این سریال دوشنبه ساعت 8 شب از شبکه 3 پخش میشه
امشب اولین قسمتشو داد
به نظرم با کارگردانی کیانوش عیاری و بازیگرای خوبی که داره باید سریال خوبی بشه
نظرتون چیه؟
Printable View
این سریال دوشنبه ساعت 8 شب از شبکه 3 پخش میشه
امشب اولین قسمتشو داد
به نظرم با کارگردانی کیانوش عیاری و بازیگرای خوبی که داره باید سریال خوبی بشه
نظرتون چیه؟
سلام
قسمت اولش كه خوب بود، انشاالله تا آخرش هم بهتر بشه!
راستي ميشه يه نفر سابقه كاري كيانوش عياري رو به طور كامل بنويسه؟
والسلام
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فک کنم کارگردان سریال دوران سرکشی هم عیاری بود
هي تو سريال رفته بود بيمارستان هي ميگفتند سلام استاد سلام استاد!!
جالب بود
سلام
يه چيزي كه خيلي تو اين سريال جالبه، فضاي شبه مستندش هست. بازيها و فضاسازي ها خيلي باور پذيره. مثل هزاران چشم سريال قبلي عياري، كه اون هم همين جوري بود.
والسلام
سلام
تو دو قسمت اول به نظر جالب اووومده
ارزش دنبال کردن رو داره
به نظر منم این 2 قسمتش که خوب بوده
"روزگار قریب" کیانوش عیاری که از شبکه سه در حال پخش است، از معدود مجموعههای فاخر تلویزیون است که کمفروشی نکرده و با اقبال مخاطب هم رو به رو شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، این روزها همزمانی چند اتفاق در حیطه رسانه ملی موجب شده بخشی از رویکردهای عام در این حیطه بیشتر به چشم بیاید و البته بیشتر هم مورد انتقاد قرار بگیرد.
این روزها جمع شدن مجموعه 26 قسمتی "ساعت شنی" در 20 قسمت و بستن پرونده این مجموعه پردردسر برای مسئولان صدا و سیما که شرایطی فراهم کرد تا مهندس ضرغامی، مدیر شبکه دو و کارگردان آن به مجلس بروند، بازتابی گسترده بین مخاطبان و تحلیلگران پیدا کرده است. بازتابی که نگرانیها درباره دیگر مجموعه های فاخر رسانه ملی را شدت می بخشد.
متأسفانه درباره مجموعه "روزگار قریب" کیانوش عیاری هم این روزها زمزمههای تصحیح شدن شدت میگیرد و به نظر میآید نرسیدن این مجموعه به پخش هفتگی که تا به حال دو بار اتفاق افتاده، ناشی از فهرست بلندبالایی از اصلاحات است که در اختیار سازندگان مجموعه قرار گرفته و البته کوتاه شدن زمان پخش برخی قسمتها هم شاهدی بر این مدعاست.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
"روزگار قریب" علاوه بر زندگی پدر طب نوین کودکان، به وقایع سیاسی اجتماعی ایران معاصر را هم توجه میکند و طبعاً بستری که قرار است قصه بر آن روایت شود، متکی بر سوابق و مستندات تاریخی است. همین ویژگی عیاری را که فیلمسازی سختگیر و وسواسی است، واداشته تا علاوه بر استفاده از منابع موجود از زندگی شخصی دکتر قریب دنبال تحقیقات خاص تاریخی برود و اینچنین است که مجموعه به گونهای غریب میتواند مخاطب خود را از هر سن و خاستگاه و جایگاه جذب کند.
کافی است نماینده ای از نسل گذشته و نسل جدید در کنار هم به تماشای این مجموعه بنشینند تا ظرایف و زحمات شبانهروزی عیاری و عوامل مجموعه، هر یک را به گونهای با خود درگیر کند. نسل گذشته از بازنمایی وفادارنه فضا و حال و هوایی که تجربه کرده و نسل جدید از مواجهه با مناسباتی که هر چند دور است، اما با تکیه بر جزئیات جذابیت پیدا کرده است. ضمن اینکه از قهرمانپروری صرف از شخصیت دکتر قریب (که البته هنوز در دوران کودکی به سر میبرد) پرهیز شده است.
در همین قسمت اخیر که محمد (پرهام کرمی) اولین روز مدرسه را تجربه کرد، فیلمساز تلاش نکرده بود به شیوه معمول با برجسته کردن و مانور دادن روی او در جمع کودکان، به گونهای اغراق شده او را در مرکز توجه قرار دهد. این همان نگاه مستندوار به وقایع و اتفاقات است که شخصیت محوری را عامدانه برای مخاطب بزرگ نمیکند، بلکه شرایطی برای سایه روشن شدن شخصیت فراهم می کند تا چیزی را از پیش به مخاطب دیکته نکرده باشد.
به عنوان مثال در قسمتی که محمد و خانوادهاش در راه سفر به تهران چند روزی در روستای رحمتآباد ماندند و ماجرای برهم زدن مدرسه و کلاس از طرف شاغلام (مهدی صبایی) برجسته شد، محمد کمتر حضور چشمگیر داشت و بیشتر در حاشیه بود. آن هم در موقعیتهایی که حضور او منطق داشت، مانند همراهی با پدر در مصلحتاندیشی از روحانی روستا برای پادرمیانی که محمد حضور دارد، ولی نه حرف میزند نه کار خاصی میکند.
حضور او به این جهت که عزیزکرده پدر است و دوست دارد او را با خود همراه کند، منطق پیدا می کند. این شیوه پرداخت رئالیستی (به معنای واقعی کلمه) کمک میکند تا محمد عادی جلوه کند و حضور برجستهاش اگر هم در ادامه برجسته می شود، به واسطه عملکرد و کنش او در موقعیت باشد نه دراماتیزه کردن نمایشی که البته عیاری استاد بی چون و چرای این نوع پرداخت است.
"روزگار قریب" مجموعه ای 32 قسمتی است که این هفته هفتمین قسمت آن پخش شد و نقد و تحلیل خود اثر در چنین مقطعی نه کارشناسانه است و نه منطقی. شاید همین نکات جزئی اشاره شده کفایت کند که مجموعه عیاری را از معدود مجموعههای "الف ویژه" تلویزیون بدانیم که کم فروشی نکرده و از بودجه میلیونی این گونه کارها، استفاده ای درخور کرده است.
نکته مهم درباره بودجه مجموعههای "الف ویژه"، رقمی معادل دو تا شش میلیون تومان برای هر دقیقه تصویر ثبت شده است. رقمی که پس از تصویب فیلمنامه، انتخاب عوامل، برآورد بودجه و ... به تصویب مراکز و مسئولان مختلف رسیده و از چند کانال عبور میکند تا در انتها به پروژه تعلق بگیرد و تولید کلید بخورد.
در چنین شرایطی که یک مجموعه باید در درجه اول "الف ویژه" بودن خود را به اثبات برساند و بعد بودجه را دریافت کند، مجموعههای اینچنینی طبق الزامات کاری زمانی طولانی را صرف تولید می کنند و پس از چند سال به اتمام میرسند و انتظار برای پخش و دیده شدن آنها شدت می گیرد.
به این ترتیب پخش مجموعه ای که دقیقه ای چند میلیون برای آن هزینه شده و مهمتر از آن هزینه کردن هنر و خلاقیت نویسنده، کارگردان، بازیگران و ...، آغاز میشود و به تدریج زمزمه های کوتاه شدن و اصلاح آن شنیده شده و به عینه دیده می شود. پرسشی که در این موقعیت در هر ذهن سلیم شکل میگیرد، این است که مگر یک مجموعه برای گرفتن مجوز تولید و ساخت و بودجه از کانالی مجزا از صدا و سیما عبور کرده که هنگام پخش دچار اصلاح میشود؟
به گفته دیگر وقتی فیلمنامه کامل، طرح کلی یا سیناپس کار مورد قبول واقع و برای آن برنامهریزی و بودجه تعیین میشود، چگونه است که هنگام به تصویر درآمدن دچار اصلاح می شود؟ آیا یک روی دیگر سکه حک و اصلاح، حذف، کاهش قسمت و سانسور، دور ریختن تصاویری نیست که دقیقه ای n میلیون تومان برای تولید آنها هزینه شده است؟
در این صورت میتوان اینگونه هم به ماجرا نگاه کرد که رسانه ملی خودش متون مجموعه ها را تصویب می کند، بودجه و مجوز برای تولید آنها تخصیص می دهد و آن وقت هنگام پخش دست به اصلاح و کوتاه کردن میزند و همان بودجهای را که خود هزینه کرده (البته از جیب بیت المال) دور می ریزد!
منطقی تر به نظر نمی آید که اگر قرار است اصلاحی هم صورت بگیرد با توجه به زمان طولانی و هزینه بالای مالی و انسانی که صرف تولید این مجموعه ها می شود، در مرحله قبل از تولید انجام شود تا این دورریزی هزینه مالی، انرژی انسانی و زمان کمتر و تابع منطقی عقلانی باشد؟
چند سال پیش وقتی از گوشه و کنار و البته با موشکافی بسیار، رویکرد مشابه رسانه ملی درباره اصلاح مجموعه "در پناه تو" حمید لبخنده مورد توجه قرار گرفت، کمتر به آن بها داده شد. حتی رئیس وقت رسانه ملی (دکتر علی لاریجانی) کوتاه شدن 20 قسمت از این مجموعه را یک شوخی بامزه تلقی کرد و همه چیز مسکوت ماند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر چند در مورد مجموعه خاص "دکتر قریب" این وجه بیشتر از آن جهت به چشم می آید که نه موضوعی حساسیت برانگیز مانند "ساعت شنی" یا "در پناه تو" دارد و نه کمفروشی کرده است. رضایت مخاطب از هر گروه سنی و خاستگاه اجتماعی همان وجهی است که نشان می دهد عیاری راه را درست رفته و توانسته از زندگی یک پزشک نمونه که البته نقاط برجسته در زمینه زندگی کاری و حرفه ای داشته، مجموعه ای جذاب بسازد.
این همان وجهی است که معمولاً با صرف همین هزینههای میلیونی حاصل نمی شود و مجموعه های پخش شده و در حال پخش بسیاری، شاهد این مدعا هستند و جالب اینکه آنها کمتر هم دچار چنین مخاطراتی می شوند. اما به نظر می آید وقتی مجموعه ای مورد توجه مخاطب قرار می گیرد و جای خود را بین مردم باز می کند، نگرانی رسانه ملی را برمی انگیزد.
این نگرانی از یک اصل کلی تبعیت می گیرد که به نظر می آید مورد توجه قرار گرفتن همراه با خود امواجی منفی می آورد که بازبینی های مکرر، حک و اصلاح و ... را به همراه دارد. در حالی که به نظر می آید این سیر باید روندی معکوس داشته باشد. ولی از آنجا که به وارونگی عادت داریم، این رویکرد غریب رسانه ملی را هم به نظاره می نشینیم.
انصافا سریال قشنگی شده ... مخصوصا قسمت هایی که به گذشته فلش بک زده می شه خیلی واقعی به نظر می رسه ... بازی پناهی عالی بود حیف که دیگه نقش نداره ... بازیگر خردسالش محمد (پرهام کرمی) هم قشنگ بازی می کنه ... حتی سیاهی لشکر هاش هم خوبن ( - اون معلمه که توی دهات می خواست مدرسه باز کنه ) .
مرسی بابا ... بلاخره یکی حرف دل ما رو زد !نقل قول:
به گفته دیگر وقتی فیلمنامه کامل، طرح کلی یا سیناپس کار مورد قبول واقع و برای آن برنامهریزی و بودجه تعیین میشود، چگونه است که هنگام به تصویر درآمدن دچار اصلاح می شود؟ آیا یک روی دیگر سکه حک و اصلاح، حذف، کاهش قسمت و سانسور، دور ریختن تصاویری نیست که دقیقه ای n میلیون تومان برای تولید آنها هزینه شده است؟
در این صورت میتوان اینگونه هم به ماجرا نگاه کرد که رسانه ملی خودش متون مجموعه ها را تصویب می کند، بودجه و مجوز برای تولید آنها تخصیص می دهد و آن وقت هنگام پخش دست به اصلاح و کوتاه کردن میزند و همان بودجهای را که خود هزینه کرده (البته از جیب بیت المال) دور می ریزد!
ممنون مژگان جان ...
به نظر من سریال جذاب و خوبیه و در کنار زندگی دکتر قریب بعضی اتفاقات تاریخی رو هم ذکر میکنه و طرز فکر مردم اون دوران رو هم به تصویر کشیده (مثل طرز فکر مردم در مورد مکتبخونه و مدرسه ) .
به نظر من هم سریال واقعا قشنگه...
من شخصا از بازی مهدی هاشمی، حسین پناهی و مهران رجبی لذت میبرم...
البته اینکه بعدها هم این سریال رو قشنگ بدونیم یا نه بستگی به آخر سریال داره که امیدورام کیانوش عیاری عزیز آخر این سریال رو به بهترین شکل ممکن تموم کنه...
مجموعه تلویزیونی «دکتر قریب» را باید در مقایسه با سریال هایی که چارچوب زندگی نامه ای دارند، مورد بررسی قرار داد. دراین گونه سریال ها افراد شاخص و شناخته شده، در حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و... در مرکز ثقل یک درام قرار می گیرند.
کارگردان نیز با نمایش لحظات تاثیرگذار زندگی آن ها و کنش های قهرمانانه شان به روایتی داستانی دست پیدا می کند. اگرچه کیانوش عیاری در سریال «دکتر قریب» نیز از این ساختار بهره برده است، اما به لحاظ شیوه پردازش داستانی، از انواع مشابهش، از جمله سریال های «امیرکبیر»، «ابوعلی سینا»، «میرزا کوچک خان» و... متفاوت به نظر می رسد.
مجموعه های مذکور بیشترین بار جذابیت شان را، از شهرت تاریخی شخصیت اصلی وام گرفته اند. شخصیت هایی که زندگی پرافت و خیز و عبرت آموزی را پشت سر گذاشته به همین سبب نامشان در صفحات تاریخ جاودانه شده است. همین شهرت و شدت تاثیرگذاری معمولا موجب شده که حس کنجکاوی مخاطب، برای آگاه شدن از شرح حال قهرمانان داستان تحریک شود و خواسته یا ناخواسته آن مجموعه تلویزیونی، در ردیف آثار مورد پسند عامه قرار گرفته است.
وجه تمایز «روزگار قریب» با سایر «سریال های زندگی نامه ای» از همین منظر، بیشتر به چشم می آید. شهرت این شخصیت معاصر دکتر محمد قریب در نزد بینندگان تلویزیونی در حد و اندازه های افرادی چون بوعلی سینا، امیرکبیر، میرزاکوچک خان و... نیست. از این رو بخشی از توان فیلم نامه نویس، باید صرف معرفی فعالیت علمی دکتر قریب و اهمیت درجه بالای علمی وی شود.
به عبارت دیگر نویسنده باید نخست دکتر قریب را به عنوان فردی شاخص و تاثیرگذار در حوزه پزشکی، به مخاطب شناسانده و جذابیت نمایشی این شخصیت را بالا برده و سپس با اتکا بر این موضوع داستان سریالش را پیش ببرد. تمهیدی که «کیانوش عیاری» برای رفع این مشکل در نظر گرفته، انتخاب همزمان دو برش از زندگی قهرمان داستان و انجام رفت و برگشت های زمانی بین این دو مقطع است.
دکتر قریب در آخرین روزهای عمرش در حالی که بر تخت بیمارستان بستری شده، خاطراتش را از طریق دستگاه ضبط صوت برای آیندگان بازگو می کند. بدین ترتیب در هر بخش از سریال، مخاطب با دکتر قریب آشنا می شود که بنیانگذار علم پزشکی نوین کودکان در ایران است و فقدانش ضایعه ای بزرگ محسوب می شود.
براساس روایت داستان، دکتر قریب از نفوذ معنوی بالایی در جامعه برخوردار است تا آن جا که افرادی چون «مهندس بازرگان» به دیدنش می آیند و... «کیانوش عیاری» همراه با دکتر قریب و ضبط صوتش، پلی به گذشته می زند و به این بهانه چند دهه از تاریخ معاصر کشور را به تصویر می کشد.
البته او به عنوان فیلم سازی با دغدغه های اجتماعی، در این مسیر به لایه های اجتماعی تاریخ بیشتر علاقه نشان می دهد تا جنبه های سیاسی آن. به همین سبب «روزگار قریب» بدل به آیینه ای شفاف، از وضعیت زندگی روستاییان آن زمان و رفتارها و آیین های فردی و اجتماعی شان می شود.
تاکید کارگردان آن هم در جای جای سریال، به وضعیت جامعه آن زمان همچون «ناامنی راه ها» و «فعالیت راهزن ها»، «حمله وحشیانه به مردم کوچه وبازار»، «قحطی» و «کمبود کالاهای ضروری مردم»، «استحمام در خزینه»، «مسافرت های سخت و جان فرسا به وسیله درشکه»، «مخالفت عده ای متحجر با تاسیس مدرسه» و... همگی قطعه هایی از یک پازل هستند. قطعاتی که در کنار هم تصویری ملموس و باورپذیر، از جامعه ای عقب افتاده و گرفتار در حل مسائل روزمره را به نمایش می گذارد. «عیاری» برای آن که از چارچوب مورد نظرش خارج نشود، در اقدامی هوشمندانه، بیشتر اتفاقات داستان را با دوسویه اجتماعی و پزشکی طراحی می کند. پدر و مادر محمد قریب در زمان کودکی، او را برای معالجه بیماری اش به شهر می برند.
این نکته هم نشان دهنده محدودیت دسترسی روستاییان به پزشک است و هم بستری برای به تصویر کشیدن راه های ناامن. پیرزنی که بر بالای سر مصدوم ورد و جادو می خواند، نماینده ای از مردم یک روستاست که به خرافات پوچ بیشتر روی خوش نشان می دهند تا اصول علمی و واقعی. لطفعلی -با بازی زنده یاد حسین پناهی نیز یکی دیگر از همین شخصیت هاست که ادعای طبابت دارد اما با راه حل های غیرمنطقی اش زمینه ساز مرگ حکیم و چند نفر از اهالی آبادی می شود. همه این رخدادها «محمد قریب» کوچک را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. او همچون بینندگان سریال ناظر این اتفاقات تلخ و ناگوار است. وی مشکلات برآمده از حضور نیافتن پزشک در روستا را لمس می کند و از این رو، دلبستگی اش به این حرفه بیشتر می شود.
در هر قسمت از سریال «روزگار قریب» روایت ماجرا درباره یک موقعیت ثابت (علاقه دکتر قریب به حرفه پزشکی) شکل می گیرد و داستانک های فرعی هر قسمت، مرتبط با این ایده مرکزی ترسیم می شوند. در این مسیر چینش سکانس ها به گونه ای است که انسجام و یکدستی روایت حفظ شود. به عنوان مثال سکانس های مبارزه دو طیف طرفدار مکتب خانه و مدرسه و زد و خورد بین آن ها، در کنار سکانسی قرار می گیرد که دکتر قریب قصد دارد در بستر بیماری در یک شرایط بحرانی به یکی از کودکان، خواندن و نوشتن بیاموزد. بنابراین خاطرات تلخ دکتر قریب درباره مشکلات علم آموزی و اهمیت بالای آن، پیش زمینه ای برای ایجاد انگیزه دراماتیک در شخصیت و کنش های بعدی او می شود.
چیرگی «کیانوش عیاری» در آخرین کارش بر گستره اثر از جمله میزانسن، بازی، فیلم برداری، تدوین و...، از بارزترین امتیازات «روزگار قریب» است. او بیش از پنج سال برای یک سریال ٣٢ قسمتی، وقت و انرژی صرف کرده و همین نکته نشان دهنده دقت و وسواس مثال زدنی این کارگردان در اجرای فیلم نامه است. عیاری با جدیدترین سریالش ثابت می کند که کار در مرحله تلویزیون ساده انگاری و کم کاری نیست زیرا می توان کار تلویزیونی را نیز در قالبی حرفه ای و خوش ساخت به بیننده عرضه کرد.
وی دغدغه های اجتماعی اش را با لحنی ساده، صادق و سرشار از صمیمیت بر بستر قصه ای کم کنش اما جذاب بیان می کند. بخشی از این سادگی و صمیمیت نیز از طریق نقش آفرینی حساب شده، روان و باورپذیر دو بازیگر فرعی (مهران رجبی و حسین پناهی) به مخاطب منتقل می شود و بخش دیگر این سریال، نتیجه نگاهی انسانی است که کیانوش عیاری به درونمایه داستان اثرش داشته است.
احسان رحیم زاده
فیلمنگار
ممنون عسل بانو
سریال خیلی خوبیه مخصوصا قسمت بچگیه محمد خیلی جالبه من که لذت میبرم
جای تقدیر و تشکر داره که وقتی دانشمندی یا محققی یا نویسنده بزرگی... به کهولت میرسه یا داره فانی رو وداع میگه تازه براش بزرگداشت و مراسم تکریم و اکرام تو جشنواره فرهیختگان یا چهره های ماندگار برگزار میشه تا یادی ازشون باقی بمونه ...
و حالا هم سریال روزگار قریب در حال پخشه واقعا معلوم میشه اونایی که به این مملکت خدمت کردند طرز تفکر والدین شون با بقیه فرق داشته...
از مهران رجبی و بازی دلچسبش لذت می برم خیلی خاکی و روان بازی میکنه
ولی یه رویداد یا قصه رو 2 تا 3 قسمت طول میکشه تا تمومش کنن و به سر انجام برسونن یه کم حوصله آدم سر میره ولی ارزش نگاه کردن رو داره
سلام
به نظر منم سریال خوش ساخت و خوبیه...
اگر یادم نره هر هفته میبینمش.
بازی بازیگرها و کارگردانیش خیلی طبیعی درومده
سلام
این سریال تنها برنامه اییه که از تلویزیون نگاه می کنم.
بنظرم کارگردانیش در حد نام کیانوش عیاری نیست. اما فضای شبه مستند و آموزنده ای که از دوره های گذشته به نمایش می ذاره آدم رو مجاب به تماشاش می کنه...
به نظر شما این سریال چند قسمته ؟ منکه دوست ندارم به این زودی ها تموم شه
مهدی هاشمی نباید تو این سریال کاراگاهان بازی میکرد
سریال فوق العده ای هست
واقعا هیچ قسمتیش مثل قسمت قبلیش نیست
درست بر خلاف سریال مذخرف شهریار هر قسمتش چیز تازه ای داره.
من اگه یه هفته این سریال رو نبینم واقعا حالم گرفته میشه.
نه برادر . اون كمال تبريزي بود ...:46:نقل قول:
در كل بايد بگم كه فوق العاده ست . فوق العاده . برعكس سريال شهريار كه توش پر از دروغ و ندونم كاريه ،اين سريال عالي كار كرده و همه چيز رو محسوس و قابل درك نشون داده . (از اين لحاظ ميگم كه هر دوشون سرگذشت هستند . حالا خوبه شهريار رو ميشناختيم و اينهمه افتضاح تو سريالش به بار اومد . اما با اينكه دكتر قريب رو تقريبا كسي از عموم نميشناخت حالا ميتونيم بگيم كه ميشناسيمش .)
دستشون درد نكنه .
واقعا عالي ساختند مخصوصا بازي فوق العاده مهران رجبي.
سریال با حالیه فقط اولش که مریضی دکتر قریب نشون میده دکتر قریب خیلی می ناله اعصاب آدم میریزه به هم.
100%.......گل گفتی..........نقل قول:
وقتی به گذشته فلش بک میخوره به جرات میتونم بگم که ادم رو با خودش به گذشته میبره........
من که خیلی از این سریال لذت میبرم.......
سلام
می خواستم بدونم وقتی دکتر قریب از اون دختر بچه پرسید : حال دختر همسایتون چطوره، اون دقیقا چه جوابی داد؟
مرسی.
امروز تو اخبار داشت میگفت 3 میلیارد تومان خرج کردن این سریالو بسازن. میگفت 8 هفته مونده تموم شه.
من از دکتر قریب تو جوونیش بیشتر خوشم میومد. شما نظرتون چیه؟
سریال فوقالعاده ای هست.
یکی از بهترین سریالهای ساخته شده در تاریخ تلویزیون ایرانه.
سریال فوق العاده ایه فقط باید این صداگذاری رو حذفش کنن
دوستان، کسی جواب این سوالو می دونه؟نقل قول:
دقيقا همينطوره ...نقل قول:
ميدوني نقطه قوت فيلم اينجاست كه تحقيقاتش كامل و مو به مو انجام شده و اشراف كاملي به زمان و مقتضياتش در اون دوره داشته . .. دقت كنيد ، لباسهاشون ، نوع رفتارها و كلماتي كه استفاده مي كنند ، نوع انسجام خانوادگي كاملا متناسب با اون زمان هست ... دقت كرديد ، وقتي افراد دارن باهم صحبت مي كنند يا دور هم جمع شدند ، انگار نه انگار كه روبروي دوربين هستند و دارن فيلم بازي مي كنند ... لحن صحبت كردن و آواي حروف كه متغيره ... همه اينها به طور نامحسوس اين حس رو به ما القا مي كنه كه ما اونجا هستيم و اونها اصلا مارو نميبينند .
دوران سرکشی ساخته کمال تبریزیه ...
میگم پای اون یارو رو عمل نمیکنن. پاش پوسید دیگه.:13:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در آن سال سيمافيلم دو موضوع را به من پيشنهاد داد؛ يکي ساخت سريال «روزگار قريب» و ديگري ساخت سريال «شهريار»، که من فکر مي کردم در دکتر قريب به دليل حرفه اش و زمينه و گستره يي که مي تواند در اين حرفه داشته باشد، مي توان به بعضي از جاهاي تاريک و سربسته تاريخ يکصدساله مان مراجعه کرد به همين دليل آن را پذيرفتم. البته مدت کوتاهي نزديک به دو ماه هم درگير سريال شهريار بودم. اما بعد فکر کردم که پزشکي شايد بيشتر ما را به بطن تاريخ ببرد و به متن جامعه نزديک کند ولي در مورد شهريار شايد به واسطه ادبيات، مجبور باشيم در حوزه نخبگان آن زمان ادبيات کشور سير کنيم و فکر مي کردم پرداختن زياد به نخبگان، بين مخاطب و سريال فاصله ايجاد مي کند. قرارداد اوليه سريال براي 16 قسمت نوشته و بعداً تبديل به 36 قسمت شد. آن هم به دليل اين بود که ما فيلمبرداري را با پرهام کرمي شروع کرديم. زماني به خودمان آمديم که ديديم 12 قسمت از سريال با کودکي هاي دکتر قريب پر شده است. بعد به اين فکر کرديم که ما در چهار قسمت بعدي چگونه کار را پر کنيم؟ بحث خيلي جدي شد و قرار شد تا 20 قسمت کار ساخته شود، اما دوباره متوجه شديم که تناسبي در کار نيست و بايد اين مساله بالانس مي شد. تمام ديالوگ هاي سريال توسط خودم نوشته شد و در آسمان سريال روزگار قريب هيچ پرنده يي بدون اجازه سازنده کار نپريده است. کارکردن بدون فيلمنامه خيلي دشوار است. البته بهايش را هم پرداخت کرديم يعني خيلي از موارد بوده که دوست داشتيم حالا يک شخصيت به جاي اينکه اين حرف ها را مي زد، يک جمله ديگر مي گفت يا حرکت ديگري انجام مي داد. چون صحنه هايمان را چهار سال پيش گرفته بوديم مي توانست بهتر باشد و بهاي زيادي به خاطر بي فيلمنامه بودن پرداخت شد اما عده يي از کساني که در کوران کار بودند مي دانند که يکي از مزيت هاي کار روزگار قريب اين است که بدون فيلمنامه کار ساخته شد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تمام کارهاي هماهنگي نقش ها را آقاي عياري انجام داده اند و اين اولين کاري بود که من خودم را به طور کامل در اختيار کارگران قرار دادم. آن هم به دليل اينکه کارهاي قبلي ايشان را مي شناختم و يکسري تجربيات هم از طريق مهدي به دست آورده بودم. با توجه به اين فاکتورها خودم را رها کرده بودم و ترديد نداشتم که تمام اين کارها را عياري انجام مي دهد. همه اينها به ندرت اتفاق مي افتد. براي من هم اولين بار بود که اتفاق افتاد و فکر نمي کنم بعد از اين هم دوباره اتفاق بيفتد، چون من از جمله آدم هايي هستم که بايد سناريو را بخوانم. آن چيزي که باعث مي شود من خودم را در کار عياري رها کنم، مربوط به نگاه ايشان است. مثلاً سناريويي پيشنهاد مي شود، وقتي مي خواني، مي بيني که آن شخصيت بي خودي منفي است يا بي خودي مثبت است ولي هزار دليل وجود دارد که يک آدم مثبت يا منفي باشد. مثلاً در سريال هاي ما اين گونه است که اگر يک فرد به جبهه رفته حتماً بايد آدم خوبي باشد يا يک بسيجي، يک معلم، يک پرستار، يک استاد دانشگاه و... حتماً بايد يک آدم خوب باشد. در حالي که همين جزييات باعث مي شود که مردم باور نکنند. اينان مقام خود را دارند و محترم هستند اما همه آنها آدم و جايزالخطا هستند. اگر نقش منفي که به من پيشنهاد مي کنند نقش آن روستايي باشد که در يکي از قسمت ها ديديم يک سرباز را لخت کرد، بازي مي کنم براي اينکه در انتها مي بينيم لباس سرباز را مي پوشد و دليلي وجود دارد که اين کار را مي کند. اين نگاه پر از لطف، تعادل، انسانيت و... است و چون من اين نگاه را مي شناختم، خودم را رها کردم که معمولاً اين گونه نيست. براي بازي در سريال روزگار قريب، شناخت کلي نسبت به اين شخصيت داشتم نه اينکه وارد جزييات زندگي اش شده باشم ولي مي دانستم که اين شخصيت، آدمي است که از شهرستان آمده با خانواده يي متعادل و متوسط که بخشي از آن مذهبي و ملي است و من کم وبيش با چنين آدم هايي آشنا هستم.
مجموعه "روزگار قریب" بر اساس آمار اعلام شده از سوی مرکز تحقیقات و سنجش برنامهای سازمان صدا و سیما در هفته اول و دوم خرداد پس از پخش 25 قسمت با 8/55 درصد بیننده و 90 درصد رضایت به عنوان پرمخاطبترین مجموعه هفتگی انتخاب شد.
پس از "روزگار قریب" مجموعههای خارجی "کلید اسرار"، "امپراتور دریا"، "پرستاران" و مجموعههای ایرانی "جاده در دست تعمیر" و "خط شکن" در ردههای بعد قرار گرفتند. همچنین مجموعه "آخرین دیدار" به عنوان کم مخاطبترین مجموعه در هفته اول خرداد معرفی شد.
کلید اسرارو تو کدوم کانال نشون میده. جدا خیلی باعث تعجبه که دکتر قریب از امپراطور دریا پر بیننده تر باشه.:18::18::18:.نه؟نقل قول:
شبکه ی 3 .نقل قول:
کلید اسرارو تو کدوم کانال نشون میده
نه اتفاقا ...نقل قول:
جدا خیلی باعث تعجبه که دکتر قریب از امپراطور دریا پر بیننده تر باشه. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .نه؟
ناصر هاشمی چقدر پیر شده
تو پدرسالار یادتونه؟
جزئيات هميشه جذاب است، اما زماني اين جزئيات براي مخاطب تلويزيون جذاب ميشود كه درست و به شكل مناسب تعريف شود و جزئيات در خدمت داستان، شخصيتپردازي و خلق فضاي داستان باشد.
اينجا بايد اين نكته را روشن كرد كه جزئيات با آب بندي، زمين تا آسمان متفاوت است. جزئيات تعريف سرراستي دارد؛ عناصري كه به باور پذيري كار كمك ميكند.
گابريل گارسيا ماركز، نويسنده و برنده جايزه ادبي نوبل استاد پرداختن به جزئيات است. او چنان به جزئيات ميپردازد كه خوانندگان داستانهاي او به راحتي هر چه را كه او بنويسد، باور ميكنند. ماركز در گفتوگويي گفته است كه اگر بگويد فيلها در آسمان پرواز ميكنند، هيچ كس باور نميكند، اما اگر بگويد كه 100 فيل صورتي در آسمان پرواز ميكنند، مخاطب به راحتي ميپذيرد. اين همان درست وبه جا مطرح كردن جزئيات است.
در تلويزيون جزئيات مترادف شده است با كش دادن صحنهها بهطوري كه مخاطب از ديدن اين صحنهها دلزده و خسته ميشود و اگر نيمي از يك سريال را هنگام روزنامه خواندن يا جواب دادن به تلفن نبيند، هيچچيزي را از دست نداده است. در حاليكه جزئيات، علاوه بر جذابيت حاوي اطلاعات مهمي است كه نديدنش باعث ميشود مسائل مهمي از دست برود.
كاربرد درست جزئيات را ميتوان در سريال «روزگار قريب» ديد. اگر قرار است بدانيم كه دكتر قريب، آدم دقيقي است اين نكته را در ديالوگهايي كه مطرح ميشود نميشنويم. بهعنوان مثال ورود دكتر به كلاسش همزمان است با در آوردن كت و اين دو هم همزمان است با شروع درس.
روحيه طنز و شاد دكتر تنها به چند ديالوگ بسنده نميشود، زماني كه او كودكي را معاينه ميكند از رفتارش و قلقلك دادن كودك بيمار ميتوان به اين نكات پي برد. از اين دست جزئيات در سريال «روزگار قريب» بسيار است، جزئياتي كه در خدمت شخصيت پردازي است و نه تنها بيننده را خسته نميكند بلكه به او لذت ديدن و كشف اطلاعات بيشتر را ميدهد.
منبع: همشهری آنلاین
نقل قول:جالب بود ، مرسي كه اين دو مطلب رو گذاشتي :11::11::11::11:نقل قول:
موافقم ، با اينكه فيلم خيلي توي جزئيات و طولانيه اما خسته كننده نيست :20::5::5::5::5:نقل قول:
واقعا كسي كليد اسرار رو ميبينه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:18::18::18::18::18::18: :18:نقل قول: