✔ راهنمایی و روش های برتر مطالعه برای کنکور
_برنامه ریزی : برنامه ریزی صحیح یعنی استفاده از لحظه لحظه ی زندگی ! هیچ هدفی هر چند به ظاهر بزرگ و دست نیافتنی باشد وجود ندارد که با برنامه ریزی صحیح قابل حصول نباشد !
مهم ترین اصول برنامه ریزی که به نام هفت اصل طلایی معروف است عبارت اند از :
1)برنامه ریزی باید به حد کافی انعطاف پذیر باشد . یعنی در آن یکسری ساعات آزاد باشد که به دروس اختصاص داده نشود . تا در صورت پیشامد های غیر منتظره بتوان به جبران ساعات از دست رفته پرداخت و عقب ماندگی های بوجود آمده را در آن ساعات جبران کرد !
2)برنامه ریزی باید فردی وبر اساس خصوصیت های ویژه و نقاط قوت و ضعف هر فرد باشد . عین حال باید توجه داشت عمل برنامه ریزی انفرادی هنگامی که فرد با دوستانی همراه شود که عادات تحصیلی یکسان دارند یا هدف مشترکی را تعقیب میکنند ساده تر است !
3)در برنامه ریزی دروسی که پشت سر هم قرار میگیرند از نظر موضوع تفاوت بیشتری باید داشته باشند ! و دروس مشابه پشت سر هم خوانده نشود !
4)افزودن بر ساعات درسی و پیشرفت به صورت پله پله صورت گیرد نه به صورت حرکت موشکی یا سطح شیبدار !
6) عقب گرد گاهی اوقات اجتناب ناپذیر است و آن هنگامی است که به اندازه کافی روی پله پایینتر نمانده اید ! یادتان باشد عقب گرد یک اتفاق طبیعی است نه یک فاجعه !
7) در عمل به برنامه ریزی هر وقت احساس خستگی کردید بیاد این جمله بیفتید " نسیمی نیرو بخش از پی هر خستگی می وزد ! پس به پیش ! " هیچ کس آنقدر وقت ندارد که تنها از بهترین لحظات استفاده کند ! واقعیت این است که هسته مرکزی هر موفقیتی را نظم تشکیل میدهد !
ادامه دارد ... !
فنون مشاوره و ايجاد رابطه با تاكيد بر راهنمايي تحصيلي
نياز انسان به راهنمايي و مشاوره بويژه با ضرورتهاي زندگي امروزي امري اجتناب ناپذير است . انسانهاي امروزي هر روز در معرض موقعيتهاي مختلفي براي تصميم گيري قرار دارند . هر تصميمي ممكن است سبك زندگي و آينده او را بشدت تحت تاثير قرار دهد . از طرفي ديگر پيچيدگيهاي حاكم بر روابط انساني ، رابطه انسان با تكنولوژي و تمدن رو به گسترش ، تغيير نوع و ميزان حمايتهاي اجتماعي ، اين امر را ضرورت دو چندان بخشيده است . مشاوره فرآيندي است كه در آن فرد شناخت خود را درباره خود و دنياي اطراف و موقعيت مورد نظر افزايش مي دهد و آمادگي پيدا مي كند تا بتواند با كمترين ميزان خطا تصميم گيري نمايد ، با خود و دنياي اطراف خود سازگاري پيدا نمايد ، استعدادهاي خود را شكوفا سازد و بالاخره از ابتلاء به مشكلات شخصي ، خانوادگي و اجتماعي پيشگيري نموده و در صورت بروز ، اقدام به حل آن نمايد .
مشاوره در ابعاد گوناگون و بهم بافته زندگي انسان صورت مي گيرد ، مشاوره رواني – عاطفي ، تحصيلي ، شغلي ، ازدواج و خانواده و مشاوره روحاني از جمله اينهاست .
در عين حال در مشاوره اصول مختلف و فنون گوناگون مطرح است كه فرآيند اجراي مشاوره و نيل به اهداف مشاوره را روشن مي نمايد .
در اين فرصت ضمن پرهيز از پيچيدگي بحث و اختلاف نظر در ديدگاههاي گوناگون مشاوره به اهم فنون مطرح در مشاوره بويژه فنون ارتباط با تاكيد بر مشاوره تحصيلي اشاره مي شود .
ضمناً قبل از ورود به بحث لازم است مختصري راجع به مشاوره تحصيلي و وظايف مشاور تحصيلي بيان گردد .
مشاوره تحصيلي چيست ؟
راهنمايي و مشاوره تحصيلي جداي از راهنمايي در ساير ابعاد زندگي نيست . دخالت در امر تحصيل افراد دخالت مستقيم در تصميم گيري شغلي او ، دخالت در برنامه زندگي و حتي دخالت در مسائل خانوادگي و سبك زندگي اوست . بنابراين با اينكه مشاوره تحصيلي را اختصاصاً جهت تاكيد برخي فعاليتها متمايز مي كنند . ولي در مجموع امر تحصيل جداي از ساير ابعاد زندگي نيست . اين امر اهميت موضوع را دو چندان افزايش داده و باعث مي شود در تربيت راهنمايان و مشاورين تحصيلي تمامي ابعاد در نظر گرفته شود .
حيطه عمل راهنمايي و مشاوره تحصيلي
حيطه عمل مشاوره و راهنمايي تحصيلي در زمينه هاي زير است :
1- رسيدگي به مشكلات تحصيلي دانشجويان : از جمله انتخاب واحد ، شيوه برنامه ريزي درسي ، روش مطالعه ، روش آماده شدن براي امتحان ، سازگاري در محيط آموزشگاه ، راههاي رفع اضطراب امتحان .
2- مسائلي مرتبط با انتخاب شغل : موضوعاتي از قبيل ادامه تحصيل يا اشتغال ، اشتغال پاره وقت يا نيمه وقت راههايي براي ايجاد درآمد اقتصادي و تامين مالي
3- تقويت مهارتها : مهارت در روابط اجتماعي ، مهارت سخراني در جمع ، مهارت تهيه مقاله ، مهارت مطالعه و افزايش ميزان يادگيري و مهارتهاي سازگاري كه تماماً لازمه زندگي اجتماعي و موفقيت در تحصيلات هستند .
4- كاهش و حل تعارضات شخصي : مسائلي از قبيل عدم علاقه به رشته تحصيلي ، درخواست تغيير رشته ، بي تصميمي در ادامه تحصيل يا اشتغال ، از جمله تعارضاتي است كه يك دانشجو در زمان اشتغال به تحصيل ممكن است با آن مواجه گردد .
5- سازگاري با ديگران : سازگاري با اساتيد ، سازگاري با دانشجويان و مشاركت در فعاليتهاي گروهي از جمله مواردي است كه مشاوره تحصيلي مي تواند در آن زمينه ها وارد شود .
6- شناخت نسبت به خود : شناخت توانايي ها ، هوش ، استعداد ، علائق و ويژگي هاي شخصيتي از جمله آنهاست .
7- ادامه اطلاعات : اطلاع از قوانين ، ضوابط و آئين نامه هاي آموزشي ، آئين نامه هاي ثبت نام و امتحانات و برنامه هاي آموزشي و نيز اطلاع از آينده شغلي و تحصيلي از ضروريات آگاهي براي يك دانشجو است
روش هـای بــرتــر مطـــالعــه برای کنـــــکور
دیدم بر و بچ در حال درس خوندن شدن گفتم این مقاله بدردشون می خوره :10:
نكاتي چند درمورد روشهاي صحيح مطالعه
بارها شنيده ايم كه دانش آموز يا دانشجويي مي گويد :
(( ديگرحال و حوصله خواندن اين كتاب را ندارم:41: ))يا ((آنقدرازاين كتاب خسته شده ام كه قابل گفتن نيست))ويا ((هرچقدرميخوانم مثل اينكه كمتر ياد مي گيريم))ويا ((ده بار خواندم و تكرار كردم ولي بازهم ياد نگرفتم))به راستي مشكل چيست ؟ آيا براي يادگيري درس واقعا" بايد 10 بار كتاب را خواند ؟ آيا بايد دروس خود را پشت سرهم مروركرد؟وآيا بايددهها بار درس راتكراركردتا يادگرفت ؟ مطمئنا" اگر چنين باشد ، مطالعه كاري سخت و طاقت فرسا است . اما واقعيت چيزي ديگر است . واقعيت آن است كه اين گروه از فراگيران ، روش صحيح مطالعه را نمي دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چيزي راجع به چگونه درس خواندن نمي آموزند . يادگيري و مطالعه ، رابطه اي تنگاتنگ و مستقيم با يكديگر دارند، تا جايي كه مي توان اين دو را لازم و ملزوم يكديگر دانست. براي اينكه ميزان يادگيري افزايش يابد بايد قبل از هرچيز مطالعه اي فعال و پويا داشت .
شيوه صحيح مطالعه ،چهار مزيت عمده زير را به دنبال دارد:20::
1- زمان مطالعه را كاهش ميدهد.
2- ميزان يادگيري را افزايش ميدهد .
3-مدت نگهداري مطالب در حافظه را طولاني تر مي كند.
4- بخاطر سپاري اطلاعات را آسانتر مي سازد.
براي داشتن مطالعه اي فعال وپويانوشتن نكات مهم درحين خواندن ضروري است تابراي مرورمطالب،دوباره كتاب رانخوانده ودر زماني كوتاه ازروي يادداشتهاي خودمطالب رامرور كرد .
يادداشت برداري ، بخشي مهم و حساس از مطالعه است كه بايد به آن توجهي خاص داشت . چون موفقيت شما را تا حدودي زياد تضمين خواهد كرد و مدت زمان لازم براي يادگيري را كاهش خواهد داد. خواندن بدون يادداشت برداري يك علت مهم فراموشي است.
شش روش مطالعه :
خواندن بدون نوشتن ،خط كشيدن زيرنكات مهم، حاشيه نويسي وخلاصه نويسي، كليد برداري خلاقيت و طرح شبكه اي مغز
1-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآيندي فعال و پويا است وبراي نيل به اين هدف بايد از تمام حواس خود براي درك صحيح مطالب استفاده كرد. بايد با چشمان خود مطالب را خواند، بايد در زمان مورد نياز مطالب را بلند بلند ادا كرد و نكات مهم را يادداشت كرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگير شده و حضوري فعال و همه جانبه در يادگيري داشت و هم در هنگام مورد نياز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روي نوشته ها مرور كرد و خيلي سريع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .
2- خط كشيدن زير نكات مهم :اين روش شايد نسبت به روش قبلي بهتر است ولي روش كاملي براي مطالعه نيست چرا كه در اين روش بعضي از افراد بجاي آنكه تمركز و توجه بروي يادگيري و درك مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط كشيدن زير نكات مهم مي گردد .حداقل روش صحيح خط كشيدن زير نكات مهم به اين صورت است كه ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را كاملا" درك كنند و سپس زير نكات مهم خط بكشند نه آنكه در كتاب بدنبال نكات مهم بگردند تا زير آن را خط بكشند .
3- حاشيه نويسي :اين روش نسبت بدو روش قبلي بهتر است ولي بازهم روشي كامل براي درك عميق مطالب و خواندن كتب درسي نيست ولي مي تواند براي يادگيري مطالبي كه از اهميتي چندان برخوردار نيستند مورد استفاده قرار گيرد.
4- خلاصه نويسي : در اين روش شما مطالب را ميخوانيد و آنچه را كه درك كرده ايد بصورت خلاصه بروي دفتري يادداشت مي كنيد كه اين روش براي مطالعه مناسب است و از روشهاي قبلي بهتر مي باشد چرا كه در اين روش ابتدا مطالب را درك كرده سپس آنها را يادداشت مي كنيد اما بازهم بهترين روش براي خواندن نيست .
5- كليد برداري :كليد برداري روشي بسيار مناسب براي خواندن و نوشتن نكات مهم است . در اين روش شما بعد از درك مطالب ، بصورت كليدي نكات مهم را يادداشت مي كنيد و در واقع كلمه كليدي كوتاهترين، راحتترين ،بهترين وپرمعني ترين كلمه اي است كه با ديدن آن، مفهوم جمله تداعي شده و به خاطر آورده مي شود .
6- خلاقيت و طرح شبكه اي مغز: اين روش بهترين شيوه براي يادگيري خصوصا" فراگيري مطالب درسي است .در اين روش شما مطالب را ميخوانيد بعد از درك حقيقي آنها نكات مهم را به زبان خودتان و بصورت كليدي يادداشت مي كنيد و سپس كلمات كليدي را بروي طرح شبكه اي مغز مي نويسد ( در واقع نوشته هاي خود را به بهترين شكل ممكن سازماندهي مي كنيد و نكات اصلي و فرعي را مشخص مي كنيد)تا در دفعات بعد به جاي دوباره خواني كتاب ، فقط به طرح شبكه اي مراجعه كرده وبا ديدن كلمات كليدي نوشته شده بروي طرح شبكه اي مغز ، آنها را خيلي سريع مرور كنيد . اين روش درصد موفقيت تحصيلي شما را تا حدود بسيار زيادي افزايش ميدهد و درس خواندن را بسيار آسان مي كند. و بازده مطالعه را افزايش ميدهد.
شرايط مطالعه
((بكارگيري شرايط مطالعه يعني بهره وري بيشتر از مطالعه ))
شرايط مطالعه ، مواردي هستند كه با دانستن ، بكارگيري و يا فراهم نمودن آنها ، مي توان مطالعه اي مفيدتر با بازدهي بالاتر داشت و در واقع اين شرايط به شما مي آموزند كه قبل از شروع مطالعه چه اصولي را به كار گيريد ، در حين مطالعه چه مواردي را فراهم سازيد و چگونه به اهداف مطالعاتي خود برسيد و با دانستن آنها مي توانيد با آگاهي بيشتري درس خواندن را آغاز كنيد و مطالعه اي فعالتر داشته باشيد :
1- آغاز درست :براي موفقيت در مطالعه ،بايد درست آغازكنيد.
2- برنامه ريزي : يكي از عوامل اصلي موفقيت ، داشتن برنامه منظم است .
3- نظم و ترتيب: اساس هر سازماني به نظم آن بستگي دارد .
4-حفظ آرامش: آرامش ضمير ناخود آگاه را پويا و فعال ميكند.
5- استفاده صحيح از وقت :بنيامين فرانكلين، ((آيا زندگي را دوست داريد؟ پس وقت را تلف نكنيد زيرا زندگي از وقت تشكيل شده است .))
6- سلامتي و تندرستي: عقل سالم در بدن سالم است .
7- تغذيه مناسب: تغذيه صحيح نقش مهمي در سلامتي دارد.
8- دوري از مشروبات الكلي : مصرف مشروبات الكلي موجب ضعف حافظه مي شود .
9 – ورزش : ورزش كليد عمر طولاني است .
10-خواب كافي: خواب فراگيري و حافظه را تقويت مي كند.
11 –درك مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقي مي ماند ، يعني مطالب است .
چند توصيه مهم كه بايدفراگيران علم ازآن مطلع باشند.
1- حداكثر زماني كه افراد مي توانند فكر خود را بروي موضوعي متمركز كنند بيش از 30 دقيقه نيست ، يعني بايد سعي شود حدود 30 دقيقه بروي يك مطلب تمركز نمود و يا مطالعه داشت و حدود 10 الي 15 دقيقه استراحت نمود سپس مجددا" با همين روال شروع به مطالعه كرد.
2- پيش از مطالعه از صرف غذاهاي چرب و سنگين خودداري كنيد. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائيد چون پس از صرف غذاي سنگين بيشتر جريان خون متوجه دستگاه گوارش ميشود تا به هضم و جذب غذا كمك كند و لذا خونرساني به مغز كاهش مي يابد و از قدرت تفكر و تمركز كاسته ميشود . از مصرف الكل و دارو هم خودداري فرمائيد همچنين غذاهاي آردي مثل نان و قندي قدرت ادراك و تمركز را كم مي كند نوشابه هاي گازدارهم همينطور هستند.
3- ذهن آدمي با هوش است اگر يادداشت برداريد خود را راحت از حفظ و بياد سپاري مطالب مي كند و نيز همزمان نمي توانيد هم مطلبي را بنويسيد و هم گوش دهيد . پس در حين مطالعه لطفا" يادداشت برداري ننمائيد .
****
منبع : مقاله " روش هاي صحيح مطالعه "-تهيه كننده : سايت تاپ ايران -آدرس اينترنتي :
کد:
http://www.topiran.com/ravan8.html
روشهاي مطالعه و آمادگي براي كنكور
آنچه پيش روي شماست حاوي يك روش برنامه ريزي براي مطالعه و بويژه آمادگي براي كنكور است. اين روش ممكن است با آنچه در ذهن شماست و يا روشهاي ابتدايي مرسوم برنامه ريزي فردي تفاوتهاي زيادي داشته باشد، اما پس از مطالعه آن درمي يابيد كه كاملاً عملي و مفيد بوده و تمام جوانب يك يادگيري مطلوب را داراست. در اين روش با استفاده از دقيق ترين دستاوردهاي روانشناسي يادگيري مي توانيد به بهترين شكل از توان و استعداد خود بهره بگيريد.
اصول اساسي
۱ _ اين روش بيشتر به گذشته توجه دارد. چون ابتدا بايد امكانات خود را بشناسيد و براي اين كار هم بايد به گذشته توجه كنيد. بدون شناخت دقيق توانايي هايتان نمي توانيد الگو و برنامه واقع بينانه اي براي آينده تدوين نماييد.
اغلب برنامه هاي آموزشي از پيش تعيين شده كه شما و يا حتي افراد با تجربه تر براي روزها و هفته هاي بعد تنظيم مي كنيد، هرگز اجرا نمي شود. زيرا اين برنامه ها همگي يك اشكال اساسي دارند آنها برمبناي تواناييها و امكانات واقعي شما استوار نشده اند. معمولاً اين برنامه ها خوش بينانه و بلندپروازانه تنظيم مي شوند. ما نمي توانيم برنامه مطالعه و زندگي خود را فقط براساس آرزوها و تمايلات خودمان تنظيم كنيم. متأسفانه در ۹۹ درصد موارد حدس شما از تواناييهاي خودتان خوش بينانه است. به همين دليل معمولاً ارزيابي شخصي دو برابر واقعيت است.
۲ _ برنامه هر كس مخصوص خود او و با ديگري متفاوت است. هر كس در زمينه بهره هوشي، پايه درسي، نقاط قوت و ضعف درس، اهداف آموزشي، عادات و روشهاي مطالعه، محيط و شرايط زندگي و تحصيل و ميزان اعتماد به نفس با ديگران متفاوت است و براي هر فرد بايد برنامه اي متناسب با ويژگيهاي خاص خود تنظيم گردد. الگوبرداري از كارهاي دوستاني كه موفق بوده اند نيز چندان مفيد نيست. چه بسا كاري كه براي كسي بسيار مفيد و مؤثر است براي ديگران كاملاً مضر باشد.
۳ _ واحد زماني اين برنامه يك هفته است. يكي از عواملي كه باعث اجرا نشدن برنامه هاي درسي مي شود تنظيم برنامه به صورت ساعت به ساعت يا روز به روز است. در حالي كه در زندگي واقعي ما عوامل بسياري وجود دارند كه موجب مي شوند ما نتوانيم هر روز در ساعت معين همان كاري را كه مي خواهيم انجام دهيم، ولي مي توانيم اين ضعف را در روزهاي بعد جبران كنيم. به همين دليل يك هفته واحد زماني مناسبتري براي برنامه ريزي است.
اگر ما در طول يك هفته رفتار خود را بررسي كنيم بهتر مي توانيم به عدم تعادلهاي كار خود پي ببريم و افراط و تفريطها را در كار خود بشناسيم هنگامي كه ساعات مطالعه دروس مختلف را در طول يك هفته جمع مي كنيم متوجه مي شويم كه درسي را بيشتر يا كمتر از اندازه لازم مطالعه كرده ايم.
هر كس اگر به حال خود گذاشته شود كاري را انجام مي دهد كه بيشتر به آن علاقه دارد، همچنين هنگام درس خواندن بيشتر به مطالعه دروسي مي پردازد كه در آن موفق تر بوده و نمره كمتري كسب كرده است. بايد هر درس را به اندازه اهميت همان درس و به طور متعادل مطالعه نماييم، و با توجه به قدرت و ضعف مان در آن درس ساعات مطالعه آن را تنظيم نماييم.
۴ _ نقش فعال و خلاق در برنامه ريزي متعلق به شماست. هيچ كس به اندازه شما دلسوز و نگران سرنوشت شما نيست و هيچ كس به اندازه شما از جزئيات كار شما آگاه نيست. در اين روش شما مي توانيد ابتكارات و خلاقيتهاي خود را ابراز نماييد. اين خود شما هستيد كه فعالترين نقش را در برنامه ريزي آموزشي تان داريد. مهم برخورد خلاقانه شما با برنامه ريزي است كه خودتان انجام مي دهيد.
۵ _ رقيب اصلي شما خودتان هستيد. رقيب شما ديگران نيستند، شما در طول سال جاري بايد با خودتان مسابقه بدهيد. بايد هر روزتان از روز قبل و هر هفته تان از هفته قبل بهتر و موفق تر باشد.
سال گذشته از چند درصد توانايي خود
استفاده كرده ايد؟
متأسفانه بخش قابل توجهي از توانايي هاي ما به هدر مي رود و ما بدون آن كه به اين موضوع توجه كنيم، در پي رقابت و مسابقه با ديگران هستيم سالم ترين، صحيح ترين و موثرترين نوع رقابت، رقابت انسان با خود است. ما بايد دائماً تلاش كنيم قابليتها و تواناييهاي خود را بيشتر و بيشتر متحقق نماييم. براي ارزيابي صحيح از كار خود بايد دائماً با خود رقابت كنيد و ركوردهاي كمي و كيفي به دست آمده را ثبت كنيد. اگر شما بدانيد اين هفته چقدر مطالعه كرده ايد حتماً در هفته آينده تلاش خواهيد كرد ساعات بيشتري درس بخوانيد.
روش اجرايي برنامه ريزي آمادگي كنكور
دفتر برنامه ريزي و رسم جدول مطالعات
يك دفتر صد برگ تهيه كنيد. دو سه برگ اول آن را سفيد بگذاريد. سپس هر دو صفحه مقابل هم را به يك هفته اختصاص دهيد. در سمت راست آن جدولي به شرح زير رسم كنيد و سمت چپ آن را كه صفحه ارزيابي و تصميم نام دارد سفيد بگذاريد تا نكات ويژه اي را كه بعداً اشاره خواهد شد در آن بنويسيد.
در صورتي كه در طول سال برنامه آموزشي يا فوق برنامه اي علاوه بر مطالعه درسي و كنكور داريد، در پايان ستون ذكر كنيد. (مانند: كلاس، كامپيوتر، زبان، فعاليت ورزشي يا هنري)
اغلب توصيه بر اين است كه در سال جاري فعاليت هاي فوق برنامه خود را به حداقل برسانيد يا كاملاً قطع كنيد. فعاليتهاي ورزشي و هنري در سال جاري، تا حدي كه سبب شادابي جسم و روح شما شود مفيد و لازم است. شروع هر هفته را روز شنبه در نظر بگيريد و پايان هفته را روز جمعه، تكميل جدول را بايد از همين امروز شروع كنيد و حتي يك روز را هم نبايد از دست بدهيد. مثلاً اگر امروز دوشنبه است، جدول را از ستون دوشنبه به بعد تكميل كنيد و شروع كار را به تعويق نيندازيد لازم نيست تمام خانه هاي مربوط به دروس مختلف هر روز پر شود زيرا شما نمي توانيد تمام دروس را در يك مطالعه كنيد. ساعات شروع و پايان مطالعه را لازم نيست بنويسيد. زمان مطالعه هر درس از لحظه اي شروع مي شود كه شما كتاب را باز مي كنيد و زماني خاتمه مي يابد كه كتاب را مي بنديد. كارهاي متفرقه اي كه در بين مطالعه انجام مي دهيد جزو ساعات مطالعه محاسبه نمي گردد و بايد از آن كسر شود.
منظور از ساعات مطالعه فقط ساعاتي است كه به تنهايي مطالعه مي كنيد. ساعات مطالعه با معلم خصوصي و يا رفتن به كلاسهاي مختلف جزو ساعات مطالعه محسوب نمي گردد. ساعاتي را كه در هفته براي هر درس به كلاس كنكور رفته ايد يا معلم خصوصي داشته ايد در ستون آخر ثبت نماييد. اين كار را يكبار و در پايان هفته انجام دهيد.
جمع ساعات مطالعه را در پايان هر روز محاسبه و ثبت كنيد، در غير اين صورت ارزش كارتان از بين مي رود، زيرا شما بايد بدانيد هر روز به نسبت روز قبل چه ميزان مطالعه كرده ايد تا در روز بعد كميت و كيفيت كارتان را بالاتر ببريد. اگر روزي اصلاً درس نخوانديد، در خانه جمع همان ستون با خودكار قرمز يك صفر بزرگ بگذاريد. حتي الامكان هر شب براي روز بعد برنامه اي تنظيم كنيد و معلوم كنيد كه فردا قصد داريد چه دروسي را مطالعه كنيد. در رديف ما قبل آخر ستون جمع، مجموعه ساعات مطالعه هر هفته را ثبت كنيد. اين عدد براي شما اهميت زيادي دارد و بايد آن را براي هفته بعد به خاطر داشته باشيد تا بهتر كار كنيد. همچنين ميانگين ساعات روزهاي هفته نيز براي شما اهميت زيادي دارد. براي به دست آوردن آن مجموعه ساعات مطالعه هفته را بر هفت تقسيم كنيد. از اين طريق سعي كنيد تا ميزان مطالعه هر روز را از ميانگين هفته قبل بالاتر ببريد.
صفحه ارزيابي و تصميم
پس از تكميل جدول روزانه لازم است به نقد و ارزيابي كارهايتان بپردازيد تا اشكالات كارتان را تشخيص داده و براي رفع آن در آينده بكوشيد. اين ارزيابي را در سه مرحله انجام دهيد:
۱ _ پايان هر روز
۲ _ پايان هر هفته
۳ _ پايان هر ماه
نتيجه بررسي ها و همچنين تصميماتي را كه براي فردا، هفته بعد يا ماه بعد مي گيريد در صفحه ارزيابي و تصميم يادداشت كنيد.
عوامل و موارد بررسي شده در صفحه ارزيابي و تصميم عبارتند از:
۱ _ چقدر مطالعه كرده ايد؟
۲ _ آيا مطالعه دروس مختلف متناسب و متعادل بوده است يا خير؟
۳ _ آيا از بازده كار راضي هستيد يا خير؟
۴ _ اشكال در كجاست؟
به عبارت ديگر ما در بررسي كار مطالعاتي خود به ترتيب به اين موضوع توجه مي كنيم.
۱ _ كميت و مقدار كار: در طول روز چند ساعت خوانده ايد؟ به جز درس خواندن چه كارهاي ديگري انجام داده ايد؟ كارهاي ديگر تا چه حد ضروري و مفيد بوده اند؟ چند ساعت از وقت خود را صرف فعاليت غيردرسي كرده ايد؟ چند ساعت از روزتان را هدر داده ايد؟
اينها را فقط خودتان مي توانيد تشخيص دهيد. با تشخيص آن سعي كنيد فردايتان بهتر از امروز باشد. شما بايد خودتان قاضي خود باشيد.
۲ _ تناسب و تعادل در كار: براي موفقيت لازم است تعادل و تناسب را در مطالعه دروس مختلف رعايت كرد. يكي از عوامل مهم بررسي جدول روزانه مطالعه، توجه به تناسب مطالعه دروس مختلف است. اين كار را بايد در پايان هفته، كه ساعات مطالعه دروس مختلف جمع مي گردد انجام داد، كه آيا متعادل كار كرده ايد يا اينكه در مطالعه تان افراط و تفريط داشته ايد و بعضي دروس را كمتر يا بيشتر خوانده ايد البته بايد در نظر داشت كه وجود اتفاقات و استثنائات غير منتظره در زندگي اغلب باعث عدم اجراي دقيق برنامه مي گردد و اغلب بدون اينكه متوجه باشيد عملاً دروسي را بيشتر مطالعه مي كنيد كه تمايل بيشتري به آنها داريد.
اگر درسي را در يك هفته بيش از اندازه خوانديد در هفته بعد ميزان آن را كم كنيد و دروسي را كه در هفته قبل كم خوانده ايد بيشتر بخوانيد. نتيجه اين بررسي ها و همچنين تصميماتي را كه براي هفته بعد گرفته ايد در صفحه ارزيابي و تصميم بنويسيد.
وضعيت مطلوب كدام است؟
به طور ميانگين براي دانش آموزان سال آخر حدود ۵ ساعت مطالعه در روز مطلوب است. البته ممكن است اين ميزان براساس شرايط آن روز كمتر يا بيشتر شود.
اگر در دوران تحصيل خود به تنبلي عادت كرده ايد، نمي توانيد يكباره ساعات مطالعه خود را افزايش دهيد.
سعي كنيد براي خود هدفهاي غيرواقعي و دور از دسترس تعيين نكنيد و به تدريج بر كميت كار خود بيافزاييد.
حالت متعادل و متناسب درس خواندن براي كنكور چيست؟
علاوه بر افزايش تدريجي ساعات مطالعه بايد سعي كنيد به طور متعال دروس مختلف را مطالعه كنيد. حالت متعادل اين است كه هر روز حدوداً سه درس را مطالعه كنيد. هر درس را مي توانيد در حدود ۲ ساعت مطالعه كنيد. براي مطالعه دروس پايه اي و فهميدني مثل رياضي، فيزيك، فلسفه و منطق مدت بيشتري را در نظر بگيريد. دروس حفظ كردني و عمومي را در مدت زمان كوتاهتري مطالعه كنيد.
در طول هفته شما بايد تمام دروس را بخوانيد، البته در طول يك سال و با توجه به نقاط قوت و ضعفتان بايد روي بعضي دروس تأكيد بيشتري كنيد. آنچه مهم است اينكه بايد در ابتداي سال روي دروس پايه اي، فهميدني و دروسي كه در آنها ضعيف تر هستيد بيشتر كار كنيد. از ميان دروس عمومي، زبان و عربي را در ابتداي سال بيشتر بخوانيد. به تدريج كه به پايان سال نزديك مي شويد بايد به دروسي كه در آنها قويتر هستيد بيشتر بپردازيد. در هفته هاي آخر به هيچ وجه مطالبي را كه ياد گرفتن شان براي شما مشكل است نخوانيد و فقط به مرور دروس و مباحثي بپردازيد كه در آنها تسلط بيشتري داريد.
تکنيک هاي تند خواني [ آموزش ]
با بكار بستن نكات زير مهارت تند خواني را در خود تقويت كنيد:
1-- مكثــها و توقفهاي چشمان خود را حين مطالعه سطور كــاهش دهيد. اين همان تمركزهاي لحظه اي بروي حروف و واژه ها اسـت. مـا هنگام خواندن هر يك از سطرهاي يك مـتـن چشمان خود را بصورت جهشي بسمت جلو حركت مي دهيم اكنون هر ميزان كه ما اين كثـها و جهشــها را كـاهش دهيـم سـرعـت خـوانــدنمان نيز افزايش مي يابد.
تـــعداد اين توقفها معمولا در افراد كند خوان به 7 بار در هر ـطر ميرسد اما شما ميتوانيد اين تعداد مكث را به 3 بار در هر سطر كاهش دهيد.
نكته:هنگام مطالعه چشمان خود را در طول سطور حركت دهيد و نه سر خود را.
نكته: براي كاهش مكث ها و توقفها ميبايست حوزه ديد خود را افزايش دهيد. براي اين منظور شما بايد سعي كنيد تا تصاوير واقع در گوشه چشمان خود را بدون اينكه بطور مستقيم به آنها نگاه كنيد،ببينيد.
نكته:اجازه ندهيد حين مطالعه ديدتان دچار سرگرداني گردد
2- واژه ها را گروه بندي كنيد. ما ديگر آموخته ايم كه چگونه حروف را با يكديگر تركيب كرده و كلمات را خوانده و درك كنيم. اكنون بايد بياموزيم كه دسته اي از كلمات را با يكديگر تركيب كرده و يك جمله را در آن واحد بخوانيم. و در قدم بعدي بايد بياموزيم كه چگونه جملات را دسته بندي كرده و مفهوم كلي يك پاراگراف را استخراج كنيم.
نكته: ثابت شده كه دسته بندي واژه ها قوه ادراك و فهم را افزايش ميدهد. بطور كلي مفهوم را آسانتر ميتوان از يك دسته واژه استخراج كرد تا از كلمات منفرد و حتي حروف تك.
3- هيچگاه به عقب باز نگرديد. اغلب افراد عادت كرده اند هنگام مطالعه به عقب بازگشته و واژه ها و يا قسمتهايي از متن را كه بدرستي متوجه نشده اند را بازخواني كنند. اين كار فقط از سرعت خواندن شما ميكاهد. شما ميتوانيد با مطالعه تكميلي قسمتهايي كه بدرستي متوجه نشده ايد را درك كنيد. شايد با خودتان بگوييد كه اين باز خواني مجدد هم زمانبر است. اما باز گشت مكرر به عقب براي بازخواني قسمتهاي درك نشده به مراتب وقت گير تر از مطالعه مجدد يك مطلب به روش تند خواني ست
4- هدفمند مطالعه كنيد. هدف خود را از مطالعه هر مطلبي از پيش تعيين كنيد. كه چه نوع اطلاعاتي را ميخواهيد كسب كنيد. اين كار سبب ميگردد تا شما اطلاعات غير ضروري و حاشيه اي را در فرايند مطالعه حذف كنيد
-5فقط كلمات و مفاهيم كليدي را مطالعه كنيد. ما براي نگاشتن مطالب ناگزيريم پاره اي دستورات نوشتاري و ساختار صحيح جملات را رعايت كنيم. اما هنگام خواندن نه.40 تا 60 درصد كل يك متن از واژه ها و حروف بي اهميت و غير ضروري (البته براي درك آن) تشكيل يافته است. مانند حروف ربط مانند"و" و "يا". بياموزيد تنها اسمها و افعال را بخوانيد. نكات و مفاهيم اصلي يك پاراگراف را يافته و آن را در ذهن بسپاريد و جزئيات خارج از موضوع اصلي را حذف كنيد
6- با صداي بلند مطالعه نكنيد. سرعت ادا كردن و صحبت كردن بسيار كمتر از ظرفيت يادگيري و مطالعه شماست. در فرايند مطالعه ميبايست فقط چشمها و مغز درگير باشند. سرعت قوه بينايي شما بسيار بيشتر از سرعت تكلم شماست. بنابراين از تلفظ حروف و واژه ها حين مطالعه خودداري كنيد. اما مسئله اصوات به همين جا ختم نيمشود. ما حين خواندن در ذهن خود نيز اصوات مرتبط با حروف و واژه ها را بيان ميكنيم. اين همان نداي درون شماست زماني كه به اصطلاح در دلتان مطلبي را ميخوانيد. يعني ما پس از ديدن يك كلمه صبر ميكنيم تا صداي مرتبط با آن كلمه (تلفظ) در ذهنمان كامل شود سپس به سراغ كلمه بعدي ميرويم. اين عادت نيز سرعت مطالعه شما را كاهش ميدهد. به ياد داشته باشيد كه حذف كامل اين صداها در مغز و ذهن غير ممكن است اما ميتوان آنها را به حداقل رساند
7- در محيط مطالعه خود هر عاملي كه موجب پرت شدن حواس شما ميگردد را حذف كنيد.
8-هر ميزان كه شما با واژگان و اصطلاحات يك زبان آشنا تر ومانوس تر باشيد درك بهتري نيز از متون نگاشته شده به آن زبان خواهيد داشت. بنابراين تا ميتوانيد واژه و اصطلاح جديد بياموزيد
9- تمرين كنيد، تمرين كنيد. تا ميتوانيد تند خواني را تمرين كنيد. تند خواني نيز همچون ساير مهارتها نياز به ممارست دارد.
10- تمركز خود را حين مطالعه حفظ كنيد. بدين مفهوم كه در حين خواندن مطلبي در آن واحد به چيز ديگري فكر نكنيد
منبع :
کد:
http://iranew.blogfa.com/post-97.aspx
چگونه خود را برای کنکور آماده سازیم؟
دلایل عدم اجراء برنامهریزی:
یکی از عوامل استرسزا برای هر دانشآموز کنکوری، عدم اجراء برنامههای اوست. دانشآموز پیش از دیگران از اجراء نکردن برنامههای خود دچار نگرانی و پشیمانی میگردد. هر چند که تکرار این موضوع بهتدریج به یک عادت تبدیل میشود.
پس لازم است بدانیم چه دلایل مهمی مانع اجراء برنامههای ما میشود. بدیهی است عدم توجه به نکات گفته شده در بحث قبلی از مهمترین عوامل مؤثر در این مورد هستند، بهطور مثال دانشآموزی که توان مطالعاتی او در روز یک ساعت است به یکباره تصمیم میگیرد، روزانه شش ساعت مطالعه کند.
برای افزایش ساعات مطالعه باید به یک مدل افزایش تدریجی متناسب با توان شخصی روی آوریم. ”هفته اول (۱ ساعت)، هفته دوم (۱ ساعت و نیم)، هفته سوم (۲ ساعت و نیم)، هفته چهارم (۳ ساعت و نیم)، هفته پنجم (۴ ساعت و نیم)، هفته ششم (۵ ساعت و نیم تا ۶ ساعت).
▪ دلیل دیگر، عدم توجه به واقعیات روزمره و یا ضعف در آیندهنگری است:
به این معنی که پیشبینی نکردن اتفاقاتی که در طول روز یا هفته میتواند مانع اجراء برنامه باشند قطعاً دانشآموز را دچار مشکل میسازد.
عدم توجه به واقعیات روزمره و یا ضعف در آیندهنگری
مثلاً دانشآموزی که میداند هفته آینده در روز پنجشنبه به عروسی یکی از بستگان نزدیک خود دعوت شده است، باید برای آن روز میزان ساعت مطالعاتی کمتری را لحاظ کند در غیر اینصورت او قادر نخواهد بود به آن برنامه عمل نماید.
تعارف با دوستان و نزدیکان نیز یکی دیگر از این دلایل است. بسیاری از دانشآموزان ما هنگام اجراء برنامههای خود با اطرافیان دچار تعارف میشوند. یعنی در حالیکه میدانند امروز نمیتوانند با دوستان خود به گردش یا تفریح بپردازند، اما با اولین پیشنهاد از طرف آنها ترجیح میدهند برای حفظ دوستی (یا به اصطلاح معرفت!) از اجراء برنامه پرهیز کنند و به خواسته دوستان خود توجه نمایند.
پس بهتر است که بهطور غیر مستقیم برنامههای تنظیمی خود را به اطلاع دوستان و اطرافیان نزدیک خود برسانیم (مثلاً با نصب این برنامهها در روی دیوار اتاق و یا کمک گرفتن از خود آنها برای برنامهریزی).
ناهماهنگی در اجزاء برنامه نیز میتواند مانع اجراء صحیح برنامه باشد، چرا که بارها با دانشآموزانی روبهرو شدهایم که بهدلیل پراکندگی و از هم گسیختگی در اجزاء برنامههای خود نمیتوانند بهدرستی آن را اجراء کنند.
مثلاً یا آنقدر تعداد زیادی درس را در یک روز برای مطالعه در نظر گرفتهاند و یا دروسی را برای مطالعه انتخاب کردهاند که با هیچیک از برنامههای کلاسی فردا و یا امروز خود هماهنگی ندارند. بنابراین این برنامه حتی در صورت اجراء، بازدهی مطلوبی برای آنها نخواهد داشت.
منبع :
کد:
http://www.amoozeshgah.net/content/view/67/
قواعد پنجگانه موفقيت در كنكور
قواعد پنجگانه موفقيت در كنكور
در اين مقاله سعي ميكنيم اصول و قواعد اساسي موفقيت در كنكور را اجمالاً مورد بررسي قرار دهيم. اين قواعد عبارتند از:
1- احساس خلأ 2- تعيين هدف 3- برنامهريزي و مشاوره صحيح و اصولي 4- مطالعه صحيح و اصولي 5- بهداشت روان.
اينك به شرح مختصر هريك از اين قواعد پنجگانه ميپردازيم:
1- احساس خلأ : اصولاً شكل گيري هر انگيزهاي براي حركت ناشي از احساس كمبود و خلاء ميباشد. انسان تا احساس گرسنگي نكند به سوي غذا نميرود و تا احساس فقر نكند به سوي غنا گام بر نميدارد.
اثبات اين مسأله آسان است. ما براي حركت به سوي مقصد احتياج به «انگيزه» داريم و براي طي كامل مسير نيز اين «انگيزه» بايد لحظه به لحظه تجديد و تقويت شود. تا وقتي كه انسان در خود احساس خلأ و كمبودي نكند انگيزهاي براي حركت ايجاد نميشود. پس از شروع به حركت نيز دوام و استمرار آن منوط است به بقاء اين احساس. لذا هرلحظه كه انسان متوجه شود كه كمبود برطرف شده است يا اينطور تصور كند، بديهي است كه از حركت باز ميماند.
تحصيل علم نيز به همين ترتيب است. انسان تا احساس جهل (خلأ علم) نكند به سوي كسب دانش گام بر نميدارد. و براي استمرار اين حركت نيز بايد «فقدان علم» همواره مدنظر باشد. بيشك از بين رفتن اين احساس، انگيزة جويندة علم را زايل ميكند و او را از حركت باز ميدارد.
2- تعيين هدف : گام بعدي در دستيابي به يك مقصود شناخت دقيق و كاملِ آن است. زيرا پس از آنكه انسان كمبود و خلأ چيزي را در خود احساس كند براي رفع آن تلاش ميكند. اما تنها اين كافي نيست بلكه او نيازمند دورنمايي است كه تا انتها او را در يك مسير به حركت وادارد و از انحراف او به اطراف جلوگيري كند و آن چيزي جز تعيين «هدف» و شناخت كامل و دقيق آن نيست. در تعيين هدف نكات زير بايد مورد توجه واقع شود:
الف) هدف بايد متعالي و ارزشمند باشد. بدون شك اهدافي بي ارزش و پوچ مانند «فرار از سربازي» و «چشم همچشمي» نميتواند دورنماي مناسبي براي حركت باشد.
ب) هدف بايد واضح و مشخص باشد و داوطلب كاملاً به آن آگاهي و اعتقاد داشته باشد. بسياري از داوطلبان شركت كننده در كنكور از اهداف واقعي خود بيخبرند. وقتي از آنها پرسيده ميشود «هدف شما از مطالعه و تحمل سختيهاي شركت در كنكور چيست؟» از «علاقه»، «استعداد»، «درآمد» و امثال اينها صحبت ميكنند اما پس از چند لحظه اعتراف مي كنند كه علاقهاي به رشتة مد نظر خود ندارند يا براي كسب درآمد نيازي به تحصيل احساس نميكنند و استعدادي هم در ميان نيست. مشخص نبودن هدف يكي از مهمترين عوامل عدم موفقيت داوطلبان است.
ج) هدف بايد ثابت باشد. معمولاً تغيير هدف آثار سوء و جبران ناپذيري را بر جاي ميگذارد. در نظر بگيريد داوطلبي براي قبولي در رشته مهندسي عمران شروع به مطالعه ميكند و طبق عادت نادرست، وقت خودرا تماماً مصروف يادگيري دروس اختصاصي ميكند اما پس از مدتي بنا به دلايلي تصميم به شركت در آزمون زبان انگليسي مي گيرد و در مدت كوتاه باقيمانده تا كنكور مجبور است دروس عمومي را كه مدت مديدي از آنها غافل بوده است مطالعه كند. تأثير ناخوشايند تغيير هدف در چنين مواردي آشكار است.
د) هدف بايد واحد باشد. در نظر داشتن چند هدف آن هم اهدافي كه همسو نيستند (مثلاً انتخاب رشتههايي كه در يك زير گروه نيستند) موجب تحميل تكاليفي بيش از حد توان بر داوطلب ميشود.
3- برنامهريزي و مشاوره صحيح و اصولي. پس از تعيين هدف و شروع به حركت، نخستين نيازي كه احساس ميشود يك «برنامة صحيح و اصولي» ميباشد. در اين مرحله انسان از خود ميپرسد: «حال كه بايد براي تحقق يك هدف حركت كنم «راه درست» كدام است؟ راه درست براي نيل به مقصود همان «برنامهريزي صحيح و اصولي» است. رسالت يك برنامه خوب آنست كه ما را با صرف كمترين انرژي و زمان به تمامِ اهداف تعيين شده برساند. برنامهريزي صحيح و اصولي براي داوطلبان كنكور بايد داراي شرايط زير باشد:
الف) تجزيه زمان باقي مانده به واحدهاي كوتاه مدت: بدين معنا كه مثلاً اگر تا روز آزمون صد روز باقي است اين صد روز به دورههايي كوتاه مدت همچون دورههاي هفت يا ده روزه تقسيم شوند و تكليف داوطلب در هر دوره مشخص باشد. اين تقسيمبندي موجب ميشود داوطلب گذران دورههاي زماني را يكي پس از ديگري احساس كند و بتواند تا حدي برنامة آيندة خود را پيشبيني نمايد و در پايان هر دوره خود را بيازمايد تا از ميزان پيشرفت خود مطلع شود.
ب) برنامه ريزي بايد مبتني بر تجربه باشد: بدون ترديد براي رسيدن به يك هدف، بهترين و مطمئنترين راه، حركت در مسيري است كه از «آزمون و خطا» سر سلامت به درآورده باشد و امتحان خود را پس داده باشد. تجربة برنامههاي غيراصولي و نيازموده و همچنين برنامههايي كه از جانب افراد غير متخصص و غيركارآزموده طرحريزي شده است به داوطلبان شركت در كنكور – كه فرصت كوتاه و جبران ناشدني دارند – به هيچ عنوان توصيه نميشود.
ج) تجويز كلية دروس در كليه واحدهاي زماني: نكتة بسيار مهمي كه هر برنامة اصولي بايد آن را تأمين كند «قرار دادن كليه دروس در كلية واحدهاي زماني» است. مثلاً اگر برنامه تحصيلي شامل هفت مرحلة ده روزه باشد بايد در هر هفت مرحله، داوطلب كلية دروس را مورد مطالعه قرار دهد. غفلت از هر ماده درسي و تعويق در مطالعة هر درس هرچند كم اهميت، تبعات سوء و جبران ناپذيري را به دنبال دارد.
البته بايد توجه داشت كه كمتر دانشآموزي توانايي برنامهريزي اصولي و هدفمند را دارد و در اينجاست كه نياز به مشاوران متخصص و مجرب در اين زمينه احساس ميشود. در اين مورد به ذكر اين نكته بسنده ميكنيم كه مهمترين ويژگي مشاور آنست كه خود توانسته باشد اين مسير را با موفقيت پيموده باشد و از راه و چاه آگاه باشد.
4- مطالعه صحيح و اصولي: يكي از كليد واژههاي اساسي در موفقيت تحصيلي و بخصوص موفقيت در كنكور آشنايي داوطلب با تكنيك و اصول مطالعه است. امروزه بر كسي پوشيده نيست كه مطالعه براي كنكور يك مقوله پيچيده و علمي است و نيازمند آموزش است. با افزايش رقابت در كنكور و علمي و تخصصي شدن سؤالات تنها كساني ميتوانند در اين مبارزه نفسگير پيروز شوند كه با تكنيكها و روشهاي مطالعه آشنا باشند. روش صحيح مطالعه روشي است كه با صرف كمترين زمان و انرژي از سويي باعث تسلط كامل دانشآموز بر مطالب كتب درسي شود و از سوي ديگر ثبات معلومات را در ذهن او تضمين نمايد. در شمارههاي آينده به اين مقوله بيشتر پرداخته ميشود.
5- بهداشت روان : تأثير بهداشت و سلامت روان را بر فرآيند يادگيري، پيشرفت تحصيلي و حفظ و تقويت انگيزه داوطلب نميتوان انكار كرد. درواقع بهداشت و آرامش روان بستري مناسب جهت نيل به هدف را فراهم ميآورد. علت شكست بسياري از داوطلبان مستعد و كوشا در كنكور عدم تأمين آرامش و سلامت روان است. آفتهاي بهداشت روان از اين قرار است.
الف) افسردگي: افسردگي نوعي غم و اندوه و كاهش غيرطبيعي سطح شادماني در انسان است. افسردگي موجب ميشود داوطلب انرژي لازم را براي دنبال كردن برنامة تحصيلي خود، نداشته باشد و در ميانة راه سرد و متوقف شود رابطه ميان افسردگي و هجوم افكار منفي و مشغوليت بيش از حد فكر به اين افكار و متعاقباً از دست دادن قدرت تمركز و افت كيفيت يادگيري، کاملاً اثبات شده است.
ب) استرس: استرسهاي رواني اگر بيقاعده و بيش از حد معمول باشند آرامش فرد را به مخاطره انداخته و او را از پيشرفت تحصيلي باز ميدارند.
ج) ترس از ناكامي: ترس از ناكامي كه داوطلبان از آن به عنوان «اضطراب» و «دلشوره» ياد ميكنند آفتي است كه موفقيت هر داوطلب كنكور را تهديد مينمايد. اين ترس غير موجه از آينده تمام وجود داوطلب را تسخير ميكند و بستر مناسب براي رشد و ثبات هرگونه دانش مفيد را از بين ميبرد.
منبع مقاله :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
__________________
روش های کاربردی تقویت حافظه
در این مقاله روشهای کاربردی جهت به خاطر سپاری مطالب ارائه شده است که با بکارگیری آنها میتوانیم حافظه خود را تقویت کنیم. شما برای به خاطر سپاری مطالب ابتدا باید ذهنی راحت و آرام داشته باشید چرا که هنگام اضطراب و نگرانی، به خاطر سپاری و حفظ مطالب مشکل خواهد بود. بنابراین روشی را که برای احساس آرامش به شما پیشنهاد میکنیم امتحان کنید.
از زمانهای دور افراد مختلف عادت داشتند، هنگامی که میخواستند مطلبی را فراموش نکنند، نخی به دور انگشتان گره میزدند، کنار روسری خود را گره میکردند، کنار کاغذ خود را خم میکردند و یا با خودکار کف دستشان علامت میزدند و... و کلیه مطالبی را که باید به خاطر میسپردند با همین علامتها، به یادداشتند. بنابراین هر کس برای خود روشی در حفظ کردن مطالب دارد که شاید بیشترین بازدهی را برای همان فرد داشته باشد.
در این مقاله روشهای کاربردی جهت به خاطر سپاری مطالب ارائه شده است که با بکارگیری آنها میتوانیم حافظه خود را تقویت کنیم. شما برای به خاطر سپاری مطالب ابتدا باید ذهنی راحت و آرام داشته باشید چرا که هنگام اضطراب و نگرانی، به خاطر سپاری و حفظ مطالب مشکل خواهد بود. بنابراین روشی را که برای احساس آرامش به شما پیشنهاد میکنیم امتحان کنید.
● یک روش برای احساس آرامش ذهنی
پیش از اینکه شروع به یادآوری مطلبی بکنید روش زیر را اجرا کنید تا آرامش ذهنی برقرار شود و مطالب را بهتر دریابید.
۱) بانگرش مثبت در رابطه به این که شما میتوانید کل مطالب را بیاد بیاورید، شروع کنید.
۲) روی یک صندلی نشسته و پشتتان را کاملاً صاف به آن تکیه بدهید.
۳) چشمانتان را ببندید و با دودستتان محکم دو طرف صندلی را بگیرید.
۴) محکم به صندلی بچسبید و آن را تا آنجا که میتوانید، بالا بکشید.
۵) حین کشیدن صندلی به سمت بالا، پاهایتان را محکم به زمین فشار دهید.
۶) درهمین حالت آهسته تا ۱۰ بشمارید و احساس کنید که عضلات و بدن شما چقدر کشیده میشوند.
)۷ اکنون کاملاً عضلات را شل کنید و بدن را بدون حرکت و آرام روی صندلی آزاد بگذارید و احساس کنید که چقدر آرامش دارید.
۸) باچشمان بسته تصور کنید که انسان موفقی هستید و طعم موفقیت را در تصورات خود بچشید.
۹) آرام چشمان خود را باز کنید و در این وضعیت، شروع به دوره کردن مطالب خود کنید.
۱۰) اگر بازهم احساس فشار و اضطراب دارید مراحل را از ابتدا تکرار کنید.
● روش کلید ماشین
برای تقویت حافظه خود میتوانید از کلید ماشین، عینک، دفترچه، کتابها یا نامهها و یا کلید وسایلی که باید به طور دائم همراه شما باشند استفاده کنید. بدین ترتیب که سعی کنید کلید ماشین خود را جائی بگذارید که در معرض دید نباشد به عبارتی آن را پنهان کنید تا هنگامی که برای رانندگی کردن نیاز به آن دارید مجبور به یادآوری مکان آن باشید.
● روش یادآورها
معلمی یک صندوق سفید بزرگ را هنگامی که میخواست تلفن مهمی بزند یا کار مهمی انجام دهد جلوی در خروجی میگذاشت. بدین ترتیب هنگامی که میخواست از منزل خارج شده یا وارد شود با دیدن این صندوق به یاد وظیفهِ مهم خود میافتادو شما نیز میتوانید با به کار بردن یادآورهای مختلف، از به تعویق انداختن وظایف مهم جلوگیری کنید.
● بازتاب شرطی
بنیان گذار این روش دانشمندی روسی به نام "پاولوف" بود. کاربرد این روش در قلم و حافظه بسیار وسیع است. طبق دستورات این روش باید سعی کنید مطالعات خود را هر روز دقیقاً در یک مکان و تحت شرایط ثابتی مانند خواندن در وضعیتی خاص و یا حتی خط کشیدن با رنگ و مواد خاص و... انجام دهید.
با تکرار این کار ذهن شما در وضع بسیار مساعدی برای مطالعه قرار خواهد گرفت، دقت شما افزایش پیدا کرده و انرژی کمتری صرف میکنید.
● به یادآوری خاطرات گذشته در تقویت حافظه
کوشش کنید روی ورقه کاغذی خاطرههای زمانی را که سن شما از ۱۰ تا ۱۵ سال بوده است، یادداشت کنید. این یادداشت را روزهای بعد با هر خاطرهای از خاطرات گذشته، در سالهای مذکور که به یادتان میآید، تکمیل کنید.پس از یک هفته به دوره ۶ تا ۱۰ سالگی و سپس در هفتههای بعد از دوره طفولیت تا ۶سالگی بپردازید و خاطرههای این دوره را نیز یادداشت کنید.
برای هر خاطره سعی کنید که تصویری از گذشته در ذهن خود به وجود بیاورید.
(خاطرههایی که از دوره طفولیت و جوانی شما به جای مانده است موجب شگفتی شما خواهد شد.)
● به خاطر سپاری نامها و چهره ها
در مرحله اول نام شخص را کامل بشنوید و به ذهنتان فرصت دهید تا آن را تحلیل کند. سپس به چهره شخص توجه کنید. بخصوص اگر مشخصه واضحی در ظاهر او بود نام او را به طریقی به این مشخصه یا مشخصات ربط داده و حفظ کنید.
چنانچه موفق نشدید، سعی کنید خودتان را به آن شخص علاقمند کرده و کوشش کنید اطلاعات بیشتری راجع به او کسب کنید و سپس این اطلاعات را با نام چهره او تطبیق دهید.
● به خاطر سپاری زبانهای خارجی
اگر بخواهید به یک زبان خارجی حرف بزنید و بتوانید لغات و جملات آن را به طور کامل در حافظه خود نگه دارید باید سعی کنید، به این زبان فکر کنید و حرف بزنید. به عبارتی افکار شما، بدون ترجمه زبان فارسی به آن زبان خارجی مستقیماً به کمک واژههای خارجی بیان شود.
این امر در آغاز به نظر بسیار دشوار مینماید ولی پس از تمرین، کاری بسیار آسان خواهد بود. باید واژه نامهای که برای ابتدای کار کافی باشد، در اختیار داشته باشید و از طرف دیگر به طرز ترکیب جملات،آگاه شوید. برای احاطه به این امر به شما توصیه میشود به هر مطلب یا گفتگو به زبان خارجی، چندین بار گوش دهید. سعی کنید کل عبارت، موقعیت بکار بردن آن و... را به خاطر بسپارید و در موقعیتهایی مشابه از عبارات و جملات آموخته شده استفاده کنید.
هیچ گاه از ترجمه لفظ به لفظ استفاده نکنید و چنانچه قصد خواندن متن به زبان خارجی دارید ابتدا متن را خوانده و معنای جملات را حدس بزنید و سپس یکی از ترجمههای خوب آن متن را مطالعه کنید.
● به خاطر سپاری تاریخ و جغرافیا
تاریخ درسی نیست که بتوان تمامی اطلاعات آن را در زمانی کم به خاطر سپرد بلکه باید به تدریج و با برقراری ارتباط بین تاریخها و کشف همزمانی اتفاقات با هم حتی مقایسه تواریخ آن را به خاطر سپرد.
برای مطالعه جغرافیا نیز مانند تاریخ پیش از مطالعه، شناخت کلی و صحیحی از جزئیات داشته باشید. باید بدانید که جغرافیا عبارت از، شرح و توصیف دادههای مستقل نیست بلکه میان بسیاری ازمطالبی که باید یادبگیرید، رابطهای وجود دارد.
در صورت فهم کامل این درس این امکان را پیدا میکنید که تقریباً بتوانید منابع کشاورزی و منابع کافی در یک ناحیه یا یک کشور را شرح دهید. سعی کنید بین اعداد، نام کشورها، محصولات، آب و هوا و... به روشهایی که در قسمتهای قبل توضیح داده شده ارتباط برقرار کنید.
● به خاطر سپاری ریاضیات
برای کسب موفقیت در به خاطرسپاری علوم ریاضیات، نخست باید قضایا و فرمولها را به خوبی یاد بگیرید. در حل مسائل، هوش، استدلال و درک مفهوم مسئله دخالت دارند.
▪ هندسه: نخست باید درک صحیحی از آن داشته باشید. قضایای هندسه را به صورت خلاصه در دفترچهای همیشه همراه خود داشته باشید و به شکلهای مربوطه به قضایا بسیار توجه کنید. از آنچه پس از مطالعه اشکال در مییابید فهرستی تهیه کنید که سپس خصوصیات شکل و نتایج کلی استدلال خود را یادداشت نمائید...
▪ جبر: در این مورد نیز ابتدا باید مفهوم را کاملاً فهمیده باشید و فرمولها و قضایا را به صورت خلاصه همانطور که در قسمت قبل گفته شد، همراه داشته باشید و از آنها کمک بگیرید.
به خاطر سپاری فیزیک، شیمی و علوم طبیعی
مطالعه این علوم شامل دو بخش است:
۱) مطالعه دادههای عادی، واقعیتها، مشاهدات و آزمایشها.
۲) مطالعه طرحها (کروکیها)، فرمولها، مسائل و...
برای مطالعه قسمت اول، ابتدا باید مطا لب را به طور مستقیم به خاطر بسپارید و روشی را که در رابطه با حفظ تاریخ و جغرافیا گفتیم در اینجا نیز بکار برید.برای مطالعه قسمت دوم نیز آنچه که در رابطه با به خاطرسپاری ریاضیات گفتیم، صادق است!
روزنامه اطلاعات - حسن صمدی
به نقل از:
کد:
http://www.aftab.ir/articles/health_therapy/mental_health/c13c1200558286p1.php
یاد بگیرید چگونه بیاموزید
دانستن مؤثرترین راه برای یادگیری است.
راه شما برای یادگیری مؤثر مستلزم شناخت موارد زیر است:
خودتان
توانایی شما برای یادگیری
روشهای موفقیت آمیزی که در گذشته از آن استفاده کرده اید
علاقه و دانش قبلیتان نسبت به موضوعی که قصد یادگیری آن را دارید
شاید یادگیری فیزیک برای شما آسان باشد اما یادگیری تنیس غیر ممکن و یا برعکس این.
به طور کلی راه یادگیری پروسه ای است که به گام های مشخصی تقسیم می شود.
چهار گام برای یادگیری
راه یادگیری خود را با چاپ و پاسخ دادن به سوالات زیر آغاز کنید و بعد استراتژی یادگیری خود را با توجه به پاسخها و مهارتهای یادگیری دیگری که به آن خواهیم پرداخت طرح ریزی کنید.
با گذشته شروع کنید چه تجاربی درباره نحوه یادگیری خود دارید؟
آیا خواندن را دوست دارید؟ حل مسائل؟ حفظ کردن؟ از بر خواندن؟ تجزیه و تحلیل کردن؟ مباحثه کردن؟ به کدامیک بیشتر علاقه مندید؟
آیا خلاصه کردن مطالب را بلدید؟
پرسیدن سوال درباره مطالبی که مطالعه کردید را چه؟
مرور کردن؟
دسترسی پیدا کردن به اطلاعات از منابع مختلف؟
مطالعه در خلوت و یا در گروه؟
زمان مطالعه شما باید طولانی باشد و یا به چند زمان کوتاهتر تقسیم شود؟
عادتهای مطالعه شما چیست؟ چگونه این عادتها به وجود آمده اند؟ کدامشان خوب است و کدامشان بد؟
چگونه می توانید مطالبی را که یاد گرفته اید به بهترین وجه ارزیابی کنید؟ از طریق یک امتحان کتبی؟ یک رساله کوتاه؟ و یا یک مصاحبه؟
پرداختن به زمان حال چقدر به این مطلب علاقه مندم؟
چقدر زمان می خواهم صرف یادگیری این مطلب کنم؟
آیا شرایط محیطی مناسب هستند؟
چه چیزهایی در کنترل من هستند و چه چیزهایی خارج؟
آیا می توانم برخی شرایط نامناسب را تغییر دهم؟
چه چیزی باعث می شود تا من خودم را وقف یادگیری این مطلب کنم؟
آیا من برنامه خاصی دارم؟ آیا برنامه من با توجه به تجارب گذشته و سبک مطالعه ام تنظیم شده است؟
توجه به چگونگی فهم موضوع اصلی عنوان مطلب چیست؟
نکات کلیدی قابل توجه کدام هستند؟
آیا من این نکات را متوجه می شوم؟
از قبل چه چیزهایی در مورد این مطلب می دانم؟
آیا موضوعات مرتبط با آن را می دانم؟
چه نوع منابع و اطلاعاتی به من کمک خواهد کرد؟
آیا برای دستیابی به اطلاعات تنها به یک منبع(مثلا کتاب درسی) اکتفا خواهم کرد؟
آیا به جستجو برای یافتن منابع اضافه نیاز دارم؟
وقتی که مطالعه می کنم، آیا از خودم می پرسم که آیا متوجه مطلب شده ام؟
آیا باید سریعتر پیش بروم و یا آهسته تر؟
وقتی که مطلبی را متوجه نمی شوم، آیا از خودم می پرسم چرا؟
آیا مطالعه را متوقف کرده و مطلب را خلاصه می کنم؟
آیا مطالعه را متوقف کرده و از خودم می پرسم که آیا ادامه آن منطقی است؟
آیا مطالعه را متوقف کرده و روند آن را ارزیابی می کنم(مثبت/منفی)؟
آیا من قبل از ادامه مطالعه به زمانی برای فکر کردن در مورد مطلب نیاز ندارم؟
آیا من برای پردازش و جا افتادن مطلب در مغزم نیاز به مباحثه با هم آموزانم را ندارم؟
آیا من به یک فرد موثق مثل معلم، کتابدار و یا متخصص آن رشته نیاز ندارم؟
مرور و بازبینی آیا درست عمل کردم؟
چه کارهایی را بهتر می توانستم انجام دهم؟
آیا برنامه من با نقاط ضعف و قوت من همخوانی داشت؟
آیا شرایط صحیحی را انتخاب کردم؟
آیا برنامه ام را کامل اجرا کردم؟ منضبط بودم؟
آیا به موفقیت رسیدم؟
آیا موفقیتم را به فال نیک گرفتم و خودم را تشویق کردم؟
در مطالب این صفحه از مباحث شناخت از خود(metacognition) استفاده شده است.
اصطلاحی که فلاول در سال 1976 پایه گذار آن بود و توسط افراد زیادی تکمیل شده است.
عادتهای موثر برای مطالعه موثر
با کمی آمادگی سازی می توانید کاری کنید تا در مطالعاتتان موفق باشید.
سعی کنید عادات زیر را در خود پرورانده و به آنها احترام بگذارید
مسولیت امور خود را به عهده بگیرید
بدانید که برای موفق شدن شما باید در مورد اولویتها، سرمایه زمان و منابع خود تصمیم قاطع بگیرید.
در مورد اصول کلی و اینکه چه چیزی با ارزش است خودمحور باشید
اجازه ندهید که دوستان و اطرافیانتان به شما دیکته کنند که چه چیزهایی برای شما مهم و چه چیزهایی مهم نیست.
امور ضروری را اول قرار دهید
از اولویت بندی هایی که برای خود تعیین کرده اید پیروی کنید و اجازه ندهید دیگران، یا سایر علایق و تمایلات شما را از اهدافتان دور کنند.
زمانها و مکانهای پربازده(Productive) خود را شناسایی کنید
صبح، بعد از ظهر یا شب؟
مکانهایی را پیدا کنید که در آن بتوانید به حداکثر توان خود در تمرکز و کارایی دست یابید. اگر این مکانها محدودند آنها را برای مشکل ترین مطالعاتتان اولویت بندی کنید.
خود را در موقعیت برد-برد ببینید
وقتی شما به بهترین نحو در کلاس درس شرکت می کنید، خودتان، همکلاسی ها و حتی خود استاد از آن سود می برد. در این شرایط نمرات بهتر شما می تواند به کارایی بالای شما صحه گذارد.
اول دیگران را درک کنید بعد سعی کنید تا خود درک شوید
وقتی با استاد راهنمای خود کاری دارید(در مورد نمره، مهلت برای ارائه تکالیف و ...) اول خود را جای او بگذارید و از خود بپرسید که بهترین نحوه صحبت با من در این شرایط چگونه می تواند باشد.
به دنبال راههای بهتر برای حل مشکلات باشید
برای مثال، اگر دروس خود را نمی فهمید فقط به مطالعه مجدد آن بسنده نکنید، کارهای دیگری بکنید! مثلا با استاد خود مشورت کنید، از همکلاسیها یا گروه های درسی بپرسید و ...
و همیشه خود را در موقعیت مبارزه قرار دهید.
مطالعه ی موفق با تمرکز(فصل اول)
این آموزشی که میخوام براتون بزارم حدود 12 فصل هست که امیدوارم بتونه کمکتون کنه و هر هفته یه فصلشو میزارم
فصل اول
ازیکی ازفیلسوفان و مرتاضان هندی پرسیدند: آیا پس ازاین همه دانش و فرزانگی و ریاضت هنوزهم به ریاضت
مشغولی؟
گفت: آری. گفتند: چگونه؟
گفت: وقتی غذا می خورم صرفاً غذا می خورم و وقتی می خوابم فقط می خوابم.
این شاید بزرگ ترین ثمره ی تمرکز است. آیا شما هم هنگام غذا خوردن می توانید تمام توجهتان را روی غذا خوردن و لذت و مزه ی غذا معطوف کنید، یا اینکه معمولاً از افکار مربوط به گذشته و آینده آشفته اید و چون به خود می آیید می بینید غذایتان تمام شده و جز امتلا و پری معده هیچ نفهمیده اید.
تمرکز واقعی یعنی اینکه اگرشما درطول روزبه پنج فعالیت مختلف مشغولید، درهرفعالیت صرفاً به آن فکرکنید و از افکار مربوط به کارهای دیگرآسوده باشید.
موفقیت زندگی روزانه ی ما تماماًً به میزان تمرکز ما برامور روزانه ارتباط دارد. اگر شما قادر باشید به هنگام کار فقط روی کارخود، به هنگام ورزش صرفاً روی انجام حرکات، درهنگام مطالعه فقط روی موضوع کتاب و به هنگام انجام فعالیت هنری ازقبیل موسیقی، نقاشی، خطاطی و . . . به فعالیت هنری خود توجه و تمرکز کنید، عملاً موفقیت شما به میزان چشمگیری افزایش می یابد.
تمام نوابغ جهان کسانی بودند که از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخوردار بودند. آشفتگی و شوریدگی ذهنی، عملاً شما را به هیچ عنوان موفق نمی کند. وقتی کارمی کنید به خانواده می اندیشید، وقتی درخانواده به سرمی برید ازشغل خود نگرانید و وقتی ورزش می- کنید در اندیشه ی تحصیل هستید و وقتی درس می خوانید فکرتان هزارسو می رود. این عملاً اتلاف وقت و مؤثر نبودن است.
موفقیت یعنی تمرکز، تمرکزو تمرکز.
خواننده ی عزیز
همه ی فعالیت های انسان برای توفیق، نیازمند تمرکزاست. اما ازسلسله فعالیت های نیازمند تمرکز، مطالعه جدی ترین فعالیتی است که تمرکزدرآن نقش اساسی و محوری دارد.
خود شما بارها متوجه شده اید که پس ازمدتی که ازمطالعه تان گذشت چشمانتان روی کلمات و خطوط می دود بی آنکه حواستان به آن باشد وهمین طورشاید چند خط و یا چند صفحه را دنبال کنید و یکباره متوجه شوید حرکت چشمانتان صرفاً از زوی غریزه و عادت بوده، فوراً به عقب برمی گردید و شروع به خواندن دوباره می کنید، اما کمی جلوترمشکل تکرار می شود. این موضوع شما را بسیارخسته و کسل می کند، وقت زیادی را ازشما می- گیرد و کم کم میل به مطالعه درشما کم می شود. گاهی اوقات هم به کلمه ای از کتاب خیره می شوید و درافکارخود غوطه می خورید. پیش ازهرچیزمطمئن باشید که این مشکل و مسئله ی شما نیست و همه ی افرادی که به نوعی با مطالعه و کتاب سروکاردارند ازاین موضوع دررنجند.
برهمین اساس بخش عمده ای ازاین کتاب به راه های بهبود تمرکز درهنگام مطالعه وهنگام حضوردرکلاس می پردازد که صد البته مطالعه و عمل به آن برای تمرکز، آرامش، و شادمانی و موفقیت به همراه خواهد داشت.
درآخرذکراین نکته ضروری است که تمرکزحواس یک مهارت بی چون و چراست که نیازبه فراگیری تکنیک ها و تمرین مستمر دارد.
اینکه شما روش های کاربردی این کتاب را چند روزی تمرین کنید و بعد رهایش کنید نتیجه همان می شود که اکنون به آن گرفتارید: " عدم تمرکزحواس". تمرینات را با صبر و حوصله و متانت کافی انجام دهید. شتاب زده عمل نکنید و منظم و آرام به پیش بروید.
" لرد بایرون" می گوید: برای پیشرفت و پیروزی سه چیزلازم است: اول پشتکار، دوم پشتکار و سوم پشتکار.
این مطلب را بخوانید اگر:
مصمم هستید و اراده ی راسخ کرده اید تمرکزتان بهترشود.
تمرین ها را انجام می دهید.
و به پیشرفت خود یقین دارید.
فصل اول
واقعیت ها در: تمرکز حواس
تمرکز چیست ؟
مهم ترین علت عدم دستیابی به یک تمرکز فکرعالی، تعاریف نادرستی است که درذهن شما برای تمرکز حواس وجود دارد.
بیشتر شما تمرکز را فکرکردن به یک موضوع ویژه به صورت مطلق و کامل و صد درصد می دانید درحالی که چنین چیزی نه تنها برای شما که برای هیچ انسانی درهیچ شرایطی به هیچ عنوان ممکن نیست.
شما ابداً قادرنیستید تمام ذهن خود را به طورکامل و مطلق در اختیاریک موضوع بگذارید و بقیه ی افکار را درآن زمان از ذهن خود کاملاً حذف کنید.
زمانی که یک انسان می تواند چنین تمرکزی داشته باشد، حداکثرسه الی چهارثانیه است. یعنی تاکنون کسی نبوده که پنج ثانیه متوالی به طورمطلق، تنها و تنها به یک چیزبیاندیشد.
بنابراین، منطقی نیست که شما تعریف بالا را برای تمرکزحواس قبول کنید. چنین تعریفی، سطح توقع شما را بالا می برد. وقتی که فکردیگری به جزموضوع اصلی به ذهنتان راه می یابد و یا کوچک ترین عامل حواس پرتی را ازمحیط اطراف خود دریافت می کنید. احساس سرخوردگی می کنید و گمان می کنید که قدرت تمرکز ندارید. حال آنکه این تصور فقط ناشی از برداشت اولیه ی نادرستی است که از تمرکزداشته اید وهمین تصورعملاً شما را در تلاش برای بهبود تمرکز ناکام می سازد.
پس، اولین و مهم ترین قدم را در راه افزایش تمرکز ذهنی خود بردارید: تعریف نادرستی را که از تمرکز حواس درذهن خود دارید دگرگون کنید.
اما تعریف درست تمرکز
تمرکزحواس همان قدرمی تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند.
یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می کنند که بعضی ازآن ها منشأ ذهنی و درونی دارند و ازاندیشه ی خود شما ناشی می شوند و بعضی دیگرمنشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشأت می گیرند. عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون وتجزیه وتحلیل مسائلی خارج ازچارچوب موضوع مطالعه، ازعوامل حواس پرتی درونی و عواملی مانند سروصدا، حضورمزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه ازعوامل بیرونی به حساب می آیند.
شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیارپیچیده تشبیه کرد. درهرلحظه هزاران پیام ازمحیط داخلی بدن و ازمحیط اطراف به آن مخابره می شود و درعین حال هزاران پیام ازاین مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می گردد. اگرچه بسیاری از این مبادله ها درحوزه ی ناخودآگاه ما صورت می گیرد، بعضی از این پیام ها وارد حوزه ی آگاهی ما می شوند و ذهن ما را از موضوع مطالعه منحرف می کنند.
گفتیم که برای دستیابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد. برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس پرتی را به عنوان یک واقعیت انکارنشدنی بپذیریم و بعد بگوییم : تمرکزحواس یعنی" عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن". با تمرین هایی که جلوتر شرح خواهیم داد، شما می توانید عوامل حواس پرتی خود را کمترو در نتیجه تمرکز حواس خود را بیشتر کنید.
تمرکز حواس نسبی است
درتعریفی که برای تمرکزحواس ارائه دادیم نسبی بودن تمرکزکاملاً نشان داده شده است. گفتیم که تمرکز هرشخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی اوتغییرمی کند. درنتیجه شما هیچ گاه ازیک میزان مشخص وثابت تمرکز برخوردارنیستند. به محض آنکه محیط شما عوض شود و یا شرایط ذهنی شما تغییرکند، میزان تمرکزشما بریک مطلب تغییرمی کند.
همچنین تمرکزحواس افراد مختلف نسبت به یکدیگر، کاملاً فرق می کند. بنابراین شما هرگزنباید خود را فرد حواس پرت و فاقد تمرکزی بدانید یا معرفی کنید، چرا که چنین چیزی حقیقت ندارد.
درست ترآن است که بگویید در این لحظه، با ذهنیت کنونی و در محیط فعلی عوامل حواس پرتی من بیشترو میزان تمرکزم کمتراست.
گفتن" من کاملاً آدم حواس پرتی هستم" و عباراتی ازاین دست، کاملاً نادرست است. این قضاوت شما درباره ی تمرکز حواستان به هیچ وجه منصفانه نیست چرا که خود شما بارها و بارها درشرایط متفاوت تمرکزهای عالی گوناگونی را تجربه کرده اید.
همیشه به خاطر داشته باشید که به هنگام قضاوت درمورد خودتان یا دیگران، واقع بین بودن با بدبین بودن خیلی فرق می کند. کسی که واقع بین است همه ی جنبه ها چه خوب و چه بد را درنظر می گیرد. به سرعت داوری نمی کند. جزئیات را می بیند و کلی گویی نمی-
کند. پس: درمورد تمرکزحواس خود واقع بینانه قضاوت کنید و واقع بینانه حرف بزنید یعنی همیشه توجه کنید که: تمرکزحواس نسبی است.
تمرکز حواس اکتسابی است
بسیاری ازشما در مواردی که نمی توانید تمرکز حواس عالی داشته باشید، می گویید: "من ذاتاً آدم حواس پرتی هستم" . همین ذهنیت نادرست باعث می شود که نتوانید ازچنین تمرکزی برخوردار گردید.
تمرکز حواس به هیچ وجه ذاتی نیست. ما ژن مشخصی برای تمرکزدرمغزنداریم و هیچ یک ازما با تمرکز مادرزاد به دنیا نیامده ایم. اگرچه برخی از والدین، رفتارنوزاد خود را هنگامی که محکم شیشه ی شیررا در دست گرفته، به آن نگاه می کند و شیر را می مکد، تمرکز حواس تلقی می کنند و می پندارند که کودکشان ازتمرکز ذاتی برخورداراست. رفتار کودک صرفاً پاسخی بازتابی به محرک که شیشه ی شیر یا سینه ی مادراست، می باشد و هیج نوع تفکری درآن صورت نمی گیرد چرا که هنوز مراکزعالی مغز، کنترل رفتارکودک را به دست نگرفته اند و بنابراین تعبیر رفتارکودک به تمرکز حواس کاملاً بی اساس است.
آنچه مسلم است استعداد بالقوه ی تمرکزحواس درهمگان وجود دارد و مانند هراستعداد دیگر می توان آن را درخود رشد داد و پروراند. شما به راحتی می توانید این خصلت همگانی را درخود تربیت کنید و به عالی ترین مراتب خویش برسانید.
همه توانایی های همگانی را به عضله ای تشبیه می کنند. قوی ترین و عضلانی ترین افراد را هم که در نظربگیرید، وقتی به دنیا آمدند ازعضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخورداربودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن ها به مرور در رشد عضلانی خود پیشرفت کنند و به بالاترین مرتبه ی آن که مهارت های ویژه دراستفاده ازعضلات است، برسند.
تمام استعدادهای بالقوه ی انسانی را می توان به صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی ترین درجه ی خود را رساند.
مثلاً یک بند باز ماهر را درنظربگیرید. اوهم وقتی متولد شد مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر، توانایی حفظ تعادل را به دست نیاورده بود. مدت ها طول کشید تا او بتواند بنشیند و دروضعیت نشسته تعادل به دست آورد، بایستد و در وضعیت ایستاده تعادل به دست بیاورد. راه برود و درحال راه رفتن تعادل خود را حفظ کند. درست مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر. اما او با تمرینات مداوم و مکرر، استعداد حفظ تعادل خود را آن قدرپرورش داد که به یک مهارت تبدیل کرد. حالا او آنقدرتوانایی حفظ تعادل دارد که می تواند به راحتی روی یک بند حرکات پیچیده انجام دهد و تعادل خود را حفظ کند و ما را به وجد بیاورد.
حافظه و تمرکزهم دو استعداد همگانی هستند که می توانند پرورش پیدا کنند و به مهارت های ویژه تبدیل شوند.
کسانی که قادرند ضرب و تقسیم اعداد چند رقمی را درکوتاه ترین زمان ممکن انجام دهند، کسانی که می توانند با یک باردیدن، شنیدن، حس کردن یا خواندن، آنچه را که آموخته اند، تا زنده اند به خاطر داشته باشند و همه ی کسانی که ما آن ها را استثنائی و عجیب و غریب می دانیم، افرادی کاملاً معمولی هستند که یک یا چند استعداد طبیعی وهمگانی خود را تا این سطح پرورش داده اند. امروز حتی خلاقیت، که حدود صد سال پیش یک استعداد کاملاً ذاتی تصورمی شد، یک استعداد کاملاً پرورش یافته محسوب می شود.
دکتر" اسبورن" در کتاب " پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت" براین موضوع بسیارتأکید می کند و تمرینات زیادی را برای پرورش این استعداد بالقوه به خوانندگان کتاب خود می آموزند.
علت رشد روزافزون مؤسسه های پرورش نیروهای ذهنی دردنیا همین قابلیت پرورش یافتن نیروهای ذهنی و اکتسابی بودن آن هاست.
پس کاملاً ایمان بیاورید و باورکنید که به راحتی قادرید استعداد خدادادی تمرکزفکر را در خودتان پرورش دهید و نسبت به وضعیت کنونی، آن را بهبود بخشید. حتی اگرامروز فکرمی کنید که سن شما بیشترشده و یا درزندگی خود مشکلات جسمی، عاطفی و محیطی فراوان دارید، بازهم مطمئن باشید که می توانید ازقدرت تمرکزعالی برخوردارشوید به شرط آنکه روش به کارگیری صحیح این استعداد بالقوه را فرا گیرید.
به خاطرداشته باشید که اگرازیک کلید مدتی استفاده نکنید، زنگ می زند ولی تا هنگامی که کلید در قفلِِِ ِ در می چرخد و به کارگرفته می شود، هرروزبراق ترو درخشان ترمی شود.
تمام استعدادهای ما مصداق این کلید را دارند. باید آن ها را به کاراندازیم تا به استعداد های درخشان تبدیل شوند. درغیراین صورت به مرور زنگ خواهند زد.
مطالعه ی موفق با تمرکز(فصل دوم)
فصل دوم
اساس تمرینات در: تمرکز حواس
تمرکزحواس دروهله ی اول یک تلاش ذهنی است برای انسجام بخشیدن به فکر و جمع وجورکردن آن.
هرچه بیشتربه این تلاش ادامه دهید، تمرکز شما بهبود می یابد و هرچه ازاین تلاش بازبمانید، تمرکز شما کاهش پیدا می کند.
امروزه تمام استعدادهای ذهنی را به تلاش و کوشش فردی وابسته می کنند. حافظه، تمرکز، خلاقیت، توانایی تدبیرو چاره اندیشی و سایرفرایندهای ذهنی هیچ یک به سن، جنس و تحصیلات بستگی ندارند.
اینکه شما دخترید یا پسر، مرد یا زن، سالمند یا جوان و . . . به هیچ عنوان دلیلی برای عدم توانایی شما درپرورش برخی ازنیروهای ذهنی نیست.
همان طورکه گفتیم، همه ی این ها به تلاش و کوشش فردی شما بستگی دارند. هم اکنون به یک شاخه ی گل فکرکنید. مسلماً پس ازچند لحظه عوامل حواس پرتی به سراغ شما می آیند که کاملاً طبیعی است.
اما کاری که شما باید انجام دهید این است که خیلی سریع افکارخود را جمع و جورکنید و به فکراول یعنی شاخه ی گل برگردید.
بعد از این تلاش دوباره لحظاتی بیش نمی گذرد که فکرشما منحرف می شود و شما باید مجدداً به شاخه ی گل برگردید.
شاید دریک تمرین پنج دقیقه ای، ده ها یا حتی صدها بارفکرتان منحرف شود. خسته نشوید و فکرخود را به هرسو رها نکنید. به محض این که متوجه شدید که از مسیر قبلی منحرف شده اید، به موضوع اصلی بازگردید.
" ملوین پاورز" درکتاب " راهنمای تمرکز بهتر" به شدت تأکید می کند که استمراریک ماهه دراین تمرین به صورت روزی پنج الی ده دقیقه ، تأثیرفوق العاده ای درتمرکزفکرشما دارد.
تمرین
زمان مشخصی را انتخاب کنید. هرزمانی که دوست دارید. مثلاً ساعت ده شب.
ازامروزهرشب ساعت ده تا ده و ده دقیقه به مدت یک ماه تمام به یک موضوع ویژه فکر کنید. توجه داشته باشید که دست کم باید چهارالی پنچ شب متوالی به یک تصویرثابت فکرکنید. تصویری که مورد علاقه ی شما باشد. زمانی تصویررا عوض کنید که احساس کنید این تصویردیگردرشما انگیزه ایجاد نمی کند و تکراری شده است.
تلاش کنید که فکرتان منحرف نشود. به همان روشی که گفتیم به محض انحراف ذهن از موضوع اصلی، به آن بازگردید. به مرورمی بینید که رفته رفته میزان انحراف های ذهنی شما کاهش می یابد. به طوری که در روزبیستم حتی کمترازپنج بار درطول ده دقیقه فکرتان منحرف می شود.
فراموش نکنید که استمراربک ماهه دراین تمرین بسیارحائزاهمیت است. نکته ی دیگر این که حتماً به موضوع مورد علاقه ی خود فکرکنید، به ویژه درروزهای اول تمرین. چرا که هرآنچه مورد علاقه است خود به خود ایجاد تمرکزمی کند. بعداً دراین باره بیشترشرح خواهیم داد.
نگاه کردن به یک جسم
برای شروع تمرین به هیچ عنوان با چشم بسته تمرین نکنید. چون دیدن یک تصویر عینی و ملموس، بسیارساده ترازتماشای یک تصویرذهنی است.
مثلاً سیبی را جلوی خود بگذارید وهمان گونه که دقیقاً به آن نگاه می کنید به آن فکر کنید. هربارکه متوجه شدید به اصطلاح ماتتان برده وذهنتان منحرف شده، دوباره توجه خود را به سیب معطوف کنید تا زمانی که ده دقیقه تمام شود.
دیدن یک جسم با چشم بسته
پس ازچند روز دیدن اشیاء با چشم بازو فکرکردن به آن، وقتی که احساس کردید دراین کارمهارت یافتید، همان جسم، یا شیئی دیگر را درذهن خود ببینید و به آن فکرکنید.
درجایی آسوده بنشینید. چشمان خود را ببندید و به تصویرذهنی خود توجه کنید. هربارکه ذهنتان فرارمی کند و به تصویرها و افکاردیگرمتمایل می شود با تلاشی ساده و آرام به تصویرذهنی خود برگردید.
نگاه کردن به یک اسم معنی با چشم بسته یا باز
بعد ازچند روزمداومت در مرحله ی دوم تمرین، کمی آن را برای خود دشوارترکنید. اینک به اسامی معنی توجه کنید. به محبت، فداکاری، خشم، شادی، هیجان و . . .
چون اسم های معنی تصویرعینی ندارند، بهترآن است که آن ها را دروجود یک شخص مورد علاقه ببینید. مثلاً شادی وهیجان را درچهره ی دوست صمیمی خود و یا فداکاری و محبت را درچهره ی مادریا پرستاری که شب هنگام بربالین کودکی بیمارایستاده است واز او مراقبت می کند ببینید.
تمرکزپیدا کردن براسامی معنی، قدرت تمرکز فکرشما را بسیارعالی می کند، به شرط آنکه درمراحل 1 و 2 تمرین مهارت کسب کرده باشید.
در روزهای آخرشما می توانید به مفاهیم گسترده تروعمیق تری که تصاویردنباله داری را شامل می شوند فکرکنید البته به صورت منظم و منسجم.
مثلاً جنگ، مفهوم گسترده ای است که تصاویرفراوانی را درذهن شما تداعی می کند. این تصاویررا با یک نظم خاص دنبال کنید. مثلاً ابتدا حمله ی هواپیماها، بعد بمباران مناطق نظامی، بعد خشم افراد، تشکل نظامی، حمله بردشمن، تیراندازی، جنگ تن به تن وسپس غلبه وفتح وپیروزی.
این تصاویردنباله دار را همیشه با یک نظم ثابت و مشخص درذهن خود بیاورید و دنبال کنید.
چگونه فکرکنیم ؟
شاید شما هم با این مشکل مواجه باشید که نمی دانید چگونه فکرکنید و یا وقتی که به فکر کردن مشغول هستید، مطمئن نیستید که دارید فکرمی کنید یا نه.
" کوین ترودا" رییس مؤسسه ی حافظه ی آمریکا و نویسنده ی کتاب " تکنیک های تقویت حافظه" در کتاب خود می نویسد: تصاویر، پایه های فکری ما هستند، یعنی همیشه تصاویرافکار را می سازند. تا تصویری نباشد فکری نیست و هروقت تصویرایجاد شد تفکر صورت می گیرد. پس بهترین راه برای آن که مطمئن شوید درحال فکرکردن هستید این است که ببینید تصویردارید یا نه. اگرتصویردارید، مسلماً درحال فکرکردن هستید.
اگردرتجسم مشکل دارید
درمرحله ی اول تمرین، شما جسمی را با چشم بازمی بینید. بنا براین تصویرعینی دارید که به دنبال آن اندیشه خواهد بود.
اما درمرحله ی دوم تمرین، گاهی احساس می کنید که درساختن تصاویرذهنی مشکلات فراوان دارید یا ادعا می کنید که تصویری نمی بینید و فقط احساسی ازیک تصویر دارید.
بهترین راه برای ایجاد مهارت در دیدن تصاویرذهنی، توالی انجام مراحل 1 و 2 است یعنی اینکه ابتدا تصویری را با چشم بازببینید و سپس آن را فوراً با چشم بسته ببینید. هروقت تصویرمحو یا کمرنگ شد دوباره چشم را بازکنید و تصویرواقعی را ببینید و پس ازنگاه دقیق، مجدداً چشم خود را ببندید و تصویرذهنی آن را مشاهده کنید.
این عمل خیلی زود نتیجه می دهد و شما درساختن تصویرذهنی مهارت پیدا می کنید.
خوانندگان کتاب های روان شناسی موفقیت، معمولاً خیلی با مشکل دیدن تصویرذهنی مواجه می شوند. وقتی به شخصی گفته می شود که مثلاً " خودت را دریک باغ پرازگل ببین" می گوید: " من قادرنیستم خودم را ببینم" . به همین علت است که خیلی ازخوانندگان این کتاب ها نمی توانند این تمرین مؤثر را که پایه و اساس " تجسم خلاق" است انجام دهند. به این افراد توصیه می کنیم که تصویرخود را به دقت درآینه نگاه کنند. سپس با چشم بسته خود را مجسم نمایند و به همان صورت که درمورد اشیاء شرح دادیم، هروقت تصویرکم رنگ یا محو شد دوباره چشمان خود را بازکنند و تصویرواقعی خودشان را ببینند.
بعد ازمدتی به راحتی می توانند خودشان را مجسم کنند و تمرینات این کتاب ها یا کلاس ها را به خوبی انجام دهند.
یک سؤال دیگر
درمرحله ی اول تمرین ممکن است با این سؤال مواجه شوید که مثلاً وقتی سیب را می- بینیم به چه چیزآن فکرکنیم؟
ما مؤکداً پاسخ می دهیم: به هیچ چیز. فقط تصویر را ببینید، فکرخود به خود ایجاد می- شود. رنگ، شکل، لکه های کوچک، اندازه، نوع و . . .
چند روز تمرین کنیم؟
قراربود که تلاشی ذهنی به مدت یک ماه و هرروز ده دقیقه برای انسجام بخشیدن به افکارخود داشته باشید. می توانید هرهفته ازاین ماه را به انجام یک مرحله اختصاص دهید. هفته ی اول: مرحله ی اول، هفته ی دوم : مرحله ی دوم، هفته ی سوم: مرحله ی سوم ( فکر کردن به اسم معنی )، هفته ی چهارم: مرحله ی چهارم ( فکرکردن به مفاهیم گسترده و دنباله دار) .
شما می توانید بیشترتمرین کنید مثلاً ده دقیقه صبح و ده دقیقه شب. اما ما معمولاً تمرینات فراوان را توصیه نمی کنیم تا شما علاقه و استمرارخود را ازدست ندهید و زود خسته نشوید. بهتراست ازهرگونه شتاب و فشارزیاد که ناشی ازاشتیاق فراوان شما در روزهای اول است، بپرهیزید. " استمرار" شرط اول موفقیت دراین تمرین است و " وارد شدن درهرمرحله به شرط موفق شدن درمرحله ی قبل" شرط دوم.
مطالعه ی موفق با تمرکز(فصل سوم
فصل سوم
علاقه: مهم ترین شرط در تمرکز حواس
علاقه و تمرکزحواس
به یقین می توان گفت که علاقه مهم ترین شرط درایجاد تمرکزحواس است. هر چه علاقه ی شما به یک موضوع بیشترباشد، تمرکزفکرشما برآن بیشترمی شود. متخصصان حافظه ویادگیری، وقتی که شخصی می گوید: " من اصلاً حافظه ندارم"، به او می گویند: "نشانی منزلت را بلدی؟ " و چون شخص پاسخ مثبت می دهد می گویند پس توحافظه داری. اگزحافظه نداشتی، نباید هیچ نمود و تظاهری را ازحافظه نشان می دادی.
شخص اصرار می کند: " من حافظه ندارم" یا " حافظه ام خیلی بد است" چون درس تاریخی را که دیشب خوانده بودم اصلاً به خاطر نمی آورم.
به زندگی همین شخص وارد می شویم. متوجه می شویم که به فوتبال علاقه ی زیادی دارد. ازاو سؤالی دراین زمینه می کنیم، سؤالاتی خیلی جزئی و حاشیه ای. ملاحظه می کنیم که اوحتی شماره ی پیراهن بازیکنان، باشگاه آنها، و نتایج دقیق مسابقات قبلی آنها را به خاطر دارد. چه حافظه ی توانایی !
وقتی شما به موضوعی علاقه داشته باشید، خود به خود برآن متمرکزمی شوید. بیشتر دقت می کنید وبه راحتی به حافظه می سپارید و بعداً هم خیلی راحت به خاطرمی آورید.
اساساً تمرکزحواس و حافظه لازم و ملزوم یکدیگرند:
علاقه ی بیشتر>> تمرکز بیشتر>> مرورذهنی بیشتر>> به خاطرسپاری بهتر>> یاد آوری سریع تر
حلقه ی اول این زنجیر، علاقه است. تا علاقه نباشد، تمرکزنیست و تا تمرکزنباشد، حافظه نیست و تا حافظه نباشد، یادگیری و موفقیت تحصیلی نیست. پس می بینید که اساس تمام موفقیت های تحصیلی و همین طورشغلی و موفقیت های دیگرعلاقه است. علاقه، علاقه، علاقه = موفقیت، موفقیت، موفقیت. آنجا که شما علاقه دارید، قطعاً موفقیت و پیشرفت دارید.
همین شما که ازعدم تمرکزحواس خود گله دارید، وقتی غرق دیدن یک فیلم مهیج یا تماشای مسابقه ی ورزشی مورد علاقه ی خود یا بازی شطرنج یا خواندن یک رمان جالب یا حل جدول و یا مطالعه ی یک درس مورد علاقه ی خود هسنید، نسبت به سروصدا، حضور دیگران یا عوامل حواس پرتی دیگری که درمحیط اطرافتان هست، هیچ واکنشی نشان نمی- دهید یعنی : تمرکزی عالی دارید.
وقتی شما به موضوعی علاقه دارید، دوست دارید درباره ی آن بیشتربدانید و میل به فرا گیری بیشترباعث می شود که تمرکزبهتری داشته باشید. ازطرفی هرچه بیشترفرا بگیرید و بیشتربدانید، علاقه ی شما به مطلب هم بیشتر می شود و بازعلاقه ی بیشتر، میل فراگیری بیشترو . . .
اما ما باید درس های زیادی را مطالعه کنیم و دراین مطالعه تمرکز حواس داشته باشیم تا بتوانیم یاد بگیریم و به خاطربسپاریم و به موفقیت تحصیلی دست یابیم. طبیعتاً خیلی از این درس ها مورد علاقه ی ما نیستند. با آن ها چه کارکنیم؟ مسلماً نمی توانیم مطالعه ی این درس ها را کناربگذاریم و فقط درس های مورد علاقه را بخوانیم. تنها راه حل این است:
باید به طریقی خودمان را به آن درس ها علاقمند کنیم.
چگونه درس بخوانیم؟
این سؤالی است که اکنون مسلماً درذهن شما ایجاد شده است. شما که مجبورید درس- هایی را بخوانید که هیچ علاقه ای به آن ها ندارید و واقعاً نمی دانید که با این بی علاقگی و درنتیجه عدم تمرکز و در نتیجه عدم یادگیری در آن درس چه کنید.
یکی به مثلثات علاقه ندارد، یکی به شیمی، یکی به فلسفه، یکی به زمین شناسی، یکی به تاریخ و . . .
به هرحال هرکس ممکن است ازیک یا چند درس اصلاً خوشش نیاید اما درعین حال که این بی علاقگی را حس می کند، ضرورت ایجاد علاقه را هم احساس می نماید.
ما هم اکنون زمینه های بسیارمؤثری را برای ایجاد علاقه به شما معرفی می کنیم.
" اطلاعات اولیه"
شاید مهم ترین راه ایجاد علاقه ، کسب اطلاعات اولیه درباره ی موضوع مورد نظر باشد. هرچه اطلاعات اولیه ی شما و دانسته های ابتدایی شما درزمینه ی موضوع بیشتر باشد، خود به خود کشش بیشتری برای فراگیری آن خواهید داشت و درنتیجه تمرکز بهتری درآن به دست خواهید آورد. این همان ارتباط علاقه و میل به فراگیری است.
هرچه می توانید اطلاعات اولیه، سطحی و ابتدایی خود را افزایش دهید، چه این اطلاعات در راستای موضوع باشند چه نباشند. مثلاً قبل از این که فرمول های پیچیده ی اصطکاک را درفیزیک مطالعه کنید، به کسب اطلاعات اولیه و ابتدایی درمورد اصطکاک بپردازید. اگرچه این مطالب پیش پا افتاده، سطحی و بی ارتباط با آن فرمول های پیچیده به نظرمی رسند، شوق و شورو میل به فراگیری و در نتیجه تمرکز حواس شما را افزایش خواهند داد.
اهمیت مطالعه قبل از ورود به کلاس
شاید تا به حال به این موضوع فکرکرده باشید که چرا دبیران واستادان شما اینقدر به شما تأکید می کنند که قبل از ورود به کلاس جلسه ی بعد، مطالعه ی سطحی و اجمالی و سریعی برآنچه که قراراست تدریس شود داشته باشید. علت این تأکیدعمدتاً به خاطرهمین تأثیراطلاعات اولیه است. با دانستن اطلاعات اولیه شوق یادگیری و جذبتان فراوان تر می- گردد و به یقین درک بهتری ازصحبت های مدرس خواهید داشت.
و ما درجای خود شیوه ی مطالعه ی قبل از ورود به کلاس را توضیح خواهیم داد.
اطلاعات اولیه چگونه باشند؟
برای کسب اطلاعات اولیه باید دقت کنید که این اطلاعات، ویژگی های لازم را داشته باشند. هرمطلبی نمی تواند اطلاعات اولیه تلقی شود. باید به خاطرداشته باشیم که اطلاعات اولیه قرار است در ما شوق و رغبت ایجاد کند و ما را به فراگیری بیشتر وادارد. بنا براین:
اول - اطلاعات اولیه باید ساده باشند: اگرشما درابتدا مطالب دشوار و سخت را جستجو کنید و به آن ها توجه نشان دهید، به جای علاقمند شدن به آن ها از آن ها بیزار می شوید. اطلاعات اولیه باید ساده ترین مطالب باشند.
دوم - اطلاعات اولیه باید کم حجم باشند: با وجود آن که اطلاعات اولیه ی فراوانی در اختیار شماست که همگی ساده اند، توصیه می کنیم همه ی این اطلاعات را یکجا نگیرید. یکی ازاین اصول مهم یادگیری و قوانین پایه ای حافظه این است: یادگیری تدریجی است. اگزشم 9 ساعت مطالعه ی مستمرجغرافی را دریک روز، به یک ساعت مطالعه در 9 روز تبدیل کنید و یا 18 ساعت مطالعه ی پشت سرهم دریک روز را به 6 ساعت مطالعه در 3 روز تقسیم کنید، بازده فوق العاده بیشتری خواهیم داشت.
یادگیری یکباره ی مطالب شما را زود خسته و بی علاقه می کند. درست مثل آنکه بخواهید دریک روز ازصبح تا شب نیمی از کتاب را یاد بگیرید. اصل یادگیری تدریجی هم برایجاد علاقه استوار است. اطلاعات فراوان و یکباره به راحتی شما را ازآن درس بیزار می کند.
سوم - اطلاعات اولیه باید به شکل خوبی ارائه شوند: انتقال اطلاعات اولیه به شکلی خوب و دوست داشتنی، شوق شما را برای فراگیری بیشترافزایش می دهد. معلمی را به خاطر بیاورید که مطالب را به زبانی خوشایند به شما انتقال می دهد و درهمان روزاول آنچنان تأثیری بر شما می گذارد که شیفته ی آن درس می شوید.
وقتی که مشغول درس خواندن هستید، مانند همان معلم مطالب را به شکلی زیبا برای خود بیان کنید و در خود علاقه ایجاد کنید، به خصوص دردرس هایی که معلم شما مطلب را خشک و جدی و نه چندان خوب ارائه می دهد، حتماً ازاین روش استفاده کنید.
چهارم - به کاربردهای علمی مطالب علمی فکرکنید: کاربرد مطالب را درزندگی خود جستجو کنید. قبل ازآنکه به سراغ مفاهیم پیچیده ی اصطکاک بروید به این فکرکنید که زمستان ها درهوای سرد، دستان خود را به هم می مالید تا گرم شوند.
قبل ازاین که مثلثات بخوانید به این فکرکنید که تمام حرکات کشتی ها روی اقیانوس ها براساس نسبت های مثلثاتی انجام می گیرد.
قبل ازاین که شیمی بخوانید و واکنش های گرمازا و گرماگیر را بفهمید به این فکرکنید که اخیراً چیزی به نام بخاری جیبی اختراع شده است که درزمستان دست های شما را گرم می کند.
قبل ازاین که گرانیگاه و مرکز ثقل چیزی بیاموزید به این فکرکنید که چرا برج معروف پیزا درایتالیا با همه ی کج بودنش فرو نمی ریزد.
بعضی ازمطالب هم کاربرد های رفتاری دارند. می توانیم قبل ازخواندن این مطالب به این کاربردهایشان فکرکنیم. مثلاً قبل ازاین که بخوانیم هفته ی دوم تا ششم زندگی جنینی مقارن با رشد سریع و اختصاصی شدن اندام ها و دستگاه های مختلف بدن است، به این فکر کنیم که سلامت یا عدم سلامت جسمی و روانی مادروپدرچه تأثیری برجنین دارد و رفتارهای مناسب والدین و اطرافیان آن ها چگونه می تواند باشد.
قبل ازاین که قانون عمل وعکس العمل نیوتن را بخوانیم به این فکرکنیم که تمام اعمال ما به خود ما باز می گردد و به قول شاعر: " هرچه کنی به خود کنی، گرهمه نیک و بد کنی" .
قبل ازاین که قاعده ی " هوند" را درشیمی بخوانیم که " تا زمانی که هریک از اربیتال- های هم انرژی، یک الکترون نگرفته باشد، هیچ یک ازآن ها پرنمی شود" به این فکر کنیم که ما هم باید درهمه ی زمینه های زندگی به موازات هم پیشرفت کنیم.
رشد یک جانبه، قانون طبیعت نیست و به همین خاطرمحکوم به شکست است. اگر در زمینه ی مالی داریم پیشرفت می کنیم درزمینه ی معنوی هم باید با همان سرعت به پیش رویم. اگردرزمینه ی علمی موفقیت کسب می کنیم، باید درعمل هم به همان اندازه موفق شویم. اگردرزندگی اجتماعی به مراتب عالی می رسیم باید درزندگی خصوصی هم خود را به همین مراتب عالی برسانیم. خلاصه آن که اجازه ندهیم که دریک زمینه ازسایرزمینه ها عقب بیفتیم درست مانند اتم های عناصرکه قاعده ی هوند را اجرا می کنند.
و قبل ازاین که . . .
اگرکمی دقیق شوید، اگرذهن خود را به کاربیاندازید به کاربرد تمامی علوم را درلحظه لحظه ی زندگی خود حس می کنید وهرکه بیشترآمیختگی دانش را با زندگی روزمره درک می کنید علاقمند ترومشتاق تر می شوید.
درواقع دانش بشری ازدقت کردن به زندگی ساده و طبیعی پدیدارشده است.
اطلاعات اولیه مهم ترین قانون علاقمندی است
نقش اطلاعات اولیه بسیارمهم است. شما وقتی که به تماشای مسابقه ی فوتبال مشغولید، همین که اطلاعات مختصری درباره ی آن داشته باشید، مثلاً بدانید که خطا درمحوطه ی 18 قدم، ضربه ی پنالتی را برای تیم مقابل به ارمغان می آورد، با تمرکزوعلاقه ی بیشتری آن را دنبال می کنید تا مادربزرگ شما که هیچ اطلاعات اولیه ای ازفوتبال ندارد و تصورمی- کند 22 نفربیهوده به دنبال توپ ازاین سوبه آن سومی دوند.
ومسلماً مادربزرگ شما خیلی متعجب می شود وقتی شما را آنچنان غرق تماشا می بیند که ازاطراف خود کاملاً بی خبرشده اید.
یا وقتی که شما بدانید حرکت هرکدام ازمهره های شطرنج چگونه است و همین اطلاعات مختصرواولیه را داشته باشید، خیلی مشتاق ترو با دقت و تمرکزبیشتربه بازی شطرنج نگاه می کنید تا کسی که ازشطرنج هیچ چیزنمی داند.
امروزه ازاین روش برای علاقمند کردن افراد به موضوعات خاص استفاده می کنند. مثلاً تصویریک فوتبالیست مشهوررا داخل یک بسته ی آدامس می گذارند و زیرآن نامش را می نویسند. هیچ وقت سوابق ورزشی او را به صورت اطلاعیه دربسته ی آدامس نمی- نویسند چرا که همین قدرکافی است. به همین سادگی و کم حجمی و به خوشایندی شیرینی آدامس کافی است که شما خود به خود به هرخبری درباره ی او متمرکزوحساس شوید.
دقت کنید که درسی که الان قراراست بخوانید چه اطلاعات اولیه ای ازدروس قبل، از گفته های معلم و یا از صحبت دوستان یا اززندگی خودتان به شما کمک می کند. درجستجوی یافتن این اطلاعات اولیه و آموختن درس، با کمک آن ها باشید.
این همان چیزی است که می گویند درهردرس باید ازپایه قوی باشید و دروس را اساسی بخوانید. قبل از فراگیری انتگرال، مفهوم مشتق را دریابید. قبل ازآن که حد را بفهمید نمی- توانید مشتق را درک کنید و برای فهمیدن حد باید تصاعد هندسی را خوب یاد گرفته باشید که پایه ی آن هم تصاعد عددی است.
بعضی وقتی می خواهند درسی را بخوانند یکباره به سراغ فرمول ها وحفظ آن ها می- روند وچون کاری را ازوسط شروع کرده اند واطلاعات زمینه ای و پایه ای ندارند، درست و حسابی یاد نمی گیرند و بی علاقه و کلافه می شوند.
درست مثل این که شما بخواهید یک سریال تلویزیونی را ازقسمت دهم تماشا کنید. تا کسی به شما توضیحاتی درمورد نه قسمت گذشته ندهد ( والبته ساده و مختصرو کم حجم) شما علاقه ی چندانی به تماشای به تماشای قسمت دهم پیدا نمی کنید.
پیش ازمطالعه ی هردرس ازاین به بعد، دانسته های قبلی خود را مرورکنید. اطلاعات اولیه بگیرید و خود را علاقمند و متمرکز سازید.
" دانستن قوانین "
شناخت قانون هرچیزی شما را به آن علاقمند می کند. اگرخیلی ها ازتماشای تنیس لذت نمی برند به خاطرآن است که ازقانون شمارش امتیازها درآن آگاهی ندارند.
قانون ورزش ها، قانون بازی ها، قانون برقراری یک ارتباط مؤثر، مقررات اجتماعی و قانون کتاب را کشف کنید.
قبل ازشروع مطالعه کشف کنید محوری که مطالب کتاب حول آن دورمی زند چیست؟ این کتاب برچه موضوعی تأکید می کند؟ چه سبک و ساختاری دارد؟ چگونه می خواهید به من یاد بدهید؟
یکی ازموارد بسیارمهم که شما معمولاً نادیده می گیرید، قانون و روش مطالعه است. درخواندن هرکتاب ومطالعه نیزبرای آن که تمرکزعالی پیدا کنید و روش و قانونی وجود دارد که آن را بعداً بررسی خواهیم کرد. اکنون فقط به این نکته توجه کنید که برای یک مطالعه ی متمرکزباید به روش صحیح مطالعه کرد. اگرشما ندانید قانون بازی والیبال چیست نمی توانید آن را بازی کنید. درمورد مطالعه هم همین طوراست. ابتدا باید روش مطالعه را فرا بگیرید.
" زبان گردانی"
وقتی شما چند دوست دارید، دوستی را که به شما بیشترشبیه است، عاطفه و روحیه ی شما را دارد و به زبان شما سخن می گوید، بیشتردوست دارید. به حرف هایش بیشترتوجه می کنید و حتی بیشتراورا به خاطرمی سپارید. زبان کتاب، بک زبان ساده، عمومی و همگانی است و باید هم چنین باشد. این شما هستید که باید پس ازمطالعه، کتاب و متن و نموداروفرمول ها را به زبان خود بیان کنید.
زبان گردانی، یکی ازاصول مطالعه است. فرمول انیشتین را به زبان خود تعریف کنید. ببینید که آن درزبان شما چه مفهومی دارد؟ یادتان می آید که وقتی سال اول دبستان بودید، باران را چگونه برای خود زبان گردانی کردید؟ نعلبکی را درلوله ی کتری برگرداندید و برای خود ابروباران ساختید.
پیچیده ترین مطالب علمی را همین طورکه مطالعه می کنید وجلومی روید به زبان ساده، قابل فهم و بیان خوشایند خودتان برگردانید. ازخود مثال بزنید وحتی آن متن را یک باردیگر به زبان ساده ی خودتان بنویسید. اگربخواهید عیناً مطالب کتاب را بخوانید وحفظ کنید عملاً نمی توانید یادگیری عمیقی داشته باشید. اما اگربا زبان گردانی مطالب را یاد بگیرید، خیلی راحت ترعین مطالب کتاب را بیان خواهید کرد و به خاطرخواهید سپرد. پس یادتان باشد:
زبان گردانی یعنی بیان مطالب دشوارکتاب به زبان ساده وخوشایند خودتان.
" با کتاب شوخی کنید "
وقتی تلویزیون تماشا می کنید یا با دوستتان صحبت می کنید، لبخندی برلب دارید و راحتید، اما وقتی ازکتاب و مطالعه صحبت می شود و به سراغ درس ها می روید جدی و محکم و اخمو می شوید.
در روان شناسی حافظه و یادگیری گفته می شود: مطالبی که بارهیجانی بیشتری دارند، بیشتر درحافظه می مانند و بهتربه خاطرآورده می شوند چرا که هیجان، علاقه، تمرکز، و ورود مطلب به حافظه را موجب می شود. مثالی بزنیم: من به شما می گویم: همسایه ی 18 سال قبلتان یادتان می آید؟ شما می گویید: نه. می گویم: همان که دو بچه ی کوچک داشت. می گویید: نه، به خاطرنمی آورم. می گویم: همان که پدرش فروشنده ی لباس بود. و شما باز هم به خاطرنمی آورید. می گویم: همان که خانه شان آتش گرفت. یک مرتبه همه چیز در ذهنتان زنده می شود چرا که آتش گرفتن، بارهیجانی مؤثری داشته است.
اگرچه آتش گرفتن، یک هیجان منفی درشما ایجاد کرده بود، درهرحال هیجان انگیزبود وهمین هیجان باعث شده بود که شما خاطره ی آن را به خوبی به خاطربسپارید.
با کتاب خود شوخی کنید. مثال هایی مهیج، شادی آفرین وحتی خنده داربزنید. این موضوع به علاقه و تمرکزشما کمک زیادی می کند.
بعد ازاین که خواندید الکترون درسیم حرکت می کند و به مقاومتی مثل لامپ برخوردار می کند و لامپ را روشن می نماید، به زبان خودتان بگویید: موتورسوار( الکترون) در خیابانی خلوت ( سیم ) به سرعت حرکت می کند که ناگهان به دیواری ( مقاومت ) برخورد می کند و آن وقت احساس می کند که پروانه ها دورسرش می چرخند ( روشن می شود ).
هرچه می توانید به سخت ترین مطالب کتاب بارهیجانی مثبت بدهید و آن را بخوانید. وقتی که سدیم روی آب شناوراست، به شدت حل می شود و اگرکبریتی بزنیم، بالای آن شعله ورمی شود. تصورکنید اگرکسی درحال آب خوردن باشد و سدیمی درآب بیندازیم و به آن کبریت بزنیم، سبیل هایش می سوزد.
اگربخواهید می توانید با زبان خوشایند خودتان با تمام مفاهیم کتاب شوخی کنید. اگردر بحث گشتاورمثالی ازالاکلنگ می آورند فقط به خاطرآن است که بازی مهیج الاکلنگ، گشتاور را درذهن شما وارد کند. شما باید زرنگی کنید و مثالی مهیج بزنید.
با کتاب آنچنان شاد و مهیج برخورد کنید که گویی به دوست داشتنی ترین دوست خود رسیده اید.
" توجه به لذت های نهایی، نه دشواری مسیر"
برای شروع هرکارباید این را بپذیرید که دشواری های درمسیروجود دارد و تلاش لازم است. پذیرش دشواری مسیرو رنج راهی که درپیش دارید شما را برای مقابله با این دشواری ها و پیشرفت آماده می کند. عدم پذیرش این که هرمسیری با دشواری روبه روست به ویژه درآغاز راه، شما را افسرده و ناراحت می کند.
همین تمرینات تمرکز را درنظربگیرید. ممکن است درابتدا برایتان خیلی مشکل باشد ولی به تدریج که جلوترمی روید، تمرینات ، ساده تروقابل قبول ترمی شود. برای میل پیدا کردن به انجام هرکار، باید به لذت های پایان کارتوجه کنید و به هیچ عنوان به دشواری های مسیرفکرنکنید.
اگرباید روزی بیست صفحه مطالعه کنید، فکرخود را به رنج روزی بیست صفحه مطالعه تمرکز نکنید بلکه به لذت های نهایی که نصیبتان می شود توجه کنید. آنچه شما را به تلاش پیگیرومستمروا می دارد، میل به جذب لذت هاست. کسانی ازکوه بالا می روند و قله را فتح می کنند که لذت رسیدن به قله را درذهن می پرورانند. این افراد درطول مسیرهرگز به دشواری راه نمی اندیشند بلکه خود را درآن بالا مجسم می کنند و به این فکرمی کنند که ازآن بالا همه چیززیباست. همین شوق ذهنی باعث می شود که آن ها به راحتی دشواری مسیررا بپذیرند و پیش بروند. حال آنکه اگرآنان تمام ذهنشان را معطوف به دشواری مسیر می کردند و مدام به این فکر می کردند که چقدرتا پایان راه باقی است، این رنج که در ذهنشان مجسم می شد، به سرعت آن ها را خسته می ساخت.
همین که فکرخود را بر این متمرکزکنید که درپایان امتحانات چه نمرات درخشانی می- گیرید و به لذت شکوه آن لحظه فکرکنید، این قدرت را پیدا می کنید که سختی هایی را که از ساعت ها مطالعه و درس خواندن متحمل می شوید، به راحتی پشت سربگذارید.
مدام درذهن خود موفقیت های نهایی را مجسم کنید. همچون ورزشکاری که به شوق لذتِ داشتن بدنی ورزیده وجسمی آماده درپایان کار، رنج زود بیدارشدن وسختی تمرینات را متحمل می شود.
یادتان باشد همیشه این توجه به لذت هاست که تمرکز وعلاقه ایجاد می کند.
اشتباه در برنامه ریزی
همین جا لازم است که به برنامه ریزی غلط و پیگیری نادرست برنامه های درسی اشاره کنیم. برنامه هایی که برای یک روزحجم زیادی ازمطالب را دربرمی گیرد، عملاً به خاطرهمین حجم زیاد، تنفرایجاد می کند.
عده ای، وقتی برنامه ریزی می کنند که مثلاً ازفلان کتاب، روزی یک صفحه مطالعه کنند، به جای آن که برنامه ی همان روز را اجرا کنند، مدام کتاب را ورق می زنند که چه راه زیادی باقی مانده است و همین توجه به دشواری مسیرطولانی بودن راه، شوق و علاقه و تمرکز را درآن ها ازبین می برد.
ازاجرای برنامه های روزانه فقط برنامه ی همان روز را انجام دهید و مطلقاً به این که " چند صفحه مانده " فکرنکنید.
اشتباه بیشتر داوطلبان کنکورکه باید تمام کتاب های چهارسال دبیرستان را بخوانند این است که پس ازمدتی درذهن خود به طولانی بودن راه فکرمی کنند.
باید همیشه به خاطرداشته باشید که هرروزفقط برنامه ی همان روز را اجرا کنید.
تعیین هدف
یکی ازعوامل مهم درایجاد تمرکزحواس و افزایش دقت درهنگام مطالعه آگاهی ازهدف مطالعه است. حتماً پیش از مطالعه برای خود مشخص کنید که هدفتان چیست. گفتن" هدف من یادگیری این فصل است " یا " هدفم این است که نمره ی خوبی بگیرم" و . . . بسیار نادرست است چرا که این ها هیچ کدام هدف نیستند. اهداف، وقتی قابل دسترسی اند که مشخص، دقیق، روشن و واضح باشند. شما باید هدف ها را ازداخل فصل ها استخراج کنید. مثلاً بگویید:
هدف من این است که بدانم چرا انقلاب مشروطه شکست خورد.
هدف من این است که بدانم فرق توندرا و تایگا چیست.
هدف من این است که بدانم درآینه های مقعر، افزایش فاصله ی کانونی چه تغییراتی در تصویرایجاد می کند.
و . . .
همه ی این اهداف مشخص، جزیی و روشن هستند و به ذهن برنامه می دهند. اشخاصی که قبل ازمطالعه با طرح پرسش هایی برای خود، ذهنشان را مشتاق و جستجوگرمی کنند. درتمام لحظات مطالعه به دنبال جواب هستند و این هدفمندی ذهن باعث می شود که به راحتی تمرکزحواس داشته باشید.
باید همیشه به خاطر داشته باشید که هرروز فقط برنامه ی همان روز را دنبال کنید. هنگامی که شما درجستجوی یک هدف هستید، به اهداف دیگر نیزدست پیدا می کنید.
شاید خیلی ازشما تگران باشید که اگربا یک هدف مشخص و جزیی پیش بروید، از مطالب دیگرکه باید یاد بگیرید، بازبمانید. اما چنین اتفاقی نمی افتد. شما چند سؤال طرح می- کنید تا ذهن خود را مشتاق و جستجوگرو متمرکزکنید. اهداف دیگرخود به خود جذب شما می شود.
هدفداربودن ذهن هنگام مطالعه خیلی مهم است. آنقدرکه ما می گوییم :
یا مطالعه نکنید یا قبل ازآن برای ایجاد تمرکزحواس درمطالعه، هدف خود را تعیین کنید.