آزولا ميهمان ناخوانده ( شيطان سبز )
ريشه كلمه آزولا يوناني است به معني «در خشكي مردن». وجه تسميه آن هم شايد به خاطر محل زندگي اين گياه باشد چرا كه آزولا وابسته به آب است و به طور كلي مرطوب پسند. اين گياه در همزيستي با جلبكي سبز- آبي به نام آنابينا توانايي جذب ازت مولكولي هوا را پيدا مي كند. زادگاه اوليه اين سرخس، آمريكاي شمالي است ...
‹‹ آيا تا كنون درمورد اين گياه چيزي شنيده ايد››؟
ريشه كلمه آزولا يوناني است به معني «در خشكي مردن». وجه تسميه آن هم شايد به خاطر محل زندگي اين گياه باشد چرا كه آزولا وابسته به آب است و به طور كلي مرطوب پسند. اين گياه در همزيستي با جلبكي سبز- آبي به نام آنابينا توانايي جذب ازت مولكولي هوا را پيدا مي كند. زادگاه اوليه اين سرخس، آمريكاي شمالي است .آزولا نوعي سرخس است با برگهاي كوچك به رنگ سبز تيره تا قرمز قهوهاي. طول اين گياه نهايتا به 5/2 سانتي متر ميرسد. اين گياه براي اولين بار در سال 1873 ميلادي شناسايي شد و تاكنون هفت گونه از اين گياه در جهان به ثبت رسيده است. آزولا در همزيستي با جلبك سبز، آبي قابليت جذب نيتروژن هوا را به دست ميآوردكه وظيفه تامين مواد غذايي جلبك به عهده آزولا است و جلبك نيز در مقابل ازت مورد نياز آزولا را فراهم ميكند. آزولا در شرايط مناسب روزانه ميتواند 2 تا 4 كيلوگرم ازت به هر هكتار مزرعه ارايه كند كه معادل 10 تا 20 كيلوگرم سولفات آمونيوم است امروزه دردنيا به سرخس آزولا به چشم يك علف هرز نگريسته نمي شود، بلكه آن را يك گياه مفيد و منبع غذايي به حساب مي آورند جالب است بدانيد كه يكي از دلايل شكست آمريكا در ويتنام كشت آزولا در مزارع برنج ويتنام بود. چون اين گياه با رشد سريع خود هم غذاي مردم ويتنام را فراهم مي آورد، هم غذاي دام و طيور آنها را. آزولا گياه سرشار از پروتئين بوده و بتاكاروتن آن از هويج بيشتر است.
آزولا درايران
جلبك آزولا يكي از گونه هاي گياهي وارداتي است كه در دهه اخير تمام و يا اكثر مردابها و شاليزارها و بركه هاي شمالي را به سلطه خود در آورده است . در مدت زمان بسيار كمي از طريق كانالهاي آبياري، رودخانهها، گسترش پيدا ميكند. به طوريكه يك توده كوچك آزولا در عرض 3 روز به دو برابر افزايش پيدا ميكند .حتماً كساني كه در تابستان به شمال ايران مسافرت نموده اند وسري به اين مناطق زده اند فرشي زيبايي را مشاهده مي كنند سبزرنگ كه اكوسيستم شمال را تحت اثر سوء قرارداده است . آزولادراواخر سال ۱۳۶۳متناسب سازگاري با مناطق شاليكاري باهدف توليد كود ازته به صورت طبيعي براي مناطق برنج خيز از كشور فيليپين وارد ايران شده است.اما پس از مدت كوتاهي همه متوجه مشكلي بزرگتر شدند كه گريبان اين مناطق را گرفته. اين سرخس، ظرف مدتي كوتاه از طريق كانال هاي آبياري و رودخانه در محدوده اي وسيع پراكنده شده و به تمام آب هاي سطحي شمال كشور به خصوص گيلان ، مازندران وگلستان راه پيدا كرد. اين گياه با برگ هاي ريز و رشدسريع، سطح آبها را مي پوشاند و مانع رسيدن نور خورشيد و اكسيژن به درون آب مي شود. علاوه بر اين با مصرف اكسيژن و مواد غذايي و بالا بردن اسيديته آب، اين زيستگاه ها را تضعيف كرده تا جايي كه رفته رفته تنوع گياهي و جانوري زيستگاه به نابودي كشيده مي شود. وبه خاطرنداشتن دشمن طبيعي و شرايط خوب زيستي به يك گياه مهاجم و مرگآور تبديل شد.
جلبك آزولا داراي خصوصياتي منحصر بفرد بوده ، بطوريكه توانائي سازگاري آن با محيط بسيار اعجاب آور است و براحتي و با سرعت زياد با هر محيطي مانوس ميشود. ريشه هاي آويزان و معلق در آب اين گياه ، براحتي اين امكان را بآن ميدهد كه تغيير مكان داده و با جريان آب بسهولت جابجا گردد و يكي از علل پراكندگي سريع آن نيز همين موضوع است
آزولا ، بمجرد ثابت شدن در يك مكان ، شروع به تكثير ميكند و ظرف مدت كوتاهي ، تمام سطح آب را مي پوشاند، بطوريكه هيچ روزنه اي براي ورود نور خورشيد به درون آب، وجود نخواهد داشت. ريشه هاي معلق جلبك ، تمام و يا اكثر املاح آب را جذب و صرف رشد و تكثير خود ميكند. طبيعي است ، وقتي نور بدرون آب نفوذ نكند و مواد مغذي هم كه نباشد ( يا كم باشد ) ديگر از رشد گياهان آبزي ديگر و همچنين ديگر آبزيان مثل فيتوپلانگتونها و... خبري نيست . با توقف و يا كند شدن رشد اين آبزيان مفيد ، در داخل آب اكسيژن توليد نخواهد شد و بهمين دليل جانوران آبزي مثل ماهيها و موجودات ذره بيني قادر به رشد و تكثير نبوده و سير نابودي را در پيش ميگيرند. در عوض سيستمهاي غير هوازي شروع به فعاليت كرده و مرداب يا بركه را تدريجا به سياهچاله هائي بد بو و غير قابل زيست ، تبديل ميكند.از آنطرف هم موقعي كه مردابها خالي از موجودات آبزي گردند، ديگر مكان مناسبي براي پرندگان مهاجر نخواهد بود .
با اين وصف ، بهمين سادگي اكوسيستم منظم چندين هزار ساله موجود بهم ريخته و رو به نابودي خواهد رفت و ما هم در حال نظاره و تماشا نشسته ايم.اين جلبك در شاليزارها هم بعنوان يك رقيب جدي برنج در استفاده از املاح معدني و مواد مغذي آب ، قرار گرفته و از رشد مناسب برنج جلوگيري كرده و قطعاً در صورت صحت اين امر ، هزينه كشت برنج را بخاطر استفاده بيشتري كه بايد از كود شيميائي بشود، بالا ميبرد. علاوه بر آنكه روند افزايشي استفاده از كود شيميائي در طولاني مدت هزينه هاي سرمايه اي فوق العاده اي را بر مهمترين منبع حيات بشر يعني خاك ، تحميل ميكند كه اصلا جبران پذير نميباشد.
كارشناسان شيلات معتقدند رشد شناور و سرطاني آزولا در سطح تالابها مردابها وشاليزارهاي شمال باعث شده است تا اكثر گياهان بومي منطقه به دليل خفگي نابود شوند و نفس زندگي اين اكوسيستم چندين هزار ساله به شماره افتد. هر چه هست آزولا زيستگاههاي آبي شمال كشور به خصوص گيلان ومازندران را شديدا تحت فشار قرارداده است و اگر روند رشد اين گياه به همين صورت ادامه يابد معلوم نيست بر سر اين اكوسيستم منحصر به فرد جهاني چه خواهد آمد. و اينگونه شد كه آزولا در مدت زماني اندك پوشش يكپارچه و در هم تنيدهاي را روي منابع آبي شمال كشور گستراند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گياه روغني كرامب، علفهاي هرز مزارع را كنترل ميكند
كرامب، گياه روغني ناشناختهاي است كه استفاده از آن در تناوبهاي زراعي، آفات و بيماريها و علفهاي هرز مزارع را كنترل ميكند. سيد محمدرضا نقويزاده و محمدرضا لطفي – كارشناس اداره كل منابع طبيعي استان خراسان رضوي در مقالهاي به معرفي و شرايط كشت و موارد مصرف گياه كرامب پرداختهاند. در اين مقاله آمده است: گياه كرامب از جمله گياهان بومي مناطق تركيه و ايران است و به دليل وجود اسيد اروسيك در دانه آن در صنايع الكترونيك، پلاستيك، رزين، روغنها، صنايع داروسازي، آرايشي و بهداشتي مورد استفاده قرار ميگيرد. دانههاي اين گياه حاوي حدود 20 تا 40 درصد پروتئين و 35 تا 60 درصد روغن است و استرولهاي موجود در آن به دليل دارا بودن خاصيت كاهش كلسترول خون، در مارگارين استفاده ميشود. اين مقاله ميافزايد: استفاده از اين گياه در تناوبهاي زراعي جهت كاهش علفهاي هرز و آفات و بيماريها توصيه شده است. كرامب گياهي علفي، يكساله، با ارتفاع كمتر از يك متر، داراي شاخه زياد با آرايش خوشهاي بزرگ از گلهاي زرد، تعداد زياد بذر ريز و قهوهاي حاوي 40 درصد روغن، ريشه گسترده و عميق با توانايي استفاده از قابليتهاي خاك، ساقه محكم با مقطع تقريباً دايره و پوشيده از پرزهاي نرم و كوتاه به رنگ سبز كلمي است كه در زمان رسيدن به رنگ سبز مايل به زرد تبديل ميشود. در پايان اين مقاله آمده است: كشور ايران با دارا بودن 45 كارخانه بزرگ و كوچك روغنكشي، ظرفيت استحصال 2 ميليون تن روغن را دارد و با توجه به متوسط توليد ساليانه 400 هزار تن دانه روغني در كشور و واردات يك ميليون تني دانه روغني در سال گذشته، بخشي از ظرفيت استحصالي كارخانجات خالي ميماند كه گياه كرامب با توجه به تركيبات ويژه روغن و فرآيند توليد طبيعي منطبق با اصول توليد پايدار، از پتانسيل مناسبي در تكميل ظرفيت خالي اين تصفيه روغن كشور دارد. همچنين پژوهشها نشان داده است كه اين گياه با شرايط كشور ما سازگاري داشته اما به دليل عدم شناخت، مورد استفاده قرار نميگيرد لذا توجه به پتانسيلهاي بالاي اقتصادي و اكولوژيك اين گياه توجه جديتر مراكز تحقيقاتي و علمي را به شناخت ويژگيهاي اكولوژيك اين گياه و توسعه و ترويج آن ميطلبد.
گونه هايي از جنس سماق كه در ايران مي رويد
- Rhus cotinus يا درخت پر كه جداگانه در بخش خاصي شرح داده ميشود.
2-سماق صمغي كه به فرانسوي Sumac faux-vernis و به انگليسيWax tree گفته مي شود.نام علمي آن Rhus succedanea L. مي باشد.
مشخصات
درخت كوچك يا درختچه اي است كه بومي چين و ژاپن است و در بعضي باغهاي تهران كاشته ميشود.از اين درخت در ژاپن صمغي براي تهيه شمع استخراج مي كنند.از نظر تركيبات شيميايي از ميوه ان صمغ گرفتهمي شود كه آن را موم ژاپن گويند در برگهاي ان تانن وجود دارد.در عصاره شير مانند آن لاكول موجود است كه مشابه با اوروشيول است.
خواص و كاربرد
زايده هاي تيغ مانندي كه در ساقه هاي ان مي رويد و به اطفال كه از اسهال رنج مي برند داده مي شود.از شيره برگهاي آن براي ناراحتي هاي و تاول پوست از ميوه ان براي معالجه سل ريوي استفاده مي شود.
3-«سماق امريكايي» يا «سماق سركه » يا «درخت سركه»نام علميRhus typhina L. آن كه مترادف آن R.hirta sudw مي باشد.به فرانسوي Sumac de virginie و به انگليسي Staghorn sumac گفته مي شود.
درختچه اي است بومي آمريكاي شمالي ،ساقه و برذگهاي آن داراي كركهاي مخملي و برگهايش كشيده و بزرگ است.در پاييز قزمز و حنايي مي شود.ميوه هاي ان سرخ مي باشد.
اين درختچه به راحتي پاجوش توليد مي كند وتكثير آن از طريق جدا كردن و كاشت پاجوش آن است.
در ايران در باغچه هاي تهران و بعضي از ساير مناطق ايران كاشته مي شود.
در ميوه و برگهاي اين سماق نيز مقدار زيادي تانن است و از نظر خواص تا حدود زيادي مشابه سماق معمولي است ،ولي ضعيفتر از آن است.
واريته اي از سماق آمريكايي كه زيباست ودر باغهاي ايران نيز براي زينت كاشته مي شود با نام R.typhina ver laciniata WOOD. مي باشد.برگهاي ان داراي بريدگي هاي زيادو خيلي زيباست و تكثير ان نيز از طريق پاجوش است.خواص آن شبيه سماق است.
آويشن ماوراي خزريThymus transcaspicus
ويشن ماوراي خزريThymus transcaspicus
تيره نعناعيان : Lamiaceae
خصوصيات گياهشناسي:گياهي بوته اي با انشعابات بالشتكي كم پشت به ارتفاع تا 25 سانتي متر، شاخه ها در بن چوبي، همگي باريك، شاخه هاي گلدار به طول 5 تا 10 سانتي متر تقريبا راست و باريك، برگها همگي تقريبا هم اندازه به طول 8 تا 12 و به عرض 3تا 6 ميلي متر با دمبرگي به طول 1 تا 2 ميلي متر، بيضوي تخم مرغ شكل، كركدار تا بدون كرك با غدد چسبيده قرمز رنگ ، رگبرگهاي جانبي معمولا 2 جفت و به ندرت 3 جفت، گل آذين تقريبا سرسان، برگه برگي شكل و سبز رنگ، برگك به طول 1 تا 5/1 ميلي متر، سرنيزه اي خطي با دمگل كوتاه، مژكدار. بريدگيهاي لب بالايي تقريبا هم اندازه، بريدگيهاي لب پاييني به طول 7/0 تا 2/1 ميلي متر، سه گوشي، بدون سيخك، مژه دار يا بدون مژه، جام گل اغلب صورتي رنگ و به طول 6 تا 7 ميلي متر.از لحاظ ظاهري شباهت بسياري به گياه كاكوتي (Ziziphora Clinopodioides) دارد .
خواص دارويي و مواد مصرف:ضد نفخ، بادشكن، مقوي معده، ضد اسپاسم، خلط آور و ضد سرفه و اسانس آن خاصيت ضد باكتريايي و ضد قارچي دارد.
پراكندگي:فقط در شمال شرقي ايران و جنوب تركمنستان مي رويد. به خصوص در دامنه هاي مناطق كوهستاني سمنان، خراسان و گلستان ديده مي شود.
نيازهاي اكولوژيكي:اين گياه در دامنه هاي رو به شمال و ارتفاعات بيش از 2000 متر رويش مي كند، خاكهاي هوموس دار و عميق، رويشگاه مناسبي براي اين گياه مي باشد. از آن جا كه نياز رطوبتي اين گياه نسبتا زياد است در دامنه هاي رو به شرق و جنوب كمتر قابل مشاهده مي باشد .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شناسايي جنس علف پشمكي (Bromusl)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جنس علف ژشمکی یا بروموس از وافرترین جنس های
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
میباشد .
خصوصیات این گیاه بدین شرح است : یکساله یا چند ساله با غلاف لوله ای - پهنک مسطح .
گل آذین پانیکول مجتمع و راست یا پخش و کج ، سنبلچه سه گوش ( Wedge - shaped) یا سرنیزه ای
( لانسئولیت ) خیلی بزرگ یا کوچک ، پایک سنبلچه ها دراز یا کوتاه . یا چند گلچه نر ماده . محور
سنبلچه غیر مفصلی بالالی گلوم و بین گلچه ها . پوشه ( گلوم ) درفشی شکل یا سرنیزه ای .
1-3 رگ تحتانی و 3-9 رگ فوقانی .لملها گرد یا گرده ماهی در پشت ، 5-11 رگ . دو شکافی در نوک .
یک تا سه ریشک ماقبل انتهایی یا بدون ریشک . پالا دو بار گرده ماهی در پشت . مژه دار . با کرک های
فاصله دار از هم بر روی گرده ماهی . پرچم ها 3 عدد پوشینک 2 عدد . جنین 8/1 طول دانه .
50 گونه اساسا مربوط به مناطق معتدله یا تعدای مربوط به مناطق استوایی .BROMUS از bromus نام
کلاسیکی یونانی یولاف Oat مشتق از Broma یا غذا میباشد .
نام های محلی : Brome - Brome grass .سنیسله .جنیطه . شعیره . جو پیغمبری .
درباره زعفران بیشتر بدانیم.
زعفران
زعفران با نام علمي كركوس ساتيوس Crocus Sativus از خانواده زنبقيان Iridaceae مي باشد. در برخي منابع، مثلا در دائره المــعارف آمريكانا Americana Encyclopedia ذكر شده است كه اين كلمه از كريكوس Corycus كه نام منطقه اي در سيليسيا Cilicia واقع در شرق مديترانه مي باشد گرفته شده است. عده اي مبداء زعفران را ايالت قديم ماد ايران مي دانند، برخي از محققين نيز خاستگاه زعفران را در منطقه وسيعتري از كره زمين شامل يونان، تركيه، آسياي صغير و ايران مي دانند.
ايرانيان ضمن صدور زعفران به بسياري از نقاط جهان باستان، خواص آن را به يونانيها، روميها، چينيها و اقوام سامي از جمله عربها معرفي كردند و شيوه زراعت آن را در سده هاي اول تا چهارم هجري به امم اسلامي پيرامون مديترانه آموختند. به اين ترتيب كه نخستين زعفران زارها به وسيله ايرانيان تبعيد شده توسط معاويه در نواحي شام داير شدند، سپس كاشت زعفران در شمال افريقا و اندلس (اسپانياي اسلامي) وصقليه (سيسيل) رواج يافت و اقوام ايراني همچون رستميان و بنوطبري در انتقال فرهنگ زعفرانكاري مؤثر بودند.
مستندات تاريخي بيانگر اين واقعيت است كه ايرانيان از روزگاران كهن به زر و زعفران علاقه و توجهي بليغ داشته اند به طوري كه در جشن ها و سرور ها و مجالس بزم و نشاط مانند عروسي ها و اعياد، يا استقبال از بزرگان و زائران زر و زعفران نثار قدمها مي كردند. در برپايي با شكوهتر اين گونه آئين ها، ضمن آذين بندي و آينه بندان، سكه هاي زرين و سيمين را به همراه زعفران و گل و نقل بر سر عروس و داماد يا شخصيتهاي مورد نظر، و گاهي همه حاضران در اين گونه مراسم مي ريختند. در برخي ازمراسم زعفران را به تنهايي، يا همراه با مشك وعنبر و عود دود مي كردند و گلاب مي پاشيدند.
درعصرهخامنشيان زعفران براي تزئين گرده هاي نان ومعطر كردن خوراكها به كار مي رفته است. فرديناند يوستي ضمن شرح زندگاني داريوش نوشته است: ((شاه ايران تن خود را روغني معطر مي ماليد كه عبارت بود از مخلوط روغن آفتاب گردان كه در پيه شير پخته و با زعفران و شراب خرما تهيه ميشد)). در دوره پارتها زعفران ايران به يونان و روم مي رفت، بعدا چين هم از مشتريان زعفران ايران شد. در عصر ساسانيان كاشت زعفران در قم و بون نيز رايج گرديد و مرغوبيت محصول آنها شهرت يافت. در همان روزگار زعفران در پرداخت كاغذهاي گران قيمت كاربرد پيداكرد، اما پيشتر از آن محلول زعفران به عنوان مركب تحريراستفاده مي شد،وتا قرنها بعددرتركيب مركبهاي تحرير مرغوب به كار مي رفته است. از انواع مركب زعفراني كم رنگ و پر رنگ (از زرد كمرنگ تا قرمز خونين) براي نوشتن عنوان فرمانها و نامه هاي سلاطين و خليفگان و امرا، و همچنين در تحرير عنوانها و سرفصلهاي كتب و رسالات و نيز در تذهيب و تشعير ، و در تصوير ها و نقوش حواشي و متن استفاده مي شده است. افزون بر اينها در تحرير دعاهاي مقدس و همچنين تعويذ ها و طلسم هاي خاص بر روي كاغد و پارچه و گاهي كفن، مركب زعفران به كار مي رفته است .
در منابع پهلوي زعفران با نام پارسي (كركم) ثبت شده است. در يك ترجمه بندهش زعفران جزو اسپرغم ها يا عطرها يا گياهان خوشبوي به حساب آمده، و در ترجمه ديگري از اين كتاب، زعفران در شمار گياهان رنگ كننده پارچه ذكر شده است. كلمه زعفران يك واژهء عربي يا احتمالا معرب است كه ريشه و وجه اشتقاق آن ناشناخته مانده، گو اينكه در منابع غربي براي اين كلمه و كلمه كركم مبناي سومري عنوان شده است. اين نظر قابل تامل در صورتي به واقعيت نزديك است كه مبدا سومريان از نواحي زعفران خيز ايران باشد، يا بتوان آنها را همان بوميان رانده شده از ايران زمين، پس از هجوم آرياهاي دامدار و شبان پيشه پنداشت.
در منابع لغت فارسي و عربي دهها كلمه به معني زعفران ثبت شده است. اما اين كلمات به ندرت در مآخذ و متون كهن فارسي به كار رفته است. مثلا كلمه كركم در نوشته ها و سروده هاي فارسي در موارد بسيار اندك ذكر شده است، اما كلمه زعفران با همه خصلتها و خصوصيات و خواص نباتيش مورد توجه بسياري از ادبا و نويسندگان و شاعران قرار گرفته است، به طوري كه با جرأت مي توان گفت كلمه زعفران و تعبيرات و تشبيهات مربوط به آن به اندازه اي كه در منابع و متون و دواوين فارسي آمده در آثار مكتوب هيچ يك از السنه جهاني به كار نرفته است.
كشت زعفران در گذشته اي بسيار دور در غالب مناطق مركزي ايران متداول بوده است. شهرت زعفران قم در زمان قبل از اسلام حكايت از پيشينه كشت اين گياه در ايران قديم دارد. در قرن دهم ميلادي كشت زعفران توسط اعراب (كه خود اعراب نيز آن را از ايرانيان آموخته بودند) در اسپانيا متداول گرديد و متعاقب آن در قرن هجدهم در ناحيه اي به نام Walden در Essexانگلستان رواج داشته و امروزه اين محل به نام Saffron Walden معروف است .
به طوري كه از نوشته هاي ادبي و پزشكي هندوستان برمي آيد ، زعفران از دير باز براي مردم آن سرزمين شناخته شده بوده است. همچنين زعفران نزد مردم مصر، يونان، كليميان، هندوها و مسلمانان از توجه خاصي برخوردار بوده است.
گياهشناسي
زعفران با نام علمي ( .Crocus Sativus L ) از خانواده زنبقيان (Iridaceae) گياهي علفي، چند ساله، بدون ساقه و پيازدار است. پياز زعفران از نوع توپر و تقريبا كروي شكل با قطر 3 تا 5 سانتي متر و پوششي قهوه اي رنگ مي باشد كه در زير خاك قرار مي گيرد. هر پياز 6تا 9 برگ باريك، نظير برگ علفهاي چمني توليد مي نمايد. ريشه هاي زعفران ازنوع افشان هستند كه از قــاعده پيازها و از روي دايــره محيطي آن مي رويند. گل زعفران اولين اندامي است كه در اوايل پاييز ظاهر مي شود. در سال اول كشت، به علت ضعف پيازها و عدم استقرار كامل آنها در خاك و كشت عمقي، جوانه هاي گل توان كافي براي رويش ندارند و حتي برگها در سال اول ديرتر از معمول ظاهر مي شوند. پوشش گل از سه كاسبرگ و سه گلبرگ همرنگ بنفش تشكيل مي شود، به طوريكه تشخيص كاسبرگها از گلبرگها مشكل مي باشد. تعداد پرچمها سه و طول ميله پرچم دو برابر بساك است. بساك زعفران زرد رنگ مي باشد. مادگي در مركز گل قرار گرفته و داراي يك تخمدان است و از قسمت تخمدان خامه باريكي خارج مي گردد. خامه طويل و كشيده بوده به رنگ زردكمرنگ است كه به يك كلاله شفاف قرمز نارنجي سه شاخه اي به طول3-2 سانتي متر ختم مي شود. سه كلاله همراه با خامه پس از خشك كردن، زعفران تجارتي را تشكيل مي دهند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اندامهاي مختلف گياه زعفران
تكثير زعفران از طريق ايجاد پيازچه هاي جديد كه از پياز مادر توليــد مي شود صورت مي گيرد. پياز زعفران در ماههاي تابستان به صورت غيرفعال و راكد در زمين باقي مي ماند و رشد دوباره خود را در حدود پايان تابستان شروع مي نمايد. بر طبق گزارشات موجود چندين واريته شناخته شده در كشورهاي مختلف كشت مي گردد.
تقسيم بندي انواع زعفران
در ايران معمولاً زعفران توليدي به چند شكل تقسيم بندي مي شود. يكي از اصطلاحاتي كه از ديرباز در اين زمينه مورد استفاده قرار مي گرفته زعفران دخترپيچ است. اين نوع زعفران شامل قسمت كلاله و خامه، (قسمت سرخ و قسمت سفيد يا زردرنگ زعفران) مي باشد كه در فارسي به آن زعفران دستهاي نيز گفته ميشود، و در خارج از كشور آن را به عنوان زعفران Bunch (دسته اي) يا Red & White(سرخ و سفيد) مي شناسند. در واقع قسمت قرمز دراين نوع زعفران بايدبين 75-70% باشد و قسمت ريشه يا كنج آن حدود30-25% است.
از نامهاي جديدتري كه بعداً مرسوم شد، زعفران سرگل يا به اصطلاح عاميانه زعفران سرقلم بود كه از زعفران دسته اي توليدگرديد، بدين نحو كه قسمتهاي زرد آن رابا قيچي كردن وسپس با استفاده از روش الكتريسيته ساكن جدا نمودند و زعفراني تميزتر و كاملاً قرمز به دست آوردند كه در زبان انگليسي به آن All-Red (كاملا سرخ) گويند و مشابه زعفراني است كه كوپه Coupé (قطع شده يا بريده)خوانده مي شود. بعدها زعفرانهايي را كه براي تهيه آنها مستقيماً قسمت قرمز(تنها شامل مقدار بسيار كمي از زردي) را از گل جدا ميكنند پوشالي ناميدند، شايد به اين دليل كه اين نوع يك حالت حجيم و پوشال مانند پيدا ميكند، كه البته پايگاه معتقداست اين اسم مناسبي نيست و بايد نام بهتري براي اين نوع زعفران انتخاب شود. هر كدام از اين زعفرانها ممكن است درجه يك يا دو و مرغوب يا نامرغوب باشند و هيچيك را نمي توان به ديگري ترجيح داد. آنچه كه مسلم است قدرت رنگدهي و كيفيت زعفران دسته به مراتب پايين تر از انواع ديگر زعفران است، همينطور از نظر روش خشك كردن چون با تاخير خشك مي شود و در واقع بخشي از قدرت رنگدهيش را در طول فرآيند خشك كردن از دست مي دهد كيفيت پايين تري دارد.
برخلاف نتايج بررسيهاي علمي و آناليزهاي انجام شده برخي تصور مي كنند زعفران دستهاي و حتي ريشه يا كنج داراي عطر بيشتري است. اين كاملاً اشتباه است، زيرا منشا مواد موثره زعفران (كروسين، پيكرو كروسين و سافرانال، مخصوصاً كروسين موجود در قسمت زردي(كنج) زعفران، كلاله آن است و مواد مذكور در اثر حركت در بافت گياهي از كلاله به آنجا انتقال پيدا كرده اند، خود زردي(كنج) نه تنها داراي مقدار قابل توجهي از آنها نيست(در مقايسه باكلاله) بلكه كروسين موجود در آن صفر است. از نظر عطر نيز تنها به اين علت كه به سبب نوع بافت گياهيش امكان جذب رطوبت بيشتري از كلاله دارد، معطرتر بهنظر ميرسد.
وقتي زعفران سرگل را از زعفران دستهاي جدا ميكنيم، قسمت ريشه يا سفيد كه در فارسي به آن كنج يا سفيد زعفران و در اروپا به آن white (سفيد) يا style (خامه)گفته ميشود،جدا ميشود و در واقع نمي توانيم آن را زعفران تلقي كنيم. اين ماده كنج زعفران ناميده مي شود و تعريف زعفرن را شامل آن نميدانيم.
از تقسيم بنديهاي ديگري كه وجود دارد تقسيم بندي است كه توسط بعضي از شركتها مورد استفاده قرار گرفته و در آن زعفران برمبناي كيفيت به درجه هايي تحت عناوين 1و 2و3 يا 1و2و3و4 و همينطور حروف انگليسي مثل A،B و C درجه بندي شده اند. اينها استانداردهاي كارخانهاي هستند، و اميدواريم در آينده پايگاه زعفران بتواند با كمك موسسات ذيربط مثل مؤسسه استاندارد و اتحاديه صادركنندگان و ساير بخشها يك نامگذاري واحد را براي زعفران ايران رايج نمايد.
زعفران و هنر
از ميان هنرهاي بسياري كه نزد ايرانيان يافت ميشود، در حال حاضر حداقل به دو هنر بسار قديمي مي توان اشاره كرد كه در آنها از زعفران استفاده شده است. اين دو عبارتند از تذهيب و فرشبافي (در اينجا ذكر دو نكته لازم است، اول اينكه منظور نگارنده از اين كلمات هنرهايي هستند كه منشا ايراني دارند، در غير اينصورت هنرهايي مانند نقاشي و خوشنويسي از شناخته شده ترين هنرهايي هستند كه مي توان در آنها از زعفران استفاده كرد، نكته دوم اين كه احتمالا از اين ماده در هنرهاي ديگري نيز استفاده شده است كه اثبات صحت و سقم اين موضوع نياز به بررسي دارد.)
در فرشهاي ابريشمين كه با رنگهاي طبيعي توسط استادان بزرگ ايران از قرون مختلف بافته شده، به اقصي نقاط دنيا رفته وشهرت جهاني دارند، از زعفران به عنوان يك رنگ طبيعي و با ثبات استفاده گرديده، همينطور در كتب خطي در خوشنويسيهاي مختلفي كه استادان اين هنر انجام داده اند از زعفران به عنوان يك مركب يا جوهر ارزشمند و بادوام استفاده شده وبرخي از سلاطين به دليل اعتقادي كه به يمن زعفران داشتند دستور مي داده اند كه فرامين، احكام و ساير موارد مهم با زعفران نوشته شوند، كما اين كه اين باور در ذهن بسياري از مردم عادي نيز ريشه دوانيده است، مثلادرنوشتن بعضي از ادعيه مورد اعتقاد مردم بر پوستهاي مختلف وپارچه ها اززعفران استفاده مي شده است. علاوه بر اين در سالهاي اخير هم از اين ماده ارزشمند در نقاشي، مجسمه سازي و هنرهاي ديگر بهره گرفته شده است
lunaria یا گیاه پول یا گیاه سکه ای
سلام
پارسال یک جایی بودم که یک گیاه لوناریا خودرو که خشک شده بود دیدم.بذر هاش رو گرفتم و کاشتم. سال اول ( پارسال) بذرها سبز شدند و یک بوته های کوچک 2- 6 برگی بوجود آمد.در تمام زمستان علیرغم یخبندان و برف، که تمام بوته ها یخ زدند اما این گیاهان جوان یخ نزدند و برگهاشون رو حفظ کردند.در بهار امسال شروع به رشد دوباره کردند و حدود 1 تا 1.5 متر ارتفاع گرفتند و در عین حال شروع به گلدهی کردنه که وقت نشد ازشون عکس بگیرم اما عکسهاش رو از جای دیگه پیدا میکنم میزارم.در حال حاضر میوه ها( که شبیه سکه هستند و اسم گیاه مشتق از شکل همین میوه ها هست) تشکیل شده که چند تا عکس ازشون گرفته ام که میگذارم.
دقت کنید که در داخل این سکه ها که پس از خشک شدن نقره ای رنگ خواهند شد تعدادی بذر و جود دارد که به دایره محیطی سکه ها وصل هستند.
یادم هست که حدود 14-15 سال پیش این گیاه ( خشک شده اش ) در گلفروشی های تهران قیمت سرسام آوری داشت و من سعی کردم که از بذورش استفاده کنم اما هیچوقت موفق به سبز کردنشان نشدم.حالا نمیدونم بذرها خراب بود با شرایط جور نبود، یادم نیست!
1)نمای کلی از شکل گیاه گلدار
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
2= نمایی از گیاه در حالیکه گلها به میوه تبدیل شده اند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
3 شکل میوه ها ( سکه ها)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
4=شکل گیاه پس از خشک شدن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]