اين پست اول و شامل توضيحاتي در رابطه با تاپيك است ، لطفا قبل از ورود به تاپيك حتما مطالعه بفرماييد :
تاپيك زير هم براي تكميل اطلاعاتتون براي ورود به بحث است ، لطفا مراجعه كنيد :نقل قول:
کد:http://forum.p30world.com/showthread.php?t=510832
Printable View
اين پست اول و شامل توضيحاتي در رابطه با تاپيك است ، لطفا قبل از ورود به تاپيك حتما مطالعه بفرماييد :
تاپيك زير هم براي تكميل اطلاعاتتون براي ورود به بحث است ، لطفا مراجعه كنيد :نقل قول:
کد:http://forum.p30world.com/showthread.php?t=510832
سلام
اول این که عکس سعدی رو چرا گذاشتی وسط پستت؟! :31:
این هم نقل قول از ارسطو هست که البته بسته به درک خواننده اشتباهات و تناقضاتی هم بر اون وارد شده.نقل قول:
ولی این فلسفه در مقایسه با فلسفه ی ارسطو درباره ی آفرینش ضعیف است چون اولا جهان را محدود به یک روز شروع میکندودوما خدا را یک وجود درنظرمیگیرد که فقط نقش آفریننده دارد وهمه چیز در اختیار اوست یعنی یک امپراطوریه خدایی که هیچ کس جلودارش نیست وانسان به عنوان هدف این امپراطوری وحال در قرن کنونی با مشخص شدن تناقضاتی که در کتاب قرآن وجود دارد وپرده برداشته شدن بعضی اشتباهات این کتاب فلسفه ی اسلامی هم که پایه اش قرآن است به زیر سوال رفته است .فلسفه ای که هر کودک این سوال را ازآن داردکه قبل از خدا چه بوده است؟
وجوابی که فلسفه ی اسلامی به این سوال میدهد این است که "برو استغفار کن"یعنی ضعف!!!
سوال من این که کجای فلسفه ای که شما اسمش رو اسلامی!! گذاشتی جهان رو محدود به روز اول میکنه؟!
سوال بعدی این تناقضاتی که آشکار شده رو میشه بفرمایید؟!
سوال بعدی این که کی گفته در غلسفه هم انواعی مثل فلسفه اسلامی داریم؟! اصلا شما اول یه تعریف از کلمه "فلسفه" بده بعد محدود اش کن به یک قشر خاص!
سوال بعدی در مورد این که "قبل از خدا چه بوده؟" شما با این طرز تفکر نباید خدا رو قبول داشته باشی! پس این مغلطه برای چیه؟!
و آیا این کمال بی فکری نیست که وجود خدا رو با چهارچوب انسان خاکی فانی مقایسه کنیم؟!
چرا خدا باید محدود به تولد و زندگی و مرگ انسان ها باشه؟!
این ذهن جناب عالی هست که همه چیز رو صاحب آغازی میدونه و مستحق پایان! چرا؟! چون خودش اینطوره!
یعنی در فلسفه ی شما وجود ازلی جایی نداره؟!
متاسفانه میدونم که این نوع بحث ها پایان خوشی نداره!
ممنون از دوست خوبم سعید جان ...
پست اول تاپیک خودش راه و روش تاپیک رو مشخص کرده و امید وارم دوستان هم با همین طرز فکر تو این میزگرد شرکت کنن ...
...............................................
منم وارد بحث این دو عزیز بشم :
اولا تعریف فلسفه باید مشخص بشه ... به نظر من فلسفه چیزی جز "فکر" و "فکر کردن" نیست ... یعنی می شه هر طرز فکری رو
فلسفه خوند ؟
نه هر طرز فکری !! ... طرز فکری که موجب تغییر محسوس در روش و اسلوب زندگی یا جمع یا ملتی یا حتی طرز نقاشی کشیدن عده ای بشه رو می شه فلسفه خوند ... با این تعریف ... من که دارم فکر می کنم رو می شه فیلسوف خواند هر موقع که فکرم در میدان اجرا دیده بشه ..
خوب حالا میایم سر سوال هایی که کم اتیش به پا نمی کنه :
ایا فلسفه اسلامی داریم ؟...
ایا شما اسلام رو جز یه طریق و روش زندگی می بینید ؟... خوب روشی که زندگی افرادی رو تغییر داده ... پس می شه بهش فلسفه گفت ... از طرفی وقتی فکری یا روشی به برخی سوالات فلسفی قبل از خودش جواب می ده ... حالا خوب یا بد ... درست یا نادرست ... وقتی مورد عمل قرار می گیره نمی شه بهش فلسفه یا روش گفت ؟
اما ایراد شما از محدود کردن فلسفه اسلامی به مفاهیمی کوچک فکر کنم یه جور کم لطفی یه ... چطور تعریف ارسطو از عالم مثال هنوز هم یه تعریف فلسفی باقی مونده هرچند شاید ما بهش بخندیم ؟... ایا تو تعریف و بیان مطلب هم باید مناقشه کرد ؟... شما به نوک انگشت نگاه نکنید ... انگشت داره به ماه اشاره می کنه ..
اما این همه حرف من دلیل بر قبول داشتن کامل بحث های فلسفه اسلامی نیست ... خود من بزرگترین ایراد یک فیلسوف اسلامی رو در این می بینم که فکر می کنه خودش خدا شده و از همه چی خبر داره ... یادمه یه روزی تو بحث در همین موضوعات به یکی که اون طرف قضیه بود گفتم اول از تخت عرش خدایی بیا پایین بشین کنار من تا با هم بحث کنیم ...
این که شما همون اول بیاید تعریفی از بوجود اومدن جهان بدی و بعد خدا رو بزاری اون بالا و بعد هم بگی خوب مشکل چیه ؟؟!!! ... قضیه حله ؟...این که نشد حرف !!
بحث به همین جا ختم نمی شه ... تعاریف به قول ویتگنشتاین در هر محیطی با هم فرق می کنه ( الان دقیقا جمله اصلیش یادم نمیاد ) ... مثلا شما داری از چی حرف می زنی ؟... داری می گی من هستم (دکارت ) ...
اول از همه بگو ببینم دکارت فارسی حرف زد ؟... بعد اینکه " من " تو زبان اونا همون تعریفی رو داره که ما تو فارسی داریم ( یا هر زبانی دیگه ) ... بعد اینکه خوب فرض متوجه منظورش شدیم ... ایا می تونیم درک کنیم من هستم یعنی چی ؟... مثالی می زنم ... خوب و بد چیست ؟ ... معیاری برای خوب و بد وجود دارد ؟... مثلا می شه گفت هر بنی بشری تو هر کجای کره خاکی به دنیا بیاد می دونه این کار بده این کار خوبه ؟...
ایا نبودن اقوامی که کشتن فرزندان رو یه عبادت می دونستن ؟... ایا خوب در اونجا بد اینجا ؟...
تازه گفتیم ایشون ( دکارت ) گفت من هستم ... من شنیدم من هستم ... ایا تعریف من من با من شما فرق نداره ؟...
پس چطور می خوایم بگیم "خوب به این رسیدیم ... مشکلی نیست ؟"... مشکل همینجاست ... از حرف شما تا فهم من کلی فاصله است ...
اين پست پست دوم اين سايت بود كه به اين جا كپي شده :
شروع بحث باید یه جورایی اتفاق بیافته ومن خیلی دوست دارم که خودم آغاز گر اون باشم پس من با اجازه ی دوستان شروع میکنم بسم الله :
در کل قرن ها یک بحث فلسفی هیچ وقت جواب درستی نگرفت وآن خاستگاه زندگی وسرآغاز دنیا وپایان دنیاست .برای اینکه از صفر شروع نکنیم و یک نقطه ی شروع داشته باشیم من میروم سراغ آخرین دانشمند نامدار که در این موضوع کنجکاو بوده و تحقیقات زیادی داشته یعنی ابوعلی سینا ،ولی دلیل اینکه من از دانشمندان به روزتر مثل انیشتین استفاده نکردم این است که دانشمندانی مثل انیشتین فقط در یک رشته تخصص داشتند ومانند ابن سینا تسلط برتمام علوم نداشتند تا نتیجه گیریه کلی داشته باشند .بحث درباره ی خاستگاه جهان وپایان آن تقریبا میتوان گفت به تمامی علوم مرتبط است وبه خاطر همین هرکسی که در علوم بیشتری دست داشته باشد نتیجه ی بهتری خواهد گرفت پس طبیعی است که در این بحث همه ی علوم شرکت داشته باشند .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ابن سینا گرچه در تمام علوم کنجکاوبود ولی علاقه ی اصلیه او به همین بحثی است که ما میخواهیم شروع کنیم واوعلاقه داشت که باشیوه ی علمی ودست کم بااستدلال و منطق ثابت کند که خدا وجود دارد یعنی در حقیقت او میخواست آغاز دنیا را بشناسد .
ابن سینا از پیروان ارسطو به شمار می آید ومعتقد بود که فلسفه جست و جو برای کل دانش را دربر میگیرد فلسفه را میتوان به فلسفه ی کاربردی مانند:اقتصاد ،سیاست ،اخلاق و فلسفه ی نظری تقسیم کرد که این شامل الهیات ریاضیات وفیزیک است. ابن سینا الهیات را مهترین علم در نظر میگرفت زیرا به خداشناسی وآفرینش میپردازد .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ابن سینا دریافت که ارسطو اصل حاکم بر جهان را حرکت میداند چیزها پیوسته درحال تغییرند ،چون همه چیز درحال حرکت است ارسطو جهان را بی آغاز میداند .اما چیزی باید جهان را به حرکت وادارد واز نظر ارسطو محرک اصلی خدا است .
از نظر ارسطو خدا نمی آفریند بلکه جهان از او فیض میگیرد مانند خورشید که نور میپراکند .افلاطون گمان میکرد که چیزهای موجود دراین جهان نسخه های ناقصی از اشکال پایداری هستند که در جهان معقول وجود دارند .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(تصویر ارسطو در کنار افلاطون)
.................................................. .................................................. ........................................
این عکس روی این کتاب بود (ابن سینا شهریار پزشکان نوشته ی آیشا خان)حالا شما فکر میکنی مال سعدیه:31:نقل قول:
سلام
اول این که عکس سعدی رو چرا گذاشتی وسط پستت؟! :دی
لطفا اگه تناقضی بوده بفرمایید تا اصلاحش کنم ونگید که تناقض وجود داره !!!نقل قول:
این هم نقل قول از ارسطو هست که البته بسته به درک خواننده اشتباهات و تناقضاتی هم بر اون وارد شده.
سوال من این که کجای فلسفه ای که شما اسمش رو اسلامی!! گذاشتی جهان رو محدود به روز اول میکنه؟!
سوال بعدی این تناقضاتی که آشکار شده رو میشه بفرمایید؟!
سوال بعدی این که کی گفته در غلسفه هم انواعی مثل فلسفه اسلامی داریم؟! اصلا شما اول یه تعریف از کلمه "فلسفه" بده بعد محدود اش کن به یک قشر خاص!
سوال بعدی در مورد این که "قبل از خدا چه بوده؟" شما با این طرز تفکر نباید خدا رو قبول داشته باشی! پس این مغلطه برای چیه؟!
و آیا این کمال بی فکری نیست که وجود خدا رو با چهارچوب انسان خاکی فانی مقایسه کنیم؟!
چرا خدا باید محدود به تولد و زندگی و مرگ انسان ها باشه؟!
!
دوستی که تو بحث ما حاضر میشه خودش تعریف فلسفه رو میدونه ونیازی نداره که من براش عرض کنم چون کسی که نمیدونه فلسفه چیه مگه میتونه بحث فلسفی بکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟
در مورد فلسفه ی اسلامی هم یه سرچ تو نت کافیه ولی من دو تا کتاب هم بهتون معرفی میکنم تا بدونید که همچین فلسفه ای هم وجود داره .
کتاب تاریخ فلسفه ی اسلامی (هانری کوربن)
آشنایی با علوم اسلامی "فلسفه ومنطق"(شهید مطهری)
شما میگی اصلا فلسفه ی اسلامی وجود نداره پس اصلا آشنایی باهاش نداری پس لطفا فعلا تا نمیشناسین هیچ دفاعی ازش هم نکنین(برای جلوگیری گفتم)
درمورد تناقضات کتاب قرآن هم شما اجازه اش رو از مدیران محترم بگیر تا من بگذارم
البته اینقدر زیاده که گمان نکنم با یه روز دوروز تموم بشه ویک ماهی روشون بحث داشته باشیم !!!
آیا من گفتم که خداوند محدود به تولد ومرگ انسان ها است؟؟؟؟؟؟؟
اولا چرا اینقدر زود نتیجه گیری میکنید من همچین حرفی نزدم !!!نقل قول:
این ذهن جناب عالی هست که همه چیز رو صاحب آغازی میدونه و مستحق پایان! چرا؟! چون خودش اینطوره!
یعنی در فلسفه ی شما وجود ازلی جایی نداره؟
دوما در فلسفه ی من اصلا ازلی وجود نداره (در ادامه توضیح خواهم داد)!!!
دوست من اینقدر عجله نکن وبحث رو هم اعدام نکن هنوز خیلی زوده !!!نقل قول:
متاسفانه میدونم که این نوع بحث ها پایان خوشی نداره!
سلام مرتضی عزیز :20:نقل قول:
ما ایراد شما از محدود کردن فلسفه اسلامی به مفاهیمی کوچک فکر کنم یه جور کم لطفی یه ... چطور تعریف ارسطو از عالم مثال هنوز هم یه تعریف فلسفی باقی مونده هرچند شاید ما بهش بخندیم ؟...
حرفاتو ن درباره ی فلسفه عالی بود
اما من ایرادی نگرفتم ودر اصل فقط اونی که هست رو گفتم :20:ولی اگه تند روی هم کردم فیلسوفهای اسلامی ببخشن:31:
اما شما به ارسطو کم لطفی کردی چون اصلا مفاهیمی که ارسطو ازش حرف میزد خنده دار نیستند ودر اصل تببیین مفهوم بینهایت هستند !!!
این حرفتون درسته ونباید از آخر به اول اومد وباید از روی عقل به خدا رسید نه این که خدا را باعقل تطبیق داد !!!نقل قول:
این که شما همون اول بیاید تعریفی از بوجود اومدن جهان بدی و بعد خدا رو بزاری اون بالا و بعد هم بگی خوب مشکل چیه ؟؟!!! ... قضیه حله ؟...این که نشد حرف !!
بله تعاریف در همه جا معانیه مختلف داره ویادم میاد که در کتاب فلسفه ی وینگنشتاین خوندم که همین مختلف بودن تعاریف است که مشکل ساز میشود!!نقل قول:
بحث به همین جا ختم نمی شه ... تعاریف به قول ویتگنشتاین در هر محیطی با هم فرق می کنه ( الان دقیقا جمله اصلیش یادم نمیاد ) ...
خانواده ی وینگنشتاین نمونه ی آزاد اندیشی بود .مادر مسیحی کاتولیک وپدر یهودی و تعمید یافته در یک کلیسای پروتستان یعنی موجی از آزاد اندیشی وهمچین جایی است که کسی مانند وینگنشتاین به وجود می آید نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما هم میخواییم در این بحث فاصله های افکار رو برداریم تا به قول وینگنشتاین به یک تعریف درست ومتحد برسیم :20:نقل قول:
از حرف شما تا فهم من کلی فاصله است ...
سلامنقل قول:
طفا اگه تناقضی بوده بفرمایید تا اصلاحش کنم ونگید که تناقض وجود داره !!!
دوستی که تو بحث ما حاضر میشه خودش تعریف فلسفه رو میدونه ونیازی نداره که من براش عرض کنم چون کسی که نمیدونه فلسفه چیه مگه میتونه بحث فلسفی بکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟
در مورد فلسفه ی اسلامی هم یه سرچ تو نت کافیه ولی من دو تا کتاب هم بهتون معرفی میکنم تا بدونید که همچین فلسفه ای هم وجود داره .
کتاب تاریخ فلسفه ی اسلامی (هانری کوربن)
آشنایی با علوم اسلامی "فلسفه ومنطق"(شهید مطهری)
شما میگی اصلا فلسفه ی اسلامی وجود نداره پس اصلا آشنایی باهاش نداری پس لطفا فعلا تا نمیشناسین هیچ دفاعی ازش هم نکنین(برای جلوگیری گفتم)
درمورد تناقضات کتاب قرآن هم شما اجازه اش رو از مدیران محترم بگیر تا من بگذارم
البته اینقدر زیاده که گمان نکنم با یه روز دوروز تموم بشه ویک ماهی روشون بحث داشته باشیم !!!
آیا من گفتم که خداوند محدود به تولد ومرگ انسان ها است؟؟؟؟؟؟؟
در ابتدا بگم که "فلسفه ی بنیادی با پسوند اسلامی وجود نداره"
فلسفه از نگاه اسلام خیلی فرق داره با فلسفه ی اسلامی.
تعریف فلسفه هم اینه :
چرا؟!
تمام شد رفت پی کارش!
منظور دوستمومن اینه که من یک نفر رو میسازم! و محاکمه اش میکنم و میفرستم اش بالای دار!
اول شما ثابت کن همچین چیزی هست بعد!
اون دو کتاب هم کتاب آقای مطهری نمیگه فلسفه ی اسلامی ...
کما این که بعد فلسفه ی هستی و چرایی وجود به اسلام و دیدگها اش هم میرسیم ...
همون طور که به عقاید بودا هم میرسیم!
دقیقا مثل یه چند راهی ...
كلا هيچ فلسفه ي بنيادي وجود نداره وهمه ي فلاسفه به نوعي به تكميل هم پرداخته اند .نقل قول:
سلام
در ابتدا بگم که "فلسفه ی بنیادی با پسوند اسلامی وجود نداره"
فلسفه از نگاه اسلام خیلی فرق داره با فلسفه ی اسلامی.
مثال :ارسطو از نياكان خود برداشت كرد وفارابي فلسفه ي او را كامل كرد وابن سينا هم ادامه ي راه فارابي را رفت .
به تعداد افراد فلسفه داريم وبه قول دوستمون سعيد فلسفه ي جمعي معنا ندارد .
من ترجيح ميدم به جاي جواب دادن نظر خود شما درباره ي خداوندو آغاز وپايان رو بدونم :20:
اينجا ماقراره به يك نتيجه ي واحد برسيم وشايد آن نتيجه ي واحد نظر شما باشد دوست من :20:
کجای فلسفه اسلامی چنین حرفی زده شده؟ (یک منبع معرفی کن)نقل قول:
فلسفه ای که هر کودک این سوال را ازآن داردکه قبل از خدا چه بوده است؟
وجوابی که فلسفه ی اسلامی به این سوال میدهد این است که "برو استغفار کن"یعنی ضعف!!!
در فلسفه اسلامی خدا "موجود" نیست بلکه عین "وجود" هست (در غیر اینصورت محدود خواهد بود) این سوال که "قبل از خدا چی بوده؟" مشابه اینه که من از شما بپرسم "قبل از هستی و وجود چی بوده؟" که کاملاً بی معنیه
اول تشکر میکنم از همه ی دوستانی که توو بحثا شرک میکنن و کسانی که در آینده به جمع ما اضافه میشن:20:
مرتضی جان یه تشکر ویژه از شما
خیلی جالب بود مطلبت!
دوست عزیز در این مورد به نظرم این قضیه شبیه ترهنقل قول:
شما هستی و اگر پدرت نبود نبودی
این جمله ای هست که میشه از حرفاتون استنباط کرد
حالا اینجا یه مسئله پیش میاد
اگر پدرتون نبود و شما هم نبودید پدر بزرگتون که بوده!
همیشه یه قبلی وجود داره!
آفرین حالا این یعنی چی؟ یعنی قبل از هر موجود و یا پدیدهای، موجود/پدیده و یا مجموعهای از موجودها/پدیدهها بوده. این یک اصل عقلی و فراتجربی هست و کسی انکارش نمی کنه.نقل قول:
حالا ما میگیم اصلاً خدا پدیده نیست که قبلش چیزی باشه.
سلام باراني :31:
من هم يه چيزي بگم ؟ فلسفي نيستا ولي خوب ميگم !
به نظر من خدا مثل انرژي مي مونه و همه چيز از اون نشات ميگيره. يعني به وجود نمياد ، بلكه تغيير ميكنه .
مثل ايجاد جهان و نيروهاي جاذبه و مغناطيس و هر انرژي و تحركي كه بخشي از خداست.
زمان رو كي اختراع كرد ؟نقل قول:
قبل از خدا چي بوده ؟
فرض كنيد چشماتون بسته هست ، بعد باز ميكنيد و مي بينيد يه ظرف آب جلوتونه و دوباره مي بنديد.
چطور در زمان باز كردن چشم به زمان قرارگيري ظرف آب در جلوتون پي مي بريد ؟ ( در مورد خدا نميشه تحقيق و آزمايش كرد ، فقط بايد فكر كرد و به هيچ نتيجه ي كاملا منطقي نمي رسيم )
مي رسيم ؟
آها ، ميخوايم توي اين تاپيك برسيم . :27:
عجله نکنیدنقل قول:
حالا زوده ولی یکم که بحثا قوت بگیره شما رو با اندیشه 7 آشنا میکنیم تا جواب تمام سوالهاتون رو به صورت کاملآمنطقی و عقلانی و علمی بگیرید:46::20:
حتی در مورد خدا!
با توجه به فلسفه اسلامی و حرفای خودتون اگر خدا موجود نباشه شما هم نیستی!نقل قول:
در این مورد نگرش 7 میگه(البته توضیحات کامل بعد از انتشار کتاب 7) که در واقع زمان وجود نداره!
بزارید بیشتر توضیح بدم
اگر زمان وجود نداشته باشه قبل و بعدی هم وجود نداره
همه چیز هست و بوده و خواهد بود
و حالا اینجا یه سوال پیش میاد
اگر زمانی وجود نداره پس ما چه چیزی رو میبینیم و احساس میکنیم که میگذره؟
در واقع چون ما از الگویی خاص پیروی میکنیم و این الگو هم ناشی از روح جهان(قوانین حاکم برجهان،برای مثال اگر از 10 طبقه بیفتین خواهید مرد)هست
این الگوی خاص مثلآ نوزادی و نوجوانی و جوانی و بعد پیری یک الگو هست و باعث میشه ما احساس کنیم زمان وجود داره در حالی که زمانی وجود نداره و این فقط یه احساسه
اگر سوالی در این مورد دارین حتمآ بپرسید
دوستان به نظر من اول مشخص کنیم در مورد چی میخوایم صحبت کنیم بعد شروع کنیم
مثلآ برهان نظم خوبه
نظر شما چیه؟
سلامنقل قول:
حرفاتون قشنگه ولي به قول سعيد هنوز زوده كه بگيد نميشه
آقا دانيال هم خيلي باعجله جواب داد اميدوارم در ادامه ي بحث ايشون هم روشن بشه :20:
چه مغالطه ي عالي بود واقعا استاد هستيد:31:نقل قول:
کجای فلسفه اسلامی چنین حرفی زده شده؟ (یک منبع معرفی کن)
در فلسفه اسلامی خدا "موجود" نیست بلکه عین "وجود" هست (در غیر اینصورت محدود خواهد بود) این سوال که "قبل از خدا چی بوده؟" مشابه اینه که من از شما بپرسم "قبل از هستی و وجود چی بوده؟" که کاملاً بی معنیه
شوخي كردم جدي نگيريد :31:
براي اين كه من چنين حرفي بزنم منبعي لازم نيست چون چنين سوالاتي پيوسته است وسرش به استغفار ميرسد :20:
خوب حال كه خدا از نظر شما يك وجود دائمي است ميتوانيد وجود داشتن اين وجود را ثابت كنيد ؟
اصلا دليل واجب الوجود بودن خدا چيست ؟
شما داري ميگي وجود بوده نميگي خدا بوده ميبيني خود شما هم داري از يك وجود حرف ميزني يعني روح جها ن يعني انرِژي
خوب منم ميگم انرژي از اول وجودداشته ولي درمورد خدا اصلا همچين حرفي نميزنم .
شما فقط دنبال خدا ميگرديد ومشكل هم همينجاست :20:
فلسفه اي كه انسان را هدف آفرينش بداند به نظر من ناقص است چون به فرض كه كهكشان راه شيري را براي انسان آفريدند :31:ولي ساير كهكشان ها چه ؟؟؟؟؟؟؟
اين حرفهاي من در عين قشنگ بودن هيچ اعتباري ندارد چون به قول شما منبع نگذاشتم پس سريع دكمه ي نقل قول را فشار ندهيد وبرويد قبل ازمن هم شده دنبال يه منبع بگرديد وببينيد كه اولين خدا چه بوده وچرا به وجود آمده وچرا اورا ميپرستيدند واونوقت شايد يكم روشن بشين:20:
خدا رو كي اختراع كرده ؟نقل قول:
زمان رو كي اختراع كرد ؟
اينجاخدا هم علمي توضيح داده خواهد داده شد فقط بايد قبلش يكم دوستان بعضي مشكلات رو حل كنند:31::21:
جالب بود البته فکر نکنم بتونی اثبات کنی که زمان وجود نداره ولی میتونی با ارائه همون مدل بگی ممکنه نباشهنقل قول:
در این مورد نگرش 7 میگه(البته توضیحات کامل بعد از انتشار کتاب 7) که در واقع زمان وجود نداره!
بزارید بیشتر توضیح بدم
اگر زمان وجود نداشته باشه قبل و بعدی هم وجود نداره
همه چیز هست و بوده و خواهد بود
و حالا اینجا یه سوال پیش میاد
اگر زمانی وجود نداره پس ما چه چیزی رو میبینیم و احساس میکنیم که میگذره؟
در واقع چون ما از الگویی خاص پیروی میکنیم و این الگو هم ناشی از روح جهان(قوانین حاکم برجهان،برای مثال اگر از 10 طبقه بیفتین خواهید مرد)هست
این الگوی خاص مثلآ نوزادی و نوجوانی و جوانی و بعد پیری یک الگو هست و باعث میشه ما احساس کنیم زمان وجود داره در حالی که زمانی وجود نداره و این فقط یه احساسه
اگر سوالی در این مورد دارین حتمآ بپرسید
البته شایدم بتونی نمیدونم:31:
این رو علمای متأخر اسلامی هم خیلی کم بهش پرداختند برای همین زیاد باهاش حال نمیکنم:31:نقل قول:
مثلآ برهان نظم خوبه
خوب این اثباتش مقدماتی داره اما اگر خیلی عجله داری:نقل قول:
اصلا دليل واجب الوجود بودن خدا چيست ؟
مطلب این لینک از صفحات آخر کتاب آموزش فلسفه ج۲ هستکد:http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?LanguageID=1&id=55324
اگر مشکلی درش دیدی بهتره قبل از مطرح کردن کل کتاب رو بخونی:31:
من هیچ اصراری به اثبات و معتبر شدن حرف شما ندارم شما اگر میخواهید اثباتش کنید باید دنبال منبع باشید:10:نقل قول:
اين حرفهاي من در عين قشنگ بودن هيچ اعتباري ندارد چون به قول شما منبع نگذاشتم پس سريع دكمه ي نقل قول را فشار ندهيد وبرويد قبل ازمن هم شده دنبال يه منبع بگرديد وببينيد كه اولين خدا چه بوده وچرا به وجود آمده وچرا اورا ميپرستيدند واونوقت شايد يكم روشن بشين [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :دی:دی:دی:دی:دی:دینقل قول:
پس سريع دكمه ي نقل قول را فشار ندهيد
منظورت مادره ؟نقل قول:
ببينيد كه اولين خدا چه بوده وچرا به وجود آمده وچرا اورا ميپرستيدند
اصلا اولين انسان كه مادر نداشت !! :31: تازه زنش هم از خودش به دنيا اومد !!!! :31:
ولي كسي كه خلق ميكنه رو به عنوان خالق مي پرستيدن ، پس چرا بت مي پرستيدن ؟!
كلا آدما يك دقيقه فكر ميكنن و يك عمر تكرار ميكنن .
البته پرستش بت كه دليل ديگري داره كه يكم بي ادبيه !! :31: ولي مادر خوب خدا نيست ، اگه بود پس حيوانات هم ... !
اما اگر هم مادر رو به خدا تشبيه كنيم ، دليل به وجود آوردن انسان باز هم بر ميگرده به عشق.
من گفتم فلسفه ی اسلامی در جواب این سوال که قبل از خدا چه بود عرض میکند "برو استغفار کن "ودوستان ایراد گرفتند که شما اشتباه گفتید وهمچین حرفی در فلسفه ی اسلامی زده نمیشود .
فرمودند که خداوند در فلسفه ی اسلامی یک وجود همیشگی است وبنده گفتم که چرا باید اصلا خداوند واجب الوجود باشد ودوستان هم صفحه ای رو از سایت حوزه پیوست کردند که یکی از دروس حوزه است ولی حالا به ادامه ی کار میپردازیم .
محکم ترین دلیل برواجب الوجود بودن خدا برهان نظم است یعنی این جهان یک جهان منظم است وهر سیستم منظمی هم ناظمی دارد پس ناظم این جهان نیز خداست ودر حقیقت وجود خدا نه تنها قابل اثبات بلکه واجب هم هست .خداوند اصلا محدود به زمان نیست که من سوال کنم قبل از خدا چه بوده ودر اصل در همه ی زمان ها وجود داشته است ودارد وخواهد داشت وبرایش ازل وابدی نیست چون همیشگی است ،از بین نمیرود وبه وجود هم نمی آید ولی فیلسوفان برای به زیر سوال بردن برهان نظم از برهان شر استفاده میکنند ومیفرمایند که اگر برهان نظم درست است پس زلزله وسیل چیست وگرچه فلاسفه ی اسلامی این موضوع را کش میدهند ولی در اصل جوابش کوتاه است واین است که هیچ چیز شر نیست بلکه ما برداشت شر از آن میکنیم مثلا زلزله در ژاپن شر نیست ورفتار زمین است ولی در بم فاجعه است وباران برای شما که چتر نداری حادثه است ولی برای کشاورز رحمت وهمچنین دیگر دلایلی نیز برای رد برهان شر وجود دارد که در همین زمینه مقاله ای در اختیار بند ه قرار دارد که هر کس علاقه داشته باشد میتوانم برایش بفرستم .
صحبت های بالا برداشت فلسفه ی اسلامی از خدا بود ولی چرا اصلا هیچ کس نگفت "برو استغفار کن "؟
یعنی من دروغ گفته ام ؟یا همه ی این حرفها یادم رفته ونیاز دارم که به سایت حوزه مراجعه کنم ؟
من همه ی این ها را میدانم وباز میگویم که جواب اسلام به سوال قبل از خدا چه بوده ؟جواب "برواستغفار کن "است چون این سوال یک سر زنجیره ی بحثی است که در آخر جواب فلسفه ی اسلامی به آن "برو استغفار کن "است وحالا این شما واین هم ادامه ی آن زنجیر:
عزیزم جالبتر اینکه فیزیک نوین میگه زمان وجود نداره!نقل قول:
البته یه نظریه جدید هم اومده که میگه وجود داره و این نظریه جدید به قدری اشکال داره که رد بودنش معلومه!
در مورد علمای شما هم باید بگم
دین چیزیه که از وحی ناشی میشه(طبق گفته علما)
فلسفه چیزیه که از عقل و تفکر ناشی میشه
خب پس چطور میشه فلسفه اسلامی داشت؟!!!!!
به نظر شما خدا چرا انسان رو بوجود اورده؟نقل قول:
به ما که گفتن خدا بی نیازه!
آریایی ها اولین خداپرستان بوده اند واز آغاز ورود به ایران خدایی برای خود داشته اند ولی این خدا چه بوده واز کجا آمده را از کتاب "تاریخ ادیان ومذاهب در ایران نوشته ی عباس قدیانی" برایتان مینویسم.
چیزی که در کتاب نوشته بود این بود :
(معتقدات آنها عبارت بود ه است از اینکه ازیک طرف عوامل سازگار طبیعت را بپرستند تا جلب نفع از آن ها بکنند واز طرف دیگر عوامل ناسازگار را هم بپرستند تا دفع ضرر آنها را بکنند .بهمین جهت از یک طرف پرستش آتش ،آفتاب ،ماه ،ستارگان ،باران ،بهار وپاییز ،جانوران سود بخش مانند گاو وشتر و اسب و.....واز طرف دیگر به پرستش عوامل زیان کار مانند تاریکی ،ابر ،زمستان وتابستان ،جانوران زیان کار مانند مار و عقرب و.... را جزو معتقدات خود کردند وبدینوسیله دونتیجه گرفته اند ویکی این که از عوامل مفید طبیعت بهره مند شوند واز طرف دیگر از عوامل مضر در امان باشند .ان یگانه را هی بود برای جلب نفع ودفع ضرر.)
متن بالا عینا از کتاب نقل شده وکاملا هم رونوشت میباشد .
با خواندن متن بالا به راحتی میتوان فهمید که آریای ها اولین خدایان خود را فقط به خاطر ترس میپرستیدند ویا به خاطر نفع کردن بیشتر ولی چرا میپرستیدند ;زیرا آریایی ها وانسان ها از ابتدا در زندگی خود نوعی دخالت از غیب را حس میکردند وبه خاطر همین تشخیص دادند که حتما موجود دیگر باید در این کارها دخالت داشته باشد ولی به اشتباه فکر میکردند که عوامل نفع وضرر خود باعث این اتفاقات میشوند ولی بعد ها فهمیدند که این عوامل همه در دست یک قدرت است واز چند خدایی به یگانه پرستی ارتقاء پیدا کردند .
اعتقادات آریایی ها که در بالا آمده هم اکنون هم در ادیان دیده میشود وکاملا معلوم است که ادیان هم از آریایی ها قرض گرفته اند مثلا ایرانی ها که سگ را حیوانی مفید میدانستند به همین دلیل در دین زرتشت آن را تقدس میکردند وهمچنین آتش را ویا مسلمانان که برای باران تقدس قائل اند ویا .....
اصل حرف اینجاست که در واقع خدایی که این ادیان به سوی آن هدایت میکنند خدایی وهم است ودر قرآن هم جاهای زیادی اشاره به قدرت و هیبتش شده تااین وهم افزون تر هم گردد .
فلسفه ی اثبات خدا هم نشاء گرفته از افکار خداپرستانه است واگر بخواهید به راحتی میتوان از طریق همان فلسفه می شود خدا را انکار کرد چون در اصل هم این فلسفه به منظور انکار ساخته شده بود نه اثبات !!!
فلسفه اسلامی که میگوید" که خدا همیشه در جهان وجود داشته ،دارد وخواهد داشت وخدا وجودی بینهایت است"پس دوستان اکنون من وشما هم قسمتی از خدا هستیم چون اگر در فرمول مقدار زمان های که خدا وجود دارد همچنین اندازه ی خدارا هم بگذارید جواب در می آید که خود شما هم جزو خدا هستید پس در همین لحظه ی اول این آیه که خداوند بر کافران احاطه دارد نقض میشود چون خداوند محدود نیست که احاطه کند ودر حقیقت خود آن کافر هم جزو خداست .
حالا میرویم سراغ فیزیک کوانتوم که میگوید همه چیز از انرژی ساخته شده وحتی من وهمچنین میگوید که میزان انرژی همیشه ثابت است واز بین نمیرود وانرژی در همه ی زمان ها بوده وهست وخواهد بود وانرژی هم به هیچ وجه محدود نیست وبینهایت است .
حال با فرض های بالا فقط یک هوش حقیقت طلب میخواهد که بجای خدا وانرژی را عوض کند وبه جای خدا واژه ی انرژی را قرار دهد تا معمای قرن ها خدا پرستی حل شود .
همه ی توضیحاتی که راجع به خدا داده میشود درواقع توضیحات مربوط به بقای انرژی ،انرژی ومقدار آن است وفقط فرق یک خداپرست وکافر در اینجااین است که خداپرست اسم انرژِی را خدا میداند وروشی برای پرستیدن واطاعت از آن را پیش میگیرد ولی کافر انرژِی را نیز در اختیار خود میگیرد !!!
وحال اينجاست كه فلسفه ي اسلامي ميفرمايد :"برو استغفار كن ":31:
من نوشتم ولی هرچه قدر هم بنویسم باز حقیقت طلبی بستگی به خودشما دارد وگل ندادن باغچه تقصیر باران نیست .
در پايان اين نوشته بايد بگم كه اين نوشته اثباتي براي عدم وجود خدا نيست بلكه اثباتي براي عدم درك خداست يعني خدا هست فقط درك ما از اون ضعيفه !!!
گونه ي حقيقت گرايي هم خودش معترف به وجود خداست چون خداخود يك حقيقت است !!!:20:
بيست امتياز:31:نقل قول:
به نظر شما خدا چرا انسان رو بوجود اورده؟
به ما که گفتن خدا بی نیازه!
---------- Post added at 12:12 PM ---------- Previous post was at 12:11 PM ----------
نه منظورم رب النوعه :31:نقل قول:
منظورت مادره ؟
سلام به دوستان عزیز مخصوصا arzeva جان که اسمشو نمیدونم.
فعلا وقت نکردم تمام پستا رو بخونم، فقط چنتا پست اولو خوندم.
بحثهای فلسفی رو میشه از دو منظر دید، یکی صرف فلسفه و وجوده که به مسائلی مثل آغاز هستی، پایان هستی، هدف هستی و چیزای کلی دیگه مربوط میشه و به زندگی حال ما خیلی ارتباط پیدا نمیکنه. من شخصا این فلسفه رو که هدفش صرفا پاسخ دادن به چراهای اساسی و ایده پردازیه و به زندگی روزمره ما مربوط نمیشه نمی پسندم.
فلسفه ی دیگری که با زندگی روزمره مون عمیقا پیوند خورده و فلسفه رو برای این بررسی میکنه که در شرایط زندگی تغییری مثبت ایجاد بشه رو شخصا ترجیح میدم.
به نطر من اگه مسیر بحث این تاپیک به این جهت بره که فلسفه مربوط به زندگی یا نوع دوم رو بررسی کنه، خیلی مفیدتر و کارآمدتر میشه.
این نظر کلی من در رابطه با فلسفه بود و خواستم که عنوانش کنم، بعدا که همه ی پستها رو خوندم منم تو بحثتون شرکت میکنم. :46:
خدا انسان رو بوجود نياورده ، فقط تبديل كرده. ( و در اينصورت نيازي رو رفع نكرده )نقل قول:
به نظر شما خدا چرا انسان رو بوجود اورده؟
به ما که گفتن خدا بی نیازه!
خدا به انسان نياز نداره ، اما كلا آفرينش هم فقط به انسان مربوط نميشه.
بايد ديد بقيه ي چيزها رو قبل از انسان چرا آفريد ؟!
" جن و انس را نيافريدم مگر براي پرستش " مثل همه ي موجودات و آفريده ها.
انسان در مقايسه با بقيه مجودات بي اختيار ، در واقع مثل خداي كوچكي مي مونه كه با خدا ارتباط برقرار ميكنه.
------------------
ببينيد دوستان ما همه پروفسور هم باشيم نمي تونيم خدا رو دقيق اثبات كنيم چون عقلمون محدوده.
مگر اينكه از روح كمك بگيريم اما ديگه نميشه برگشت به دنيا و توضيح داد ! :31:
پس همه ي اينا بيشتر نظريه هستن. و همه رو حتي حرف خودمو ميتونم رد كنم !!
مثلا انرژي :
اگه خدا انرژي باشه ، چطور خودشو كنترل ميكنه ؟ انرژي كه نميتونه چيزي بفهمه يا انسان رو اختراع كنه !
هر چيزي رو ميشه با دلايلي رد كرد ، شما نظرتونو زودتر بگين ، ميخوام ردش كنم :31:
اما باران جان (:31:) شما هم آخرش يه چيز ميگين و ميگين خدايي كه ما ميگيم خداست ، اونو بپرستين . نه ؟ :21:
نه كاملا برعكسنقل قول:
من ميگم اصلا خدا را نپرستيد:20:
خدا رو بايد درك كرد نه پرستش :20:
من اسير خدا نيستم بلكه به خدا ايمان دارم :20:و به خاطر اين كه ميدونم موجود خوب و قابل ستايشي است ستايشش ميكنم :20:
پستي كه من دادم دليل بر اين نيست كه خدا وجود نداره بلكه دليل بر اينه كه اثبات خداوند صورت نگرفته است !
جسم محدود است ولي به دليل داشتن روح ميتوان جسم را نيز از طريق روح نامحدود كرد :20:نقل قول:
ببينيد دوستان ما همه پروفسور هم باشيم نمي تونيم خدا رو دقيق اثبات كنيم چون عقلمون محدوده.
اتفاقا از روح ميشه كمك گرفت وقابل برگشت هم هست وهم چنين با عقل هم ميتوان خدا را درك كرد چون پيامبران هم با عقلشان خدارا درك كردند چون اگر با احساس درك كرده بودند پس توهمي بيش نبوده :20:نقل قول:
مگر اينكه از روح كمك بگيريم اما ديگه نميشه برگشت به دنيا و توضيح داد ! :دی
خدا به هيچ وجه انرژي نيست .نقل قول:
اگه خدا انرژي باشه ، چطور خودشو كنترل ميكنه ؟ انرژي كه نميتونه چيزي بفهمه يا انسان رو اختراع كنه !
جالب اينجاست كه فلاسفه هم در طول قرن ها فقط به اشتباه انرژي را اثبات كرده اند نه خدا را وبه همين دليل به را حتي بايك جايگذاري ميتوان فهميد كه آني كه ثابت شده انرژي است نه خدا !
سلام دوست من به بحث خوش اومدينقل قول:
سلام به دوستان عزیز مخصوصا arzeva جان که اسمشو نمیدونم.
وقتي شما نميداني كه كجا خواهي رفت پس راه وروش هم معنانداره:20:نقل قول:
ثهای فلسفی رو میشه از دو منظر دید، یکی صرف فلسفه و وجوده که به مسائلی مثل آغاز هستی، پایان هستی، هدف هستی و چیزای کلی دیگه مربوط میشه و به زندگی حال ما خیلی ارتباط پیدا نمیکنه. من شخصا این فلسفه رو که هدفش صرفا پاسخ دادن به چراهای اساسی و ایده پردازیه و به زندگی روزمره ما مربوط نمیشه نمی پسندم.
فلسفه ی دیگری که با زندگی روزمره مون عمیقا پیوند خورده و فلسفه رو برای این بررسی میکنه که در شرایط زندگی تغییری مثبت ایجاد بشه رو شخصا ترجیح میدم.
به نطر من اگه مسیر بحث این تاپیک به این جهت بره که فلسفه مربوط به زندگی یا نوع دوم رو بررسی کنه، خیلی مفیدتر و کارآمدتر میشه.
این نظر کلی من در رابطه با فلسفه بود و خواستم که عنوانش کنم، بعدا که همه ی پستها رو خوندم منم تو بحثتون شرکت میکنم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اول بايد بدانم كه از كجا آمده وآمدنم بهر چه بود بعد به راه وروش بپردازيم
درضمن فلسفه اي كه عمل به دنبال خواهد داشت هم در يك سايت معنا نميدهد ودر جايي معنا ميدهد كه منشا حركت باشد مثلا در حوزه ي علميه يا در داخل دانشگاه :20:
خيلي ممنون كه در بحث حضور پيدا كردي :11:
این جمله غلطه دوست عزیزنقل قول:
خیلی از مردمان و نژادها و اقوام بودن که از اول خدایی داشتن
آریایی ها یا بهتره بگیم اقوام ایرانی اولین یکتاپرستان بودن
معلومه که این متن کاملآ مغرضانه هستنقل قول:
اینکه بگیم اینارو میپرستیدن بازم اشتباهه
اینارو الهه هایی میدونستن که با دادن قربانی اونها رو شاد میکردن و...
و موضوعی هم هست که بیشتر این اعتقادات که گفته شده رو بابلی ها داشتن و میشه گفت زبان و... و محد تمام ادیان و اسطوره های اونهاست
حتی برخی داستانهای قرانی گرفته شده از اون اندیشه هاست!
الهه خدا نیست و در زبان پارسی بد معنی شده
و اضافه میکنم که اولین دین میتونه جادو باشه و اولین نشانه های دیننقل قول:
حالا یه سوال پیش میاد
چرا ادیان گفتن جادو بد هست؟
در این مورد با هم صحبت کردیم ولی شما بد برداشت کردینقل قول:
این اندیشه ها که حتی در اسلام امروز هم هست برمیگرده به اسطوره ها و افسانه های بلبلی و سومری و ایلامی و...
اگر شما میتونی انکارش کن!نقل قول:
حتمآ
ببینید دوست عزیز من میدونم این مطالب رو از کجا آوردیننقل قول:
اینا همش اندیشه های رائل(پیامبر دروغین)هست
اگر کتابهای دیگش رو مطالعه میکردین متوجه میشدی که یک دروغ گو هست
در مورد همین موضوع هم با هم بحث کردیم قبلآ
من نظرم اینکه شما مثل شکتی بادبانی هستی و خدا مثل باد
عزیزم شما از حرفای من بد برداشت کردی!نقل قول:
فیزیک کوانتوم میگه همه چیز از یک چیز بنیادی بوجود اومده(مثل سلول بنیادی که همه ی اندام ها از اون بوجود میاد)
خب خود شما هم از همین ذره ساخته شدی پس مگر میتونی خدا باشی؟
نه بلکه شما یک ذره درجه دو هستی(مثال کشتی رو ببین) و در عین حال شما به صورت یک موجود زنده هستی نه انرژی و حتمآ در مورد خدا هم همین مورد صدق میکنه
پس نمیشه خدا رو انرژی نامید
انرژی هست و بوده و خواهد بود
پس انرژی مطلق که خداستو همراه با اون ما هم هستیم و بودیم و خواهیم بوده
این پست رو یکبار بخونید:
نقل قول:در این مورد هم دارید اشتباه میکنیدنقل قول:
در آینده توضیح میدم
عزیز شما با چه استدلای میگی که حرف شما مطلقآ درسته که بقیه بخوان حتمآ اون رو قبول کنن؟!!!!نقل قول:
حتی من که علمی صحبت میکنم از حرفم مطمئن نیستم!
1.کاملآ غلطه عزیزنقل قول:
من یک مثال میزنم ببینید نظرم درسته یا نه
ببینید خورشید رو در نظر بگیرید
خدا رو خورشید در نظر بگیرید
خب خورشید واکنش درش انجام میشه و میسوزه
حالا آیا خورشید قصدش نور افشانی و تولید نور هست؟
نه
حالا ما نور خورشید و خورشید خدا
یعنی ما رو نیافریده بلکه ماو تمام جهان از تبعات وجود خدا هستیم
یعنی چون خدا هست ما هم هستیم
چون خورشید هست نورش هم هست
2.بله کاملآ درسته
و البته بنابر فلسفه اسلامی(که به نظر من نمیتونه وجود داشته باشه و غلطه)همه چیز برای انسان هست
مثل اینکه کوه شن برای یک دانه شن باشه!!!!!!!
3.وجود جن از نظر علمی رد شده هست
منم قبولش ندارم چون وجود نداره
4.میشه گفت اینطوره
5.عزیزم اگر اینطور فکر میکنی منتظر کتاب هفت باش تا این غیر ممکنی که میگی رو ممکن ببینی!!!
6.چرا میشه کمک گرفت و نمرد!
البته کتاب هفت کاملآ عقلانی و علمی توضیح میده نه به کمک روح
اصلآ روح نمیتونه به خدا برسه
میدونی چرا؟
اگر بدن انسان به طراز بالاتر انرژی بره میسوزه و از بین میره
خدا بالاترین طراز انرژی رو داره
حتی روح هم نمیتونه به این طراز بره
7.شما خودتم انرژی هستی
پستی که گذاشتم برای آرزوا رو مطالعه کن
1. فکر میکنم منظورم بد گفتم یا بد متوجه شدید؛ اصلا بحث هدف شناسی و غایت نگری نیست من میگم فرصت زندگی خیلی ارزشمندتر از اینه که همش صرف توجیه یا درک هدف یا دیگر مسائل غیر قابل لمس بشه. مثل اینه که انسان تمام مدت سفرش رو صرف این کنه که مقصدش کجاست، اینکه انسان برای مدتی به هدف زندگی فکر کنه بد نیست اما این که کل زندگیش رو برای درک چیزی که اساسا قابل درک نیست صرف کنه، غیر قابل توجیهه. اینکه انسان به کجا خواهد رفت رو خیلی از بزرگان سعی کردن بررسی کنن، بعضی ها با عقل و بعضی ها قلبشون اما اگه واقع بین باشیم هیچ کدوم از توجیه هاشون کاملا قابل پذیرش و درک نیست و به راحتی میشه ازشون ایراد گرفت. من میگم حالا که ما هستیم، اینجا و الان زندگی رو به یه شادی محض تبدیل کنیم حالا به هر طریقی؛ با عشق، با زندگی کردن حقیقی، با محبت و دوست داشتن و ...:46:نقل قول:
2. منطورم این بود که کارامد باشه نه عملی، یعنی همش ایده و نظریه نباشه بلکه بشه از از حرفهامون در جهت تکامل زندگی استفاده کرد.:46:
ممنونم از توجهت دوست من:11::10:
این جمله هم تقدیم به همه ی دوستان:
با خود عهد میکنم عشق را نه بندی برای به دام افتادن و نه زندانی برای اسارت بدانم بلکه هدیه و فرصتی الهی برای تکامل دو فرد با یکدیگر و بالی جهت پروازی مقدس بدانم.
چطور ميشه گفت كاملا رد شده ؟نقل قول:
وجود جن از نظر علمی رد شده هست
منم قبولش ندارم چون وجود نداره
راستي بعضي از برداشتها از يه موضوع متفاوته و ممكنه باعث سردرگمي بشه.
در مورد سياره سكينه ( sokaine ) هم همينطور ميشه گفت ( فقط مثال بود )
منظورم همين كلمه آتش هست كه به نوعي ميشه گفت همون انرژي هست كه مثلا الكترونها براي حركت ازش استفاده ميكنن.
و شايد منظور از جن يا شيطان كه از آتش آفريده شدن چيزي غير از برداشت ما باشه.
پس بخش كوچكي از انرژي نهفته در خورشيد تبديل به نور ميشه ديگه !! :31:نقل قول:
حالا ما نور خورشید و خورشید خدا
چرا يكي قبلا رسيده :27:نقل قول:
اصلآ روح نمیتونه به خدا برسه
خوب معمولا اين موارد اينجوريه كه هر موضوعي رو با توجه به ديدگاه خاصي ( مثل 7 يا فلسفه ي فلان ) مطرح ميكنن و بقيه بر پايه همون گفته ميشه.
حالا اين كتاب كي مياد ؟ خلاصه و كوتاهه يا بيست جلدي ؟ طرفداراشم كه ظاهرا با هم تفاوت نظر دارن :31:
موخوام ردش كنم :31:
به شانس معتقدي ؟نقل قول:
در واقع زمان وجود نداره!
زمان و شانس كلمه هايي براي سنجش واقعه اي هستن ، معنايي ندارن .
پس نميشه گفت زمان يا شانس وجود نداره. اين كلمات رو بشر ساخته تا مقداري رو اندازه گيري كنه.
-----------
اصلا به فرض كه ما دو تا بعد علم و ياد بگيريم ، 25 تايه ديگه رو ميخوايم چي كنيم ؟؟ :31:
Yes, It is.نقل قول:
با خود عهد میکنم عشق را نه بندی برای به دام افتادن و نه زندانی برای اسارت بدانم بلکه هدیه و فرصتی الهی برای تکامل دو فرد با یکدیگر و بالی جهت پروازی مقدس بدانم.
خیلی باحال بود:16:نقل قول:
چرا يكي قبلا رسيده :27:
---------------------------------------------
ما داریم موضوعاتی که از ابتدای افرینش سعی در توجیهش بوده و عملا نا موفق هم بوده رو دوباره اثبات میکنیم، فکر میکنم این بحث بی نتیجه بمونه و اکثر پستها به تلاش برای اثبات دانایی خود تبدیل بشه!
به نظر من بهتره از مسائل عام تر به مسائل جزیی تر و قابل لمس تر مثل احساس، عشق، عقل و ... بریم تا هم بشه به نتیجه رسید و هم بشه تبادل اطلاعات کرد و آگاهیمون رشد پیدا کنه.
به هر حال این نظر من بود...:11:
1.چون نیست رد شدهنقل قول:
موجودی که هیچ نیازی نداره
دلیلشم اینکه ما آثار برطرف کردن نیازش رو نمیبینیم و این به دلیل علم کم ما نیست بلکه دلیلش وجود نداشتن چنین موجودی هست
موجودی که دیده نمیشه
الان میگید خدا دیده نمیشه و یا عقل دیده نمیشه ولی این دوتا آثار دارن
میشه یک نمونه از اثر موجود خیالی رو نشون بدین(البته باید علمی باشه و داستان و وهم و خیال نباشه)
البته اینجا منظور دید با چشم خودمون نیست بلکه ما میتونیم هرچیزی که بین امواج فرو سرخ و فرا بنفش هست رو ببینیم و به غیر از اینی وجود نداره که نشه دیدش
و...
در مورد انرژی بودنش که انسان و تمام جهان هستی از انرژی هست!
نه اینکه یک موجود خاص از انرژی باشه!
حرف شما هم در صورتی صدق میکرد که گفته میشد که مثلآ گفته میشد همه چیز از آتشه
اینجا به هیچ وجه صدق نمیکنه
در مورد انرژی هم بگم که اولآ متاسفانه کسانی که از فیزیک کوانتوم و از نظریات و... اون کوچکترین اطلاعی ندارن میان و استفاده میکنن از چیزی که نمیدونن
انرژی یک ذره بنیادی هست که همه چیز از این ذره واحد ساخته شده
حتی خود الکترون و کوچکترین ذره
در مورد جن هم یه توضیح بدم
این کلمه فقط در دین اسلام مطرح شده و میشه گفت تبلیغ و صادر شده
دلیلشم وحی الهی نیست
چون فقط عرب بادیه نشین با این کلمه و موجود خیالی آشنا بود این کلمه از (بی)فرهنگ عرب وارد قران شده
که اونها هم همنطور که گفتم از افسانه های بابلی و سومری این موجود خیالی رو وارد (بی)فرهنگشون کردن
علم هم میگه ما که چیزی با ابزار علمی نمیتونیم ببینیم ولی طبق گفته های قران باید موجودی از جنس آتش یعنی همون پلاسما باشه که باز هم حتی با چشم غیر مسلح باید دیده بشه و...
و یک چیز جالب هم هست و اون اینکه میگن این موجود از آهن فراری هست
خب کسانی ادعای دیدنش رو دارن نمیدونن که بدن خودشون پر از آهنه!!!!!!!!!:31:
2.عزیزم شما حتی نمیدونی که انرژی که آرزوا مطرح کرده با این انرژی که شما در فیزیک و علوم کلاسیک میخونید کاملآ متفاوت هست
و اصلآ اینجا منظور انرژی و ... نبود
یک مثال بود که شما درست متوجه نشدی
امیدوارم در کلاسهای فیزیکی که تا چند وقت دیگه میزام توو همین پی سی شرکت کنید!
3.عزیز کسی نمیتونه برسه و هرکس اینو میگه مطمئنآ دروغ گو هست!
دوست عزیز این کتاب به قدر علمی و عقلی و منطقی هست و موضوعات رو به قدری دقیق توضیح میده که...
کتاب هفت جواب تمام سوالات بشر هست!
کتابی یک جلدی هست احتمالآ
در مورد طرفدارهاش هم خب معلومه اختلاف نظر همه جا هست
برای مثال از یک آیه قران میشه چندجور برداشت کرد و این یعنی اختلاف نظر و کاملآ طبیعی هست
در مورد ردش هم منتظرم این کار رو بکنی:20:
4.زمان که وجود نداره و این معلومه
زمان یه احساسه که توضیحش رو دادم
برای مثال وقتی بهت خوش میگذره زمان هم زود میگذره و وقتی بد زمان هم دیر میگذره
اگر زمان یک کمیت واقعی بود همیشه یکسان بود
زمان یک احساسه نه کمیت
در مورد شانس هم بازم وجود نداره
کوانتوم این مسئله رو حل کرده
وقتی شما چیزی رو با اطمینان انتخاب میکنی و یا ردش میکنی فقط یک جهان تشکیل شده
وقتی شما برای مثال تست کنکور رو میخوای از روی شانس بزنی چهار جهان تشکیل میشه که شما مثلا اولیش رو میزنی و توو جهان عدی دومی و بعدی سومی و بعدی چهارمی پس در واقع شما همه ی گزینه ها رو میزنی!
یا در مورد تاس
تاحالا فکر کردی چرا برای مثال 5 میاد و 6 نمیاد؟
برای اینکه هرکدوم توو یک جهان اومدن و برای شما اونی اومده که احتمال اومدنش بیشتر بوده
این بحثا و کوانتوم پیچیده هستن یکم:20:
یه تذکر هم به دوستان بدم
یک محل علمی جای خند و شوخی و ...نیست
هرچیزی جایی داره و هرکاری مکانی!
خنده و شوخی و... در یک مکان علمی توهین به همه هست و به ویژه به خودتون!
1.هنوز وقتش نرسیدهنقل قول:
امیدوارم صبر کنید و ببینید که 7 چطور همه ی سوالهارو پاسخ میده
علمی و منطقی و عقلانی
حتی وجود خدارو!
2.عزیز احساس و عشق و ....جاش توو گروه شکست عشقی و... هست نه اینجا
ما اینجا عقلانی بحث میکنیم و چالش هایی که پیش رومون هست رو مورد بررسی قرار میدیم
امیدوارم آگاهیمون رشد کنه همنطور که گفتید:20:
فعلا نميتونم راجع به اين حرفي بزنم چون شما مدركي نگذاشتي كه گفته ات را ثابت كنه .نقل قول:
این جمله غلطه دوست عزیز
خیلی از مردمان و نژادها و اقوام بودن که از اول خدایی داشتن
آریایی ها یا بهتره بگیم اقوام ایرانی اولین یکتاپرستان بودن
درمورد يه تاريخ نويس من اصلا بهتون حق نميدم كه اين طور درباره اش صحبت كنيد چون فقط عينا نقل كرده :20:نقل قول:
معلومه که این متن کاملآ مغرضانه هست
اینکه بگیم اینارو میپرستیدن بازم اشتباهه
اینارو الهه هایی میدونستن که با دادن قربانی اونها رو شاد میکردن و...
و موضوعی هم هست که بیشتر این اعتقادات که گفته شده رو بابلی ها داشتن و میشه گفت زبان و... و محد تمام ادیان و اسطوره های اونهاست
حتی برخی داستانهای قرانی گرفته شده از اون اندیشه هاست!
الهه خدا نیست و در زبان پارسی بد معنی شده
ولي در اين كه اينا رو الهه ميدونستن شكي نيست .
در مورد اينكه بابلي ها تقليد از آريايي ها كردند يا آريايي ها تقليد از بابلي ها هم فعلا مدارك درستي در دسترس ندارم پس فعلا حرفي نميزنم ولي در مورد اينكه ساير اقوام از بابلي ها و....قرض گرفته اند ميتوانم بگويم كه عين واقعيت است
مثلا شباهت شديد ميترا والله
شباهت فرشته ها ي نزديك ميترا والله
ودرمورد .......كه بعد ها به طور مفصل اشاره خواهم كرد .
من هم در اين رابطه يك قسمت از همان كتاب قبلي را ميگذارم :نقل قول:
و اضافه میکنم که اولین دین میتونه جادو باشه و اولین نشانه های دین
حالا یه سوال پیش میاد
چرا ادیان گفتن جادو بد هست؟
"آريايي ها براي رهايي از عوامل شر وردهايي ميخواندند وكم كم اين اعمال به جادوگري وسحر وطلسم منتهي گشت وپيداست كه اين عقايد (جادوگري وطلسم )يادگار دوره ايست كه با اقوام سامي بابلي وآشوري همسايه شده اند ."
اولا من اجباري به قبول اين حرفهاندارم وصرفا اينها اطلاعاتي است كه من به دست آورده ام ودر اختيار ديگران گذاشته ام وحتي يك نظريه ي علمي هم نظريه است ونظر يك شخص است پس هيچ اجباري به قبول نيست وهيچ مطلقي هم وجودندارد .نقل قول:
عزیز شما با چه استدلای میگی که حرف شما مطلقآ درسته که بقیه بخوان حتمآ اون رو قبول کنن؟!!!!
حتی من که علمی صحبت میکنم از حرفم مطمئن نیستم!
من هم از خودم صحبت نكردم از زبان علم گفتم مگه شما تاريخ رو يك علم نميدوني؟
من از شيوه ي علمي تبعيت ميكنم و ارجاع هم وبراي كلمه كلمه ي حرفهايم سند دارم وشايد به نظر بعضي افراد اين روش علمي نباشد ولي نظر نظر است !
سلام وبا تبريك اكانت جديد :11:نقل قول:
1. فکر میکنم منظورم بد گفتم یا بد متوجه شدید؛ اصلا بحث هدف شناسی و غایت نگری نیست من میگم فرصت زندگی خیلی ارزشمندتر از اینه که همش صرف توجیه یا درک هدف یا دیگر مسائل غیر قابل لمس بشه. مثل اینه که انسان تمام مدت سفرش رو صرف این کنه که مقصدش کجاست، اینکه انسان برای مدتی به هدف زندگی فکر کنه بد نیست اما این که کل زندگیش رو برای درک چیزی که اساسا قابل درک نیست صرف کنه، غیر قابل توجیهه. اینکه انسان به کجا خواهد رفت رو خیلی از بزرگان سعی کردن بررسی کنن، بعضی ها با عقل و بعضی ها قلبشون اما اگه واقع بین باشیم هیچ کدوم از توجیه هاشون کاملا قابل پذیرش و درک نیست و به راحتی میشه ازشون ایراد گرفت. من میگم حالا که ما هستیم، اینجا و الان زندگی رو به یه شادی محض تبدیل کنیم حالا به هر طریقی؛ با عشق، با زندگی کردن حقیقی، با محبت و دوست داشتن و ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
2. منطورم این بود که کارامد باشه نه عملی، یعنی همش ایده و نظریه نباشه بلکه بشه از از حرفهامون در جهت تکامل زندگی استفاده کرد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منظور شما از عمل چه نوع عمليه ؟
انسان با انديشه عمل ميكند پس ساختن انديشه ساختن عمل است .
ميدونم كه منظور شما مطرح كردن مسائلي از فلسفه است كه عامل تحرك است ولي اينجا فكر نكنم گنجايش چنين بحثي را داشته باشد :20:
ولي درپايان بازهم علاقه دارم بدانم كه منظور شما از فلسفه اي كه باعث عمل ميشه چه نوع فلسفه اي است وعملي كه انجام ميشه چه نوع عملي :20:
درود به دوست عزیزم،نقل قول:
1.علمی و منطقی و عقلانی
حتی وجود خدارو!
2.عزیز احساس و عشق و ....جاش توو گروه شکست عشقی و... هست نه اینجا
ما اینجا عقلانی بحث میکنیم و چالش هایی که پیش رومون هست رو مورد بررسی قرار میدیم
1. من بعید میدونم با اینهمه تفاوت در طرز فکر و حتی تفاوت در منطق بین انسانها بشه این موضوعات رو منطقی و عقلانی اثبات کرد. هرچند معتقدم بعضی چیزها رو اصلا نمیشه با ذهن و منطق اثبات کرد به هر حال امیدوارم بتونید به هدفی که عنوان کردید، برسید.
2.فکر نمیکنم بررسی فلسفه ی عشق و احساس یا موشکافی آگاهانه ی این دو موضوع ربطی به تاپیک شکست عشقی و اینجور تاپیکها که صرفا هدفشون درد و دل یا سهیم شدن خاطراته داشته باشه.
خیلی ممنون از توجهی که کردی دوست من:10:
ممنونم arzeve ی عزیز:11:نقل قول:
اگه دقت کرده باشی من گفتم کارآمد باشه نه اینکه عملی باشه. ببینید شما میتونید اثبات کنید خدا هست، مثلا خدا از عشقه و ... ولی من میتونم بگم خب حالا اینا چه تغییری در زندگیم به وجود میاره؟!
دقیقا نکتش همینجاست، مرز بین صرف ایده و نظر با ایده همراه کارآمد بودن ...
امیدوارم فهمیده باشید منظورم چیه.:20:
بازم ممنون:11:
سلام دوستان كسي ميدونه ادامه اين جمله شريعتي چيه؟ «حقيقت بدون پرستش، علم وفلسفه است وپرستش بدون حقيقت....»
1.ببینید شاید انسانها دین و آئینشون یکی نباشه ولی در یک چیز و یک چیز رونقل قول:
همشون قبول دارن و اون علمه!
در مورد اثبات هم امیدوار نباشید
مطمئن باشید
2.موافقم:20:
1.مگه شما مدرک گذاشتی؟نقل قول:
یک کتاب گرچه که مرجع هم باشه نمیتونه مدرک باشه
ولی اگر اینطور میخواید کتابهای مختلف آقای اشمیت و دیگر تاریخ نویسان که شهرت جهانی دارند رو میتونید مطالعه کنید!
2.اگر نقل قول کرده که اصلآ اعتباری نداره
لطفآ بگید از کدوم کتاب مرجع عینآ نقل کرده؟
بله همنطور که گفتم الهه میدونستن و الهه هم با خدا فرق میکنه که در زبان پارسی اشتباه ترجمه شده
آریایی ها تقلید از بابلیها کردن دلیلشم اینکه بابلیها قبل از آریای ها حکومت داشتن!
در مورد شباهتها که باید بگم همه ی این شباهتها(شیطان و اهریمن و میترا و الله و...)باید بگم که بله دین اسلام از زرتشت تقلید کرده و زرتشت هم از ادیان قبل از خودش یعنی مانویی و میترایی و اونها هم از ائین ها و اسطوره های قبل از خودشون و...
لازم به ذکر هست که زرتشت از منطقه آذربایجان کنونی ایران هست و در اونجا متولید شده(ارومیه و یا اردبیل)که زمانی این مناطق تحت سیطره بابلی ها بوده!
3.بله میشه گفت همین هاست
درسته
البته این وردها و طلسم ها و جادو کلآ به طرز عجیبی کار میکنه!
که واقعآ تعجب اور هست
4.ببینید شما خودتون گفتید که چیزایی که میگید حقیقت هست پس هرکس میتونه قبول کنه یا نکنه
این لحن یعنی چیزایی که شما میگید مطلقآ درسته و هرکس قبول کنه کار درستی کرده و هرکس نه کار غلطی
میتونستید بگید یک نظریه هست ولی نگفتید و لحنی که داشتید یعنی درسته مطلقآ حرفاتون
منم اینو میدونم و بارها هم گفتم که هیچ چیز مطلقی وجود نداره!
تاریخ علم نیست ولی علم تاریخ داره
شما میتونید بگید نظرتون چی هست ولی نمیتونید بگید مطلقآ اون درسته
علم هم مطلق نیست و اگر هم علمی صحبت کنید باز هم حرفاتون و حرفای من و... نظریه هست
فرق علم هم دقیقآ با دین و شبه علم همین هست که روز به روز به روز میشه و بهتر و به واقعیت نزدیکتر میشه:20:
یک کتاب وقتی که میخواهد به چاپ برسد از چند فیلتر عبور میکند ویکی از آن ها این است که از نظر علمی بررسی شود .پس وقتی من یک جمله همه از یک کتاب نقل قول میکنم پس درواقع یعنی ارجاع علمی کردم .نقل قول:
.مگه شما مدرک گذاشتی؟
یک کتاب گرچه که مرجع هم باشه نمیتونه مدرک باشه
ولی اگر اینطور میخواید کتابهای مختلف آقای اشمیت و دیگر تاریخ نویسان که شهرت جهانی دارند رو میتونید مطالعه کنید!
من هر جمله ای که گفتم یک کتاب معرفی کردم که از داخل اون این مطالب استخراج شده است .
اولا منظور از این که تاریخ را نقل قول کرده این است که عینا تاریخ را نوشته است .نقل قول:
2.اگر نقل قول کرده که اصلآ اعتباری نداره
لطفآ بگید از کدوم کتاب مرجع عینآ نقل کرده؟
بله همنطور که گفتم الهه میدونستن و الهه هم با خدا فرق میکنه که در زبان پارسی اشتباه ترجمه شده
آریایی ها تقلید از بابلیها کردن دلیلشم اینکه بابلیها قبل از آریای ها حکومت داشتن!
در مورد شباهتها که باید بگم همه ی این شباهتها(شیطان و اهریمن و میترا و الله و...)باید بگم که بله دین اسلام از زرتشت تقلید کرده و زرتشت هم از ادیان قبل از خودش یعنی مانویی و میترایی و اونها هم از ائین ها و اسطوره های قبل از خودشون و...
لازم به ذکر هست که زرتشت از منطقه آذربایجان کنونی ایران هست و در اونجا متولید شده(ارومیه و یا اردبیل)که زمانی این مناطق تحت سیطره بابلی ها بوده!
دوما اگر نقل قول هم کرده باشد ایرادی بر نوشته اش نیست چون همه ی تاریخ نویسان نقل قول را انجام میدهند چون این آقایی که کتاب را مینویسد خود که در زمان آریایی ها زنده نبود !!!!!!پس اجبار بر این است که از شواهد وتاریخ نویسان دیگر استفاده کند .
علم را به دست مغلطه سپردن اصلا کار زیبایی نیست .وبه قول خودتون :نقل قول:
4.ببینید شما خودتون گفتید که چیزایی که میگید حقیقت هست پس هرکس میتونه قبول کنه یا نکنه
این لحن یعنی چیزایی که شما میگید مطلقآ درسته و هرکس قبول کنه کار درستی کرده و هرکس نه کار غلطی
میتونستید بگید یک نظریه هست ولی نگفتید و لحنی که داشتید یعنی درسته مطلقآ حرفاتون
منم اینو میدونم و بارها هم گفتم که هیچ چیز مطلقی وجود نداره!
تاریخ علم نیست ولی علم تاریخ داره
شما میتونید بگید نظرتون چی هست ولی نمیتونید بگید مطلقآ اون درسته
علم هم مطلق نیست و اگر هم علمی صحبت کنید باز هم حرفاتون و حرفای من و... نظریه هست
فرق علم هم دقیقآ با دین و شبه علم همین هست که روز به روز به روز میشه و بهتر و به واقعیت نزدیکتر میشه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پس به جای اینکه به این بپردازید که من مطلق حرف زدم یا نه به این بپردازید که حرفهای من چه بوده !نقل قول:
فلسفه هورا کشیدن و جنجال و حمله نیست دوستان و همه باید این مورد رو در نظر بگیریم
به نظر شما این را بهتر نیست ؟
در مورد اثبات منطقی و علمی بازهم نظر خودمو دارم، فکر میکنم شما هم با من موافق باشید در این مورد که منطق رو میشه حداقل در دودسته تقسیم کرد: اولیش منطق عوام که صرفا بر پایه ی مسائل علمی تجربی هستش و با اثبات های علمی ناملموس و غیر قابل دیدن یا غیر قابل تجربه میونه ای نداره و دومیش منطق افراد تحصیل کرده یا حداقل افراد آگاهتر که مسائل علمی رو تمام و کمال میپذیرن حتی اگه اون مسئله رو تجربه نکرده باشن. خب تا اینجا میبینیم که توجیه و اثبات بعضی چیزها انقدرا هم راحت نیست و یا حتی غیر ممکنه چون با هرکسی باید با منطق خودش جلو رفت.نقل قول:
1.ببینید شاید انسانها دین و آئینشون یکی نباشه ولی در یک چیز و یک چیز رو
همشون قبول دارن و اون علمه!
در مورد اثبات هم امیدوار نباشید
مطمئن باشید
در ضمن ما میخوایم با بعضی فرضیات که مورد تایید همه مون نیست چیزی رو اثبات کنیم که کارو سخت تر میکنه.
مثلا در اثبات این که 2*2 =4 باید فرضیاتمون مشترک باشه و برای همه 2، عمل ضرب و کلا اصل ریاضی اثبات شده باشه، حالا فکرکن برای کسی که تعریفی متفاوت از 2 یا عمل ضرب داره، بخوای اثبات کنی؛ عملا این کار غیر ممکنه، مگر اینکه بخوای از اول باهاش شروع کنی و همه چیز رو از صفر بهش توضیح بدی که اینم خیلی سخت و شایدم غیر ممکنه مخصوصا در مورد مسائلی چون اثبات خدا که فرضیاتش واسه خودش عالمی داره.
دوستان به اینجا هم یه سری بزنید چون اکثر بحثهاشون روی خداست:46:
کد:http://forum.hamm*ihan.com/forum67.html