سلام دوستان!
من مدتيه يه فكري مغزم رو مشغول كرده. بهتون توضيح ميدم و اميدوارم راه حل مناسبي براش پيدا كنم.
من الآن كارشناس كامپيوتر هستم و در يك شركت معتبر كار ميكنم اما نه استخدام هستم و نه ميتونم وام آنچناني بگيرم و حدوداً ماهي 600 تومن دستمو ميگيره البته غير از اقساط كه با اقساطش ميشه ماهي 300 الي 400 تومن.
نكات منفي:
- امنيت شغلي پائين (همين فردا اگر مدير اومد كه از قيافه من خوشش نيومد ميتونه خيلي راحت با تمديد نكردن قراردادم كارمو ازم بگيره)
- نبود برنامه اي براي ارتقاي شغلي (هيچ تضميني وجود نداره تا 10 سال ديگه بتونم با روال قانوني! در پستم پيشرفتي مشاهده كنم)
- نداشتن هيچگونه اعتبار جهت اخذ وام بيش از 1 ميليون تومان.
نكات مثبت:
- كلاس كاري!
- نداشتن فشار جسمي طاقت فرسا.
- تابستون زير كولر و زمستون كنار بخاري!
البته موارد بسيار زياد ديگه هم هست كه فعلاً مجال گفتنشو ندارم.
و اما مشكل :
من اصلاً با اين درآمد هيچ غلطي نميتونم بكنم. همه بهم ميگن ازدواج كن ولي من خيلي ميترسم و نميتونم تصميم بگيرم. دنبال كار دولتي هم رفتم ولي همه جا پارتي ميخواد و در ضمن ديگه داره از سن مجاز براي استخدام هم ميگذرم.
با خودم فكر كردم با پولي كه به اندازه يك مغازه خواروبار فروشي هستش يه مغازه در يك محله نسبتاً پرجمعيت بخرم (البته فعلاً قصد خريد خونه دارم ولي اين فكر تو ذهنم جرقه زده) و بعدش كار رو تا 5 سال به صورت خرده فروشي ادامه بدم و با پيشرفت كار رو گسترش بدم، بعدش مغازه بزرگتر و همينطور ادامه بدم بطوريكه در سن 50 سالگي صاحب يك فروشگاه بزرگ بشم و اون موقع ديگه با پرسنلي كه دارم فقط مديريت ميكنم البته با شيوه هاي نوين نرم افزاري كه تخصصم هستش.
البته در اين خلال قصد دارم نرم افزاري رو كه در دست تدوين دارم در همين حرفه استفاده كنم، عيب يابي كنم و گسترش بدم و حداقل در زمينه تحصيلاتم هم بتونم فعاليتي داشته باشم.
جنبه هاي خوب اين تصميم:
- آقاي خودمم و نوكر خودم.
- ميزان پيشرفت دقيقاً با تلاشم رابطه مستقيم داره.
- احتياج به دانش فني آنچناني نداره ولي با استفاده از كامپيوتر ميتونم كلي در اين حرفه پيشرفت كنم(دليلشم فقط فعلاً خودم ميدونم).
- درآمد كلاني براي خودم برنامه ريزي كردم چرا كه مردم هر چي در ميارن خوار و بار ميخرن از فقير گرفته تا غني واصولاً فقط اولش يكم شايد سخت باشه ولي بعدش كه رو غلطك ميفته ديگه تا تهش خودش ميره.
جنبه هاي بد اين تصميم:
-اصلاً توسط فاميل حمايت نميشم(منظورم معنويه نه مادي) و همه بهم ميگن اين كار برات كسر شأنه.
- در راستاي تحصيلاتم نيست.
- تا حدودي ريسك وجود داره و امكان شكست هم داره. البته من سعي نميكنم بي حساب و كتاب كار كنم و براي كاري كه ميكنم برنامه اي مدون دارم. هرچي باشه من نرم افزار خوندما.
- شايد وسط گرما و سرما مجبور شم براي تأمين بار مغازه كلي فعاليت جسمي انجام بدم.
- ممكنه خطرات جاني و مالي ناشي از سرقت گريبانمو بگيره.
- ممكنه چكم برگشت بخوره و مشكلاتي از اين دست(البته اين هم برميگرده به شيوه هاي مديريت).
خودتونو بذارين جاي من با اين فرض گزينه هاي زير وجود دارن، كدومو انتخاب ميكنين؟
- به كار فعليتون با اون حقوق بخور و نمير ادامه ميدين چون اولاً ريسك اين كار زياده و تجربه اي ندارين و اصولاً براتون كسر شأنه.
- صبح ها به كار فعليتون مي پردازين و بعد از ظهرها ميرين مغازه رو ميچرخونين.
- يه مدت موازي كار ميكنين و اگر سود خوبي داشته باشه كار اداري رو ول ميكنين.
- از همون اول كار قبلي رو ول ميكنين و بلافاصله ميرين خوار و بار فروشي رو ميچرخونين.
كدومشو انتخاب ميكنين؟