زحل ارایه دهد.
نشان کارل ساگان را که به برترین تاثیر علمی یک دانشمند سیارهشناس فعال بر افکار عمومی تعلق میگیرد، دیوید گرینسپون از موزه علموطبیعت دنور نصیب خود کرده است. او با تلاشهای موفقیتآمیز خود توانستهاست تفکر عموم مردم را در مورد سیارات و جایگاه انسان در منظومه شمسی و جهان وحشی (!) ارتقا دهد. او در کتابهایش با عنوان سیاره تنها و اسرار زهره آشکار شد، تحقیقات علمی بشر را با دقت بسیار بالایی شرح داده و مردم را با علوم سیارهای آشنا کرده است.
کوییپر، مازورسکی، اوری و ساگان از برترین سیارهشناسان قرن بیستم محسوب میشوند.جرارد کوییپر (1905 - 1973)، اخترشناس آلمانی آمریکایی، کارهای بزرگی چون کشف قمرهای میراندا (اورانوس) و نرید (نپتون) ، کشف وجود متان در جو اورانوس، نپتون، کشف متان در تایتان و پیشنهاد وجود جو برای این قمر انجام داد. مهمترین فعالیت علمی وی شاید پیشبینی وجود کمربند کوییپر است که آن را منشا دنبالهدارهای کوتاهمدت میدانست.
هارولد مازورسکی (1922- 1990)، اخترشناس و زمینشناس آمریکایی، مسوولیت تحقیقات سیارهای و سطح ماه را در ناسا برعهده داشت. علاقه او یافتن فرودگاههای ارزشمند در سیارات و اقمار بر اساس بررسیهای علمی بود. برنامههای آپولو و وایکینگ نمونههایی از تلاشهای او در این زمینه است. گودالی در مریخ و همچنین سیارک 2685 بهنام او نامگذاری شدهاند.
هارولد کلایتون اوری (1893 - 1981)، شیمیدان آمریکایی، منشا جو زمین را از دیدگاه شیمیایی بررسی کرد و نشان داد یکپارچگی جو زمین در دمای حدود صفر درجه سانتیگراد روی دادهاست. او نتیجه گرفت ترکیبات اولیه جو زمین بخارآب، متان، آمونیاک و هیدروژن بودهاست. وی به همراه شاگردش، استنلی میلر، آزمایشی را انجام داد که بعدها به آزمایش اوری- میلر مشهور شد. در این آزمایش، ترکیبات اولیه جو زمین در معرض تخلیه الکتریکی قرار میگیرد و شرایط جو اولیه زمین شبیهسازی میشود. نتیجه این آزمایش، تولید برخی ترکیبات آلی از جمله اسیدهای آمینه است که برای تشکیل حیات بسیار مهم است.
کارل ساگان (1934 - 1996)، اخترشناس آمریکایی، برای بسیاری از منجمان آماتور جهان چهره شناختهشدهای است. او در دهه 1960 نشان داد پدیده گلخانهای، نقش اول فرآیندهای جو سیاره زهره را برعهده دارد و بر این اساس، دمای سطح این سیاره را 500 تا 800 درجه سانتیگراد تعیین کرد. او آزمایش اوری- میلر را دوباره تکرار کرد و به نتایجی دقیقتر از آنها دست پیدا کرد. وی کتابهای بسیاری نوشته و در برنامههای تلویزیونی فراوانی شرکت کرده است. مجموعه کاسموس وی که با همکاری بیبیسی تهیه شد، یکی از پر بینندهترین برنامههای علمی جهان لقب گرفته
فضاپیمای کلاودست، ماموریت علمی خود را با ارسال نخستین بسته اطلاعات رسما آغاز کرد. تصاویر ارسالی، مقطع عرضی ابرهایی را در راستای بالا-پایین نشان میدهند و برای نخستین بار، تصاویر همزمانی را از ابرها و ذرات بارش به بشر نشان دادهاند.
دبورا وین، مسوول تحقیقات نظری کلاودست در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا با شگفتانگیز توصیفکردن تصاویر میگوید: تاکنون جو زمین را بهاین شکل ندیده بودیم. اینبار ابرها را مانند تصاویر روی کاغذ نمیبینیم، ما میتوانیم به ژرفای ابر نفوذ کنیم و پیچیدگیهای لایههای مختلف را ببینیم.
فضاپیمای کلاودست در 28 آوریل / 8 اردیبهشت بهوسیله یک موشک دلتا2 به فضا پرتاب شد. ماهواره دیگری نیز بهنام کالیپسو با کلاودست همراه بود که ماموریتش بررسی ذرات معلق هوا است. رادار نقشهبردار مقطع عرضی ابرها که نخستین رادار در طول موجهای میلیمتری است، مهمترین ابزار علمی کلاودست است که سه هفته پیش آزمایش شد و کار خود را رسما در 12 خردادماه آغاز کرد. نخستین دادههای ارسالی این ابزار نشان میدهد رادار تمام انواع ابرهای معمولی را رصد کرده است و توانسته در تمامی آنها بهجز ابرهای با بارندگی سنگین نفوذ کند. نتایج فعلی بسیار ابتدایی است و گروه تحقیقاتی کلاودست قصد دارد تا نه ماه آینده، این تصاویر را تحلیل و نتایجش را اعلام کند
نخستین تصاویر، سطح مقطع جبهه یک طوفان حارهای را بر فراز دریای نروژ در تاریخ 30 اردیبهشت نشان میدهد. رنگهای قرمز تصویر نشاندهنده ذراتی مانند قطرات باران، بلورهای یخ و دانههای برف است که بازتابندگی بسیار بالایی دارند،. رنگ آبی هم نمایانگر ابرهای سیروس نازکتر است
این رادار همچنین تصویری را از یک کولاک شبانه در قطب جنوب تهیه کردهاست. شبهای طولانی زمستانی در قطب جنوب آغاز شدهاست و این موضوع، اندازهگیریهای ازراهدور معمولی را با مشکل مواجه میکند. کلاودست نخستین ماهوارهای است که توانستهاست بارش برف را از فضا تشخیص دهد
تصویر سوم نیز ابرهای طوفانی بلندی را برفراز شرق آفریقا نشان میدهد.
تلسکوپ فضایی هابل درجديدترين عكس خود دو خوشو ی باز دوقلو را در ابر ماژالانی کوچک به تصویر کشید
تلسکوپ فضایی هابل ناسا موفق به تهیه مفصل ترین عکس از دو خوشه ی باز دوقلو ی NGC265 و NGC290 شد که در ابر ماژالانی کوچک در نیم کره جنوبی قرار دارند و به خوشه های برلیان معروف اند. این دو خوشه ی ستاره ای درخشان در فاصله ی 200000 سال نوری از ما قرار دارند و قطر هر کدام تقریبا معادل 65 سال نوری می باشد . هنگامی که جاذبه ی ستارگان آن ها را در کنار هم نگه دارد جماعتی از ستارگان پدید می آید که خوشه ی های ستاره ای نام دارد و هر کدام از این خوشه ها شامل صدها یا هزاران ستاره می شود .اگر این خوشه ها بسیار متراکم باشنداصطلاحا به آنها خوشه های کروی می گویند ولی اگر ستاره های تشکیل دهنده ی یک خوشه به صورت نامتقارن قرار گیرند به آن خوشه باز گفته میشود NGC265 و NGC290 که در تصویر دیده می شوند دو خوشوی باز می باشند.
ستارگان موجود در خوشه های باز تنها برای مدت محدودی در کنار یکدیگر قرار می گیرند و هنگامی که خوشه به سن پیری می رسد ستاره های آن از یکدیگر دور میشوند . این اتفاق هنگامی برای خوشه های باز می افتد که چند صد میلیون سال عمر کرده باشند در حالی که این عدد برای خوشه های کروی چند بیلیون سال می باشد.
این دو خوشه هردو نسبتا جوان محسوب می شوند و از یک ابر گاز میان شتاره ای بوجود آمده اند . ستارگان یک خوشه ی باز جرم های متفاوتی دارند اما از لحاظ سن ، مسافت و ترکیبات شیمیایی تقریبا یکسان می باشند .
ابر ماژالانی کوچک که میزبان این دو وشه می باشد یکی از قمر های کوچک منظومه ی كهكشاني ما محسوب می شود که با چشم غیر مسلح در نیم کره ی جنوبی قابل مشاهده است .
این تصویر در اکتبر و نوامبر سال2004توسط دوربین پیشرفته ی هابلو به کمک فیلتر های آبی ، قرمز و سبز تهیه شده است .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به تازگی رصد خانه جمینی امواج انفجاری بسیار قدرتمندی که مواد حاصل از آن با سرعتی بالغ بر 500 کیلومتر در ثانیه را در فضا منتشر می شوند دریافت کرده است.
اتا شاه تخته در صورت فلکی شاه تخته، ستاره ای متغییر است که در فاصله 8000 سال نوری از ما قراردارد.این ستاره 5 میلیون بار از خورشید پرنور تر است و 100 برابر آن جرم دارد.
این ستاره توسط ابر های غیر عادی سحابی هومونکلوس احاطه شده است .دانشمندان عقیده دارند که این سحابی توسط انفجار های پی در پی لایه های سطحی این ستاره بو جود آمده است. به تازگی رصد خانه جمینی امواج انفجاری بسیار قدرتمندی که مواد حاصل از آن با سرعتی بالغ بر 500 کیلومتر در ثانیه را در فضا منتشر می شوند دریافت کرده است.
اگرچه سحابی هومونکلوس که ستاره مذکور را احاطه کرده است در طی مدت ها مورد مطالعه و بررسی دانشمندان و متخصصین بوده ، اما هنوز هم اسرار فراوانی در خود جای داده است. نا تا اسمیت از دانشگاه کلرادو و تیم همراهش با استفاده از طیف نگار مادون قرمز فونیکس با وضوح بالا تلسکوپ رصد خانه جمینی توانستند دو قطبی های این سحابی را کشف کنند.بدین ترتیب بخش مهمی از تحولات ستاره اتا شاه تخته برای بررسی های بیشتر در اختیار دانشمندان به قرار گرفت . نتایج بدست آمده از این مشاهدات تغییرات و واکنش مولکولی هیدروژن* و همچنین خط های اتمی آهن* یو نیزه شده به دانشمندان کمک کرد تا بتوانند از لحاظ ساختار هندسی و همچنین سرعت انتشار،گسترش گاز های این سحابی را باز سازی کنند .
در پژوهش های بعدی مشخص شد که ساختاری پوسته مانند با سرعتی در حدود 500 کیلومتر در ثانیه در حال گسترش می باشد. همچنین لایه ای ضخیم ،با حرارت زیاد از آهن توسط قشر بیرونی از هیدروژن با درجه حرارت کمتر ولی چگالی بیشتر احاطه شده است.اگرچه که قشر بیرونی از لایه بسیار نازکی از هیدروژن به صورت غیر یکنواخت تشکیل شده است با این حال داری چگالی بسیار زیادی(107 ذره در سانتی متر مربع) می باشد.
برپایه همین مشاهدات دانشمندان توانستند به ساختار پیچیده سحابی پی ببرند.مقدار زیادی از جرم این سحابی در هنگام انفجار های عظیم ستاره که در اواسط قرن نوزدهم میلادی اتفاق افتاده،از دست رفته است. پیش از این تصور می شد که این سحابی از تراکم و به هم فشرده شدن مواد اطراف ستاره بوجود آمده است.
ساختار خاص این سحابی و نوع پراکندگی و توزیع مواد آن حاکی از آن است که از انفجار غیر کروی و انحنا دار ستاره ای بوجود آمده است.
تلسکوپ فضایی هابل بالاخره به سوی دب اکبر نشانه رفت تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا واقعا سیاره دهم ( زنا) از پلوتو بزرگتر است؟
تلسکوپ فضایی هابل ناسا برای نخستین بار به رصد سیاره دور دست تازه کشف شده که درحال حاضر زنا نامگذاری شده است پرداخت و نشان داد که این سیاره تنها کمی از پلوتو بزگتر است.نتایج بدست آمده از رصد های انجام شده توسط پایگاه های زمینی نشان می داد که این سیاره 30 درصد از پلوتو بزگتر است در حالی که هابل در 9 و 10 دسامبر 2005 قطری معادل 1490 مایل را برای "زنا" محاسبه کرد . هابل پیش از این قطر پلوتو را 1422 مایل محاسبه کرده بود. "مایک براون" پژوهش گر تیم کاشف زنا در این بار گفت : هابل تنها وسیله ای است که می تواند ابعاد واقعی سیاره را در نور مرئی اندازه گیری کند. زنا 10 بیلیون مایل از زمین فاصله دارد و این سیاره تنها 1.5 پیکسل ازمیدان دید هابل را اشغال می کند ولی همین مقدار اندک کافی است تا هابل بتواند اندازه این سیاره را تعیین کند.
یکی از عواملی که دانشمندان احتمال می دادند زنا سیاره بزرگی باشد درخشندگی آن بود که حاصل از بازتاب نور خورشید است . اما اکنون معلوم شد قطر این سیاره بسیار کوچکتر از آن چیزی است که تصور می شد به همین دلیل زنا می تواند یکی از درخشان ترین سیاره های منظومه شمسی با بازتاب بسیار زیاد نور خورشید باشد . در میان اجزاء منظومه شمسی انسلادوس به دلیل وجود سطح یخی و آبفشان های بسیار بیشترین بازتاب سطحی را داراست. دانشمندان تصور می کنند این بازتاب بالا در اثر وجود متان یخ زده بر روی سطح سیاره است . شاید این سیاره در هنگام نزدیک بودن به خورشید دارای اتمسفری از متان بوده است و اکنون که در این فاصله ی دور از خورشید قرار گرفته اتمسفر آن به صورت برف بر روی سطح این سیاره نشسته است .
560 سال طول می کشد تا زنا یک بار مدار خود به دور خورشید را به پیماید و اکنون بسیار به قطه ی اوج (دور ترین فاصله از خورشید) مدارش نزدیک است. براون و همکارانش در نظر دارند در قدم بعدی با استفاده از هابل و دیگر تلسکوپ های فضایی به جستوجو در کمربند کویپر به پردازند تا اجرامی را به یابند که حتی از زنا نیز بزرگتر باشد.
اخترشناسان مي گويند كه يك ابر الكلي را در فضا كشف كردند كه كه 463 بيليون كيلومتر عرض دارد. اين كشف مي تواند نگاهي جديد در مورد چگونگي شكل گيري ستاره هاي غول آسا از گازهاي اوليه را فراهم آورد.
اين ابر متانولي كه شبيه پل است در ناحيه اي از كهكشان راه شيري بنام W3 پيدا شد. در اين ناحيه ستاره ها بر اثر رمبش گرانشي گاز و غبار بوجود مي آيند.
محققين به سرپرستي دكتر ليزا هاروي اسميت اين ابر را از رصد خانه "جوردل بانك" در انگلستان كشف كردند. اين محققين يافته هاي خود را طي جلسه اخير انجمن سلطنتي اخترشناسي اين كشور ارائه دادند.
آنها با رديابي ميزرها (masers) رشته هاي بسيار بزرگي از گاز را آشكار كردند. ميزرها شبيه ليزر هستند اما بجاي گسيل پرتوهاي نور ، پرتوهائي از اشعه ريز موج را منتشر مي كنند كه مولكولهاي موجود در ابر گازي آن را ميليونها بار تقويت مي كنند.
بزرگترين رشته ميزري كه با استفاده از راديو تلسكوپ مرلين شناسائي شد 463 بيليون كيلومتر طول دارد.
محققين مي گويند كه بنظر مي رسد تمامي اين ابر گازي مانند يك قرص گرداگرد يك ستاره مركزي مي چرخد. اين ابر گازي درست شبيه قرصهاي انباشته شده از گاز و غبار است كه سيارات در آنها خلق مي شوند.
هاروي اسميت مي گويد اين كشف تعجب آور است زيرا محققين تا كنون بر اين تصور بودند كه ميزرها اجرام نقطه مانند و يا نقاط داغ و درخشان كوچكي هستند كه توسط هاله هاي كم رنگتر احاطه شده اند.
اختر شناسان براي اولين بار متانول را در سال 2004 در يكي از خوشه هاي قرص مانندي كه در اطراف ستاره هاي نوزاد شكل مي گيرند پيدا كردند.
اين كشف فصل جديدي از مباحث اختر فيزيكي را باز كرده است. كشف مزبور اين نظر مرسوم را كه عنوان مي كند محيط شيميائي بين ستاره اي نمي تواند شرايط خلق مولكولهاي پيچيده را ايجاد كند را به چالش مي كشاند.
تا قبل از اين كشف ، محققين تصور مي كردند كه مولكولهاي پيچيده توسط اشعه فرا بنفش از ستاره ها و ساير شرايط سخت جدا مي شوند.
همچنين تا كنون حدود 130 مولكول ارگانيكي در فضا شناسائي شده كه اين نظر را قوت مي بخشد كه ممكن است اين مولكولهاي پيچيده بذر حيات را در زمانيكه كره زمين يك سياره نوپا بود در آن كاشته اند.
تيم تحقيقاتي و پژوهشي فضايي Deep Impact در حال مطالعه چگونگي تشكيل دنباله دارها مي باشند . اين گروه در اين پژوهش بر لايه هاي بيروني و سطوحي كه بر اثر برخورد ها ساييده شده متمركز شده اند.
تيم تحقيقاتي و پژوهشي فضايي Deep Impact در حال مطالعه چگونگي تشكيل دنباله دارها مي باشند . اين گروه در اين پژوهش بر لايه هاي بيروني و سطوحي كه بر اثر برخورد ها ساييده شده متمركز شده اند. تيم علمي آمريكايي پرتابه اي به وزن 370 كيلوگرم را به دنباله دار تيمپل 1 فرستاد تا به آن برخورد كند و در اين تصادم دانشمندان بتوانند اسرار اين دنباله دار را آشكار كنند.
يكي از اعضاي اين تيم مي گويد كه تصاوير بدست آمده از اين برخورد كه در تيرماه امسال اتفاق افتاد، وجود طبقات لايه اي در ساختار اين دنباله دار را نشان مي دهد.
"توپ يخي"
مايك پيلتون يكي از اعضاي اين تيم در كنفرانس علمي كه در تگزاز برگزار شده بود، مي گويد كه وجود لايه هاي طبقاتي در اين دنباله دار نشان مي دهد كه اين دنباله دار از آنچه كه امروزه آن را مي بينيم كوچك تربوده است.و همچنين مايك پيلتون اين دنباله دار به بهمني تشبيه مي كند كه در سير حركتش، حجمش افزايش پيدا مي كند. در منظومه شمسي خرده سيارات و سيارك ها پيوسته در حال برخورد به يكديگر بودند و در برخي از برخوردها بر اثر حرارت، سطوح خارجي خرده سيارات بر يكديگر قرار مي گرفتند و دنباله دار ها را به وجود مي آوردند.
دانشمندان معتقدند كه دنباله دار ها مدارك با ارزشي در مورد چگونگي شكل گيري منظومه شمسي در اختيار دارند.
ستاره شناسان ، سياره بزرگي را در نقطهاي دور دست از كهكشان شناسايي كردند كه بسيار سرد است و مانند زمين به دور خود و خورشيد در گردش است.
اين سياره به دليل حجم عظيم و نحوه گردش به دور خورشيد و شباهت خاكي و صخرهاي به كره زمين، توسط دانشمندان "ابرزمين" نامگذاري شده است.
اين سياره غول پيكر به دور ستارهاي در فاصله ۹هزار سال نوري نسبت به زمين در حال گردش است.
جرم سياره ابرزمين، ۱۳برابر جرم كره زمين است ولي فاصله گردش آن بدور خورشيد به مراتب بيشتر از فاصله گردش زمين تا خورشيد در منظومه شمسي بوده و در فاصله سياراتي چون مشتري و زحل است.
اين سياره زير نظر پروژهاي به نام "اگل"( (OGLEكه به تحقيق درباره تغييرات پرتوهاي نوراني ستارگان دور دست مشغول بوده شناسايي شده است.
طبق برآورد يك تيم از دانشمندان بينالمللي، سياره ابرزمين كه درجه حرارت آن كمتر از ۳۳۰فارنهايت ( -۱۹۹درجه سانتيگراد)است، سردترين سيارهاي است كه در خارج از منظومه شمسي كشف شده است.
در دهه اخير دانشمندان با استفاده از فناوريهاي جديد، حدود ۱۷۰سياره را در خارج از منظومه شمسي يافتهاند.
اغلب اين سيارات مانند مشتري، حاوي مقادير زيادي گاز هستند كه براي جانداران روي زمين مناسب نيستند.
در ماه ژانويه نيز با استفاده از سيستم شناسايي جديد سيارات، سيارهاي با ۵/۵برابر حجم كره زمين در مركز راه شيري كشف شد.
اولين نتايج از ماموريت كاوشگر غبار ستاره اي (Stardust) سازمان ناسا نشان مي دهد كه دنباله دارها از آتش و يخ بوجود مي آيند.
اولين نتايج از ماموريت كاوشگر غبار ستاره اي (Stardust) سازمان ناسا نشان مي دهد كه دنباله دارها از آتش و يخ بوجود مي آيند.
در ماه فوريه كپسول اين كاوشگر كه بيش از يك ميليون ذره از دنباله دار را با خود حمل مي كرد به زمين فرود آمد.
دانشمندان مشاهده كردند كه برخي از اين ذرات حاوي موادي هستند كه در حرارتهاي بسيار بالا شكل گرفتند. اين موضوع يك شگفتي است. دنباله دارها در كرانه هاي بيروني و سرد سامانه خورشيدي اوليه بوجود آمدند و هيچ وقت در معرض چنين حرارتهاي شديدي نبودند.
خورشيد و سيارات حدود 4.6 بيليون سال پيش از ابرهاي گازي موسوم به سحابي خورشيدي بوجود آمدند.
اين" قرص برافزايش" از يك ناحيه داخلي داغ و يك ناحيه بيروني سرد كه يخ مي توانست در آنجا دوام پيدا بيابد تشكيل شده بود.
ممكن است كاني هاي حرارت بالائي كه در نمونه هاي غبار ستاره اي يافت شدند در ناحيه داخلي يعني محلي كه حرارت از 1.000 درجه سانتيگراد تجاوز مي كرد شكل گرفته باشند.
سپس ، پديده اي مي بايد آنها را به سمت ناحيه سردي كه دنباله دارها در آن متولد مي شدند حمل كرده باشد. اين ناحيه كمربند كوپر ناميده مي شود.
دونالد برآون لي كه دانشمند ارشد ماموريت غبار ستاره اي است مي گويد" اينها داغ ترين كاني هاي يافت شده در سردترين منطقه و در "سيبري سامانه خورشيدي" مي باشند.
اطلاعات بيشتر : http://news.bbc.co.uk/1/hi/sci/tech/4801968.stm
گروهی از دانشمندان به سرپرستی Avishai Dekel موفق به اثبات وجود ماده تاریک به مقدار معمولی در کهکشان های بیضوی شدند.
پس از اندازه گیری جنبش بسیار کند سحابی های سیاره نما در چندین کهکشان بیضوی ، گروهی از دانشمندان به سرپرستی Aaron J.Rmanowsky در سال 2003 اعلام کردند که کهکشان های بیضی شکل ( برخلاف کهکشان های مارپیچی ) گنجایش ماده ی تاریک بسیار کمتری دارند .
اما این کشف جدید با مدل استاندارد شکل گیری کهکشان ها در تناقض بود . اما مطالعات جدید ممکن است ماده تاریک را به کهکشان های بیضوی برگرداند ! . Avishai Dekel و همکارانش موفق به ارائه مدلی کامپیوتری شدند که نشان میدهد به هنگام برخورد دو صفحه ی کهکشان چگونه یک کهکشان بیضی شکل بوجود می آید . آنها موفق به نشان دادن کنش هایی متقابلی شدند که باعث حرکت سحابی های سیاره نما در مدار های بسیار طولانی می شود .در واقع آنها نشان دادند که گروه Rmanowsky تنها سرعت شعاعی (سرعت دور شدن از زمین ) سحابی های سیاره نما را حساب کرده اند و سرعت مماسی آنها را در محسبات خود منظور نکرده بودند .
این گروه نشان دهد که ماده تاریک در کهکشان های بیضی شکل همانند کهکشان های مارپیچی به مقدار معمول وجود دارد و نشان داد که سحابی ها نباید جنبشی غیر از این حرکت منظم خود داشته باشد مخصوصا هنگامی که تحت تاثیر نیروی گرانش عظیم ماده تاریک باشند .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسمش را گذاشتهایم خانه، اما اطلاعاتمان از کهکشان راهشیری نسبت به دانستههایمان از کهکشانهای همسایه کمتر است. سالها است اخترشناسان درتلاشند شکل کهکشانمان را مشخص کنند، اما تاکنون نتوانستهاند صددرصد موفق باشند. نقشهبرداری از کهکشان راهشیری مانند تعیین شکل جنگلی که درآن بیحرکت نشستهایم، بسیار سخت است. اما شاید یک نقشهبرداری دقیق از بازوهای مارپیچی بتواند دستیابی به نقشه کهکشان را آسان کند. این همان کاری است که اوان لوین و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی انجام دادهاند. آنها با با استفاده از رادیوتلسکوپهای برنامه نقشهبرداری مشترک لیدن- آرژانتین- بن، مقدار هیدروژن اتمی را در بخشهایی از بازوها اندازهگیری کردهاند و نقشه بخش خارجی بازوهای مارپیچی کهکشان راهشیری را ترسیم کرده اند
عکس تزیینی است
نتایج بدستآمده تایید میکند که ساختار بازوهای مارپیچی راهشیری نامتقارن است و این بازوها بیشتر به صدف حلزون یا طوفانهای اقیانوسی شباهت دارند. لوین در اینمورد میگوید: بهنظر شما تکرار الگوهای صدف حلزون در ابعاد کیهانی شگفتانگیز نیست؟
بازوهای کهکشان را مناطق چگال گاز هیدروژن تشکیل دادهاند. برخلاف برخی کهکشانهای دیگر که بازوهای بسیار خوشتعریفی دارند (گویی نقاشی زبردست آنها را رسم کردهاست)، بازوهای راهشیری ناصاف و تکهتکه هستند. اما از همه اینها مهمتر، اینکه بازوهای کهکشان تا فاصله هشتادهزار سال نوری از مرکز کهکشان کشیده شدهاند که بسیار دورتر از مرز ستارگان کهکشان است. این پدیده بسیار عجیب است، زیرا تاکنون تصور میشد ساختار مارپیچی در اثر برهمکنشهای گرانشی ایجاد میشود، اما گرانش در چنین فاصلهای بسیار ضعیف است.
وقتی عالم بیشاز هفتصد میلیون سال نداشت، برخی از کهکشانها دارای غبار زیادی بودند. چندسالی است اخترشناسان این پرسش را مطرح میکنند که اینهمه غبار از کجا آمده است؟ گروهی از اخترشناسان با استفاده از تصاویر تلسکوپ فضایی اسپیتزر اعلام کردهاند توانستهاند منشا این غبار زیاد را در ابرنواخترهای نوع دوم پیدا کنند. ابرنواختر نوع دوم، پدیدهای است که در آن، سنگینترین ستارگان عالم در پایان عمر خود با انفجاری عظیم نابود میشوند. این انفجار یکی از پرانرژیترین رویدادهای عالم است
شرح عکس: غبار تولیدشده در ابرنواختر در تصویر خرداد 83 / ژوئن 2004 دیده میشود، ولی اثری از این غبار در تصویر ششماه بعد ( ژانویه 2005) دیده نمیشود
غبار کیهانی، یکی از مهمترین ترکیبات کهکشانها، ستارگان، سیارات و حتی حیات است. تابهامروز، اخترشناسان توانستهاند تنها دو منبع تولید غبار را شناسایی کنند: نخست، مواد پراکندهشده از ستارگان پیر خورشیدمانندی است که میلیاردها سال از عمرشان گذشتهاست، و دوم، فرآیندهای کند فشردهشدن مولکولها در فضای میانستارهای. مشکل این دو مدل ایناست که هیچیک نمیتواند توضیح دهد چگونه جهان تنها چندصد میلیون سال پساز تولدش اینقدر غبارآلود شد. بیشاز چهل سال است اخترشناسان حدس زدهاند منشا این غبار اولیه انفجارهای ابرنواختری است، اما یافتن شواهد موید این حدس بسیار دشوار بود.
بهتازگی دکتر بن شوگرمن از موسسه علوم تلسکوپ فضایی و همکارانش توانستهاند با استفاده از تلسکوپهای فضایی هابل و اسپیتزر و تلسکوپ جمینی شمالی در موناکی هاوایی، مقادیر قابلتوجهی غبار داغ را در بقایای یک ستاره سنگین بهنام ابرنواختر SN 2003gd پیدا کنند. بقایای این انفجار ابرنواختری در فاصله سیمیلیون سالنوری از ما در کهکشان M74 واقع شدهاست. ستارگان سنگینی مانند نیای این ابرنواختر، زندگی بسیار کوتاهی دارند و بیش از چند دهمیلیون سال عمر نمیکنند. یافته شوگرمن نشان میدهد که میتوان انفجارهای ابرنواختری را بهعنوان منبع تولید غبار درنظر گرفت.
ابرنواخترها در فرآیند نسبتا سریعی کمنور میشوند، از اینرو گروه شوگرمن به تلسکوپهای بسیار حساسی نیاز داشت تا بتواند تحولات بقایای این ابرنواختر را پس از گذشت چندماه از انفجار اول بررسی کند. در گذشته چنین تلسکوپهایی وجود نداشت و اخترشناسان نمیتوانستند شاهدی تجربی بر مدلهای خود بیابند، اما امروز با وجود مجموعهای کامل از تلسکوپهای فضایی و زمینی، فناوری بهجایی رسیدهاست که بشر بتواند آسمان را در جستجوی چنین شواهدی بکاود. ابزاری مانند تلسکوپ فضایی اسپیتزر این توانایی را دارد که غبار داغ را به هنگام تشکیلشدن آشکار کند.
غبار نقش بسیار اساسی در تشکیل دنبالهدارها، سیارات و حتی حیات دارد، اما دانستههای بشر از چگونگی تشکیل آن بسیار اندک است. اخترشناسان در تلاشند با یافتن شواهد بیشتر، دانش خود را درمورد فرآیندهای غنیشدن غبار درون عالم افزایش دهند.
برسر گودالهای برخوردی سطح تایتان چه آمده است؟ سیارهشناسان انتظار داشتند سطح تایتان نیز مانند دیگر قمرهای منظومه شمسی مملو از گودالهای برخوردی باشد، اما تصاویر ارسالی فضاپیمای کاسینی تعداد انگشتشماری گودالهای برخوردی یافتهاند. اطلاعات این فضاپیما نشان از تاثیر فعالیتهای آتشفشانی، بارش باران، تهنشین شدن دودهها و سطح پوستتخممرغی تایتان در محوشدن گودالهای سطح بزرگترین قمر زحل
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شرح عکس: ارتفاعات زانادو گودالهای برخوردی بیشتری نسبت به دیگر نقاط تایتان دارد، احتمالا به این دلیل که بارندگیهای تایتان، آنها را تمیز کرده است!
فضاپیمای کاسینی تاکنون پنجبار رادارهای خود را بهسوی تایتان نشانه رفتهاست و پنج نوار باریک از سطح این قمر را با دقت نقشهبرداری کردهاست. بهتازگی نتایج تحلیل دومین نقشهبرداری کاسینی در نشریه نیچر منتشر شدهاست. اگر تایتان شرایطی مانند دیگر قمرهای مرده در دوردستهای منظومه شمسی میداشت، نقشه کاسینی میبایست بیشاز یکصد گودال برخوردی با قطر بیش از بیست کیلومتر را نشان میداد؛ اما تنها دو گودال برخوردی شناسایی شدهاند و این بدان معنیاست که دیگر گودالها نابود شدهاند.
گودال اول بهنام سینلاپ، هشتاد کیلومتر عرض دارد. گودال دیگر که منروا نام دارد، بستری برخوردی به قطر 450 کیلومتر است و نشانههای بسیاری از فرسایش را مانند ناپیوستگیهای دیواره گودال یا الگوهای زهکشی مایعات نشان میدهد.
استیون وال، عضو گروه رادار کاسینی و کارشناس آزمایشگاه پیشرانش جت، عقیده دارد ناپیوستگیهای دیواره منروا در اثر جریان مایعات ایجاد شدهاست. این مایع احتمالا متان است که گاهبهگاه در تایتان میبارد. بدین ترتیب رودخانهها یا سیلابهای موسمی متان، سطح تایتان را میشویند و اثری از گودالها برجای نمیگذارند.
اما این تنها فرآیند نابودی گودالها نیست. نشانههای بسیاری از تغییرات سطح تایتان دیده شدهاست که دلالت بر دفنشدن یا محوشدن گودالها دارد. کاسینی توانستهاست تودههای روشنی از مواد را در سطح تایتان ثبتکند که احتمالا جریان گدازههای آتشفشانی است. احتمالا برخی از گودالها با حجم وسیع گدازههای آب مایع که از داخل تایتان به سطح سرازیر شده و بهسرعت منجمد شدهاند، پر شدهاست. گودالهایی هم ممکن است با رسوبهای آلی که از جو میبارند، پر شدهباشند. از سوی دیگر، پوسته یخی تایتان بیشازاندازه نازک است و نمیتواند وزن دیوارههای بلند گودالها را تحمل کند، درنتیجه فرآیند دفنشدن گودالها بسیار آسان انجام میشود. این نظریه میتواند دادههای ارتفاعسنجی رادار کاسینی را تایید کند که تعداد بسیار کمی تپه با بلندی بیشاز دویستمتر ثبت کردهاست. اما دیوارههای گودال سینلاپ 1300متر ارتفاع دارند و این بدان معنی است که ضخامت پوسته یخی تایتان ثابت نیست.
تازهترین نقشهبرداری کاسینی که در سیام آوریل از ارتفاعات زانادو انجام شد، الگوهای برخوردی بیشتری را نشان میدهد. ممکن است برخی از این عوارض منشا دیگری غیر از برخورد داشته باشند، اما استیون وال حدس میزند بداند چرا زانادو گودالهای بیشتری دارد: زانادو منطقه مرتفعی است و رسوبات آلی آن شسته شدهاست. ازاینرو این گودالهای بلندتر پوشیده نشدهاند و در معرض برخوردهای دیگر قرار گرفتهاند
اخترشناسان دو سیاهچاله ابرسنگین را کشف کردهاند که تنها 24 سالنوری از یکدیگر فاصله دارند. این گروه از اخترشناسان مشغول فراگیرترین نقشهبرداری از اجرام فشرده تابنده امواج رادیویی با استفاده از آرایه خطی بسیاربلند (VLBA) بودند که این جفت سیاهچاله را کشف کردند. این آرایه از ده رادیوتلسکوپ تشکیل شدهاست که در گسترهای به طول هشتهزار کیلومتر (از هاوایی تا جزایر ویرجین ایالات متحده) قرار گرفته اند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصویر سمت راست، نمای کهکشان آنتن (NGC4038 و NGC4039) از دید تلسکوپ فضایی هابل است. وضوح این تصویر 12 سال نوری در هر نقطه است. در مرکز هریک از این دو کهکشان برخوردی یک سیاهچاله ابرسنگین وجود دارد که با رنگ قرمز نمایش داده شدهاست. محدوده سبزرنگ تصویر سمت راست که کهکشان آنتن را از دید یک تلسکوپ زمینی نشان میدهد، محل تصویر تلسکوپ فضایی هابل است
جفت ابرسیاهچاله کشفشده در کهکشان 0402+379 به فاصله 750 میلیون سال نوری از زمین قرار گرفتهاند و هر صدوپنجاههزار سال یکبار بهدور یکدیگر میگردند. اخترشناسان حدس میزنند این سیاهچالهها حاصل یک برخورد کهکشانی باشند.
کریستینا رودریگرز، اخترشناس دانشگاه سیمونبولیوار ونزوئلا و عضو گروه تحقیقاتی دانشگاه نیومکزیکو میگوید: محاسبات ما نشان میدهد این جفت سیاهچاله پس از یک میلیاردمیلیارد سال (1012سال) با یکدیگر برخورد میکنند و امواج گرانشی شدیدی را در کیهان منتشر خواهندکرد.
امواجگرانشی، اختلالهایی در چارچوب فضازمان هستند که نظریه نسبیتعام وجود آنها را در شرایط اختلالات شدید گرانشی پیشبینی میکند. یافتن چنین جفت سیاهچالههایی به دانشمندان کمک میکند تا زمان کمتری را برای جستجوی امواج گرانشی حاصل از برخورد ستارگان نوترونی و سیاهچالهها به یکدیگر صرف کنند.
هماکنون، تداخلسنجهای بزرگی درحال ساخت است تا امواج گرانشی را آشکار کنند. این تداخلسنجها از دو بازوی بلند عمودبرهم تشکیل شدهاند که طول یکسانی دارند و پرتوهای همفاز نور در آنها حرکت میکنند. در حالت عادی، این پرتوها مسیر یکسانی را طی میکنند و همفاز با یکدیگر باقی میمانند، اما زمانی که یک موج گرانشی به آنها برسد، طول این دو بازو تغییر میکند و پرتوهای نور تغییر فاز پیدا میکنند. با مقایسه این پرتوها میتوان به اطلاعات مهمی در مورد جهت، قدرت و منشا این امواج گرانشی پی برد.
یکی از بزرگترین این تداخلسنجها، ماموریت LISA است که با همکاری ناسا و اسا (آژانس فضایی اروپا) در سال 2015 به فضا پرتاب خواهد شد. این تداخلسنج لیزری، از سه ماهواره تشکیل میشود که مثلث متساویالاضلاع بزرگی را به ضلع پنج میلیون کیلومتر در فاصله 60 درجهای پشت زمین ( نقطه لاگرانژی چهارم) ایجاد میکنند. اخترشناسان امیدوارند بتوانند امواج گرانشی حاصل از جفت سیاهچاله تازهکشفشده را با لایزا آشکار کنند.