رابطه بین خودآگاهی (ذهن) و واقعیت
در تاپیک "من چیست" یکی از دوستان در رابطه با تاثیر ذهن بر جهان فیزیکی گفتن که هنوز اثبات نشه چنین چیزی وجود داره، بنظرم بحث جالبی هست. به همین دلیل چند مورد از پژوهش ها و نظرات مبنی بر تاثیر ذهن بر واقعیت رو اینجا قرار میدم.
1. در 1987 فیزیکدانی به نام رابرت جی یان و روانپزشکی به نام برندا جِی دان استادان دانشگاه پریستون، چنین اعلام کردند که پس از یک دهه کار آزمایشی طاقت فرسا در آزمایشگاههای دانشگاه، به شواهد بی چون و چرایی دست یافته اند مبنی بر اینکه ذهن آدمی قادر است از لحاظ روانی بر واقعیتهای فیزیکی اثر بگذارد، یعنی یان و دان، بخصوص دریافته بودند که تنها از راه تمرکز ذهنی است که انسانها می توانند بر عملکرد پاره ای دستگاهها اثر بگذارند.این یک کشف حیرت آور بود که نمی شد آن را با تصور معمولی و مرسومی که از واقعیت داریم توضیح داد.
Jahn, R.G.; B.J. Dunne (1986). "On the Quantum Mechanics of Consciousness with Application to Anomalous Phenomena". Foundations of Physics 18 (6): 721–772
2. تاثیر دارو نما ها (placebo):
... بنسون همراه با دکتر دیوید پی. مک کالی در دانشگاه هاروارد انواع و اقسام درمانهایی را مورد مطالعه قرار دادند که سالها برای آنژین صدری تجویز شده بود، و کشف کردند که گر چه راههای علاج همچنان پیدا و ناپدید شده اند، میزان مؤفقیت، حتی در مورد درمانهایی که دیگر مؤثر نیستند، همواره بالا بوده است. از این مشاهدات چنین برمی آید که تأثیر دارونما نقش مهمی در پزشکی گذشتگان ایفا کرده است ...
Herbert Benson and David P. McCallie, Jr., "Angina Pectoris and the Placebo Effect, " New England Journal of Medicine 300, no. 25 1979 pp. 1424-29
3. بی تاثیری داروهای واقعی تحت تاثیر باورهای ذهنی:
خوردن یک دارونما ممکن است بخوبی همان تأثیری را ایجاد کند که داروی واقعی، و برعکس خوردن داروی واقعی ممکن است هیچ تأثیری بر جا نگذارد. این وضعیت وارونگی قضایا را در آزمایشهایی که با آمفتامین ها کرده اند نیز به اثبات رسانده اند. در یکی از آنها، 20 نفر داوطلب را در دو اتاق مجزا جا دادند. در اتاق اول، به 9 نفر آمفتامین تحریک کننده دادند و به دهمی "باربیتوراتِ" خواب آور. در اتاق دوم، موقعیت را برعکس کردند. در هر دو مورد، هر کس را که برگزیدند درست نظیر سایر هم اتاقی هایش رفتار می کرد. در اتاق اول، کسی که قرص خواب آور خورده بود به جای خوابیدن، بسیار سرحال به نظر می رسید و در اتاق دوم تنها کسی که آمفتامین خورده بود نیز نظیر سایرین به خواب رفته بود.
Lyall Watson, Beyond Supernature , New York: Bantam Books, 1988
4. پدیده افراد چند شخصیتی از بهترین نشانه های هست که چنین رابطه رو نشون میده:
... هر شخصیت ممکن است یک سری خاطرات مخصوص به خود داشته باشد. و هر یک اسم و خصوصیات فیزیولوژیک متفاوت داشته باشند. مثلا نمره عینک آنها برابر نباشد یا بهره هوشی متفاوت داشته باشند یا اشتها ، تمایلات جنسی، سن و نژاد متفاوت داشته باشند.یکی یا چند تا از شخصیت ها ممکن است در عین حال بیماری روانی توام مثل افسردگی یا وسواس داشته باشد.
5. برخی از فیزک دان های کوانتوم معتقدن اساسا جهان فیزیکی ساخته و پرداخته ذهن ماست:
بنیانگذاران مکانیک کوانتومی بر پیوند بین خودآگاهی و مفاهیم نظریهٔ خود واقف بودند. به نوشتهٔ ورنر هایزنبرگ: برخی فیزیکدانان ترجیح میدهند که به دنیایی باز گردند که در آن جهان عینی است و کوچکترین اعضای آن درست مثل سنگ و درخت چه آنها را ببینیم و چه نبینیم بطور مستقل وجود داشته باشند. اما چنین چیزی ممکن نیست.
برنارد دسپانات، فیزیکدان فرانسوی، همین ایده را مجدداً بازگو کرد: تفکر اینکه جهان از اشیایی ساخته شده که وجودشان مستقل از بود یا نبود خودآگاهی بشری است، خلاف مفاهیم مکانیک کوانتمی و دستاوردهاییست که بطور تجربی در آزمایشگاهها بدان دست یازیده شده.
با انتشار اثر مهم جان فون نویمان در تاریخ فیزیک به نام پایههای ریاضی مکانیک کوانتمی، وی نخستین شخصی بود که به این مسئله اشاره نمود که ممکن است مکانیک کوانتمی نقش فعالی به خودآگاهی (به انگلیسی: consciousness) در فرایند خلق جهان حقیقی داده باشد. دیگران همچون والتر هایتلر، فریتز لندن، ادموند باور، و یوجین ویگنر نظریهٔ فون نویمان را از این هم فراتر برده، و مدعی شدند که جهان نه تنها توسط خودآگاهی در هر لحظه خلق میگردد، بلکه این نتیجهٔ غیرقابل گریز تفسیر فون نویمان است. ویگنر در این باب صراحتاً اعلان داشت که ذهن است که بر ماده تاثیرگذار است ...
پ. ن.
منظور از آگاهی در عنوان تاپیک، خودآگاهی هست، دوستان در صورت امکان تصحیح کنند