سلام دوستـــان :11:
در اين تاپيك رمانهاي ايراني و خارجي رو که با برنامه کتابچه و مخصوص گوشي هاي لمسي سيمبين و اندرويد ساخته شده قرار بدم.:20:
همانطور که می دونید این فرمت بر روی گوشی های آندرویدی و آیفون و آیپد هستش ولی تا حالا کتاب های زبان فارسی برای این فرمت موجود نبود که در این تایــپک با زبان فارسی قرار می گیره :46:
موفق باشید!:40:
بامداد خمار
نویسنده : فتانه حاج سيد جوادي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:نقل قول:
داستان به عشق محبوبه از طبقه‌ی اشراف در اوایل سلطنت رضاشاه می‌پردازد که به شاگرد نجاری دل می‌بازد. برخلاف نظر خانواده با وی ازدواج میکند. اما این ازدواجی است که از همان ابتدا شکست آن را والدین محبوبه دیده‌اند، چراکه تقابل فرهنگی عشق را به نفرت تبدیل میکند و زندگی محبوبه را به جهنمی تبدیل می‌سازد که حتی پس از جدایی و بازگشت او به بهشت اشرافیت، آثار آن چون عقیم گشتن و تن دادن به همسر دوم شدن پسرعمویش، از جوانب این خودسری و عاقبت‌نیاندیشی است که حال او درس عبرتی برای دختران عاشق امروزه است .
بيگانه اي با من است
نويسنده:جوي فيلدينگ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:نقل قول:
ین داستان هم مانند دیگر داستانهای این نویسنده از قصه ای جذاب و هیجان انگیز برخوردار است که مطابق معمول باز هم به بعد روانشناسی شخصیتها و رفتارشناسی آنها توجه خاصی شده است . طبیعتا طبق روال شیوه نگارشی خانم فیلدینگ ، گره گشایی در صفحات پایانی صورت گرفته اما نه به غافلگیر کنندگی دیگر داستانهای وی. باز هم همان فضاهای چالش برانگیز آشنا..... داستان درباره خانم جوانی است که خود را در میان خیابان با لباسی آغشته به خون و 10000 دلار پول در جیبهایش در شرایطی می یابد که هیچ چیز را بخاطر ندارد. هرچند تمام خیابانها و موقعیتی که در آن قرار دارد را می شناسد ، اما چیزی راجع به خود نمی داند... حتی نمی داند که رنگ چشمانش چه رنگیست و اصلا آیا ازدواج کرده است ؟!!!!!!! .... پس از مدتی فردی ادعا می کند که همسر اوست و او را به خانه می برد و سعی در بهبودی وی دارد اما تلاشهای زن برای یادآوری گذشته اش و اینکه اصلا چرا دچار این بیماری شده است او را با حقایقی روبرو می کند......
باغ مارشال ( جلد اول )
نویسنده : حسن کریم پور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
داستان کتاب، زندگی یک جوان عشایر(قشقایی) را بازگو می کند که به دلایلی فریب نیرنگ های غرب را می خورد و او به خارج از کشور می رود و همه چیز خود را از دست می دهد تنها چیزی که برای او باقی می ماند و آن را نگه می دارد دین عشایر بودنش است و با اینکه بیست سال در زندان بریستون لندن می گذارند رفتارش به گونه ای است که بر روی بعضی از مجرمین آن زندان اثر می گذارد و آنها را تحت تاثیر می گذارد.
شروع داستان از باغ قوام سعادت شهر در شهرستان پاسارگاد و بعضی از مناطق عشایر نشین فارس و چند کشور اروپایی است.
موفق باشید!:40:کد:http://www.uploadbaz.com/zrgsuc5ohtm2
ركسانا
نویسنده : م.مودب پور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
دو پسر عمو از خانواده‌هايي متمول و سرشناس، به ناگاه متوجه مي‌شوند، صاحب عمة پيري هستند كه پدرانشان هيچ وقت از او صحبتي نكرده بودند، چرا كه او در جواني مورد غضب پدر واقع و ارث محروم شده بود. عمة اين دو پسر از آنها خواهش ميكند كه دخترش را كه از خانه قهر كرده برگردانند و اين سرآغاز ماجرا است.
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/0137914884/?c=890
بخواب زیبای من
نویسنده:ماری هیگینز کلارک
مترجم:کتایون شادمهر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
نيوكرني شايد در نيويورك تنها كسي باشد كه از ناپديد شدن اتل لامبستون، نويسنده و روزنامه‌نگار معروف،نگران است. يك چيز غيرعادي در ناپديد شدن اتل وجود دارد او در آن برف و بوران هيچ لباس گرمي همراه نداشته است. جسدش درحالي‌كه گلويش بريده شده است پيدا مي‌شود. مرگ اتل خاطرات كشته شدن مادر نيو را كه به همين روش كشته شده بود در خاطرش تداعي ميكند. آخرين جمله‌اي كه اتل به زبان آورد، اشتباه مرگبارش بود. تنها كسي كه متوجه آن خطامي شد نيوكرني بود. شايعات زيادي درباره مرگ اتل وجود دارد و جان نيو نيز به خاطر ميافتد.
موفق باشید!:40:کد:http://www.uploadbaz.com/etwk0jnj0x9p
تکسوار عشق
نام نویسنده : مریم جعفری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/8237914884/?c=890
رمان زيباي شب عروسي من
نويسنده: شهره وكيلي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
مرجان پزشکی زیبا و جوان که بعد از چند سال زندگی توافقی از کاوه جدا شده دچار مشکلات زیادی چه در خانه و چه در محل کارش میشود. مادر و پدر و خواهرش برای حفظ آبرو در پی یافتن شوهری به مراتب بهتر برای او هستند درحالیکه مرجان بعلت رفتارهای خشن کاوه به شدت از ازدواج زده شده و عشق ممنوعه مهدی شوهر خواهر خود را در دل دارد......
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/0237914884/?c=890
عشق زیر خاکستر
نویسنده: مریم معجونی ( رویا )
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
چشم به قطرات درشت باران دوخته بود.جنگل در زیر باران زیباتر و باشکوه تر از همیشه به نظر میرسید. انگاری رنگ درختان شفافتر و درخشان تر از قبل شده بودند. لبخندی زد و خیالش را به ایام کودکی پرواز داد...
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/3537914884/?c=890
غرور عاشقان
نویسنده : رویا سینا پور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
پری از کودکی در خانه ای که مادرش خدمتکار انهاست زندگی میکرده ،وآزار اذیتهای کودکانه بهرام نوه خانم بزرگ را به خوبی به خاطر دارد ولی با رفتن بهرام به خارج پری نفس راحتی میکشد بعد از سالها بهرام که حالا مرد جوان بسیار زیبائی شده بازمیگردد و با دیدن زیبائی افسانه ای همبازی خردسالیش پری ،عاشق او میشود ولی بجای محبت هر دو باز هم به اذیت وآزار هم میپردازند تا اینکه...
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/7037914884/?c=890
به وقت بهشت
نويسنده: نرگس جورابچیان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
«به وقت بهشت» حکایت تردید ها، اضطراب ها، دلدادگی ها و کشمکش های درونی دختری به نام ترلان است که در چهار فصل تابستان، پاییز،زمستان و بهار روایت می شود، ترلان آن قدر در خاطرات تو در توی دوران کودکی و حضور پسر عمه ای به نام شهاب غرق است که در آغاز زندگی زناشویی با تمام عشق و علاقه ای که بین و او و باران وجود دارد باز هم سایه شهاب، حرف هایش، گم و پیدا شدن های ناگهانی و همیشگی اش در پس خاطرات دور روزهای کودکی دست از سرش بر نمی دارد. تا جایی که از کسی مثل رضا برای خودش یک شهاب دست یافتنی می سازد.
به وقت بهشت روایت ساده ای ازروابط اجتماعی و عاطفی حاکم بر آدم های معمولی است. اما این روابط به ظاهرساده منجر به آغاز دوستی ترلان با رضا (همشاگردی کلاس های داستان نویسی اش )می شود و از همان جا احساس گناه دایمی و در نهایت اعتراف به گناه برای رهایی از این حس، سراغ ترلان می آید، این اعتراف، باران را آن قدرسردرگم می کند که بی هیچ حرف و گله ای تنها به نوشتن یک جمله روی آیینه اکتفا می کند( من رفتم)....
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/6037914884/?c=890
بازی با آتش
نويسنده :اشرف اسدی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/4037914884/?c=890
همخونه
نویسنده: مریم ریاحی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
رمان هم خونه داستان زندگی دختر جوانی است که بنا به خواست پدرخوانده خود به صورت شش ماهه موقتاً با پسر او ازدواج میکند تا مانند دو همخونه در کنار هم زندگی کنند و در مقابل ثروت پدر به صورت نصف نصف بینشان تقسیم شود. این دو زندگی خود را در کنار هم آغاز میکنند در حالیکه دختر جوان رفته رفته به پسر علاقه مند می شود...
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/5037914884/?c=890
مهر و مهتاب
نويسنده: تكين حمزه‌لو
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
از "مهتاب عشق " تا "مهر زندگي" مهتاب يادآور عشق است و تكرار دلدادگي. و مهر در پس مهتاب و نمايانگر گرماي زندگي. مهر و مهتاب همان گرماي عشق هر روزه‌ي ماست و روايت آن تكراري است از زندگي با نيم‌نگاهي متفاوت.
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/0037914884/?c=890
هدیه
نویسنده: دانیل استیل
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/8717914884/?c=890
در ساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
نویسنده : پائولو کوئیلو
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
داستان راجع به دختری است که بعد از سال ها معشوقه دوران کودکی خود را پیدا می کند اما او دچار تغییرات زیادی شده و خود را درگیر جلسات و مراسم هایی در مورد مادر طبیعت و مذهب کرده است ....
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/9717914884/?c=890
گندم
نویسنده : م.مودب پور
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
به گندم نگریستم.چشم هایش را بسته و به دیوار تکیه زده بود.اشک آرام آرام گونه هایش را می پیمود.آرش روی صندلی در آن طرف نشسته و سیگار می کشید.تا به حال
او را در حال کشیدن سیگار ندیده بودم،اما بوی سیگار حالم را بهم زد.پرستاری از آنسوی راهرو به آرش هشدار داد.ابتدا فکر کردم اعتنایی نکرده است اما پس از چند لحظه
از جایش بلند شد و از ما دور شد.هر کس جایی نشسته بود و زار می زد.احساس خوشبختی بیشتر نسبت به آنها می کردم.
رویم را به سمت گندم برگشتم تا حرف های ناگفته ام را با او بازگو کنم.
گندم رفته بود.
موفق باشید!:40:کد:http://www.uploadbaz.com/merpr375jmea
عشق یعنی همین!
نويسنده: شیرین برقعی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/4717914884/?c=890
بادبادک باز
نویسنده: خالد حسینی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
بادبادک باز (در افغانستان: کاغذپران باز)اولین رمان این نویسنده جوان افغانی - آمریکایی است. این رمان که در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد، در آمریکا و اروپا فروش خوبی داشت و به عنوان سومین اثر پرفروش همین سال شناخته شد. بن‌مایه‌های این اثر شامل زندگی امیر و پدرش به عنوان دو مهاجر در آمریکا و نیز تنش‌های قومیتی میان پشتون‌ها و هزاره‌ها است.
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/5717914884/?c=890
چهل نامه کوتاه به همسرم
نویسنده:نادر ابراهیمی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/4817914884/?c=890
وديعه
نويسنده: فاطمه حاجي بنده
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
به چشمانم بنگر... آيا تو كه يك هديه‌اي، مرا به ياد گذشته دور مي‌اندازي؟ گذشته‌اي كه با پس كشيدن همدمم... تنها شدم، تنهايي رازي بود براي اين زندگي و تو وديعه اين زندگي... امروز به تو، به تو كه تنها وديعه اين تن تنهايي مي‌گويم، مي‌گويم: آيا جرم است كه من تنها نباشم؟
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/1817914884/?c=890
تنها با تو
نويسنده: مريم جعفري
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
من نادر رفيعي هستم، با اينكه مي‌دانم الان زمان مناسبي براي مطرح كردن اين موضوع نيست ولي همين حالا دختر شما را رسما خواستگاري مي‌كنم. خواهش مي‌كنم به دختر سنگدل خود بگوييد مرا ببخشد وگرنه آنقدر در اين گورستان سرد مي‌نشينم تا با ياد عشق او در كنار مزار پدرش بميرم.
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/0817914884/?c=890
ارثیه های عاطفی
نويسنده : عشرت دوانی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/6417914884/?c=890
شام شوكران
نويسنده: مهرنوش صفايي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
چه شب‌هايي كه خوابيدم و خواب فرداهايي را ديدم، كه نيامدند، از چه روزهايي گذشتيم به بهاي روزهايي كه هرگز از راه نرسيدند... چقدر غصه خورديم براي اندوه‌‌هايي كه هرگز از راه نرسيدند و چقدر شادي كرديم براي لحظه‌هايي كه هرگز نديديمشان. اين عادت ما آدم‌هاست، از دست دادن فرصت‌هايي كه حالا در دست ماست و قرباني كردنشان به بهاي روزها و لحظه‌هايي كه شايد دوباره هرگز از راه نرسند.
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/5317914884/?c=890
اسم من اهریمن
نام اصلي: My name is evil
نویسنده: آر.ال.استاین
مترجم / مصحح: غلام‌حسين اعرابي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
مگي اكانر دختر خجالتي و زيبايي است كه در بيرون چادر پيشگو ايستاده. مگي و دوستانش براي تفريح به كارناوال آمده‌اند ولي شادي مگي چندان دوامي نخواهد داشت. زن پيشگو مگي را وارد وحشتي نفس‌گير كرد. چون مگي واقعا وارد چادر يك پيشگو نشده است، او در را به روي تالار وحشت... گشوده است.
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/4117914884/?c=890
غرور و تعصب
نام اصلي: Pride and prejudice
نويسنده: جين استين
مترجم / مصحح: رضا رضايي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
غرور و تعصب (۱۷۹۶)، نام کتاب بسیار مشهوری از نویسندهٔ انگلیسی، جین آستن است.
این کتاب،دومین داستان جین آستن است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، در حالی که تنها ۲۱ سال داشت, نوشت، اما چاپ آن تا سال ۱۸۱۳ به طول کشید.
.. خانم بنت نگران است و می خواهد که پنج دخترش ازدواج های موفقی داشته باشند.
هنگامی که مرد جوان مجرد و ثروتمندی، به نام چارلز بینگلی، به ندرفیلد وارد می شود، خانم بنت به همسرش اصرار می کند تا به ملاقات بینگلی برود و ترتیب آشنایی شان را بدهد...
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/0117914884/?c=890
رنج تلخ
نويسنده:فریده رهنما
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
نويسنده دنياي انسانهاي آرمانباخته را به تصوير ميكشد كاميار مرد خانواده كه با رويا زندگي ميكند و در مقابله با واقعيتها افسرده و دلزده از پا ميافتد. شكستن حريم پايبندي به اخلاق و تعهدات زندگي زناشويي بيانگر كوتاهي سقف آمال انسانهاي در خور و خواب و مستي اين رمان است. نويسنده با نثري ساده و روان و پركشش، خواننده را در يادآوري خاطرات تلخ و شيرين گذشتهي سايه با خود همراه ميكند .
سايه دلش ميخواست ميتوانست درست مانند آن كنده هيزمي كه بچههاي گلنسا در كنار دريا به روي هم انباشته بودند، از يادهاي گذشتهاش خرمني بسازد و آن را بسوزاند، ولي همانطور كه آن كندهها از سيلاب باران خيس شده بود و هيزمهاي تر آن نميسوختند، خرمن گذشتههايش هم از سيلاب ديدگانش مرطوب بود و آتش نميگرفت
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/5217914884/?c=890
کسی می آید
نویسنده : مریم ریاحی
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
«کسی می آید» داستان دختر جوانی است به نام خورشید. خورشید در یک خانواده گرم و صمیمی زندگی میکرد تو یک محله خوب و معتقد. خورشید عاشق دوست برادرش حسام بود. حسام جوانی بسیار آقا، نجیب، مومن بود که همه بهش اعتقاد داشتند و پشت سرش قسم میخوردند. خورشید از برخوردهای حسام متوجه شده بود که بهش علاقه مند است ولی هیچ وقت مستقیم بهش اظهار علاقه نکرده بود. حسام برای تحصیل به مشهد رفته بود که جوانی سر راه خورشید قرار گرفت و ماهها و ماهها مثل یک سایه هر روز خورشید را تعقیب میکرد صبح تا مدرسه، ظهر از مدرسه به خانه. بارها و بارها سر راهش قرار گرفت و باهاش صحبت کرد ولی خورشید محلش نمیگذاشت. گذشت و گذشت آنقدر که خورشید به وجودش عادت کرد و عادت و عشق و ... را با هم اشتباه گرفت و نامزدش شد، غافل از اینکه با اینکار چه بلائی سر خودش و حسام خواهد آورد ....
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/5017914884/?c=890
کوچه های شیدایی
نویسنده : سهیلا بامیان
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/6827914884/?c=890
رقص باد و آب
نویسنده : شهره وکیلی
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
صلاي قلب صداي ابزار احساسات است اصولي است كه با هيچ نتي جفت نمي‌شود . بايد شنيد و به آن توجه كرد. يك پايان بد بهتر از يك اشتباه بي‌پايان است.
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/5827914884/?c=890
سبز در خاکستری
نویسنده : غزاله مشعشعی
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:کد:http://parsaspace.com/files/2627914884/?c=890
باغ مارشال(جلد اول)
نویسنده : حسن کریم پور
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این رمان بعد از بامداد خمار جز پرفروش ترین رمان های بعد از انقلابه که بارها تجدید چاپ شده.
موفق باشید!:40:
باغ مارشال جلد دوم
(سرگذشت ناهید و...)
نويسنده: حسن کریم پور
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:نقل قول:
... با اين كه كنار ناهيد زندگي آرومي دارم؛ با اين كه اين زن چنان خوش طينت و نظر بلنده كه با آوردن اسم تو به خونه مون، گذشته و حال و اينده ام رو به هم گره زده، گرهي كه حتي با دندون هم باز نمي شه، با اين كه از مال و منال دنيا بي نيازم و از موقعيت اجتماعي خوبي برخوردارم، با اين كه هر چيزي كه براي مردم آرزوست، براي من آرزويي برآورده شده نيست و با وجود برخورداري از خونه خوب، زن خوب، فرزند خوب، مركب خوب، شهر خوب و خويشاوندان خوب، آرزو داشتم كه اي كاش تو اسير وسوسه شيطان نشده بودي..
دختر زشت
نویسنده : شیرین برقعی
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:
چشمان آبی
نویسنده : رزانا خوشبخت
برای گوشی های آیفـون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید!:40:نقل قول:
یحیی دانشجوی رشته پزشکی به تحریک برادرش ـ ایرج ـ شروع به ساخت قرص های مخدر می کند ولی پس از مدتی ماجرای ساخت قرص ها لو رفته و برای همیشه از دانشگاه اخراج می شود. از سویی ایرج سرقت مقدار زیادی پول از صندوق پدرش را به گردن یحیی انداخته و باعث می شود که او از خانه فرار کند. یحیی تمام مدت تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد ولی با کمک چند تن از دوستانش ـ امیر شروین حسین و سهیل ـ گریخته و به زندگی ادامه می دهد. وی پس از هفت سال اگهی فوت برادرش را در روزنامه می بیند. او که مدت ها دچار نوعی هذیان و روان پریشی شده گاهی مردی سیاه پوش با چشمان ابی را روبه روی خود می بیند که او را وادار به انجام کارهای مختلف می کند. روزی او به خواست مرد سیاه پوش به خانه قدیمی شان می رود و در ان جا با زن برادرش ـ تینا ـ و دو فرزند او اشنا می شود و این اشنایی ماجراهای بسیاری را برای وی رقم می زند.
مرسی خیلی خوب بود
میشه بیشر رمان بزارید کمبودش خیلی احساس میشه اگه بتونید روش ساخت این نوع کتابها را هم اموزش بدی عالی میشه
داستان کتاب، زندگی یک جوان عشایر(قشقایی) را بازگو می کند که به دلایلی فریب نیرنگ های غرب را می خورد و او به خارج از کشور می رود و همه چیز خود را از دست می دهد تنها چیزی که برای او باقی می ماند و آن را نگه می دارد دین عشایر بودنش است و با اینکه بیست سال در زندان بریستون لندن می گذارند رفتارش به گونه ای است که بر روی بعضی از مجرمین آن زندان اثر می گذارد و آنها را تحت تاثیر می گذارد.
شروع داستان از باغ قوام سعادت شهر در شهرستان پاسارگاد و بعضی از مناطق عشایر نشین فارس و چند کشور اروپایی است.
دوســت عزیز الان این داسـتان کدوم رمانــــه ؟نقل قول:
حداقـل اســم رمان رو هم مینوشتــــی .. !
موفق باشید!:40:
خیلی از سایت خوبتون ممنونم رمان های زیبایی گذاشتید خدا بهتون قوت بده